آیا حضرت مهدی علیه السلام ازدواج کرده اند؟

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مبناي استناد براي من قرآن هست نه روايات و احاديث. حالا شما اگه قرآن رو به يك نفر كه اصلا در مورد شيعه و سني و اماما هيچي ندونه بدين، كه اين شخص عربيشم خيلي خوب باشه و بهش بگين 6 7 ماه برو فقط قرآن رو بخون و تحقيق كن. بعد كه ازش سوال بپرسين ميگين امام زمان در قرآن هست يا نه خب فكر ميكنين چي جواب ميده. من هم ميتونم از خودم روايت بسازم اما نميتونم از خودم قرآن بسازم.
مطلب احتیاج به توضیح زیادی داره
اما اگه اجمالی بخوایم موضوع و مورد توجه قرار بدیم اینه که "همون طور که دوستمون گفت مواردی هست که در قرآن بیان نشده و به سنت پیامبر بر می گرده
مثل تعداد رکعت های نماز
همین موضوع در مورد واقعه ی غدیر هم صدق می کنه
و به تبع اون واقعیت مهدی (عج)
شیعه به واقعه ی غدیر اعتقاد داره و دلایل زیادی داره که بحث جداگانه ی خودش و می خواد
هم روایات و اسنادی در این مورد هست و هم دلایل دیگه ای در کنار این اسناد بیان شده "برای امامت
از یکی از علمای دینی که خودم به شخصه قبولش دارم در این زمینه اطلاعاتی گرفتم که اشاره ی مهمی به کتاب الغدیر علامه ی امینی کرد .
که در این کتاب شرح واقعه ی الغدیر از زبان بزرگان اهل سنته که هنوز هیچ یک از علمای اهل سنت نتونسته بر این کتاب ایرادی بگیره و اطلاعات دیگه ای در این زمینه هم هست


دقيقا مشكل همينجاست. هر كسي فكر ميكنه كه خودش بهترين فكر و بهترين اعتقاد رو داره. درست به همين اندازه كه شما در مورد امام زمان مطمئنين بقيه‌ي اديانم در مورد موعود خودشون مطمئنن خب بعد شما با خودتون ميگين كه اعتقاد من از بقيه درست‌تره اونا هم دقيقا همينو با خودشون ميگن. اگه از يك مسيحي بپرسيد با قاطعيت ميگه حضرت عيسي يك روزي مياد و ... كدوم راست ميگند؟؟؟؟؟ بايد بر چيزي كه بشه استناد كرد استناد كنيم تا ببينيم كدوم راست ميگن
درسته
و به یقین حقیقت دست یافتنیه
چیزی که شما مورد توجه قرارش دادی
اینکه من به عنوان شیعه یه حرفی بزنم"مسیحی هم یه حرف بزنه و بقیه هم به همین منوال ؛دلیل بر این نیست که همگی حقیقت و میگن
باید بررسی و تحقیق کرد که واقعیت در این زمینه چیه
و به حقیقت رسید و مسلما حقیقتی وجود داره
حالا مسیحیت این حرف و می زنه"" که ماهم به ظهور عیسی همراه با امام زمان معتقدیم ""باید دلایلی داشته باشه "همون طور که شیعه دلایلی و داره و بیشتر استندات و در این زمینه در بین سایر ادیان داره """
و در کل دین اسلام مستندترین دین در بین سایر ادیانه

دوست عزیز اون اظهار موافقت برای قسمت نهفته جمله بود و اگر تو مفهوم جمله خودت رو می دونستی هیچوقت آن را بدان گونه نمی نوشتی. اما خوشحالم که بسیاری از شما نمی توانید بدون ایراد بنویسند، هرچند شاید هم به دلیل نبود پشتوانه فکری در پشت بسیاری از این قضایا ناگزیر از دادن سوتی هستید.
بنده کاملا می دانم که تفکرات من با شما 180 درجه تفاوت دارد و البته با خواندن آن متن از این قضیه مطمئن شدم.
البته از نظر بنده دانشجویان و اساتید دانشگاه امام صادق نه دانشجوند و نه استاد. که البته این به نظر شخصی بنده محدود نمی شود و بیشتر دانشجویانی که بنده می شناسم هم عقیده با بنده هستند.
خب همون طور که خودتم بیان کردی این اعتقاد شخصی شماست و افرادی که باهاشون آشنا هستی""پس قابل صدق به همه نیست
من اگه حرفی و می زنم بر اون حرف آگاهی دارم
این ظن و گمان شماست که از اون حرف به شیوه ی دلخواه با توجه به آزادی تفکرتون "برداشت شده
ولی آیا اون ظن و گمان شما حقیقت منظور من بوده؟!!!!!!!
ما اینجا نیومدیم که از همدیگه سوتی بگیریم
جمع شدیم و بحث می کنیم برای کشف حقیقت
با توجه به فطرت حقیقت جوی انسان
این جمله ی قرمز رنگت و هم برامون روشن ترش کن
پست شما در جواب من بود ولی جمعش بستی
منظورت چی بود؟
منظورت اینه که شیعه بدون تعقل و بدون توجه به استنداتش موضوع مهدویت و قبول کرده؟
منظورت از جمع بستن جمله ت همینه؟
اگه اینه که بدون مسلمونا و حتی انسان ها رو نشناختی
انسان فطرت حقیقت جویی داره که هیچ وقت ساکت نمی مونه و در اسلام صحبتای زیادی در مورد انسان شناسی شده (از خود تا خدا)همون طور که انسان وقتی خودش و شناخت ،آفریدگار خودش و هم میشناسه
پس در این زمینه هم تعقل می کنه
همون طور که با تعقل به اسلام روی آورده
پس با تعقل هم مسائل ش و قبول می کنه

با سلام
دوست عزیز
زمانی با من موافق باش که از عقیده ی من یا خبر باشی
http://www.shahedmag.com/ppdf/1823/p...0101-JG9MF.pdf
تبیان عزیز
این که گذاشتی خوندم ولی خیلی مختصر گفته بود که خودم بیشترشو میدونستم.
انتظار داشتم یه چیز کاملتری بزاری.
اگه زحمتی نیست و میتونی یه مقاله ی کامل بزار تا راجع به اون بحث کنیم.
موفق و پیروز باشید
یا حق
با سلام
این مصاحبه بیشتر در جواب karo7 بود
برای موضوعاتی که اینجا مطرح شده،همون طور که شما اشاره کردی مطالب زیادی احتیاج هست که فعلا به دلیل دسترسی محدود من نمیشه این فعالیت از ناحیه ی من انجام بشه
من مطالب و میذارم اما به دلایلی این روزا نمیشه
phalaghمدیر تالار هم فعلا نیست ولی ایشون که برگرده مطمئنا مطالبی و در این زمینه قرار میده
 
آخرین ویرایش:

tebyan

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در مورد اثبات بايد به قرآن استناد كرد. در قرآن گفته شده كه نماز را به پا داريد و تعداد دفعاتي كه در روز بايد نماز خوند گفته شده. اما چطور نماز خوندن گفته نشده. تعداد ركعت‌هاي نمازهاي روزانه، در قرآن نيامده و من به همين شكل كنوني كه از پيامبر به ما رسيده نماز ميخونم ولي چون كه در قرآن نيامده اگر كسي پيدا شد و دقيقا به همين شكل نخوند ما نميتونيم به اون ايرادي بگيريم. اون مختاره كه به شكل ديگه‌اي هم اگه خواست بخونه. مثلا سني‌ها موقع نماز دستاشونو به حالت خاصي ميگيرن خب به عقيده‌ي شيعه اينطور نماز خوندن باطله. ولي اگه يك كم منطقي فكر كنيم ميبينيم اين مساله اصلا اهميتي نداره و هيچ تاثيري روي نماز و ياد خدا و قبول شدنش پيش خدا نداره. و اگه غير از اين باشه تمام سني‌ها كه خيلي بيشتر هم هستن بايد برن جهنم و اونا ميگن نبايد موقع نماز خواندن مهر استفاده كرد. اگه اونطوري كه اونا ميگن درست باشه تمام شيعه‌ها بايد برن جهنم در صورتي كه اين عمل‌ها اصلا اهميتي نداره و مهم به پا داشتن نمازه.
یه کم مسائل و با هم درگیر می کنی
اگه این طور بود که فقط باید به قرآن مراجعه کرد که دیگه این همه حدیث از پیامبر و معصومین برای چیه؟
قرآن اجمالی و کلی موضوعات و بیان کرده و به تفصیل بیان کردن این موضوعات به عهده ی معصومین بوده
و در این زمینه آیاتی و هم در قرآن داریم
به طور مثال در آیه 44 سوره ی نحل گفته شده : و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم ،تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی ، و امید که آنان بیندیشند.
و همچنین در آیه ی 64 سوره ی نحل گفته شده : و ما کتاب را بر تو نازل کردیم ، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند ، برای آنان توضیح دهی ، و برای مردمی که ایمان می آورند،[آن] رهنمود و رحمتی است.
مطالب دیگه ای و هم برای تکمیل در این زمینه قرار میدم.
 

aqua1

عضو جدید
فکر میکنم با طرح این سوال واقعا یه تلنگری به بعضیها خورد تا بفهمند کی هستن

و برای یه عده خیلی متاسفم وآرزو میکنم به دنبال حقایق که قطعا به وقوع می پیونده برن

بررسي احتمال نخست درباره ي ازدواج حضرت مهدي (عليه السلام) در دوران غيبت

نويسنده:خدامرلد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت2-ص126تاص135
يكي از موضوعات مربوط به حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) که همواره مورد توجه واقع شده، زندگي شخصي و خانوادگي آن حضرت است.
اين‌که آن حضرت ازدواج کرده است يا نه؟ اگر ازدواج کرده است، آيا فرزند يا فرزنداني دارد يا نه؟ اگر چنان چه داراي فرزند است، در کجاي اين کرة خاکي و چگونه زندگي مي‌کنند؟ فقط بخشي از پرسش‌هايي است که در موضوع ياد‌شده مطرح شده است. البته معمولاً با پاسخ‌هاي نه چندان يکنواخت و همسو مواجه بوده است.
همان‌گونه كه پيش از اين نيز ياد شد، سرّ بودن پنهان‌زيستي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) بسياري از چگونگي‌هاي زندگي آن حضرت را در هاله‌اي از ابهام و اختلاف ديدگاه، قرار داده است.
از آن‌جا که روايت صريح و روشني در اين‌باره در دست نيست و روايت‌هاي موجود نيز ديدگاه‌هاي مختلفي را ارائه مي‌كنند، دو ديدگاه متفاوت بين دانشمندان شيعه پديد آمده است.
گمانه‌هاي دو گانه‌اي که مطرح شده، بدين قرار است:
1. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ازدواج كرده و داراي فرزنداني نيز هست.1
2. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ازدواج نكرده است2.
احتمال نخست: اثبات همسر و فرزند
کساني که بر اين باورند، اعتقاد دارند آن حضرت به طور قطع ازدواج کرده، و داراي فرزنداني نيز هست. ايشان به طور عمده، دو دسته دليل براي اين ادعا ذکر کرده‌اند:
1. ازدواج، امري مستحب است و ساحت حضرت ولي عصر(عليه السلام) از ترک اين مستحب مبرّا مي‌باشد.
2. در کتاب‌هاي روايي، برخي روايت‌ها و ادعيه، بر همسر و فرزند داشتن حضرت دلالت دارد.
دليل نخست: استحباب ازدواج
برخي افرادي که اين احتمال را ترجيح داده‌اند، در پاسخ منكران وجود همسر و فرزند براي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) چنين نوشته‌اند:
چگونه ترك خواهند كرد چنين سنّت عظيمه جدّ اكرم خود را با آن همه ترغيب و تحريص كه در فعل آن و تهديد و تخويف در ترك آن شده، و سزاوارترين امّت در اخذ به سنّت پيغمبر، امام هر عصر است، و تا كنون كسي ترك آن سنّت را از خصايص آن حضرت نشمرده است.3
نيز يکي از دانشوران معاصر در اين‌باره نوشته است:
بنابراين آن حضرت، فرزندان و نوادگان زيادي خواهد داشت که شمارش آن‌ها به سادگي ممکن نيست. اگر در اين زمينه (داشتن همسر و فرزند) هيچ نقل روايي وجود نداشت، و فقط همين مطلبي كه آن حضرت با وجود سن زياد از نظر جسمي جواني قويّ البنيه است... و نيز مي‌دانيم كه آن حضرت به سنّت پيامبر(صلي الله عليه و آله وسلم) عمل مي‌كند، در قبول اين مطلب كه آن جناب همسر و فرزنداني دارد كافي بود».4
بررسي اين ديدگاه
الف: استحباب ازدواج
استدلال پيشين، داراي دو مقدمه است:
1. ازدواج، سنّت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله وسلم)، و کاري شايسته و مستحب است.
2. حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ناگزير اين سنّت را انجام مي‌دهد.
امّا مقدمة نخست
شکي نيست که استحباب ازدواج از آيات و روايات فراواني استفاده مي‌شود. برخي آياتي که بر استحباب ازدواج دلالت دارند، عبارتند از:
فَانْكِحُوا ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساء؛5 «از زنان، هر چه شما را پسند افتد، به نكاح درآوريد». و آية وَ أَنْكِحُوا الْأَيامي مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ؛6
«و عَزب‌هايتان و غلامان و كنيزان خود را كه شايسته باشند، همسر دهيد».
امّا از رواياتي که در اين‌باره در دست است، مي‌توان به فرمايش رسول گرامي اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) اشاره کرد که فرمود:
النِّكَاحُ سُنَّتِي فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي؛7
نيز در اهميّت و تشويق به ازدواج، چنين آمده است:
هر كس ازدواج كند، نصف دينش را بدست آورده است8.
امام صادق(عليه السلام) نيز در اين‌باره مي‌فرمايد:
دو ركعت نماز كسي كه ازدواج كرده با فضيلت‌تر است از هفتاد ركعت نماز كسي كه بدون همسر است.9
امير مؤمنان علي(عليه السلام) در اين‌باره فرمود:
تَزَوَّجُوا فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلي الله عليه و آله وسلم) قَالَ: مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَتَّبِعَ سُنَّتِي فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِيَ التَّزْوِيجَ؛10
ازدواج کنيد كه همانا رسول گرامي اسلام فرمود: «هر کس دوست دارد از روش من پيروي کند، پس به درستي که از سنّت من ازدواج است».
با توجه به آيات و روايات پيشين و وجود كلمات امر، مانند «انكحوا» در آيات، و تشويق به ازدواج در روايات، و سفارش در عمل به سنّت پيامبر خدا، استحباب شرعي ازدواج قابل استنباط است.
امّا مقدّمه دوّم
لزوم عمل امام(عليه السلام) به امر شرعي و سنّت رسول خدا(صلي الله عليه و آله وسلم) پرسش‌هايي را پديد مي‌آورد؛ از جمله اين‌كه:
با توجه به مستحبات بسيار زياد، آيا امام(عليه السلام) به همه آن‌ها عمل مي‌كند؟ يا از آن امور انتخاب كرده و گزينشي عمل مي‌كند؟
بدون ترديد پيشوايان معصوم(عليهم السلام) مانند پيامبران، چون هدايت مردم را به عهده دارند ـ هميشه در عمل به احكام الهي پيشگام بوده‌اند. به صورت اساسي، رسالت آنان ايجاب مي‌كرد نخست خود عامل به دستورهاي الهي باشند و در صحنه عمل براي ديگران الگو و نمونه باشند؛ بنابراين، در لزوم عمل‌كردن امام به مستحبّات دو نكته وجود دارد:
1. هدايت و رهبري و الگوي كامل بودن براي مردم كه ايجاب مي‌كند امام در زندگي و معاشرت و در برخورد با ديگران به گونه‌اي شايسته عمل كند و در عمل به دستورهاي ديني (واجب و مستحب) پيشگام باشد.
2. اقتضاي جايگاه و منزلت انسان كامل، ايجاب مي‌كند به مستحبات عمل كند.
بدون ترديد، نكته اوّل در زمان غيبت امام(عليه السلام) موضوعيت ندارد؛ زيرا امام(عليه السلام) در ديد مردم نيست، و امامت وي در باطن است، نه در ظاهر؛ ولي نكته دوّم در رسيدن به مطلوب (امام به مستحبّات شرعي پايبند و سزاوارتر از ديگران است) كافي است.
با توجه به دو مقدّمه‌اي كه گذشت، عدّه‌اي معتقدند امام زمان(عليه السلام) در عصر غيبت ازدواج كرده و صاحب همسر و فرزند است.
در پاسخ اين دليل گفته شده است:
اگر انجام ازدواج را بر استحباب نيز حمل کنيم، نکته قابل توجه اين است که اين استحباب، با مسأله بسيار مهم غيبت و فلسفه آن، در تعارض است.
اين پرسش پيش مي‌آيد که اهميّت ازدواج، در جايگاه يک مستحب بيشتر است يا امر بسيار مهم «امر به معروف ونهي از منکر»؟ حتماً پاسخ داده خواهد شد: امر به معروف مهم‌تر است. حال آيا امام عصر(عليه السلام) از اين همه منکري که رخ مي‌دهد خبر دارد يا خير؟ حتماً گفته مي‌شود: خبر دارد؛ پس چرا نهي از منکر نمي‌کند؟ خواهد گفت: با مقام غيبت حضرت در تعارض است. حال اين پرسش پيش مي‌آيد که آيا واجبي به اين اهميّت در تعارض با غيبت ترک مي‌شود؛ اما امر مستحب نه؟
نه فقط امر به معروف که بسياري از شؤونات امام است که به دليل غيبت او به صورت موقت ترک مي‌شود.
افزون بر اين که روايت نبوي مي‌گويد: »«فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي11 و آن، بدين معناست که با آن، به مخالفت بر خيزد. بر ما روشن است که هر کس اگر به دليل‌هايي نتوانست ازدواج کند، به اين معنا نيست که با آن مخالف است.
دليل دوم: برخي روايات و ادعيه
افزون بر دليل پيشين که مهم‌ترين دليل در اين‌باره ياد شده است، ادله‌اي ديگر بر فرزند‌دار بودن آن حضرت نيز بيان شده که همراه نقد بيان مي‌شود:
1. شيخ طوسي از مفضل بن عمر نقل کرده است که امام صادق(عليه السلام) فرمود:
إِنَّ لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ غَيْبَتَيْنِ إِحْدَاهُمَا تَطُولُ حَتَّي يَقُولَ بَعْضُهُمْ مَاتَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ قُتِلَ وَ يَقُولَ بَعْضُهُمْ ذَهَبَ حَتَّي لَا يَبْقَي عَلَي أَمْرِهِ مِنْ أَصْحَابِهِ إِلَّا نَفَرٌ يَسِيرٌ لَا يَطَّلِعُ عَلَي مَوْضِعِهِ أَحَدٌ مِنْ وُلْدِهِ وَ لَا غَيْرِهِ إِلَّا الْمَوْلَي الَّذِي يَلِي أَمْرَهُ؛12
براي صاحب اين امر، دو غيبت است که يکي از آن‌ها، به اندازه‌اي طولاني مي‌شود که برخي از مردم گويند: از دنيا رفته است، برخي گويند: کشته شده و برخي گويند: آمده و رفته است؛ جز اندکي از شيعيان، بر باور خود استوار نماند. کسي از فرزندانش و غير آنان؛ از اقامتگاه او آگاه نمي‌شود، جز کسي که متصدي امور او است.
برخي، از اين روايت استفاده کرده‌اند که آن حضرت، در دوران غيبت، داراي فرزند است؛ چرا که اگر فرزند نداشت، اين روايت بي‌معنا مي‌شد.
نقد و بررسي کوتاه
استدلال به اين روايت، از چند جهت درست نمي‌باشد؛ زيرا:
الف. نعماني همين روايت را نقل کرده است؛ در حالي که به جاي«من ولده»، «من ولي»13 آورده است.
با توجه به اين که کتاب الغيية نعماني به مراتب بر کتاب الغيبة شيخ طوسي مقدم بوده و بخشي از سند هر دو کتاب مشترک است و نيز بين کلمه «ولي» و «ولد» از نظر نوشتار، نزديکي وجود دارد، احتمال تصحيف، بسيار قوي مي‌نمايد؛ بنابراين، استدلال به اين روايت، بي‌اعتبار خواهد شد.
يکي از دانشمندان معاصر پس از ذکر هر دو روايت مي‌نويسد:
با وجود اين اختلاف، استناد به نقل «غيبت شيخ» اطمينان‌بخش نيست؛ بلکه نقل «غيبت نعماني» از برخي جهات، مانند علوّ سند و لفظ حديث، معتبرتر به نظر مي‌رسد.14
يکي ديگر از انديشه‌وران معاصر پس از اشاره به اختلاف نقل شيخ طوسي و نعماني، درباره اين روايت نوشته است:
کمترين احتمالي که در اين‌باره وجود دارد، اين است که مقصود از عبارت «هيچ يک از فرزندان و نه ديگران، از جاي آن حضرت آگاه نيستند» مبالغه در شدت پنهاني باشد؛ بدين معنا که اگر هم بر فرض آن حضرت را فرزندي باشد، حتي او هم از شخصيت حقيقي حضرت آگاه نخواهد بود، تا چه رسد به ديگران و لذا ـ چنان‌که واضح است ـ اين عبارت دليلي بر وجود فرزند بالفعل نمي‌باشد. و همين اندازه که چنين معنايي براي روايت محتمل باشد، براي ساقط‌کردن استدلال بدان کفايت مي‌کند؛ زيرا آن‌گاه که احتمال به ميان آيد، استدلال باطل است.15
ب. دربارة روايت شيخ طوسي گفته مي‌شود که مورد تحريف واقع شده است. زيرا در اين روايت، ضمير مفرد به جاي جمع استفاده شده است:
]در روايات[ مي‌گويد: «از فرزندان او و ديگري»؛ در حالي که صحيح اين بود که بگويد «از فرزندان او و ديگران». مگر اين که کسي بگويد ضمير«هاء» در کلمه «ولده» از سوي نسخه‌نويسان اضافه شده است يا اين‌که بگويند مقصود روايت اشاره به اين مطلب است که امام(عليه السلام) فقط يک فرزند دارد. يا اين که بگويد مراد از لفظ «ولد» اسم جنس است و براي مراعات اين نکته ضمير مفرد به کار رفته است.16
2. حکايت جزيره خضراء که سخن از فرزندان حضرت در جزيره‌اي دور دست دارد.
در آن داستان، ادعا شده است برخي فرزندان حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) در جزايري دور ‌دست و ناشناخته، بر شهرهايي حکومت مي‌کنند.
اين داستان، ابتدا به وسيله علامه مجلسي در بحار الانوار17 و پس از نزديک دو قرن، به وسيله محدث نوري در کتاب نجم الثاقب18 شهرت يافت.
در درس‌هاي آينده به صورت مفصل درباره اين داستان سخن خواهيم گفت. اين نتيجه خواهيم رسيد که اين داستان از اساس ساختگي است.
بنابراين استدلال به اين داستان و مانند آن، بر اين مسأله غير قابل پذيرش است.
3. علامه مجلسي مي‌گويد: مؤلف کتاب مزار کبير به اسناد خود از ابو بصير از امام صادق(عليه السلام) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
كَأَنِّي أَرَي نُزُولَ الْقَائِمِ فِي مَسْجِدِ السَّهْلَةِ بِأَهْلِهِ وَ عِيَالِهِ؛19
گويا مي‌بينم فرود آمدن قائم را در مسجد سهله با اهل و عيالش.
اين روايت براي آن حضرت همسر و فرزند اثبات کرده است، ولي هيچ دلالتي ندارد در دوران غيبت نيز داراي زن و فرزند است؛ چرا که احتمال دارد اين زن و فرزند پس از ظهور براي او حاصل آيد.
4. در روايتي که ابن طاووس از امام رضا(عليه السلام) در صلوات بر امام مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نقل کرده است، عبارت زير به چشم مي‌خورد:
...اللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِي نَفْسِهِ وَ أَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ وَ أُمَّتِهِ وَ جَمِيعِ رَعِيَّتِهِ مَا تُقِرُّ بِهِ عَيْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ تَجْمَعُ لَهُ مُلْكَ الْمُمْلَكَاتِ كُلِّهَا قَرِيبِهَا وَ بَعِيدِهَا وَ عَزِيزِهَا وَ ذَلِيلِهَا حَتَّي يَجْرِيَ حُكْمُهُ عَلَي كُلِّ حُكْمٍ وَ يُغْلَبَ بِحَقِّهِ كُلُّ بَاطِل...‌؛20‏
خدايا! به او و خاندان و فرزندان و نسل و تمام پيروانش، چيزي ببخش که ماية روشني چشم و خوشحالي دل او شده و حکومت تمام حکومت‌هاي دور و نزديک، عزيز و ذليل را در اختيار او قرار دهد، به گونه‌اي که حکومت او بر تمام حکومت‌ها غالب و حق، بر تمام باطل‌ها چيره شود.
برخي بزرگان دربارة روايت پيشين نوشته‌اند:
اولاً: سند روايت قابل اعتماد نيست.
ثانياً: حداکثر چيزي که از اين دعاي منقول از امام رضا(عليه السلام) که حدود پنجاه سال پيش از ولادت امام زمان(عليه السلام) فرموده‌اند، مي‌توان استنباط كرد، اين است که امت اسلام، داراي مهدي است و او داراي فرزنداني خواهد شد؛ امّا در روايت اشاره‌اي به زمان ولادت فرزندان حضرت نشده است.
سياق کلام، بيشتر حاکي از آن است که اين موضوع به عصر ظهور امام و قيام و حکومت ايشان مربوط مي‌شود.21
5. روايت ديگري که سيّد بن طاووس نقل کرده است که امام رضا(عليه السلام) فرمود:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ ولدِه... ؛22 ‏
امّا اين روايت نيز به دلايلي بر مدعا غير قابل پذيرش است.
الف. روايت از نظر سند ضعيف است.
ب. اين روايت بنابر تصريح خود ابن طاووس، داراي متن ديگري نيز مي‌باشد که به اين شکل است: ...»«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي وُلَاةِ عَهْدِهِ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِه كه در آن، کلمه «من ولده» نيست.
جالب اين که شيخ طوسي در کتاب مصباح المتهجد23 و کفعمي در مصباح24 به همين صورت دوم نقل کرده‌اند.
ج. بر فرض هم که درستي روايت را بپذيريم، باز هم در روايت، نکته‌اي که حاکي از زمان ولادت فرزندان امام باشد، وجود ندارد و ممکن است به فرزندان آن حضرت پس از ظهور اشاره کرده باشد.
6. ميرزا حسين طبرسي نوري در کتاب نجم الثاقب با عنوان «دفع شبهه نبودن اولاد براي آن حضرت» آورده است:
سيّد بن طاووس در اواخر کتاب جمال الاسبوع25 گفته که: «من يافتم روايتي به سند متصل به اين که از براي مهدي گروهي از اولاد است که واليانند در اطراف شهرها که در دريا است و ايشان دارايند غايت بزرگي و صفات نيکان را».26
در مراجعه به جمال الاسبوع در خواهيم يافت که نه فقط سندي بر اين ادعا نياورده، بلکه مشخص نکرده اين سخن از چه کسي ذکر شده است.
البته به روايات ديگري نيز استدلال شد که به نظر مي‌رسد آنچه ذکر شد، اهميّت بيشتري دارد و آن هم که ملاحظه شد، قابليت استدلال بر اين موضوع را ندارند.
افزون بر روايات، به برخي از ادعيه و زيارتنامه‌ها نيز استدلال شده که در آن‌ها نيز استدلال ناتمام است؛ زيرا استناد قطعي آن‌ها به معصوم(عليه السلام) مورد ترديد است.
يکي از بزرگان، درباره برخي از آنچه به عنوان دليل قائلان به زن و فرزند دار بودن حضرت آمده است، مي‌نويسد:
بعضي از روايات، مثل خبر «کمال الدين انباري» و خبر «زين الدين مازندراني» از جهت غرابت و ضعف ظاهري که در متن آن‌ها است، قابل استناد نمي‌باشد و بعضي ديگر، همچون فقرات برخي از «ادعيه و زيارات» نيز صراحت ندارد و قابل حمل بر عصر ظهور مي‌باشد.27
پس دليل دوّم قائلان به ازدواج آن حضرت كه روايات است، مخدوش مي‌شود و جايي براي استفاده واستدلال به آن باقي نمي‌ماند؛ لذا نمي‌توانيم به آن روايات تمسّك كنيم.
پي نوشت ها:
1. طبرسي نوري، ميرزا حسين، نجم الثاقب، ص402.
2. البته برخی از بزرگان, ديدگاه سومی را مطرح کرده اند که در آن، احتمال داده شده آن حضرت ازدواج کرده است؛ ولی دارای فرزند نيست. سيّد محمد صدر، تاريخ الغيبة الکبري، مقدمه ص23.
3. طبرسي نوري، ميرزا حسين، نجم الثاقب، ص402.
4. سعادت پرور، علی، ظهور نور, ص123.
5. نساء (4): آية 3.
6. نور (24): آية 32.
7. علامه مجلسی, بحارالأنوار, ج100, ص220.
8. شيخ کلينی, کافی, ج5, ص328.
9. علامه مجلسی, بحارالانوار, ج79, ص211.
10. شيخ کلينی, کافی, ج5, ص329.
11. علامه مجلسی, بحار الانوار, ج100,ص220.
12. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص161.
13. نعماني، الغيبة, ص 172.
14. صافي گلپايگاني، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص54.
15. صدر، سيّد محمد, تاريخ غيبت کبرا, ترجمه سيّد حسن افتخار زاده, ص85.
16. سيّد جعفر مرتضی, جزيرة خضرا در ترازوی نقد, ترجمة: محمد سپهری, ص218.
17. علامه مجلسی, بحار الانوار, ج52، ص 159.
18. محدث نوری, نجم الثاقب, باب هفتم, حکايت 37. با وجود اين‌که وي حکايت را از بحار الانوار نقل کرده است, ولی تفاوت‌های فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد.
19. علامه مجلسي(رحمت الله عليه)، بحار الانوار، ج52، ص381، باب 27.
20. سيّد بن طاووس, جمال الاسبوع, ص506.
21. سيّد جعفر مرتضی, جزيرة خضرا در ترازوی نقد, ترجمة: محمد سپهری, ص220.
22. جمال الاسبوع, ص512.
23. شيخ طوسی, مصباح المتهجد, ص409.
24. کفعمی, المصباح, ص548.
25. سيّد بن طاوس، جمال الاسبوع، ص512.
26. طبرسي نوري، ميرزا حسين، نجم الثاقب، ص402.
27. صافي گلپايگاني، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص54 ـ 55.
 

aqua1

عضو جدید

بررسي احتمال دوم درباره ازدواج حضرت مهدي (عليه السلام) در دوران غيبت


نويسنده:خدامراد سلیمیان
منبع: درسنامه مهدویت2-ص135 تا ص139
احتمال دوم: انكار همسر و فرزند
در اين احتمال نيز به دو دليل تمسک شده است:
الف. ازدواج با فلسفة غيبت منافات دارد؛
ب. رواياتي که به ازدواج نکردن تصريح دارد.

دليل نخست
در اين احتمال گفته شده است اصلاً اختيار همسر براي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) با فلسفة غيبت در تعارض است؛ چرا که فلسفة غيبت، دور و پنهان‌بودن از مردم است، تا اين‌كه صدمه و گزندي به او نرسد، و از شرّ دشمنان در امان باشد؛ از اين‌رو هر چيزي كه خلاف آن باشد، بر آن حضرت روا نيست و ازدواج با اين امر و فلسفه منافات دارد.
بنابراين ازدواج کاري مستحب، پسنديده و مهم است و حفظ اسرار و پنهان‌زيستي و حفظ جان از گزند دشمنان امري مهم‌تر است؛ پس هر گاه امري داير شود بين مهم و مهم‌تر، عقل، مهم‌تر را برمي گزيند. به عبارت ديگر، مصلحت فلسفه غيبت از مصلحت ازدواج بيشتر است؛ از اين رو فلسفة غيبت، مانعي است براي ازدواج و مي‌تواند از تحقق ازدواج جلوگيري كند. حال كه ازدواج مانع دارد، ازدواج‌نكردن آن حضرت نمي‌تواند اعراض از سنّت تلّقي شود؛ چون آن حضرت وي اعراض نكرده، بلكه امر مهم‌تر را برگزيده است.
دليل دوم
اين گروه، افزون بر آنچه ياد شد، به رواياتي نيز استدلال کرده‌اند:
1. مسعودي در اثبات الوصيه نقل کرده است: علي بن حمزه و ابن سراج و ابن ابي سعيد مکاوي به محضر امام رضا(عليه السلام) وارد شدند.
علي بن ابي حمزه سخن را آغاز کرده، گفت: «براي ما از پدرانتان نقل شده است که تمام وظائف امام، پس از رحلت به امامي مانند او منتقل مي‌شود».
امام رضا(عليه السلام) به او فرمود: «خبر بده مرا از حسين بن علي(عليهما السلام) امام بود يا نه؟» گفت: «امام بود». حضرت فرمود: «پس چه کسي جانشين او شد؟» عرض کرد: «علي بن حسين(عليهما السلام) ».
اين پرسش و پاسخ ادامه يافت تا اين که ابن ابي حمزه گفت: «براي ما روايت شده است که امام در نخواهد گذشت، تا اين که جانشين و نسل خود را ببيند».
امام رضا(عليه السلام) فرمود: «أما رويتم في هذا الحديث غير هذا ؟؛ آيا در اين روايت، بيش از اين چيزي براي شما گفته نشده است؟» گفت: «نه». حضرت فرمود:
بلي و الله لقد رويتم فيه إلا القائم... ؛
بله؛ به خدا سوگند! برايتان روايت شده است، مگر قائم....
ابي حمزه (با حالتي شبيه اعتراض) گفت: «اين قسمت در حديث است؟»
امام رضا(عليه السلام) فرمود: «ويلك كيف اجترأت علي بشي‏ء تدع بعضه؛ «واي بر تو! چگونه جرأت کردي به چيزي که بخشي از آن را رها كرده‌اي، بر من احتجاج کني؟.1
افزون بر مسعودي، کشي نيز در رجال خود2 اين روايت را با اندک تفاوتي آورده است.
روشن است که اين روايت نه فقط در دوران غيبت، بلکه در تمام عمر آن حضرت داشتن فرزند براي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را منتفي مي‌داند.
2. شيخ طوسي در کتاب الغيبة نزديک به همين مضمون را در روايتي ديگر آورده است.
حسن بن علي خزاز گفت: علي بن ابي حمزه وارد بر امام رضا(عليه السلام) شد و پرسيد: «آيا تو امام هستي؟» حضرت فرمود: «آري». علي بن ابي حمزه گفت: «از پدر بزرگ شما جعفر بن محمد شنيدم که امامي نيست، مگر اين که فرزندي دارد». امام فرمود:
«آيا فراموش کردي يا خود را به فراموشي زدي؟ اين چنين که گفتي نفرمود. بلکه ايشان فرمود:
لَا يَكُونُ الْإِمَامُ إِلَّا وَ لَهُ عَقِبٌ إِلَّا الْإِمَامُ الَّذِي يَخْرُجُ عَلَيْهِ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ(عليه السلام) فَإِنَّهُ لَا عَقِبَ لَهُ؛3
امامي نيست، مگر اين که فرزندي داشته باشد مگر امامي که حسين بن علي براي او خارج مي‌شود (رجعت مي‌کند)؛ پس همانا او فرزندي نخواهد داشت.
علي بن ابي حمزه گفت: «راست فرمودي. اين چنين فرمود جدّ بزرگوارت».
دو روايت پيشين در اثبات ادعا کافي است؛ لکن به برخي امور ديگري را مي‌توان شاهد آورد:
3. رواياتي ‏حضرت خضر را كسي معرفي كرده است كه وحشت تنهايي حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) را در دوران غيبت برطرف مي‏سازد، در حالي ‏كه اگر آن حضرت زن و فرزند داشت، به ملازم و همراه نيازي نبود.
امام‏رضا(عليه السلام) فرمود:
إِنَّ الْخَضِرَ شَرِبَ مِنْ مَاءِ الْحَيَاةِ فَهُوَ حَيٌّ لَا يَمُوتُ... وَ سَيُؤْنِسُ اللَّهُ بِهِ وَحْشَةَ قَائِمِنَا(عليه السلام) فِي غَيْبَتِهِ وَ يَصِلُ بِهِ وَحْدَتَهُ؛4
خضر(عليه السلام) از آب حيات نوشيد و او زنده است... خداوند به واسطه او تنهايي قائم ما را در دوران غيبتش به انس تبديل كند و غربت و تنهايي‏اش را با وصلت او مرتفع سازد.
4. در روايات فراواني از آن حضرت با القاب فريد (تك) و وحيد (يگانه) ياد شده است و اين، با زن و فرزند داشتن منافات دارد.5
5. دسته‏اي از روايات، ملازمان حضرتش را در دوران غيبت، فقط سي تن از ياران خاص آن حضرت ذكر كره است.
امام صادق(عليه السلام) دراين‌باره ‏فرمود:
لابُدَّ لِصاحِبِ هَذَا الاَمْرِ مِنْ غَيْبَةٍ وَلابُدَّ لَهُ في غَيبَتِهِ مِنْ عُزلَةٍ و نِعمَ المَنزِلُ طَيْبَةُ وَ ما بِثَلاثِينَ مِنْ وَحْشَةٍ؛6
صاحب اين امر، از غيبتي ناگزير است و در غيبت خود، ناچار از گوشه‏گيري و كناره‌جويي از ديگران است. طيبه ]=مدينه[ خوش منزلي است و با وجود سي تن ]يا به همراهي سي نفر[ در آن‌جا وحشت و ترسي نيست.
علامه محمد تقي شوشتري درباره فرزند دار بودن امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نوشته است:
بايد گفت: در هيچ خبري وارد نشده است که آن حضرت پيش از ظهور فرزند داشته باشد، و در خصوص فرزند دار شدن آن امام پس از ظهور هم اختلاف است.7
در پايان، توجه به اين نکته خالي از لطف نيست که با عنايت به اين که حضرت مهدي(عجل الله تعالي فرجه الشريف) نزديک به هفتاد سال از عمر خود را در دوران غيبت صغرا سپري کرده و مخدورات اين دوران در ازدواج کردن، به مراتب کمتر از دوران غيبت کبرا بوده است، و نيز اين‌که در هيچ يک از منابع معتبر يا سخنان نواب خاص به اين نکته اشاره‌اي نشده است، مي‌توان ديدگاه زن و فرزند نداشتن را ترجيح داد. و خداوند آگاه‌تر است.
در پايان يادآوري اين نکته ضروري است که برخي معتقدند نبايد به اين‌گونه مباحث پرداخت و در نهايت بايد توقّف كرد. ايشان بر اين باورند که هرگز ازدواج يا عدم آن، دخالتي در پذيرش امام نخواهد داشت. اين نوع موضوعات از مسايل شخصي است كه به طور معمول در روايات نيامده و كسي هم به آن نپرداخته است. حتّي امام عسكري(عليه السلام) نيز در رابطة با ازدواج فرزندش چيزي نفرموده است.
در پاسخ مي‌گوييم: اگر چه اين‌گونه مسايل جنبة شخصي دارند و دانستن يا ندانستن آن، تأثيري در زندگي ما ندارد، ولي امامان ما بسان انسان‌هاي معمولي نيستند، تا از كنارشان به سادگي عبور کنيم.
بنابراين، اساس بحث از زندگاني شخص آن امام مانعي ندارد؛ گرچه به علّت موقعيت استثنايي آن حضرت كه همان پنهان‌زيستي است، آگاهي چنداني نداريم و ناچاريم به همان مقدار از دليل‌ها و سخنان بزرگان دين بسنده كنيم.
پي نوشت ها:
1. مسعودي، علي بن حسين، اثبات الوصية للامام علي بن ابي طالب (عليه السلام) ، ص 208.
2. کشي، محمد بن عمر، رجال كشي، ص 465.
3. شيخ طوسي، کتاب الغيبة، ص224.
4. شيخ صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 385، ح 1.
5. همان، باب 26، ح 13.
6. شيخ کليني، كافی، ج 1، ص 340، ح 16؛ شيخ طوسی, كتاب الغيبة، ص 162؛ نعمانی, الغيبة، ص 188.
7. جزيرة خضراء افسانه يا واقعيت، ص226، به نقل از: الاخبار الدخيلة، ج2، ص72.


 

BigMasoud

اخراجی موقت
مطلب احتیاج به توضیح زیادی داره
اما اگه اجمالی بخوایم موضوع و مورد توجه قرار بدیم اینه که "همون طور که دوستمون گفت مواردی هست که در قرآن بیان نشده و به سنت پیامبر بر می گرده
مثل تعداد رکعت های نماز
همین موضوع در مورد واقعه ی غدیر هم صدق می کنه
و به تبع اون واقعیت مهدی (عج)
شیعه به واقعه ی غدیر اعتقاد داره و دلایل زیادی داره که بحث جداگانه ی خودش و می خواد
هم روایات و اسنادی در این مورد هست و هم دلایل دیگه ای در کنار این اسناد بیان شده "برای امامت
از یکی از علمای دینی که خودم به شخصه قبولش دارم در این زمینه اطلاعاتی گرفتم که اشاره ی مهمی به کتاب الغدیر علامه ی امینی کرد .
که در این کتاب شرح واقعه ی الغدیر از زبان بزرگان اهل سنته که هنوز هیچ یک از علمای اهل سنت نتونسته بر این کتاب ایرادی بگیره و اطلاعات دیگه ای در این زمینه هم هست

هر چيزي كه براي هدايت انسان لازم بوده و خواهد بود، در قرآن هست. در مورد اين كه قرآن احتياج به تفسير نداره خيلي ميشه حرف زد كه من صرف نظر ميكنم. هر چيزي كه لازم باشه در قرآن هست و چيزهايي كه لازم نيست در قرآن نيست. در سوره‌ي كهف آيه‌ي 22 يك مثال هم از اين قضيه هست.
"به زودى خواهند گفت‏سه تن بودند [و] چهارمين آنها سگشان بود و مى‏گويند پنج تن بودند [و] ششمين آنها سگشان بود تير در تاريكى مى‏اندازند و [عده‏اى] مى‏گويند هفت تن بودند و هشتمين آنها سگشان بود بگو پروردگارم به شماره آنها آگاه‏تر است جز اندكى [كسى شماره] آنها را نمى‏داند پس در باره ايشان جز به صورت ظاهر جدال مكن و در مورد آنها از هيچ كس جويا مشو" خب اين يك نمونه از اطلاعاتي هست كه لازم نيست آدم داشته باشه. تعداد اصحاب كهف. آيا مهمه كه ما بدونيم اصحاب كهف چند تا بودند؟ يا يك مورد ديگه اسم ملكه‌ي سبا هست كه تو قرآن نيومده چون لازم نيست آدم اين چيزا رو بدونه.

درسته
و به یقین حقیقت دست یافتنیه
چیزی که شما مورد توجه قرارش دادی
اینکه من به عنوان شیعه یه حرفی بزنم"مسیحی هم یه حرف بزنه و بقیه هم به همین منوال ؛دلیل بر این نیست که همگی حقیقت و میگن
باید بررسی و تحقیق کرد که واقعیت در این زمینه چیه
و به حقیقت رسید و مسلما حقیقتی وجود داره
حالا مسیحیت این حرف و می زنه"" که ماهم به ظهور عیسی همراه با امام زمان معتقدیم ""باید دلایلی داشته باشه "همون طور که شیعه دلایلی و داره و بیشتر استندات و در این زمینه در بین سایر ادیان داره """
و در کل دین اسلام مستندترین دین در بین سایر ادیانه

با عرض پوزش نفهميدم تو اين چند تا جمله‌اي كه گفتيد اين "و در کل دین اسلام مستندترین دین در بین سایر ادیانه" چطوري اثبات شد؟؟

یه کم مسائل و با هم درگیر می کنی
اگه این طور بود که فقط باید به قرآن مراجعه کرد که دیگه این همه حدیث از پیامبر و معصومین برای چیه؟
قرآن اجمالی و کلی موضوعات و بیان کرده و به تفصیل بیان کردن این موضوعات به عهده ی معصومین بوده

واقعا منم از شما سوال ميكنم اين همه حديث از پيامبر و معصومين براي چيه؟؟؟؟ خود منم نميدونم. و در مورد اجمالي بودن هم بايد بپرسم مطمئنين؟ و قرآن رو كامل خونديد؟ :smile:

و در این زمینه آیاتی و هم در قرآن داریم
به طور مثال در آیه 44 سوره ی نحل گفته شده : و این قرآن را به سوی تو فرود آوردیم ،تا برای مردم آنچه را به سوی ایشان نازل شده است توضیح دهی ، و امید که آنان بیندیشند.
و همچنین در آیه ی 64 سوره ی نحل گفته شده : و ما کتاب را بر تو نازل کردیم ، مگر برای اینکه آنچه را در آن اختلاف کرده اند ، برای آنان توضیح دهی ، و برای مردمی که ایمان می آورند،[آن] رهنمود و رحمتی است.
مطالب دیگه ای و هم برای تکمیل در این زمینه قرار میدم.
پيامبر از خودش هيچ چيزي نمي‌گفت. به نظر شما دليل اينكه پيامبر بي‌سواد بوده و آيات قرآن بر يك آدم بيسواد نازل ميشده چي بوده؟
آيا در جاي جاي قرآن گفته نشده كه هدي للناس؟ به تفصيل بيان كردن اين موضوعات به عهده‌ي معصومين هست. آيا براي اين حرف سندي داريد؟ آيا اين مضحك نيست كه خدا هر چي براي هدايت بشر لازم بوده در قرآن قرار داده و از هرگونه تحريف حفظش كرده تا بعد پيامبر و معصومين بيان تفسيرش كنن؟ اگر شما ميدونستيد كه آيه‌هاي قرآن قابل تغييره و قابل تحريفه باز هم مشتاق بوديد كه قرآن بخونيد؟ آيا دليل اين كه خيلي جاها تو قرآن گفته شده از تحريف حفظش كرديم اين نبوده كه مردم بخوان مطالعش كنن؟
آيه‌ي 44 سوره‌ي نحل "بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ" وظيفه‌ي پيامبر تبيين آيه‌هاي قرآن هست و وظيفه‌ي انسان‌هاست كه بينديشند "وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ"
در آيه‌ي 64 هم تبيين آيه‌هاي قرآن براي كساني كه اختلاف كردند.
من هر چي سعي كردم تو اين 2 تا آيه اسمي از معصومين نديدم كه خدا از اونها خواسته باشه قرآن رو تفسير كنند.

و كلا در مورد تاپيك هم بايد بگم كه من جايي تو قرآن نديدم كه به انسان امر و تاكيد شده باشه ازدواج كنه. با شرايطي كه الان تو جامعه هست خيليا نميتونن ازدواج كنند آيا به خاطر اين كار مواخذه ميشن؟
 
آخرین ویرایش:

hamidkareshki

عضو جدید
در مورد اثبات بايد به قرآن استناد كرد. در قرآن گفته شده كه نماز را به پا داريد و تعداد دفعاتي كه در روز بايد نماز خوند گفته شده. اما چطور نماز خوندن گفته نشده. تعداد ركعت‌هاي نمازهاي روزانه، در قرآن نيامده و من به همين شكل كنوني كه از پيامبر به ما رسيده نماز ميخونم ولي چون كه در قرآن نيامده اگر كسي پيدا شد و دقيقا به همين شكل نخوند ما نميتونيم به اون ايرادي بگيريم. اون مختاره كه به شكل ديگه‌اي هم اگه خواست بخونه. مثلا سني‌ها موقع نماز دستاشونو به حالت خاصي ميگيرن خب به عقيده‌ي شيعه اينطور نماز خوندن باطله. ولي اگه يك كم منطقي فكر كنيم ميبينيم اين مساله اصلا اهميتي نداره و هيچ تاثيري روي نماز و ياد خدا و قبول شدنش پيش خدا نداره. و اگه غير از اين باشه تمام سني‌ها كه خيلي بيشتر هم هستن بايد برن جهنم و اونا ميگن نبايد موقع نماز خواندن مهر استفاده كرد. اگه اونطوري كه اونا ميگن درست باشه تمام شيعه‌ها بايد برن جهنم در صورتي كه اين عمل‌ها اصلا اهميتي نداره و مهم به پا داشتن نمازه.

دوست عزیز ، من در مورد تعداد رکعت های نماز سوال کردم نه در مورد شیوه ی خوندن اون .
پس قبول داری که همه موضوع ها با جزئیات در قرآن بیان نشده است ؟
در این مورد :

در تفسير عياشى از ابى بصير از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده كه آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» در باره علىّ بن أبي طالب عليه السّلام وارد شده است راوى عرض كرد مردم ميگويند چگونه در آيات قرآن نامى از علىّ و فرزندان او برده نشده است.
حضرت فرمود: بمردم بگو پروردگار نماز را بر پيامبر اسلام نازل نمود و بيان نفرمود كه سه فريضه است يا چهار تا اينكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا تفسير نموده و چگونگى آنها را براى مردم بيان فرمود.
هم چنين حجّ را واجب كرده و نفرمود كه طواف آن واجب و هفت شوط است تا اينكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا براى مردم شرح داده و بيان نموده است آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نيز در شأن علىّ و حسن و حسين عليهم السّلام نازل شده است زيرا رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله در باره علىّ بن أبي طالب فرمود «من‏ كنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه مرا بپيامبرى قبول نمايد و بدين اسلام بگردد بايد ولايت علىّ را نيز بپذيرد (و نيز فرمود) بمسلمانان سفارش مينمايم بكتاب الهى (قرآن كريم) و باهل بيت خود و از پروردگار مسئلت نموده‏ام كه آنها را از يكديگر جدا ننمايد تا هنگامى كه نزد حوض كوثر بر من وارد شوند پروردگار نيز درخواست مرا اجابت فرمود.
و نيز رسول اكرم ميفرمود كه باهل بيت من مطلبى را تعليم نكنيد زيرا كه آنها از همه مردم عالمترند و پيروى از آنان سبب هدايت ميشود و هرگز سبب گمراهى نخواهد شد.

این که به روایتی از امام باقر (ایام شهادت ایشان هم هست ) صرفا برای استفاده از منطق ایشان است.

دوست عزیز دقت کن که خیلی از مسائل دیگر هم در ایام زندگی پیامبر پیش نیامد تا ایشان توصیف کند و در این شرایط مشخص است که نیاز به وجود امام احساس می شه.

در مورد شیوه خوندن نماز هم من یه اعتقاد شخصی دارم.
ما که خدا نیستیم که تایین کنیم که هر کی به این صورت نماز می خونه بهشتیه و بقیه جهنمی هستیم ! اما وظیفه داریم بگردیم و تحقیق کنیم . اگر عده ی زیادی به یک حالت خاص نماز می خونن یا پیشوایان خاصی دارند دلیل بر این نیست که حتما آن ها درست می گن و مسئولیت از من و شما ساقط نمی شه . در مورد این منطقی هم که صحبتشو کردید من یه پیشنهاد می کنم . با همین منطق تاریخ رو مطالعه کنید . ببینید منطق می گه حق با کدوم دستس .هر چند ما مسئول اعمال خودمون هستیم و حق نداریم دیگران رو به خاطر عقایدشون سرزنش کنیم.
 

BigMasoud

اخراجی موقت
دوست عزیز ، من در مورد تعداد رکعت های نماز سوال کردم نه در مورد شیوه ی خوندن اون .
پس قبول داری که همه موضوع ها با جزئیات در قرآن بیان نشده است ؟
در این مورد :

در تفسير عياشى از ابى بصير از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده كه آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» در باره علىّ بن أبي طالب عليه السّلام وارد شده است راوى عرض كرد مردم ميگويند چگونه در آيات قرآن نامى از علىّ و فرزندان او برده نشده است.
حضرت فرمود: بمردم بگو پروردگار نماز را بر پيامبر اسلام نازل نمود و بيان نفرمود كه سه فريضه است يا چهار تا اينكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا تفسير نموده و چگونگى آنها را براى مردم بيان فرمود.
هم چنين حجّ را واجب كرده و نفرمود كه طواف آن واجب و هفت شوط است تا اينكه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله آنرا براى مردم شرح داده و بيان نموده است آيه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ» نيز در شأن علىّ و حسن و حسين عليهم السّلام نازل شده است زيرا رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله در باره علىّ بن أبي طالب فرمود «من‏ كنت مولاه فعلىّ مولاه» هر كه مرا بپيامبرى قبول نمايد و بدين اسلام بگردد بايد ولايت علىّ را نيز بپذيرد (و نيز فرمود) بمسلمانان سفارش مينمايم بكتاب الهى (قرآن كريم) و باهل بيت خود و از پروردگار مسئلت نموده‏ام كه آنها را از يكديگر جدا ننمايد تا هنگامى كه نزد حوض كوثر بر من وارد شوند پروردگار نيز درخواست مرا اجابت فرمود.
و نيز رسول اكرم ميفرمود كه باهل بيت من مطلبى را تعليم نكنيد زيرا كه آنها از همه مردم عالمترند و پيروى از آنان سبب هدايت ميشود و هرگز سبب گمراهى نخواهد شد.

این که به روایتی از امام باقر (ایام شهادت ایشان هم هست ) صرفا برای استفاده از منطق ایشان است.

دوست عزیز دقت کن که خیلی از مسائل دیگر هم در ایام زندگی پیامبر پیش نیامد تا ایشان توصیف کند و در این شرایط مشخص است که نیاز به وجود امام احساس می شه.

در مورد شیوه خوندن نماز هم من یه اعتقاد شخصی دارم.
ما که خدا نیستیم که تایین کنیم که هر کی به این صورت نماز می خونه بهشتیه و بقیه جهنمی هستیم ! اما وظیفه داریم بگردیم و تحقیق کنیم . اگر عده ی زیادی به یک حالت خاص نماز می خونن یا پیشوایان خاصی دارند دلیل بر این نیست که حتما آن ها درست می گن و مسئولیت از من و شما ساقط نمی شه . در مورد این منطقی هم که صحبتشو کردید من یه پیشنهاد می کنم . با همین منطق تاریخ رو مطالعه کنید . ببینید منطق می گه حق با کدوم دستس .هر چند ما مسئول اعمال خودمون هستیم و حق نداریم دیگران رو به خاطر عقایدشون سرزنش کنیم.

:D:D خب وقتي در مورد شيوه‌ي خوندن نماز گفتم شامل تعداد ركعت‌ها هم ميشه ديگه نميشه؟ وقتي آدم يكجوري نماز ميخونه تعداد ركعت‌هاشو ميتوني ببيني كه چندتاست.
در مورد اولي الامر هم از كجا مطمئنين كه در وصف حضرت علي و حسن و حسين و ... گفته شده؟ در مورد اين كه خيلي از مسائل در ايام زندگي پيامبر پيش نيامد تا ايشان توصيف كند و نياز به وجود امام احساس مي‌شه خب پس با اين حساب بايد تا ابد امام داشته باشيم چون هميشه مسائل جديدي پيش مياد.
من هم نيازي نميبينم كه تاريخ رو مطالعه كنم و ببينم حق با كدوم دستس چون هر چي كه براي زندگي الانم نياز دارم در اختيارمه. آيا هر چي در تاريخ گفته شده حقيقت داره؟
 

hamidkareshki

عضو جدید
:D:D خب وقتي در مورد شيوه‌ي خوندن نماز گفتم شامل تعداد ركعت‌ها هم ميشه ديگه نميشه؟ وقتي آدم يكجوري نماز ميخونه تعداد ركعت‌هاشو ميتوني ببيني كه چندتاست.
در مورد اولي الامر هم از كجا مطمئنين كه در وصف حضرت علي و حسن و حسين و ... گفته شده؟ در مورد اين كه خيلي از مسائل در ايام زندگي پيامبر پيش نيامد تا ايشان توصيف كند و نياز به وجود امام احساس مي‌شه خب پس با اين حساب بايد تا ابد امام داشته باشيم چون هميشه مسائل جديدي پيش مياد.
من هم نيازي نميبينم كه تاريخ رو مطالعه كنم و ببينم حق با كدوم دستس چون هر چي كه براي زندگي الانم نياز دارم در اختيارمه. آيا هر چي در تاريخ گفته شده حقيقت داره؟


گویا شما عادت داری سوال رو با سوال جواب بدی ؟؟!!
شما گفتی قرآن در همه ی موارد کافیه (که البته این درسته اما نیاز به توصیف داره ) اما من بایک مثال به شما ثابت کردم که این طور نیست ! در مورد حدیث امام هم گفتم فقط از منطقش استفاده کردم !!! حالا شما می پرسید از کجا مطمئنم؟ من مطمئنم شما هم تحقیق کن تا مطمئن شی !!
ضمنا این جمله :
"من هم نيازي نميبينم كه تاريخ رو مطالعه كنم و ببينم حق با كدوم دستس چون هر چي كه براي زندگي الانم نياز دارم در اختيارمه."
خیلی چیزارو برای من و دوستان مشخص می کنه !! و نیازی به توضیح بیشتر نمی بینم .
هر چند من مسئول رفتار خودمم و شما هم مسئول رفتار خودتی اما دوست من بی نیاز حقیقی فقط خداست .ضمنا ما تا ابد نیاز به امام داریم ! البته من دارم شمارو نمی دونم!
امیدوارم در پناه حق پیروز باشی .
 

masimemahdi

عضو جدید
با سلام خدمت همه دوستان این قدر جدال نکنید همه انسانها فرق خوب و بد رو می فهمند چون یه چیز فطری درون خودشونه کافی برای اینکه بدونید کدوم دسته درست میگن ببینید چه کسی یا کسایی اون حرف رو می زنند و بعد از گوینده اون حرف به درستی اون حرف می شه پی برد .
:gol:وجدان انسان ها تنها محکمه ای است که نیاز به قاضی ندارد:gol:
 

BigMasoud

اخراجی موقت
گویا شما عادت داری سوال رو با سوال جواب بدی ؟؟!!
شما گفتی قرآن در همه ی موارد کافیه (که البته این درسته اما نیاز به توصیف داره ) اما من بایک مثال به شما ثابت کردم که این طور نیست ! در مورد حدیث امام هم گفتم فقط از منطقش استفاده کردم !!! حالا شما می پرسید از کجا مطمئنم؟ من مطمئنم شما هم تحقیق کن تا مطمئن شی !!
ضمنا این جمله :
"من هم نيازي نميبينم كه تاريخ رو مطالعه كنم و ببينم حق با كدوم دستس چون هر چي كه براي زندگي الانم نياز دارم در اختيارمه."
خیلی چیزارو برای من و دوستان مشخص می کنه !! و نیازی به توضیح بیشتر نمی بینم .
هر چند من مسئول رفتار خودمم و شما هم مسئول رفتار خودتی اما دوست من بی نیاز حقیقی فقط خداست .ضمنا ما تا ابد نیاز به امام داریم ! البته من دارم شمارو نمی دونم!
امیدوارم در پناه حق پیروز باشی .

اميدوارم از اين جمله‌ي من برداشت غلطي نكنيد ولي بت‌پرست‌ها هم از خودشون كاملا مطمئن بودند و هر كي بهشون ميگفت كارتون اشتباهه ميگفتن ما كارمون درسته پدران و اجدادمون اين كارو ميكردن ما هم همون كارو انجام ميديم.
در مورد اون جمله‌ي تاريخ و ... منظورمو بعدش گفتم. دليلش اين بود كه به تاريخ نميشه استناد كرد اگه تاريخم مثله قرآن قابل استناد بود و از تحريف حفظ ميشد من حرفي نداشتم.
و در مورد امام هم نميدونم چه بلايي سر اون چند ميليارد نفري كه امام ندارند مياد.
به هر حال من براي حرفايي كه ميزنم حجت داريم. اگه بگن چرا به اين كار عمل نكردي ميگم تو قرآن نبوده.
 

hamidkareshki

عضو جدید
اميدوارم از اين جمله‌ي من برداشت غلطي نكنيد ولي بت‌پرست‌ها هم از خودشون كاملا مطمئن بودند و هر كي بهشون ميگفت كارتون اشتباهه ميگفتن ما كارمون درسته پدران و اجدادمون اين كارو ميكردن ما هم همون كارو انجام ميديم.
در مورد اون جمله‌ي تاريخ و ... منظورمو بعدش گفتم. دليلش اين بود كه به تاريخ نميشه استناد كرد اگه تاريخم مثله قرآن قابل استناد بود و از تحريف حفظ ميشد من حرفي نداشتم.
و در مورد امام هم نميدونم چه بلايي سر اون چند ميليارد نفري كه امام ندارند مياد.
به هر حال من براي حرفايي كه ميزنم حجت داريم. اگه بگن چرا به اين كار عمل نكردي ميگم تو قرآن نبوده.

به تاریخ میشه استناد کرد . اگر نشه پس علم تاریخ رو کلا باید رد کرد! درسته تحریف وجود داره کسی این رو رد نکرده . مخصوصا یک گروه خاص در یک زمان خاص خیلی این کارو کردن اما این نباید باعث بشه همه چیز رو رد کنیم . مطمئن باشید که در مورد هر کاری اگر به کاردونش رجوع کنیم خیلی چیزا دستگیرمون میشه.
در مورد کساییم که بدون امام زیستن خدا خودش داوری میکنه .
اما اگر شما گفتید تو قرآن نبود گفتن آیا تو گشتی و پیدا نکردی؟ آیا تو همه آیاتو فهمیدی؟اون موقع چی ؟ راه برگشمتی نیست ! اما اگر امروز کمی بشتر وقت بگزاریم حتما خود خدا هم به ما کمک می کند.
تو خود قرآن هست که بعضی آیات واضح است و بعضی نیاز به توضیح دارد .
آیه 7 سوره آل عمران:
اوست خدايى كه قرآن را بر تو فرستاد كه برخى از آن كتاب آيات محكم است كه اصل و مرجع ساير آيات كتاب خداست و برخى ديگر متشابه است، و آنان كه در دلشان ميل به باطل است از پى متشابه رفته تا به تأويل كردن آن در دين راه شبهه و فتنه‏گرى پديد آرند، در صورتى كه تأويل آن را كسى جز خداوند و اهل دانش نداند گويند: ما به همه كتاب گرويديم كه همه از جانب پروردگار ما آمده، و به اين (دانش) تنها خردمندان آگاهند. (7)
 

psychologist

عضو جدید
یادم رفته بود که باید با شما هماهنگ کنم قبا از گفتن نظرم ... :biggrin:
دوست مومن,معتقد و متدین من اگه شما توانشو داری بیا وجود ایشون رو به من اثبات کن و اگرم توانشو نداری ساکت یه گوشه بشین و تو کار دیگران دخالت نکن لطفا"
:mad:
اولامن کاری به ایمان شما ندارم هر جور که مایلید ولی حداقل میتونید نظرتونو مودبانه تر بگید دوما من اونطور که شما توصیف کردین مومن معتقد نیستم فقط یه مسلمانم یه بنده ولی حداقل به یه موضوع مهمی که نه تنها مسلمانان بلکه اکثریت مردم دنیا هر کسی با اعتقادات خودش قبولش داره اینجور با بی احترامی حرف نمیزنم حتی اگه قبولش نداشته باشم.من فکر نمیکنم حرفای من رو شما تاثیر داشته باشه چون خیلی از دوستان که خیلی بیشتر در این مورد میدونن بارها صحبت کردن حتی توی همین تاپیک اگه قصدتون گرفتن اطلاعات بیشتر میتونین از اونا استفاده کنین.
 

BigMasoud

اخراجی موقت
به تاریخ میشه استناد کرد . اگر نشه پس علم تاریخ رو کلا باید رد کرد! درسته تحریف وجود داره کسی این رو رد نکرده . مخصوصا یک گروه خاص در یک زمان خاص خیلی این کارو کردن اما این نباید باعث بشه همه چیز رو رد کنیم . مطمئن باشید که در مورد هر کاری اگر به کاردونش رجوع کنیم خیلی چیزا دستگیرمون میشه.
در مورد کساییم که بدون امام زیستن خدا خودش داوری میکنه .
اما اگر شما گفتید تو قرآن نبود گفتن آیا تو گشتی و پیدا نکردی؟ آیا تو همه آیاتو فهمیدی؟اون موقع چی ؟ راه برگشمتی نیست ! اما اگر امروز کمی بشتر وقت بگزاریم حتما خود خدا هم به ما کمک می کند.
تو خود قرآن هست که بعضی آیات واضح است و بعضی نیاز به توضیح دارد .
آیه 7 سوره آل عمران:
اوست خدايى كه قرآن را بر تو فرستاد كه برخى از آن كتاب آيات محكم است كه اصل و مرجع ساير آيات كتاب خداست و برخى ديگر متشابه است، و آنان كه در دلشان ميل به باطل است از پى متشابه رفته تا به تأويل كردن آن در دين راه شبهه و فتنه‏گرى پديد آرند، در صورتى كه تأويل آن را كسى جز خداوند و اهل دانش نداند گويند: ما به همه كتاب گرويديم كه همه از جانب پروردگار ما آمده، و به اين (دانش) تنها خردمندان آگاهند. (7)

در اين آيه گفته شده تنها خردمندان آگاهند و پيامبر يا معصومين گفته نشده يعني هر كسي كه صاحب خرد است مي‌تواند به معني آيات دست يابد. آيات متعددي آمده است كه در آنها پيامبر خطاب قرار داده شده و گفته شده "و ما ادرك ..." يعني تو چه ميداني پيامبر ... يعني خيلي از مسائل هست كه حتي پيامبر هم اطلاعي نداشته است. در يكي از پست‌ها گفته شده بود كه پيامبر و معصومين علم آسمانها و زمين را دارند. خب پس چرا در جاهاي مختلف قرآن اين گونه موارد هست؟ يا در سوره‌ي اسراء آيه‌ي 85 آمده "و يسالونك عن الروح قل الروح من امر ربي وما اوتيتم من العلم الا قليلا" "و در باره روح از تو مى‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است" يعني انسان‌ها از حقيقت روح جز اطلاعات اندكي ندارند. اين پيامبر را هم شامل مي‌شود.
اگر چيزهايي كه پيامبر از قرآن فهميده و معصومين از قرآن فهميده‌اند و همه‌ي بشر از قرآن فهميده‌اند روي هم جمع كنيم تا قيامت حتي مقداري از قرآن هم نيست. پس هر كسي مي‌تواند با سعي و تلاش در قرآن تحقيق كند و با توجه به سعي خود چيزهايي از قرآن را بفهمد نه همه‌ي آن را.
در اول هر رساله ميبينيد كه آمده است اصول دين تقليدي نيست. يعني انسان نمي‌تواند با توجه به گفته‌هاي ديگران قبول كند يا تقليد كند. شايد بعضي چيزها در قرآن نيامده باشد ولي اصول دين به طور كلي آمده است و اصول دين را با تاريخ و احاديث و روايات نميشه ثابت كرد چون از گزند تحريف در امان نيستند.
 

hamidkareshki

عضو جدید
در اين آيه گفته شده تنها خردمندان آگاهند و پيامبر يا معصومين گفته نشده يعني هر كسي كه صاحب خرد است مي‌تواند به معني آيات دست يابد. آيات متعددي آمده است كه در آنها پيامبر خطاب قرار داده شده و گفته شده "و ما ادرك ..." يعني تو چه ميداني پيامبر ... يعني خيلي از مسائل هست كه حتي پيامبر هم اطلاعي نداشته است. در يكي از پست‌ها گفته شده بود كه پيامبر و معصومين علم آسمانها و زمين را دارند. خب پس چرا در جاهاي مختلف قرآن اين گونه موارد هست؟ يا در سوره‌ي اسراء آيه‌ي 85 آمده "و يسالونك عن الروح قل الروح من امر ربي وما اوتيتم من العلم الا قليلا" "و در باره روح از تو مى‏پرسند بگو روح از [سنخ] فرمان پروردگار من است و به شما از دانش جز اندكى داده نشده است" يعني انسان‌ها از حقيقت روح جز اطلاعات اندكي ندارند. اين پيامبر را هم شامل مي‌شود.
اگر چيزهايي كه پيامبر از قرآن فهميده و معصومين از قرآن فهميده‌اند و همه‌ي بشر از قرآن فهميده‌اند روي هم جمع كنيم تا قيامت حتي مقداري از قرآن هم نيست. پس هر كسي مي‌تواند با سعي و تلاش در قرآن تحقيق كند و با توجه به سعي خود چيزهايي از قرآن را بفهمد نه همه‌ي آن را.
در اول هر رساله ميبينيد كه آمده است اصول دين تقليدي نيست. يعني انسان نمي‌تواند با توجه به گفته‌هاي ديگران قبول كند يا تقليد كند. شايد بعضي چيزها در قرآن نيامده باشد ولي اصول دين به طور كلي آمده است و اصول دين را با تاريخ و احاديث و روايات نميشه ثابت كرد چون از گزند تحريف در امان نيستند.

در این صورت پیروی از پیامبر معنی ندارد !!
من با علم خودم نتیجه می گیرم 2 رکعت نماز بخوانم و شما 3 رکعت و یکی به این نتیجه می رسه که اصلا نماز نخونه !
من به این نتیجه می رسم 12 دور ، گرد خانه خدا بچرخم شما 13دور !
دوست من شما که از علم پیامبر و معصومین مطلع نیستی؟ پس چرا با حدس و گمان شخصی چنین نتیجه ای می گیری ؟
این جمله شما از کجا نتیجه شده ؟
"اگر چيزهايي كه پيامبر از قرآن فهميده و معصومين از قرآن فهميده‌اند و همه‌ي بشر از قرآن فهميده‌اند روي هم جمع كنيم تا قيامت حتي مقداري از قرآن هم نيست."
آیا چیزی جز گمان شماست؟

اصولا امام نیاز به این موضوع ندارد که شما اورا تایید کنی یا نکنی
بر که هر کسی که این علم رو دریابد خود بسیار بهرمند میشود .
ما بحثمون درباره اصول دین نیست .
 

BigMasoud

اخراجی موقت
در این صورت پیروی از پیامبر معنی ندارد !!
من با علم خودم نتیجه می گیرم 2 رکعت نماز بخوانم و شما 3 رکعت و یکی به این نتیجه می رسه که اصلا نماز نخونه !
من به این نتیجه می رسم 12 دور ، گرد خانه خدا بچرخم شما 13دور !
دوست من شما که از علم پیامبر و معصومین مطلع نیستی؟ پس چرا با حدس و گمان شخصی چنین نتیجه ای می گیری ؟
این جمله شما از کجا نتیجه شده ؟
"اگر چيزهايي كه پيامبر از قرآن فهميده و معصومين از قرآن فهميده‌اند و همه‌ي بشر از قرآن فهميده‌اند روي هم جمع كنيم تا قيامت حتي مقداري از قرآن هم نيست."
آیا چیزی جز گمان شماست؟

اصولا امام نیاز به این موضوع ندارد که شما اورا تایید کنی یا نکنی
بر که هر کسی که این علم رو دریابد خود بسیار بهرمند میشود .
ما بحثمون درباره اصول دین نیست .

منظور شما رو از پيروي پيامبر نفهميدم.
شما 2 ركعت بخون من 3 ركعت اما كلا كه نميشه نخوند چون تو قرآن هست كه بايد نماز خوند.
مقام پيامبر بالا هست اما اين دليل نميشه كه نتيجه بگيريم اون هر چي مربوط به قرآن ميشده رو ميدونسته علم پيامبر و معصومين هم به من آموخته نشده.
و امامت هم در نظر شيعه از اصول دينه پس وجود داشتن يا نداشتن امام زمان هم جزو اصول دين به حساب مياد به نظر من البته. پس بحث درباره‌ي اصول دين هم هست. :D هر چند به موضوع كلي تاپيك ربطي نداره.
 

نازي_مو

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرسش: چرا نام امام زمان (عج) در قرآن نيامده است تا هيچ ابهامي در وجودش باقي نماند ؟

پاسخ : قرآن کريم براي معرفي شخصيتهاي الهي از سه راه وارد مي شود ، و در هر موردي طبق مصالحي از شيوه خاصي پيروي مي کند. گاهي معرفي با اسم ، گاهي معرفي با عدد ، و گاهي نيز معرفي با صفت.


اگر نام حضرت مهدي عليه السلام در قرآن نيست ، ولي صفات و خصوصيات حکومت او در قرآن وارد شده است.


اصولا قرآن در معرفي افراد ، مصالح عالي را در نظر مي گيرد . گاهي مصالح ايجاب مي کند تنها به صفات افراد بپردازد ، چنان که درباره حضرت مهدي عليه السلام جريان از اين قرار است که :
اولا : تشکيل چنين حکومتي ، در مواردي صريحا و در موارد ديگر به طور اشاره در قرآن وارد شده است. آياتي که در سوره توبه و صف از انتشار و گسترش اسلام در سطح جهاني نويد مي دهد ، مانند : « تا آن را بر همه اديان پيروز سازد » ، اشاره به تشکيل اين حکومت است. زيرا مفسران گويند : مضمون اين آيه را که پيشگويي از گسترش فراگير و همه جانبه اسلام در سطح جهان است ، هنوز تحقق نپذيرفته است.

از اين گذشته ، در آيه 106 سوره انبياء مي فرمايد : ما پس از ذکر در زبور نوشتيم که بندگان شايسته من ، وارث زمين خواهند بود . آيه شريفه نويد مي دهد که صالحان ، وارثان زمين خواهند بود و حکومت جهان را به دست خواهند گرفت . و به اتفاق تاريخ بشر ، هنوز اين وعده الهي تحقق نپذيرفته است.


ثانيا : اگر نام اصلي امام زمان عليه السلام را نبرده ، به خاطر مصلحتي است که براي اهل فضل و درک مخفي نمي باشد ، زيرا به همان علت که نام امام علي عليه السلام را نبرده ، نام آن حضرت را نيز ذکر ننموده است. اگر نام اين پيشوايان گرامي را مي برد ، کينه هاي ديرينه بدر و احد و حنين بار ديگر زنده مي شد ، ولذا مطلب را به صورت کلي مطرح کرده و فرموده است : بندگان شايسته من ، وارث زمين خواهند بود. نام بردن از گذشتگان ، مانند لقمان و ذي القرنين ، قابل قياس با افراد آينده نيست ، درباره گذشتگان ، حسد ها و کينه ها تحريک نمي گردد ، و افراد سود جو و شهرت طلب نمي توانند از آن سوء استفاده کنند ، ولي بردن نام آيندگان اين محظور را دارد.


آيا شما فکر مي کنيد که تنها ذکر نام ، دردي را دوا مي کند ؟ آيا فکر مي کنيد که اگر نام امام زمان عليه السلام در قرآن برده مي شد ، امکان نداشت که در طول تاريخ ، شيادان و افراد شهرت طلب آنان سوء استفاده نکنند ، يا افرادي روي غرض هاي خاط ، وجود او را انکار نمايند ؟ تجربه تاريخي نشان داده است که اگر هم در قرآن صراحتا نام آن حضرت برده مي شد ، باز در طول تاريخ ، شيادان و مدعيان دروغين مهدويت پيدا مي شدند و نام خود را امام زمان و مهدي موعود مي گذاشتند ، تا از آب گل آلود ماهي بگيرند و از نام او و انتظار مردم استفاده نادرست کنند. مگر خدا نام پيامبر صلي الله عليه او آله وسلم را در انجيل نبرده است ؟ ولي گروههاي مغرض ، از آن بهره برداري ناجوانمردانه کردند.


بنابراين ، مساله مهم بيان خصوصيات ديگر آن حضرت است که افراد دل آگاه با شناخت آنها ، مهدي واقعي را از مدعيان قلابي مهدويت باز شناسند.


منبع http://mahroian.parsiblog.com/-488613.htm
دیگر منابع
http://www.iqna.ir/fa/news_detail.php?ProdID=222596
http://www.askquran.ir/forumdisplay.php?f=197
http://www.montazar.net
http://www.he.ictrad.com/m10.html
http://www.mahdisearch.com/


دوست عزيز منظور اسم ( محمد تقي و نقي ) نيست منظور اينه كه كدام ايه قران گفته ايشون غيبت مي كنن و بعد از اين همه سال حاضر به ظهور نيستن
اين كه قران انسانها رو به دنياي پاك وعده داده يا به قول شما از حكومتي حرف مي زنه كه ما اسمش مي زاريم حكومت مهدي مورد قبول ولي ممكن اين حكومت توسط شخص ديگي به وجود بياد
 

karo7

اخراجی موقت
مطلب احتیاج به توضیح زیادی داره
اما اگه اجمالی بخوایم موضوع و مورد توجه قرار بدیم اینه که "همون طور که دوستمون گفت مواردی هست که در قرآن بیان نشده و به سنت پیامبر بر می گرده
مثل تعداد رکعت های نماز
همین موضوع در مورد واقعه ی غدیر هم صدق می کنه
و به تبع اون واقعیت مهدی (عج)
شیعه به واقعه ی غدیر اعتقاد داره و دلایل زیادی داره که بحث جداگانه ی خودش و می خواد
هم روایات و اسنادی در این مورد هست و هم دلایل دیگه ای در کنار این اسناد بیان شده "برای امامت
از یکی از علمای دینی که خودم به شخصه قبولش دارم در این زمینه اطلاعاتی گرفتم که اشاره ی مهمی به کتاب الغدیر علامه ی امینی کرد .
که در این کتاب شرح واقعه ی الغدیر از زبان بزرگان اهل سنته که هنوز هیچ یک از علمای اهل سنت نتونسته بر این کتاب ایرادی بگیره و اطلاعات دیگه ای در این زمینه هم هست

یعنی از نظر شما سنی ها هم غدیر رو قبول دارند (البته با اون تفکری شیعی) ولی خودشون رو دارند به اون راه می زند و می گن قضیه دروغ است!!!!!
میشه درباره تفکر اهل تسنن در این باره برام توضیح بدی؟
و میشه بفرمایید مستندات شیعه بیشتره و یا سنی؟
 

karo7

اخراجی موقت
خب همون طور که خودتم بیان کردی این اعتقاد شخصی شماست و افرادی که باهاشون آشنا هستی""پس قابل صدق به همه نیست
من اگه حرفی و می زنم بر اون حرف آگاهی دارم
این ظن و گمان شماست که از اون حرف به شیوه ی دلخواه با توجه به آزادی تفکرتون "برداشت شده
ولی آیا اون ظن و گمان شما حقیقت منظور من بوده؟!!!!!!!
ما اینجا نیومدیم که از همدیگه سوتی بگیریم
جمع شدیم و بحث می کنیم برای کشف حقیقت
با توجه به فطرت حقیقت جوی انسان
این جمله ی قرمز رنگت و هم برامون روشن ترش کن
پست شما در جواب من بود ولی جمعش بستی
منظورت چی بود؟
منظورت اینه که شیعه بدون تعقل و بدون توجه به استنداتش موضوع مهدویت و قبول کرده؟
منظورت از جمع بستن جمله ت همینه؟
اگه اینه که بدون مسلمونا و حتی انسان ها رو نشناختی
انسان فطرت حقیقت جویی داره که هیچ وقت ساکت نمی مونه و در اسلام صحبتای زیادی در مورد انسان شناسی شده (از خود تا خدا)همون طور که انسان وقتی خودش و شناخت ،آفریدگار خودش و هم میشناسه
پس در این زمینه هم تعقل می کنه
همون طور که با تعقل به اسلام روی آورده
پس با تعقل هم مسائل ش و قبول می کنه
1- بله دوست عزیز همانطور که گفتم این تفکر من و بیشتر کسانی است که با آنها در ارتباط بودم و هستم، که البته تعدادشون بسیار زیاد است، چون بهرحال بنده در دو دانشگاه تحصیل کرده ام و از دانشجویان فعال نیز هستم وبه شدت ارتباطمم زیاد بوده و هست. بنده شدت تنفر دانشجویان از دانشگاه مذکور رو زمانی درک کردم که اتوبوس اتوبوس برای یک مراسم از دو سه دانشگاه دیگر که شامل امام صادق هم می شد دانشجو! به دانشگاه ما آوردند تا صندلی ها رو برای شخص خاصی پر کنند و جا برای ما باقی نماند. و جاتون خالی که بچه چه چیزهایی نمی گفتن.
2- پس یا باید آزادی تفکر من و امثال من رو محدود کنید و یا نوشتن خود را اصلاح کنید.
3- بنده جویای جقیقتی مثل شما رو ندیدم، کسی که از اول جوری وارد بحث می شود که انگار حقیقت در داخل جیبش قرار دارد و فقط آمده است دیگران را ارشاد کند!!! اگر شما توانستید امکان اشتباه در تفکر خود را بپذیرید و تفکر خود را نقد کنید و آنگاه وارد بحث شوید، آنگاه می توان گفت شما برای کشف حقیقت آمده اید.
4- بنده هیچ وقت خطابم شخص نیست بلکه تفکر اشت.
5- ببخشید شما از چند سالگی مسلمان شده اید؟ می خواستم ببینم تعقل شما از چند سالگی بالغ شده!!! و به اسلام روی آوردید!!!

ممنون
 

hamidkareshki

عضو جدید
منظور شما رو از پيروي پيامبر نفهميدم.
شما 2 ركعت بخون من 3 ركعت اما كلا كه نميشه نخوند چون تو قرآن هست كه بايد نماز خوند.
مقام پيامبر بالا هست اما اين دليل نميشه كه نتيجه بگيريم اون هر چي مربوط به قرآن ميشده رو ميدونسته علم پيامبر و معصومين هم به من آموخته نشده.
و امامت هم در نظر شيعه از اصول دينه پس وجود داشتن يا نداشتن امام زمان هم جزو اصول دين به حساب مياد به نظر من البته. پس بحث درباره‌ي اصول دين هم هست. :D هر چند به موضوع كلي تاپيك ربطي نداره.

خوب منطقی که باعث می شه شما هر چیزی رو بپذیری همینه . عزیز من این چه منطقیه که می گه شما بخون هر جور خواستی و حال کردی بخون !!
اگر اصول دین رو قبول دارید و خدا رو قبول دارد پس باید به شیوه ای که خود خدا فرموده نماز خوند .و اون شیوه رو پیامبر اکرم به مسلمان ها آموختند .
در ضمن بنده قرار نیست نظر شما رو تغییر بدم. من نظر خودم رو بیان کردم . شاید برای شما قابل پذیرش نباشد .
اما آن چه از خود قرآن بر میاد اینه که قرآن نیاز به تفسیر دارد و مفسر اصلی پیامبر اکرم (ص) ، بعد ایشان حضرت علی (ع) و دیگر ائمه هستند .
 

hamidkareshki

عضو جدید
دوست عزيز منظور اسم ( محمد تقي و نقي ) نيست منظور اينه كه كدام ايه قران گفته ايشون غيبت مي كنن و بعد از اين همه سال حاضر به ظهور نيستن
اين كه قران انسانها رو به دنياي پاك وعده داده يا به قول شما از حكومتي حرف مي زنه كه ما اسمش مي زاريم حكومت مهدي مورد قبول ولي ممكن اين حكومت توسط شخص ديگي به وجود بياد
دوست عزیز امام زمان به دستور خدا غایب شده و هر گاه خدا دستور بده امام زمان ظهور می کنن .
اعتقاد شیعه بر اینه که منجی نهایی امام زمان هم نام و هم لقب پیامبر است و در این باره هم دلایل روایی است هم منطقی که اگر واقعا این موضوع برای شما سواله تو اون لینک هایی که دادم بعضیاش هست.
 

araghi

عضو جدید
کاربر ممتاز
مي خواهم نظريات در خصوص امام مهدي را باز نگري كنم:
شخصي به امامت زماني برگزيده ميشود كه مادرش نرجس خاتون رومي است و غايب ميشود چرا؟ بعد از غيبت كوچك دوباره حاضر ميشود بعد غيبت بزرگش شروع ميشود چرا؟او بدون اينكه گذر زمان پيرش كند همانند خدا به حياتش ادامه مي دهد چرا؟ او همانند مسيح در حاليكه در ميان ادميان است خود را به انها نشان نمي دهد چرا؟او بعد از سالها قرار است برگردد چرا؟وقتي بر مي گردد چه ماموريتي دارد ؟ آيا شمشير او فقط ادميان زماني را كه خود را نشان داده تنبيه مي كند يا شامل همه انسانها از حضرت ادم تا قيامت ميشود؟ اگر فقط ادميان زمان خود را تنبيه مي كن تكليف آنهايي كه در گذشته زيست كرده اند و او خود را از انها پنهان كرده چه ميشود؟ چرا قبل از حضرت نوح پنهان نشد تا نگاهش شامل همه انسانها شود؟ اگر قرار است او انسانها را از ضلالت نجات دهد آخرت براي چيست؟ آيا او در عالم ماده ظهور مي كند يا در عالم ماورا؟ آيا او همچون مختار كه بخونخواهي ياران حسين شتافت به خونخواهي موجودي قيام ميكند و يا قيامش شامل همه انسانهاست ؟ آيا حضور او قبل از قيامت يك جور تسويه حساب قبل از آخرت با انسانهاست؟ آيا او زماني ظهور مي كند كه دين و ديندار از بين رفته و يا زماني ظهور مي كند كه دين اسلام جهان را تسخير كرده؟ اگر زمان ظهور او بعد از تسخير جهان توسط اسلام است پس حضور او به چه معناست؟اگر حضور او بعلت از بين رفتن دين اسلام است پس تلاش براي حفظ دين اسلام و دفاع از دين براي چيست ؟مي دانيم امام مهدي حدود 700 سال پيش غايب شده در حاليكه حسب روايات مذهبي عمر انسان در حدود 6000 سال است حالا تكليف انسانهايي كه 5300 سال پيش بدنيا امدند و امام مهدي را نمي شناسند چيست ؟ تكلف انهايي كه با ما همزمان هستند و امام مهدي را نمي شناسند چيست؟ چرا بايد فقط حدود 100ميليون انسان در جهان امروز امام مهدي را بشناسند؟و هزاران چراي ديگر تا بتوان اين افسانه را لمس كرد.
دوست عزیز امام زمان به دستور خدا غایب شده و هر گاه خدا دستور بده امام زمان ظهور می کنن .
اعتقاد شیعه بر اینه که منجی نهایی امام زمان هم نام و هم لقب پیامبر است و در این باره هم دلایل روایی است هم منطقی که اگر واقعا این موضوع برای شما سواله تو اون لینک هایی که دادم بعضیاش هست.
 
آخرین ویرایش:

tamizi

عضو جدید
سلام به پیشگاه مقدس عالم
سلام به تنها امام زنده عالم بشریت
و سلام به یاری کننده ی مظلومان


سلام به تمام دوستانی که در این بحث شرکت میکنند و به همشون دست مریضات میگم
یه مشکل بزرگی که وجود داره این بوده که همه دارن در مقابل پست های همدیگه جبهه میگیرن و این خیلی بده !!
و در ضمن چرا دوستان مسلمان باید جواب دوستان دیگر رو بدن ؟ منظورم اینه که اونا بیان دلایلی رو بیارن
(( منطقی )) که میدونم نمیتونن تا ثابت بشه ( نعوذ بالله ) اینطور نیست ؟

و هر کی میخاد بر ضد اسلام و مسلمانان نظری بده اول بیاد دین خودشو معرفی کنه حتما اون دین بهتری رو پیدا کرده که داره پرستشش رو میکنه اگر هم کسی از گفتن دینش معذوره بهتره بره اول درباره ی دینش بیشتر تحقیق کنه بعد بیاد پست بده
اگر هم کسی مسلمان هست و امام زمان رو قبول نداره که واقعا براش متاسفم میتونم با گذاشتن جلسه به طور حضوری با دعوت کردن عالمان اونو به بهترین وجه ممکن و با جوابهای منطقی یاری کنم


من مسلمان 12 امامی هستم و امام زمان رو هم قبول دارم
 

tamizi

عضو جدید
دلیل این حرفمم اینه که فکر نمیکنم کسی توی این مجموعه باشه که کارش بحث و صحبت درباره ی دین باشه و هممون اطلاعات بسیار اندکی درباره ی دینمون میدونیم که اینا هم جوابگو نیستند و فقط باعث بحث های کوتاه کوتاه و بی جواب میشه
چون هر کسی باید در اون رشته ای که تحصیل کرده نظر بده و اینطور نمیشه که هر کی توی همه چیز بطور کامل اطلاعات داشته باشه


من مسلمان 12 امامی هستم و امام زمان (عج) رو قبول دارم
 

tamizi

عضو جدید
بد نیست این جملات ملا صدرا رو هم که توی یه تاپیک دیگه بود اونایی که الکی جبهه ی مخالفت گرفته بودند و خودشون هم میدونند بخونند


ملا صدرا ميگويد
خداوند بينهايت است ,لا مکان و بی زمان
اما به قدر فهم تو کوچک ميشود و به قدر نياز تو فرو می آيد,
به قدر آرزوی تو گسترده ميشود و به قدر ايمان تو کار گشا,
يتيمان را پدر ميشودو مادر ,
محتاجان برادری را برادر ميشود,
عقيمان را طفل ميشود, نا اميدان را اميد, گمگشتگان را راه ميشود,
در تاريکی ماندگان را نور ميشود, رزمندگان را شمشير ميشود,
بيماران را شفا ميشود, محتاجان به عشق را عشق ميشود,
پيران را عصا ميشود,
خدا وند همه چيز ميشود همه کس را,
به شرط اعتقاد, به شرط پاکی دل, به شرط پاکی روح,
به شرط پرهيز از معامله با شيطان,
بشوييد قلب هايتان را از هر احساس نا روا,
و مغز هايتان را از هر انديشه خلاف و زبانتان را از هر گفتار ناپاک,
و دست هايتان را از هر آلودگی در بازار,
و بپرهيزيد از ناجوان مردی ها, نا راستی ها ,چنين کنيد تا ببينيد چگونه
خدا با کاسه ای خوراک و تکه ای نان بر سر سفره هاتان مينشيند ,
در دکان هايتان طرازو هايتان را ميزان ميکند,
و در کوچهای خلوت شب با شما آواز ميخواند


من مسلمان 12 امامی هستم و امام زمان (عج) رو قبول دارم
 

hoolooo

عضو جدید
یک سوال دوست عزیز .
شما که مبنای استنادت فقط قرآنه به من بگو که فقط با استناد به قرآن نماز های روزانه چند رکعته؟ و ذکر کن در کدام آیه تعداد رکعت های نماز گفته شده .
امیدوارم که این تحقیق رو انجام بدی چون نتیجه جالبی داره

در مورد اثبات بايد به قرآن استناد كرد. در قرآن گفته شده كه نماز را به پا داريد و تعداد دفعاتي كه در روز بايد نماز خوند گفته شده. اما چطور نماز خوندن گفته نشده. تعداد ركعت‌هاي نمازهاي روزانه، در قرآن نيامده و من به همين شكل كنوني كه از پيامبر به ما رسيده نماز ميخونم ولي چون كه در قرآن نيامده اگر كسي پيدا شد و دقيقا به همين شكل نخوند ما نميتونيم به اون ايرادي بگيريم. اون مختاره كه به شكل ديگه‌اي هم اگه خواست بخونه. مثلا سني‌ها موقع نماز دستاشونو به حالت خاصي ميگيرن خب به عقيده‌ي شيعه اينطور نماز خوندن باطله. ولي اگه يك كم منطقي فكر كنيم ميبينيم اين مساله اصلا اهميتي نداره و هيچ تاثيري روي نماز و ياد خدا و قبول شدنش پيش خدا نداره. و اگه غير از اين باشه تمام سني‌ها كه خيلي بيشتر هم هستن بايد برن جهنم و اونا ميگن نبايد موقع نماز خواندن مهر استفاده كرد. اگه اونطوري كه اونا ميگن درست باشه تمام شيعه‌ها بايد برن جهنم در صورتي كه اين عمل‌ها اصلا اهميتي نداره و مهم به پا داشتن نمازه.



اینو منبع واسش ندارم يعنی يادم نمياد کجا خوندمش
ولی عزيزم مهم خوندنه نمازه
خوبه بدونی نه تنها به ما شيعه ها بلکه به سنی ها توصيه شده اگه ديديد
يک جما عت شيعه و يا سنی دارن با هم نماز ميخونن(جما عت)
برو باهاشون مثل خودشون نماز بخون
چون مهم خوندن نماز هستش
و اگه بری جداگانه نماز بخونی نمازت باطله
چون نه تنها به خوندنش توصيه شده بلکه به جما عتش تاکيد شده
 

Saeed_askari

عضو جدید
کاربر ممتاز
در مورد اثبات بايد به قرآن استناد كرد. در قرآن گفته شده كه نماز را به پا داريد و تعداد دفعاتي كه در روز بايد نماز خوند گفته شده. اما چطور نماز خوندن گفته نشده. تعداد ركعت‌هاي نمازهاي روزانه، در قرآن نيامده و من به همين شكل كنوني كه از پيامبر به ما رسيده نماز ميخونم ولي چون كه در قرآن نيامده اگر كسي پيدا شد و دقيقا به همين شكل نخوند ما نميتونيم به اون ايرادي بگيريم. اون مختاره كه به شكل ديگه‌اي هم اگه خواست بخونه. مثلا سني‌ها موقع نماز دستاشونو به حالت خاصي ميگيرن خب به عقيده‌ي شيعه اينطور نماز خوندن باطله. ولي اگه يك كم منطقي فكر كنيم ميبينيم اين مساله اصلا اهميتي نداره و هيچ تاثيري روي نماز و ياد خدا و قبول شدنش پيش خدا نداره. و اگه غير از اين باشه تمام سني‌ها كه خيلي بيشتر هم هستن بايد برن جهنم و اونا ميگن نبايد موقع نماز خواندن مهر استفاده كرد. اگه اونطوري كه اونا ميگن درست باشه تمام شيعه‌ها بايد برن جهنم در صورتي كه اين عمل‌ها اصلا اهميتي نداره و مهم به پا داشتن نمازه.

دقیقآ!!!!!!!!!!!
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،
راستش اولش نمی خواستم وارد این بحث بشم چون فکر میکردم بحث در مورد همسر و فرزندان امام زمانه،اما گویا بحث کاملاً پیچیده!

کل پست ها رو خوندم.دو نوع تفکر وجود دارد:
1.
تفکری که می گوید ما را قرآن بس.که این تفکر جماعت اهل سنت هست.
2.
تفکری که می گوید قرآن + سنت اهل بیت که این تفکر جماعت شیعی است.

در مورد این مسئله که اگر قرآن تمام مسائل را بیان کرده و ما را بس پس چرا پیامبر حدیث ثقلین را بیان کرده اند و یا چرا غدیر خم در قرآن به عنوان روز تکمیل دین بیان شده، برای اینکه بحث در بحث نشود،فعلاً بحث نمی کنم گرچه اگر کسی به امامت معتقد نباشد مسلماً به امام 12 نیز معتقد نیست.

و در مورد مسئله ای که دوست من bigmasoud گفتن که ابتدا آیه ای بیاوریم تا بتواند حدیث را اثبات کند،باید بگم آیا ممکن است شما به نقل پیامبری که واسطه نزول قرآن بوده ، اطمینان نداشته باشی و فقط به قرآن مطمئن باشی؟
گرچه یکی از راه های اینکه بپذیریم که یک حدیث اصل است یا خیر، تطبیق آن با قرآن است اما این تنها راه نیست.هستند احادیثی که از پیامبر و ائمه در توضیح مطلبی یا یکی از آیات پرسیده شده ، وقتی نمی توان منظور خود آیه را به روشنی درک کرد آنگاه چگونه می توان حدیث را با آن تطبیق داد که در اینجا بحث راویان حدیث پیش می آید و تواتر.

در مورد دوستی هم که فقط مسائلی را که با عقل می توان آنها را اثبات کرد باور دارند فقط چند مثال می آورم: زمانی عقل به مردم میگفت که پرواز امکان پذیر نیست،زمانی عقل به مردم میگفت که زمین ثابت است و هستی به دور زمین می چرخد،زمانی عقل به انسان حکم میکرد که عبور از دیوار صوتی امکان پذیر نیست و خیلی مسائل دیگر در طول تاریخ که نشان دهنده ضعف بزرگ قوه عقلانی انسان است.حال چگونه است که شما فقط قائل به عقلی هستید که نقصان خود را در طول تاریخ نشان داده است؟
(البته این گفته به معنای این نیست که تنها احادیث و قرآن و لاغیر.منظور من آن است که قرآن > احادیث > عقل ، یعنی عقل مرتبه سوم را در درک کامل این هستی دارد نه مرتبه اول را)

"انواع شبهه درباره‌ ولادت حضرت ـ علیه السّلام ـ
درباره‌ ولادت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از دو جهت شبهه وارد شده است:
عدّه‌ای این گونه شبهه كرده‌اند كه منجی موعود، پا به عرصه گیتی نگذاشته و به دنیا هم نخواهد آمد و پدیدار شدن یك منجی در آینده و اصلاح عالم به دست او، قابل پذیرش نیست و چنین ایده‌ای محقّق نمی‌شود.

عدّه‌ای، اساس ایده‌ مهدویّت را فی الجمله پذیرفته‌اند، ‌ولی بر این عقیده‌اند كه امام مهدی ـ علیه السّلام ـ هنوز متولد نشده و آن هنگام كه مصلحی پدیدار شود تا اساس ظلم و دستان‌اش برچیده شود، ایده‌ی موعود، محقّق می‌شود.


شبهه یكم ـ شبهه در اصل مهدی باوری
همه‌ مسلمانان، بر بطلان چنین شبهه‌ای، وحدت نظر دارند و امامیّه و غیر امامیه، ‌بر ظهور مردی در آخر الزمان كه اصلاح عالم را به ارمغان آورد، متّفق هستند.
آیات و مجموعه‌ زیادی از روایات نیز بر این مسأله، تصریح دارند.
آیات
پنج یا شش آیه، در اصل اعتقاد به مهدویّت ظهور دارد و نیازی به تفسیر از جانب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیست.[1] در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم:
«یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره»
می‌خواهند نور خدا را با دهان‌شان خاموش كنند و حال آن كه و خداوند، نور خود (اسلام) را تمام می‌كند.
این بخش از آیه، پیامی از جانب خداوند هستی بخش است كه نور خود را بر سر تاسر این كره‌ی خاكی می‌گستراند. مصداق این بشارت، تا حال، واقعیّت نیافته و از آن جا كه امكان ندارد، ‌خداوند خبر خلاف واقع دهد، باید روزی این نوید و بشارت صورت پذیرد. و تحقق آن، تنها، به دست امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ است: بنابراین، این آیه، بدون نیاز به تفسیر روایی، به مطلب تصریح دارد.
«و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون»
یقیناً، بعد از ذكر،‌در زبور نوشتیم كه بندگان صالح، زمین را به ارث می‌برند.
مراد از ارض، تمام زمین بوده و بندگان صالح، تا حال، وارث همه‌ی زمین نشده‌اند. پس بایسته است كه این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این‌ (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ ، محتمل نیست.
این آیات و سایر آیات، بر اصل مهدی باوری دلالت دارند.

گفتنی است كه این آیات، بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و پنهان بودن ایشان از دیدگان، دلالتی ندارند، بلكه تنها تصریح دارند كه این نوید و بشارت، روزی واقعیت یافته و بندگان صالح، وارث تمام زمین می‌شوند؛ زیرا، این نوید با تولد منجی مصلح در آینده نیز می‌سازد.
روایات
احادیث پرشماری درباره‌ی اصل ایده‌ی مهدویت و وقوع این ارمغان و امید، موجود است، هر چند بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ دلالتی ندارند.
این روایات، مورد پذیرش اهل سنّت نیز واقع شده‌اند. آنان، با توجّه به این روایات درباره‌ی حضرت مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و ظهور شخصی در آینده به این نام، كتاب‌ها نوشته‌اند. ما،بیش از سی كتاب از آنان را گرد آورده‌ایم.
اینك، به دو روایت از آن روایات، اشاره می‌كنیم.
1ـ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند:
«لا تذهب الدنیا حتّی یملك العربَ رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی»[2]

2ـ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«لا تقوم الساعهُ حتّی تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتی مَن یملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.»[3] و [4]

از جمله مهدی باوران غیر شیعی، می‌توان از ابن تیمیّه و ابن حجر[5] و عبدالعزیز بن باز نام برد. بن باز (مفتی اعظم عربستان)، در مجله‌ی الجامعه یادآورمی‌شود كه اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و روایات آن، صحیح بوده و شایسته نیست چنین اندیشه‌ای انكار شود.


[1] . عون المعبود فی شرح سنن ابی داوود، علامه ابی الطیب محمد ثمن الحق العظیم آبادی، جزء 11، ص361، ح4259 الی 4265.
[2] . الفتاوی الحدیثه، شهاب الدین ابن حجر الهیتمی، ص37، مطلب فی ذكر الهدی و بعض علامات الساعه.
[3] . كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علاء الدین علی المتق،‌ج14، ص389، ح38651 الی 38709.
[4] . المهدی المنتظر، ابوالفضل عبدالله بن محمد بن الصدیق الحسنی، متوفی 1380.
[5] . المصنف فی الأحادیث و الآثار، ابن ابی شیبه، ج15، ص196، ح19484 به بعد. "

(منبع)

"راههای دستیابی به یک معرفت دینی صرف را می‌توان به شکل ذیل تبیین کرد:الف: پیامبر اسلام(ص) یا امام(ع) را، معصوم تلقی کنیم.
ب: معرفت دینی مورد نظر مخالف صریح عقل نباشد و ذاتاً ممکن باشد.
ج: پیامبر(ص) یا امام به حقانیت و وجود و صحت آن معرفت دینی تصریح کرده باشد. با شرایط فوق برای یک مؤمن جایی جهت انکار باقی نمی‌ماند و ایمان به چنان معرفتی و پذیرفتن آن به حکم عقل واجب است.


آماری از روایات فراوان و بی‌بدیل [که در هیچ موضوع اسلامی شاید این قدر روایت وارد نشده باشد] را برای شما می‌آوریم این اخبار در منابع شیعه و سنی آمده است:
1- از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) است، 389 روایت.
2 ـ از فرزندان امیرالمؤمنین علی(ع) است، 214 روایت .
3 ـ‌ از فرزندان فاطمه زهرا(س)، 192 روایت.
4 ـ نهمین فرزند از اولاد امام حسین(ع)، 148 روایت.
5 ـ از فرزندان امام زین العابدین است، 185 روایت.
6 ـ از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است، 146 روایت.
7 ـ عمر او طولانی خواهد بود، 318 روایت.
8 ـ غیبت طولانی خواهد داشت، 91 روایت و....
4)- بعضی از دانشمندان اهل سنت روایات امام عصر(عج) را متواتر و قطعی می‌دانند و کتبی در این زمینه تألیف کرده‌اند از جمله ابونعیم در کتاب ”اخبار المهدی“ ابن حجر هیثمی در "القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر" شوکانی در "التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح"، ادریس عراقی مغرب در "المهدی" و... و در کتب سنن ابن داوود ـ سنن ترمذی ـ ابن ماجه ـ ابن عمرو الدانی مسند احمد ابن یعلی صحیح حاکم و معاجم طبرانی و رویانی و دارقطنی و ابونعیم خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساکر در تاریخ دمشق و... اخبار امام عصر(ع) آمده است و وهابیت که از دشمنان متعصب تشیع اند در اعلامیه‌ای رسمی به شدت به تأیید مهدویت اسلام پرداخته و آن را از صمیم دل پذیرا شده و در اعلامیه خود چنان به این موضوع پرداخته‌اند که به لحاظ دینی جایی برای انکار آن باقی نمی‌ماند.
5)- در بیش از 106 مصدر روایی اهل سنت احادیث مربوط به امام عصر(عج) آمده است و حداقل 32 کتاب مستقل از اهل سنت راجع به امام عصر(عج) به نگارش در آمده است و دهها علامت آن حضرت در احادیث آنان آمده است."


(منبع)


از منظر دلایل عقلی بر اثبات وجود امام زمان، دلایل همان دلایل اثبات امامت است.اگر کسی به امامت معتقد باشد آنگاه به احادیث آنها نیز معتقد خواهد بود که تمامی ائمه بر ظهور و انقلاب آخرین امام تاکید بسیاری داشته اند.


بررسى ادله عقلى اثبات وجود امام زمان(عج)


در تاپیک دیگری من و خانم نازی-مو در مورد این مسئله یک بحث مختصر داشتیم که برای عدم تکرار مکررات فقط آدرس لینک ها رو میدم:

امام زمان از زبان سایر ادیان

اعتقاد به مهدویت در سایر ادیان و ملل (این مطلب به نقل از سایت آفتاب است و مطلب بسیار جالبیه.به طور مجزا مهدویت را در زرتشتی ،یهودیت و ... بررسی کرده)


امام زمان (عج) چه شباهت ها و تفاوت هایی با موعود سایر ادیان الهی یا غیر الهی دارد؟

امکان دیدار امام زمان -عجّل الله تعالی فرجه- در عصر غیبت



پايان بخش سخنم جمله اى از اميرمومنان است كه فرمودند:
اللهم بلى! لا تخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بيناته ... ;(6)
خدايا آرى! زمين از برپا كننده اى كه جانشينى خدا را به دست گرفته است, خالى نمى ماند كه اين حجت يا نمايان و آشكار است و يا ترسيده و پنهان. مبادا كه حجج و گواهى هاى خدا تعطيل شوند... .



یا علی
 

BigMasoud

اخراجی موقت
اگر اصول دین رو قبول دارید و خدا رو قبول دارد پس باید به شیوه ای که خود خدا فرموده نماز خوند .و اون شیوه رو پیامبر اکرم به مسلمان ها آموختند .
اما آن چه از خود قرآن بر میاد اینه که قرآن نیاز به تفسیر دارد و مفسر اصلی پیامبر اکرم (ص) ، بعد ایشان حضرت علی (ع) و دیگر ائمه هستند .

شيعه معتقده نمازي كه ميخونه از پيامبر بهش رسيده و سني هم همينطور و هر كدوم ميگن اون يكي اشتباه ميگه. سني‌ها به اعتقاد خودشون به قرآن و سيره‌ي پيامبر عمل ميكنن، شيعه هم به همين معتقده، بسياري از اعتقادات شيعه از طريق ائمه و معصومين رسيده است. مثلا طرز وضو گرفتن و جمع خواندن نمازهاي يوميه (خواندن نمازهاي ظهر و عصر با هم و مغرب و عشا با هم)... . در اين موارد منابع بسياري هست كه در صورت تمايل معرفي ميكنم.
يك آيه از قرآن بياريد كه نياز قرآن به تفسير توسط پيامبر و ائمه رو نشون بده. شما در آيه‌هايي كه آورديد كلمه‌ي تبيين بود و از پيامبر خواسته بود كه آيات قرآن رو براي مردم بيان كنه و معني تبيين يعني بيان كردن نه تفسير كردن و همانطور كه گفتم خيلي چيزها بوده كه پيامبر از آن‌ها اطلاعي نداشته است مثلا:

سوره‌ي الحاقه آيه‌ي 3 :
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ "و چه دانى كه آن رخ دهنده چيست"

سوره‌ي الطارق آيه‌ي 2:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ "و تو چه دانى كه اختر شبگرد چيست"


سوره‌ي المرسلات آيه‌ي 14:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الْفَصْلِ "و تو چه دانى كه روز داورى چيست"

سوره‌ي المطففين آيه‌ي 8:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ "و تو چه دانى كه سجين چيست"

سوره‌ي الانفطار آيه‌ي 17 و 18:
وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدِّينِ (18) "و تو چه داني كه چيست روز جزا (17) باز چه داني كه چيست روز جزا (18) "

سوره‌ي 97 آيه‌ي 2 ، سوره‌ي 82 آيه‌ي 18 ، سوره‌ي 74 آيه‌ي 27 ، سوره‌ي 83 آيه‌ي 19 و ده‌ها نمونه‌ي ديگر كه خطاب همه‌ي آنها پيامبر و بقيه‌ي انسان‌ها هستند. به نظر شما كسي كه علم آسمان‌ها و زمين را دارد نبايد اينگونه موارد را بداند؟ چون اين ادعاها زاييده‌ي فكر ماست و در هيچ جاي قرآن همچين ادعايي نشده كه پيامبر همه چيز را مي‌داند.

اعتقاد شیعه بر اینه که منجی نهایی امام زمان هم نام و هم لقب پیامبر است و در این باره هم دلایل روایی است هم منطقی که اگر واقعا این موضوع برای شما سواله تو اون لینک هایی که دادم بعضیاش هست.

خيلي قشنگ عنوان كرديد،:) اعتقاد شيعه بر اين است كه منجي نهايي امام زمان هم نام و هم لقب پيامبر است. در صورتي كه به عقيده‌ي بعضي فرق ديگر اسلامي حتي همچين آدمي
به دنيا نيامده است. به عنوان مثال فرقه‌ي اسماعيليه (اسماعيل پسر امام صادق) يكي از فرق شيعه است...

"بر پايه اعتقادات اسماعيليان نخستين، هفتمين امام در ششمين دوره، يعنى دوره حضرت محمد (ص) و اسلام، محمد بن اسماعيل بوده كه اسماعيليان مرگش را انكار كرده، و در انتظار ظهورش به عنوان قائم و مهدى بوده اند."

با همان اطمينان و اعتقادي كه شيعيان به امام زمان دارند چند برابر بيشتر اسماعيليان به ظهور حضرت اسماعيل معتقدند و همان دلايل روايي و منطقي را اسماعيليان نيز دارند. و به همين ترتيب ده‌ها فرقه‌ي اسلامي و شيعي داريم كه هر كدام با دلايل روايي و منطقي خيلي محكم معتقد به امام زمان خود هستند.:confused:

مي خواهم نظريات در خصوص امام مهدي را باز نگري كنم:
شخصي به امامت زماني برگزيده ميشود كه مادرش نرجس خاتون رومي است و غايب ميشود چرا؟ ...

چند صد تا چراي ديگه‌ي جدي هم ميشه اضافه كرد.:warn:

و در ضمن چرا دوستان مسلمان باید جواب دوستان دیگر رو بدن ؟ منظورم اینه که اونا بیان دلایلی رو بیارن
(( منطقی )) که میدونم نمیتونن تا ثابت بشه ( نعوذ بالله ) اینطور نیست ؟
و هر کی میخاد بر ضد اسلام و مسلمانان نظری بده اول بیاد دین خودشو معرفی کنه حتما اون دین بهتری رو پیدا کرده که داره پرستشش رو میکنه اگر هم کسی از گفتن دینش معذوره بهتره بره اول درباره ی دینش بیشتر تحقیق کنه بعد بیاد پست بده
اگر هم کسی مسلمان هست و امام زمان رو قبول نداره که واقعا براش متاسفم میتونم با گذاشتن جلسه به طور حضوری با دعوت کردن عالمان اونو به بهترین وجه ممکن و با جوابهای منطقی یاری کنم
من مسلمان 12 امامی هستم و امام زمان رو هم قبول دارم

شك پلي است براي يقين
شما چطور مسلمان 12 امامي شده‌ايد؟ و يك مسيحي چطور مسيحي شده است؟
انتخاب دين توسط هر شخص بسته به اين است كه كجا به دنيا آمده است و اگر ما در اروپا به دنيا آمده بوديم اكنون مسيحي بوديم نه مسلمان 12 امامي و اگر در هندوستان به دنيا آمده بوديم بودايي بوديم نه مسلمان 12 امامي و اگر در آفريقا به دنيا آمده بوديم حتي ممكن بود مسلمان آفريقايي باشيم نه مسلمان 12 امامي اگر در ميان قبايل سرخپوستي يا در قطب شمال به دنيا آمده بوديم ممكن بود ؟؟؟ باشيم نه مسلمان 12 امامي و ....
ما به بهشت مي‌رويم چون در ميان مسلمانان به دنيا آمديم و يك مسيحي به جهنم مي‌رود فقط به اين خاطر كه در ميان مسيحيان به دنيا آمده است و هنر ما اين است كه در ميان مسلمانان 12 امامي به دنيا آمده‌ايم. :cool: در عدل خدا شكي نيست و اين تفكر با عدالت خدا سازگار نيست.

شك پلي است براي يقين
روژه گارودي فيلسوف فرانسوي است. كه كتاب‌هاي او در دانشگاه‌هاي معتبر دنيا تدريس مي‌شود.
گارودي به عنوان يك پروتئوس مد روز مي‌توانست عقايد، باورها، ايدئولوژي و دين خود را به همان تعداد دفعاتي كه زير پيراهني‌هايش را عوض مي‌كند تغيير دهد.
او به دين‌هاي متعددي گراييد و در نهايت مسلمان شد. انسان در هر روز در حال تغيير است و مي‌توان گفت كه هر لحظه با تفكري جديد به راهي جديد و منطقي جديد گرايش پيدا مي‌كند و چيزي كه باعث مي‌شود كه انسان از تغيير و پويايي و حقيقت دور بيفتد تعصب است و انسان براي رسيدن به حقيقت بايد در مسير شك‌هاي زياد قرار بگيرد.
هر كدام از دين‌هاي اسلام، مسيح، يهود و ... و فرقه‌هاي سني و شيعه و ... هر كدام براي خود دلايل روايي و منطقي دارند و هر كدام علمايي دارند كه سال‌هاي سال عمر خود را در راه تحقيق و تفحص گذرانده‌اند و به اعتقاد خود و دلايل محكم معتقد هستند كه حرفي كه آنها مي‌گويند درست است. آيا به نظر شما همه‌ي آن‌ها راست مي‌گويند؟ بهترين و كامل‌ترين مدرك معتبر قرآن است كه مثل روايات شامل تحريف نشده‌اند.

شك پلي است براي يقين
جهت اطلاع، تعداد كمي از حدود 1 ميليارد نفر مسلمان در دنيا، شيعه 12 امامي هستند.
 

BigMasoud

اخراجی موقت

و در مورد مسئله ای که دوست من bigmasoud گفتن که ابتدا آیه ای بیاوریم تا بتواند حدیث را اثبات کند،باید بگم آیا ممکن است شما به نقل پیامبری که واسطه نزول قرآن بوده ، اطمینان نداشته باشی و فقط به قرآن مطمئن باشی؟
گرچه یکی از راه های اینکه بپذیریم که یک حدیث اصل است یا خیر، تطبیق آن با قرآن است اما این تنها راه نیست.هستند احادیثی که از پیامبر و ائمه در توضیح مطلبی یا یکی از آیات پرسیده شده ، وقتی نمی توان منظور خود آیه را به روشنی درک کرد آنگاه چگونه می توان حدیث را با آن تطبیق داد که در اینجا بحث راویان حدیث پیش می آید و تواتر.

شبهه یكم ـ شبهه در اصل مهدی باوری
همه‌ مسلمانان، بر بطلان چنین شبهه‌ای، وحدت نظر دارند و امامیّه و غیر امامیه، ‌بر ظهور مردی در آخر الزمان كه اصلاح عالم را به ارمغان آورد، متّفق هستند.
آیات و مجموعه‌ زیادی از روایات نیز بر این مسأله، تصریح دارند.
آیات
پنج یا شش آیه، در اصل اعتقاد به مهدویّت ظهور دارد و نیازی به تفسیر از جانب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیست.[1] در اینجا، به بعضی از آنها اشاره می‌كنیم:
«یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره»
می‌خواهند نور خدا را با دهان‌شان خاموش كنند و حال آن كه و خداوند، نور خود (اسلام) را تمام می‌كند.
این بخش از آیه، پیامی از جانب خداوند هستی بخش است كه نور خود را بر سر تاسر این كره‌ی خاكی می‌گستراند. مصداق این بشارت، تا حال، واقعیّت نیافته و از آن جا كه امكان ندارد، ‌خداوند خبر خلاف واقع دهد، باید روزی این نوید و بشارت صورت پذیرد. و تحقق آن، تنها، به دست امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ است: بنابراین، این آیه، بدون نیاز به تفسیر روایی، به مطلب تصریح دارد.
«و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون»
یقیناً، بعد از ذكر،‌در زبور نوشتیم كه بندگان صالح، زمین را به ارث می‌برند.
مراد از ارض، تمام زمین بوده و بندگان صالح، تا حال، وارث همه‌ی زمین نشده‌اند. پس بایسته است كه این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این‌ (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ ، محتمل نیست.
این آیات و سایر آیات، بر اصل مهدی باوری دلالت دارند.

روایات
احادیث پرشماری درباره‌ی اصل ایده‌ی مهدویت و وقوع این ارمغان و امید، موجود است، هر چند بر تولّد امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ دلالتی ندارند.
این روایات، مورد پذیرش اهل سنّت نیز واقع شده‌اند. آنان، با توجّه به این روایات درباره‌ی حضرت مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و ظهور شخصی در آینده به این نام، كتاب‌ها نوشته‌اند. ما،بیش از سی كتاب از آنان را گرد آورده‌ایم.
اینك، به دو روایت از آن روایات، اشاره می‌كنیم.
1ـ پیامبر اكرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمودند:
«لا تذهب الدنیا حتّی یملك العربَ رجل من أهل بیتی یواطیء اسمه اسمی»[2]

2ـ پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود:
«لا تقوم الساعهُ حتّی تملأ الأرض ظلماً و جوراً و عدواناً ثم یخرج من أهل بیتی مَن یملأها قسطاً و عدلاً كما ملئت ظلماً و جوراً.»[3] و [4]

از جمله مهدی باوران غیر شیعی، می‌توان از ابن تیمیّه و ابن حجر[5] و عبدالعزیز بن باز نام برد. بن باز (مفتی اعظم عربستان)، در مجله‌ی الجامعه یادآورمی‌شود كه اعتقاد به امام مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ و روایات آن، صحیح بوده و شایسته نیست چنین اندیشه‌ای انكار شود.


[1] . عون المعبود فی شرح سنن ابی داوود، علامه ابی الطیب محمد ثمن الحق العظیم آبادی، جزء 11، ص361، ح4259 الی 4265.
[2] . الفتاوی الحدیثه، شهاب الدین ابن حجر الهیتمی، ص37، مطلب فی ذكر الهدی و بعض علامات الساعه.
[3] . كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، علاء الدین علی المتق،‌ج14، ص389، ح38651 الی 38709.
[4] . المهدی المنتظر، ابوالفضل عبدالله بن محمد بن الصدیق الحسنی، متوفی 1380.
[5] . المصنف فی الأحادیث و الآثار، ابن ابی شیبه، ج15، ص196، ح19484 به بعد. "

(منبع)

"راههای دستیابی به یک معرفت دینی صرف را می‌توان به شکل ذیل تبیین کرد:الف: پیامبر اسلام(ص) یا امام(ع) را، معصوم تلقی کنیم.
ب: معرفت دینی مورد نظر مخالف صریح عقل نباشد و ذاتاً ممکن باشد.
ج: پیامبر(ص) یا امام به حقانیت و وجود و صحت آن معرفت دینی تصریح کرده باشد. با شرایط فوق برای یک مؤمن جایی جهت انکار باقی نمی‌ماند و ایمان به چنان معرفتی و پذیرفتن آن به حکم عقل واجب است.


آماری از روایات فراوان و بی‌بدیل [که در هیچ موضوع اسلامی شاید این قدر روایت وارد نشده باشد] را برای شما می‌آوریم این اخبار در منابع شیعه و سنی آمده است:
1- از اهل بیت پیامبر اکرم(ص) است، 389 روایت.
2 ـ از فرزندان امیرالمؤمنین علی(ع) است، 214 روایت .
3 ـ‌ از فرزندان فاطمه زهرا(س)، 192 روایت.
4 ـ نهمین فرزند از اولاد امام حسین(ع)، 148 روایت.
5 ـ از فرزندان امام زین العابدین است، 185 روایت.
6 ـ از فرزندان امام حسن عسکری(ع) است، 146 روایت.
7 ـ عمر او طولانی خواهد بود، 318 روایت.
8 ـ غیبت طولانی خواهد داشت، 91 روایت و....
4)- بعضی از دانشمندان اهل سنت روایات امام عصر(عج) را متواتر و قطعی می‌دانند و کتبی در این زمینه تألیف کرده‌اند از جمله ابونعیم در کتاب ”اخبار المهدی“ ابن حجر هیثمی در "القول المختصر فی علامات المهدی المنتظر" شوکانی در "التوضیح فی تواتر ما جاء فی المنتظر و الدجال و المسیح"، ادریس عراقی مغرب در "المهدی" و... و در کتب سنن ابن داوود ـ سنن ترمذی ـ ابن ماجه ـ ابن عمرو الدانی مسند احمد ابن یعلی صحیح حاکم و معاجم طبرانی و رویانی و دارقطنی و ابونعیم خطیب در تاریخ بغداد و ابن عساکر در تاریخ دمشق و... اخبار امام عصر(ع) آمده است و وهابیت که از دشمنان متعصب تشیع اند در اعلامیه‌ای رسمی به شدت به تأیید مهدویت اسلام پرداخته و آن را از صمیم دل پذیرا شده و در اعلامیه خود چنان به این موضوع پرداخته‌اند که به لحاظ دینی جایی برای انکار آن باقی نمی‌ماند.
5)- در بیش از 106 مصدر روایی اهل سنت احادیث مربوط به امام عصر(عج) آمده است و حداقل 32 کتاب مستقل از اهل سنت راجع به امام عصر(عج) به نگارش در آمده است و دهها علامت آن حضرت در احادیث آنان آمده است."


(منبع)


از منظر دلایل عقلی بر اثبات وجود امام زمان، دلایل همان دلایل اثبات امامت است.اگر کسی به امامت معتقد باشد آنگاه به احادیث آنها نیز معتقد خواهد بود که تمامی ائمه بر ظهور و انقلاب آخرین امام تاکید بسیاری داشته اند.


بررسى ادله عقلى اثبات وجود امام زمان(عج)


در تاپیک دیگری من و خانم نازی-مو در مورد این مسئله یک بحث مختصر داشتیم که برای عدم تکرار مکررات فقط آدرس لینک ها رو میدم:

امام زمان از زبان سایر ادیان

اعتقاد به مهدویت در سایر ادیان و ملل (این مطلب به نقل از سایت آفتاب است و مطلب بسیار جالبیه.به طور مجزا مهدویت را در زرتشتی ،یهودیت و ... بررسی کرده)


امام زمان (عج) چه شباهت ها و تفاوت هایی با موعود سایر ادیان الهی یا غیر الهی دارد؟

امکان دیدار امام زمان -عجّل الله تعالی فرجه- در عصر غیبت



پايان بخش سخنم جمله اى از اميرمومنان است كه فرمودند:
اللهم بلى! لا تخلو الارض من قائم لله بحجه اما ظاهرا مشهورا و اما خائفا مغمورا لئلا تبطل حجج الله و بيناته ... ;(6)
خدايا آرى! زمين از برپا كننده اى كه جانشينى خدا را به دست گرفته است, خالى نمى ماند كه اين حجت يا نمايان و آشكار است و يا ترسيده و پنهان. مبادا كه حجج و گواهى هاى خدا تعطيل شوند... .



یا علی

دليل اثبات قرآن، خود قرآن است كه خداوند در قرآن فرموده اگر در قرآن شك داريد يك سوره و حتي يك آيه مثل آن بياوريد و همچنين بيان شده كه از پس و پيش به آن باطل راه نيابد.
بر پيامبر وظيفه‌اي نيست جز ابلاغ قرآن:
"وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ" سوره‌ي عنكبوت آيه‌ي 18 "و اگر تكذيب كنيد قطعا امتهاى پيش از شما [هم] تكذيب كردند و بر پيامبر [خدا] جز ابلاغ آشكار [وظيفه‏اى] نيست"
پس قرآن براي اثبات شدنش به پيامبر نيازي ندارد ولي عكس اين قضيه صادق است و چون قرآن خود معجزه‌اي است از طرف خدا پيامبر را ثابت مي‌كند همانطور كه معجزه‌ي پيامبران پيشين مثل حضرت موسي، پيامبر بودن آنها را اثبات مي‌كرد نه اينكه حضرت موسي به دليل مقام والاي خود، كتاب تورات را ثابت كند يا خدا را.
دوست عزيز وقتي نمي‌توان منظور آيه را به روشني درك كرد پس با هيچ حديثي هم نمي‌شود آن را درك كرد. چون قرآن احسن الحديث است.
به گفته‌ي شما،
پنج یا شش آیه، در اصل اعتقاد به مهدویّت ظهور دارد و نیازی به تفسیر از جانب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیست.
«یریدون لیطفؤوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره»
می‌خواهند نور خدا را با دهان‌شان خاموش كنند و حال آن كه و خداوند، نور خود (اسلام) را تمام می‌كند.
!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اگر اين آيه بدون تفسير و به اين روشني كه مي‌گوييد هست و نياز به تفسير نداشت پس بايد تمام فرق اسلامي ديگر با تمام عالمان و انديشمندان و محققاني كه دارند به اين نتيجه مي‌رسيدند و به راحتي از اين آيه همينطور كه شما برداشت كرديد برداشت مي‌كردند و ديگر مساله به طور خود به خود حل بود.
«و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر أنّ الأرض یرثها عبادی الصالحون»
یقیناً، بعد از ذكر،‌در زبور نوشتیم كه بندگان صالح، زمین را به ارث می‌برند.
مراد از ارض، تمام زمین بوده و بندگان صالح، تا حال، وارث همه‌ی زمین نشده‌اند. پس بایسته است كه این واقعیت، در آینده، تحقق یابد و وقوع این‌ (مشیّت) جز به دست مهدی منتظر ـ عجل الله تعالی فرجه شریف ـ ، محتمل نیست.

لابد پيروان حضرت موسي هم به امام زمان اعتقاد داشته‌اند؟؟؟؟؟!!!!!!!

طبق گفته‌ي شما دليل‌هاي روايي و حديثي و دلايل عقلي، در درجه‌ي دوم و سوم قرار دارند. پس وقتي نتوان با قرآن يكي از اصول خيلي مهم فرقه‌ي شيعه را كه پذيرش آن تقليدي نيست و نبايد باشد، اثبات كرد، آن‌ها از درجه‌ي اعتبار ساقط هستند. چون تمام زندگي انسان به آن معطوف است و نمي‌توان با اشارات عددي و حروفي كه طبق ادعاي يكي از دوستان در قرآن مربوط به امام زمان است، آن را به بازي گرفت و با اين ادعا سرنوشت ديگران را تعيين كنيم.
شايد شما بگوييد نيامدن اسم امامان در قرآن به دليل مصالحي و يا ترس از خلفا و حاكمان بوده است. مثل اين است كه ما بگوييم كسي ادعاي پيامبري كند و بنا به دلايلي اسم خود را در كتابش نياورد ولي مي‌بينيم در جاي جاي قرآن پيامبر با عنوان رسول الله خطاب قرار داده شده است و اين جاي هيچ ترديدي براي كسي باقي نمي‌گذارد.
 

Similar threads

بالا