همایش ها و کنفرانس های معماری

king kurosh

عضو جدید
بچه ها سوال طرح کنید تورو خدا
سوال شماره 70:


اصطلاح "ریشه ی سنگ" در دیوار های سنگی یعنی چه؟
 
  • Like
واکنش ها: raha

naeemeh_asadpoor

عضو جدید
:)
می خوا م که بچه های فارغ التحصیل اینجا بیان تا بیشتر بتونیم از اطلاعات هم استفاده کنیم
هر سوالی که داریم از هم بپرسیم.راجع به کار _ ادامه تحصیل _ کتاب ها _ مجلات و ...
;)

سلام من کارشناسی معماری دارم اما میخوام برای کنکور طراحی شهری بخونم. کسی هست منو راهنمایی کنه؟
 

World Designer

عضو جدید
70- ریشه سنگ یعنی مقداری از سنگ که درون پی قرار دارد به منظور استوار بودن دیوار و در نمای سنگی میزان آن 10سانتی متر می باشد

درسته؟؟؟
 

sanil

عضو جدید
سلام
کی میتونه در مورد پیدا کردن کار کمکم کنه
منم کارشناسی معماری تموم کردم ولی تابه حال کار پیدا نکردم
الانم مثل ... پشیمونم که معماری خوندم
تو اسکیس و کد اکسل وایتبس و تردی مکس و کار اجرایی وطراحی و ....... هر چی که به این رشته مربوط میشه کار کردم و خیلی واردم ولی موفق نشدم
لطفاً راهنمائیم کنید
 

king kurosh

عضو جدید
70- ریشه سنگ یعنی مقداری از سنگ که درون پی قرار دارد به منظور استوار بودن دیوار و در نمای سنگی میزان آن 10سانتی متر می باشد

درسته؟؟؟

من فکر می کنم ریشه ی سنگ یه جورایی همون طول سنگه که در عرض دیوار قرار می گیرد نه در نما.

به نظرم هر دو جواب صحیح هست و فقط برای تاکید میگم.
اون قسمتی از سنگ که در دیوار قرار میگرد و پنهان میشود- بسته به نوع دیوار و ابعاد سنگ 8 تا 12سانت ریشه خواهد داشت.
در این مورد به نشریه شماره 90 (جزئیات اجرای دیوارهای سنگی) مراجعه کنید.

به نظرم از نظر مقررات مسابقه نفر اولی که جواب صحیح بده برنده هستش.
سوال شماره 70 رو مطرح کنید...
 

nimaart

کاربر بیش فعال
فراخوان نخستین کارگاه فهم خانه

فراخوان نخستین کارگاه فهم خانه

نخستین کارگاه فهم خانه
مقدمه:


در راستای مجموعه برنامه های خانه و در ادامه اولین برنامه تحت عنوان «مجموعه گفتارهایی درباره خانه» (گفتار یکم: سرگذشت خانه) که برگزار شد و با توجه به دستاوردهای آن در گام بعدی، مرکز رویدادهای معماری ایران بر آن شد تا کارگاهی را طی روزهای 11، 12 و 13 آذر ماه سال 1388 برگزار کند.
نحوه برگزاری کارگاه:

این کارگاه در سه محور و طی دو روز و نیم در کاشان برگزار خواهد شد.
شرکت کنندگان در کارگاه از طریق فراخوان عمومی در سه قالب نوشته، عکس و طرح برای هر کدام از محورهایی که علاقمند به شرکت در آن هستند، آثار خود را به دبیرخانه ارسال خواهند کرد. پس از پایان مهلت ارسال آثار، توسط شورای علمی کارگاه از میان آثار ارسالی برای هر کدام از محورهای کارگاه 8 تا 10 نوشته، 15 قطعه عکس و 8 طرح جهت ارائه انتخاب خواهد شد که بر طبق جدول زمانبندی روزهای کارگاه در محورهای سه گانه، ارائه و مورد بحث و گفتگو قرار خواهند گرفت.
زمان متوسط هر کارگاه حدود 10 الی 12 ساعت و هر کدام شامل سه استاد مدعو و یک دبیر خواهد بود. در روز پایانی توسط دبیرانِ هر کدام از کارگاه ها، گزارشی ارائه شده و پس از آن برای هر کدام از محورها، بیانیه جداگانه ای قرائت خواهد شد. پس از پایان، دستاوردهای کارگاه، توسط مرکز رویدادهای معماری ایران تدوین و تبیین شده و طی میزگردی با حضور هیأت علمی، مورد بررسی قرار گرفته و گزارش نهایی و بیانیه اصلی تنظیم می گردد.
منبع
 

arashitect

عضو جدید
سلام

کسی نیست به سوال من جواب بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟:(

چرا ساختمانهای مسکونی امروزه ما با فرهنگ کشورمون تطابقی نداره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:(
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:(
خواهش می کنم جواب بدید:(
سلام..
اگه داریم در این ساختمونها زندگی میکنیم پس مطمئن باشید که با فرهنگ ما سازگاره.فرهنگ ماست که خونه هامون رو به این ساختار کشیده.
 

arashitect

عضو جدید
به نظر من چون در قديم ما با فرهنگ خودمون پيش مي رفتيم و فرهنگمون خيلي برامون مهم بود معماري ها با توجه به فرهنگ ها ساخته مي شد. مثلاً معماري خانه ها به گونه اي بود كه داخل خانه دقيق معلوم نباشد. و يا درهاي خانه ها كوتاه بود كه وقتي مهمان به خانه مي آمد سر خود را به عنوان احترام خم كند و وارد خانه شود. ولي امروزه ديگر آنگونه نيست و معمارهاي ما سعي كرده اند كه بيشتر به طرف معماري غرب رفته و معماري هايي با سبك هاي بين المللي همچون مدرن و غيره را به اجرا درآورند و از آنها به گونه اي تبعيت كنند و معماري غرب گونه داشته باشند. و همانطور كه امروز مي بينيم ديگر هيچ خانه اي با فرهنگ مان تطابق ندارد.

دوست عزیز چرا این خونه ها با فرهنگ ما تطابق نداره؟به گمانم شما بین سنت و فرهنگ تفاوتی قاییل نیستید.از شما میپرسم:ایا حاضرید در یک منزل هزار متری که 4تا ایوان داره و پشت هر ایوانش 4تا اتاق داره که توی هر اتاقش یکی از برادران یا خواهران یا پسر عموهای شما ساکن هستند زندگی کنید؟ایا همسر شما همچین جایی زندگی خواهد کرد؟ من که یه اپارتمان 80 متری مستقل-بی سرو صدا-جمع و جور رو ترجیح میدم هر وقت هم بخوام تفریح کنم یا دلم باز شه ماشینو استارت میزنم و یا علی....ایا پدر پزرگهای ما میتونستن مثل ما زندگی کنن؟ایا ما میتونیم مثل پدر بزرگهامون زندگی کنیم؟پس چرا باید خونه ما شبیه خونه پدر بزرگهامون باشه؟
معمارهای ما به دنبال معماری غرب رفتن درسته.اما اول این مردم ما بودن که مدرن شدن و به دنبال زندگی غربی رفتن.پس معمارهای ما هم مجبور بودن به این روش مدرن از زندگی پاسخ بدن....امید وارم منظورم رو رسونده باشم.....
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
سلام..
اگه داریم در این ساختمونها زندگی میکنیم پس مطمئن باشید که با فرهنگ ما سازگاره.فرهنگ ماست که خونه هامون رو به این ساختار کشیده.

با سلام و احترام

بخشی از واقعیت ان چیزی ست که شما فرمودید . اما متاسفانه حقیقت ِ امر چیز ِ دیگری ست .
قدری موضوع را از عقب تر بررسی میکنم . شما فرمودید : " اگه داریم در این ساختمونها زندگی میکنیم پس مطمئن باشید که با فرهنگ ما سازگاره " . اما همانگونه که خودتان بهتر از من میدانید ، " فرهنگ " و مقولات ِ مربوط به ان ، چند وجهی تر از ان است که اینگونه بتوان در موردش قضاوت کرد . همانطور که فرهنگ ، هدایتگر ِ " بخشی " از نمود های بیرونی اتفاقات ِ اجتماعی است ، اتفاقات ِ اجتماعی هم هدایت کننده و سازنده ی فرهنگ هستند . و این تاثیر و تاثر انچنان در هم تنیده شده است که در بسیاری موارد ، تشخیص ِ این دو از یکدیگر ، امکان نا پذیر است .
اگر عبارتی که شما فرمودید ، حقیقت ِ ماجرا بود ، دیگر مشکلی در کار نبود . دیگر حس نمیکردیم چیزی نقص دارد . چیز یا چیزهایی باید دیگر گون باشد .
این فقط مربوط به معماری نیست . ما امروزه بسیاری از رفتار ها را انجام میدهیم ، بی انکه حتی ذره ای با فرهنگ ِ ما سازگاری داشته باشد . امروزه بسیاری از " عادت " ها به صورت ِ " فرهنگ ِ کاذب " در امده است . و بدیهی ست که معماری هم از این امر مستثنی نیست . ان چیزی که باعث شده خانه های ما به این سمت کشیده شود ، معلول ِ علت هاییست که بسیار متنوع تر و مختلف تر از فرهنگ ِ صرف است . چنان که ایجاد ِ ساختار های فرهنگی ، خود تابع شرایط بسیار بسیار پیچیده ایست . و این در هم تنیده گی زمانی دوچندان میشود که در کشوری چون ایران واقع شود . کشوری که از لحاظ جامعه شناختی ، فرهنگی ، هویتی و . . . ان قدر پیچیده است که به هیچ وجه نمیتوان با قاطعیت در تحولاتش را پیش بینی کرد . حتی بر اساس پیشرفته ترین مدل های علمی . این امر را در زمینه های مختلف میتوانید مشاهده کنید : از تحولات ِ اجتماعی ِ غیر قابل ِ تصور ، تا شگفتی در تحولات ِ نمودار ِ امار ِ زاد و ولد و . . .

دوست عزیز چرا این خونه ها با فرهنگ ما تطابق نداره؟به گمانم شما بین سنت و فرهنگ تفاوتی قاییل نیستید.از شما میپرسم:ایا حاضرید در یک منزل هزار متری که 4تا ایوان داره و پشت هر ایوانش 4تا اتاق داره که توی هر اتاقش یکی از برادران یا خواهران یا پسر عموهای شما ساکن هستند زندگی کنید؟ایا همسر شما همچین جایی زندگی خواهد کرد؟ من که یه اپارتمان 80 متری مستقل-بی سرو صدا-جمع و جور رو ترجیح میدم هر وقت هم بخوام تفریح کنم یا دلم باز شه ماشینو استارت میزنم و یا علی....ایا پدر پزرگهای ما میتونستن مثل ما زندگی کنن؟ایا ما میتونیم مثل پدر بزرگهامون زندگی کنیم؟پس چرا باید خونه ما شبیه خونه پدر بزرگهامون باشه؟
معمارهای ما به دنبال معماری غرب رفتن درسته.اما اول این مردم ما بودن که مدرن شدن و به دنبال زندگی غربی رفتن.پس معمارهای ما هم مجبور بودن به این روش مدرن از زندگی پاسخ بدن....امید وارم منظورم رو رسونده باشم.....




مسلم است که امروزه کمتر کسی میتواند ( حتی اگر بخواهد ) که در خانه ای با هزار متر مساحت و اتاق های تو در تویی که شما فرمودید زندگی کند .
اما به گمانم ریشه ی این بحث ، نه در نوع ِ خانه و متراژ و چینش فضا های ان ، بلکه در " کیفیت " ِ فضا نهفته است .
توالی نسل ها و ارزش هایی که شیوه ی زندگی را " هدایت " میکند یک طرف قضیه است . اما ماجرا به اینجا ختم نمیشود . کیفیت ِ مطلوب ِ زندگی کردن ، پارامتر هایی را طلب میکند که قدری عمیق تر از فاصله زمانی میان ِ ما و پدربزرگانمان است . ان قدر بیشتر که میتواند این فاصله را طی کند و ذهن کسی ، مثل این دوستی که سوال ِ کلی ِ ابتدایی را مطرح کردند ، به چالش بکشند و در ذهنشان این سوال ایجاد شود که کجای قضیه مشکل دارد ؟
اری ! کاملا با شما موافقم که امروزه نوع ِ زندگی انسان تغییر کرده و کلا انسان ِ امروزی ، تا حدودی به سمت ِ انزوا کشیده شده است . خوب یا بدش را جایی دیگر باید بحث کرد . اما ریشه ی این انزوا را به راحتی میتوان در رمان های معاصر دید و لمس کرد .
اما این انزوا ، حس ِ نیاز ، خاطرات ِ محو ِ نوستالژیک ، حس ِ قوی خاک بازی در کودکان ِ تمامی دوران ها و امروز را ، از بین نبرده است .
این انسان ِ به نسبت منزوی شده ی امروز که شاید اپارتمان 80 متری دنج ِ خود را به هر خانه ی فراخی ترجیح میدهد ، انسانی که مهدی اخوان ثالث ، در شعر ِ "خوان هشتم : ادمک " به زیبایی تصویرش کرده است .
انسان ِ عظمت های غول اسای عمارت ها و دروغ ، انسان ِ عصر ِ رمه های عظیم گرسنگی و وحشت بار ترین ِ سکوت ها ، انسان ِ عصری که شاملو با عبارت ِ " عصر توهین امیزی که ادمی
مرده یی ست
با اندک فرصتی از برای جان کندن
و به شایستگی های خویش
از همه افق هاغ
دورتر است "
بیان میکند ، حتی این انسان هنوز در جست و جوی شایستگی های دور افتاده ی خویش است .
من اینگونه می اندیشم . به گمانم " کیفیت " های مطلوب ِ زیستی ، در طول ِ تاریخ ، نوسانی به مراتب کمتر از دیگر پارامتر های زندگی اجتماعی داشته است . انچه بسیار در نوسان بوده ، دوری و نزدیکی به این " کیفیت " بوده است : به گمانم .

به هیچ عنوان قصد اغاز ِ بازی کلامی را ندارم . که به گمانم معماری " علمی " ست که باید با زبان ِ خودش پیرامونش سخن گفت . اما دوست ِ عزیزم ! قدری تامل کنید ، شاید تا حدی با من هم نظر شوید که در برخی جوامع ، در اثر برخی شرایط ِ خاص و پیچیده که قصد وارد شدن به انها را ندارم ، گاهی مقوله های کاملا جدا از همی چون " سنت " و " فرهنگ " انچنان در هم تنیده میشوند که به دشواری بتوان تنه و ریشه ی هر کدام را باز شناخت .
ایا قبول ندارید که در بسیاری از موارد ، در اثر اضافه شدن ِ فاکتور ِ زمان ، به پدیده ای به نام ِ سنت ، نا خود اگاه سنت رنگ ِ فرهنگ را میگیرد . و گاهی برعکس .
به هیچ عنوان نباید خانه های ما شبیه پدربزرگ هایمان باشد . اما باید به نحوی باشد که فاکتور های کیفی ِ خانه ی پدربزرگ را داشته باشد . ( در اینجا خانه ی پدربزرگ استعاره ایست از خانه ی مطلوبی که بحث پیرامون ِ ان است )
اما در مورد پاراگراف ِ اخر فرمایش شما . فرمودید :" معمارهای ما به دنبال معماری غرب رفتن درسته.اما اول این مردم ما بودن که مدرن شدن و به دنبال زندگی غربی رفتن."
برای این که در مورد این قسمت بتوانیم هم فکری مان را اغاز کنیم ، لازم است ابتدا نقطه مشترکی را فرض کنیم . به همین خاطر من فرض میکنم این عبارت ِ اول ِ شما که معماران ِ ما به دنبال ِ معماری غرب رفتند درست است . ( که تا حدودی هم هست اما نه به طور کامل . )
بعد از این پذیرش ِ اولیه ، باید بگویم به گمان ِ من مردم ِ ما به هیچ وجه " مدرن " نشدند . که ان هم چرا ها و اما و اگر های زیادی دارد . شاید دم دست ترین ارجاعی که بتوانم به شما ارائه کنم ، " رضا خان " باشد به عنوان ِ کسی که سودای ساختن ِ ایرانی " مدرن " را در سر داشت .
البته واضح است که مردم ( و نه همه ی مردم )، پس از مشروطه ، خواستار تغییراتی بودند . به مثال ِ کودکی که میداند شرایطی که دارد خوب نیست و باید بهتر باشد ، ولی نمیداند چگونه . و بعد از ان تحولاتی رخ داد که نمیخواهم به انها بپردازم . اما دوست عزیز ! هر فلسفه ، و به تبع ِ ان هر نتیجه گیری فلسفی که تحت ِ عنوان ِ " ایسم " های مختلف ایجاد میشود ، پارامتر هایی دارند که پدیده های پس از ان ، با کمک ِ ان پارامتر ها و معیار ها سنجیده شده و در جایگاه ِ خودش طبقه بندی میشود .
"مدرنیسم " هم اینگونه است . پارامتر هایی دارد در شاخه ی جامعه شناسی ، در شاخه ی هنر و معماری ، در صنعت و . . .
به نظر ِ شما ، مردم ِ ما در کدام دوره ی تاریخی ، به حدی مجهز به پارامتر های مدرنیته شدند که بتوان گفت : ابتدا مردم ِ ما مدرن شدند . . .
ناگفته پیدا ست که در مورد معماری هم چنین است . همانگونه که بهتر از من میدانید ، معماری مدرن ، به عنوان ِ یک " مکتب " معماری با " مبانی نظری مدون " از اواخر قرن 19 میلادی شکل گرفت .
خواهش میکنم به این دو عبارت بسیار توجه کنید " مکتب ِ معماری " . و وجود ِ " مبانی ِ نظری ِ مدون ".
حال گذری کنیم به وضع ِ ایران در اواخر ِ قرن 19 . و از ان تاریخ به جلو حرکت کنیم و نیم نگاهی به تحولات ِ تئوریک ، ساختاری ، تکنولوژیک و در نهایت " عینی " مدرنیته در غرب داشته باشیم . به روشنی در خواهیم یافت که اصولا ما " نمیتوانستیم " معماری ای با عنوان ِ مدرن داشته باشیم . واضح است : کدام شاخصه معماری مدرن را داشتیم ؟ هم از نظر ِ مبانی نظری هم از نظر ساخت . بیایید جای دوری نرویم . پهلوی اول و دوم را در نظر بگیرید . در این دو دوره ، چه تغییراتی در " فرم " های ساختمان ها ایجاد شد ، که بتوان شعار ِ " فرم تابع ِ عملکرد " را بر ان منطبق کرد ؟
شهرک ِ اکباتان را در نظر بگیرید : پنجره های نواری ، ترکیب ِ بتن و شیشه و . . . اما ایا این قدر کفایت میکند تا این جرات را پیدا کنیم که بگوییم : معماران ِ ما به کمک ِ روش های مدرن ، سعی در پاسخگویی به نیاز های مدرن داشتند ؟ ایا اصولا هر چیز ِ جدیدی ، مدرن است ؟
و پس از بحث های طولانی و جویا شدن ِ نظرات ِ چند معمار ِ اندیشمند ، میخواهم قدری پا را فراتر بگذارم و به سوالی پیرامون ِ معماری ِ " اکنون " ِ ایران که من و شما به اصطلاح " معمار " ان هستیم بکنم .
به پهلوی اول و دوم و . . . کاری ندارم و ایا فکر میکنید حتی الان میتوانیم بگوییم که معماری مدرن داریم ؟ ایا صرف ِ بکارگیری ایفون تصویری ، درب های ریموت دار ، اسانسور ، سیستم های جدید تهویه و . . . میتوان مدعی شد که به معماری مدرن دست یافته ایم ؟ اگر کسی به گونه ای دیگر بیاندیشد ، باید بتواند ان قدر ساختمان و بنا معرفی کند که به حد ِ " جریان " در معماری ِ یک دوره از تاریخ برسد . شما این قدر ساختمان سراغ دارید ؟ ایا به راستی میتوان دوره ای را نام برد که در ان به " مبانی نظری مدون ِ بومی " برای مدرنیته دست یافته باشیم ؟ جاهای دیگر گفتم . باز هم میگویم چون به گمانم بسیار جالب و شگرف است : تحلیل معماری ژاپن !
در پایان سپاس گزارم که نوشته ی شما ، باعث ِ جریان یافتن ِ این گفت و گو شد . منتظرم نظر ِ متفاوت ِ شما را بشنوم و ذهنم را اصلاح کرده و بیشتر بیاموزم .
ذهنتان همواره جاری باد !
.
.
.
 

arashitect

عضو جدید
درود فراوان بر دوست فرهیخته و با سوادمون سپیدار عزیز.
چند نکته به ذهن حقیر خطور کرد:
1-تعریف کلی از فرهنگ:ارتباط بین دو پدیده عاقل(انسان)قوانینی بوجود می اورد که به ان فرهنگ میگویند.(اشوری-داریوش-تعریفها و مفهوم فرهنگ-نشر اگاه-صفحه150-)
طبعا این قوانین در طول زمان تغییر میکنند چون نحوه ارتباط انسانها هم در طول زمان تغییر میکند.من با این گزاره:
" ما امروزه بسیاری از رفتار ها را انجام میدهیم ، بی انکه حتی ذره ای با فرهنگ ِ ما سازگاری داشته باشد . امروزه بسیاری از " عادت " ها به صورت ِ " فرهنگ ِ کاذب " در امده است."
مشکل دارم.چه ارگانی از جامعه میتونه قضاوت کنه یه رفتار با فرهنگ ما سازگار هست یا نیست؟ممکنه بتونیم بگیم این رفتار با فرهنگ سابق ما سازگار نیست). اما نمیتونیم بگیم با فرهنگ کنونی ما سازگار هست یا نه.البته منظورم از رفتار کردار هنجار است وگرنه نابهنجاری که مشخصه با هیچ فرهنگی سازگار نیست.مثال میزنم که منظورم برسه:
تا 40 سال پیش یه دختر ایرانی ارایشگاه نمیرفت تا روز عروسیش که موهاش رو کوتاه کنه.چه برسه که ارایش صورت هم انجام بده.الان شما به عینه میبینید حتی دختر های 5یا 6 ساله رو هم خود مادرشون(به عنوان والد و ناقل فرهنگ به کودک)ارایش میکنند....سوالم اینه :شما میتونید بگید این عمل با فرهنگ ما سازگار هست یا سازگار نیست؟ایا این رفتار خودش به عنوان فرهنگ روز مطرح نیست؟ایا ما به عنوان حکومت.یا روشنفکر یا معمار باید این رفتار رو عوض کنیم؟؟حق داریم ردش کنیم؟
2-فرمودید:
به هیچ عنوان نباید خانه های ما شبیه پدربزرگ هایمان باشد . اما باید به نحوی باشد که فاکتور های کیفی ِ خانه ی پدربزرگ را داشته باشد . ( در اینجا خانه ی پدربزرگ استعاره ایست از خانه ی مطلوبی که بحث پیرامون ِ ان است )}"
منظور از فاکتور کیفی چیست؟من یه مثال زدم واسه دوست تازه واردمون.اما از شما میپرسم:ایا صرف اینکه کاخ تخته جمشید مربوط به دوران داریوش کبیر است به این معناست که کاشانه مردم عادی انزمان هم اینگونه بوده؟ایا وقتی خانه طباطبایی در کاشان رو نظاره میکنیم میتونیم نتیجه بگیریم اکثر مردم انزمان در منازلی زندگی میکردند که روح معماری ایرانی درش جریان داشته؟
نتیجتا ایا حتما ما باید در منازلی زندگی کنیم که فاکتور های کیفی معماری ایرانی در ان لحاظ شده باشه؟ به فرض که این فاکتور هارو شناختیم.وحتی با فرهنگ امروزمون تطبیق دادیم که هر دوش بعیده.چه لزومی داره در بنای یک منزل مسکونی بکارش ببریم؟تعریف خانه مسکونی چیه به نظر شما؟
3-در مورد مدرنتیته ایرانی با افاضات شما موافقم.منظور من هم همین بود.ایرانی امروز از لوازم مدرنیته(صنعت..علم..بهداشت...) استفاده میکنه اما هنوز فرهنگش کاملامدرن نشده و در حال جنک با سنت میباشد. اما این فرقی در موضوع نمیکنه چون مردم ما حداقل به دنبال مظاهر مدرنیته رفتن بعدش معمارها مجبور شدن بر طبق موازین جدید طراحی کنن....
4- فرمودید:
" ایا فکر میکنید حتی الان میتوانیم بگوییم که معماری مدرن داریم؟" من میگم بله.
معماری ساختمانهای مسکونی ما مدرن شده.توجه کنید فقط مسکونی.چرا؟
چون خانه فعلی ما به نیازهای یک زندگی مدرن پاسخ میده.
و ما از یک خانه انتظار داریم به نیاز های روزمره ما پاسخ بده؟نه؟!


از دقت نظر شما صمیمانه سپاسگذارم....
سبز باشیدو پاینده ...
 

arashitect

عضو جدید
داشتم به گفتار دوستمون سپیدار فکر میکردم که یه مثال گویا از تاثیر پذیری معماری مسکونی ما از فرهنگ جامعه پیدا کردم.این مثال روشن میکنه چطور در هر دوره زمانی کاشانه جدیدی شکل میگیره و خانه های دوره قبل دیگه قابل سکونت نمیشند و ناچار روبه تخریب میروند....
از سالیان بسیار دور تا اواخر دوره قاجار با تاثیر پذیری از فرهنگ اختفای جنس مونث خانه ایرانی از 3ریز فضا تشکیل میشده:1-بیرونی(مهمان پذیر)2-اندرونی (خواب و نشیمن)3-جانبی(مطبخ-توالت-اصطبل و....)این سه ریز فضا ارتباط مستقیمی با هم نداشتند و با عنصر واسطی به نام حیاط به هم وصل میشدند.
در اوایل دوره پهلوی و با کشف حجاب کم کم بیرونی با اندرونی یکی شد اما به صورت اتاقی جداگانه به نام مهمانخانه جانمایی شد ضمن انکه اشپز خانه نیز به ایندو پیوست وداخل فرم اصلی وارد شدوبا نشیمن ارتباط پیدا کرد.
در اواییل دهه 50 نیاز به ارتباط غیر مستقییم اشپزخانه با مهمانخانه حس شد.پس پنجرهای کوچک بین ایندو پدیدار گشت...
پس از انقلاب و با چشمگیر شدن حضور زنان در جامعه شاهد این بودیم که ارتباط اشپز خانه با نشیمن و پذیرایی بی واسطه شد.ازین زمان بود که اشپز خانه اپن مد گردید...

الان فرهنگ ما با گذشته فرق دارد.زن دیگر جنس دومی نیست که بایستی از چشم نامحرم دور نگاهش داشت.پس دیگر اندرونی-بیرونی-مطبخ گوشه حیاط-جایی در منازل ما ندارند.بلکه زنان در اشپز خانه ای کار میکنند که چشم وچراغ خانه است و بیشترین مخارج برای تزیین و دکوراسیون ان میشود.
به شخصه مطمئن هستم تا 20 سال دیگر مهمانخانه هم از منزل ایرانی حذف خواهد شد و منازل ما تنها دو بخش خواهند داشت1-نشیمن(گوشه ای محل کار-گوشه ای میز کامپیوتر-گوشه ای اشپزخانه-گوشه ای تلوزیون)2-خواب (دارای سرویس حمام و توالت).زندگی این مدل از خانه را به ما تحمیل خواهد کرد.ممکن است با حسی نوستالژیک از زیبایی منزل بروجردیها صحبت کنیم اما مطمئنن در این منازل جدید راحت تر خواهیم بود.....
ایا سازگاری معماری ما با شرایط زندگی دلیلی بر بی هویتی-تقلید کور کورانه از معماری غرب-بی تمدنی-و...است؟
 

سپیدار

کاربر بیش فعال
درود فراوان بر دوست فرهیخته و با سوادمون سپیدار عزیز.
چند نکته به ذهن حقیر خطور کرد:
1-تعریف کلی از فرهنگ:ارتباط بین دو پدیده عاقل(انسان)قوانینی بوجود می اورد که به ان فرهنگ میگویند.(اشوری-داریوش-تعریفها و مفهوم فرهنگ-نشر اگاه-صفحه150-)
طبعا این قوانین در طول زمان تغییر میکنند چون نحوه ارتباط انسانها هم در طول زمان تغییر میکند.من با این گزاره:
" ما امروزه بسیاری از رفتار ها را انجام میدهیم ، بی انکه حتی ذره ای با فرهنگ ِ ما سازگاری داشته باشد . امروزه بسیاری از " عادت " ها به صورت ِ " فرهنگ ِ کاذب " در امده است."
مشکل دارم.چه ارگانی از جامعه میتونه قضاوت کنه یه رفتار با فرهنگ ما سازگار هست یا نیست؟ممکنه بتونیم بگیم این رفتار با فرهنگ سابق ما سازگار نیست). اما نمیتونیم بگیم با فرهنگ کنونی ما سازگار هست یا نه.البته منظورم از رفتار کردار هنجار است وگرنه نابهنجاری که مشخصه با هیچ فرهنگی سازگار نیست.مثال میزنم که منظورم برسه:
تا 40 سال پیش یه دختر ایرانی ارایشگاه نمیرفت تا روز عروسیش که موهاش رو کوتاه کنه.چه برسه که ارایش صورت هم انجام بده.الان شما به عینه میبینید حتی دختر های 5یا 6 ساله رو هم خود مادرشون(به عنوان والد و ناقل فرهنگ به کودک)ارایش میکنند....سوالم اینه :شما میتونید بگید این عمل با فرهنگ ما سازگار هست یا سازگار نیست؟ایا این رفتار خودش به عنوان فرهنگ روز مطرح نیست؟ایا ما به عنوان حکومت.یا روشنفکر یا معمار باید این رفتار رو عوض کنیم؟؟حق داریم ردش کنیم؟
2-فرمودید:
به هیچ عنوان نباید خانه های ما شبیه پدربزرگ هایمان باشد . اما باید به نحوی باشد که فاکتور های کیفی ِ خانه ی پدربزرگ را داشته باشد . ( در اینجا خانه ی پدربزرگ استعاره ایست از خانه ی مطلوبی که بحث پیرامون ِ ان است )}"
منظور از فاکتور کیفی چیست؟من یه مثال زدم واسه دوست تازه واردمون.اما از شما میپرسم:ایا صرف اینکه کاخ تخته جمشید مربوط به دوران داریوش کبیر است به این معناست که کاشانه مردم عادی انزمان هم اینگونه بوده؟ایا وقتی خانه طباطبایی در کاشان رو نظاره میکنیم میتونیم نتیجه بگیریم اکثر مردم انزمان در منازلی زندگی میکردند که روح معماری ایرانی درش جریان داشته؟
نتیجتا ایا حتما ما باید در منازلی زندگی کنیم که فاکتور های کیفی معماری ایرانی در ان لحاظ شده باشه؟ به فرض که این فاکتور هارو شناختیم.وحتی با فرهنگ امروزمون تطبیق دادیم که هر دوش بعیده.چه لزومی داره در بنای یک منزل مسکونی بکارش ببریم؟تعریف خانه مسکونی چیه به نظر شما؟
3-در مورد مدرنتیته ایرانی با افاضات شما موافقم.منظور من هم همین بود.ایرانی امروز از لوازم مدرنیته(صنعت..علم..بهداشت...) استفاده میکنه اما هنوز فرهنگش کاملامدرن نشده و در حال جنک با سنت میباشد. اما این فرقی در موضوع نمیکنه چون مردم ما حداقل به دنبال مظاهر مدرنیته رفتن بعدش معمارها مجبور شدن بر طبق موازین جدید طراحی کنن....
4- فرمودید:
" ایا فکر میکنید حتی الان میتوانیم بگوییم که معماری مدرن داریم؟" من میگم بله.
معماری ساختمانهای مسکونی ما مدرن شده.توجه کنید فقط مسکونی.چرا؟
چون خانه فعلی ما به نیازهای یک زندگی مدرن پاسخ میده.
و ما از یک خانه انتظار داریم به نیاز های روزمره ما پاسخ بده؟نه؟!


از دقت نظر شما صمیمانه سپاسگذارم....
سبز باشیدو پاینده ...

صمیمانه ترین سپاس های مرا پذیرا باشید . بسیار ممنونم بابت ِ نکاتی که در فرمایشتون بود و به من اموخت .
به امید انکه بیشتر از شما بیاموزم ، چند نکته را در میان میگذارم :

1. به گمانم داریوش ِ اشوری از شخصیت هایی ست که میتوان به دیدگاه ِ علمی و اصولی اش اعتماد کرد . و نزدیکی و درگیری اش با اثار نیچه ، جنبه ای دیگر بر نظام ِ فکری او افزوده . تعریفی که از ایشون در باره فرهنگ ذکر کرده بودید ، برایم بسیار جالب و تامل بر انگیز بود .

2. فرموده بودید : " چه ارگانی از جامعه میتونه قضاوت کنه یه رفتار با فرهنگ ما سازگار هست یا نیست؟ " و در ادامه به درستی گفته بودید که : " نیست؟ممکنه بتونیم بگیم این رفتار با فرهنگ سابق ما سازگار نیست). اما نمیتونیم بگیم با فرهنگ کنونی ما سازگار هست یا نه. ". . . با عبارت دوم کاملا موافق هستم و پاسخی کوتاه در باره سوال اولتان دارم : هیچ ارگانی از جامعه نمیتونه چنین قضاوتی کنه . زیرا :
داوری ان سوی در نشسته است
بی ردای شوم قاضیان
ذات اش درایت و انصاف
هیئتش " زمان " !!!
و خاطره ات تا جاودان ِ جاویدان
در تکرار ادوار داوری خواهد شد !
شاملو

اری ، به گمانم زمان ، و اصولا مفاهیم مربوط به زمان ( که اتفاقا بسیار پیچیده هم هستند ) در نهایت ِ نهایت ِ کار ، قضاوت میکنند .
در جای دیگری هم گفته بودم ، حکومت ، روشنفکر ، هنرمند ، معمار و کلا فرهیختگان ِ جامعه ، در دید ِ کلان ، باز هم جزئی از ان جامعه هستند . تفوتشان شاید تنها در این باشد که مجهز به چراغی هستند که راه را نشان دهد . راه ِ درست تر را . و هیچ یقینی در این باره وجود ندارد . چندی پیش نیم نگاهی به تارخچه ی انقلاب های دو قرن اخیر ِ جهان انداخته بودم ، در کمال حیرت متوجه شدم چه بسیار اشتباهات ، انحرافات و فجایعی که به صورت ِ جمعی رخ داده است . منظورم این است که در بسیاری موارد ، توده ی مردم ِ یک جامعه ، به معنای واقعی کلمه " اشتباه " کرده اند . یک اشتباه و در مواردی یک خطای جمعی .
و شگرف تر ان که اشتباهات ِ به اصطلاح روشنفکران ِ ان جامعه ، رادیکال تر و فاحش تر از سایر اقشار بوده ( یا لااقل اینگونه خودش را نشان میداده )
ایا ما اجازه ی تغییر داریم ؟ ایا حکومت در تعیین ِ سطح ِ سلیقه ی مردمش موثر است ؟ ایا میتواند رسانه ای به نام تلوزیون ، سطح ِ توقع ِ فرهنگ ِ دیداری و شنیداری مردم یک " کشور " را به حدی بیاورد که ساعت ها صرف ِ تماشای سریال های مبتذل و بی محتوای ان کنند ؟ و . . .

" خسرو گلسرخی " مقاله ای دارد با عنوان : " سیاست ِ شعر ، سیاست ِ هنر " به گمانم بی ارتباط با گفتگوی میان ما نباشد .

3. به نکته ی بسیار جالبی در بند ِ 2 کلامتان اشاره کردید . سوالی طرح کردید که پاسخش بسیار واضح است : خیر ! به هیچ عنوان ِ مسکن ِ عامه ی مردم در زمان کورش ، به کیفیت ِ
کاخ ها نبوده است . چنان که محله ای ان طرف تر از خانه طباطبائی ها ، خانه هایش مسلما فاقد ان مشخصات بوده . اما دوست عزیزم ، من به گونه ای دیگر به قضیه نگاه میکنم . مثالی میزنم . در ان زمان ممکن بود خانواده ای 12 بچه داشته باشد . مرگ و میر ِ کودکان امری بسیار بدیهی بوده . سطح ِ بهداشت را به عنوان ِ مثال در نظر بگیرید . حال به دوره ی اکنون بیایید . ایا ان قدر که سطح ِ کیفیت بهداشت ِ عمومی مردم بالاتر رفته ، سطح ِ کیفی ِ زیستگاهشان هم ترقی کرده ؟ روابط ِ اجتماعی شان ؟ پیوند های خانوادگی شان ؟ ایا انسان ِ امروزی نیازی به کانون ِ مستحکمی برای برطرف کردن ِ نیاز های عاطفی خود ندارد ؟
دیروز از کنار شهرک های ساخته شده در کنار اتوبان ِ همت در بخش ِ مربوط به شهرداری منطقه 22 عبور میکردم . بنا به دلایلی ارامگاه ها ( همان قبرستان ) برای من بسیار چالش بر انگیز و پر از حس های ناب و سکوت های عمیق و گاهی دریافت های متفاوته . به همین خاطر در دوره ای ، زمان زیادی را صرف پرسه زدن در قبرستان ها در شهر هایی که بودم کردم . در نهایت ِ امر ، قبرستان قبرستان است . با این مقدمه ، میخواهم بگویم حسی که از دیدن مجتمع های مسکونی ِ متراکم و خفه کننده ی این شهرک دیدم ، از بد ترین قبرستانی که دیده بودم ، بدتر بود . حال میخواهد در ان جدید ترین سیستم های ساختمانی به کار رفته باشد ، ( که باید بگویم به هیچ عنوان چنین نیست و روش های ساخت همان روش های منقرض شده است ) ، خواه میخواهد در فضای پذیرایی ان ، جایی برای تلوزیون ال سی دی چهل و دو اینچ در نظر گرفته باشد ، خواه اپزخانه ای مدرن داشته باشد . . . همه ی اینها به گمانم به هیچ نمی ارزد اگر " کیفیتی که زمان قضاوتش میکند " در انها رعایت نشده باشد .
به هیچ عنوان نمیگویم نباید مجتمع سازی کرد . نمیگویم نمیتوان در اپارتمان زندگی کرد . نمیگویم که من میدانم چگونه باید طرح ِ با کیفیت ارائه کرد . تنها میگویم اگر خانه ی پدربزرگ حقیر بود و ارتفاع پله هایش زانو ها را می فرسود ، اگر امکان نداشت بتوان تمام خانه را با ان سقف های بلند گرم کرد ، اما کرسی خانه ای بود که مرکز ِ نزدیکی ِ خانواده میشد . نمیگویم امروز با این ریتم ِ زندگی باید زیر کرسی بنشینیم و تا سحر منطق الطیر بخوانیم . میگویم فاکتور های متعالی ِ ان دوره را باید امروزی کنیم . میگویم امروزه کمتر بچه را دیدم که خاک بازی کند ( بر این نکته تاکید میکنم چرا که به گمانم یکی از فعالیت های حیاتی برای رشد هر انسانی ، خاک بازی ست . هیچ ربطی هم به داستان هایی که میگویند چون ما از خاکیم پس ان را دوست داریم و . . . ندارد ) و میپندارم اگر چنین نشود ، بی شک فردا چیزی کم خواهد داشت . حتی اگر خودمان متوجه کمبودش نشویم . ( اگر فرصت شود ، در زمانی دیگر با چند مثال ساده خواهم گفت که ادمی چقدر پوست کلفت است و بسیاری از ازردگی های روح و جسمش را حتی متوجه نمیشود )

4. پیرامون ِ بند ِ چهارم مطالبتان باید عرض کنم که به گمانم اگر هم بپذیریم رگه هایی از مدرنیته وارد معماری ِ ما شده است ، بخش ِ مسکن بی شک کم بهره ترین بخش ان بوده است . شاید به خاطر مسائل ِ جبری ، بتوان گفت بخشی از بیمارستان های ما مدرن شده است ( لااقل به سمتی رفته اند که فرم تابع عملکرد باشد ) و در مواردی مراکز خدماتی ، فرودگاه ها و تک و توک مجتمع های تجاری ، روزنه هایی از معماری مدرن را به صورت محو نمایش داده اند . اما مسکن ِ ما . . .

یک نکته ی بسیار جالب : من و شما اکنون داریم بر سر " مدرن " شدن یا نشدن ِ معماری مان بحث میکنیم ، حال انکه معماری جهان ده ها سال است که ان را از سر گذرانده . میبینید ؟ ما هم ناچاریم چنین باشیم . چون در نهایت جزئی از همین مردم هستیم . در همین کشور ِ جهان ِ سومی ( واقعا سوم؟ ) زندگی کردیم و بزرگ شدیم .


داشتم به گفتار دوستمون سپیدار فکر میکردم که یه مثال گویا از تاثیر پذیری معماری مسکونی ما از فرهنگ جامعه پیدا کردم.این مثال روشن میکنه چطور در هر دوره زمانی کاشانه جدیدی شکل میگیره و خانه های دوره قبل دیگه قابل سکونت نمیشند و ناچار روبه تخریب میروند....
از سالیان بسیار دور تا اواخر دوره قاجار با تاثیر پذیری از فرهنگ اختفای جنس مونث خانه ایرانی از 3ریز فضا تشکیل میشده:1-بیرونی(مهمان پذیر)2-اندرونی (خواب و نشیمن)3-جانبی(مطبخ-توالت-اصطبل و....)این سه ریز فضا ارتباط مستقیمی با هم نداشتند و با عنصر واسطی به نام حیاط به هم وصل میشدند.
در اوایل دوره پهلوی و با کشف حجاب کم کم بیرونی با اندرونی یکی شد اما به صورت اتاقی جداگانه به نام مهمانخانه جانمایی شد ضمن انکه اشپز خانه نیز به ایندو پیوست وداخل فرم اصلی وارد شدوبا نشیمن ارتباط پیدا کرد.
در اواییل دهه 50 نیاز به ارتباط غیر مستقییم اشپزخانه با مهمانخانه حس شد.پس پنجرهای کوچک بین ایندو پدیدار گشت...
پس از انقلاب و با چشمگیر شدن حضور زنان در جامعه شاهد این بودیم که ارتباط اشپز خانه با نشیمن و پذیرایی بی واسطه شد.ازین زمان بود که اشپز خانه اپن مد گردید...

الان فرهنگ ما با گذشته فرق دارد.زن دیگر جنس دومی نیست که بایستی از چشم نامحرم دور نگاهش داشت.پس دیگر اندرونی-بیرونی-مطبخ گوشه حیاط-جایی در منازل ما ندارند.بلکه زنان در اشپز خانه ای کار میکنند که چشم وچراغ خانه است و بیشترین مخارج برای تزیین و دکوراسیون ان میشود.
به شخصه مطمئن هستم تا 20 سال دیگر مهمانخانه هم از منزل ایرانی حذف خواهد شد و منازل ما تنها دو بخش خواهند داشت1-نشیمن(گوشه ای محل کار-گوشه ای میز کامپیوتر-گوشه ای اشپزخانه-گوشه ای تلوزیون)2-خواب (دارای سرویس حمام و توالت).زندگی این مدل از خانه را به ما تحمیل خواهد کرد.ممکن است با حسی نوستالژیک از زیبایی منزل بروجردیها صحبت کنیم اما مطمئنن در این منازل جدید راحت تر خواهیم بود.....
ایا سازگاری معماری ما با شرایط زندگی دلیلی بر بی هویتی-تقلید کور کورانه از معماری غرب-بی تمدنی-و...است؟


بدون ِ شک با مطلب شما موافق هستم بجز دو پاراگراف ِ اخر کلامتان .
طبیعی است که معماری خودش را با نیاز ها هماهنگ میکند . به هیچ وجه نمیتواند صبر کند با فرهنگ ِ یک جامعه ترقی کند و انگاه معماری بگوید : حالا نوبت ِ من است که وارد شوم !
صد درصد درست است که امروزه فرهنگ ِ ما تغییر کرده . اما پنهان کردن ِ بانوان ، ربطی به جنس ِ دوم بودنشان ندارد . ریشه در ان چیزی دارد که شما پنداشتید امروزه حذف شده است : نامحرم !
اتفاقا در یکی از تاپیک ها به تفصیل مثالی درباره همین اشپزخانه ی اپنی که شما فرمودید زدم . اتفاقا یکی از نقاط ِ ناهمگون ِ تغییرات ِ معماری ما میتواند همین نکته باشد .
بارها گفته ام ، باز هم میگویم ، در اینجا بحث ِ ارزشی نمیکنم . نمیگویم درست است یا نه . اما چه بپذیریم یا نه ، چه خوشمان بیایید یا نه ، مردم ِ ما مردمی " مذهبی " هستند . با استثنی ها کاری ندارم . چنان که در شهرک ِ پزشکان ِ امیر اباد ( در نزدیکی نور ) خودم شاهد ِ طراحی و اجرای ویلایی بودم که سفارش دهنده گانش خواسته بودند سرویس ِ اتاق مستر ، به صورت ِ اپن طراحی شود . خواسته بودند توالت بدون ِ دیوار و . . . باشد . تنها با یک تیغه از جنس بلوک شیشه ای ، ان هم به ارتفاع ِ 60 سانتی متر از یک طرف محصور بود .
اما صحبت ِ من ، صحبت ِ توده ی مردم است . کسانی که هنوز مهر داغ میکنند بر پیشانی و کسانی که چنین سفارش هایی را میدهند از جامعه ی مورد مطالعه ام خارج میکنم و انچه میماند کسانی ست که بدون شک در چارت ِ مذهبی جای میگیرند .
( برای اثبات ِ این حقیقت ، میتوانید به دلایل ِ شکست ِ جنبش ِ چپ در ایران مراجعه کنید . )
باز هم نمیگویم اشپزخانه ی اپن خوب است یا بد . میگویم ایا منطبقش کردیم یا نه . حال این انطباق هم میتواند از نظرگاه ِ طراحی معماری باشد ، هم از نظر تغییرات ِ "واقعی " فرهنگی .

شاید خودخواهی باشد ، اما به گمانم انچه از همه ی این ها مهم تر است ، جاری شدن کلام بین ما و اموختن ِ من از نکات ِ مطرح شده توسط شما بود .
بدون شک پیرامون نکاتی که ذکر کردید بیشتر مطالعه خواهم کرد .
امیدوارم شاهد نظرات مفید ِ دوستان دیگر در دگراندیشی در این مورد باشیم.
از وقتی که گذاشتید و توجهی که داشتید بسیار ممنونم .
.
.
.
 

arashitect

عضو جدید
درود بر سپیدار عزیز با گفتار نغز و شیواش....
1-در این که انسان مدرن تنهاست شکی نیست.یکی از پیامدهای انسانگرایی همین دوری انسان از جامعه است.اما حرف من اینه که دقیقا همین فرد گرایی باعث شده منازل ما جایی برای زندگی جمعی نباشند.منزل ما تبدیل به اتاق کاری شده که در ان میتوان خوابید.همین.انگار همه در هتلی زندگی میکنند که مالکش هستند.به عینه میبینیم امروزه حتی برای یک نوزاد هم اتاقی جدا گانه در نظر میگیرند حال انکه قبلا........بحث اینکه پیامدهای زندگی مدرن چیست مورد نظر ما نیست.من فقط تاکید دارم اگه منازل ما روح منازل قدیم رو ندارن یک دلیل داره اونم اینه که خود ما هم روحیه زندگی جمعی قبلا رو نداریم.چرا نداریم؟جامعه شناسها باید پاسخ بدن.این دیگه تقصیر معمارهای یک جامعه نیست.ما فقط میتونیم طبق خواسته کارفرما طراحی کنیم چون اگه اون خواسته ها پاسخ داده نشند طبعا ما هم بیکاره ای بیش نیستیم....درسته ما میتونیم بر جامعه تاثیر بذاریم اما جامعه از معمارها قویتره و خواسته هاشو پیش میبره چه ما خوشمون بیاد چه نیاد....
2-در مورد مدرن شدن معماری مسکونی ما.درسته که هنوز کاملا مدرن نشدیم(وسایل مدرن داریم اما مدرن فکر نمیکنیم)اما حداقل منازل امروز ما پاسخ زندگی شبه مدرن مارو دارن میدن...
متاسفانه تداوم معماری ما در زمان قاجار دچار شکست شد.مدرنیته وارداتی سنتهای مارو به چالش کشید.مردم به سرعت به سمت مدرنیته حرکت میکردند اما سنت و فرهنگ این وسط جا موندن...
در پایان.منظورم از این حرفها فقط این بود:جامعه ما دچار بحران مدرنیته است.ما دوره گذار رو در سیاست فرهنگ و اقتصاد...میگذرونیم.که باعث میشه معماری ما هم دچار مشکلاتی بشه.اما مشکل معماری ما خود معلول این دوره گذاره.علت جای دیگر است....
این درست نیست ما همه نارسایی هارو بکوبیم سر معماری ...ما دچار بحران هویتی هستیم که جهانی شدن باعث و بانیشه.
هروقت جامعه متعالی گشت مطمئن باشید معماری ما هم متعالی میشه.

سبز باشید وپیروز....
 

sayyah archi

عضو جدید
کاربر ممتاز
از صفحه اول که شروع کردم به خوندن این تاپیک ذوق کردم که بالاخره یه کار درست حسابی داره انجام میشه
ولی وقتی رسیدم به آخرش و دیدم اینجا هم یهو سایلنت شده فهمیدم این تاپیک هم در گیر اطاله کلام شده
همیشه میگن تا تنور داغه نونو بچسبون
اون اولش همه با ذوق و شوق اومدن ولی چون زمان زیادی صرف توضیحات شد دیگه انگار انگیزه ها کم شد
از همگی خواهش میکنم تا جمعه تکلیف کارو مشخص کنید منم هستم
موفق باشید
 

king kurosh

عضو جدید
سوال شماره 71:

سوال شماره 71:

بازم خودم سوال میدم.
سعی کردم از تمام حوزه های مربوطه سوال بدم این یکی هندسه
سوال شماره 71:
مخروطی به ارتفاع Lو شعاع قاعده R مفروض است می خواهیم گسترده این مخروط را ترسیم کنیم.
مراحل را توضیح دهید.
رسم شکل بسیار مفید خواهد بود اما الزامی نیست.
یه فرمول برای به دست اوردن زاویه مورد نیاز هست اون رو حتما توضیح بدین
 

ali_ke990

عضو جدید
سلام
ما تو دانشگاهمون انجمن داریم و شامل یه دبیر انجمن ،یه نایب دبیر ،یه سر دبیر نشریه یه روابط عمومی و چند نفر عضو علی البدله که کارمون پیگیری اردو برگزاری همایش و سمینار و مسابقه اسکیسه
 

amiramin.1990

عضو جدید
ششمین نمایشگاه آثار آرتور امید آذری و هنر جویان

ششمین نمایشگاه آثار آرتور امید آذری و هنر جویان

ششمین نمایشگاه آثار آرتور امید آذری و هنر جویان : فرآیند طراحی معماری ( اسکیس ، راندو ، فرم و فضا)

زمان : 11 - 20 آبان ماه 88 ( ساعت بازدید : 9 تا 17 )
افتتاحیه : 11 آبان ساعت 10 و workshop : در روز های 11 ، 17 و 18 آبان و سمینار فرآیند طراحی : 11 آبان ساعت 11

مکان : تهران - خیابان ولیعصر روبروی بزرگراه نیایش - بلوار اسفندیار - شماره 35 - موزه امام علی (ع) (www.iaram.ir)
تلفن : 22042048 - 22036064

جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به سایت تخصصی هنرمندان مراجعه کنید : www.omidazeri.com
 

m0nire

عضو جدید
کاربر ممتاز
انجمن علمی دانشگاه ما جزو معروفترینها و بهترینهاست.کلی فعالیت داریم و معتبریم.همایش روز ملی معمار رو به دانشگاه ما میسپرن.مدیر انجمنمون با شهردار دیدار داشته و داره و خیلی چیزای خوب دیگه:hypocrite:در کل باحالیم:w05:
 

nimaart

کاربر بیش فعال
همايش ملي زن و معماري

همايش ملي زن و معماري

عنوان کنفرانس: همايش ملي زن و معماري


حوزه(هاي) تحت پوشش: معماري و شهرسازي
تاريخ برگزاري: 24 آذر 1388 تا 25 آذر 1388
برگزار کننده: آموزشكده فني حرفه اي دخترانه سما - تهران
محل برگزاري: تهران

تاریخ‌های مهم:
مهلت ارسال چکیده: 1388/5/30
مهلت ارسال اصل مقاله: 1388/7/5
مهلت ثبت نام: 1388/8/13



محورهاي همايش :
1- زن و معماري
- زنان در حوزه ي پژوهش معماري
- نقش آموزشي زنان در معماري
- عملكرد مديريتي و اجرائي زنان درمعماري و شهرسازي
- معماري و شهرسازي در مواجهه با روانشناسي و جامعه شناسي زنان
- معماري و شهرسازي در خور زنان
2- زنان معمار
- تبيين نقش زنان معمار در معماري و طراحي شهري
- نقش زنان بر معماري جهان
- نگرش زنان معماردر طراحي منظره
- خلاقيت زنانه در معماري
- رويكرد زنان معماردر مسير معماري پايدار
3- معماري ايراني و زن
- جايگاه زن در هويت معماري ايراني
- نقش زنان در مسير تحول معماري ايراني
- حريم و حجاب درمعماري ايراني
- زن ايراني و معماري اسلامي


اطلاعات تماس با دبیرخانه:
تلفن دبيرخانه: 02144824720
فکس دبيرخانه:
ایمیل: hamayesh@tehran-samacollege.ir
وب‌سایت: http://tehran-samacollege.ir/hamayesh.htm
 

milad.ebadi

عضو جدید
همايش بزرگداشت روز جهاني معمار

همايش بزرگداشت روز جهاني معمار

همايش بزرگداشت روز جهاني معمار

با همكاري دانشگاه كاشان،بنياد علمي-پژوهشي معماري و شهرسازي ،انجمن مفاخر ايران،انجمن علمي معماري ايراني،مركز فني و پژوهشي معماري و شهرسازي دانشگاه كاشان و شهرداري كاشان
به همراه سخنراني و پانل هاي تخصصي

پانل انتهايي :گرايش هاي كارشناسي ارشد معماري ويژه ي دانشجويان با حضور متخصصين هر گرايش

زمان:12 آبان ماه 88
شروع برنامه:8 صبح

مكان:دانشكده ي معماري و هنر كاشان
 

پیوست ها

  • hamayesh2(2).jpg
    hamayesh2(2).jpg
    43.7 کیلوبایت · بازدیدها: 0

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
درود و خسته نباشید

لطفا به تاپیک آموزش آرچیکد ۱۱ رسیدگی کنید

ممنون
 

hamed_star

عضو جدید
انجمن

انجمن

سلام من تو يه دانشگاه درپيت تو شهر درپيت تر خودمون درس ميخونم كه بي درو پيكر تر از اين حرفاس كه انجمن داشته باشه چه برسه انجمن معماري لطفا در مورد انجمن و فعاليت هاش بيشتر راهنمايي كنيد شايد ماهم اي يه انجمن زديم كه بعيد مي دونم;);););)
 

monamona

عضو جدید
سلام
منم کارشناسی معماری خوندم
خیلیم دنبال کار بودم ولی هنوز بیکارم:cry:
اگه رفته بودم دنبال کارای هنری مثل آرایشگری الان کلی کاسب بودم:whistle:
ولی خدایی عاشق معماریم و اصلا پشیمون نیستم که معماری خوندم:):thumbsup2:
 

joliet_arch

عضو جدید
سلام عزیزم.ما باید ممنون یاکاموز عزیز باشیم که این تاپیکو زدن.
منم قضیه دانشگام عین شما بود. اما به لطف یاکاموز عزیز درست شدو والان خودم مدیر انجمن تازه تاسیس معماریم.
 

sarchn

عضو جدید
سلام
حالا بعد از فوق قبول شدن
درمورد اينده ي شغلي معماري چي مي دونيد؟
 

maxer

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز



اهداف همایش:

- ارائه دستاوردهاي محققين در زمينه GIS و RS درمنطقه
- معرفي زمينه هاي تحقيقاتي وجايگاه بين رشته اي
-معرفی زمینه های کاربردی GIS و RS درمنطقه
-تاکید بر استفاده این فناوری در مدیریت جامع وطرحهای منطقه ای

محورهاي همايش :

-كاربردهاي GISوRS درعلوم كشاورزي ومنابع طبيعي
- كاربردهاي GISوRS درعمران شهري وروستائي
- كاربردهاي GISوRS درمعماري وبرنامه ريزي شهري
-دستاوردهاي موردي در زمينه كاربرد تخصصي GISوRS وGps
-تعيين زمينه هاي تحقيقاتي در منطقه اردستان
-معرفي جايگاه بين رشته اي در توسعه اين فناوري
-استفاده از GISوRS در تهيه طرحهاي توسعه جامعه واقتصادي واجتماعي

با مشارکت واحد های: علوم و تحقیقات خوزستان، قزوین، تاکستان، تفت، نجف آباد، خوراسگان، بافت آخرین

مهلت ارسال مقالات: 10/10/88
اعلام پذیرش مقالات: 10/11/88
برگزاری همایش: 6/12/88


برای اطلاعات بیشتر به سایت دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردستان مراجعه کنید

http://iauard.ac.ir/pajoohesh/Conference.aspx
 

Similar threads

بالا