دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
............

............

گاهی یاد بگیر خودت دلت را ارام کنی اخر هیچکس نمیداند در دلت چه غوغایست تا ارمش کنند
 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلتنگم! دلتنگ از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در
رگهایم جاری کرد..
درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬ دوری از تو حسرتی عمیق به
قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند
دلتنگ برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش ٬ برای داشتنش داشتم..
دلتنگ از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسی
که دوستش دارم کنده شوم..
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به نام او که آفرید مرا تا دوست بدارم تو را بی آنکه بدانم چرا؟؟؟ ♥
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مهربانم به من
بگو سفر بخیر برای من دعا کن


ای همیشه پناه من تو راهت و ز راه من
جدا کن
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]
گویی سالهاست که می
شناسمت...
[/FONT]
[SIZE=+0][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]بلکه
قرنها...[/FONT]
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حضور محسوست را...
[/FONT]
[/SIZE]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]لبخندهای گاه و بی گاهت را..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همه را می شناسم ..[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]برایم ملموسی ...

تمام خاطراتی را
که با تو نداشته ام...[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تمام حرفهایی که به هم نگفته
ایم..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]تمام یادگاری هایی که به هم نداده ایم..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]حتی تمام ثانیه هایی را که با هم نبوده ایم
. . [/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]همه را به خاطر دارم..
امروز بدون تو
..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]عبور کردم از کوچه هایی که با
تو[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از آن نگذشتم ..[/FONT]​
[SIZE=+0][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]از کدام کوچه با هم گذشتیم ؟؟
[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هیچ کوچه ای نبود
...[/FONT][/SIZE]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]هیچ از تو ندارم ...هیچ !
سکوت عمیق
چشمانت..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]روح غریبت ..[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]رمز و راز درونت ...[/FONT]​
[FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]صدایت ...
ولی برایم ملموس
است..[/FONT][FONT=tahoma,arial,helvetica,sans-serif]گویی قرن هاست که با من
بوده ای..
گویی سالهاست که می شناسمت ...
[/FONT]​
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[SIZE=+0]
ای
کاش میدانستی...[/SIZE]


[SIZE=+0]من سکوتم حرف است...[/SIZE]

[SIZE=+0]حرف هایم حرف است...[/SIZE]

[SIZE=+0]خنده هایم حرف است...[/SIZE]

[SIZE=+0]کاش میدانستی...[/SIZE]

[SIZE=+0]میتوانم همه را پیش تو تفسیر
کنم!![/SIZE]


[SIZE=+0]کاش میدانستی...[/SIZE]

[SIZE=+0]کاش میفهمیدی...[/SIZE]

[SIZE=+0]کاش و صد کاش نمی
ترسیدی...[/SIZE]


[SIZE=+0]که مبادا دل من پیش دلت گیر
کند!![/SIZE]


[SIZE=+0]یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو
زنجیر کند...[/SIZE]


[SIZE=+0]من کمی زودتر از خیلی
دیر...[/SIZE]


[SIZE=+0]مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم
کرد!![/SIZE]


[SIZE=+0]تو نترس...[/SIZE]

[SIZE=+0]سایه ها بوی مرا سوی مشام تو
نخواهند اورد..[/SIZE]


[SIZE=+0]کاش میدانستی...[/SIZE]

[SIZE=+0]چه غریبانه به دنبال دلم خواهی
گشت...[/SIZE]


[SIZE=+0]در زمانی که برای غربتت سینه ی
دلسوزی نیست..[/SIZE]


[SIZE=+0]تازه خواهی فهمید...[/SIZE]

[SIZE=+0]مثل من عاشق مغرور شب افروزی
نیست!!
[/SIZE]
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتار من عادي
است
اما نمي دانم چرا
اين روز ها
ازدوستان وآشنايان
هر كس مرا مي
بيند
از دور مي گويد
اين روز هاانگار
حال وحواي ديگري داري!
اما
من
مثل هر روزم
با آن نشاني هاي ساده
وباهمان امضا،همان نام
وباهمان رفتار
معمولي
مثل هميشه ساكت وآرام
اين روزها گاهي
از روز وماه وسال
،ازتقويم
ازروز نامه بي خبر هستم
حس مي كنم گاهي كمي كمتر
گاهي شديدا
بيشترهستم
حتي اگر مي شد بگويم
اين روزها گاهي خدا راهم
يك جور ديگر مي
پرستم
اما
غير از همين حسها كه گفتم
وغير از اين رفتار معمولي
وغير از
اين حال وحواي ساده وعادي
حال وحواي ديگري
در دل ندارم
رفتار من عادي
است
(قيصر امين پور)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتار من عادي
است
اما نمي دانم چرا
اين روز ها
ازدوستان وآشنايان
هر كس مرا مي
بيند
از دور مي گويد
اين روز هاانگار
حال وحواي ديگري داري!
اما
من
مثل هر روزم
با آن نشاني هاي ساده
وباهمان امضا،همان نام
وباهمان رفتار
معمولي
مثل هميشه ساكت وآرام
اين روزها گاهي
از روز وماه وسال
،ازتقويم
ازروز نامه بي خبر هستم
حس مي كنم گاهي كمي كمتر
گاهي شديدا
بيشترهستم
حتي اگر مي شد بگويم
اين روزها گاهي خدا راهم
يك جور ديگر مي
پرستم
اما
غير از همين حسها كه گفتم
وغير از اين رفتار معمولي
وغير از
اين حال وحواي ساده وعادي
حال وحواي ديگري
در دل ندارم
رفتار من عادي
است
(قيصر امين پور)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

[SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0]این روز ها همه
چیز خوب است....
گاه من درس میخوانم و گاه درس مرا...

گاه من شعر می نویسم و گاه شعر مرا...

این روز ها بیشتر در حال ورق خوردنم...

تکراری شده ام٬ برای خودم....

و تلخ تر شده ام...

این روز ها گاهی حافظ برم میدارد و فالش را از چشمانم میخواند...

و گاه جزوه هایl برم می دارند...

نگاهشان بر تنم سنگینی می کند....

سطری از من می خوانند....

و به طرفی پرت می شوم....

این روز ها ....

حتی گاهی سر رسید دست نخورده ی سال ۹۰ هم می شوم !

این روز ها جز خودم٬

همه چیز می
شوم!
[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]

[SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0]

این روز ها جور دیگری می خوابم٬
این روز ها شب ها به "هیچ" فکر می کنم!

به خودِ خودِ "هیچ" !

نه کمی این طرف تر از "هیچ" و نه کمی آن طرف تر از آن!

این روز ها "هیچ "٬ تمام ذکر من است٬

تمام فکر من است...

این روز ها حتی صدای "هیچ" را می شنوم...

و آوازش را...

و او را می فهمم !

این روز ها "هیچ" تمام من است٬

و من تماماً "هیچ" !


حال من خوب است...
همه چیز بر جای خود...

و من اما٬ به دور از دنیایی که تعلقم بر آن است....

این روز ها اثری از سیاهی ها نیست...

همه چیز سفید شده....

آنقدر سفید که نمیدانم دقیقآ در کجای رمان (کوری) جا مانده
ام....


گیجم.....

مستم....



و از همه بدتر اینکه هستم!!

آری...

هنوز هستم و از هوایی نفس میکشم که سهم زنده هاست....

ولی من هم آرام.....طوری که هیچ کس نفهمد از آن نفس
میکشم!


و از بوی باران لذت می برم....

و زمانی که آفتاب طلوع میکند٬

من هم دزدکی به آن ناخونک میزنم!

راه می روم....

می خندم....

و ادای زنده ها را در می آورم![SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0][FONT=Verdana, Arial, Helvetica, sans-serif][/FONT][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]


[/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE][/SIZE]
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نه افسوس گذشته را میخورم ، نه حسرت آینده را ،

دلم میسوزد که چرا قلبم را فدا کردم در این راه

راهی که مال من و تو نبود ، اگر هم خودم خواستم ، جنس تو از عشق نبود ،

اگر عاشقت شدم اشتباه از قلب ساده ام بود...

بعد از اینهمه بی وفایی هایت ، دیگر به دنبال چه هستی ،

با چه زبانی بگویم ، تو آن کسی که من میخواهم نیستی ،

نیستی که دلم را آرام کنی ، نیستی که در هوای سرد دلتنگی ها مرا گرم کنی..

نه دیگر بودنت را نمیخواهم ، التماس نکن که دیگر نمیمانم!

 

nazanin jamshidi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم باور دارم عشق ما جاودانه است..
این روزها دیگر پشت پنجره می‌نشینم و به استقبال باران می‌روم.
می‌دانم تابستان هنوز هم شورانگیز است..
می‌دانم یکی از همین روزها کسی که نبض زندگی من است،

کسی که جز تو نیست بازمی‌گردد..
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
غم نگاهم لبخندهای دروغینم موهای سپید سرم همه میگویند دیگر کامل شکستی اما باز هم دوستت دارم نمیدانم این عشق چه دارد که مرا هنوز هم با اینکه شکسته ام صدا میزند دیگر نمیتوانم شاد باشم تنها اشک میریزم و با اشکهایم به استقبال مرگم میروم مرگی در تنهایی و سکوت
 

samiyaran

عضو جدید
طومار شده است نامه ی دل...
خواندنش از حوصله ات خارج است...
می خواهی خلاصه کنم....

رها شده است روحم از دل بستگی های پیش پا افتاده،معنای دل دلدادگی را اندک اندک می فهمم...
مُهرِ تاییدت را می خواهم پای برگه ی دلم...
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز
من جهان بینی ندارم

من الفبای جدیدم
من فقط عشق فقط تو
من به آرامش رسیدم


قرن ها میان و میرن
یه چرا بدون پاسخ
من و تو هزار سال بعد

عشق، زندگی، تناسخ
به دنیا آمدم تا عاشقت باشم

عاشقشم............:cry:
ابی کجایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:D
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
دلت را خوب نگه دار تا مبادا به دست طوفان بیافتد خوب مراقبش باش
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ممنون كه نمى پرسى حالت چطور است

تا مجبور نشوم دروغ بگويم كه

خوبـــــــم
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دلگير نشو از آدما...

نيش زدن طبيعتشونه!!

سال هاست که به هوایِ بارانی مي گویند : "خــــــراب...!
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دريا،

صبور وسنگين مي خواند و مي نوشت



... من خواب نيستم !


خاموش اگر نشستم ،


مرداب نيستم !


روزي كه برخروشم و زنجير بگسلم


روشن شود كه آتشم و آب نيستم !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکها دیگر قادر نیستند دلتنگیم را التیام دهند تنها میایند و مرا رنجورتر از قبل میکنند
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز


روزی که نگاهمان در هم آمیخت …
می خواستم بگویم که…
اما سکوت کردم
حس کردم ، ازنگاهم ، رازم را خوانده باشی …
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
در گذر گاه زمان خيمه شب بازی دهر
با همه تلخی و شيرينی خود ميگزرد

عشق ها ميميرند...
رنگها رنگ دگر می گيرند...

و فقط خاطره هاست که چه شيرين و چه تلخ
دست ناخورده به جا می مانند....
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز


هیچ کجا… جز خواب روی بازوهای مردانه ات ،
امنیت را معنا نمیکند ،
برایم….
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم یار دگر بار چه کرد
چون شده دلبر و با یار وفادار چه کرد...
.
.
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنـــ قــــدر نیـــآمـدے

از چهـــرهامْ بهــــآر

برگـــ بـه برگـــ ریخـــت ؛

پایـیـــز شـــدم ؛

دیـگـر نیــــــآ ..

آشـفـتــــه مــﮯشـود

خــــوآب هــآے رنـــگـﮯ اَم ...
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
احساس قشنگ " تو " می آید .

آرام آرام می نشیند

بر قلبـم .

من گیج این همه " تو " !

کنار می آیم با خودم ، با احساس قشنگی که " تو " یی .

اما " تو " هرگز نیامدی !
 

fbarani67

عضو جدید
کاربر ممتاز


بی شک آغوش تو
از عجایب دنیاست
واردش که می شوم زمان بی معنا می شود
هیچ بعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشم ،روحم تازه می شود …
 

Paydar91

کاربر فعال تالار مهندسی برق ,
کاربر ممتاز
یک وقت هایی هست...تو میخواهی بروی...پاهایت میخواهند بروند...دست هایت میخواهند بروند...
کله ات میخواهد برود...چشم هایت میخواهند پادربیاورند و بدوند... ولی کفش هایت نمیخواهند...

آن وقت ها...
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا