تعامل همسران آرامش گر...!

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
بیا !!!
صاحابش ناراحت شد! :smile:
نه عزيز ناراحت نشدم... فقط نمي خوام اين تاپيك به بيراهه كشيده بشه.....اينجا فقط بايد به هم كمك كنيم راه حل بديم تا مشكلاتمون هموار بشه....بايد درست زندگي كردن رو به هم ياد بديم.... و............. خيلي چيزهاي ديگه..:smile::gol: شاد باشيد..;)
 

سامه

عضو جدید
تو این آشفته بازار.......انصافا جلب اعتماد و اعتماد سازی سخت و با تقریب فوق العاده ای امریست نشد.


به قول خانومی من هم بدجور با احسان خان موافقم.. چون هر روز که میگذره شناخت خوب و بد ، راست و دروغ سخت تر میشه..

من شخصا چند روزه شاهد یه ماجرایی بین دو تا جوون بودم و هستم که واقعا گیج و حتّی ناراحت کننده است.. ناراحت کننده به خاطر اینکه سطح اعتماد هر روز کمتر میشه و رابطه ها هم پیچیده تر.!!

تو این دوره و زمونه کار به جایی کشیده که طرفین برای دوستی گذراشون هم برای جلب اعتماد کامل به دروغ هایی متوسّل میشن که بعد از یه مدّت هر دو بدون در نظر گرفتن احساس اولیشون فقط یه بی اعتمادی محض نسبت به نه تنها اون شخص بلکه تمام هم جنساش پیدا میکنن...(خانوما: آقایون سر وته یه کرباسن..!. آقایون: خانوما همشون دنبال پول آقایونن!)
این وسط تکلیف اون بنده خداهایی که واقعا از این جنس نیستند چیه؟؟؟؟
 

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام سوگل عزیز :gol:
تاپیک خیلی جالبی زدی ، جای تشکر داره .:)
از گلابتون عزیز هم به خاطر جون دادن به این تاپیک تشکر میکنم . ;) ( البته مطمئنا" خیلی از میکنن که آیا برای هم آنقدر ارزش خواهند داشت که این اختلاف نظر باقیمونده رو نبینن ، یا نه ؟
اگه بله ، که مبارکه . :redface::gol: وگر نه ، حتما" قسمت نبوده . :(

سلام به شما دوست گرامی
خیلی خوشحال شدم که نظرتون رو خوندم
با اول صحبتاتون صددرصد مخالفم چون تنهایی رو معمولا با شخص حقیقی پر کردن همیشه جواب نداده خیلی وقتا نیازه که تنها بودن را بواسطه آرامش و تفکر پر کنیم اوه اوه خیلی شعاری شد
به کسی برنخوره بر نخوره منظور خاصی نداشتم چون خیلی از ما آدمهایی هستیم که دوست نداریم تنهایمون رو با هیچ چیزی عوض کنیم.
نیاز به همدم همیشگی بوده مثل دارو نیست که تاریخ مصرف یا تاریخ انقضا داشته باشه.
بابت رسیدن به زوج با شما موافقم
ولی اگر قرار باشه فرصت شناخت بدیم باید عمر ایوب داشته باشیم.
بخش آخر صحبتاتونم که عالی بود منتها گذشت کالایی که از سبد خانواده ها خارج شده
:gol:
به قول دوستی شاد باشید
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
به قول خانومی من هم بدجور با احسان خان موافقم.. چون هر روز که میگذره شناخت خوب و بد ، راست و دروغ سخت تر میشه..

من شخصا چند روزه شاهد یه ماجرایی بین دو تا جوون بودم و هستم که واقعا گیج و حتّی ناراحت کننده است.. ناراحت کننده به خاطر اینکه سطح اعتماد هر روز کمتر میشه و رابطه ها هم پیچیده تر.!!

تو این دوره و زمونه کار به جایی کشیده که طرفین برای دوستی گذراشون هم برای جلب اعتماد کامل به دروغ هایی متوسّل میشن که بعد از یه مدّت هر دو بدون در نظر گرفتن احساس اولیشون فقط یه بی اعتمادی محض نسبت به نه تنها اون شخص بلکه تمام هم جنساش پیدا میکنن...(خانوما: آقایون سر وته یه کرباسن..!. آقایون: خانوما همشون دنبال پول آقایونن!)
این وسط تکلیف اون بنده خداهایی که واقعا از این جنس نیستند چیه؟؟؟؟
:(حقيقت محض.....:redface::redface:
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه تا حالا نظری ندادم بخاطر این بود که احساس میکنم در این مورد خیلی بی تجربه ام و حرفی برا گفتن ندارم...
من همیشه احساس کردم و حالا هم دارم به وضوح میبینم که همیشه این خانوما هستن که به فکر بهبود رابطه و ماندگاری عشقشون هستن و کمتر آقایی رو دیدم که....چرا؟اصلا چیکار کنیم که اینطور نشه؟آخه مگه میشه که همش خانوما به فکر بهبود رابطشون باشن؟مگه این رابطه دو نفره نیست؟پس چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نمیدونم یا شایدم من اشتباه میکنم اگه اشتباه فکر میکنم بگین؟آهای آقایون کجایین؟:cry:
خير.شما هم درست فكر ميكنيد.بيشتر خانمها به فكر بهبود روابط زندگي هستند.اونم به خاطر روحيات و خلقياتشونه.نميخوان براي رابطه اي رو كه شروع كردن وبراش مايه گذاشتن زحماتشون به باد بره.چون از وجودشون مايه گذاشتن.
اما هستن خانمهايي كه خودشون دنبال قطع هستند؟!مي دونيد چرا.
وااای خدای من!
این چه حرفیه آخه شما میگید!
من مبنا رو بر این میزارم که شما 100% صادقانه صحبت کردید ومن هم الان صادقانه میخوام جواب بدم؛
من هم توی دانشگاه_که جامعه ایست برای خودش در مقیاس کوچکتر_کمتر دختری رو دیدم که در یکی از دسته های زیر دسته بندی نشه ( جامعه آماری رو11 دختر خانوم اگر در نظر بگیریم...) :
1) در آن واحد با بیش از 5پسر دوستی داره و اصولا مسئله رابطه براش موضوعیت نداره!
(6نفر از 11 نفر)
2)در آن واحد_واحد رو مثلا یک ترم در نظر بگیرید_ با یک نفر ارتباط داره....اما ترم بعد اون فرد کاملا کنار گذاشته میشه؛
(2نفر از 11 نفر)
3)کاملا از پسرها دور میشند و اصلا وارد نمیشن در این مسایل؛
(2 نفر از 11 نفر)
4)با یک نفر راه میرند و عشقشون تابع مقدار x ورودی نیست!
(1 نفر از 11 نفر)
حالا اصل حرف من اینجا شروع میشه!
منه نوعی که میام شرایط رو اینطور بررسی میکنم؛
#اون یک نفر که Loyal بوده الان با فرد مورد علاقشه پس هیچ چی!
#اون 2نفر که اصلا تمایلی ندارن و نمیخوان وارد این قضایا بشن هم هیچ چی!
#اون دو نفر دیگه هم فعلا در این ترم تحصیلی جاری با یک نفر دیگه اند.....پس لااقل برای این ترم نمیشه روشون حساب کرد!!(باور کنید واقعیت روی دهنده رو عرض میکنم!)
#میمونه اون 6نفر.....خب نه تنها من....هر مخلوق دیگری باشه.....مجبوره و دست طبیعت هلش میده به این سمت و نیازی به بحث فلسفی نداره!
اصولا در این جمع 6 نفره ی آخر رابطه ای نیست، چون جمعیست بی هدف، لذا آقایون_مثله من و خیلیها_ ریشه ای اونجا نداریم و دختر خانوم ها هم نباید اونجا دنبال رابطه بگردن!
بلکه بنظر من اونا(دختر خانومها) اگر بلدن رابطه درست کنن از نوع سالم و اون طوری که در اتوپیا شون میپرورونن....اونان که باید پیش قدم بشن حتی!
آقایون گویی همواره منبع خراب شدن ارتباطها بودن، ولی گاهی گوشی نیازه برای شنیدن درد جوون!
نشد عزيز.من خودم پسرم.اما آمار شما فكر نميكنم درست باشه.آقا احسان-ص درسته دوره زمونه بد شده اما فراموش نكنيم دختر و خانم خوب تو جامعه ي ما زيادن.اما چون خودشون به معرض نمايش نميذارند ما فكر ميكنيم نيستند.اما بجاش اين خانمها و دخترايي كه خودشونو با هزار جور رنگ ولعاب به مردا قالب ميكنند.فكر ميكنيم زيادن.تو همون دانشگاه دخترايي هستند كه به هيچ عنوان حاضر نيستند كه با پسري حتي به منظور ازدواج دوست باشند.همون ازدواج سنتي رو دوست دارن .و برعكس.هستند كسايي كه تا پسر ساده گير ميارن هزار تاكار كردن طرفم ساده وگاگول خودشونو ميندازن بيخ ريش طرف.فكر ميكنم آمارتو بايد تجديد نظر كني.
مورد3، چرا فکر میکنین روی اون دو نفر نمیشه حساب باز کرد؟؟؟:question:اگه منظورتون از این جمله که کاملا از پسرها دور میشند و اصلا وارد نمیشن در این مسایل،اینه که اهل دوستی نیستن باید بگم که منم جز اون دو نفرمهمین جا میگم میشه روی اون دو نفر حساب باز کرد،به نظرم این مورد3 دنبال کسی میگردن که رابطشون رو فقط براساس دوستی نذارن وبرای رابطشون هدفی داشته باشن.من که خودم دوست ندارم با یه پسر دوست باشم ولی فکر میکنم این دسته واسه این کاملا از پسرا دور میشن که شاید میترسن به طرف علاقه پیدا کنن وپسره بعد یه مدت دختره رو بذاره بره وهیچ توجهی به احساساتش نکنن وقلبش رو بشکنن به همین خاطر از پسرا فاصله میگیرن ومنتظر میمونن... مثلا اگه یه نفر واقعا منو دوست داشته باشه اون موقس که بهش میدون میدم تا هم اون طرف منو بشناسه وهم من اونو،والا دلیلی نمیبینم که بخوام باهاش رابطه داشته باشم:smile:
متاسفانه تو اين روابط مقصر خود دخترا هستند.چون فكر نميكنند دست بالاي دست بسيار است.
همون طور كه شما به دخترا بدبين هستيد، منم به پسرا بدبينم. هميشه فكر ميكنم كه عشق تو وجود هيچ پسري پيدا نميشه. اگر هم پيدا بشه راحت از عشقش دل ميكنه.واقعا پسرا براي در هم شكستن عشق راحت خودشونو قانع ميكنن. توجيهش رو هم خوب بلدن.
خانومي اين رايطه دو طرفست.وهر دو طرف مقصر.
ببین خانومی؛
من که نامم احسان ص. هستش ....اینطور نیستم.
اگر شما عشقی در وجود پسری پیدا نکردی یا ایراد از جمعی بوده که جای شکه یا ایراد از فردی بوده که جای تامل داره ؛
من اگه میگم اینطور نیستم به این دلیل میگم که عشقی فرسایشی و خسته کننده از هم نوعای شما جز به من افت معدل و افت احساسات چیز دیگه نداد؛
اینو برای شمایی عرض میکنم که تا حالا با یه همچین پدیده ای روبرو نشدید.
پس الان بشنوید که در نوع خودش زبان زد بود، درخشنده....پاک....آبی....از جنس آسمون.....تا توی نمازمم کشیده شد!
ولی خانومی.....ولی خانومی، اشتباه میکردم......اشتباه!
لیاقتشو نداشت....بگو چرا..
چون از اونایی بود که هر ترم Change میکرد!( و هنوز هم داره....)
مطلب شما هم قابل احترامه.....چرا؟.....چون آدمای مثل من کم شدن{نیازی به تعریف از خود نیست....چون این وسط چیزی بین ما قرار نیست به نفع یا به سود تبادل بشه}
آدمی که پاکیه دل توی افسانه ها رو داشت در یک بازه زمانی، که براش خاطره شد.
از دیدگاه احتمالات، حرف شما رو قبول میکنم.....اکثریت مذکر جماعت، در این برهه زمانی دچار ضعف ارتباطاتند؛ اگه از من میپرسید.....وضعیت فرهنگیه این جامعه یکاری کرده کارستان!
تنها در مملکت ما بد حجابی شکل گرفته....نه توی مالزی، نه توی سوریه!
خودمون برا خودمون مشکل ساختیم.
شما از پسر جوونی که یه کاره وارد یه همچین جامعه پر معظلی که از جنس لطیف بت ساخته میشه چه انتظاری داری؟؟؟
در عهد جاهلیت مگه هر فرد یک بت میپرستیده که این آقا پسر که اصولا Culture برای مفهوم نشده بیاد یکی رو بپرسته!!؟
به دید من دید جوونهای این جامعه باید تغییر کنه(که نمیکنه!) و دختر خانومها هم باید درک کنند که اون آقا داره با فرهنگی خودشو تغذیه میکنه که ناقصه و جوابگوش به هیچ وجه نیست(که ایشون هم به حق نباید انتظار داشت درک کنه!!)
تو این آشفته بازار.......انصافا جلب اعتماد و اعتماد سازی سخت و با تقریب فوق العاده ای امریست نشد.
برادر من.اين نشد.شما اگه ركب خوردي برا اين بوده كه ساده بر خورد كرديد.از اين دخترا هستن.شما بايد حواست جمع باشه.ولي اين نبايد برات بهونه اي بشه كه بري همين بلا رو سر دختر ديگه اي بياري.به قول دوستان.:الخير وما في وقع خير ما اونيه كه اتفاق ميفته.بدون اون لياقتتو نداشته.اون لياقتش اين بده كه هر ترم دست يكي رو سرش باشه.اينجوري راحتتر بوده.اينا مطمئن باش به هيچ دردي بجز همون كار نمي خورن.برو سراغ كسي كه درسته.به نظر من اگه برا ازدواج ميخواهي كه بايد خيلي چشماتو باز كني.اما اگه برا رفع كتيه خوب همينا بسن.مي خوايي چكار.شكايتم نداره.تا رفت ميري سراغ يكي ديگه.همينجوري كه نميشه هركيو ديد عاشقش شد.اونم كه مطمئن باش عشق نيست.هوسه هوس.
به قول خانومی من هم بدجور با احسان خان موافقم.. چون هر روز که میگذره شناخت خوب و بد ، راست و دروغ سخت تر میشه..
من شخصا چند روزه شاهد یه ماجرایی بین دو تا جوون بودم و هستم که واقعا گیج و حتّی ناراحت کننده است.. ناراحت کننده به خاطر اینکه سطح اعتماد هر روز کمتر میشه و رابطه ها هم پیچیده تر.!! تو این دوره و زمونه کار به جایی کشیده که طرفین برای دوستی گذراشون هم برای جلب اعتماد کامل به دروغ هایی متوسّل میشن که بعد از یه مدّت هر دو بدون در نظر گرفتن احساس اولیشون فقط یه بی اعتمادی محض نسبت به نه تنها اون شخص بلکه تمام هم جنساش پیدا میکنن...(خانوما: آقایون سر وته یه کرباسن..!. آقایون: خانوما همشون دنبال پول آقایونن!) این وسط تکلیف اون بنده خداهایی که واقعا از این جنس نیستند چیه؟؟؟؟
سامه جان.تو اين دوره زمونه زيادن از اين جور ادما.
فكر ميكنن دروغ همه چيزو درست ميكنه.اما نميدونن براي هر دروغ يه دروغه ديگه بايد گفت.اونا از براي هوس و دل دروغ ميگن تا بهم برسن.بعدش كه رسيدن.اونموقع حرفهاي هو رو تجزيه و تحليلي ميكنن.اون موقعس ميفهمي كه چقدر بهش دروغ گفتيو اون چقدر بهت دروغ گفته. اقايون سرو ته يه كرباسن يه مقدار بي انصافيه. اما خانومهايي هستن كه دنبال پول اقايون نيستند.دنبال مردونگي و منش مردونشونن.دنبال صداقت و صفا شونن.اونايي كه دنبال پول هستن موندگار نيستند.
 

pegah.a

عضو جدید
متاسفانه تو اين روابط مقصر خود دخترا هستند.چون فكر نميكنند دست بالاي دست بسيار است.
:huh: اصلا خودمو دست بالا نگرفتم وفکر هم نکردم که دست بالا دست زیاده فقط حقیقتی رو که وجود داره گفتم
 
آخرین ویرایش:

pegah.a

عضو جدید
ببین خانومی؛
من که نامم احسان ص. هستش ....اینطور نیستم.
اگر شما عشقی در وجود پسری پیدا نکردی یا ایراد از جمعی بوده که جای شکه یا ایراد از فردی بوده که جای تامل داره ؛
من اگه میگم اینطور نیستم به این دلیل میگم که عشقی فرسایشی و خسته کننده از هم نوعای شما جز به من افت معدل و افت احساسات چیز دیگه نداد؛
اینو برای شمایی عرض میکنم که تا حالا با یه همچین پدیده ای روبرو نشدید.
پس الان بشنوید که در نوع خودش زبان زد بود، درخشنده....پاک....آبی....از جنس آسمون.....تا توی نمازمم کشیده شد!
ولی خانومی.....ولی خانومی، اشتباه میکردم......اشتباه!
لیاقتشو نداشت....بگو چرا..
چون از اونایی بود که هر ترم Change میکرد!( و هنوز هم داره....)
مطلب شما هم قابل احترامه.....چرا؟.....چون آدمای مثل من کم شدن{نیازی به تعریف از خود نیست....چون این وسط چیزی بین ما قرار نیست به نفع یا به سود تبادل بشه}
آدمی که پاکیه دل توی افسانه ها رو داشت در یک بازه زمانی، که براش خاطره شد.
از دیدگاه احتمالات، حرف شما رو قبول میکنم.....اکثریت مذکر جماعت، در این برهه زمانی دچار ضعف ارتباطاتند؛ اگه از من میپرسید.....وضعیت فرهنگیه این جامعه یکاری کرده کارستان!
تنها در مملکت ما بد حجابی شکل گرفته....نه توی مالزی، نه توی سوریه!
خودمون برا خودمون مشکل ساختیم.
شما از پسر جوونی که یه کاره وارد یه همچین جامعه پر معظلی که از جنس لطیف بت ساخته میشه چه انتظاری داری؟؟؟
در عهد جاهلیت مگه هر فرد یک بت میپرستیده که این آقا پسر که اصولا Culture برای مفهوم نشده بیاد یکی رو بپرسته!!؟
به دید من دید جوونهای این جامعه باید تغییر کنه(که نمیکنه!) و دختر خانومها هم باید درک کنند که اون آقا داره با فرهنگی خودشو تغذیه میکنه که ناقصه و جوابگوش به هیچ وجه نیست(که ایشون هم به حق نباید انتظار داشت درک کنه!!)
تو این آشفته بازار.......انصافا جلب اعتماد و اعتماد سازی سخت و با تقریب فوق العاده ای امریست نشد.

:crying2:واقعا آقا احسان قصد ناراحت کردن شما رو نداشتم،واگه باعث رنجش خاطر شما شدم معذرت میخوام.فقط منظورم از حرفام این بود که همه ی دخترا این طور نیستن یکیش خود من حرفای شما هم درسته واقعا بعضی دخترا پیدا میشن که این جور رفتار کنن وجای تاسف داره که با احساسات یه نفر بازی کنن :razz:ولی دختراییی مثل خانومی،من و...پیدا میشن که احساسات یه نفر دیگه براش مهمه وبه دنبال changeنباشن خود منم با اینجور آدمایی آشنا شدم توی دوران دبیرستانم از این جور آدمها کم نبودن که هر دفعه دنبال کسه دیگه ای بودن.نمی دونم هدفشون از این کار چی بود وچی هست.فقط اینو بدونین هستن این جور آدما که حداقل احساسات طرف مقابل اونقدر واسشون مهمه که به بازیش نگیرن ،خداییش کم شده ولی هست;)
 

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
سعي مي كنم خود دار باشم و اجازه دهم عصبانيتش فروكش كند‍، مثل طوفاني گذرا....عمداً انگشت روي خطاهايش نمي گذارم.... وقتي به ناحق عصباني شدم، از بابت آن معذرت خواهي مي كنم... از اينكه دائم نگرانش باشم، دست بر ميدارم... از تلافي كردن خودداري مي كنم..... تشويقش مي كنم كه خودش باشد.... مي دانم كه هيچكس كامل و بي عيب نيست... :gol::heart:
شاد باشيد.;)
 
آخرین ویرایش:

pegah.a

عضو جدید
سعي مي كنم خود دار باشم و اجازه دهم عصبانيتش فروكش كند‍، مثل طوفاني گذرا....عمداً انگشت روي خطاعايش نمي گذارم.... وقتي به ناحق عصباني شدم، از بابت آن معذرت خواهي مي كنم... از اينكه دائم نگرانش باشم، دست بر ميدارم... از تلافي كردن خودداري مي كنم..... تشويقش مي كنم كه خودش باشد.... مي دانم كه هيچكس كامل و بي عيب نيست... :gol::heart:
شاد باشيد.;)

موافقم:D ولی بیشتر اوقات زود عصبانی میشم که دارم سعی میکنم حلش کنم،اصلا هم اهل تلافی نیستم خوشبختانه:cap:
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به شما دوست گرامی
خیلی خوشحال شدم که نظرتون رو خوندم
با اول صحبتاتون صددرصد مخالفم چون تنهایی رو معمولا با شخص حقیقی پر کردن همیشه جواب نداده خیلی وقتا نیازه که تنها بودن را بواسطه آرامش و تفکر پر کنیم اوه اوه خیلی شعاری شد
به کسی برنخوره بر نخوره منظور خاصی نداشتم چون خیلی از ما آدمهایی هستیم که دوست نداریم تنهایمون رو با هیچ چیزی عوض کنیم.
نیاز به همدم همیشگی بوده مثل دارو نیست که تاریخ مصرف یا تاریخ انقضا داشته باشه.
بابت رسیدن به زوج با شما موافقم
ولی اگر قرار باشه فرصت شناخت بدیم باید عمر ایوب داشته باشیم.
بخش آخر صحبتاتونم که عالی بود منتها گذشت کالایی که از سبد خانواده ها خارج شده :gol:
به قول دوستی شاد باشید
را فشفشه جون.تنهايي رو بايد با يه ادم حقيقي پر كني .اون تنهايي كه شما ميگي بريدنه .از همه چيز.
تنهايي كه از دنيا بريدي رو بله.اما همه دوست دارن تنهاييشونو با كسي به اشتراك بگذارند تا لذت بيشتري از اون ببرن.شما وقتي كه يه نفر و داري كه تو غمها و شاديها شريكته.دلت گرفته سنگ صبورته.چه حسي داري
برا شناخت عمر نوحم نميخواد.صداقت و درستي مي خواد.با دقت كامل.
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعي مي كنم خود دار باشم و اجازه دهم عصبانيتش فروكش كند‍، مثل طوفاني گذرا....عمداً انگشت روي خطاعايش نمي گذارم.... وقتي به ناحق عصباني شدم، از بابت آن معذرت خواهي مي كنم... از اينكه دائم نگرانش باشم، دست بر ميدارم... از تلافي كردن خودداري مي كنم..... تشويقش مي كنم كه خودش باشد.... مي دانم كه هيچكس كامل و بي عيب نيست... :gol::heart:
شاد باشيد.;)
سوگل خانم.واقعيت با ذهن خيلي فرق ميكنه.دقت كردي وقتي عصباني هستي و طرفتم عصبانيه چطور ميخواييي اين كاروبكني.؟
وقتي اون دست رو خطا هاي تو ميذاره تو نمي خواهي اين كارو بكني.؟
وقتي عذر خواستي اون پررو شد چي؟
 

hamidarchitec

عضو جدید
من تمام پستها رو خوندم .عالی بود.بچه ها خیلی صادقانه برخورد میکنند .

به نظر من بیشتر به دلیل میانگین سنی کمتر تایپ کننده ها هست . ولی این چیزی از ارزش این موضوع کم نمیکنه ولی صمیمانه و از ته دل میگم :همگی مراقب خودمون در برخورد با مسائل اجتماعی و . . .
باشیم تا صداقت و کودک وجودمون تسلیم بدیها نشه . ( کودکان مسائل بین خودشونو خیلی بهتر از بزرگترها حل میکنند):w42:
 
آخرین ویرایش:

feshfeshe

عضو جدید
کاربر ممتاز
را فشفشه جون.تنهايي رو بايد با يه ادم حقيقي پر كني .اون تنهايي كه شما ميگي بريدنه .از همه چيز.
تنهايي كه از دنيا بريدي رو بله.اما همه دوست دارن تنهاييشونو با كسي به اشتراك بگذارند تا لذت بيشتري از اون ببرن.شما وقتي كه يه نفر و داري كه تو غمها و شاديها شريكته.دلت گرفته سنگ صبورته.چه حسي داري
برا شناخت عمر نوحم نميخواد.صداقت و درستي مي خواد.با دقت كامل.


سلام آق محسن
ممنونم آق محسن درسته کاملا موافقتم الان اشتراکم تموم شده میشه اشتراک جدید بگیرم :biggrin:
ببخش خواستم فضا رو عوض کنم خیلی خوشحالم که اون چیزی که مد نظرم بود رو شما متوجه شدید
کاملا درسته ما کاملا اجتماعی آفریده شدیم و باید باید در ارتباط باشیم تنهایی معنا نداره چون بودن در کنار کسی همیشه آرامش بخش بوده من خودم شخصا بدنبال این بودم همیشه شریکی برای تنهاییام خواستم و اکثرا هم بکمپلکسهای عالی نصیبم شدن
:biggrin:
بابت صداقتم واقعا درست گفتی تو دوران شیرین یا همون آشنایی آنقدر تو فرضیات و اگرها هستیم که با رسیدن قطار زندگی ما تازه توقف میکنیم و سوار نمیشیم .
ممنون محسن جان خیلی نزدیک هستی به دیوار ارتعاشات فکریم
آق محسن شاد باشی:gol:
 

pegah.a

عضو جدید
آقا محسن شما درست گفتید،اولش فکر نکردم دست رو دست زیاده تا اینکه شما بهم یادآوری کردین،شاید به این دلیل بهش فکر نکردم که آدم ساده ای هستم وفکر میکنم بیشتر آدما هم مثل من هستن ولی هر چی دقت میکنم میبینم که آدما خیلی پیچده تر از اونی شدن که فکر میکردم :eek:
 

pegah.a

عضو جدید
سوگل خانم.واقعيت با ذهن خيلي فرق ميكنه.دقت كردي وقتي عصباني هستي و طرفتم عصبانيه چطور ميخواييي اين كاروبكني.؟
وقتي اون دست رو خطا هاي تو ميذاره تو نمي خواهي اين كارو بكني.؟
وقتي عذر خواستي اون پررو شد چي؟

درسته.من خودم اینطور هستم که نمیتونم عصبانیتم رو کنترل کنم حالا طرف مقابلم هم عصبانی باشه دیگه... (همه به من میگن تنها عیبی که داری همینه،از خودم تعریف نمی کنم چون این نظر اونایی هست که منو می شناسن،سعی میکنم که عیبم رو برطرف کنم ولی خیلی سخته...)اصلا دوست ندارم دست رو خطاهای طرف مقابلم بذارم وخطاهام رو قبول میکنم تا جایی که نشه سرکوفت وهمیشه خطاهامو به رخم نکشه،مقابله به مثل نمیکنم(این از عادت های خوبه منه) بهش یاداوری میکنم که انسان جایزالخطاست و تو هم توی زندگیت اشتباه هایی داشتی واین درست نیست که خطاهامو به رخم می کشی(البته اگه عصبانی باشم باعصبانیت اینا رو میگم ولی خطاهاش رو به رخش نمی کشم)خود شما کسی که در حقتون کار اشتباهی میکنه انتظار ندارین طرف بیاد وعذر خواهی کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟:question:من خودم اینطوری هستم که زیاد این انتظار رو ندارم ولی بستگی به اشتباهش داره،ولی بابت کار اشتباهم یاعصبانیت بیجام که باعث رنجش خاطر طرف شده عذرخواهی میکنم چون عذاب وجدان میگیرم که چرا این کارو کردم....:w04:
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
[quote=sogol1681;538098]وقتي حرفم را قطع مي كند، به او نمي پرم... وقتي خسته هستم و به كمك احتياج دارم، از او مودبانه درخواست مي كنم... در حرف زدنم، از گوشه و كنايه زدن، تكه انداختن، گلايه كردن و... خودداري مي كنم....سعي مي كنم زمان مناسبي را براي صحبت كردن انتخاب كنم...سكوتش را به حساب بي علاقگي اش نمي گذارم.... با محبت كردن بي جا، او را خفه نمي كنم.... اگر به من انطور كه انتظار دارم محبت نمي كند، به خاطر اين است كه اين كار را ياد نگرفته است...شاد باشيد.[/quote]
تو رانندگي تو جاده ي برفي اگه ماشينت سر خورد بايد فرمونو خلاف جهت بچرخوني ترمز هم نزني وفقط گاز وولش كني.وفرمون ماشينو سفت بگيري.ميبيني راحته اما تا حالا چقدر تصادف اتفاق افتاده.تو اين شرايطها.سوگل خانم عزيز تمام صحبتهاي شما خوبه اما به نظر من تو مدينه فاضله.زندگي پيچ و خم زياد داره.هميشه اون چيزي كه ما فكر مي كنيم اتفاق نمي افتد.
;):gol:
[quote=sima.eng;538128]واسه هركار خوبي از همديگه تشكر كنيم. اين قانون دنياست كه در مورد آدمها هم صادقه. همونطور كه بايد از خداوند بخاطر داشته هامون شكرگذاري كنيم بايد از همسر و اطرافيانمون هم بخاطر كارهاي خوبشون هرچند كوچيك تشكر كنيم. اينكار اونارو تشويق مي كنه و احساس مفيد بودن رو در آدم تقويت مي كنه.[/quote]
يادت باشه انتظار از كسي نداشته باش.انتظار ادمو زخمي ميكنه.كاري رو اگه ميكني بخاطر خودت بكن نه اينكه بقيه هم اين كارو برا خودت بكنن.چون وقتي كه براورده نميشه عصباني ميشي وممكنه بخوايي جبران كني.اون موقعه ديگه روش زندگيت عوض ميشه.
;):gol:
[quote=helena_99;538196]سلام دوستای خوبم
ممنون از لطفتون در عشق یک به اضافه یک می شود یک و نه دو اما چیزی که مهمه اینه که آیا ما به اون درجه از رشد فکری و بلوغ اجتماعی رسیدیم که بخوایم این 1=1+1 [/quote]
هلناي عزيز يادت باشه هيچ وقت هيچ قانوني رو نمي توني عوض كني و بدون 1+1=2 نه 1 چون دوتا يك بايد بدونن وبتونن كه باهم بايد باشن.نه تك تك.يك +يك پايشون يكيه.اون اضافشون نشون دهنده ي2 شدنشونه/1+1=2 ميبيني يك سرجاشه اون خط دو بهشون اضافه شده.
;):gol:
[quote=گلابتون;538438]سوگول جون ...باور کن ... 99 درصد از مشکلات جوانان ... و تمام کسانی که ازدواجی نا موفق داشتن ...درک همین مطلب هست ....آنچه را كه انتظار دارم، واضح و روشن برايش شرح مي دهم...وقتی دو نفر عاقل و بالغ بتونن به وضوح انتظاراتشون رو از یکدیگر بیان کنن... باورکنید میتونم قسم بخورم که دیگه هیچ مشکلی در بین نخواهد بود و یا اصلا مشکلی پیش نمیاد که بخواهند دنبال حل و یا چاره جویی براش باشن... اینها به نظر من مسائلی آرمانی و یا رومانتیک نیست ...خیلی هم واقعی و ملموس است و در تمام مراحل زندگیمون در حال دست و پنجه نرم کردن هستیم باهاش ... واقع بین بودن ...یک اصل است ... اگر یکی از طرفین ...از محبت زیاد بخواد صورت مسائل زندگی رو پاک کنه ... اینکار فقط به بزرگ شدن مشکل و سرخوردگی طرف می انجامد و بس .[/quote]
گلابتون عزيز خودت هم ميدوني كه 100% مشكلات براي عدم انتقال درست مفاهيم هست.تو تمام موارد.وقتي نتوني منظورتو تو هر زمينه اي به همسرت منتقل كني دچار مشكل ميشي.ولي در شرايط فعلي به نظر شما كه سابقه داريچند نفر ميتونن اي مهم رو اجرا كنن.
;):gol:
[quote=خانومي;538459]ذرست ميگي سوگل جان اما من نگفتم كه عشق يه طرفه!
اتفاقا تنها چيزي كه من از همسر آينده ام ميخوام فقط عشقه. فقط ميخوام دوستم داشته باشه، بقيه حله.اگر دوستم نداشته باشه كه....... ميميرم[/quote]
خاموني عزيز شوهرت مياد خونه تولدته-مريضي-خونه چيزي برا خوردن نداري-مهموني داري ولباس نداري-مسافرت ميخوايي بري نمي توني و.............پول نداره اما هي بهت ميگه دوست داره.ميشه احساستو بگي.
آنچه عقلانيست ماندنيست.
;):gol:
[quote=pegah.a;538466]به نظرم مردا وقتی مشکلی دارن دوست ندارن دیگران از مشکلشون سر دربیارن،میخوان که خودشون حلش کنن واین یه مقدار منو می ترسونه به خاطر اینکه وقتی مشکلشو به من نمی گه من نمیتونم کمکش کنم،نمیدونم در این شرایط باید چطور رفتار کنم که ناراحت نشه،نمیدونم... اینو نمیگم که حتما هر مشکلی داشت بیاد و به من بگه نه،مشکلایی رو میگم که دوست داره با یکی در میون بذاره ولی نمیتونه.به نظرم نگفتن این جور مشکلا دلیلش نبود صمیمیت بالاست.چون خودمم اینطور هستم وقتی مشکلی برام پیش میاد ومیخوام به یکی بگم نمیتونم مگه اینکه با اون طرف صمیمی باشم.مثلا بامادرم اونقدر صمیمی وراحت نیستم که بعضی از مشکلاتمو بهش بگم در عوض با دوستم که خیلی باهاش صمیمی وراحت هستم تمام مشکلاتم رو درمیون میذارم حتی اگه کاری از دستش برنیاد.خیلی دوست دارم با شوهر آیندم صمیمی و راحت باشم که وقتی مشکلی پیش بیاد از گفتنش به هم خودداری نکنیم [/quote]
مرداها وقتي مشكل دارن دوست دارن مشكلشونو با كسي در ميون بگذارند.اما چون تو محيط زندگي يك سري از خانمها اهل هيچ گونه تعاملي در خصوص كار بيرون نيستند وبعضي از اونها دوست دارند بگن ما از تو بيشتر مي فهميم وبعضي ها هم راهنمايي ميكنن كه با كله بخوري زمين شما باشي چكار ميكني.؟بهش بگو ومطمدنش كن كه درست عمل ميكني.
;):gol:
 
آخرین ویرایش:

گلابتون

مدیر بازنشسته
گلابتون عزيز خودت هم ميدوني كه 100% مشكلات براي عدم انتقال درست مفاهيم هست.تو تمام موارد.وقتي نتوني منظورتو تو هر زمينه اي به همسرت منتقل كني دچار مشكل ميشي.ولي در شرايط فعلي به نظر شما كه سابقه داري چند نفر ميتونن اين مهم رو اجرا كنن
:w27:
ممنون محسن جان از دقت نظر و نکته سنجی بجا و جوابهای منطقی تون متشکرم.
بله درسته عزیزجان... به قول شما این کمترین فازی هست توی زندگی که از درصد اجرایی کمی برخورداره...:w05:
و به نظر بنده حقیر اگر تمام سعی و تلاشمون رو روی برطرف کردن همین مسئله باشیم ..مطمئنا راه درست و روشنی پیش رو خواهیم داشت...
میدونید محسن جان همیشه سکوت و صبر میتونه راهگشای بیشتر مشکلات باشه... به قول شما اگه راننده قابلی هم باشیم ممکنه جاده ناسازگاری کنه و یا ماشینهای دیگه خطا کنن و ما رو مجبور به انحراف از مسیر اصلی کنن... و این اجبار زمانه است...
اما بازم به قول شریف ...اگر فرمان رو درست و با اطمینان در دست بگیریم و به همه قابلیتهای خودمون اعتماد داشته باشیم ... و سعی کنیم که از جاده ناهموار... مسیر هموارش رو در نظر بگیریم راحت میتونیم ... جاده رو طی کنیم... درسته؟؟؟؟
گرچه من تجربه چندانی ندارم ...اما براتون میگم با اینکه من تقریبا یه زندگی ایده آل رو با همسرم میگذرونم ..اما گاهی اوقات اختلاف نظر لاجرم پیش میاد... میشه گفت اختلاف سلیقه .. که ما هردو با توازن کردن شاهین ترازوی خواسته هامون ... این اختلاف رو به حداقل میرسونیم.... یعنی در برابر مسئله پیش اومده کمی اون از خواسته خودش کوتاه میاد... و کمی هم من... وقتی به حد تعادل رسیدیم اونوقت به اجرا میگذاریمش ... در واقع هیچکدوم از حقمون نمیگذریم ..اما کمی تعدیلش میکنیم.
امیدوارم پر حرفی نکرده باشم. شرمنده:redface::gol::heart:
 

محسن2115

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w27:
ممنون محسن جان از دقت نظر و نکته سنجی بجا و جوابهای منطقی تون متشکرم.
بله درسته عزیزجان... به قول شما این کمترین فازی هست توی زندگی که از درصد اجرایی کمی برخورداره...:w05:
و به نظر بنده حقیر اگر تمام سعی و تلاشمون رو روی برطرف کردن همین مسئله باشیم ..مطمئنا راه درست و روشنی پیش رو خواهیم داشت...
میدونید محسن جان همیشه سکوت و صبر میتونه راهگشای بیشتر مشکلات باشه... به قول شما اگه راننده قابلی هم باشیم ممکنه جاده ناسازگاری کنه و یا ماشینهای دیگه خطا کنن و ما رو مجبور به انحراف از مسیر اصلی کنن... و این اجبار زمانه است...
اما بازم به قول شریف ...اگر فرمان رو درست و با اطمینان در دست بگیریم و به همه قابلیتهای خودمون اعتماد داشته باشیم ... و سعی کنیم که از جاده ناهموار... مسیر هموارش رو در نظر بگیریم راحت میتونیم ... جاده رو طی کنیم... درسته؟؟؟؟
گرچه من تجربه چندانی ندارم ...اما براتون میگم با اینکه من تقریبا یه زندگی ایده آل رو با همسرم میگذرونم ..اما گاهی اوقات اختلاف نظر لاجرم پیش میاد... میشه گفت اختلاف سلیقه .. که ما هردو با توازن کردن شاهین ترازوی خواسته هامون ... این اختلاف رو به حداقل میرسونیم.... یعنی در برابر مسئله پیش اومده کمی اون از خواسته خودش کوتاه میاد... و کمی هم من... وقتی به حد تعادل رسیدیم اونوقت به اجرا میگذاریمش ... در واقع هیچکدوم از حقمون نمیگذریم ..اما کمی تعدیلش میکنیم.
امیدوارم پر حرفی نکرده باشم. شرمنده:redface::gol::heart:[/quote]
گلابتون عزيز از توجهتون سپاسگزارم.اما شايد كسي تو خواسته هاش تعامل ايجاد كرد وطرف مقابل نه.خواستهه هاي خودشو با خودخواهي تمام به كرسي نشوند يا بدون توجه به طرف مقابل كاراشو كرد.اونموقع چي؟چكار بايد كرد؟.
 

delaram_aramdel

عضو جدید
سلام دوستان عزیز ممنونم از تاپیک زیبایی که باز کردید
منم میخوام تو بحث شرکت کنم
به نظر من ازدواج امر بسیار بسیار مهمی است که در دین ما هم خیلی به اون تاکید شده ولی خوب انسان باید بدونه که هدفش از ازدواج چیه؟
بعضی ها به خاطر مشکلاتی که با خانوادشون دارن به خاطر فرار از این مشکلات به شخص دیگه ای پناه میبرن ولی در اینگونه موارد معمولا انتخاب به درستی صورت نمیگیره و شخص خیلی زود به اشتباهش پی میبره
بحث سن هم در ازدواج خیلی مهمه با وجود بالا رفتن سطح کشور ما هنوز در نقاط زیادی از ایران شاهد ازدواج زودهنگام مخصوصا در دختران هستیم که بیشتر در روستاهای کشور این فرهنگ وجود داره و همچنین در بیشتر شهر های بزرگ هم اکثرا جوانان به دلیل سخت گرفتن امر ازدواج در سنین بالای 30 سال هنوز مجرند وبه ازدواج فکر نمیکنن
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
:w27:

گلابتون عزيز از توجهتون سپاسگزارم.اما شايد كسي تو خواسته هاش تعامل ايجاد كرد وطرف مقابل نه.خواسته هاي خودشو با خودخواهي تمام به كرسي نشوند يا بدون توجه به طرف مقابل كاراشو كرد.اونموقع چي؟چكار بايد كرد؟.

محسن جان چون اهل اتومبیل و رانندگی هستی همونجوری برات توضیح میدم:d
ببین محسن جان... مثل اکثر جاده های ایران که سراسر پر از چاله و دست اندازه... و تازه علاوه بر معایب خودش شهرداری محترم چندتا تپه ماهور هم اضافه اش میکنه و به عنوان سرعت گیر به جیب مکانیکهای محترم کمک میکنه.... زندگی هم همین مشخصات رو داره هیچ جاده صاف و همواری هرگز وجود نداره... همیشه این دست اندازه ها توی زندگی هست...اما آیا ما از هیچ جاده ایی عبور نمیکنیم... چرا رد میشیم و به زندگیمون میرسیم.
خوب زندگی هم همینطوره... یعنی گاهی افرادی هستندکه دارای جاده صافتری هستند...( مثل رضا جان من :d) و گاهی هم افرادی هستند که جاده ایی ناهموار و سخت و پراز چاله چوله دارن... خوب به هرحال باید سعی کنیم که از این جاده ها هم عبور کنیم... اما خوب با احتیاط و همون صبری که در پست قبلی خدمتتون گفتم ... بیشتر مواقع قابل عبور هست... یعنی باید با گذشت و صبر و همینطور راهنمایی های به موقع و دلسوزانه ...نه قهرانه ...اون رو هم دعوت به آرامش و صبوری و پذیرش یه زندگی دونفره رو بکنیم... منظورم از زندگی دونفره ..اینه که باید با هم تعامل داشته باشیم... که اکثر اوقات جواب میده:heart:

اما خوب اگر این زندگی بخواد یکطرفه و خودخواهانه باشه متاسفانه یا باید ازخیر این زندگی گذشت و یا طبق روال تقریبا همیشگی باید سوخت و ساخت... خیلی فجیعتر از رها کردن اون زندگی هست... :w05::cry:
 

helena_99

عضو جدید
سلام دوستای خوبم
من اومدم...ببخشید من همیشه چندتا پله از بحث عقبم...به خاطر وقت کمیه که دارم..
.سوگول جان چندتا پست خوندم که خیلی از موضوع تاپیک فاصله گرفته بود...بیشتر رفته سمت روابط پسر و دختر تو دوستیها و این حرفا...
البته موضوع اعتماد و صداقت در روابط خیلی موضوع مهمیه...اما باید تو چارچوب موضوع تاپیک یعنی روابط همسران روش بحث بشه...قبول دارین؟
 

sima.eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام من ديروز يه پست زدم اما ظاهرا غيب شده.
نظرات آقاي محسن منطقي و واقع بينانه است. اميدوارم موفق باشيد.
به نظر من وقتي وارد زندگي مشترک مي شيم، حداقل با 4 گروه متفاوت و گاهي متقابل طرفيم:
1- خودمون (که گاهي از همه بدتريم)
2 - همسرمون
3- خانوتده خودمون
4- خانواده همسرمون.
در ديد اول به نظر مياد منو خانوادم و اونو خانوادش يکي باشن. ولي نيستن!!!!
من و شما وسط اين چهارراهيم. درسته وسطشيم. يعني گاهي خودمون در مقابل خودمونيم. اون موقعيه که ما شناختامون ناقصه. اونوقت شروع مي کنيم به لجبازي با خودمون و بقيه. اونوقته که خودمونو بيشتر از همه آزار ميديم و ميريم که همه چيز رو به نابودي بکشيم. موقعي مي فهميم (اگه بفهميم) که ديگه ...
ما بايد طرفمون رو با چشم باز انتخاب کنيم ولي وقتي هندونه در بسته رو مي خريم غير از ظاهر خوبش و بعضي وقتا با تجربه بزرگترها صداش چيز ديگه اي رو نمي شه ازش فهميد حتي اگه 5 تاي ديگه از همون گاري يا ماشين رو هم شکسته باشن و همش قرمز و شيرين باشه.
پس اگه شانس بياري هندونه همونجا خودشو نشون بده و بيفته زمينو بشکنه ت. ميتوني از راز نهفته خبردار بشي.
اما اگه بردي خونه و شکستي و ديدي که سفيده چي کار مي کني؟ ميزاري دم در؟ واي خدا اين قسمتش شبيه سازيش با سرنوشت زندگي مشترک چقدر وحشتناکه!!!!!
اگه اينقدر سفيد بود که خوب وضعيت معلومه اما قرمزي و سفيدي هندونه هم درجه داره. نه؟
خوب اين به ما بستگي داره که چقدر ايراد گير باشيم. چقدر اهل سازگاري باشيم. بعضي ها هندونه که سرخ نباشه نمي خورن! بعضي ها که توقعشون پايينتره يا حالا هرچي تا سفيد سفيد يا بي مزه يا کال نباشه دورش نميندازن.
در ضمن همسر بي نوا شبيه طالبي نيست که بندازي توي مخلوط کن بشه فالوده!!!!!!!!!!!!!! (تغيير کاربري نداره متاسفانه)
خوب حالا وقتشه ببينيم جزو کدوم دسته ايم. زودرنج، پر توقع و تماميت طلب؟ يا سازگار و چشم پوش.
مطمئنا من کامل نگفتم. مطمئنا من زيادي حرف زدم ولي ....
اميدوارم هندونه خوبي نصيب همه بشه.
 

helena_99

عضو جدید
سلام به همه ي دوستان عزيز
سوگل جون شرمنده كه نتونستم زودتر از اين بيام.دانشجوئيه و هزار دردسر
نظر همه رو خوندم

من مجرد هستم...با خيلي از حرفاي دوستاي عزيز موافقم...اما واقعا خيلي وقتها اين نظرات عملي نميشن و در حد حرف باقي ميمونه.
تبريك به گلاب عزيز.ان شا ا اله هميشه بهترين زندگي رو داشته باشن

من خودم شخصا جز اون دسته از ادمهائي هستم كه از ازدواج ميترسم...نه اينكه بگم كوتاهي ميكنم...نه اصلا ...من تمام سعي و تلاشم رو ميكنم كه بهترين زندگي رو به همسرم هديه بدم.محبت كردن تو وجود و خون منه...اما ايا واقعا ميشه اين روزا اعتماد كامل به طرف مقابل بكنيم؟اگه من يا خيلي از ماها تمام تلاشمون رو بكنيم كه طرف مقابل رو به نهايت خواسته هاش برسونيم و خيلي از كارهاي ديگه رو انجام بديم و در مقابل هيچ عكس العملي دريافت نكنيم ايا سر خورده نميشيم؟ ...من اصلا ادم منفي بافي نيستم و گفتم كه عاشق محبت كردن و مهر ورزي هستم.اما بايد قبول كنيم كه تو جامعه ي ما تذوير و ريا خيلي پر شده
خانوم/آقای archiشما میگین خیلی وقتا این نظرات عملی نمیشن...شما مجردین...من هم مجردم...اما از متاهل هایی که اینجا سر می زنن بپرسین که این چیزا عملی میشه یا نه...البته من نمیگم همیشه! اما اگه بخوایم میتونیم کاری کنیم که بیشتر مواقع عملی بشن...به هر حال من عقیدم اینه که اگه آدم چیزایی که واسش مفیده رو مدام تو ذهنش مرور کنه به تدریج وجودش و در بر میگیره و تمام اون نظرات و اعتقادات تو اعمالش تجسم پیدا می کنه...پس حتی خوندن اینجور مطالب هم می تونه مفید باشه...پس به قول شما کاش خدا این قدرت و به ما بده که بتونیم حرفامونو عملی کنیم...
به نظر من عقیده شما اصلا منفی بافی نیست ...بلکه این نشون دهنده اینه که شما عاقلانه به قضیه نگاه می کنین...اینکه ما تمام وجودمونو صرف محبت کردن به کسی کنیم بدون اینکه ذره ای محبت دریافت کنیم...واقعا وحشتناکه...
اما اینکه چجوری میتونیم به طرفمون اعتماد کنیم خودش جای بحث داره...اونم تو روزگار ما که افراد ظاهر و باطنشون به طرز وحشتناکی متفاوته....از دوران دوستی و نامزدی هم که اصلا حرف نزن که همش ظاهرسازی و پنهان کاریه!... ..."صداقت"همون جوری که گلابتون عزیزمم میگه خیلی چیز مهمیه...چه قبل ازدواج چه بعد اون..و همین پنهان کاریای قبل ازدواج باعث شده دوباره تمایل به ازدواج سنتی تو بعضی جوونا به وجود بیاد که اونم مشکلات خاصه خودش و داره...
به نظر من نباید اصلا رویایی به این قضایای مهم نگاه کرد...زندگی زناشویی اونقد امر مهمی هست که به هیچ وجه نمیشه فقط به طرز احساسی با اون برخورد کرد...من معتقدم باید با دید روانشناسانه راجع به اون بحث بشه تا بتونه مفید باشه...
 

pegah.a

عضو جدید
آقا محسن من این حرفا رو از روی چیزایی که دیدم میگم،دیدم که حتی بعضی ها با اینکه میدونن طرف مقابلشون نمی تونه هیچ کاری کنه بازم مشکلشونو میگن تا یه مقدار آروم شن چون خیلی سخته مشکلی داشته باشی و به هیچ کس نگی چون نمیتونن کاری برات انجام بدن ولی می تونن این کوله بار مشکل رو که باخودت به دوش می کشی وجابه جا میکنی،یه مقدار سبکش کنن.حالا بعضی ها رو دیدم که هیچی به طرف مقابلشون نمیگن،چه بتونه کاری کنه،چه نتونه.ولی حرفاتون رو قبول دارم.ازتون ممنونم ;)
 

helena_99

عضو جدید
اينو يادتون نره:
هيچوقت به آقايون موقع رانندگي آدرس نديد چون اگه گم شدين تقصير شماست!!!!
وقتي خيلي گرفته اند بهتره همونتو بمونن خودشون در ميان. (غار تنهايييييي)
(زنان مريخي مردان ونوسي يا چپش؟)
این فرمولای ریاضی وار که تو کتابا نوشتن خیلی وقتا تو زندگی واقعی اصلا به کار نمیاد...نمیگم اینا دروغن...به هر حال کسایی که اینارو نوشتن یه عمری رو این موضوعاتی که ما الان این جسارت و به خودمون دادیم و جاهلانه(منظورم بدون دانش قبلیه) روشون بحث می کنیم تحقیق کردن...اما من فکر می کنم ما تو رابطه با همسرمون باید بر اساس شناختی که به تدریج ازش به دست می یاریم فرمولهای چجوری رفتار کردن با اونو کشف کنیم... من این جمله رو زیاد شنیدم...حتماشما هم شنیدین...اینکه میگن"زنها همه با هم فرق می کنن ولی مردها همشون مثل همن" به نظر من اونایی که اینجوری فکر می کنن خیلی با تسامح به قضیه نگاه می کنن... به نظر من هر انسانی برای خودش یه دنیای سربسته و پر از رمز و رازه که باید کشفش کرد...
 

helena_99

عضو جدید
راستش از حرف آقا ehsanاصلا خوشم نیومد.خود من طرفدار آدمایی باقلب صاف وبی ریا هستم که کم پیدا میشه،اصلاهم این طور نیست که حتما دختره باطرف دوست باشه تا باور کنه طرف عاشقشه.دختر خودش یه جورایی بارفتاره پسره می فهمه که طرف عاشقشه یا نه البته اگه طرف قصد فریبشو نداشته باشه
پگاه جونم کاشکی به همین راحتی بود که تو مگی...
 

helena_99

عضو جدید
آنچه را كه از رفتارش مي فهمم اصلاً به رويش نمي آورم....قبول مي كنم كه من هم اشتباه ميكنم.... از هر فرصتي براي تشويق وتحسين او استفاده مي كنم....آنچه را كه انتظار دارم، واضح و روشن برايش شرح مي دهم...:gol:
شاد باشيد.;)
سوگول:آنچه را كه از رفتارش مي فهمم اصلاً به رويش نمي آورم....قبول مي كنم كه من هماشتباه ميكنم....
یعنی تو عقیده داری نباید هیچ وقت اشتباهاتش و بهش یادآوری کنی؟!نباید اصلا به روش بیاری؟!گاهی اوقات شاید اینکار درست باشه اما شما گفتین"اصلا"...
 

helena_99

عضو جدید
آنچه را كه از رفتارش مي فهمم اصلاً به رويش نمي آورم....قبول مي كنم كه من هم اشتباه ميكنم.... از هر فرصتي براي تشويق وتحسين او استفاده مي كنم....آنچه را كه انتظار دارم، واضح و روشن برايش شرح مي دهم...:gol:
شاد باشيد.;)
سوگول:آنچه را كه از رفتارش مي فهمم اصلاً به رويش نمي آورم....قبول مي كنم كه من هماشتباه ميكنم....
یعنی تو عقیده داری نباید هیچ وقت اشتباهاتش و بهش یادآوری کنی؟!نباید اصلا به روش بیاری؟!گاهی اوقات شاید اینکار درست باشه اما شما گفتین"اصلا"...
 

Similar threads

بالا