مشاعرۀ سنّتی

[maryam_22]

مشكلي دارم ز دانشمند مجلس بازپرس

توبه فرمايان چرا خود توبه كمتر مي كنند

 

[mr.mehrdad]

دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم
نقشی به یاد روی تو بر آب می زدم

 

[**setare**]

ما را ز خیال تو چه پروای شراب است
خم گو سر خود گیر کهخمخانه خراب است

 

[naghmeirani]

تاب گیسویم سرابی بیش نیست... نقش بیهوده بر آبی بیش نیست
این لب لعل و حدیث چشم مست... حربه و ابزار جنگ شعر نابی بیش نیست​

 

[**setare**]

تا چشم جان ز غیر تو بستیم پای دل
هر جا گذشت جلوهی جانانهی تو بود

 

[shiva_21_2]

در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند
من خوش باور نادان محبت جست و جو کردم

 

[bilesan singer]

در غم تو تو در هوای دگری
دلتنگ توام تو دلگشای دگری
در مرام عاشقان روا کی باشد
من دست تو بوسم و تو پای دگری

 

[shiva_21_2]

یاران ز چه رو رشته الفت بگسستند
عهدی که روا بود دگر باره نبستند

 

[*setareh66*]

دریایم و نیست باکم از توفان
دریا همه عمر ، خوابش آشفته است ​

 

[Mitra_Galaxy]

تنی از استخوان و پوست دارم دل درو ظاهر
چو فانوسی که باشد آتش پنهان درو پیدا ...

 

[**setare**]

آسمان بار امانت نتوانست کشی
قرعه فال بنام من دیوانه زدند

 

[Mitra_Galaxy]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد

چه بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

 

[**setare**]

دیریست که آتش از تنم می ریزد .......................... صد حنجره خون از سخنم می ریزد
با بار غمی که روی دوشم مانده ست ........................ بر کوه اگر تکیه زنم می ریزد

 

[Mitra_Galaxy]

دشمن گر آستین گل افشاندت به روی
از تیر چرخ و سنگ فلاخن بتر بود ...

 

[**setare**]

دارد به جانم لرز می افتد رفیق؛ انگار پاییزم
دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه می ریزم

 

[farshid618524]

محل نور تجلي است راي انور شاه

چو قرب او طلبي در صفاي نيت كوش!

 

[Mitra_Galaxy]

شب وصلست وطی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجــــــــــــــــــر

 

[farshid618524]

رفيق خيل خياليم و همنشين شكيب

قريب آتش هجران و هم قران فراق!

 

[Mitra_Galaxy]

قحط جو دست آبروی خود نمی باید فروخت
باده و گل از بهای خرقه میباید خرید ...

 

[**setare**]

در چنین عهدی که نزدیکان ز هم دوری کنند
یار غم بین که ز من یک نفس هم دور نیست

 

[farshid618524]

تا بر دلش از غصه غباري ننشيند

اي سيل سرشك از عقب نامه روان باش

 

[**setare**]

شب که در بست و مست از می نابش کردم
ماه اگر حلقه به در کوفت جوابش کردم

 

[farshid618524]

مي نمايد عكس مي در رنگ روي مهوشت

همچو برگ ارغوان بر صفحه نسرين غريب!

 

[شبستان]

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی !

 

[**setare**]

يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن
روز دگر به كندن دل زين و زان گذشت

 

[تاریک وتنها]

يك روز صرف بستن دل شد به اين و آن
روز دگر به كندن دل زين و زان گذشت

تاب بنفشه می دهد طره ی مشکسای تو

پرده ی غنچه می درد خنده ی دلگشای تو

 

[Mitra_Galaxy]

وز او همه مستی و غرور است و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است ...

 

[**setare**]

تو خود شعری وچون سحر و پری افسانه را مانی
به افسون کدامین شعر در دام من افتادی

 

[meh_61]

يا رب امان ده تا بازبيند
چشم محبان روی حبيبان

 

[agin]

يا رب امان ده تا بازبيند
چشم محبان روی حبيبان

نام تو چیست ؟

لبخند کودکی ست

که با حالتی نجیب

لب باز میکند که بگوید :" سیب "

نام تو سوگند

نام تو شور

نام تو لبخند....

لبخند در تلفظ نامت ضرورتی ست !