مشاعرۀ سنّتی

apadana13

عضو جدید
کاربر ممتاز
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ...................... به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یاد باد انکه ز ما وقت سفر یاد نکرد ...................... به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

در زمستان خاموش بیداد
وه چه تاریک و افسانه زادند
خون نیلوفران بهارند
با رگ شاخساران بی برگ
چشمه سارند و آیینه
وارند
 

b65241

کاربر بیش فعال
تنها انسان گریان نیست
من دیده ام پرندگان را
من برگ و باد و باران را
گریان دیده ام

ﻣﻦ درد ﻣـﺤـﺒﺖ را ﻫـﺮﮔـﺰ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺴﭙﺮدم ‫اﻳﻦ ﻋـﻘـﺪه ي دﻳـﺮﻳـﻦ را ﻣﻴﺪاﻧﻲ و ﻣﻴﺪاﻧﻢ
‫ﺑـﺮ ﻣـﺮﺛـﻴـﻪام ﺑـﻨـﮕﺮ ﻧـﻘﺶ رخ ﺧﻮد ﺑﻴﻨﻲ
‫اﻳﻦ ﻗﺼﻪي ﻏﻤﮕﻴﻦ را ﻣﻴﺨﻮاﻧﻲ و ﻣﻴﺨﻮاﻧﻢ
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرحبا طایر فرخنده پی فرخنده مقام
خیر مقدم چه خبر دوست کجا راه کدام....
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند...
 

*سهیلا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند...
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود....تا کحا باز دل غمزده ای سوخته بود
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در خرابات مغان نور خدا می بینم

این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم

ميدميدم در ني افسوني باد شبانگاهي
تا ز بستر رودها ، چون مارهاي تشنه ، برخيزيد
خسته از عمري بروي سينه اي مرطوب لغزيدن
در دل مرداب تار آسمان شب فرو ريزند
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا