دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

mahshid m

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش...!!!
ای کاش نسیم سرد و داغ هیچ گاه برای قلب های عاشقان گذر نمی کرد
ای کاش دل هایمان دعوای پرواز رااز سر به در نمی کرد
ای کاش به جای کینه ها مهر و محبت بود
ای کاش فراغ گل رنگین محبت را
که به هزاران درد خاطر ساخته بودم
پشت سرمان خراب نمی کردیم .
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای کاش...!!!
ای کاش نسیم سرد و داغ هیچ گاه برای قلب های عاشقان گذر نمی کرد
ای کاش دل هایمان دعوای پرواز رااز سر به در نمی کرد
ای کاش به جای کینه ها مهر و محبت بود
ای کاش فراغ گل رنگین محبت را
که به هزاران درد خاطر ساخته بودم
پشت سرمان خراب نمی کردیم .

ای کاش
 

mahboobeyeshab

عضو جدید
کاربر ممتاز
بی قرارتوام و در دل تنگم گله هاست



آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست



مثل عکس رخ مهتاب که افتاده برآب



در دلم هستی و بین من وتو فاصله هاست

 

emanoeel

عضو جدید
کی داشت یکی نداشت. اونی که داشت تو بودی، اونی که تو رو نداشت من بودم.
یکی خواست یکی نخواست. اونی که خواست تو بودی، اونی که بی تو بودن رو نخواست من بودم.
یکی آورد یکی نیاورد. اونی که آورد تو بودی، اونی که به جز تو به هیچ کس ایمان نیاورد من بودم.
یکی برد یکی نبرد. اونی که برد تو بودی، اونی که دل به تو باخت من بودم.
یکی گفت ...یکی نگفت. اونی که گفت تو بودی، اونی که دوست دارم رو جز تو به هیچ کس نگفت من بودم.
یکی ماند یکی نماند. اونی که ماند تو بودی، اونی که بدون تو نتونست بمونه من بودم.
یکی رفت یکی نرفت. اونی که رفت تو بودی، اونی که به خاطر تو توی قلب هیچ کس نرفت من بودم.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ازم نخواه با تو بمونم. تو هیچی از من نمی دونی. اگه بگم راز دلم رو. تو هم کنارم نمی مونی
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
7 جا تن خود را پست دیدم:



نخست : هنگامیکه به پستی تن می داد تا بلندی یابد.

دوم : آنگاه که در برابر از پاافتادگان ، میپرید.

سوم : آنگاه که میان آسانی و دشوار مختار شد و آسان را برگزید.

چهارم : آنکه گناهی مرتکب شد و با یادآوری اینکه دیگران نیز همچون او دست به گناه میزنند ، خود را دلداری داد.

پنجم : آنگاه که از ناچاری ، تحمیل شده‌ای را پذیرفت و شکیبایی‌اش را ناشی از توانایی دانست.

ششم : آنگاه که زشتی چهره‌ای را نکوهش کرد ، حال آن که یکی از نقاب‌های خودش بود.

هفتم : آنگاه که آوای ثنا سرداد و آن را فضیلت پنداشت.
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من دیگه ذوقم خشک شده ، نمیتونم پست دلنامه ای بزارم چیکار کنم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دود می خیزد ز خلوتگاه من کس خبر کی یابد از ویرانه ام؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می رسد افسانه ام؟

دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر
خویش را از ساحل افکندم در آب
لیک از ژرفای دریا بی خبر

بر تن دیوارها طرح شکست
کس دگر رنگی در این سامان ندید
چشم می دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید

تا بدین منزل نهادم پای را
از درای کاروان بگسسته ام
گرچه می سوزم از این آتش به جان
لیک بر این سوختن دل بسته ام

تیرگی پا میکشد از بام ها
صبح می خندد به راه شهر من
دود می خیزد هنوز از خلوتم
با درون سوخته دارم سخن
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا با غیر میبینم صدایم در نمی آید
دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاد بودن بزرگترین انتقامی است که میتوان از زندگی گرفت.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
در زندگی از تصور مصیبت های بیشماری رنج برده ام که هرگز اتفاق نیفتادند...............
 

Narges *

عضو جدید
مردن و گم شدن از ماست نه از فاصله ها
دل از اینهاست که تنهاست نه ازفاصله ها
گرچه دیگر همه جا پر ز جدایی شده است
مشکل از طاقت دلهاست نه از فاصله ها!!
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم مهدی از این امضاتم هیییییییییییچ خوشم نمیاد:razz:
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا