جمله های زیبا

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دلهایتان رابه‏ هم بسپارید اما به اسارت یكدیگر ندهید.

زیرا تنها دست زندگی است كه می‏تواند دلهای شما را در خود نگه دارد.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

در كنار هم بایستید, اما نه بسیار نزدیك:
ازآنكه ستونهای معبد به جدایی بار بهتر كشند,
و بلوط و سرو در سایه هم به‏ كمال رویش نرسند.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به نظرت می رسد ،

به نیاز خودت برای بیان آن فکر نکنی ، بلکه به علاقه ی دیگری به شنیدن آن فکر کنی .

اگر لازم بود ،

حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کند .

 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ان هنگام که انسانی دروغ می گوید گوشه ای از هستی را به تباهی می کشد
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل به بازار من اورده وبفروخته ای
دل بفروخته مفروش به بازاردگر
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


راز عشق در این است که هیچ کدام خود را معلم دیگری ندانید .
به عبارت دیگر از این که می توانید از یکدیگر یاد بگیرید ، سپاسگذار باشی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

راز عشق در این است که وقتی پیشنهادی به نظرت می رسد ،
به نیاز خودت برای بیان آن فکر نکنی ، بلکه به علاقه ی دیگری به شنیدن آن فکر کنی .
اگر لازم بود ،
حتی ماه ها صبر کن تا آمادگی شنیدن آنچه را می خواهی بگویی پیدا کند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


راز عشق در این است که باورها ، آرمان ها و اهداف تان رابا یکدیگر در میان بگذارید .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز عشق در آرامش است ، زیرا آرامش باعث تکامل عشق می شود ،
عشق ، هوای نفس و احساسات شدید نیست .
عشق انسان ها نسبت به یکدیگر باز تابی از عشق ازلی است و خداوند آرامش کامل است .
 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
قصه عشقت را به بیگانگان نگو
چرا که این کلاغهای غریب بر کلاه حصیری مترسک نیز آشیانه می سازند .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راز عشق در این است که محبت تان را بسط دهید تا تبدیل به عشق واقعی میان دو انسان شود.
سپس آن عشقی را که دست پرورده پروردگار است بسط دهید ،
تا بشریت وکل مخلوقات را در بر گیرد.
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیچ وقت از دوست داشتن انصراف نده حتی اگه کسی بهت دروغ گفته باشه بازم بهش فرصت بده چون روزی فرا می رسه که خودت محتاج فرصت دادن دیگران می شی
 
  • Like
واکنش ها: RZGH

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
نابترین جملاتی که دلت میخواد بنوسی.

نابترین جملاتی که دلت میخواد بنوسی.

سلام دوستان.
هدف از ایجاد این تاپیک اینه که هر یک از دوستان جملاتی رو که به نظرشون ارزشمنده رو اینجا قرار بدن تا بقیه هم ازش استفاده کنن. این جملات می تونه تو هر زمینه ای
باشه.
مثل جملات دانشمندان، فیلسوفان، ادبی، عرفانی، و...
مثلا من دوست دارم سخنان بزرگان و دانشمندان جهان رو که گنجینه ای ناب هستن رو جمع آوری کنم و واسه دوستان بذارم.
فقط دوستان لطف کنن نام گویندگان جملات یا شعرا یا منبع اونارو ذکر کنن.


شاید دوستان بگن این تاپیک تکراریه ولی من تقریبا به تمام تاپیکا سر زدم که اکثرا محتوایی عاشقانه داشتن. لطفا اشتباه نشه. هدف جملاتی ارزشمند با ذکر منابع اوناست


 
آخرین ویرایش:

ho_b

عضو جدید
کاربر ممتاز
استارتشو خودم میزنم.
دکتر الهی قمشه ای در تعریف نور گفته است:
نور دختر خداست بگذارید آزادانه در فضای خانه گردش کند
.
من انقد این جمله رو دوس دارم که تو امضامم گذاشتم
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایا : «چگونه زیستن »را به من بیاموز ،« چگونه مردن» را خود ، خواهم دانست .
خدایا : رحمتی کن تا ایمان ، نام ونان برایم نیاورد ، قوتم بخش تا نانم را؛ وحتی نامم را در خطر ایمانم افکنم.
تا از آنها باشم که پول دنیا می گیرند وبرای دین کار می کنند ؛ نه آنها که پول دین می گیرند وبرای دنیا کارمی کنند .
همواره روحی مهاجر باش به سوی مبدا به سوی آنجا که بتوانی انسانتر باش
و از انچه که هستی و هستند فاصله بگیری این رسالته دائمی توست


از دکتر علی شریعتی​
 
آخرین ویرایش:

دکتر مهدیه

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز


عشق چيزيست كه بيشتر از هر چيزي داشتنش را دوست داريم و بيشتر از هر چيزي دادنش را دوست داريم. و هيچ كس در نمي يابد كه عشق، همان چيزيست كه همواره داده مي شود و پذيرفته نمي گردد



جبران خلیل جبران


 

شهرآفتابی

عضو جدید
با شدتی وحشیانه و جنون آمیز
آن چنان که قلبم را سخت به درد آورد
آرزو کردم ای کاش هم اکنون همچون مسیح
بی درنگ آسمان از روی زمین برم دارد
یا لااقل همچون قارون
زمین دهان بگشاید و مرا در خود فرو بلعد
اما … نه
من نه خوبی عیسی را داشتم و نه بدی قارون را
من یک “متوسط” بی چاره بودم و ناچار
محکوم که پس از آن نیز ” باشم و زندگی کنم “
نه ، باشم و زنده بمانم
و در این “وادی حیرت” پر هول و بیهودگی سرشار، گم باشم
و همچون دانه ای که شور و شوق های روییدن دردرونش خاموش می میرد
در برزخ شوم این “پیدای زشت “
و آن “ناپیدای زیبا” خرد گردم
که این سرگذشت دردناک و سرنوشت بی حاصل ماست
در برزخ دوسنگ این آسیای بی رحمی که …
“زندگی ” نام دارد
دکتر شریعتی
 

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دکتر علی شریعتی
“… دوست داشتن از عشق برتر است. عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی، اما دوست داشتن پیوندی خودآگاه و از روی بصیرت روشن و زلال. عشق بیش‌تر از غریزه آب می‌خورد و هر‌چه از غریزه سرزند بی‌ارزش است و دوست داشتن از روح طلوع می‌کند و‌ تا هر جا که یک روح ارتفاع دارد، دوست داشتن نیز همگام با آن اوج می‌یابد…”
(مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر / ص ۳۲۷)
“… عشق با شناسنامه بی‌ارتباط نیست و گذر فصل‌ها و عبور سال‌ها بر آن اثر می‌گذارد. اما دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی می‌کند و بر آشیانه بلندش روز و روزگار را دستی نیست…”
مجموعه آثار ۱۳ / هبوط در کویر
“… علی‌ گفته‌ است‌ که‌: “گروهی‌ بهشت‌ می‌جویند، اینان‌ سود‌جویان‌اند و طماع‌، گروهی‌ از دوزخ‌ بیم‌ دارند و اینان‌ عاجزند و ترسو، و گروهی‌ بی‌طمع‌ بهشت‌ و بی‌بیم‌ دوزخ‌اش‌ می‌خواهند عشق‌ بورزند، و اینان‌ آزادگان‌اند و آزاد”. عشق‌ چرا؟ عشق‌ تنها کار بی‌چرای‌ عالم‌ است‌، چه‌، آفرینش‌ بدان‌ پایان‌ می‌گیرد، نقش‌ مقصود در کارگاه‌ هستی‌ اوست‌. او یک‌ فعل‌ بی‌برای‌ است‌. غایت‌ همه‌ غایات‌ عالم‌ “برای‌” نمی‌تواند داشت‌…”
مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص۱۸
 
آخرین ویرایش:

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
“… آری‌، در این‌ بازار، سوداگری‌ را شیوه‌ای‌ دیگر است‌، و کسی‌ فهم‌ کند که‌ سودازده‌ باشد و گرفتار موج‌ سودا، که‌ همسایه‌ی‌ دیوار به‌ دیوار جنون‌ است‌! و چه‌ می‌گویم‌؟ جنون همسایه آرام و عاقل این دیوانه‌ی ناآرام خطرناک است که در کوه خاره می‌افتد و مثل موم‌ نرم‌اش‌ می‌کند، و در برج‌ پولاد می‌گیرد و شمع‌ بیزارش‌ می‌سازد. و وای‌ که‌ چه‌ شورانگیز و عظیم‌ است‌ عشق‌ و ایمان‌! و دریغ‌ که‌ فهم‌های‌ خو کرده‌ به‌ اندک‌ها و آلوده‌ به‌ پلیدی‌ها، آن‌ را به‌ زن‌ و هوس‌ و پستی‌ شهوت‌ و پلیدی‌ زر و دنائت‌ زور و… و بالاخره‌ به‌ دنیا و به‌ زندگی‌اش‌ آغشته‌اند! و دریغ‌! و دریغ‌ که‌ کسی‌ در همه‌‌ی عالم‌ نمی‌داند که چه می‌گویم؟ که این عشق که در من افتاده است نه از آنهاست که آدمیان می‌شناسند. که‌ آدمیان‌ عشق‌ خدا را می‌شناسند و عشق‌ زن‌ را و عشق‌ زر را و عشق‌ جاه‌ را و از این‌گونه‌… و آنچه با من است، نه، آنچه من‌ با اویم‌، با این‌ رنگ‌ها بیگانه‌ است‌، عشقی‌ است‌ به‌ معشوقی‌ که‌ از آدمیان‌ است‌… اما… افسوس‌ که‌… نیست‌!معشوق‌ من‌ چنان‌ لطیف‌ است‌ که‌ خود را به‌ “بودن‌” نیالوده‌ است،‌ که‌ اگر جامه‌ی‌ وجود بر تن‌ می‌کرد، نه‌ معشوق‌ من‌ بود.
معشوق‌ من‌، رزاس من‌، موعود بکت‌، “گودو”‌ی بکت‌ است‌،
منتظری‌ که‌ هیچ‌ گاه‌ نمی‌رسد! انتظاری‌ که‌ همواره‌ پس‌ از مرگ‌ پایان‌ می‌گیرد، چنان‌ که‌ این‌ عشق‌ نیز… هم‌!…”

مجموعه آثار ۳۳ / گفتگوهای تنهائی / ص ۲۱عشق و ایمان در اوج پروازش از سطح ستایشها میگذرد و معشوق در انتهای صعودش در چشم عاشق سراپا غرقه سرزنش میشود و این هنگامی است که دوست استحقاق بخشوده شدنش را در چشم دوست از دست میدهد.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار ۲۱ / زن / ص۱۴۹
 
آخرین ویرایش:

*Maedeh.archi*

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلی که از شرکت در رنج و غم دوست غذا می‌گیرد عشقی می‌پروراند که از آنچه با خوشبختی و لذتی که از دوست می‌برد پدید می‌آید بسیار عمیق‌تر و پر اخلاص‌تر است.
دکترعلی شریعتی / مجموعه آثار ۲۱ / زن / ص۱۷۷“… اگر عشق را بخواهند با حرکت بیان کنند ، این حرکت چگونه است ؟ پروانه از دیرباز به ما آموخته است.کعبه،نقطه عشق است و تو یک نقطه پرگاری و در این دایره سرگردان!…”
مجموعه آثار ۶ / حج / ص ۷۴“…عشق نیرو و حرارتی است که از کالری‌ها و پروتئینی که وارد بدن من می‌شود زائیده نمی‌شود. یک منبع نمی‌دانمی‌دارد که تمام وجود مرا ملتهب می‌کند و می‌گدازد و حتی به نفی خویش وادار می‌کند…”
 
آخرین ویرایش:
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا