یارانراد
پسندها
3,813

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • در سمت توام
    دلم باران ، دستم باران
    دهانم باران ، چشمم باران
    روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...
    هر اذانی که می وزد
    پنجره ها باز می شوند
    یاد تو کوران می کند ...
    هر اسم تو را که صدا می زنم
    ماه در دهانم هزار تکه می شود ...
    کاش من همه بودم
    کاش من همه بودم
    با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...
    کفش های ماه را به پا کرده ام
    دوباره عازم توام ...
    تا بوی زلف یار در آبادی من است
    هر لب که خنده ای کند از شادی من است
    زندگی با توست
    زندگی همین حالاست...
    زندگی همین حالاست...
    محمد صالح علا
    علی آقا ممنون از لطفتون
    به خدا قلبه بزرگی دارید ... درست مثله آب یه رودخانه آروووووم .... پر از صافی ... پر از آرامش ... پر از سادگی و صافی... و مهمتر از همه پر از یاد خدای مهربوووووووووووووووووووون
    من با اجازتون میرم ... خدا حافظتون ...:smile:
    نه ولی شبیه دلنوشته های خودمه ......... آرووومن ... مثل برگی که از درخت میافته .... مثل باد پاییزی
    خدا؟؟؟

    شاید به رنگ آبی آسمان است

    و شاید به سفیدی گل مریم

    و شاید خانه اش در کعبه نیست

    همینجاست ، در قلب من در قلب تو

    کعبه نماد اوست

    نماد قلبهایی که پر از یاد اوست

    خدا خانه ای ندارد

    به معنای خانه های ما

    خانه مخصوص من و توست

    دیوار مخصوص من و توست

    که در این نا امنیِ دنیا اسیریم

    که دل هایمان هوای کویر ندارد

    هوای آزادی نفسها را ندارد

    محصور ماییم

    مقصود خداست
    گاهی یادمان میرود این مسیر که شتابان در حال گذریم

    انتهایی هم دارد

    دل به گلهای خوشبوی لب جاده نبندیم

    اینها زمینگیرمان خواهند کرد

    از مسیر مان دور میکنند پروانه های خوش بال

    یادمان نرود این مسیر سبز که ما میرویم سهم هرکسی نیست

    قدر سبزی جاده ی زندگی خویش را بدانیم

    گویی خبر نداریم خیلی ها مسیرشان از جاده کویر میگذرد

    مسیر ما زیباترین مسیر دنیاست

    یادمان باشد،غفلت نکنیم

    به گلهای دلفریب دل نبندیم

    خدا انتهای مسیر منتظر ماست
    چشمم به دستان خداست

    دلم قرص به محبت انبیاست

    وقلبم آرام به شفاعت اولیاست

    من نجابت را از علی آموزم

    غیرت را از ابالفضل

    و شفاعت را از حسین میخواهم


    من گره به دامان خدا خواهم زد

    که خدامیدهد آنچه میخواهم

    نگاهم به رحمت اوست مگر نه من

    بیچاره تر از بیچاره، روسیاه روسیاهم


    وهمیشه خواهم گفت که من ؛

    یک مسلمانم ، یک مسلمانم
    خدایا

    اگر از شبهای من خیال را بگیری

    باورهای کهنه ام پاره خواهند شد

    و بر هرچه نام امید خط خواهم کشید

    و تو را شاید از اوج دلم به زیر کشم

    و شاید از یاد بردمت....!!!

    و در عصیانی گناه در ارتفاع ایستادم

    خیال را از من نگیر، هرچه خواستم ندادی ، این را از من نگیر

    خواستم گله کنم ، خشمت را نشانم دادند

    خواستم گریه کنم ، رحمتت را

    خواستم از تو بگریزم ، آتشت را

    خواستم به سمتت بیایم ،.... هیچ ندیدم

    همه گفتند تو در دلهای پاک جای داری

    دیوانه شده ام ، به جنون رسیده کارم

    اگر هستی ، اگر مطلق من توئی...

    من به دستانت نیازمندم!!!

    من سیاه ، من خطاکار ، من پست

    اما اینها به قامت مهربانی تو میرسند؟؟؟
    مسجد جامع قزوین ...................... جایی برای هم صحبتی با خالق ........... تکه ای از بهشت روی زمین

    [IMG]
    :gol:

    .
    .
    .


    :gol:ساده ترین راه اثبات ولایت برای فقیه جامع الشرایط...:gol:
    مردهای واقعی نه موهای رنگ کرده دارن
    نه ابروهای برداشته
    نه شال میندازن دور گردنشون
    نه موهاشونو سیخ میکنن
    نه کلمه هایی مثل:عجیجم وعجقم بلدن...
    نه شلوار لی پاره میپوشن
    نه حرفهای رکیک میزنن
    نه با دیدن هر دختری دلشون غیژ میره
    نه وقتی به یک زن سلام میکنن تو صورتش زل میزنن
    نه وقتی سوار تاکسی میشن خودشون رو ول میکنن
    نه گردندبند مندازن
    نه گوشواره
    مردهای واقعی موهای رنگ خودشون رو دارن
    همون سگرمه های توهم که وقتی خانومش رو میبینه از هم باز میشن
    شال نمیندازن بلکه موقع تنهایی اون دست رفیقشه که دور گردنش میفته
    هیچ وقت جلوی خانومش حرف رکیک نمیزنه
    هر دختری که از جلوش رد میشه تنها چیزی که میبینه آسفالت روی خیابونه
    وقتی سوار تاکسی میشه به تنها چیزی که نگاه میکنه فضای بیرون وبه چیزی که چسبیده در تاکسی
    این جور مردها تنها چیزی استفاده میکنن حلقه شونه
    به اینا میگن:مــــــــــرد
    دل من در دل شب

    خواب پروانه شدن می بیند !

    مهر صبحدمان داس به دست

    خرمن خواب مرا می چیند !

    آسمانها آبی

    پـَـر مرغان صداقت آبی است

    دیده در آئینه ی صبح تو را می بیند ....

    از گریبان تو صبح صادق

    می گشاید پـَـر و بال .....
    مردهای واقعی نه موهای رنگ کرده دارن
    نه ابروهای برداشته
    نه شال میندازن دور گردنشون
    نه موهاشونو سیخ میکنن
    نه کلمه هایی مثل:عجیجم وعجقم بلدن...
    نه شلوار لی پاره میپوشن
    نه حرفهای رکیک میزنن
    نه با دیدن هر دختری دلشون غیژ میره
    نه وقتی به یک زن سلام میکنن تو صورتش زل میزنن
    نه وقتی سوار تاکسی میشن خودشون رو ول میکنن
    نه گردندبند مندازن
    نه گوشواره
    مردهای واقعی موهای رنگ خودشون رو دارن
    همون سگرمه های توهم که وقتی خانومش رو میبینه از هم باز میشن
    شال نمیندازن بلکه موقع تنهایی اون دست رفیقشه که دور گردنش میفته
    هیچ وقت جلوی خانومش حرف رکیک نمیزنه
    هر دختری که از جلوش رد میشه تنها چیزی که میبینه آسفالت روی خیابونه
    وقتی سوار تاکسی میشه به تنها چیزی که نگاه میکنه فضای بیرون وبه چیزی که چسبیده در تاکسی
    این جور مردها تنها چیزی استفاده میکنن حلقه شونه
    به اینا میگن:مــــــــــرد
    آدم ها لالت می کنند...

    بعد هی می پرسند:

    چرا حرف نمی زنی؟!...

    و این خنده دار ترین نمایشنامه ی دنیاست..!
    ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ؟
    ﯾﮏ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﺑﺎﯾﺪ
    ﺭﻭﯼ ﯾﮏ ﺗﮑﻪ ﮐﺎﻏﺬ ﺑﻨﻮﯾﺴﯽ
    ﺗـﻌﻄﯿــﻞ ﺍﺳﺖ !
    ﻭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯽ ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺍﻓـﮑﺎﺭﺕ
    ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺳﺘﺮﺍﺣﺖ ﺑﺪﻫﯽ
    ﺩﺭﺍﺯ ﺑﮑﺸﯽ
    ﺩﺳﺖ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﺳﺮﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
    ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﻮﯼ
    ﻭ ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﺳــﻮﺕ ﺑﺰﻧﯽ
    ﺩﺭ ﺩﻟـﺖ ﺑﺨﻨــﺪﯼ ﺑﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﻓـﮑﺎﺭﯼ ﮐﻪ
    ﭘﺸﺖ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﺫﻫﻨﺖ ﺻﻒ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﻧﺪ
    ﺁﻥ ﻭﻗﺖ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮﯾـﯽ :
    ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻣﻨﺘـﻈـﺮ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ !
    بخاطر پابرهنه بودنم ازمن گذشت
    .
    .
    .
    .
    .
    همان کسی که در راهش، کفشهایم پاره شد...!!!

  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا