[COLOR=#dedee]
[/COLOR]
تنگ که می شود دلم
خیالت مرا از من
رد می کند به تو
و عشق
آسوده می شود
"پرویز صادقی"
خیالت مرا از من
رد می کند به تو
و عشق
آسوده می شود
"پرویز صادقی"
[COLOR=#dedee][/COLOR]تنگ که می شود دلم
خیالت مرا از من
رد می کند به تو
و عشق
آسوده می شود
"پرویز صادقی"
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم
با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم
او با شهاب بر شب تب کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم
تا کورسوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افقها، علم زدم
با وامی از نگاه تو خورشیدهای شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم
هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم
تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم
از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه قسمت به غم زدم
حسین منزوی
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
حافظ
تو و دنیا و مرگ همدستید، باز هم یک مثلث عشقی
دور من را سریع خط بکشید، من از این مستطیل دلگیرم
( سیدمحمد موسوی)
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]
تو
آغاز دوست داشتنی
وقتی دلم
محلّ وقوع چشم هایت
دست هایم
پر از بوی تو ست
با تو
تا آخرین پروانه می مانم!
"پرویز صادقی"
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
♡... مـــادر... ♡ | ادبیات | 153 | ||
به نام زن... ♡ | ادبیات | 730 |