رد پای احساس ...

shintu

عضو جدید
واقعا خوشحالم هوایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی عالیییییییییییییییییییییی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو را به جای همه روزگارانی که نمی زیستم دوست دارم .
برای خاطر عطر نان گرم
و برفی که آب می‌شود
و برای نخستین گل‌ها
تو را به خاطر دوست داشتن دوست دارم .
تو را به جای همه کسانی که دوست نمی‌دارم دوست می‌دارم .
بی تو جز گستره‌یی بی‌کرانه نمی‌بینم
میان گذشته و امروز.
از جدار آیینه‌ی خویش گذشتن نتوانستم
می‌بایست تا زندگی را لغت به لغت فرا گیرم
راست از آن گونه که لغت به لغت از یادش می‌برند.
تو را دوست می‌دارم برای خاطر فرزانه‌گی‌ات که از آن من نیست
به رغم همه آن چیزها که جز وهمی نیست دوست دارم
برای خاطر این قلب جاودانی که بازش نمی‌دارم
می‌اندیشی که تو تردیدی اما تو تنها دلیلی
تو خورشیدی رخشانی هستی که بر من می‌تابی
هنگامی که به خویش مغرورم
سپیده که سر بزند
در این بیشه‌زار خزان زده شاید گلی بروید
شبیه آنچه در بهار بوئیدیم .
پس به نام زندگی
هرگز نگو هرگز...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر روزي به كنار من آمدي ...
دوست دارم آن هنگام كهبه كنار من آمدي، چشمه ساري از روشني حقيقت در برهوت تاريك زار زندگي منجاري سازي؛ تا رويش يابند همه گم شده هاي بودنم را.
دوست دارم آن هنگام كه به كنار من آمدي، به اميد طلوع نوازش آفتاب مهر وبه شوق رويت باران مهرباني؛ چون باز شدن غنچه شكوفه هاي بهاري به رويطراوت شبنم سپيده دم، پلك هاي انديشه ام را بر دريچه اي از بينايي ودانايي بگشايي؛ تا معنا ببخشم شدنم را.
دوست دارم آن هنگام كه به كنار من آمدي، با قلمي به رنگ صميميت بر قلب من بنويسي :
هر كس مهرباني نمي داند از ما نيست!
دوست دارم آن هنگام كه به كنار من آمدي، قلمي با سبز ترين مركب را به شوقآفريدن شورانگيز ترين و بارورترين انديشه هاي در من به رقص آوري، تا سطرسطر و لحظه لحظه حيات را با خجسته ترين واژه ها آذين بندم.
دوست دارم آن هنگام كه به كنار من آمدي، مرا در سيماي ائينه سكوتم بنگري و بزدايي از رخسار وجودم، غبار غم و چهره زشت تلخي را.
دوست دارم آن هنگام كه به كنار من آمدي، فراگيرترين و اشناترين نغمهزندگاني را، كه همانا ايمان، اميد و عشق است؛ را براي من بنوازي.
اي نازنين مهربان! اگر روزي به كنار من آمدي، سبويي از مهرباني بياور تاپر كنم گلدان سفالي كوچك تنهاييم را، و جرعه اي طراوت از شطّ زلال حقيقتتا به همراه نسيم شوق سحري، نوازش كند، ريشه هاي خشكيده انتظارم را، وجامي سر شار از نور اميد تا در جنگل سر سبز نگاه تو، از وجودم بروييدهزاران شقايق به رنگ عشق، از شوق با تو بودن.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو همان عابری هستی

که خزان دلم را

با گام هايت

بهار عشق کردی

تو تکرار بارانی

و نگاهت تابلوی قشنگ شبی زيباست

که مرا می خواند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خدای لبخند ..
به خدای شادی ..
به خدای همه آنچه که از خوبی هاست ..
به خدای همه آنچه که از زیبایی هاست ..
دل من غمگین نیست ..
دل من گمشده , شاید ؛ اما ..
دل من غمگین نیست ..
و شبی از شبها ..
در میان طپش عطر و نیاز خواهش ..
با حضور و نفس عطر دل انگیز خدا ..
آن دل گمشده را خواهم یافت .. .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پاییز رنگی نداشت ، اگر درختی نبود

بهار هم ….

من هم، اگر تو ….
 
  • Like
واکنش ها: noom

shintu

عضو جدید
بهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهبهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربه
اربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاراربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهابهاربهاربهاربهاربهاربهاربهارببهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهار
هاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهارربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهبهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاراربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهاربهار
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حالا
حرف و
حدیث و
فاصله حتی
بماند برای روزی که نبودی!
اینک
به سلام و لبخند و
وعده دیدار ...
دل خوش می کنم!
اصلا مرا چه به دلواپسی
روز های نیامده و...
من...
من به همین
نگاه ساده
نگاه پر علاقه و مهربان
سجده می کنم!!!
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـتــنــگـم . . .
دلــتنــگ روزهــای بــا هــم بــودنــمـــان .
دلــتــنــگ تــــو ـــــ
دلــتــنــگ مـــن . . . !
دلــتــنــگ لــبــخنــدهــایــمــان ! دلــتــنــگ هــمــه چــیــزهــایـــی کــه از آن ِ مـــن و تـــو بـــود . . . !
حــیــف کــه بـــود و دیــگــر نــیــســت ...!


دلــتــنــگ صــدایــی هــستــم کــه هــربـــار مــرا بــه نـــام صــدامــی زد
و چــشــم هــایـــی کــه هــر بــار خـیــره بــه مــن مــی مــانــد .

دلــتــنــگ دســت هــایــی هـستـــم کــه نـــوازشــگــرم بــود و شــانــه هــایــی کــه تــکیــه گــاه
دلـتـنــگیـــم...!


دلــتـنــگم . . .
دلـتــنــگ ِتــو . . . ! امــا امـــروز نــه دستـــی هـســت کــه نــوازشــم کــنــد و نــه شــانــه ای کــه تــکــیــه
گــاهـــی بــاشــد بــرای دلــتــنـگیم . . . !
امــروز نــه دستــانــت را دارم ، نــه نــگــاهــت و نــه شــانــه هــایــت را .
امــروز عــجیــب دلــتــنـگم و تــو نــیــستــی .
امــروز مــی خــواهــمــت و تــو نــیــستــی . .
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



در عجبم

از سیب خوردنِ مان

که

از آن فقط ” چوبش ” باقی می ماند.

مگر این همه چــــــوب که خوردیم

از یک سیــــب…..شروع نشد !؟

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
با من از عشق سخن بگو
اي سراپا همه خوبي و صفا
به خدا محتاجم من چو ماهي كه ز دريا دور است
و شن گرم كنار ساحل
پيكرش را گور است موج اميد و وفا مي خواهم
من تو را مي خواهم من تو را مي خواهم اي دريا
اي به ظاهر همه تندي ، همه خشم و به دل
گرم و آرام پر از شور و حيات
من چو گل كه به اشك شب و لبخند سحر محتاج است
و به تو روشنگر دل محتاجم و به تو همچو خورشيد و به هر قصه عشق
كه بگويي با دل
چو هوا محتاجم همچو خورشيد بتاب تا چو گل پر بگشايم از شوق تا بپيچد همه جا عطر اشعار ترم
و بخوانند همه و بدانند همه ، كه تو را مي خواهم اي خورشيد و ببينند همه
كه به تو محتاجم
به تو چون سرو بلند
كه بر آن ساعقه نيلوفر نازك پيچيد
همچو پيچك لرزنده خرد
تار هايي ز هوا مي پيچم تا جدا هيچ نگردد از من با تو مي مانم در باغ وجود
با تو مي ميرم اي بود و نبود
من به تو محتاجم به محبت به وفا محتاجم
به خدا محتاجم.
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیزارم از آن عشق که عادت شده باشد
یا آن که گدایی محبت شده باشد
دلگیرم از آن دل که در آن حس تملک
تبدیل به غوغای حسادت شده باشد
دل در تب و طوفان تنوع طلبی چیست؟
باغی ست که آلوده به آفت شده باشد
خودبینی و خودخواهی اگر معنی عشق است،
بگذار که آیینه نفرت شده باشد!
از وهن خیانت به امانت چه بگویم
آنجا که خیانت به خیانت شده باشد!
شرمنده عشقیم و دل منجمد ما
جا دارد اگر غرق خجالت شده باشد
مقصود من از عشق نه این حس مجازی ست
ای عشق مبادا که جسارت شده باشد
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زيباترين تصويري که در زندگانيم ديدم
نگاه عاشقانه و معصومانه تو بود.
زيبــــــاترين سخني که شنيدم
سکوت دوست داشتني توبود.
زيبــــــــــاترين احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود.
زيــــــــباترين انتظار زندگيم حسرت ديدار توبود.
زيباترين لحظه زندگيم لحظه با تو بودن بود.
زيبــــــاترين هديه عمرم محبت توبود .
زيباترين تنهاييم گريه براي توبود .
زيباترين اعترافم عشق توبود .
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز


اگر مرا دوست نداشته باشی
دراز میکشم و میمیرم

مرگ
نه سفری بی بازگشت است
و نه ناگهان محوشدن
مرگ
دوست نداشتن توست
]
 
  • Like
واکنش ها: noom

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستت دارم ها را نگه میداری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده ها را، عاشقتم ها را ...

این جمله ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی کنی!!!

باید آدمش پیدا شود!!!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!!!

سنت که بالا می رود، کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و کلی عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده ای و روی هم تلنبار شده اند !!!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی! صندوقت سنگین شده و نمی توانی با خودت بکشی اش...

شروع می کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی...

توی رقص اگر پابه پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند...

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد...

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده ات انداخت و اگر منظره های قشنگ را نشانت داد...

برای یکی یک دوستت دارم خرج می کنی و برای یکی یک دلم برایت تنگ می شود خرج می کنی ! یک چقدر دوستم داری یا یک چقدر با من می مانی؟

بعد می بینی آدم ها فاصله می گیرند متهمت می کنند به هیزی ... به مخ زدن به اعتماد آدم ها!!! سوء استفاده کردن از پیری و معرکه گیری ...

اما بگذار به سن تو برسند...

بگذار صندوقچه شان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را می فهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند...

غریب است دوست داشتن ،

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می گیریم...

هر چه او عاشق تر، ما سرخوش تر ، هر چه او دل نازک تر ، ما بی رحم تر،

تقصیر از ما نیست؛

تمامی قصه های عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده اند...

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
لبی می تپد هنوز....

اینجا .... در سینه ی من

قلبی می تپد برای امید بخشیدن

می تپد برای عاشق ماندن

قلبی هنوز نام تو را می سراید..

قلبی هر روز با نام تو می تپد

قلبی که شکسته است ولی شکستگی و زخمهایش فدای یک تار موی تو

قلبی که برای تو می تپد

قلبی که سالهاست در گرو نگاه توست

قلبی که سالهاست ساکنی به نام تو دارد
 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
هيچوقت از تمام جونت براي کسي مايه نذار ،

يکمشو نگه دار . بعد از اينکه زد تو پرت ،

براي نگه داشتن بغضت لازمت ميشه ...!
 

♥@SH!M♥

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از بلندای موهایم ...
تا آشفتگی نگاه تــو که تاب میخورد
برای پیچش میان پستی بلندی اندامم
برای دو دقیقه هم که شده
تــو ...
شاعر می شوی
می خوانی ام !
تمام قافیه ها را میگذاری کنار
برای یک شعر نو
که همه ی ابیاتش شده
بانــویت
 

asaly

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشتباه من این بود ....
هر جا رنجیدم ، لبخند زدم ....
فکر کردند درد ندارد ، محکم تر زدند ...

 

anise b

عضو جدید
کاربر ممتاز
من از کجا می آبم ؟

که اینگونه به بوی شب آغشته ام؟؟

در کوچه باد می آید و این ابتدای ویرانیست

آن روز هم که دستان تو ویران شد در کوچه باد می آمد.....

و من در آیینه می دیدمش

که مثل آیینه پاکیزه بود و روشن

و ناگهان صدایم کرد

و من عروس خوشه های اقاقی شدم...........
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
M *** ♥♥♥ در خلوت احساس ♥♥♥ *** ادبیات 2235

Similar threads

بالا