گذشته به من اموخت عاشقی زیباشت اما دردناک هست
اینده مرا از عشق میترساند
حال مرا باز بسوی عشق سوق میدهد
اما نمیدانم چرا دیگر نمیتوانم به عشقی اعتماد کنم
کودک زمزمه کرد: (خدایا با من حرف بزن). و یک چکاوک در مرغزار نغمه سر داد.
کودک نشنید.
او فریاد کشید: (خدایا! با من حرف بزن). صدای رعد و برق آمد.
اما کودک گوش نکرد.
او به دور و برش نگاه کرد و گفت:
(خدایا! بگذار تو را ببینم). ستاره ای درخشید. اما کودک ندید.
او فریاد کشید(خدایا! معجزه کن). نوزادی چشم به جهان گشود. اما کودک نفهمید.
او از سر ناامیدیگریه سر داد و گفت:
(خدایا به من دست بزن. بگذار بدانم کجایی). خدا پایین آمد و بر سر کودک دست کشید.
اما کودک دنبال یک پروانه کرد.
او هیچ درنیافت و از آنجا دور شد................................................
تو را دوست دارم
در این باران می*خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته باشی
من عبور کنم
سلام کنم لبخند تو را در باران می*خواستم
می*خواهم
تمام لغاتی را که می دانم برای تو
به دریا بریزم
دوباره متولد شوم
دنیا را ببینم
رنگ کاج را ندانم
نامم را فراموش کنم
دوباره در آینه نگاه کنم
ندانم پیراهن دارم
کلمات دیروز را
امروز نگویم
خانه را برای تو آماده کنم
برای تو یک چمدان بخرم
تو معنی سفر را از من بپرسی
لغات تازه را از دریا صید کنم
لغات را شستشو دهم
آنقدر بمیرم
تا زنده شوم…
دلم برایت تنگ است دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…
دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد…
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق میکند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…
دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد…
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که مشامم به دنبال عطر تن اوست…
دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…
دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…
دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…
دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…
دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر میکند…
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…
دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است…
دلم برای کسی تنگ است
دریا بالا آمدآنقدر کهدر قاب پنجره جای گرفتنمی دانمشاید هم پنجره پایین رفتتا دریا را به من نشان بدهدبالاخره از این اتفاق ها می افتدوقتی که تو باشی.حالا که نیستیمن به پرندگان حق می دهمکه نخوانندهمین طور به خورشیدکه مضحک و منگمثل یک دلقک دیوانه از کوچه ها بگذرد...
دردی که در دل داری حتی اگر مثل کوه مقاوم و محکم باشی باز هم این درد تو را زمین میزند
درد دل تنگی سخته وقتی میاد سراغت بهتر تسلیم باشی وگرنه عذابت میده
درد عاشقی سخته اما شیرین
ارزو دارم همیشه عاشق باشی و درد عاشقی را حس کنی