تعویض رشته از مهندسی پلیمر

وضعیت
موضوع بسته شده است.

یوکابد امامی

عضو جدید
من برم بخوابم
ببخشید اگه احیانا جسارتی کردم نیت فقط خنده بود و مزاح
انشاالله به زودی مشکلت رفع بشه
انشاالله که هرچی خیر و مصلحتته برات پیش بیاد و موفق باشی
همگی شب بخیر

جسارت که چ عرض کنم!!!!!
همینکه به بدبختیای من خندیدی و دلت شاد شد خدارو شکر
خدارو شکر موجب شادیه ی نفر شدیم
 

Harvard_eng

کاربر بیش فعال
من معذرت داشتم یه دوست دیگه رو دلداری می دادم که انتخاب رشته اش رو افتضاح کرده!!!!!!!
خانم یوکابد من حس می کنم شما مدام داری تحت تاثیر حرف این و اون قرار می گیری و اصلا خودت تکلیفت با خودت این وسط معلوم نیست؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
بهتون گفتم ریز ودرشت مسئله تون رو برام بنویسید چون مطلع شدم دوستم الان در دسترسم نیس باید با وب باهاش صحبت کنم
 

Harvard_eng

کاربر بیش فعال
:cool: خوب تو بگو دوستت مجانی حساب کنه همین ک منو رویت کنه کلی سود کرده!!!
میگم دوستت مجرده؟متاهله؟

من مشهد سیتی

خیلی دلشادی ها!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! دوست ما مجرده ولی از اون مثبت هاست قصد متاهل شدن هم نداره
به درد شما هم نمی خوره چون مشهد نیس:D
 

یوکابد امامی

عضو جدید
من معذرت داشتم یه دوست دیگه رو دلداری می دادم که انتخاب رشته اش رو افتضاح کرده!!!!!!!
خانم یوکابد من حس می کنم شما مدام داری تحت تاثیر حرف این و اون قرار می گیری و اصلا خودت تکلیفت با خودت این وسط معلوم نیست؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!
بهتون گفتم ریز ودرشت مسئله تون رو برام بنویسید چون مطلع شدم دوستم الان در دسترسم نیس باید با وب باهاش صحبت کنم

ریز و درشت مشکل من همینیه که گفتم و فقط خانوادم مشکل من هستند،خصوصا پدرم که اصلا راضی نیست
 

یوکابد امامی

عضو جدید
 

یوکابد امامی

عضو جدید
اینم بگم که پدرم درصدد این هستش که من به این خواستگار سمج جواب مثبت بدم و به نوعی اون منو راضی کنه که همین رشته رو ادامه بدم آخه ایشونم دکتر هستند
ولی من راه خودمو میرم
بچه ها کمکم کنید
واقعا موندم سر دو راهی
 

pepper

کاربر فعال
تعریفت از موفقیت چی هست؟
تحصیل خوب
ازدواج موفق
کار

گزینه الف
گزینه ب
گزینه ج
گزینه الف و ب
گزینه الف و ج
گزینه ب و ج
همه موارد
هیچکدام....
یعنی اول معلوم کن با خودت چند چندی
بدونی چی می خواهی

بقول خواستگار دکترم اول باید در درستی از مشکل داشته باشیم بعد بریم سراغ درمان
 

pepper

کاربر فعال
پروفسور مقابل کلاس فلسفه خود ایستاد و چند شی» را روی میز گذاشت. وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای، یک شیشه بسیار بزرگ سس مایونز را برداشت و شروع به پرکردن آن با چند توپ گلف کرد. بعد از شاگردان خود پرسید که آیا این ظرف پر است؟ و همه موافقت کردند.
سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آن ها را به داخل شیشه ریخت و شیشه را به آرامی تکان داد. سنگریزه ها در بین مناطق باز بین توپ های گلف قرار گرفتندو سپس دوباره از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است؟ و باز همگی موافقت کردند.
بعد دوباره پروفسور ظرفی از ماسه را برداشت و داخل شیشه ریخت; و ماسه ها همه جاهای خالی شیشه را پر کردند. او یکبار دیگر از دانشجویان پرسید که آیا ظرف پر است و دانشجویان یکصدا گفتند: بله.
بعد پروفسور دو فنجان پر از قهوه از زیر میز برداشت و روی همه محتویات داخل شیشه خالی کرد و گفت: در حقیقت دارم جاهای خالی بین ماسه ها رو پر می کنم! همه دانشجویان خندیدند. در حالی که صدای خنده فرومی نشست، پروفسور گفت: حالا من می خواهم که متوجه این مطلب بشین که این شیشه، نمایی از زندگی شماست. «توپ های گلف» مهم ترین چیزها در زندگی شما هستند; خدا، خانواده تان، فرزندان تان، سلامتی تان، دوستان تان و مهم ترین علایق تان، چیزهایی که اگر همه چیزهای دیگر از بین بروند ولی این ها بمانند، باز زندگی تان پا برجا خواهد بود. «سنگریزه ها» سایر چیزهای قابل اهمیت هستند; مثل کارتان، خانه تان و ماشین تان. «ماسه ها» هم سایر چیزها و مسایل خیلی ساده هستند. پروفسور ادامه داد: اگر اول ماسه ها را در ظرف قرار بدهید، دیگر جایی برای سنگریزه ها و توپ های گلف باقی نمی ماند، درست مثل زندگی تان. اگر شما همه زمان و انرژی تان را روی چیزهای ساده و پیش پا افتاده صرف کنید، دیگر جایی و زمانی برای مسایلی که برای تان اهمیت دارد باقی نمی ماند. به چیزهایی که برای شاد بودن تان اهمیت دارد توجه زیادی بکنید، با فرزندان تان بازی کنید، زمانی را برای چک آپ پزشکی بگذارید، با دوستان و اطرافیان تان به بیرون بروید و با آن ها خوش بگذرانید. همیشه زمان برای تمیز کردن خانه و تعمیر خرابی ها هست. همیشه در دسترس باشید. اول مواظب توپ های گلف باشید، چیزهایی که واقعا برایتان اهمیت دارند، موارد دارای اهمیت را مشخص کنید. بقیه چیزها، یعنی همان ماسه ها هستند. یکی از دانشجویان دستش را بلند کرد و پرسید: پس دو فنجان قهوه چه معنی داشتند؟ پروفسور لبخند زد و گفت: خوشحالم که پرسیدی; این فقط برای این بود که به شما نشان بدهم که مهم نیست زندگی تان چقدر شلوغ و پرمشغله است، «همیشه در آن جایی برای صرف دو فنجان قهوه با یک دوست هست.»
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا