دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
شاید فراموشت شدم ... شاید دلت تنگه برام .. شاید بیداری مثل من ... به فکر اون خاطره ها ...

نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام
نو مثه خالگوبی شدی تو تک تک خاطره هام
از کی داری تو دور میشی ؟ ازمن که میمیرم برات
از منی که دل ندارم برگی بیفته سر ران ...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
رفتنت را دیدم...

تو به من خندیدی ...

آتش برق نگاهت دل من آتش زد ...

و مرا در پس یک بغض غریب ،

در میان برهوتی تاریک...

پشت یک خاطره سرد و تهی

با دلی سنگ رهایم کردی .

و تو...

بی آنکه نگاهی بکنی، به دل خسته و آزرده ی من!!

رفتنت را دیدم...

تا به آنجا که نگاهم سو داشت.

و تو در آخر این قصه ی تلخ محو شدی.

باورم نیست که دیگررفتی...

اشک من بدرقه راهت باد.
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هیچکس برای تشییع شقایق نبود جز باد.....

و زوزه هایش

که در صحرا مرثیه میخواند

از حنجرهء آسمان

آنقدر که ابر از مویه های باد گریست...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
حرفهای زیادی بلد نیستم


من تنها چشمان تو را دیدم


و گوشه ای از لبخندت


که حرفهایم را دزدید


از عشق چیزی نمی دانم


اما دوستت دارم


کودکانه تر از آنچه فکر کنی.
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یه وقت به سرت نزند! که شعرهایم را بتکانی...

چرا که رسوا خواهم شد...!

و همه خواهند دید!!

لحظه لحظه تو را "میان واژه هایم"!!!...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بی‌تو​


در ازدحام سایه​


آسمان غربت شعرهایم را​


می‌بارید​


و شب بی‌روزن​


آن‌چنان بود که​


پشت پرچین‌های پاییز​


چلیپایی ناشناس​


عشق را زمزمه می کرد...​
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش پیدا مـــــــ ـے شد
دست گرمــــــ ـے که تکانـــــ ـے بدهد
تا که بیدار شود خاطـــــــــــرۀ آن پیمان
و کســــــــ ـے مـــــــ ـے آمد و به ما مــــــ ـے فهماند
از خـــــــــــدا دور شده ایـــــــــــ ـم . . . خیلـــــــــــــے دور
 

masib

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق در حیطه فهمیدن ما نیست بیا برگردیم،آسمان پاسخ پرسیدن ما نیست بیا برگردیم،
گریه هامان چقدر تلخ ببین رنگ ترحم دارد،تا زمین دشمن خندیدن ما نیست بیابرگردیم....
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
نمیدونم چطور مهرت به دلم نشست ... نفهمیدم چطور تو همه کسم شدی
این دلم خیلی به تو وابسته شده ... فقط با من بمون ...
برات میگم ازین دلم تورو که دوس داره
واسه دیدن تو یه لحظه آروم نداره
این دلم خیلی به تو وابسته شده ... میگم با من بمو نـــــــــــــــــ ...
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساده نیست ؛

دســـ ــتت را بــ ـگیرند

و با قول یكـــ عروســ ـك خیابانــ , خیابانـــ ...

خیابانــ

و آخر...

خـ ــیابان آخری...

بفهـ ـمی تو عروسـ ـكی بودی

كه دسـ ــتت را گــرفتــه بودند
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
می گوید:کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند


این روزها "دوستت دارم" ها دیگر قلب کســــــــــی را به تپش وا نمیدارد


 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عروسک خواهرم را که دزدیدند

او بی صبرانه می گریست و من سبکسرانه می خندیدم .

امروز که عروسم را سوار بر کالسکه ای پر از گلهای سپید

یاس میبرند من دیوانه وار میگریم اما او نمی خندد

شاید هنوز به یاد دارد روزی که عروسکش را دزدیدند....
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
هــر وقــت دلتنــگ میشــومــــ

بـــه آسمـــان ســـر میـــزنـــمــــ

و امــــــروز . . .

تـــا ابـــد دلتنگــــمــــ

بعـــد از هــــزاران ســال تـــن خستگـــیــــ ...

شیــــشه بلـــورم شکســـتـــــ

حــــالا نـــم نـــم بــــارانـــــ

بـــر دلــــم میــــگریــــد

دلتــنگـــــــمـــــ ....
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
پیشونیـ نوشتمـ را
با دست هاتـ عوضـ می کنمـ

توی روزهایم قدم بزن

خوشبختیـ هایشـ را جدا کنـ

هر چـه ماند پسـ می گیرمـ !!!

***

دستمالیـ تر گذاشته ام

بر پیشانیـ تب کرده ی ماه

نکنـد داغ مهتابـ

به دلتـ بماند !!
 

masib

عضو جدید
کاربر ممتاز
تنهایی آدم ها به عمق دریاست،ولی پر کردنش با یک لیوان محبت کافیه!!!!
 

masib

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی را طی کن وآنگاه که به بلندترین قله هایش رسیدی لبخند خود را نثار تمام سنگریزه هایی کن که پایت را خراشیدند.
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو اگر دستت به آسمانش رسيد

چند تکّه ابر نقاشي کن


تا دل من به ابرها خــــــــــــــــــــــــوش باشد... !
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بعضي وقتا هست که دوست داري کنارت باشه . . .
محکم بغلت کنه . . .
بذاره اشک بريزي تا آروم شي . . .
بعدآروم تو گوشت بگه:
.
.
.
«ديوونه من که باهاتم»
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بر دار دلم
هر شب
نقش چشمانت را رج مي زنم .
با تار و پود موهايت
ريسماني مي سازم
از دلم تا لبانت
و تا صبح نقش عشق را بر سينه ات حک مي کنم
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
مراقب حرفهایت
احساساتت
واکنشهایت باش
آخر آدمها خوب بلدند یک روزی
یک جایی
یک جوری به رخت بکشند تمامت را !!!
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]سرود ستاره[/h]
ستاره می گوید:
دلم نمی خواهد،غریبه ای باشم​
میان آبی ها.​
ستاره می گوید:
دلم نمی خواهد،صدا کنم اما،هجای آوازم​
به شب درآمیزد،کنار تنهایی​
و بی خطابی ها.​
ستاره می گوید :
تنم درین آبی،دگر نمی گنجد،کجاست آلاله​
که لحظه ای امشب،ردای سرخش را به عاریت گیرم​
رها کنم خود را​
از این سحابی ها.​
ستاره می گوید:
دلم ازین بالا گرفته،می خواهم بیایم آن پایین​
کزین کبودینه،ملول و دلگیرم،خوشا سرودن ها​
و آفتابی ها.​
 

كندو

عضو جدید
کاربر ممتاز
لیلا دوباره قسمت ابن السلام شد
عشق بزرگم آه چه آسان حرام شد
می شد بدانم اینکه خط سرنوشت من
از دفتر کدام شب بسته وام شد
اول دلم فراغ تو را سرسری گرفت
وان زخم کوچک دلم آخر جزام شد
گلچین رسید و نوبت با من وزیدنت
دیگر تمام شد گل سرخم تمام شد
شعر من از قبیله خون است,خون من
فواره از دلم زد و آمد کلام شد
ما خون تازه دررگ عشقیم و عشق را
شعر من و شکوه تو رمز الدوام شد
بعد از تو باز عاشقی و باز... آه نه
این داستان به نام تو اینجا تمام شد
 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدمیزاد....
غرورش را خیلی دوست دارد،
اگر داشته باشد،
آن را از او نگیرید...
حتی به امانت نبرید...
ضربه ای هم نزنیدش،
چه رسد به شکستن یا له کردن!
آدمی غرورش را خیلی زیاد، شاید بیشتر از تمام داشته هایش، دوست
می دارد؛
حالا ببین اگر خودش، غرورش را به خاطر تو، نادیده بگیرد، چه قدر
دوستت دارد!
و این را بفهم آدمیزاد!

 

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامتر ســــــــــکوت کن ، صدای

بی تفاوتی هایت آزارم میدهد !
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تــو به زميــن خوردن من خنـــديـــدي
و مـــن هـــــــمـــــــــه ي حواسم به چشــمان مردم شهـــر بود
که عاشـــق خنـــده ات نـــشوند...
 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بـــا دسـتـــے تُهــــے

دلــے پـُـــر از آرزو (!)


بــه گدایــے آمـــده ام ؛


انــدکـــے خـُــــدا (!)


مــے خواهــَــــــم ... /

 

mitra*

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
گاهی که دلتنگت میشوم، کودکانه ،

خاطراتت را بغل می گیرم

و در گوشه تنهایی ام به یاد روزهایی که همبازی ام بودی، میگریم..

 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا