mani24
پسندها
36,402

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • دلم برایت تنگ است ....یار من ...

    دوست دارم .....تکیه کردن بر شانه هایت را .....زیرا تکیه گاه من تو هستی ....عشق من ...

    یاد هست ؟؟

    این منظره جزئی از خاطراطمان است .....فصلی از نگاهمان ....که ما را عاشقتر از همیشه کرد ...

    نگاه خوشید ....دلمان را از همیشه گرم تر کرده بود ...

    ترنم باد ....موسیقی عاشقی را مینواخت .....

    باد دلدادگیمان را به همه ی عاشقان خبر میداد ...

    بیا ....همراه من ....این خاطره را از دوباره تکرار کنیم ...

    ای عشق ....دفتر خاطرات من و تو را همه ی عاشقان میدانند ....




    عشق من

    بیا که دلتنگم .........

    بیا که اغوشم را برای داشتن حرارت اغوشت بی تابی محض است ...به مانند زمین ـ باران را .......به مانند گل ـ افتاب را ......

    این عشق را شاهدان گیریم ........که چه زیباست عشق در نگاه عاشقان .....

    بیا ..... که من سخت دلتنگم ......

    زندگی من ....


    عشق من ...

    چقدر بیتابم در این لحظات که نیستی و یادت را به اغوش میکشم ....

    چقدر بیتابم ...

    چقدر بیتابم این لحظات را که دوریت را به رخ عاشقانه های من میکشند ...

    ای کاش ......می امدی و نمیگذاشتی که روزگار فاصله ها برای عشقمان علم کنند ...

    ای کاش بیایی و مرا با خود به سرزمین قلبت به حصار زیبای اغوشت بری ...

    چشمانم خمار و مست از دیدار تو .........تنم گرم از اغوش تو ....

    من تو را میخواهم .....لحظه های با تو بودن را ....

    تو را ...

    عشق من ...


    نرگس




    بیا در اغوشم .......

    این اغوش برای توست .....

    این عهد .این پیمان قلبم ازان توست .برای توست .....

    برای تو یار من ...




    شاهزاده ی من

    دلتنگتر از همیشه به اغوشم بکش و مرا از عاشقی برگیر ...

    عاشقم کن به این عشق ...

    حرارت بریز بر اغوشم ...

    صدایم کن تو از عشقت ....که من سخت محو تماشایم ...

    مرا در برگیر از نسیمی که کلام پرواز عاشقانه را به شمیم قلب های پر از احساس نجوا میکند ...

    کنارم باش ...ای عشق ....

    بمان با من ....بریز از حرارت عشق بر دامان بی کسی ها و مرا همدم و یار باش ...



    بمان با من ....

    بمان عشقم ...

    نرگس فاطمی


    شاهزاده ی بی نظیر من ...

    گریزانم از نگاه فاصله هایی که گاه بی گاه مرا تسخیر خود میکنند که گویی مرا از تو دور سازند .....

    من به تنهایی توان مقابله با سرکشی شان را ندارم .....

    یارم .....این قلم محبت تو و این قلب مهربان توست .....

    این عهد عاشقانه ی توست که مرا بر این فاصله ها تحمل است ....

    من به دستان تو اشنایم ......

    به نگاه تو عاشقم ............به زیبایی درون تو زیبایی را میشناسم .....

    من .....عاشقم .....

    عاشق به نگاهی که گرچه فرسنگها از من دور است اما همیشه در من است .....

    من عاشق به نگاه قلب توام........

    زندگی من


    باتو عاشق شدم .......و همه ی ترانه هایم به حقیقت رسید

    تن سردم در وجود گرم تو حیات بخشیده شد ....

    من میزبان نفسهای عاشقانه توام ....

    من لیلی تو ....عاشق توام ....

    زندگی من





    پسر دریا

    اینجا همان میعادگاهیست که قولش را به دختر دریا داده ای .....


    اغوش تو .....طلوع خورشید زندگی .....دستانت قفل شده در دستانم .....

    نسیم دریا که این عهد را همراه زمین و اسمان جشن میگیرد ....

    من در کنار تو و با تو خوشبختم ....

    زندگی من ...



    من دلم می خواهد
    خانه ای داشته باشم پر دوست
    کنج هر دیوارش
    دوست هایم بنشینند، آرام
    گل بگو گل بشنو
    هر کسی میخواهد
    وارد خانه عشق و صفایم گردد
    یک سبد بوی گل سرخ
    به من هدیه کند
    شرط وارد گشتن
    شست و شوی دلهاست
    شرط آن داشتن
    یک دل بی رنگ و ریاست
    بر درش برگ گلی میکوبم
    روی ان با قلم سبز بهار
    مینویسم ای یار
    خانه ما اینجاست
    تا که سهراب نپرسد دگر
    خانه دوست کجاست ؟!
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا