گفتگوهای تنهایی

وضعیت
موضوع بسته شده است.

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
تنهایی را چه معنی میکنی فاصله از کسی که دوستش داری یا اینکه میخواهی تنهایی را در نگاه پر از غم معنی کنی
 

MOΣIN

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاه کوچکم می بینی و گاه بزرگ…


نه کوچکم و نه بزرگ؛ خودت هستی که دور می شوی و نزدیک…
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیرم که سالها به انتظار بمانم
گیرم که بین لحظه های نبودنت
اشک های قلم ِ مرا
شعر بنامند و
مرا
...

مگر شعر کجای این همه دل تنگی را پر می کند
مگر عاشقی ، برق چشمان تو را
به لحظه های من می تاباند ؟

من اگر شاعری نکنم
من اگر همان مجنون ِ بیابان گرد ِ تنها بمانم
زندگی ،
تو را که رفته ای
به من باز می گرداند ؟؟

اشتباه کردم از همان اول

"دستهای تو تصمیمم بود،باید می گرفتم و دور می شدم"
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رنگ چشمان تو
آه رنگ چشمان تو
اگر حتی به رنگ ماه نبودند
اگر حتی چونان بادی موافق
در هفته کهربایی‌ام وجود نمی‌داشتی
در این لحظه زرد
که خزان از میان تن تاک‌ها بالا می‌رود
من نیز
چون تاکی تکیده بودم
آه، ای عزیز‌ترین!
وقتی تو هستی

همه چیز هست- همه چیز
از ماسه‌ها تا زمان
از درخت تا باران
تا تو هستی
همه چیز هست

تا من باشم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلمــان خـوش اســت که می نویســیم
و دیگــران می خـواننــد
و عــده ای می گـوینــد
آه چـه زیبــا و بعضــی اشـک می ریــزند
و بعضــی مـی خنــدنـد
دلمــان خـوش اســت
به لــذت هــای کــوتـاه
به دروغ هــایی که از راســت
بـودن قشنــگ تـرند
به اینکــه کســی برایمــان دل بســوزاند
یـا کســی عاشقمــان شــود
با شــاخه گلی دل می بنــدیـم
و با جملــه ای دل می کــنیم
دلمــان خـوش می شــود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنـهــــــــاییــ.. تقــــدیر من نیست, تــرجــــیحِ منـــــه ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

يا دست بکش ازين دل سرگردان

يا امر وصال را ميسر گردان

اين قلب نداشت سرنشيني جز تو

پهپاد مرا به سينه ام برگردان



پ.ن : پهپاد: پرنده هدايت پذير از دور
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ایــــن روزهـا

همه ادعا دارن طعــــم خیـــانـــت را چشیده انـد ،

همه ادعا دارن که بــدی را بـــه چشمـ دیـــده انـد ،

همه ادعا دارن که تنــهایــی را کشیده انـد

پـس کیـست کـه ایـن دنیـا را به گنــــد کشیده استـ؟!

شایـد منـــــــــــم ... !!!
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستم به قلم نمی رود


قلم نیز به دستم

چقدر عاشقانه


سکوت را
.
.
.

میبوسم......

.


.
.
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
بگذار تا آخر بريزد ـ آبرو ـ چيست؟
حرف حساب اين دو پاهاي دورو چيست؟
آنچه تو مي‏خواهي نخواهم بود، اينم
دنياي «بوف كور»ي‏ام دنياي پوچي است
از آن كه هرگز نيستم يك عمر گفتي
پس اين « من » آيينه‏هاي روبرو چيست؟
اصلاً برايت يك مثال ساده دارم
آن اسم معروف كتاب «شاملو» چيست؟
« ققنوس در باران » چرا باران، نه آتش ...؟
پيش خودت تحليل كن منظور او چيست؟
يعني نبود آتش كه ققنوسي بزايد
امروز من اينطوري ام اين عين پوچي است
حالا توو اينگونه ماندن يا نماندن
حالا ببين تحليلت از اين گفتگو چيست؟
عصيان حوا در وجودش بود، اما
وقتي من آدم نيستم تقسير او چيست؟
 

DOZI

اخراجی موقت
این من هستم که وفادار خواهم ماند ، این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند!​
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
خدایا مرا که افریدی گارانتی هم داشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟دلـــــــــ ـــم دیگر کار نمیکند
 

مهندکس

عضو جدید
دلتنگی مثل آتش زیر خاکستر است

گاهی گمان میکنی تمام شده است اما...

یکباره تمام وجودت را به آتش میکشد.
 

مهندکس

عضو جدید
گفتی محبت کن برو! باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی دارم محبت می کنم..
 

مهندکس

عضو جدید
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
 

مهندکس

عضو جدید
من ندانم به نگاه تو چه رازی است نهان

که من آن راز توان دیدن و گفتن نتوان...
 

مهندکس

عضو جدید
کاش بودی تا دلم تنها نبود
تا اسیر غصه فردا نبود
کاش بودی تا فقط باور کنی
بی تو هرگز زندگی زیبا نبود..
 

mar.1980

عضو جدید
زندكى بين ... مانند بازى با رقباى شطرنجه . تا زمانى كه بازى نميدونى همه ميخوان بهت ياد بدن اما زمانى كه بازى رو ياد كرفتى همون ادما تلاش ميكنن شكستت بدن . اكر هم نتونن شكستت بدن تلاش خواهند كرد تا تورو از ميدون بازى دور نكه دارن . عجيب مردمى هستن اين ...!
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی بهتر هست تنها باشی اخر گاهی اشتباهی کسی را وارد تنهایی خود میکنیم که حق وارد شدن را ندارد
 

mina12345

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا یا از این زندگی خسته شدم
اینجا هوا بارانیست .

پتویم را تا چانه بالا میدهم

و در بستر گرم خویش فرو میروم .

باران ؟

چرا میباری ای آسمان ؟

و چه راحت میباری !

میخواهم گریه کنم .

میخواهم اشک بریزم ولی نمیتوانم .

میخواهم از این لحظات گله کنم ولی به چه کسی ؟

اینجا هیچ کس نیست .

اینجا فقط من هستم و ....

راستی پس تنهایی کجاست؟

مبادا تنها بماند !

 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
..........

..........

میخواهم تنها بمانم از همان روزی که فهمیدم دل دادن تنها کاریست بچگانه ان روز تصمیم گرفتم دیگر دل ندهم و تا ابد تنها بمانم
 

...SPARTACUS

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن نازنین کجاست که یادم نمیکند

صد غم به سینه دارم و شادم نمیکند

یک لحظه آنکه بی من هرگز نمی نشست

امروز به یاد کیست که یادم نمیکند

...
 

mar.1980

عضو جدید
ﺭﻭﺯﻯ ﺟﻮﻥ ﻫﻤﻪ ﻯ ﺍﻫﻞ ﺍﺧﺮﺕ ﺩﺍﻣﻦ ﻭﻫﻢ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺍﺳﻮﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻡ . ﺍﻧﻜﺎﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﻡ ﻛﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﻰ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﻭ ﺩﺭﺩﻛﺶ ﺍﻣﺪ . ﺍﻧﻜﺎﻩ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭﻧﻈﺮﻡ ﺭﻭﻳﺎﻳﻰ ﺍﻣﺪ ﻭ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪ ﺍﻯ ﺑﺮﺩﺍﺧﺘﻪ ﻯ ﺧﺪﺍﻳﻰ ، ﺑﺨﺎﺭ ﺭﻧﻜﻴﻨﻰ ﺩﺭ ﺑﻴﺶ ﺩﻳﺪﻛﺎﻥ ﻳﻚ ﻧﺎﺧﺸﻨﻮﺩﻯ ﺧﺪﺍﻭﺍﺭ !...(زرتشت بيامبر راستين ايران زمين)
 

mar.1980

عضو جدید
كفتكو....

كفتكو....

من اين خدامانندان را خوب ميشناسم ! انان مى خواهند ديكران به ايشان ايمان داشته باشند . ونيز خوب مى دانم كه انان به جه جيز از همه بيش ايمان دارند : به راستى نه به اخرت و قطره هاى خون بازخرنده ، كه همه بيش به تن ايمان دارند و تن اشان براى ايشان همان ((شى در ذات خود)) شان است.
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز

انسان ها در تنهايي اسيب پذيرترند ...
بياييد ؛از تنهايي ديگران سو استفاده نكنيم ... !
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
گاهی تنها مینشینی روی نیمکت خاطراتمان اما من مینشینم کنار همان جاده ای که تو را از من دور کرده و چشم انتظارتم تا برگردی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا