یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلم می خواهد

    زندگی ام را

    موقت بدهم دست یک آدم دیگر

    بگویم تو بازی کن

    تا من برگردم نبآزیآ
    زندگی کن به شیوه خودت . . .
    با قوانین خودت . . . !
    با باورها و ایمان قلبی خودت . . .
    مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند . . .
    برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی !
    هر جور که باشی ، حرفی برای گفتن دارند . . . !
    آن روزها در خاطرم هست ، اوایل دنیا را میگویم
    آغازین روزهای آغازِ من
    نخستین روزهای تنفس من در اتمسفر دنیا
    همه چیز همانگونه بود که همزادم میگفت ؛
    خنده بود ، کودکی بود ، نشاط بود
    و آرامشی که از حضور پدر ، حضور مادر در وجودم ریخته میشد
    همه چیز خوب ِ خوب بود و آبیِ آبی بود دنیا
    اما...
    از وقتی " اینجایی " شدم ،"دنیایی" شدم
    یا به قول اینها "بزرگ" شدم
    دلم دنبال گم شده ایست انگار
    همه چیز همان است ، دنیا همان است
    اما یک سلول در دلم خانه کرده
    سلول سرطانیِ تشویش و دلهره
    ثانیه ثانیه بزرگتر میشود و دلم را تنگتر و تنگتر میکند
    گاهی آنقدر دلم تنگ میشود که نفسهای عمیق هم کوتاه میشوند
    خانه ی دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار
    آسمان مکثی کرد
    رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید
    وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت
    نرسیده به درخت
    کوچه باغی است که از خواب خدا سبز از تر است
    ودر آن عشق به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
    می روی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ ،سربه در می آرد
    پس به سمت گل تنهایی می پیچی
    دو قدم مانده به گل
    پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
    وترا ترسی شفاف فرا می گیرد
    در صمیمیت سیال فضا، خش خشی می شنوی
    کودکی می بینی
    رفته از کاج بلندی بالا،جوجه بردارد از لانه ی نور
    واز او می پرسی
    خانه ی دوست کجاست؟
    تا آیفون 5 قیمتش 500 هزار تومن نشه، ازنظر من هیچ توافقی انجام نشده:|
    .
    .
    بعــــــــــله:d
    ؟؟ قبلا گفته بودم دختر آذری ام؟ چه جوری متوجه شدین؟:eek: به هر حال خیییییییییییییییییییییییلی از لطف و تبریک قشنگتون ممنووووووووونم...:redface:
    به خاطر اون حدس زیباتون، و این تبریک زیباتون،و حالا که پای عالیجناب سعدی رو هم کشیدین وسط پیجتون،
    یه بیت دااااغون کننده ی ایشون رو که خودم هردفعه با یادآوریش کیف می کنم، به شما تقدیم میکنم، باشد که شما هم لذت ببرین:
    گفتی به غمم بنشین
    یا از سر جان برخیز
    فرمان برمت جانا
    بنشینم و برخیزم...!
    مفهومو دارین؟ شبتون زیباااااا ...
    آره ه ه، خیلی لحظه های عمرم با ترانه های اجرا شده شون خاطره انگیز شده...
    ممنوووووووونم ازتون یادآوری قشنگی بود. :w27:
    کاردرستین هاا !
    آره خیلی دوسشون دارم. بعد از یه ترانه سرای عزیز دیگه، ایشون رو بیشتر از همه دوست دارم.
    اتفاقا آخرین نشست خانه ترانه، بعد از مدت ها و خیلی اتفاقی، توی سالن داشتم با دوستم در مورد ایشون حرف می زدم، بعد مجری، اعلام کرد که به به چشممون به جمال آقای گلروئی هم روشن شده...! منو بگی: :eek: :w22: یعنی گفتم کاش یه چیز دیگه از خدا می خواستم!
    آخه ایشون نمیان خانه ترانه... اما اونروز روز خوبی بود دیگه...
    منم خوبم، شکر خدا.
    آقای یزدانی رو که فراوون، اما آقای یغما... ایشون رو هم بهتون گفته بودم یا حدسی گفتین؟
    ✗פֿבایــا!
    زنـבگے مرا ڪشتــ!
    ڪمے مرگ
    لـــــــــــــــطـفا ….
    اوهوم...خطر ریزش اشک مث الان من...مث الان من که دارم هق هق گریه میکنم... مث الان من............بدم میاد از دنیاااااااااااااااااااا...اه
    جلوی بعضی از خاطره ها باید نوشت…..
    آهسته به یاد آورده شود…..
    …خطر ریزش اشک..
    سلااام حال شما؟
    میبینم که پای دو تا از محبوب های قلب من رو آوردین وسط... :lol:
    صدای آقای رضا و بدترر ترانه ی آقای یغمای عزیییز
    سلام
    رای دادی؟ میخوام درو قفل کنم:w12:
    رای گیری مسابقه عکاس باشی« دور سوم - محرم»:gol:
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا