دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدا اونم دلش تنگه
اگه میگه مهم نیستم
با حسش داره میجنگه
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کاشکی تو رو
سرنوشت ازم نگیره
میترسه دلم
بعد رفتنت بمیره

اگه خاطره هام یادم میارن
تو رو
لااقل از تو خاطره هام نرو
کی مثل من
واسه تو
قلب شکستش میزنه
آخه کی
واسه تو
مثله منه؟
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیا رو بی تو
نمیخوام یه لحظه
دنیا بی چشمات
یه دروغه محضه
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قدر یاران قدیمی را بدان ای نازنین
فرشهای کهنه را مردم گران تر می خرند
 

mahshid m

عضو جدید
کاربر ممتاز
تورا چون نقش دریا دوست دارم
چوعطر یاس گل ها دوست دارم
منم چون ماهی افتاده در خاک
تورا مانند دریا دوست دارم
بخند ای غنچه های گلزار هستی
که من خندیدنت را دوست دارم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه بگویم به تو ای رفته ز دست

شدم ار مستی چشمان تو مست

شده ام سنگ پرست

مرگ بر آنکه دلش را به دل سنگ تو بست
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهش بگین بی خبرم بپرسین عشقمون چی شد ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]چشم سیاش طرز نگاش حجب و حیاش مال کی شد ؟[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]اونی که تازه اومد و توی دلم خاطره شد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهش بگین با رفتنش کار دلم یکسره شد [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دیونه بود اما منم دیوونه تر از عشق اون [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]قلبمو زد به نامشو پر زد و رفت به آسمون [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]پر زد و رفت حتی برام خط و نشون هم نکشید [/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]رفت و نشست رو شونه ی اون که به فکرم نرسید[/FONT]
بهش بگین همین روزا توی دلم می کشمش
خدا نیاره اون روز رو بیافته چشمم تو چشش
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا به کی از فراق تو بی دل و جان فغان کنم چند ز برگ ریز غـــــــــــم زرد شوم خـزان کنم
از غم و اندوه و عـــزا سوخت درون جـــان من جمله فروغ آتشیــــن، تا به ابــــــد چنـــــان کنم
وقتی خیال تو سحر سوی من آید ای قمــــــر چون گذرد ز موج خون خاصه که خونفشان کنم
سنگ شد آب ، از غمم ،آه نه سنگ و آهنم کآتش روید از تنــــــم ، چونکــــه حدیث آن کنم
 

ستاره پرنور

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
آنگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری ،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری ،
می خواهم بدانم،
دستانت رابسوی کدام آسمان دراز می کنی تابرای
خوشبختی خودت دعا کنی؟

سهراب سپهري
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ببخشيد اين جسارتو که گفته بودم عاشقم
گفته بودم واصه شما من تنها مرد لايقم
ببخشيد اين جسارتو ماه قشنگ نازنين
جای شما آسمونه جای من خاک اين زمين
ببخشيد اين جسارتو که دل هنوز دربه دره
يه عمره که گليم من از پای من کوتاه تره
منو ببخشيد که رو دل خونه ميساختم براتون
منو ببخشيد که هنوز يادمه خنده های تون
منو ببخشيد که هنوز خوابها رو جدی ميگيرم
به حرف اون که دوست دارم زنده ميشم و ميميرم
من کجا شما کجا شما زيادين واصه من
من کم ميارم پيش اون چشم عسل ريزشما
ببخشيد اين جسارتو که دل هنوز دربه دره
يه عمره که گليم من از پای من کوتاه تره
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
از من مرنج كه از تو نرنجيده ام از من روي نگردان كه جز تو ندارم مرا خوار نشمار كه به اخلاص نزد تو امده ام
 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
من و تو ان دوخطيم اري موازيان به ناچاري
كه ز اغاز باورمان به يكديگر نرسيدن بود
چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم
تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود...
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از پايان ميترسيدم و اغاز كردم..............

نگو طفلی دل سپرده
یه نفر دلش رو برده
بگو چون عاشق قلبش
تابحال از غم نمرده

میدونی زندگی سخته
بار حرف زور زیاده
اون کسی برده که قلبش رو
به دست غم نداده

نگو طفلکی منم من
من شهامتم زیاده
هیچ کسی هنوز تو دنیا
مثل من که دل نداده

مثل پرواز پرنده
توی قلب آسمونها
من دلو به عشق سپردم
توی قلب کهکشونها

پر زدم من توی چشمات
با تو من پرواز کردم
من از پایان می ترسیدمُ
آغاز کردم

 

mahsa.mahsa

عضو جدید
کاربر ممتاز
در روزهاي افتابي ابرها ميخواهند بگريند خدا اجازه نميدهد
در شبهاي مهتابي ابرها ميخواهند بگيريند خدا اجازه نميدهد
انگاه به چشمان تو پناه مي اورند و تو به انها اجازه ميدهي جاري شوند
و اينگونه خدا در چشمانت جاري ميشود
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خلقت من از ازل يك خلقت ناجور بود
من كه خود راضي به اين خلقت نبودم زور بود
دردوداغ و زاري و دوري و زجر اينهمه نزديك من ولي سعادت دور بود
اين طبيعت يك زمان چشم خوشي بر من نداشت تف به چشم تنگ او چشم طبيعت كور بود
نور اميد مرا از كلبه ام دزديده اند ورنه اين كلبه سراسر چلچراغ ونور بود
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]نه در اشيانان وفا ديده ام[/FONT]
[FONT=courier new, courier, mono]
نه در باده نوشان صفا ديده ام
[/FONT]​
[FONT=courier new, courier, mono]

زنامرديها نرنجد دلم

كه از چشم خود

هم خطا ديده ام
[/FONT]
 

سوگلییی

عضو جدید
حرف هایت را، گرم و آرام و بلند، به خداوند، بگو...
عشق را تجربه کن!
حرف نو را این بار، از لب شاد چکاوک بشنو!
قطره آبی بچکان؛ بر کویر دل و بر بایر این عاطفه ها...!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با این که کوه دردم با اینکه غم زیاده
همین که با تو باشم از سرمم زیاده
وقتی لبات بخندن چشات که شاد باشن
انگاری که تو دنیا نقل و نبات می پاشن
به دلم می گم که مغرور نشه
با تو باشه از دلت دور نشه
نون مجنون که آجر کردم
من که دنیا رو ازت پر کردم
کم نکن سایه ات و از روی سرم
با تو که باشم از عالم به درم
با این که کوه دردم با اینکه غم زیاده
همین که با تو باشم از سرمم زیاده
با تو همیشه خوبم یه روز بی غروبم
با اینکه دردمندم دل می خواد بخندم
با اینکه کوه دردم با اینکه غم زیاده
همین که با تو باشم از سرمم زیاده
 

mahshid m

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه نمی شود رفت وگذشت ندید
هنوز چشمی پشت پنجره منتظراست
ونگاهش به آن طرف سوسو می کند
وصدای تپ تپ قلبی را می شنود
که بی تابی می کند برای سیر دیدنش
وبه او می گوید:
تو شمع باش ومن پروانه ات خواهم بود
 

arash62

عضو جدید

می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم

نمی خواهم بهای این همراهی را با حساب و کتاب بسنجَم

یا در اندیشه خوب و بَدَش باشم.

نمی خواهم بدانم دوستم می دارد یا نه.

می خواهم بروم با آنکه دوستش می دارم.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوابید آفتاب و جهان خوابید
از برج ِ فار، مرغک ِ دریا، باز
چون مادری به مرگ ِ پسر، نالید.
گرید به زیر ِ چادر ِ شب، خسته
دریا به مرگ ِ بخت ِ من، آهسته.

سر کرده باد ِ سرد، شب آرام است.
از تیره آب ـ در افق ِ تاریک ـ
با قارقار ِ وحشی‌ ِ اردک‌ها
آهنگ ِ شب به گوش ِ من آید; لیک
در ظلمت ِ عبوس ِ لطیف ِ شب
من در پی ِ نوای گُمی هستم.
زین‌رو، به ساحلی که غم‌افزای است
از نغمه‌های دیگر سرمست‌ام.

می‌گیرَدَم ز زمزمه‌ی تو، دل.
دریا! خموش باش دگر!
دریا،
با نوحه‌های زیر ِ لبی، امشب
خون می‌کنی مرا به جگر...
دریا!
خاموش باش! من ز تو بیزارم
وز آه‌های سرد ِ شبان‌گاه‌ات
وز حمله‌های موج ِ کف‌آلودت
وز موج‌های تیره‌ی جان‌کاه‌ا
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشک رازي‌ست
لب‌خند رازي‌ست
عشق رازي‌ست

اشک ِ آن شب لب‌خند ِ عشق‌ام بود.



قصه نيستم که بگوئي
نغمه نيستم که بخواني
صدا نيستم که بشنوي
يا چيزي چنان که ببيني
يا چيزي چنان که بداني...

من درد ِ مشترک‌ام
مرا فرياد کن.


درخت با جنگل سخن مي‌گويد
علف با صحرا
ستاره با کهکشان
و من با تو سخن مي‌گويم

نام‌ات را به من بگو
دست‌ات را به من بده
حرف‌ات را به من بگو
قلب‌ات را به من بده
من ريشه‌هاي ِ تو را دريافته‌ام
با لبان‌ات براي ِ همه لب‌ها سخن گفته‌ام
و دست‌هاي‌ات با دستان ِ من آشناست.

در خلوت ِ روشن با تو گريسته‌ام
براي ِ خاطر ِ زنده‌گان،
و در گورستان ِ تاريک با تو خوانده‌ام
زيباترين ِ سرودها را
زيرا که مرده‌گان ِ اين سال
عاشق‌ترين ِ زنده‌گان بوده‌اند.



دست‌ات را به من بده
دست‌هاي ِ تو با من آشناست
اي ديريافته با تو سخن مي‌گويم
به‌سان ِ ابر که با توفان
به‌سان ِ علف که با صحرا
به‌سان ِ باران که با دريا
به‌سان ِ پرنده که با بهار
به‌سان ِ درخت که با جنگل سخن مي‌گويد

زيرا که من
ريشه‌هاي ِ تو را دريافته‌ام
زيرا که صداي ِ من
با صداي ِ تو آشناست.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
" سه نويد, سه برادري/ بر فراز مون واله رين واژگون گرديد / و آن هر سه / من بودم ./ سيزده قرباني , سيزده هركول/ بر درگاه معبد يونان خاكستر شد/ و آن هر سيزده / من بودم./ سي صد هزار دست , سي صد هزار خدا / در تپه هاي قصر خدايان , در حلقه هاي زنجير يكي شد/ و آن هر سي صد هزار / من ام." ("پيوند" از دفتر "هواي تازه")
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
" زندگي با من كينه داشت/ من به زندگي لبخند زدم/ خاك با من دشمن بود/ من بر خاك خفتم(چرا كه زندگي , سياهي نيست)/ چرا كه خاك , خوب است / من بد بودم اما بدي نبودم/ از بدي گريختم/ و دنيا مرا نفرين كرد / و سال بد در رسيد/ سال اشك پوري, سال خون مرتضا/ سال تاريكي./ و من ستاره ام را يافتم , من خوبي را يافتم/ و به خوبي رسيدم/ و شكوفه كردم ./ تو خوبي/ و اين همه اعترافهاست / من راست گفته ام و گريسته ام/ و اين بار راست مي گويم تا بخندم/ زيرا آخرين اشك من نخستين لبخندم بود/ تو خوبي/ من بدي نبودم./ تو را شناختم تو را يافتم تو را دريافتم و حرفهايم همه شعر شد سبك شد./ عقده هايم شعر شد سنگيني ها همه شعر شد/ بدي شعر شد سنگ شعر شد علف شعر شد دشمني شعر شد/ همه شعرها خوبي شد/ آسمان نغمه اش را خواند مرغ نغمه اش را خواند آب نغمه اش را خواند/ به تو گفتم : " گنجشك كوچك من باش / تا در بهار تو من درختي پر شكوفه شوم."/ و برف آب شد شكوفه رقصيد آفتاب در آمد/ من به خوبي ها نگاه كردم و عوض شدم/ من به خوبي ها نگاه كردم / چرا كه تو خوبي و اين همه اقرارهاست , بزرگترين اقرار هاست / من به اقرارهايم نگاه كردم / سال بد رفت و من زنده شدم / تو لبخند زدي و من برخاستم ./ دلم مي خواهد خوب باشم/ دلم مي خواهد تو باشم و براي همين راست مي گويم/ نگاه كن: با من بمان!/
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا