به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

baran-bahari

کاربر بیش فعال
کاش یکی پیدا بشه

کاش یکی پیدا شه خواب و گل تعبیر بکنه
به کویر آب بده تا اونا رو سیر بکنه
کاش یکی پیدا شه با ابرا صمیمی تر باشه
نذاره بارون واسه باریدنش دیر بکنه
کاش یکی پیدا شه که دلش مث اینه باشه
لااقل دعا واسه بقیه تاثیر بکنه
کاش یکی پیدا شه ‌آب بده به آدمای خوب
نکنه خوشبختیا تو گلوشون گیر بکنه
کاش یکی پیدا شه زندگی بده به کلبه ها
خونه ی شادی ها رو یه جوری تعمیر بکنه
کاش یکی پیدا شه که انقده مهربون باشه
که از آدمای بی ستاره تقدیر بکنه
کاش یکی پیدا شه دستا رو به همدیگه بده
دلای گسسته رو بیاره زنجیر بکنه
کاش یکی پیدا شه قانون سفر رو ببره
نذاره دم ورودش کسی تاخیر بکنه
کاش یکی پیدا شه مرهم بذاره رو زخم عشق
پیش از این که عاشقی دلا رو دلگیر بکنه
کاش همه پیدا بشیم به همدیگه کمک کنیم
کسی تنهایی نمی تونه دی و تیر بکنه
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرچه بیشتر می گریزم
به تو نزدیکتر می شوم
هر چه رو برمی گردانم
تو را بیشتر می بینم
جزیره ای هستم
در آب های شیدایی
از همه سو
به تو محدودم.
هزار و یک آینه
تصویرت را می چرخانند
از تو آغاز می شوم
در تو پایان می گیرم
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
غریبانه

بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
دیرن خانه غریبند ، غریبانه بگردید
یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید
یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟
ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید
نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
همین جاست ، همین جاس ، همه خانه بگردید
نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید
سرشکی که بر آن خک فشاندیم بن تک
در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید
چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟
پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
بر آن عق بخندید که عشقش نپسندید
در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید
درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید
کلید در امید اگر هست شمایید
درین قفل کهن سنگ چچو دندانه بگردید
رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست ؟
به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید
تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
يادگار

ای عطر ریخته
عطر گریخته
دل عطر دان خالی و پر انتظار توست
غم
یادگار توست
 
  • Like
واکنش ها: 2st

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دریای شورانگیز چشمانت چه زیباست
آنجا که باید دل به دریا زد همین جاست
در من طلوع آبی آن چشم روشن
یادآور صبح خیال انگیز دریاست
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفتم : دل و جان در سر كارت كردم /هر چيز كه داشتم نثارت كردم
گفتا : تو كه باشي كه كني يا نكني ؟/ آن من بودم كه بي قرارت كردم
 

MaaRyaaM

عضو جدید
تو میگویی :
یاس های سفید ِ توی گلدان
زیبا ترند
خوشبو ترند...
همانها که صبح می شکفند
و
بر مزار گامهای عابران ِ شب
میمیـــــرند!
من می گویم :
یاس های زرد ِ توی باغچه
صبور ترند
باوفا ترند!
همانها که بیدارند
تا شب بگذرد
و
تـــو بر گردی...
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارا حقوق صحبت یاران نگاه دار
باهمرهان وفا کن و پیمان نگاه دار
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: 2st

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، شبم‌ زيرُ رو شُد !
يه‌ بغض‌ِ شكسته‌ رفيق‌ِ گلو شد !
تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، دل‌ِ باغ‌چه‌ پژمرد !
تمام‌ِ وجودم‌ توی آينه‌ خط‌ خورد !

هنوز وقتي‌ بارون‌ تو كوچه‌ مي‌باره‌ !
دلم‌ غصه‌داره‌ ! دلم‌ بي‌قراره‌ !
نه‌ شب‌ عاشقانه‌س‌ ! نه‌ رؤيا قشنگه‌ !
دلم‌ بي‌تو خون‌ِ ! دلم‌ بي‌تو تنگه‌ !
يه‌ فانوس‌ِ مُرده‌ تو برق‌ِ چشامه‌ !
بدون‌ِ تو حسرت‌ هميشه‌ باهامه‌ !

تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، شبم‌ زيرُ رو شُد !
يه‌ بغض‌ِ شكسته‌ رفيق‌ِ گلو شد !
تو بارون‌ كه‌ رفتي‌ ، دل‌ِ باغ‌چه‌ پژمرد !
تمام‌ِ وجودم‌ تو آيينه‌ خط‌ خورد !

يه شب زير بارون که چشمم به راهه
می‌‌بينم که کوچه پُرِ نورِ ماهه
تو ماهِ منی که تو باورن رسيدی
اميدِ منی تو شبِ نااميدی
 

cctv

عضو جدید
از برم آن سرو بالا میرود
صبرم از دل میرود تا میرود
تا گزیند جای در چشم رقیب
همچو اشک از دیده ی ما میرود
ماهم از من دور گردد زان سبب
دود آهم تا ثریا میرود
شمع وارم و آه از چشم ودل
یا بر اید روز و یا میرود
ز آتش غیرت بسوز امشب " رهی"
که آن پری با غیر , فردا میرود
 

canopus.10

عضو جدید
بی دل و خسته در این شعرمو دلداری نیست

غم دل با کی توان گفت که غم خواری نیست

شب به بالین من و خسته از غم دوست

از آشنایان کهن یار و پرستاری نیست​
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
با من رازی بود
که به کوه گفتم
با من رازی بود
که به چاه گفتم
بی کس وتنها
به سنگای راه گفتم
با راز کهنه
از راه رسیدم حرفی نروندم
حرفی نروندی
لبامو بستم از
چشمام تو خوندی
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم گر قصه گوید ، اینک آن گوش
لبم گر بوسه خواهد ، این لب نوش
اگر شب زنده دارم ، این سر زلف
چو خوابم در رباید ، اینک آغوش
 

solar flare

مدیر بازنشسته
دوش مي امد و رخساره بر افروخته بود
تا كجا باز دل غم زده اي سوخته بود
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفت: که ای گم کرده راه زندگانی
ـ دل بد مکن ـ
اینجا سرای درد و رنج است
هرکس که در دنیا ندارد رنگ اندوه،
بیهوده جو، بیهوده گو، بیهوده گرد است
رهروان! ما را به بزم دیگری خوانده است معشوق
ما را به آتش های دنیا می سپارند
تا از وجود ما طلای ناب سازند
ما رهروان مقصد آزادگانیم
سر منزل پاکان رهی دارد، غم آلود
آن را که می خواهند پاک از عیب ها کرد
در کوره های تلخ کامی می گدازند
ما را به آتش های دنیا می سپارند
تا از وجود ما طلای ناب سازند.
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش آن آینه ای بودم من
که به هر صبح ، تو را می دیدم
می کشیدم همه اندام تو را در آغوش
سرو اندام تو ، با آنهمه پیچ
آنهمه تاب
آنگه از باغ تنت می چیدم
گل صد بوسه ناب
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اگر بسويت اين چنين دويده ام
به عشق عاشقم نه بر وصال تو
به ظلمت شبان بيفروغ من
خيال عشق خوشتر از خيال تو
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
:gol:
گلی جان سفر دل را
برایت پهن خواهم کرد
گلی جان وحشت از سنگ است و سنگ انداز
وگرنه من برایت شعرهای ناب خواهم خواند
در اینجا وقت گل گفتن
زمان گل شکفتن نیست
نهان در آستین همسخن ماری
درون هر سخن خاری ست
گلی جان در شگفتم از تو و این پاکی روشن
شگفتی نیست ؟
که نیلوفر چنین شاداب در مرداب می روید ؟
از اینجا تا مصیبت راه دوری نیست
از اینجا تا مصیبت سنگ سنگش
قصه تلخ جدایی ها
سر هر رهگذارش مرگ عشق و آشنایی هاست
از اینجا تا حدیث مهربانی راه دشواری ست
بیابان تا بیابانش پر از درد است
مرا سنگ صبوری نیست
گلی جان با تو ام
سنگ صبورم باش

شبم را روشنایی بخش
گلی دریای نورم باش


حمید مصدق
:gol:
 
آخرین ویرایش:

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
آه ای عشق تو درجان و تن من جاری
دلم آن سوی زمان
با تو آیادارد وعده دیداری ؟
چه شنیدم ؟ تو چه گفتی ؟ آری ؟




كاشكي كه اون بود ...
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
آری
من آن ستاره ام ، كه فراموش گشته ام
و بی طلوع گرم تو ، در زندگانیم ،
خاموش گشته ام
 
  • Like
واکنش ها: 2st

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخرین حرف این است
زندگی شیرین است
خود از اینروست اگر می گویم
پایمردی بکنیم
پیش از آنکه سر ما بر سر دار آرد خصم
ما بکوبیم سر خصم به سنگ
وین تبهکاران را
بر سر دار بسازیم آونگ
 
  • Like
واکنش ها: 2st

solar flare

مدیر بازنشسته
چه دعايي كنمت بهتر از اين؟!!
خنده ات از ته دل
گريه ات از سر شوق:gol:
 

نگين...NeGiN سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
سوز جان بگذار و بگذر
اسیر وناتوان بگذار و بگذر
چو شمعی سوختم از آتش عشق
مرا آتش بگذار و بگذر
دلی چون لاله بی داغ غمت نیست
بر این دل هم نشان بگذار و بگذر
مرابا یک جهان اندوه جانسوز
تو ای نامهربان بگذار و بگذر
 

eterno

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دور از نوازش های دست مهربانت
دستان من در انزوای خویش تنهاست
بگذار دستت راز دستانم را بداند
بی هیچ پروایی که دست عشق با ماست
 

Similar threads

بالا