کاخها
کاخها
قبل از اسلام
منظور ما از کلمه کاخ در اينجا فقط بناهايى است که با نوعى معمارى عالى ساخته شده، در مقياس وسيعتر شامل بناهاى اشرافي، تجاري، مسکونى اربابى يا ساختمانى بزرگ محصورتر در يک قلعه است.
ايجاد بناى بزرگ يا کاخسازى در اين سرزمين از اواخر هزاره دوم قبل از ميلاد گسترش يافته است. در داخل مرزهاى کنونى ايران، کاخهايى مانند چغازنبيل که در دشت هموار خوزستان ساخته شده است، داراى طرحهايى هستند که مىتوان آنها را طرحهاى ساده شده کاخهاى بينالنهرين تصور کرد. چغازنبيل را اونتاش هوبان پادشاه ايلام باستان به نام شهر دوراونتاشي يا دوراونتاش در سال ۱۲۰۰ ق.م. بنا کرد. اين بناى بزرگ يا کاخ که مجموعهاى است از تعدادى اتاق در اطراف يک حياط، تلفيق کاملى از تطبيق هوشمندانه يک بناى مسکونى است، از يک طرف با حياط و فضاى داخلى و از طرف ديگر با حصار جانبى خود. اين نوع معمارى در تاريخ معمارى بينالنهرين سوابقى قديمىتر است.
كاخ دروازه ملل، تختِ جمشيد - مرودشت
در بخشهاى کوهستانى ايران کاخسازى براى توسعه راه ديگرى را پيموده است. بهطورکلى بناهاى اشرافى بايد در فضاهاى نسبتاً کوچک ساخته مىشدند. براى نمونه مىتوانيم از بناى قلعه مانندى در کردلر تپه واقع در مشرق اروميه نام ببريم که با خشت و آجر ساخته شده است که از قرنهاى يازدهم و دهم قبل از ميلاد باقى مانده است. کاوشگران اتريشى اين بنا را يک بناى قابل دفاع اشرافى معرفى کردهآند. منظور اين است که در اطراف يک فضاى مربع شکل کوچک تعدادى اتاقهاى کوچک ايجاد کردهاند و در چهار گوشه اين بنا چهار برج که از ديوارهاى جانبى جلوتر هستند، طورى ساخته شدهاند که معبر ورودى و خروجى بنا نيز محسوب مىشدهاند. در آغاز هزاره اول قبل از ميلاد اين بنا و خانههاى مسکونى کردلر تپه بر اثر آتشسوزى منهدم شدهاند.
در حدود اواخر قرن دهم قبل از ميلاد مجتمعى از خانههاى حياطدار در مکانى که امروز از سوى باستانشناسان خانههاى سوخته (burned buildings) يا طبقه IV حسنلو نامگذارى شده، در تپههاى حسنلو ايجاد گرديد.
نمونه اين نوع معمارى را مىتوانيم در حال حاضر در قصر هات توچاي بيوک قلعه در بغازکوي ترکيه امروز ببينيم که يکى از آثار باقيمانده از هنر معمارى هتى تيش است و ظاهراً در قرنهاى چهاردهم و سيزدهم قبل از ميلاد ساخته شده است.
كاخ احمد شاهي نياوران- تهران
در تپه مرکزى ميدان حفارى شده منطقه باباجان نيز آثار بناهايى يافت شده که از لحاظ طرح معمارى شباهت بسيار به بناهاى تپه حسنلو دارند. اين بناها در قرنهاى هشتم و هفتم قبل از ميلاد ساخته شدهاند. تالارسازى تشريفاتى در بناهاى اشرافى اورارتويى نيز در قرنهاى هشتم و نهم قبل از ميلاد مشاهده مىشود.
در سالهاى بعد تالارسازى اورارتويى بهعنوان اولين قدم معمارى مادها در بناهايى اعم از خانههاى اشرافى يا بناهاى تجاري، بهکار رفت. تالارسازى مادها نيز بزودى سرمشقى براى معمارى هخامنشى شد که نمونه مهم آن را در کاخ آپادانا مىبينيم.
كاخ بابل
در ميان صفحات تاريخ معمارى کاخسازى هخامنشى سه دوره متمايز وجود دارد که اولين دوره از سال ۵۵۰ ق.م، در طراحى يکى از کاخهاى پاسارگاد با ايجاد تالار بزرگى آغاز مىشود.
دوره دوم از سال ۵۲۰ ق.م. شروع مىشود که نمونه بناهاى مربوط به اين دوره در دشت گوهر، ميان نقش رستم و تختجمشيد، قرار دارند. تفاوت اساسى اين بنا با آنچه قبل از آن ساخته شده، در طبقه اول آن است، بهخصوص مىتوان گفت که طرح تالار مرکزى آن با تالارهاى مربع شکل آپادانا در تختجمشيد و تالار شوش اختلاف فاحش دارد، بدون اينکه نماى خارجى بناها با يکديگر تفاوت داشته باشند. احتمالاً کاخ دشت گوهر در زمان سلطنت کمبوجيه ساخته شده است.
نمونه سومين دوره معمارى هخامنشى را در کاخهاى آپاداناى تختجمشيد و کاخ شوش که ابعاد آنها تقريباً به يک اندازه است، مىبينيم. چهار برج برجسته نسبت به ساير قسمتها در گوشههاى بنا تعبيه شده، هر دو بنا از پاسارگاد و دشت گوهر بسيار بزرگتر هستند. ضمناً کاخها در وسط باغ بنا نشدهاند، بلکه ضلع جنوبى آنها ديوار جنوبى باغ نيز هست.
طرح آپادانا نشان مىدهد که يک فضاى سبز تشريفاتى است نه مسکوني. کاخهاى مسکونى در تختجمشيد براى مطابقت با تالار تشريفات بهصورت يک فضاى مربع شکل مرکزى است و تعدادى اتاق در اطراف اين فضا ايجاد شدهاند.
از دوران سلوکيدها هنر کاخسازى در ايران مشاهده نشده است. قلعه ضحاک در مغرب ميانه، واقع در آذربايجان، با وجود داشتن آثار ماقبل تاريخ و آثار هخامنشى از بناهاى اشکانى بهحساب مىآيد.
تأثير معمارى غرب، در بناى کوه خواجه در سيستان هم قابل رؤيت است. بنا ترکيبى از يک معبد و قصر است. اصل بنا به دوره هخامنشى تعلق دارد، ولى بعداً در زمان پارتها و ساسانيان بازسازى شده است. به همين نحو ساسانيان در قرن ششم بعد از ميلاد يک کاخ مقدس در مجموعه آتشکده آذرگشسب تخت سليمان بنا کردهاند که اهميت بسيارى براى پادشاهان ساسانى داشته است تا آنجا که پس از تاجگذارى در تيسفون براى زيارت به اين آتشکده در شيز مىآمدهاند.
همچنين کاخ سروستان که در قرن پنجم بعد از ميلاد ساخته شده است علاوه بر اينکه يک کاخ مىباشد عنوان تقدس نيز داشته است.
ترکيبى از کاخ و قلعه کوهستانى در قلعه دختر فيروزآباد وجود دارد که اردشير اول پس از پيروزى بر اردوان پنجم پادشاه اشکاني، در نيمه اول قرن سوم ميلادى بناى آن را آغاز کرده است.
يکى ديگر از کاخهاى معروف دوران ساساني، عمارت خسروى است که خسرو دوم در قرن هفتم بعد از ميلاد در منطقه قصر شيرين، در ميان باغى بسيار وسيع بنا کرده است.
رعايت اين اصل که در يک حياط بايد اتاقهاى مسکونى و فضاهاى ادارى و در جلو همه آنها اتاقهاى بزرگ تشريفات بنا گردد، در کاخ ساسانى فيروزآباد و نيز قلعه دختر که در قرن سوم بعد از ميلاد ساخته شده، کاملاً مورد توجه بوده است.
کاخ بيشابور که در سال ۲۷۰ م. شاهپور اول آن را ساخته است با طرح کاخهاى ساسانى که غالباً مشاهده شده، متفاوت است.
بعد از اسلام
از کاخهاى دوران صدر اسلام در سرزمين ايران، آثارى برجاى نمانده است. در هيچ يک از شهرهاى اصفهان، نيشابور، همدان، تبريز، رى يا جرجان کاخى از دوره سلجوقى باقى نمانده است. از دوره ايلخانى نيز هيچ اثرى از بناى کاخ باقى نمانده است.
از زمان تيموريان هم در ايران کاخى برجاى نمانده است، اما از زمان صفويه، بهخصوص در قزوين و اصفهان، پايتختهاى صفوي، بخشهايى از بعضى بناها که به هم مرتبط نيستند، باقى ماندهاند.
در قزوين طرح يک کاخ صفوى در داخل محدوده فعلى شهر قرار دارد که فقط سردر (عالىقاپو) آن در کوشک باغى که در زمان قاجاريه تغييراتى در آن داده شده، مشاهده مىشود. اين کوشک را شاهطهماسب، دومين پادشاه صفوى (۱۵۷۶-۱۵۲۴ م / ۹۳۱-۹۸۴ هـ) که در زمان او قزوين پايتخت ايران بوده، بنا کرده است. کوشک؛ عبارت است از بنايى با يک فضاى مرکزى که چهار ايوان در اطراف و چهار برج در گوشههاى آن واقع شده است و اطراف آن را راهرو مسقف ستوندار احاطه کرده است.
در نقشه شهر اصفهان امروزى منطقه کاخهاى سلطنتى هنوز قابل شناسايى است و فقط در بناى چهل ستون و هشت بهشت باغهايى که در وسط آنها بناها ساخته شده، باقى مانده است.
كاخ خورشيد - مشهد
بناى عالىقاپو را شاهطهماسب صفوى بهصورت کوشکى سه طبقه آغاز کرد، اما در سالهاى بعد شاهعباس پس از تغيير پايتخت از قزوين به اصفهان، عالىقاپو را به شکل امروزى گسترش داد. اين بنا را مقر حکومتى دولت صفويه دانست.
نقش مهم مجموعه دربار سلطنتى اين بود که کاخهاى باغدار چهل ستون (۱۶۴۷ م. / ۱۰۵۷ هـ)، هشت بهشت (۱۶۶۶ م / ۱۰۷۷ هـ) و کاخ آينه نزديک پل خواجو را - که نسبت به زايندهرود در فضايى باز ساخته شده و متأسفانه اينک بهکلى از بين رفته است - به يکديگر مربوط مىکرد.
هشتبهشت نشاندهنده هماهنگترين معمارى دوران صفويه، هم در نماى خارجي، هم در نقاشىهاى داخلى آن است. خارج از منطقه اصفهان نيز تعداد بسيارى کاخ يا خرابههاى کاخ از زمان صفويه باقى مانده است. در شمال نطنز، در کنار جاده کاشان، کاخ عباسآباد واقع شده که در ميان باغى محصور بوده است.
کاخ عالىقاپو- اصفهان
طرح کاخ تابستانى شاهان صفوى در فرحآباد، کنار دريارى خزر، هنوز قابل شناسايى است. از تمام اين بناى سلطنتى آنچه بهتر و سالمتر باقى مانده، مسجد آن است که در فضايى مربعشکل که طول هر ضلع آن ۵۰/۶۲ متر است بنا شده است و از لحاظ اينکه مسجدى وابسته به کاخ است، اثرى با ارزش محسوب مىشود.
شاهعباس هنگام ساختن کاخ فرحآباد کوشش کرده پيوند مذهب و تاج و تخت را با ايجاد کاخ و مسجد مربوط به آن اثبات کند و مسجد را عبادتگاه درباريان قرار دهد.
در فاصله شاهراه اصفهان به فرجآباد و اشرف (بهشهر) تاکنون شش کاخ که به فرمان شاهعباس ساخته شده، مورد شناسايى قرار گرفته است. جالبترين کاخهاى ششگانه، کاخ سفيدآب است. کاخ صفوى باغ فين کاشان همراه با باغ و ملحقات جنبى متأسفانه تاکنون به اندازه کافى مورد بررسى قرار نگرفته است.
در قرن هيجدهم ميلادى که شيراز پايتخت ايران و مقر حکومت زنديه بود، کريمخان کاخى کوشک مانند هشت ضلعى در آن شهر بنا کرد که امروز محل موزه فارس است. طرح اين بنا؛ عبارت است از فضاى مرکزى چهار ايوانه با چهار اتاق در گوشهها که در حقيقت همان طرحى است که از آغاز ظهور اسلام در معمارى بسيارى از بناها بهکار برده شده است.
در قرن نوزدهم ميلادى که تهران پايتخت ايران شد، پادشاهان قاجار در بخش شمالى هسته مرکزى آن زمان شهر، شروع به ساختن تعدادى بنا کردند. اين محل بعدها ارگ نامگذارى شد. مهمترين اين بناها کاخ گلستان است.
كاخ و باغ رامسر
در چهار کيلومترى خارج ديوار شمالى شهر تهران کاخ تابستانى قاجاريه در مسير جاده تهران به شميران و تجريش به نام قصر قاجاريه ساخته شد که در حال حاضر چيزى از آن باقى نمانده است. بهجز قصر قاجار، پنج کاخ کوچک ديگر در منطقهاى که امروز تهران بزرگ ناميده مىشود، ساخته شد. کاخها به ترتيب در کن، اميرآباد، سرخهحصار، دوشانتپه و فرحآباد بنا شدهاند. اين کاخها در سالهاى مختلف قرن نوزدهم ميلادى ايجاد شده، پس از مدت کوتاهى ويران گرديدند. فقط کاخ فرحآباد در مقابل گذشت سالها بهخوبى مقاومت کرده است.
در سال ۱۸۱۰ م. / ۱۲۲۵ هـ. بهدستور فتحعلىشاه قاجار در کرج کاخى ساخته شد که بنيان آن بر بقاياى کاخى قديمىتر استوار است.
در شمال غربى تهران و در دامنه کوههاى البرز نيز بقاياى کاخى باغدار از دوره قاجاريه ديده مىشود. از کاخ گلستان، در مسير کن به شهرستانک جادهاى مالرو نيز به علت ارتباط اين دو کاخ بهوجود آمده بود. کاخ شهرستانک به فرمان ناصرالدين شاه، به دست آقا محمد ابراهيم خان معمار بنا شده است.
يکى از بناهايى که با شيوهاى مخصوص بنا شده، کاخى است که در زمان قاجاريه روى چشمهاى در طاق بستان ساخته شده است.
معمارى منطقى طبقه فوقانى کاخ خاطره معمارى کاخهاى ونيزى را در ذهن بيننده مجسم مىسازد. کاخ را امام قلى ميرزا يکى از نوههاى فتحعلىشاه در سال ۱۸۶۰ م. / ۱۲۷۷ هـ. بنا کرده است.
کاخهاى باغى که در طى سالهاى قرن نوزدهم ميلادى در داخل شهرهاى ايران بنا شدهاند، داراى طرحهاى گوناگونى هستند. در نقشه نارنجستان شيراز بهخوبى واضح است که باغ قبل از ايجاد بنا بهوجود آمده است و به همين جهت در فضاى باريک مقابل در ورودي، بناهاى مسکونى مستخدمين ساخته شده است.
در ساير مناطق اين سرزمين نيز تعداد بسيارى بناهاى اشرافى وجود دارد که تدريجاً متروک شدە، بهطورى که اغلب فقط ويرانهاى از آنها باقى مانده است.
اين نکته در تاريخ کاخسازى و اصولاً معمارى ايران قابل توجه است که در ايجاد کليه کاخها و بناهاى اشرافى از مصالح بومى در دسترس، با رعايت موقعيت مکانى که بنا در آنجا احداث مىشده، استفاده شده است و فقط در شهرهايى مانند تهران و اصفهان است که مىبينيم کاخها از اصول حاکم بر شهرسازى متابعت کردهاند.
منبع:aftabir