mani24
پسندها
36,402

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • زمستان آمد

    زمین سپید است و برف می بارد

    دلم شکسته است و اشک می بارد

    فقط به جا مانده از او رد پایی خیس

    دلم دلم کو ....

    او با خود برد

    دلم دنبال آن رد پا می کند

    داد میزنم برف ها یارم رفت

    عشق و سپیده و بهارم رفت

    باز برف ها می بارند اما یادش هست

    چشم ها " صدا" رد پایش هست.
    با تو ام

    ای آنکه به لحظه های


    سرد فصولم


    گرمای عشق هدیه کردی !


    آری با تو ام


    تو خوب میدانی


    که در سکوت نگاهم


    و در هر نفسم بوده ای


    تو ...


    ویرانه های قلبم را


    شایسته اقامت دانستی


    و به من اموختی که


    در دورترین فاصله ها هم


    میتوان به هم نزدیک بود


    ای انکه کلیشه های نگاهت


    جلوه بخش صفحه قلبم
    من آهنگ توام حالا

    تو آواز منی کم کم

    به یک اندازه خوشبختیم

    به یک اندازه ، مثل هم



    به یک اندازه قلب ما

    تو این آوار ویرونه

    غرور هردومون حتی

    به یک اندازه پنهونه



    من از طعم تو شیرینم

    تو از احساس من شادی

    به یک اندازه دل دادم

    به یک اندازه دل دادی



    نه تو مجبور دلتنگی

    نه من محکوم بی صبری

    نه دنیای تو بارونی

    نه حال و روز من ابری



    تو رو از حس تنهایی

    منُ از مرگ ترسونده

    به یک اندازه اسم ما

    به یاد زندگی مونده
    چشمانت را

    کوک کن

    برایِ یک نگاه

    مانده به من

    اگر خواب بمانی

    کابوس

    مرا خواهد برد...!
    تمام این شهر یک طرف

    تو یک طرف

    خیالت راحت باشد

    من

    طرف تو را

    به مردم این شهر نمی دهم

    .....!
    هر روز

    تمام نیمکت های 5 بعداز ظهر را بی تو مینشینم

    تمام شعر های بی تو را مرور میکنم

    و تمام ساعت های 7 عصر را بی تو به خانه برمیگردم

    اما...

    من که دو پا بیشتر ندارم...

    صدای نداشته ی قدم هایت را چه کنم
    دیدی که سخــــت نیســـــت


    تنها بدون مــــــــــن ؟!!


    دیدی صبح می شود


    شب ها بدون مـــــــــن !!


    این نبض زندگی بــــــــی وقفه می زند…


    فرقی نمی کند


    با مــــــن …بدون مــــــن…


    دیــــــروز گر چه ســـــــخت


    امروزم هم گذشت …!!!


    طوری نمی شود


    فردا بدون مــــــن !!!…
    بعد از تمام باران ها

    بعد از برف ها

    حرف ها...

    حرف ها...

    توخواهی آمد!

    قول داده بودی.

    خاطرت هست؟!
    قرارمان یک مانور کوچک

    بود!

    قرار بود...

    تیرهای نگاهت مشقی باشد
    !
    اما ببین
    ،
    یک جای سالم برقلبم نمانده است!!!





    نامه ای خواهد رسید از ناکجا آباد اما برای تو،

    فقط برای تو،

    شاید قصه ای باشد از امید بی کران،تنها ایمان بیاور به وجود پستچی مهربان آسمان!!!
    نیمه ی پر لیوان عشقمان رو ببین:

    من...

    تو...

    چای شیرین...

    تو هم میزنی

    من حل میشوم!!

    عشق میماند و لیوان و تو

    همین....
    کمبود خواب

    با یک روز مرخصی حل می شود.

    کمبود وقت

    با مدیریت زمــان.


    سایر کمبود ها نیـــز علاجی دارند

    ...
    با کمبود دست هایت چه کنــم ؟!!!
    روی دیوار

    روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو

    چشــــم می کشم و دهانی که بخندد

    به این همه تنهایی و انتـــظار ...

    این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ

    و تکه ذغالی که خطــــ می کشد

    نیامدنتـــــــــ را ...
    گمت کرده ام... در این هیاهو وجودت نادیده مانده است...

    **

    نه ...تو هستی...آشکاری و پیدا...این منم که گم شده ام...غرق در این تنگ شده ام...

    **

    دراین تنگ بلورین...همانکه همیشه فریبش را خورده ام...

    تنگی بلوری در کنار دریایی بی کران...
    دلـــ ـتـ ــنـ ــگـ ــــم . . . !

    بــ ـــراي كـ ــسـ ـــي . . .

    كـــــ ــه . . . !

    مــ ــدتــ ــهــ ـــاسـ ــتــ ـــ . . .

    بـــ ـــي آنـــ ــكــــ ـــه . . .

    بـــ ــــاشـــ ــد . . .

    زنـ ــــدگــ ــي اش كــ ـــردم . . . !
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا