شب

S A R a d

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
شب و رود بی انحنای ستاره گان...

شب و رود بی انحنای ستاره گان...

اگر که بیهده زیباست شب

برای چه زیباست

شب

برای که زیباست؟

شب و

رود ِ بی انحنای ستاره گان

که سرد می گذرد.

و سوگواران ِ دراز گیسو

بر دو جانب ِ رود

یاد آورد ِ کدام خاطره را

با قصیده ی نفس گیر ِ غوکان

تعزیتی می کنند

به هنگامی که هر سپیده

به صدای هم آواز ِ دوازده گلوله

سوراخ

می شود؟

اگر که بیهده زیباست شب

برای که زیباست شب

برای چه زیباست؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
باید برای عبور از شب
اسمش را صدا می‌زدم

و اسم شب
سکوتی طولانی بود
که تا صبح ادامه داشت

"شهاب مقربین"

 

بهار امیدوار

عضو جدید
یه بیت شعر که دل آدمو به خدا و به زندگی پاک گرم میکنه

یه بیت شعر که دل آدمو به خدا و به زندگی پاک گرم میکنه

حسرت نبرم به خواب آن مرداب کآرام درون دشت شب خفته است
دریایم و نیست باکم از طوفان دریا همه عمر خوابش آشفته است
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز






شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
آوای تو می خواندم از لایتـناهی
آوای تو می آردَم از شوق به پرواز
شب ها که سکوت است و سکوت است و سیاهی
امواج نوای تو به من می رسد از دور
دریایی و من ، تشنه ی مهر تو ، چو ماهی
دیدار تو گر صبح ابد هم دهَدَم دست
من سرخوشم از لذتِ این چشم به راهی ..



{ فریدون مشیری }
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد



وقت هائی هست
که نمی دانم باید چگونه باشم
از دهانم
صدای تو می آید

دست هایم
پر می شود از بوی سیب
و من تمام عشق را
با تو قدم می زنم در خیال شب
از تنهائی تا تنهائی

"پرویز صادقی"

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


معنای سکوت شب را
تنها ماه می داند
که بالای این همه تاریکی
ایستاده است
و برای زمین سیاه و خاموش
آیه های روشنایی را
تکرار می کند
تا مبادا فراموشش شود
که فردایی سپید در راه است.

 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
هست شب,يک شب دم کرده وخاک
رنگ رخ باخته است.
باد،نوباوه اب،از بر کوه
سوي من تاخته است.
هست شب،همچو ورم کرده تني گرم در استاده هوا،
هم ازين روست نمي‌بيند اگر گمشده‌اي راهش را.
باتنش گرم،بيابان دراز
مرده را ماند در گورش تنگ
به دل سوخته‌ي من ماند
به تنم خسته که ميسوزد از هيبت تب!
هست شب.آري،شب.

نيما يوشيج
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]



تقدیر من
روزهائی ست
که باخیال تو کوتاه می شوند
و شب هائی
که بی تو اضافه می آیند !

"پرویز صادقی"

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز





و من می رفتم می رفتم تا در پایان خودم فرو افتم
ناگهان تو از بیراهه لحظه ها میان دو تاریکی به من پیوستی
صدای نفس هایم با طـرح دوزخی اندامت درآمیخت
همـه تپش هایم از آن تو باد
چهره به
شبپیوسته ی همه تپش هایم ..


{ سهراب سپهری }


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بنشین ٬ مرو ٬ که در دل شب ٬ در پناه ماه
خوش تر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست

بنشین و جاودانه به آزار من مکوش
یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست

بنشین ٬ مرو ٬ صفای تمنای من ببین
امشب چراغ عشق در این خانه روشن است
 

S A M M A N

عضو جدید
گفت سوزن با رفوگر وقت شام
شب شد و آخر نشد کارت تمام

روز و شب، بیهوده سوزن میزنی
هر دمی، صد زخم بر من میزنی

من ز خون، رنگین شدم در مشت تو
بسکه خون میریزد از انگشت تو

زینهمه نخهای کوتاه و بلند
گه شدم سرگشته، گاهی پایبند


پروین اعتصامی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]






چشم هایت
کلبۀ واژه های من
دست هایت پر از ماه ست
برای شب شعرهای عاشقانه ام

"پرویز صادقی"





 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
همین امشب ...

همین امشب ...

:gol:همین امشب
اگر دستانمان پر است از عطر یاس های سپید
اگر چشمانمان پر است از شبنم های پاک
بیا همین امشب دزدکی غم رااز دلهای خسته بدزدیمو از دامن شب
مشتی ستاره یواشکی
برداریمو جای غم تک تک ادما بذاریم
بیا امشب تکه ای از ابرخای اسمان را بدزدیمو اسه اسه جای سنگ
دلها بگذاریم
انوقت فردا که بشود لبخند جایش را روی لبهای ادمهاپیدا میکند و
من به هر تنهایی میرسم
نور ستاره ی امید را میبینم
و از لب هر سنگدلی حر فی قاصدکی میشنومWin XP (51).jpg
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
میگويم نمیشود يک شب بخوابی وُ
صبحِ زود
يکی بيايد و بگويد
هر چه بود تمام شد به خدا ...!؟
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
-اگـــر دستِ من بود
به خورشیــد مرخصی می دادم
به
شـــب اضافه کـــار!!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از حوالی همین روزهای کند بی خود طولانی می گذریم
و باد فقط برسر شاخه های شکسته می وزد.

ما اشتباه می کنیم
که از چراغ،انتظار شکستن
شب داریم،
شب...سرانجام خودش می شکند.

متاسفانه اطراف ما
پر از آواز آدمیانی ست
که از سر احتیاط و به تاخیر
از دانایی سکوت سخن می گویند.

حالا سال هاست
که ما از حوالی انتظار
خواب یک روز خوش را
از
شب شکسته می پرسیم.

راستی این همه چرت و پرت عجیب قشنگ
با ما چه نسبتی،چه ربطی،چه حرفی دارند؟
خدا شاهد است
یک شب از این همه دریا...را که من گریسته ام
شما یکی دقیقه ی آن را نیز
تحمل نخواهید کرد.

اووف از این روزهای کند طولانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد

شب
روزی ست که تو رفته ایُ
رؤیاها به دنبالت
آواره ی بارانند
و شعر من
غرق در گذشته هایش
مجسّمه ای می شود
که نفس می کشد
و من
پر از اندوه شب بوها
برای دیدنت
چشم هایم را می بندم
و واژه هایی می نویسم
که ماه را تکان می دهند !

"پرویز صادقی"


 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب هایِ بی تــــــو
داستانی‌ست دنبــاله دار
که همچنــان در پایانِ داستــان
نوشته است:

ادامـــــه دارد...
 
آخرین ویرایش:

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب چه صبور است

چه دلِ بزرگی دارد

که پایِ دلتنگیِ عاشقان

تا صبح بیدار است...

#لیلا_مقربی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هر شب ؛رأس ساعت دلتنگي
سراغت را از ماه مي گيرم!
پرده ي اتاقت را كمي كنار بزن
ماه را سپرده ام به جاي من
يك دل سير نگاهت كند...


#سارا_قبادى
 
بالا