مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی

و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم



رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصایی

خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم

من به رسمي که ظريفان همه عشقش نامند
با تو مي مانم و با جور تو سر خواهم کرد
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
من به رسمي که ظريفان همه عشقش نامند
با تو مي مانم و با جور تو سر خواهم کرد
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم


من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت

هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من به رسمي که ظريفان همه عشقش نامند
با تو مي مانم و با جور تو سر خواهم کرد
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اين ديار نداند کسي زبان مرا
کجاست آنکه شناسد غم نهان مرا

به شکر نعمت ديدار جان برافشانم
اگـر به من برســانند همزبان مرا




اندازه نگهدار که اندازه نکوست ... هم لایق دشمن است و هم لایق دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یاد باد آنکه ز نظاره‌ی رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا


خواجوی کرمانی
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
یاد باد آنکه ز نظاره‌ی رویت همه شب
در مه چارده تا روز نظر بود مرا


خواجوی کرمانی
از این آتش که در عالم فتاده‌ست

ز دود لشکر تاتار چونی

در این دریا و تاریکی و صد موج

تو اندر کشتی پربار چونی

منم بیمار و تو ما را طبیبی

بپرس آخر که ای بیمار چونی

مولوی
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
از این آتش که در عالم فتاده‌ست

ز دود لشکر تاتار چونی

در این دریا و تاریکی و صد موج

تو اندر کشتی پربار چونی

منم بیمار و تو ما را طبیبی

بپرس آخر که ای بیمار چونی

مولوی


یاری اندر کس نمیبینم
یاران را چه شد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این گلشن بود خاکم، نه آن مرغ هوسناکم
که هر ساعت به گلزاری کشاند آشیانش را

از سحر تا به سحر مژده ديدار تو بود
چه کند اين دل من هر شبه بيدار تو بود
گوشه چشمي به دل غمزده ام کافي بود
که بگويم دل من يکسره بيمار تو بود

* * * * ** * * * *
* * * * ** * * *
 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از سحر تا به سحر مژده ديدار تو بود
چه کند اين دل من هر شبه بيدار تو بود
گوشه چشمي به دل غمزده ام کافي بود
که بگويم دل من يکسره بيمار تو بود

* * * * ** * * * *
* * * * ** * * *
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد خط تو بر اب میزدم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حکیمان دوري را شرط دوستي گفته اند

حکمتت کو که چنين ناله ز دوري کرده اي؟

* * * * ** * * * * * * *
* * * * ** * * * * * *
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ما را سپس به رحمت بی منتها ببخش[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]هر چند ما نه ایم سزاوار رحمتت[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]ما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخش[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]ناشناس[/FONT]
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب گناه جمله جهان را به ما ببخش
ما را سپس به رحمت بی منتها ببخشهر چند ما نه ایم سزاوار رحمتتما را بدانچه نیست سزاوار ما ببخشناشناس
سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل
بيرون نميتوان كرد الا به روزگاران
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سعدي به روزگاران مهري نشسته بر دل
بيرون نميتوان كرد الا به روزگاران

نه قوتی که توانم کناره جستن از او​
نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم​

نه دست صبر که در آستین عقل برم​
نه پای عقل که در دامن قرار کشم​

ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست​
جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم​
 

nasim_shsh

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا دل به تو پيوستم، راه همه در بستم
جايی که تو بنشينی، بس فتنه که برخيزد

در ره ویران دل، اقلیم دانش ساختن***در ره سیل قضا،بنیاد و بنیان داشتن
دیده را دریا نمودن،مردمک را غوصگر***اشک را مانند مروارید غلطان داشتن
 

self.f_t_m990

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
در ره ویران دل، اقلیم دانش ساختن***در ره سیل قضا،بنیاد و بنیان داشتن
دیده را دریا نمودن،مردمک را غوصگر***اشک را مانند مروارید غلطان داشتن


نازك آراي تن ساق گلي
كه به جانش كشتم
و به جان دادمش آب
اي دريغا به برم مي شكند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا