aramesh"
پسندها
134

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • خار خندید و به گل گفت سلام
    و جوابی نشنید
    خار رنجید ولی هیچ نگفت
    ساعتی چند گذشت
    گل چه زیبا شده بود
    دست بی رحمی نزدیک آمد،گل سراسیمه ز وحشت افسرد
    لیک آن خار در آن دست خلید و گل از مرگ رهید
    صبح فردا که رسید
    خار با شبنمی از خواب پرید
    گل صميمانه به او گفت سلام...
    گل اگر خار نداشت
    دل اگر بی غم بود
    اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود،
    زندگی
    عشق
    اسارت
    قهر و آشتی
    همه بی معنا بود...
    آنگاه که نمادی از امید در فنجان قهوه ات نمی بینی

    و در طالعت نیز خبری از معجزه نیست

    بدان که خداوند همه چیز را به خودت سپرده تا بهترین ها را بسازی . . .
    خدا تنها روزنه امیدی است که هیچ گاه بسته نمی شود...
    تنها کسی است که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد....
    با پای شکسته هم می توان سراغش رفت...
    تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمی دارد...
    تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند...
    وقتی همه پشت کردند اغوش میگشاید...
    وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت می شود....
    وتنها سلطانی است که دلش بابخشیدن ارام میگیرد...

    خدا را برایت ارزو دارم...
    خیلی حرفهای قشنگ بلد نیستم بنویسم
    فقط مینویسم
    ارام با احتیاط بخوانید
    انقدر نوشته ام و بی صدا گریسته ام در حین نوشتنش که
    سطحش هم لغزنده شده
    کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
    کاش در باور هر روزه مان
    جای تردید نمایان می شد
    و سوالی که چرا سنگ شدیم
    و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟
    کاش می شد که شعار
    جای خود را به شعوری می داد
    تا چراغی گردد دست اندیشه مان
    کاش می شد که کمی آینه پیدا می شد
    تا ببینیم در آن صورت خسته این انسان را
    شبح تار امانت داران
    کاش پیدا می شد
    هیچ وقت نگران فردایت نباش ... خدای دیروز و امروزت ؛ فردا هم هست ...!
    ما اولین دفعه است که تجربه بندگی داریم اما او قرن هاست که خداست.


    سلام خوبی؟:d

    عکاس باشی با موضوع شکلات اومده :w12:

    میخوایم ببینم شکلات خوشمزه ای که تو خونه شما به مهموناتون چشمک میزنن چه رنگی شکلی دارن:d

    از شکلات های تو کمد که قایم کردی عکس خوشکل بگیر و برای ما بفرست...[IMG]
    خدای مهـــربان من: همیــــشه جایی در حوالی دلتــنگی من جــاری می شــوی…
    جــاری می شــوی در ابـــریِ چشــمانـــم…
    و می بـــاری آنقــدر تا زلال شـــوم…
    تا آســمانی شــود هــوایِ دلــم…
    آنقــدر که با همـــه روحـــم حــس کنـــم…
    داشتــــن تو … می ارزد… به تمـــام نداشــته هـــای دنیــــا… می ارزد…،می ارزد…
    سوره نساء آیه مبارکه 19 :



    تاپیک: [ آیــــــه گـــــــرافـی ]
    سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند
    که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی
    قصه عشق “انسان” بودن ماست . . .
    هر شب نبودنت اینجا هزینه بالایی دارد...


    یک قوطی کبریت

    دو پاکت سیگار
    وسالها
    سرفه...
    هوای سرد پاییز است و من
    از پنجره
    در کوچه ی دلواپسی
    اشک بر....
    غبار پشت پای خاطرات تلخ تو
    بیهوده می ریزم.....
    نسیم صبح هم چون تو
    به رسم بی وفایی
    خاک غفلت را
    به درگاه دو چشم خیس من
    شاباش می ریزد.....
    تمام خاطراتم در غبار رد پایت
    زود می سوزد
    تمام بوسه هایت را
    تگرگ اشک می شوید...
    درخت نارون
    نامردیت را
    با به رقص آوردن برگهای زردش
    در عزایم
    پاس می دارد...
    چه نامردی...
    چقدر سرما....
    من از سرما
    من از سردی فصل بی کسی
    خود را ...
    در آغوش محبت می کشم شاید
    بفهمم طعم خودخواهی چه شیرین است....!
    از دکتر مسعود اصغر پور
    ماهی سیاه کوچولو به خودش گفت: مرگ خیلی آسان می‌تواند الان به سراغ من بیاید، اما من تا می‌توانم زندگی می‌کنم. نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یک وقتی ناچار با مرگ روبرو شدم که می شوم مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد.
    روزها پر و خالی می‌شوند
    مثل فنجان‌های چای در کافه‌های بعد از ظهر
    اما هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد
    این‌که مثلا تو ناگهان در آن سوی میز نشسته باشی .
    گاهی فنجانی روی کاشی‌ها می‌افتد
    حواس ما را پرت می‌کند...
    کاش مــیـشـــُـــد جـــای خالـــی تو را هـــَــم
    با گزیـــنه مناســـب پـــُــر کــرد...
    ما رسم دوستیمان مثل نان نیست که گرمش در سفره دل باشد و سردش سهم نمکی..... چه گرمای حضورت ، چه سرمای نبودت را دوست دارم....!
    هيچ روزي تکرار نمي شود هيچ شبي ، دقيقاً مثل شب پيش نيست و نگاه قبلي مثل نگاه بعدي روزها ، همه زودگذرند چرا ترس ، اين همه اندوه بي‌دليل براي چيست ؟ هيچ چيزي هميشگي نيست فردا كه بيايد ، امروز فراموش شده است...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا