گفت و گوهای خودمانی بچه های IT

sougmad

عضو جدید
زجر

به نیابت از سوگماد



avarin!
یه بیست طلبتون


---------------------------------

ای ول! آخرشه امضاتون!


ITALY
 
آخرین ویرایش:

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
روز دانشجو رو به همه دانشجوها به خصوص بچه های ایتی تبریک میگم

روزتون مبارک دوستان

ممنون دانیال جان
تفلد شما هم .. ای وای ببخشید روز دانشجوی شما هم مبارک ;)
(یکی نیست به من بگه تو که دیگه دانشجو نیستی )
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
قدیما خیلی واسه روز دانشجو ذوق داشتم،نمیدونم امسال چمه...هرچند که فکر میکنم با توجه به انواع حوادث تاریخی که توی این روز اتفاق افتاده (از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۸۹) باید این روز رو تسلیت گفت،نه تبریک!
یادش بخیر : سال اولی که رفتیم دانشگاه (ما نیمه دومی ها میشه ترم دوممون) روز ۱۶ آذر تراکت تبریک از طرف دانشجویان IT چاپ کردم زدم توی دوتا بُردی(board) که با بدبختی از امورفرهنگی تصاحب کرده بودیم! اون موقع ها انجمن هم نداشتیم هنوز،فعالیت ها خودجوش و با هماهنگی خیلی کم انجام میشد.ما هم تازه وارد بودیم (ترم بالایی هم نبود که کمکون کنه) بابت نصب تراکت و اینا خیلی میترسیدیم،همیشه با حراست هماهنگ بودیم،خداییش توی این موارد هم هیچوقت اذیت نشدیم.
اینو داشته باشید تا پارسال که تراکت های نه چندان تند و تیز که ۶-۷ تا کپی کردیم و من و دوستم خیلی چریکی سریع زدیم رو در و دیوار دانشگاه و بعد هم به سرعت خارج شدیم!!! گزارش ها میگه که احتمالا حتی یه ربع هم دوام نیاورده! امسال هم که دوربین مدار بسته نصب کردن و ... (ساختمان دوربین مدار بسته داره،اما فضای سبز نداریم،شوفاژها یخ کرده،امکانات .... )
 

sahar-sr

عضو جدید
قدیما خیلی واسه روز دانشجو ذوق داشتم،نمیدونم امسال چمه...هرچند که فکر میکنم با توجه به انواع حوادث تاریخی که توی این روز اتفاق افتاده (از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۸۹) باید این روز رو تسلیت گفت،نه تبریک!
من که از همون سال اولی که رفتم دانشگاه هیچ ذوقی برای روز دانشجو نداشتم!!!
دلیلش هم تنفر از دانشگاهیه که توش مثلا تحصیل میکنم!!!:(
 

mandana_f

عضو جدید
یادش بخیر : سال اولی که رفتیم دانشگاه (ما نیمه دومی ها میشه ترم دوممون) روز ۱۶ آذر تراکت تبریک از طرف دانشجویان IT چاپ کردم زدم توی دوتا بُردی(board) که با بدبختی از امورفرهنگی تصاحب کرده بودیم! اون موقع ها انجمن هم نداشتیم هنوز،فعالیت ها خودجوش و با هماهنگی خیلی کم انجام میشد.ما هم تازه وارد بودیم (ترم بالایی هم نبود که کمکون کنه) بابت نصب تراکت و اینا خیلی میترسیدیم،همیشه با حراست هماهنگ بودیم،خداییش توی این موارد هم هیچوقت اذیت نشدیم.
اینو داشته باشید تا پارسال که تراکت های نه چندان تند و تیز که ۶-۷ تا کپی کردیم و من و دوستم خیلی چریکی سریع زدیم رو در و دیوار دانشگاه و بعد هم به سرعت خارج شدیم!!! گزارش ها میگه که احتمالا حتی یه ربع هم دوام نیاورده! امسال هم که دوربین مدار بسته نصب کردن و ... (ساختمان دوربین مدار بسته داره،اما فضای سبز نداریم،شوفاژها یخ کرده،امکانات .... )


آخی ! پیام نوره دیگه چه میشه کرد !!!! البته دانشگاه ما سرد نبود خداییش ! دانشگاهی با 12 هزار دانشجو هست ناسلامتی ! ( کلاس گذاشتم الان :d آخرش که پیام نوره !! )

ما هم نیمه دومی بودیم عین شما اما سال بالایی داشتیم خوشبختانه یا متاسفانه !

یعنی پیام نور قم و یه سری دیگه از شهرهای بزرگ فکر میکنم زودتر از بقیه مراکز آی تی پذیرش داشتن البته تعداد کم ! نه مثه ورودی 86 که یهو مثه مور و ملخ آی تی ریخت توی پیام نور !!!!

خلاصه ما نسل سوخته شدیم ! ( یعنی بودیم ! ) و با عده ای که رتبه هاشون حتی تا دو برابر ما بود ، همکلاس ! ( هرچند رتبه ما هم خوب نبود ) ( بماند که اونا حالاحالاها باید برن و بیان توی اون دانشگاه و ما خلاص شدیم !! )

خاطرات دانشجوییه خوب هم داشتیم فقط دی و خرداد دانشگاه اصلا خوب نبود :D ( نمونه کاملی از یه دانشجوی فراری از امتحان ! )



ما که دانشجو نیستیم دیگه ! ( امیدوارم بازم بشیم ! )

اما روز برو بچه های دانشجو مبارک ;):)( هم کارشناس ها هم ارشد ها )
 
آخرین ویرایش:

JUMONG360

کاربر فعال تجارت الکترونیک
من که از همون سال اولی که رفتم دانشگاه هیچ ذوقی برای روز دانشجو نداشتم!!!
دلیلش هم تنفر از دانشگاهیه که توش مثلا تحصیل میکنم!!!:(
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشید:cool:)....ولی دلیلش فقط و فقط این بود که خودم رو گم کرده بودم!منظورم اینه که ما نباید در مقابل شرایطی که اطرافمون هست خودمونو کوچیک ببینیم.درسته که مثلا من تو دانشگاه ایکس بودم ولی کلمه ی من خیلی بزرگتر از اون دانشگاهه که بخواد بخاطرش نامید بشه....فراموش نکنید انسان های بزرگ از دل سختی ها بیرون میان....اتفاقا این شرایطه که باعث میشه انگیزه برای پیروز شدن قوی تر و البته پیروزی احتمالی دلچسب تر باشه.نمی دونم شاید فکرای دیگه ای توی ذهن شما باشه و حرفای من براتون بی معنی باشه.
اما به هر حال در این جور مواقع ما باید موقعیت هایی که داریم رو به فرصت تبدیل کنیم.من همیشه با خودم میگفتم اگه آدم تو یه چاه گیر کنه به جای ایراد گرفتن از اون چاه باید به فکر راهی برای بیرون اومدنش باشه و الا...
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک:gol:
 

mandana_f

عضو جدید
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود.

سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک:gol:


مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!

همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
 

JUMONG360

کاربر فعال تجارت الکترونیک
مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!

همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!

همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!
پاسخی کاملا عجولانه و از روی احساس و البته تحت فشار زیاده روی های داداشتون...نکته ی اول اینه که شما به بازی به چه دیدی نگاه می کنید.همین افراطی که دارید باعث شده برادرتون این جوری بشه و الا همه چیز به جاش.
ما دانشجو هستیم و لی دانشگاه دانشگاه نیست.ما بیچاره نیستسم تا وقتی که خودمون باشیم و نه احساسات سطحیمون. نمیدونم شما الان با چی مخالفید اما خواهشا فشار کنکور رو روی بقیه ی اعضای خانواده پیاده نکنید!
 
آخرین ویرایش:

mandana_f

عضو جدید
پاسخی کاملا عجولانه و از روی احساس و البته تحت فشار زیاده روی های داداشتون...نکته ی اول اینه که شما به بازی به چه دیدی نگاه می کنید.همین افراطی که دارید باعث شده برادرتون این جوری بشه و الا همه چیز به جاش.
ما دانشجو هستیم و لی دانشگاه دانشگاه نیست.ما بیچاره نیستسم تا وقتی که خودمون باشیم و نه احساسات سطحیمون. نمیدونم شما الان با چی مخالفید اما خواهشا فشار کنکور رو روی بقیه ی اعضای خانواده پیاده نکنید!


در عجبم که تکست چقدر بد هست برای رساندن منظور و چه بسیــــــــــــــــــــــــــــــــــار متفاوت برداشت میشود !

اولا که حرف من در مورد شما و داداشم جنبه مزاح داشت ! و جالبه که شما جبهه گرفتید ! ( نگید نگرفتید که تابلوه ! )

دوما آره اون زیاده روی میکنه !

سوما منظورم از دانشجو نیستیم بیچاره ایم اصلا یه چیز دیگه بود !! ( این برداشتی که کردید دیگه خیلی سوتی بود ! ) آخر تابستون درسم تموم شد جناب جومونگ !

الان
" دانشجو " نیستم !

و چون در حال حاضر دانشجو نیستم گفتم بیچاره ام ! بازم توضیح بدم یا افتاد !!!!!!!؟؟


در ضمن فشار کنکور رو روی بقیه اعضا خانواده پیاده نکردم ! کلا بقیه خودشون درگیره من شدن !! به من چه !!!! ( مثلا امروز داداشم از بیرون اومده میگه چرا داری میخونی

مگه امروز ، روز آفت نیست گفتم چون فردا آزمون دارم وقت استراحت ندارم )

این شد که دیگران در پی کارهای من هستن نه من در پی تحت فشار گذاشتنه اونا !!

تازشم دو هفته پیش با داداشم فوتبال زدیم صفر صفر شد توی پنالتی ازم برد ! ( اولین بارم بود بازی میکردم اونم با دسته ! )


اینا رو گفتم که بدونید بقیه رو اذیت نمیکنم !

پاسخ عجولانه و احساسات سطحی رو هم نشنیده ( ندیده ! ) میگیرم .


------------

حالا دقت کنن بقیه که چند بار پست منو نقل زدن ! به قول فردوسی پور ، قضاوت با مردم !!!!!!!
 
آخرین ویرایش:

sougmad

عضو جدید
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشید:cool:)....ولی دلیلش فقط و فقط این بود که خودم رو گم کرده بودم!منظورم اینه که ما نباید در مقابل شرایطی که اطرافمون هست خودمونو کوچیک ببینیم.درسته که مثلا من تو دانشگاه ایکس بودم ولی کلمه ی من خیلی بزرگتر از اون دانشگاهه که بخواد بخاطرش نامید بشه....فراموش نکنید انسان های بزرگ از دل سختی ها بیرون میان....اتفاقا این شرایطه که باعث میشه انگیزه برای پیروز شدن قوی تر و البته پیروزی احتمالی دلچسب تر باشه.نمی دونم شاید فکرای دیگه ای توی ذهن شما باشه و حرفای من براتون بی معنی باشه.
اما به هر حال در این جور مواقع ما باید موقعیت هایی که داریم رو به فرصت تبدیل کنیم.من همیشه با خودم میگفتم اگه آدم تو یه چاه گیر کنه به جای ایراد گرفتن از اون چاه باید به فکر راهی برای بیرون اومدنش باشه و الا...
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک:gol:


دقیقا!
منم یه جورایی شبیه شما بودم
و تو یه برهه ای جدا حال روحی جالبی نداشتم
برای همه غیر قابل تصور بود و البته هنوزم هست که کسی که تو دوران تحصیلش با وجود درس نخوندنش حتی،همیشه جزو ممتازا بود تو پیام نور درس بخونه(اون موقع ها تنها دلخوشیم این بود که دارم رشته ی مورد علاقه مو میخونم)
ولی خب... شد
هر چند که من ترمای اول رو هم شل گرفتم و الان دارم نتیجه شو میبینم...:(


ولی خب الان مصمم که ان شالله برای ارشد یه دانشگاه خوب بخونم..


با بقیه ی حرفاتونم کاملا موافقم!!


مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !!!!! مثه داداشه من روانی شدین جمیعا !!!!!!!!!!!!

همگی !؟ همه نیستیم که !! ما بیچاره ایم ! دانشجو نیستیم !!!!!

برادر من!
چرا تشویش
(چه کلمه ی زیبایی
) اذهان عمومی میکنی
بچه مون کجاش روانیه!!


والا منی که دخترم،ادعای بازی کردنمم نمیشه خیلی ،برم تو مود بازی مگه دیگه میام بیرون

وااااای یادش بخیر

اون موقع ها که اون بازیه Virtua Tennis رو که تازه گرفته بودیما
یعنی از بعد افطاری پای کام بودم تااااااااا موقع سحر
یعنی روانی کرده بودم همه رو

منم که مُدُونی
چه جوری بازی میکنم
اعصابم که خورد میشه صفحه کلید نابود میشه

بعد کامپیوترم باید بطور کاملا انحصاری(مثه این الگوریتمای سیستم عامل) در اختیار من باشه و بس
دیگه حالا تصور کن!!


حالا کجاش بچه مون معتاده؟

یا روانی(البته این روانیو.....
)
 

sougmad

عضو جدید
به جومونگ و سوگماد و sahar-sr:
دانشجو شدن که کلا هیچ اتفاق مبارکی نیست بنظرم! نمیگم نامبارکه ولی چندان مبارک هم نیست!
چه بسا دانشگاه رفتن هایی که عقل رو از سر افراد پَرانده!! با کمال تأسف و تعجب! و جالب اینکه توهم عاقل (یا همون تحصیل کرده!) شدن رو هم بر توهماتشان افزوده!

دانشجو شدن چه آسان، آدم شدن چه مُشکل!

من کی گفتم مبارکه یا نا مبارک
من اصلا حرفی از دانشجو شدن نزدم که



ولی در مجموع
حرفاتون درست:smile:
 

Soheila.G

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقايون شما دارين اينجا گپ خودموني ميكنيد؟ نكنين اين كارو اين گپ نيست كه پرت و پلاس
جدي ميگم بي شوخي
 

s1991

عضو جدید
چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
 

sougmad

عضو جدید
مطمئنید حالتون خوبه؟!:surprised:

کمی نگرانتون شدم بزرگوار!


:biggrin:

چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟

الهی...
همین بالایی تون رو که می بینیدااا:D
خدای زبانه!
ازش کمک بگیرین:D;)
 
آخرین ویرایش:

sahar-sr

عضو جدید
سلام دوست عزیز احساس کردم وضعیت شما هم تقریبا مثل منه که این پیام رو دادم.منم تو پیام نور درس خوندم دانشگاهی به مراتب پایین تر از دانشگاه های دیگه از همه لحاظ!در این مورد همیشه با خودم مشکل داشتم حتی در مقطعی از لحاظ روحی حالم بد شده بود(بالای برنامم می نوشتم PRISON BREAK مثلا ترم 5 می نوشتم فصل 5 کلا تفکرات فانتزی زیاد دارم تو ذهنم من در حال فرار بودم اونم از زندانی که دانشگاهم بود! این سریال 8 فصل طول کشید:cool:)....ولی دلیلش فقط و فقط این بود که خودم رو گم کرده بودم!منظورم اینه که ما نباید در مقابل شرایطی که اطرافمون هست خودمونو کوچیک ببینیم.درسته که مثلا من تو دانشگاه ایکس بودم ولی کلمه ی من خیلی بزرگتر از اون دانشگاهه که بخواد بخاطرش نامید بشه....فراموش نکنید انسان های بزرگ از دل سختی ها بیرون میان....اتفاقا این شرایطه که باعث میشه انگیزه برای پیروز شدن قوی تر و البته پیروزی احتمالی دلچسب تر باشه.نمی دونم شاید فکرای دیگه ای توی ذهن شما باشه و حرفای من براتون بی معنی باشه.
اما به هر حال در این جور مواقع ما باید موقعیت هایی که داریم رو به فرصت تبدیل کنیم.من همیشه با خودم میگفتم اگه آدم تو یه چاه گیر کنه به جای ایراد گرفتن از اون چاه باید به فکر راهی برای بیرون اومدنش باشه و الا...
سرتون رو درد نیارم التماس دعا روز همگی مبارک:gol:
دو روز نیمدم عقب افتادم از پست ها و کلا موضوع بحث ها عوض شد ولی ایرادی نداره ماهی رو هر وقت از آب بگیری...
من به خاطر ضربه روحی بزرگی که از کنکور خوردم از پیام نور تنفر دارم !با بقیه ی مشکلاتش تقدیر مجبورم کرده که کنار بیام!!
نه تنها خودم بلکه همه ی افرادی هم که میشناختنم نتیجه ی کنکور من و رتبم و دانشگاهی که قبول شدم براشون غیر قابل باوره!!
قصد تعریف کردن از خودمو به هیچ عنوان نداشتم!! فقط درد و دل بود ! همه ی امیدم به ارشده!فعلا فقط یه این فکر میکنم که با ارشدم جبرانش کنم!
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
سلام من هم توترجمه مشکل داشتم اما ازسایتwww.downloadneshan.com نرم افزارمترجمAce Translatorرو دانلودکردم ومشکلم حل شد.نمیخوام تبلیغ کرده باشم اما من که خیلی از این نرم افزارراضیم.باز اگه مشکل داشتین متن رو بگین من براتون ترجمه کنم.
 

F@tima s332

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگه کسی نرم افزار برنامه نویسی پاسکال(Turbo pascal )رو میخواد توسایتwww.mihandownload.com هست میتونین استفاده کنین. من گرفتم بدنیست.:gol:
 

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو خورشیدی ولی غروب نداری...... آهای فرهاد مجیدی
تو دریایی ولی ساحل نداری.......... آهای فرهاد مجیدی
تو که در همه لنگی میذاری......... آهای فرهاد مجیدی
تو کابوس تمام لنگیایی ...... آهای فرهاد مجیدی
تو محبوب تمام آبی هایی ...... آهای فرهاد مجیدی
تو تنها با وفای آبی هایی ...... آهای فرهاد مجیدی
تو تا ابد تو قلب مایی ...... آهای فرهاد مجیدی
آهای فرهاد مجیدی ....... آهای فرهاد مجیدی





---------------------------


پرویز سوبله چوبله


:thumbsup2::thumbsup2::thumbsup2::thumbsup2:
 

manwolf

عضو جدید
راهنمایی

راهنمایی

چطور یه پست یا همون تاپیک درست کنم ببخشید ؟:gol:
 

danialfx

عضو جدید
کاربر ممتاز
چطور یه پست یا همون تاپیک درست کنم ببخشید ؟:gol:

تو هر تالاری که میخواین. گزینه ارسال تاپیک جدید رو بزنید.

فقط نکاتی که باید رعایت کنید :

1- اسم مناسبی برای تاپیک در نظر بگیرید . مرتبط با موضوع تاپیک.

2- اگه سوالی دارید که به سرعت قابل حل هست. از تاپیک سوالات استفاده کنید و تاپیک جدید نزنید.

3- قبل از زدن تاپیک هم سرچ کنید که تاپیکتون تکراری نباشه

موفق باشید.
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
مشکل شما دانشگاه نبوده هااا !! بازی های کامپیوتری بوده فکر کنم !
البته تا اونجا که بنده حضور ذهن دارم فرار از زندان یا همون Prison Break بازی نبود،فیلم بود.
راستش دیدتون نسبت به بازی کامپیوتری خیلی کلیشه ای بود(پست ویرایش شده).از یه آدم تحصیلکرده انتظار نمیره که اینطور تحلیل کنه...

آقايون شما دارين اينجا گپ خودموني ميكنيد؟ نكنين اين كارو اين گپ نيست كه پرت و پلاس
جدي ميگم بي شوخي
۱.الزاما همه آقا نیستن.
۲.پرت و پلاس خیلی بیخود کردی میای میخونی.
۳.ما دلمون میخواد پرت و پلا بگیم،مشکلی هست؟؟
۴.تو مگه تالار رشته خودتو نداری؟ اینجا چیکار میکنی؟ اینجا منظورم "محل گفت و گوی خودمانی بچه های IT" هست.
۵.حرفی واسه گفتن داری؟ خب بگو.نداری؟ پس ببند.
۶.کسی با شما شوخی کرد؟ چیز به درد بخوری گفتی که بخواد شوخی یا جدی باشه؟
۷.مشکلی با هر تنبیهی که برام در نظر گرفته بشه ندارم.بیشتر از اینه اخراج بشم؟
چرا هیچکس توی این باشگاه پیدا نمیشه که تو ترجمه به من کمک کنه.
من دارم یه مقاله برای درس مبانی فناوری ترجمه میکنم،تو ترجمه ی روونِ بعضی از جملات مشکل دارم.
از دیروز از خیلی ها خواستم کمکم کنن ولی هیچکس جواب نداده!!!!!!
کسی اینجا هست که جملاتم رو ازش بپرسم؟
شما پرسیدی و کسی کمک نکرد؟ کدوم تاپیک بوده؟؟
اول از همه شما رو توصیه میکنم که سوالات ترجمه ای رو در این تاپیک مطرح کنید (صرفا جهت نظم،وگرنه تاپیک سوالات پاسخگوی همه نوع سوالی هست).
بعدش هم شما بپرس،چشم،بلد باشیم نظرمونو میگین،بلد هم نباشیم سکوت اختیار میکنیم!
اون بالایی که پُستش بزودی پاک میشه! میرسه به بالاتر از بالاییش!!:D

اینطورام نیس! امیر دراگو زبانش تکمیله. هر سؤالی باشه بعیده ایشون نتونه جواب بده.
اون بالایی رو اعصابه!!
زبان چی چیش تکمیله برادر؟! خرده سواد تجربی هست،که اونم هست و نیست! توی مدرسه انشانویسیم قوی نبود،به زور یه صفحه و نیم جور میکردم که اگه نوبتم شد بخونم.اما بعدا توی پیدا کردن جملات به نظرم بدک نبودم.حالا امیدوارم جلوی این خانم/آقا خجالت زده نشم.
من به خاطر ضربه روحی بزرگی که از کنکور خوردم از پیام نور تنفر دارم !با بقیه ی مشکلاتش تقدیر مجبورم کرده که کنار بیام!!
نه تنها خودم بلکه همه ی افرادی هم که میشناختنم نتیجه ی کنکور من و رتبم و دانشگاهی که قبول شدم براشون غیر قابل باوره!!
قصد تعریف کردن از خودمو به هیچ عنوان نداشتم!! فقط درد و دل بود ! همه ی امیدم به ارشده!فعلا فقط یه این فکر میکنم که با ارشدم جبرانش کنم!
تقدیر کجا بود خانم؟! من رتبه ام شد ۲۸۰۰۰.هر وقت به این فکر میکنم که دانشگاهمون امکانات نداره،استاد اینجوریه،دانشجو اونجوریه،رئیس فلانه،سیستم گلستان بیساره سریع به خودم یادآوری میکنم : تو رتبه ات ۲۸۰۰۰ شد،جای بهتر میخواستی بیشتر میخوندی.
کنکور چیز عادلانه ای نیست.اما این عادلانه نبودنش واسه همه اس،نه فقط واسه من و شما.توی همون سالی که من کنکور دادم آیا رتبه ۱ نبوده؟! آیا اون آدم مثلا به جای ۲ تا چشم ۴ تا داشته؟ چیش با من فرق داشته؟ تقدیرش؟ نه! فقط و فقط تلاشش.
توی دانشگاه تا اونجا که تونستم از نتیجه ای این ۲۸۰۰۰ استفاده کردم.اگه امکانات (علمی،رفاهی،تحصیلی و ...) از ۱۰۰ شاید ۵ بود،سعی کردم به جای غر زدن از همه ۵ استفاده کنم.بعد از ثبت نام هیچ وقت به این فکر نکردم که ای بابا کاش اینجوری میشد،کاش اونجوری میشد،باید این شکلی میشد و ... گفتم بد یا خوب،همینه که هست.ببین چطوری میتونی بهترین استفاده رو بکنی.
هیچ وقت دیر نیست! سر کلاس ها ارشد شریف میبینمتون! :D خوبیش اینه که آشنا هم داریم (سلام طباطبایی!!) میتونه کمکون کنه!

سوبله؟ سوبله؟؟ منظورت تریپله هست؟! رجوع کنید به : Triplet و Quadruple

 
آخرین ویرایش:

R-Quantum

عضو جدید
کاربر ممتاز
توی دانشگاه تا اونجا که تونستم از نتیجه ای این ۲۸۰۰۰ استفاده کردم.اگه امکانات (علمی،رفاهی،تحصیلی و ...) از ۱۰۰ شاید ۵ بود،سعی کردم به جای غر زدن از همه ۵ استفاده کنم.بعد از ثبت نام هیچ وقت به این فکر نکردم که ای بابا کاش اینجوری میشد،کاش اونجوری میشد،باید این شکلی میشد و ... گفتم بد یا خوب،همینه که هست.ببین چطوری میتونی بهترین استفاده رو بکنی.
گل گفتی . واقعا حرفت درسته
 

mandana_f

عضو جدید
البته تا اونجا که بنده حضور ذهن دارم فرار از زندان یا همون Prison Break بازی نبود،فیلم بود.
راستش دیدتون نسبت به بازی کامپیوتری خیلی استریوتایپ بود (شرمنده ام بخدا،هرکی معادلش یادش اومد به من بگه سریعا عوض میکنم).از یه آدم تحصیلکرده انتظار نمیره که اینطور تحلیل کنه...

[/

جوابی که به پست جناب جومونگ دادم رو احتمالا نخوندید !!!!!!!!!!! برای شما هم ایضا همون !
 

sahar-sr

عضو جدید
ا

۱.الزاما همه آقا نیستن.
۲.پرت و پلاس خیلی بیخود کردی میای میخونی.
۳.ما دلمون میخواد پرت و پلا بگیم،مشکلی هست؟؟
۴.تو مگه تالار رشته خودتو نداری؟ اینجا چیکار میکنی؟ اینجا منظورم "محل گفت و گوی خودمانی بچه های IT" هست.
۵.حرفی واسه گفتن داری؟ خب بگو.نداری؟ پس ببند.
۶.کسی با شما شوخی کرد؟ چیز به درد بخوری گفتی که بخواد شوخی یا جدی باشه؟
۷.مشکلی با هر تنبیهی که برام در نظر گرفته بشه ندارم.بیشتر از اینه اخراج بشم؟



تقدیر کجا بود خانم؟! من رتبه ام شد ۲۸۰۰۰.هر وقت به این فکر میکنم که دانشگاهمون امکانات نداره،استاد اینجوریه،دانشجو اونجوریه،رئیس فلانه،سیستم گلستان بیساره سریع به خودم یادآوری میکنم : تو رتبه ات ۲۸۰۰۰ شد،جای بهتر میخواستی بیشتر میخوندی.
کنکور چیز عادلانه ای نیست.اما این عادلانه نبودنش واسه همه اس،نه فقط واسه من و شما.توی همون سالی که من کنکور دادم آیا رتبه ۱ نبوده؟! آیا اون آدم مثلا به جای ۲ تا چشم ۴ تا داشته؟ چیش با من فرق داشته؟ تقدیرش؟ نه! فقط و فقط تلاشش.
توی دانشگاه تا اونجا که تونستم از نتیجه ای این ۲۸۰۰۰ استفاده کردم.اگه امکانات (علمی،رفاهی،تحصیلی و ...) از ۱۰۰ شاید ۵ بود،سعی کردم به جای غر زدن از همه ۵ استفاده کنم.بعد از ثبت نام هیچ وقت به این فکر نکردم که ای بابا کاش اینجوری میشد،کاش اونجوری میشد،باید این شکلی میشد و ... گفتم بد یا خوب،همینه که هست.ببین چطوری میتونی بهترین استفاده رو بکنی.
هیچ وقت دیر نیست! سر کلاس هادشریف میبینمتون! :D خوبیش اینه که آشنا هم داریم (سلام طباطبایی!!) میتونه کمکون کنه!


[/COLOR][/COLOR]
موادر بالا رو خیلی خوب گفتی واقعا لذت بردم امیر.
در مورد تقدیر هم بگم که وقتی مشاورت و نتیجه ها میگن زیر 5000 میشی و بعد 12000 میشی و قبل از کنکور مطمئنی که یه دانشگاه خوب قبول میشی و بعد همه چی عکس میشه اسمشو چیزی جز تفدیر نمیتونم بزارم!
نمیدونم چدا ولی برای ارشدم خیلی امید دارم ! امیدوارم دوباره ....
 

Drago

پیشکسوت فعال فناوری اطلاعات
کاربر ممتاز
در مورد تقدیر هم بگم که وقتی مشاورت و نتیجه ها میگن زیر 5000 میشی و بعد 12000 میشی و قبل از کنکور مطمئنی که یه دانشگاه خوب قبول میشی و بعد همه چی عکس میشه اسمشو چیزی جز تفدیر نمیتونم بزارم!
نمیدونم چدا ولی برای ارشدم خیلی امید دارم ! امیدوارم دوباره ....
جهت مطلع شدن از نظر بنده میتونید افاضاتم رو توی چند صفحه قبل در مورد "انتظار آینده" بخونید.اگه قبل از شنیدن نتیجه کنکور انقدر به مثبت بودنش دل نمی بستی بعد از خراب شدنش انقدر شوکه نمیشدی.بدترین سناریو رو در نظر نگرفتی! به این فکر نکردی که اگه ۵۰۰۰ نشدم چی؟ اونوقت باید چیکار کنم؟ اگه یه دانشگاه درپیتی قبول شدم چی؟ اگه اصلا مجاز نشدم چی؟؟
اگه فکر میکردی (به این موضوع) راحت تر با واقعیت رو به رو میشدی.آینده جامع تری رو جلوی خودت میدیدی،حرکت های بعدی رو بهتر برنامه ریزی میکردی...انسانها به روش حریصانه انتخاب میکنن،اگه بدونیم توی سطوح بعدی گراف چی داره میگذره،بهتر عمل نمیکنیم؟
 

JUMONG360

کاربر فعال تجارت الکترونیک
جهت مطلع شدن از نظر بنده میتونید افاضاتم رو توی چند صفحه قبل در مورد "انتظار آینده" بخونید.اگه قبل از شنیدن نتیجه کنکور انقدر به مثبت بودنش دل نمی بستی بعد از خراب شدنش انقدر شوکه نمیشدی.بدترین سناریو رو در نظر نگرفتی! به این فکر نکردی که اگه ۵۰۰۰ نشدم چی؟ اونوقت باید چیکار کنم؟ اگه یه دانشگاه درپیتی قبول شدم چی؟ اگه اصلا مجاز نشدم چی؟؟
اگه فکر میکردی (به این موضوع) راحت تر با واقعیت رو به رو میشدی.آینده جامع تری رو جلوی خودت میدیدی،حرکت های بعدی رو بهتر برنامه ریزی میکردی...انسانها به روش حریصانه انتخاب میکنن،اگه بدونیم توی سطوح بعدی گراف چی داره میگذره،بهتر عمل نمیکنیم؟
براوو دراگو! سطوح بعدی از گراف که نه بهتر بود می گفتی درخت زندگی رو دونستن خیلی خوبه....به نظرم اما مشکل امروزه ی ما این نیست بلکه دونستن و عمل نکردنمونه.مطمینن دوست عزیزی که پاسخشو دادی میدونسته که چنین احتمالیم هست ولی نخواسته که بهش فکر کنه و راهکاری براش در نظر بگیره.چک کردن همه ی سطوح توی این درخت الگوریتمی بسیار زمانبر هستش البته من هنوز معتقدم باید در دسته یNP قرارش بدیم.اینجاشو دیگه برای بهینه سازی باید از فاکتور تجربه ی دیگران استفاده کرد.زندگی کوتاهتر ازین حرفاست که بخوایم همه ی راه ها رو پیاده سازی کنیم.انتخاب مهمترین و بزرگترین چالش زندگیه.
 

dzzv_13

مدیر مهندسی فناوری اطلاعات
مدیر تالار
امیر و جومونگ عزیز واقعا حرفاتون تاثیر زیادی روم گذاشت .ممنونم!
قبول دارم من طرز فکرم تا همین چند دقیقه پیش واقعا اشتباه بود!من تا قبل از کنکور عادت کرده بودم که
به هر چی بخوام میرسم،فقط کافیه بخوام! و واقعا هم میشد!همین مساله باعث مغرور شدنم شده بود! ولی با حرفای شما دیگه نتیجه ی کنکورم برام شکست نیست،یه پیروزیه! اون غرور بیخودو از بین برد !یه درس بزرگه ! اینکه همیشه اونی که تو میخوای نمیشه باید به اون به قول امیر به سناریوی بد هم فکر کنی! بازم ممنون دوستای متفکرم

در مورد اون عبارتی که نوشتین "به هر چی میخوام برسم" بگم که میتونه همیشه وجود داشته باشه
حرفای امیر و جومونگ رو قبول دارم ... ولی یه خورده هم بگیرم به حرف امیر که میگه باید حالت بد رو در نظر گرفت

اینکه اگر آدمی بتونه فراتر از این بره که قبل از انجام هر کاری , در اون کار بتونه پیروز باشه
میگین چطوری ... خب وقتی هدفت مشخص باشه و ملاکت خدا و رضایت او باشه .. همه چی میره کنار (فرق ما (البته منظور خودم هستم) با آدمهایی که پیش خدا عزیز هستن این هست که اونا بیشتر از خشنودی خود , بدنبال رضایت محبوب خود بودن )

خود خدا میگه که اگر در دلتون خواستین یه کاری بکنید که (نیت انجام کار) اگر اون کار خیر باشه .. قبل از اینکه از جایتون بلند بشین ثوابش رو بهتون میده (البته به شرطی که دنبال نیتتون برید و تا جایی که میتونید عملیش کنید که در اون صورت اگر کسری آوردین تمام هستی پرده بر نقصتون میکشه)

بزار قشنگ تر بگم .. من از این جمله درس خیلی بزرگی گرفتم که میگه "ما به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم"

همه میگیم خدایی هست و وقتی قصد انجام کاری رو میکنیم اول تلاشمون رو میکنیم بعد به خدا توکل میکنیم .. یعنی همه بخدا اعتقاد داریم .. ولی وقتی انتهای کار چیزی میشه که ما هدفمون نبوده ناراحت میشم و گاه هم به خدا شکایت میکنیم و این نشون میده هنوز به خدا اونجوری که باید اعتماد نداریم

آیا غیر از این هست که خدا بهتر از هر کس صلاح بنده خودش را میدونه ؟!!
 
بالا