1trust
عضو جدید
اگر برای شناخت این بزرگواران درست هزینه و تبلیغ شده بود که الان وضعیت بهتر از اینا باید میبود، بگذریم... ولی من متوجه نشدم شما چه شباهتی بین این دو شخصیت دیدی که اسرار داری باهم مقایسه کنی و بعد یه نتیجه کلی از این قیاس بگیری!!!!!
دانشمند فراموش شده _ آخه چرا ؟؟؟؟؟ خدايش چرا
- شروع کننده موضوع abu_72
- تاریخ شروع
اگر برای شناخت این بزرگواران درست هزینه و تبلیغ شده بود که الان وضعیت بهتر از اینا باید میبود، بگذریم... ولی من متوجه نشدم شما چه شباهتی بین این دو شخصیت دیدی که اسرار داری باهم مقایسه کنی و بعد یه نتیجه کلی از این قیاس بگیری!!!!!
mahz
کاربر حرفه ای
ببینید شاید طرز فکر شما فرق میکنه
اما اگه دکتر حسابی بساز بفروش بود راحتتر زندگی میکرد یا دانشمند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد چندین سال یکی ازشون یاد میکنه !!!!!!!!!
کی میدونه از دکتر تو زمان حیاطش چند بار تقدیر کردن
اگه تو مملکت خودمون فرست بود دکتر از خمینی هم معروفتر میشد .
دکتر بعداز اینکه با هزار شوق اومد تا به ایران خدمت کنه و دید کسی نمیخواد بدونه اون چی میگه
زمانی که داشت میرفت خارج چه حالی داشت
و به چی فکر میکرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا میتونست فکر کنه به چیزی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
tatu_lover1366
عضو جدید
درست میفرمایید اما برای اینکه یک یادآوری بشه عرض کنم که حداقل جای دیگه به این تندی مقابله نفرمایید
من چند سال پیش تو روزنامه خراسان یا جام جم این مطلب رو خوندم که
خانه دکتر حسابی به علت وامی که از یک بانک دولتی ایران و برای تاسیس یک آزمایشگاه در دانشگاه و تازه اونم در زمان قبل از انقلاب گرفته بوده و به عنوان وثیقه خونه خودش رو در گرو بانک گذاشته بوده , قراره به مزایده گذاشته بشه توسط بانک مربوطه
لطف بفرماید از این پس نام میدون و معابر و موسسات رو پیشکش قرار بدید و حداقل وام بانکی رو که دکتر برای دانشگاه تهران گرفته بوده , بیخیالش شید یا حداقل خونش رو از وارث هاش نگیرید
رضا بازم تحويل بگير
ما قدرش رو ميدونيم
چون قدرش رو ميدونيم بهش پول نميديم آزمايشگاه بسازه تا خونش رو به مزايده بزارن
خدايش بايد تنديسش رو با طلاي 1000 عيار بسازن بزارن وسط ميدون آزادي تهران
بايد عكس دفترچه وامش رو با طلا بكوبند رو قبرش
آخرین ویرایش:
ببخشيد هم ولايتي
اما مقايس نسبتا از جهتي درست بود
تو كتاب فارسي بچه هامون پترس فداكار ميزاريم اما حسابي فداكار نميزاريم
داستان تخيلي كه كاملا پس از ترجمه عوض شد به اسم پترس فداكار بايد باشه
اما نبايد بگيم كه دكتر حسابي زندگيش رو آرزوهاش رو همه چيزش رو به حراج گذاشت تا فقط قطعه اي از مريخ بنام ايران ثبت بشه
تا ايران مريخي هم داشته باشيم
هر دفعه که زندگینامشو میخونم اشک تو چشام جمع میشه
سختی های زیادی کشید تا شد دکتر حسابی
یه جایی خوندم اوایل خیلی متمول بودن ولی وقتی دکتر چهار سالش بوده پدرش رهاشون میکنه وهمه چیزو میفروشه ومیره خارج
مادرشم سکته میکنه وفلج میشه انقدر محتاج میشن که نون خشک پیدا میکردن آب میزدن تا نرم بشه بتونن بخورنش
واقعا دردناکه
یاد دکتر همیشه زنده است
سختی های زیادی کشید تا شد دکتر حسابی
یه جایی خوندم اوایل خیلی متمول بودن ولی وقتی دکتر چهار سالش بوده پدرش رهاشون میکنه وهمه چیزو میفروشه ومیره خارج
مادرشم سکته میکنه وفلج میشه انقدر محتاج میشن که نون خشک پیدا میکردن آب میزدن تا نرم بشه بتونن بخورنش
واقعا دردناکه
یاد دکتر همیشه زنده است
Sarp
مدیر بازنشسته
آفرین
دقیقا
خمینی با سرنوشت یک ملت سروکار داشته
ولی حسابی یک شخیصت آکادمیک و بین المللیه
ولی عاقبتشون قابل مقایسه ست ؟ عمرا !
فکر کنم این از دید محدود شما دو محترم ناشی میشه که تا اسم خمینی میاد اولین واژه که به ذهنتون میاد "سیاست" هست
من فقط اسم این دو شخصیت رو مقایسه کردم
البته میتونیم مثالهای دیگه ای هم بزنیم
خوارزمی
شیخ بهائی که کشفیاتش رو تو ایران هم ملت نمیشناسند
مثل استفاده از گاز متان فضولات حیوانات
ابن سینا (که فقط در توهمات ایرانیها در دنیا جایگاه ویژه ای داره)
بریتانیا یه شکپیر داره که کل دنیا میشناسنش
حالا بماند که در وجود چنین شخصیتی هم در محافل ادبی شک و تردید وجود داره
اینها چیزی نیست که بشه انکارشون کرد
اولا اینکه ما ایرانی ها به مردم زنده کش و مرده پرست معروفیم
اونم مرده هایی که تبلیغشونو بکنن
حالا دکتر حسابی رو باز خیلی ها میشناسند و یه جزیی از زندگی و کاراشو می دونند
چقدر بزرگانی هستند که فقط اسمشون رو باید لای یه پاراگراف از یه کتاب تخصصی پیدا کرد
تو همه رشته ها هستند. بعضی هاشون مثل حسابی توان نابغه شدن و ماندگاری جاوید رو دارند
ولی کیه که بهشون بها بده مگه در راستای خودشون باشه
اونم مرده هایی که تبلیغشونو بکنن
حالا دکتر حسابی رو باز خیلی ها میشناسند و یه جزیی از زندگی و کاراشو می دونند
چقدر بزرگانی هستند که فقط اسمشون رو باید لای یه پاراگراف از یه کتاب تخصصی پیدا کرد
تو همه رشته ها هستند. بعضی هاشون مثل حسابی توان نابغه شدن و ماندگاری جاوید رو دارند
ولی کیه که بهشون بها بده مگه در راستای خودشون باشه
واقعا همينه ، اونا يك شكسپير و ويكتور هوگو رو بزرگ كردند
ما يك جلال آل احمد داريم ، كه اگه بخوايم همه همه نوشته هاش رو چاپ كنيم راحت يك كتابخونه توي منزل رو به راحتي پر ميكنه
تف بر اين مردم زنده كش مرده پرست
خدا رحم كنه مرحوم پرفسور حسابي رو سيد اولاد پيغمبر هر كاري كه كرد براي دل خودش كرد و حالش رو برد و نام نيكي از خودش بيادگار گذاشت ولي به هر حال از دنيا رفت براي حسابي هاي زنده چه بايد كردجلال سيد بزرگواري بود ولي براي جلالهاي زنده چه بايد كرد مي دونم كه بين بچه هاي همين تالار حسابيها و جلالهاي زيادي هست شمايي كه مدام غر مي زنيد براي اين دوستان زنده چه مي كنيد
خدا رحم كنه مرحوم پرفسور حسابي رو سيد اولاد پيغمبر هر كاري كه كرد براي دل خودش كرد و حالش رو برد و نام نيكي از خودش بيادگار گذاشت ولي به هر حال از دنيا رفت براي حسابي هاي زنده چه بايد كردجلال سيد بزرگواري بود ولي براي جلالهاي زنده چه بايد كرد مي دونم كه بين بچه هاي همين تالار حسابيها و جلالهاي زيادي هست شمايي كه مدام غر مي زنيد براي اين دوستان زنده چه مي كنيد
احسان جون چرا فحش ميدي ؟؟؟؟
خب از دست ما چه كاري جز غر زدن بر مياد
تو زنده ميشناسي تاپيك بزن تقدير كن به خدا من خودم حمايت ميكنم ، برو همين الان بزن تا بيام اونجا از اون زنده بزرگوار تقدير كنم
تاپيك نمي خاد عزيز من بجاي يكي اينم 30 ار برترينها در جهان
محمدرضا گنجعلي داراي رتبه 42 در رشته شيمي مھندسي دانشگاه تھران
مجتبي شمسي پور با رتبه 161 در رشته شيمي مھندسي دانشگاه رازي
پرويز نوروزي با رتبه 497 در رشته شيمي مھندسي دانشگاه تھران
محمدعلي زلفي گل با رتبه 665 در رشته شيمي دانشگاه ھمدان
مھدي دھقان با رتبه 729 در رشته مھندسي دانشگاه صنعتي اميرکبير
محمد عبداللھي با رتبه 1069 در رشته داروشناسي و سم شناسي دانشگاه علوم پزشکي تھران
مسعود صلواتي با رتبه 1178 در رشته شيمي مھندسي دانشگاه کاشان
مجيد ھروي با رتبه 1189 در رشته شيمي دانشگاه الزھرا
محمد اسلامي با رتبه 1417 در رشته مھندسي دانشگاه صنعتي اميرکبير
ھاشم شرقي با رتبه 1477 در رشته شيمي مھندسي دانشگاه شيراز
نادر ايرانپور با رتبه 1480 در رشته شيمي دانشگاه شيراز
حبيب لله فيروزآبادي با رتبه 1550 در رشته شيمي دانشگاه شيراز
عبدالرضا حاجي پور با رتبه 1726 رشته شيمي دانشگاه صنعتي اصفھان
محمدرضا زرين دست با ربته 1754 در رشته داروشناسي و سم شناسي دانشگاه علوم پزشکي تھران
محمرضا دھپور با رتبه 1965 در رشته داروشناسي و سم شناسي دانشگاه علوم پزشکي تھران
فرشاد ملک پور با رتبه 2563 در رشته شيمي دانشگاه صنعتي اصفھان
ايرج محمدپور با رتبه 2655 در رشته شيمي دانشگاه اصفھان
داود دوميري گنجي با رتبه 2977 مھندسي دانشگاه مازندران
محمد محمدي با رتبه 3455 بيولوژي دانشگاه بيرجند
علي اصغر انصافي با رتبه 3472 شيمي دانشگاه صنعتي اصفھان
بابک کريمي با رتبه 3613 شيمي تحصيلات تکميلي زنجان
ميرفضلال اله موسوي با رتبه 3648 شيمي دانشگاه تربيت مدرس
محمدحسين کشاورز با رتبه 4042 مھندسي دانشگاه صنعتي مالک اشتر
عيسي ياوري با رتبه 4128 شيمي دانشگاه تربيت مدرس
حسن علي زماني با رتبه 4167 شيمي دانشگاه آزاد قوچان
طاھره پورصابري با رتبه 4300 شيمي پزوھشگاه شرکت نفت
شھرام تنگستاني نژاد با رتبه 4450 شيمي دانشگاه اصفھان
فرنوش فريدبد با رتبه 4471 شيمي دانشگاه علوم پزشکي تھران
مھران جوانبخت 4529 شيمي دانشگاه صنعتي اميرکبير
احمد شعباني 4611 شيمي دانشگاه شھيد بھشتي
مرتضي رضاپور با رتبه 5327 شيمي پزوھشگاه شرکت نفت
سياوش رياحي با رتبه 5328 مھندسي دانشگاه تھران
مھدي اديب با رتبه 5798 شيمي دانشگاه تھران
پيمان صالحي با رتبه 5918 شيمي دانشگاه شھيد بھشتي
حسين عشقي با رتبه 6258 شيمي دانشگاه مشھد
حسين آقابزرگ 6609 شيمي دانشگاه تربيت معلم
افسانه صفوي 6609 شيمي دانشگاه شيراز
فرھاد شيريني 6663 شيمي دانشگاه گيلان
شما دارای اختلالات روانی هستید ؟
حالت خوبه ؟؟؟؟
چي ميگي ؟؟؟ كدوم دانشگاه ؟؟؟
هيچكدوم از اين دانشگاهها در دنيا ....... آخه چي بگم ؟؟؟
تهران كه دانشگاه اوله ايرانه توي دنيا 500 هم نيست باورت ميشه ، جزو 500 دانشگاه اول دنيا نيست
بعدش اينا چه ربطي به مرحوم حسابي داشت
ما داريم علت اين فراموش كاري رو سرچ ميكنيم
علت فراموش كاري عزيز دل من اينايي كه گفتم بزرگان دانش امروز ايرانند امثال پرفسور قريب و پرفسور قلمسياه و ديگران كه ديگه كاري ازشون بر نمي ياد علت فراموش كاري اينه مرده پرستي ما شما مي گي ما مرحوم حسابي را از اولش نشناختيم درست خوب بايد درس بگيريم اينايي رو كه مي شناسيم حمايت كنيم از كجا معلوم كه بعد از مرگ هر كدوم از اين بزرگان معلوم نشه كه مثل مرحو م حسابي زار و زندگيشون رو براي پيشرفت علم در ايران و جهان دادن واقع بين باشيد
يك چيز ديگه دانشگاههاي ما چيزي از دانشگاههاي اونا كم نداره تازه بالاتر هم هستن معيارت رو عوض كن متاسفانه ما خودمون رو با معيار غربيها مي سنجيم و مدام به خودمون سركوفت مي زنيم بعدش غر مي زنيم بعد هم ميريم لالا فردا دوبار ازس سر اينكه نشد.راست مي گيد آستين بالا بزنيد تحقيق رو شروع كنيد توي دانشگاه درست حسابي درس بخونيد يه سئوال شما بعنوان يك تحصيل كرده تا حالا چند تا مقاله دادي روي چند تا موضوع تحقيق كردي تو همين انجمن بازار فروش و يا رد و بدل كردن تحقيق و پايان نامه داغه تا كي مي شينيد پشت كامپيوتر و فقط غر مي زنيد كه چه شد چه نشد مرد عمل مي خاد اين ميدان بسم الله
آخرین ویرایش:
يك تنه با ملت بجنگم كه چرا توجه نميكنيد ؟؟؟؟ آره ؟؟؟؟ دارم همين كار رو ميكنم اگه دقت كنيد ، ميگم فراموش نكنيد و عبرت بگيريد
منم حقيقت دانشمند روز رو زياد نميشناسم و دارم دربارشون سرچ ميكنم اما متاسفانه چيز به درد بخور نيست
مثل اينكه تا نميرن زندگي نامشون نوشته نميشه
پس بيا با هم هم صدا بشيم كه:
تف براين مردم زنده كش مرده پرست
خیلی کم داره . . . شما دیدگاهت رو عوض کن . . . هم خودمون هم دانشگاهامون . . .
اکثر پسرا تو ایران تا میرن دانشگاه دختر بازی یاد میگیرن اکثر دخترا هم همینطور . . .
بدبینی اصلا خوب نیست ... ما ها بدبین هستیم و این بد بینی هم علت داره ... شما هم به طرز افراطی خوشبینی به طوری که این خوشبینی به حد خود ستایی رسیده و اصلا بدی ها رو نمیبینید و همه چیز رو به فال نیک میگیرید
احسان جون ، هم ولايتي عزيز باز فحش ، بد بد بد
خوشم مياد روي حرفت هستي : تف براين مردم زنده كش مرده پرست
1trust
عضو جدید
شایدم نه از دید محدود من که از قصاص قبل از جنایت شما ناشی میشه که بحث رو سیاسی میکنی.
دوست محترم من میگم استدلال شما مشکل داره ،میخواید به سبک خودتون مقایسه کنم ونتیجه بگیرم؟
امام خمینی رو مردم حمایت کردن نه رجل مملکتی که همه مخالفش بودن،دکترحسابی حمایت نشد؛شاید اگر مردم ازدکترحسابی هم حمایت میکردن معروف میشد!
دیدی با قیاس بجای نتیجه گیری منطقی همش مغالطه میشه
حالا فهمیدی چی میگم؟حرفم اصلا سیاسی نبودا !
آره من خوشبينم چون طي مدت 37 سالي كه از خدا عمر گرفتم از هوش سرشار ايرانيها خيلي چيزا ديدم آره خوشبينم چون خودم با نداري خيلي كارها كردم خوشبينم چون به وطنم ايمان دارم خوشبينم چون بچه هاي وطنم رو مي شناسم كمبود و اشتباه هميشه هست مهم اينه كه با وجود كمبودها كاري بكني و از مشكلات درس بگيري شايد به نظر خيلي از شما غير ممكن و حتي احمقانه بياد ولي من مي دونم كه ما مي تونيم من اين حرف رو زياد شنيدم ما كجا اونا كجا به خدا اينجوريا نيست شما فيلم هاشون رو ديديد من خودشون رو بخدا اين غربيها هيچي نيستن از دوشنبه تا جمعه از خروس خون تا بوق سگ كار مي كنند بعدش روزهاي شنبه و يك شنبه ولند تو كاباره ها و زناشون باهم عوض مي كنن تا صبح مشروب مي خورن و عربده مي كشن.دانشگاهاشونم من ديدم بخدا دانشگاههاي ما امكاناتشون خيلي بيشتر از اوناست.توي صنعت هم همينطور بخدا ما پيشرفته ترين دستگاههاي صنعتي رو داريم طوري كه مهندسين اونا تو كفش مي مونند.منتها ايراد ما اينه مرد عمل نيستيم مرد حرفيم و نق و غر
زنده ياد دكتر محمود حسابي(1371 – 1281) فيزيكدان ايراني، در تهران زاده شد . پدر و مادرش از مردم تفرش بودند. خانوادهء او به كارهاي دولتي و سياسي اشتغال داشتند و آثار خدمات آباداني مانند قنات و مسجد از جد ايشان در تهران موجود است.
محمود چهار ساله بود كه پدربزرگش سفير ايران در عراق شد و همراه خانواده اش به بغداد رفت. پس از دو سال توقف در آن شهر با خانواده به دمشق رفتند و سال بعد به بيروت منتقل شدند. تحصيلات ابتدايي را در هفت سالگي در مدرسه فرانسوي بيروت آغاز كرد و در آن جا با زبان فرانسه آشنا شد. تحصيلات متوسطه خود را در كالج امريكايي بيروت گذراند و در سال 1299 شمسي ايسانس ادبيات و علوم خود را از دانشگاه امريكايي بيروت گرفت. در 19 سالگي درجه*ي مهندسي راه و ساختمان را از دانشكده*ي مهندسي بيروت دريافت كرد و بخشي از برنامه آموزشي پزشكي دانشگاه بيروت را نيز گذراند.
در 1303 پس از اخذ دانشنامه*هاي ستاره*شناسي و نجوم و زيست*شناسي از دانشگاه امريكايي بيروت عازم فرانسه شد. در سال 1304 درجه*ي مهندسي برق را از دانشكده*ي برق ( اكول سوپريور دو الكتريسيته) و در 1305 مدرك تحصيلات معدن مدرسه*ي عالي معدن پاريس را دريافت كرد. تحصيلات رسمي دكتر حسابي در سال 1306 با اخذ درجه*ي دكتراي فيزيك از دانشگاه سوربن فرانسه خاتمه يافت.
او در مدت تحصيل خود زبان هاي عربي، انگليسي، فرانسه و آلماني را آموخته بود به طوري كه مي توانست از نوشته هاي علمي و فني آن*ها به خوبي استفاده كند . در ضمن تحصيل رسمي در چند رشته ورزشي از جمله شنا موفقيت*هايي كسب كرد.
بازگشت به ايران
دكتر حسابي در سال 1306 به ايران بازگشت و در وزارت فوايد عامه (وزارت راه و ترابري) به عنوان مهندس راه*سازي به استخدام دولت درآمد. يك سال بعد مدرسه*ي مهندسي وزارت به كوشش او تأسيس شد و بخشي از تدوين نظام*نامه آن را خود به عهده گرفت. در همين سال نقشه*ي ساختماني راه ساحلي سراسري ميان بندرهاي خليج فارس، از بوشهر تا بندر لنگه را تهيه كرد.
در سال 1307 به سبب افزايش مدرسه*هاي متوسطه و احتياج به معلم براي تدريس در آن*ها ، دارالمعلمين عالي را تأسيس شد . دكتر حسابي در قسمت علمي اين مؤسسه در رشته*ي فيزيك و شيمي به تدريس فيزيك پرداخت. دارالمعلمين عالي در سال 1321 به دانش*سرا تغيير نام يافت و دكتر حسابي همچنان به تدريس در آن مؤسسه تربيتي مشغول بود.
در سال 1313 دانشگاه تهران را با همكاري جمعي از فرهنگ*پروران تأسيس كرد و دانشكده فني را بنيان نهاد و مدت دو سال رياست دانشكده*ي فني و تدريس در آن را برعهده داشت. پس از مدتي دانشكده علوم دانشگاه تهران را بنيان نهاد. رياست اين دانشكده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 به عهده ايشان بود. از آغاز كار دانشكده علوم تدريس بعضي از درس*هاي فيزيك را عهده*دار بود تا آن كه شاگرداني كه خود تربيت كرده بود به مقام استادي رسيدند و ايشان فقط به تدريس اپتيك پرداختند.
محمود چهار ساله بود كه پدربزرگش سفير ايران در عراق شد و همراه خانواده اش به بغداد رفت. پس از دو سال توقف در آن شهر با خانواده به دمشق رفتند و سال بعد به بيروت منتقل شدند. تحصيلات ابتدايي را در هفت سالگي در مدرسه فرانسوي بيروت آغاز كرد و در آن جا با زبان فرانسه آشنا شد. تحصيلات متوسطه خود را در كالج امريكايي بيروت گذراند و در سال 1299 شمسي ايسانس ادبيات و علوم خود را از دانشگاه امريكايي بيروت گرفت. در 19 سالگي درجه*ي مهندسي راه و ساختمان را از دانشكده*ي مهندسي بيروت دريافت كرد و بخشي از برنامه آموزشي پزشكي دانشگاه بيروت را نيز گذراند.
در 1303 پس از اخذ دانشنامه*هاي ستاره*شناسي و نجوم و زيست*شناسي از دانشگاه امريكايي بيروت عازم فرانسه شد. در سال 1304 درجه*ي مهندسي برق را از دانشكده*ي برق ( اكول سوپريور دو الكتريسيته) و در 1305 مدرك تحصيلات معدن مدرسه*ي عالي معدن پاريس را دريافت كرد. تحصيلات رسمي دكتر حسابي در سال 1306 با اخذ درجه*ي دكتراي فيزيك از دانشگاه سوربن فرانسه خاتمه يافت.
او در مدت تحصيل خود زبان هاي عربي، انگليسي، فرانسه و آلماني را آموخته بود به طوري كه مي توانست از نوشته هاي علمي و فني آن*ها به خوبي استفاده كند . در ضمن تحصيل رسمي در چند رشته ورزشي از جمله شنا موفقيت*هايي كسب كرد.
بازگشت به ايران
دكتر حسابي در سال 1306 به ايران بازگشت و در وزارت فوايد عامه (وزارت راه و ترابري) به عنوان مهندس راه*سازي به استخدام دولت درآمد. يك سال بعد مدرسه*ي مهندسي وزارت به كوشش او تأسيس شد و بخشي از تدوين نظام*نامه آن را خود به عهده گرفت. در همين سال نقشه*ي ساختماني راه ساحلي سراسري ميان بندرهاي خليج فارس، از بوشهر تا بندر لنگه را تهيه كرد.
در سال 1307 به سبب افزايش مدرسه*هاي متوسطه و احتياج به معلم براي تدريس در آن*ها ، دارالمعلمين عالي را تأسيس شد . دكتر حسابي در قسمت علمي اين مؤسسه در رشته*ي فيزيك و شيمي به تدريس فيزيك پرداخت. دارالمعلمين عالي در سال 1321 به دانش*سرا تغيير نام يافت و دكتر حسابي همچنان به تدريس در آن مؤسسه تربيتي مشغول بود.
در سال 1313 دانشگاه تهران را با همكاري جمعي از فرهنگ*پروران تأسيس كرد و دانشكده فني را بنيان نهاد و مدت دو سال رياست دانشكده*ي فني و تدريس در آن را برعهده داشت. پس از مدتي دانشكده علوم دانشگاه تهران را بنيان نهاد. رياست اين دانشكده از 1321 تا 1327 و از 1330 تا 1336 به عهده ايشان بود. از آغاز كار دانشكده علوم تدريس بعضي از درس*هاي فيزيك را عهده*دار بود تا آن كه شاگرداني كه خود تربيت كرده بود به مقام استادي رسيدند و ايشان فقط به تدريس اپتيك پرداختند.
آثار و خدمات
دكتر حسابي كه در يك خانواده با فرهنگ ايراني و مسلمان تربيت شده بود، با فرهنگ مغرب زمين نيز آشنا شد و توانست با شايستگي از امكانات موجود استفاده كند و خود را پرورش دهد و آن گاه توانايي*هاي خود را در جهت سازندگي به كار گيرد. آثار و خدمات دكتر حسابي در عمر طولاني و مؤثرشان عبارت از تربيت مستقيم چند هزار مهندس، استاد و دبير فيزيك، پايه*گذاري چند نهاد علمي و فني، تأليف و انتشار چندين كتاب و مقاله*ي علمي.
سراسر زندگي دكتر محمود حسابي در جريان آموزش و پرورش كشور بود. او بيش از شصت سال به آموزش فيزيك اشتغال داشت. نكته*سنجي ، واقع*نگري ، ژرف*نگري علمي و تعمق و تفكر علمي را در جامعه علمي ما پايه*گذاري كرد. او به كار معلمي خود عشق مي ورزيد و هيچ گاه از جستجو و كاوش باز نمي ايستاد. دكتر حسابي در كلاس*هاي خود فقط مفاهيم علمي را انتقال نمي*داد بلكه كوشش مي*كرد كه در دانشجويان عشق و علاقه به علم*آموزي و كاوشگري به وجود آيد و مهارت*هاي لازم را كسب نمايند.
در سال 1366 در كنگره*ي شصت سال فيزيك كه به مناسبت بزرگداشت استاد برپا شد از خدمات ايشان به عنوان پدر فيزيك ايران قدرداني شد. از كارهاي مهم او، نخستين نقشه*برداري از راه ساحلي سراسري بندر*هاي ميان خليج فارس، نخستين راه تهران به شمشك، ساختن نخستين راديو در كشور، بنيانگذاري مؤسسه*ي ژئوفيزيك، تأسيس سازمان انرژي اتمي، ايجاد نخستين دستگاه هواشناسي، پايه*گذاري انجمن موسيقي ايران، عضويت در تأسيس فرهنگستان زبان ايران،* تدوين قانون تأسيس دانشگاه، تشكيل مؤسسه استاندارد، پايه*گذاري نخستين مدرسه*ي عشاير در ايران در لرستان، پايه گذاري مرکز مخابرات اسد آباد، تاسيس نخستين مرکز مدرن تعقيب ماهواره در شيراز، نصب و راه اندازي نخستين دستگاه راديولوژي در ايران، تاسيس نخستين بيمارستان خصوصي در تهران به نام بيمارستان گوهرشاد، تاسيس مرکز عدسي سازي در دانشكده علوم تهران و ايجاد نخستين رصدخانه*ي جديد در ايران از كارهاي اوست.
دكتر حسابي در سال 1310 انجمن فيزيك ايران را تشكيل داد و از همان زمان به عضويت انجمن فيزيك اروپا، امريكا فرانسه و آكادمي علوم نيويورك درآمد. در سال 1314 عضو پيوسته*ي فرهنگستان ايران شد. در 1313 عضو شوراي دانشگاه بود. علاوه بر اين عضو شوراي عالي فرهنگ، عضو انجمن اصطلاحات علمي، رئيس پژوهش* فضاي ايران در هنگام تشكيل آن و رئيس انجمن ژئوفيزيك ايران به هنگام تشكيل آن بود. در بسياري از كنفرانس*هاي علمي شركت داشت و با بسياري از نامداران جهان علم در ارتباط بود.
فعاليت*هاي سياسي
دكتر حسابي علاوه بر فعاليت*هاي علمي و كارهاي تحقيقاتي در امور سياسي و اداري و قانونگذاري كشور نير مؤثر بود. ايشان عضو هيأتي بود كه از شركت نفت انگليس خلع يد كرد و نخستين رئيس هيأت مديره و مدير عامل شركت ملي نفت ايران شد. در سال 1330 به وزارت فرهنگ ايران در دولت مصدق منصوب شد. پس از آن به مجلس سنا راه يافت و تا سال 1342 در اين سمت باقي ماند. او با طرح قرار داد ننگين کنسرسيوم و کاپيتولاسيون و نيز با عضويت دولت ايران در قرارداد سنتو در مجلس مخالفت كرد.
نگارش و پژوهش
نوشته هاي دكتر حسابي شامل 21 كتاب ، رساله و مقاله است. اين نوشته*ها در سه زمينه*ي فيزيك، زبان فارسي و پژوهش*هاي فرهنگي است. در موضوع فيزيك ، علاوه بر رساله*ي دكتري درباره*ي حساسيت سلول*هاي فوتوالكتريك (1927 ) شش جلد كتاب و شش مقاله منتشر كرده*اند.
كتاب*هايي كه دكتر حسابي تأليف كرده*اند، داراي آخرين آگاهي*هاي علمي به دست آمده تا زمان تأليف هر كتاب است. از نظر نويسنده مهم*ترين كاري كه در طول عمرش انجام داده است كاربر نظريه*ي بي*نهايت گسترده بودن ذرات است. خلاصه اين نظريه آن است كه هر ذره بيشتر در يك نقطه متراكم است، ولي مقدار اندكي از آن در تمام فضا گسترده است .
دكتر حسابي كه در يك خانواده با فرهنگ ايراني و مسلمان تربيت شده بود، با فرهنگ مغرب زمين نيز آشنا شد و توانست با شايستگي از امكانات موجود استفاده كند و خود را پرورش دهد و آن گاه توانايي*هاي خود را در جهت سازندگي به كار گيرد. آثار و خدمات دكتر حسابي در عمر طولاني و مؤثرشان عبارت از تربيت مستقيم چند هزار مهندس، استاد و دبير فيزيك، پايه*گذاري چند نهاد علمي و فني، تأليف و انتشار چندين كتاب و مقاله*ي علمي.
سراسر زندگي دكتر محمود حسابي در جريان آموزش و پرورش كشور بود. او بيش از شصت سال به آموزش فيزيك اشتغال داشت. نكته*سنجي ، واقع*نگري ، ژرف*نگري علمي و تعمق و تفكر علمي را در جامعه علمي ما پايه*گذاري كرد. او به كار معلمي خود عشق مي ورزيد و هيچ گاه از جستجو و كاوش باز نمي ايستاد. دكتر حسابي در كلاس*هاي خود فقط مفاهيم علمي را انتقال نمي*داد بلكه كوشش مي*كرد كه در دانشجويان عشق و علاقه به علم*آموزي و كاوشگري به وجود آيد و مهارت*هاي لازم را كسب نمايند.
در سال 1366 در كنگره*ي شصت سال فيزيك كه به مناسبت بزرگداشت استاد برپا شد از خدمات ايشان به عنوان پدر فيزيك ايران قدرداني شد. از كارهاي مهم او، نخستين نقشه*برداري از راه ساحلي سراسري بندر*هاي ميان خليج فارس، نخستين راه تهران به شمشك، ساختن نخستين راديو در كشور، بنيانگذاري مؤسسه*ي ژئوفيزيك، تأسيس سازمان انرژي اتمي، ايجاد نخستين دستگاه هواشناسي، پايه*گذاري انجمن موسيقي ايران، عضويت در تأسيس فرهنگستان زبان ايران،* تدوين قانون تأسيس دانشگاه، تشكيل مؤسسه استاندارد، پايه*گذاري نخستين مدرسه*ي عشاير در ايران در لرستان، پايه گذاري مرکز مخابرات اسد آباد، تاسيس نخستين مرکز مدرن تعقيب ماهواره در شيراز، نصب و راه اندازي نخستين دستگاه راديولوژي در ايران، تاسيس نخستين بيمارستان خصوصي در تهران به نام بيمارستان گوهرشاد، تاسيس مرکز عدسي سازي در دانشكده علوم تهران و ايجاد نخستين رصدخانه*ي جديد در ايران از كارهاي اوست.
دكتر حسابي در سال 1310 انجمن فيزيك ايران را تشكيل داد و از همان زمان به عضويت انجمن فيزيك اروپا، امريكا فرانسه و آكادمي علوم نيويورك درآمد. در سال 1314 عضو پيوسته*ي فرهنگستان ايران شد. در 1313 عضو شوراي دانشگاه بود. علاوه بر اين عضو شوراي عالي فرهنگ، عضو انجمن اصطلاحات علمي، رئيس پژوهش* فضاي ايران در هنگام تشكيل آن و رئيس انجمن ژئوفيزيك ايران به هنگام تشكيل آن بود. در بسياري از كنفرانس*هاي علمي شركت داشت و با بسياري از نامداران جهان علم در ارتباط بود.
فعاليت*هاي سياسي
دكتر حسابي علاوه بر فعاليت*هاي علمي و كارهاي تحقيقاتي در امور سياسي و اداري و قانونگذاري كشور نير مؤثر بود. ايشان عضو هيأتي بود كه از شركت نفت انگليس خلع يد كرد و نخستين رئيس هيأت مديره و مدير عامل شركت ملي نفت ايران شد. در سال 1330 به وزارت فرهنگ ايران در دولت مصدق منصوب شد. پس از آن به مجلس سنا راه يافت و تا سال 1342 در اين سمت باقي ماند. او با طرح قرار داد ننگين کنسرسيوم و کاپيتولاسيون و نيز با عضويت دولت ايران در قرارداد سنتو در مجلس مخالفت كرد.
نگارش و پژوهش
نوشته هاي دكتر حسابي شامل 21 كتاب ، رساله و مقاله است. اين نوشته*ها در سه زمينه*ي فيزيك، زبان فارسي و پژوهش*هاي فرهنگي است. در موضوع فيزيك ، علاوه بر رساله*ي دكتري درباره*ي حساسيت سلول*هاي فوتوالكتريك (1927 ) شش جلد كتاب و شش مقاله منتشر كرده*اند.
كتاب*هايي كه دكتر حسابي تأليف كرده*اند، داراي آخرين آگاهي*هاي علمي به دست آمده تا زمان تأليف هر كتاب است. از نظر نويسنده مهم*ترين كاري كه در طول عمرش انجام داده است كاربر نظريه*ي بي*نهايت گسترده بودن ذرات است. خلاصه اين نظريه آن است كه هر ذره بيشتر در يك نقطه متراكم است، ولي مقدار اندكي از آن در تمام فضا گسترده است .
تاثیر گذار ترین خاطره من از پروفسور حسابی:
بعد از اینکه ایشان در آمریکا و در دانشگاه پرینستون به قلّه افتخارات و علم و دانش می رسند و در کرسی اینشتین مشغول تحقیق می شوند و... ناگهان تصمیم می گیرند که به ایران باز گردند، این در شرایطی است که وضعیت علمی ایران در این دوره واقعاً تاسف بار است ، به حدّی که وزیر فرهنگ وقت (فرهنگ و آموزش و پرورش و آموزش عالی) با توجّه به پیشوند «دکتر» در نام ایشان پیشنهاد می کند که یک مطب تاسیس کنند. وقتی استاد به وزیر می گویند که دکترای ایشان در زمینه فیزیک است او می پرسد : «فیزیک یعنی چه؟». و استاد برای اینکه به او بر نخورد می گویند فیزیک همان شیمی است! در آن روزها چیزی به نام مهندس ایرانی ، نه وجود داشته و نه در مخیله سران مملکت می گنجیده است . هر وقت صحبت از مهندس می شد می گفته اند که مهندس باید از فرنگ بیاوریم ولی پول کافی نداریم. در این شرایط است که دکتر حسابی در ایران برای اوّلین بار برای تربیت مهندس راه و ساختمان، «مدرسه مهندسی ایران» را در یک اتاق تاسیس می کنند. و بعدها دانشگاه تهران را با دوندگی و تلاش عجیبی پایه گذاری می کنند ، دیدگاه این مرد جالب است وی می توانست در آمریکا بماند و علم را «به اندازه یک نفر» پیش ببرد ، البتّه چه بسا مانند آلفرد نوبل (مخترع دینامیت، البته برای استفاده در معادن!) و یا اینشتین (در مورد بمب اتمی) پس از سالها زحمت صادقانه و انسان دوستانه ناگاه متوجه می شد که از حاصل عمرش چطور در راه خدمت به انسانها و انسانیت استفاده می شود! امّا او به ایران بر می گردد و شروع می کند به ساختن زیر ساخت های علمی، اگر او آن روز دانشگاه تهران را تاسیس نکرده بود معلوم نبود ما امروز چند سال عقب تر از این بودیم.
نباید تصوّر کرد که در ایران به ایشان خیلی خوش می گذشته و به خاطر تحصیلاتشان امکانات رفاهی ویژه ای داشته اند ، در این مورد چند نمونه ذکر می کنم :
در ابتدای ورود به ایران مدت نسبتاً زیادی بیکار بودند، چون هرجا می رفتند، به ایشان می گفتند که ما برای شما کاری نداریم ، در حالی که استاد علاوه بر دکترای فیزیک، چندین (نه چند!) مدرک مهندسی و پزشکی داشتند. کم کم بر اثر بیکاری اوضاع زندگیشان داشت مثل دوران کودکیشان می شد.
بعد از مدّتی موفّق می شوند در وزارت طرق (راه و ساختمان) به عنوان مهندس استخدام شوند. اولّین ماموریت ایشان اینگونه بوده که 3 تفنگچی و 5 الاغ به ایشان می دهند تا با وسائلی که خودشان از اروپا آورده اند راه بندر لنگه به بوشهر را نقشه برداری کنند! که البتّه (به گفته نخست وزیر وقت) این ماموریت نبوده، چون نمی خواسته اند که در تهران مهندس بالای سرشان باشد استاد را اینطوری دست به سر کرده اند! امّا ایشان با اراده عجیب خود، پس از دو سال راهپیمائی در بیابانهای ایران، به تهران باز می گردند. امّا زمانی که نقشه ها را پیش معاون وزیر می برند، او که از نقشه سر در نمی آورده در جواب توضیحات پر شور استاد روی نقشه ها می گوید : «رفته ای دو سال برای خودت گشته ای حالا آمده ای روی کاغذها خط خطی کرده ای جلوی من گذاشته ای؟»
شما بودید چه می کردید؟
بعد از اینکه ایشان در آمریکا و در دانشگاه پرینستون به قلّه افتخارات و علم و دانش می رسند و در کرسی اینشتین مشغول تحقیق می شوند و... ناگهان تصمیم می گیرند که به ایران باز گردند، این در شرایطی است که وضعیت علمی ایران در این دوره واقعاً تاسف بار است ، به حدّی که وزیر فرهنگ وقت (فرهنگ و آموزش و پرورش و آموزش عالی) با توجّه به پیشوند «دکتر» در نام ایشان پیشنهاد می کند که یک مطب تاسیس کنند. وقتی استاد به وزیر می گویند که دکترای ایشان در زمینه فیزیک است او می پرسد : «فیزیک یعنی چه؟». و استاد برای اینکه به او بر نخورد می گویند فیزیک همان شیمی است! در آن روزها چیزی به نام مهندس ایرانی ، نه وجود داشته و نه در مخیله سران مملکت می گنجیده است . هر وقت صحبت از مهندس می شد می گفته اند که مهندس باید از فرنگ بیاوریم ولی پول کافی نداریم. در این شرایط است که دکتر حسابی در ایران برای اوّلین بار برای تربیت مهندس راه و ساختمان، «مدرسه مهندسی ایران» را در یک اتاق تاسیس می کنند. و بعدها دانشگاه تهران را با دوندگی و تلاش عجیبی پایه گذاری می کنند ، دیدگاه این مرد جالب است وی می توانست در آمریکا بماند و علم را «به اندازه یک نفر» پیش ببرد ، البتّه چه بسا مانند آلفرد نوبل (مخترع دینامیت، البته برای استفاده در معادن!) و یا اینشتین (در مورد بمب اتمی) پس از سالها زحمت صادقانه و انسان دوستانه ناگاه متوجه می شد که از حاصل عمرش چطور در راه خدمت به انسانها و انسانیت استفاده می شود! امّا او به ایران بر می گردد و شروع می کند به ساختن زیر ساخت های علمی، اگر او آن روز دانشگاه تهران را تاسیس نکرده بود معلوم نبود ما امروز چند سال عقب تر از این بودیم.
نباید تصوّر کرد که در ایران به ایشان خیلی خوش می گذشته و به خاطر تحصیلاتشان امکانات رفاهی ویژه ای داشته اند ، در این مورد چند نمونه ذکر می کنم :
در ابتدای ورود به ایران مدت نسبتاً زیادی بیکار بودند، چون هرجا می رفتند، به ایشان می گفتند که ما برای شما کاری نداریم ، در حالی که استاد علاوه بر دکترای فیزیک، چندین (نه چند!) مدرک مهندسی و پزشکی داشتند. کم کم بر اثر بیکاری اوضاع زندگیشان داشت مثل دوران کودکیشان می شد.
بعد از مدّتی موفّق می شوند در وزارت طرق (راه و ساختمان) به عنوان مهندس استخدام شوند. اولّین ماموریت ایشان اینگونه بوده که 3 تفنگچی و 5 الاغ به ایشان می دهند تا با وسائلی که خودشان از اروپا آورده اند راه بندر لنگه به بوشهر را نقشه برداری کنند! که البتّه (به گفته نخست وزیر وقت) این ماموریت نبوده، چون نمی خواسته اند که در تهران مهندس بالای سرشان باشد استاد را اینطوری دست به سر کرده اند! امّا ایشان با اراده عجیب خود، پس از دو سال راهپیمائی در بیابانهای ایران، به تهران باز می گردند. امّا زمانی که نقشه ها را پیش معاون وزیر می برند، او که از نقشه سر در نمی آورده در جواب توضیحات پر شور استاد روی نقشه ها می گوید : «رفته ای دو سال برای خودت گشته ای حالا آمده ای روی کاغذها خط خطی کرده ای جلوی من گذاشته ای؟»
شما بودید چه می کردید؟
mahz
کاربر حرفه ای
ببینید من نه حرف سیاسی میزنم ونه خوشم میاد مسائل باهم قاطی بشن
من میگم مشکل اینجاست که کار مناسب برای ایرانیها تو مقاطع مختلف وجود نداره
اگه یه دیپلمه بخواد کار کنه
کار یه دیپلم رو میدن به یه لیسانس
دیپلمه ها نمی تونند پیشرفت کن
پس باید بیان دانشگاه با هر بد بختی شده
تو ایران هم که کار پیدا نمیشه دولت هم مردم رو سر کار میزاره تو دانشگاه
درس خوندن بی محتوا
بدونه تحقیق، پزوهش وعلم
اساتید هم که فکر جیب مبارک هستن
از این کلاس به اون کلاس میرن و پول رو میشناسن
از علم روز دنیا خبری نیست
هیئت علمی باید 48 ساعت تو هفته تو دانشگاه باشه تا دانشجو برای تحقیق و پرسوجو بره پیشش
کی استادش رو غیر از ساعت کلاسیش میبینه
اگر هر کسی در حد خودش توانایی پیشرفت داشت دانشگاه ها اینقدر شلوغ نبود و هر کسی که دنبال درس بود میومد دانشگاه شاید ما هم تو مسائلی بجز ابزار جنگی راهی برای پیشرفت داشتیم
ایرانی هایی که از ایران خارج میشن باعث پیشرفت کشور های دیگه میشن
و میشن مدیر ارشد تو مراکز مهم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میخوام برم وگرنه خیلی حرف دارم که باید میزدم
الن میگید خدارو شکر که میخواد بره
من میگم مشکل اینجاست که کار مناسب برای ایرانیها تو مقاطع مختلف وجود نداره
اگه یه دیپلمه بخواد کار کنه
کار یه دیپلم رو میدن به یه لیسانس
دیپلمه ها نمی تونند پیشرفت کن
پس باید بیان دانشگاه با هر بد بختی شده
تو ایران هم که کار پیدا نمیشه دولت هم مردم رو سر کار میزاره تو دانشگاه
درس خوندن بی محتوا
بدونه تحقیق، پزوهش وعلم
اساتید هم که فکر جیب مبارک هستن
از این کلاس به اون کلاس میرن و پول رو میشناسن
از علم روز دنیا خبری نیست
هیئت علمی باید 48 ساعت تو هفته تو دانشگاه باشه تا دانشجو برای تحقیق و پرسوجو بره پیشش
کی استادش رو غیر از ساعت کلاسیش میبینه
اگر هر کسی در حد خودش توانایی پیشرفت داشت دانشگاه ها اینقدر شلوغ نبود و هر کسی که دنبال درس بود میومد دانشگاه شاید ما هم تو مسائلی بجز ابزار جنگی راهی برای پیشرفت داشتیم
ایرانی هایی که از ایران خارج میشن باعث پیشرفت کشور های دیگه میشن
و میشن مدیر ارشد تو مراکز مهم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
میخوام برم وگرنه خیلی حرف دارم که باید میزدم
الن میگید خدارو شکر که میخواد بره
Similar threads
Similar threads
-
-
در رای گیری انتخاب بزرگترین دانشمند شیمی جهان در سال 2011 به شیمیدان ایرانی - جابر بن حیان رای دهید- شروع شده توسط ali561266
- پاسخ ها: 12
-
تا به حال عکس این دانشمند جوان و نابغه کشور را دیده اید؟
- شروع شده توسط salizadeniri
- پاسخ ها: 19
-
معجزه خداوند در قرآن کریم سبب گرایش دانشمند مشهور آمریکایی به دین اسلام- شروع شده توسط hamid2012
- پاسخ ها: 3
-
