🔺️هوای تو... ♡

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#dedee]
[/COLOR]

تنگ که می شود دلم
خیالت مرا از من
رد می کند به تو
و عشق
آسوده می شود

"پرویز صادقی"

 

Sahar Bavaghar

عضو جدید
[COLOR=#dedee]
[/COLOR]

تنگ که می شود دلم
خیالت مرا از من
رد می کند به تو
و عشق
آسوده می شود

"پرویز صادقی"



ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر

بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم

بر من منگر، زانکه به جز تلخی اندوه

در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم...

( سیمین بهبهانی)

 

farzadghazanfari

عضو جدید
تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم
آتش گرفتم از تو و در صبحدم زدم


با آسمان مفاخره کردیم تا سحر
او از ستاره دم زد و من از تو دم زدم


او با شهاب بر شب تب ‌کرده خط کشید
من برق چشم ملتهبت را رقم زدم

تا کورسوی اخترکان بشکند همه
از نام تو به بام افق‌ها، علم زدم

با وامی از نگاه تو خورشیدهای شب
نظم قدیم شام و سحر را به هم زدم

هر نامه را به نام و به عنوان هر که بود
تنها به شوق از تو نوشتن قلم زدم

تا عشق چون نسیم به خاکسترم وزد
شک از تو وام کردم و در باورم زدم

از شادی ام مپرس که من نیز در ازل
همراه خواجه قرعه قسمت به غم زدم


حسین منزوی

از کیمیای مهر تو زر گشت روی من
آری به یمن لطف شما خاک زر شود
حافظ
 

farzadghazanfari

عضو جدید
تو و دنیا و مرگ همدستید، باز هم یک مثلث عشقی
دور من را سریع خط بکشید، من از این مستطیل دلگیرم
( سیدمحمد موسوی)

بیا که بی تو به جان آمدم ز تنهایی نمانده صبر و مرا بیش از این شکیبایی

بیا که جان مرا بی تو نیست برگ حیات
بیا که چشم مرا بی تو نیست بینایی

ز بس که بر سر کوی تو ناله ها کردم
بسوخت بر من مسکین دل تماشایی

ز چهره پرده برانداز تا سراندازی

روان فشاند به روی تو ز شیدایی

فخرالدین عراقی
 

"Coral"

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بر شیشه عنکبوت درشت شکستگی تاری تنیده بود
الماس چشمهای تـو بر شیشه خط کشید
و آن شیشه در سکوت درختان شکست و ریخت
چشم تـو ماند و ماه
وین هر دو دوختند به چشمان من نگاه

نادر نادر پور
:gol:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]
[/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]

تو
آغاز دوست داشتنی
وقتی دلم
محلّ وقوع چشم هایت
دست هایم
پر از بوی تو ست
با تو
تا آخرین پروانه می مانم!

"پرویز صادقی"


 

farzadghazanfari

عضو جدید
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]
[/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]

تو
آغاز دوست داشتنی
وقتی دلم
محلّ وقوع چشم هایت
دست هایم
پر از بوی تو ست
با تو
تا آخرین پروانه می مانم!

"پرویز صادقی"



همه عالم به تو می بینم و این نیست عجب
به که بینم که تویی چشم مرا بینایی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد


در دلم

عطر کسی می تپد
که گل های مرده را
زنده می کند
در هوای تو پائیز
فصل متروکی ست !

پرویز صادقی



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses][COLOR=#eseses]
من به تو نزدیکُ
تو از من دوری
ما
نت های تنهای یک ترانه ایم

پرویز صادقی

[/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR][/COLOR]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[COLOR=#eseses]

تــو

از عشق هم قدیمی تری
و هنوز واژه نبود
که چشم های تو پبدا شد
از عطر تو گل روئید
و خدا
پروانه ها را اختراع کرد
بهشت
بعد از تو آفریده شد
پنجره ها به استعداد ماه
پی بردند
و خیال
این پژواک عاشقانه بارانی شد

"پرویز صادقی"

[/COLOR]
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
اسم تو
طلوع خورشید ست
تا آسمان پیدا شود
و فانوس راه شب
تا قاصدکی گم نشود
اسم تو
ردّ پای عشق در مسیر دل
اسم تو
بوی خوش گل ها
کنج دل پروانه ست
اسم تو
نسیم جامانده
در تن بادبادک ها
اسم تو
حافظۀ پرواز
در بال کبوترها ست
اسم تو
چتری برای بوسه ُ آغوش
در خاطر باران ها
اسم تو
گل سرخی ست
به رسم عاشقانۀ دیدار
که عطر آن
در کوچه های ماه می پیچد
اسم تو
هجای واژۀ بیداری ست
در خواب رؤیاها
اسم تو
شکوفه های شمعدانی ست
تا دوردستِ آینه ها
اسم تو
دو گیلاس همزاد
در شاخه های بسیار
اسم تو
باغ گل نسرین ست
اسم تو
عاشقانه ای در باد
اسم تو
نی لبک باران ست
اسم تو
تیک تاک قلب عشق
اسم تو
سنگ نشانی ست
که من گم نشوم

"پرویز صادقی"





 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

در ساحل رویا

چشمانم را برهم میگذارم ....

وتو را ...

از انسوی دریا ها نزد خود می اورم ...

دستانت را میگیرم ...

تنت را لمس میکنم ...

و در اغوشت عاشقانه هایم را زمزمه میکنم ....

این توئی که در وجود من نهفته ای ......

من تو را دارم .....

توئی که عشق منی ...

زندگی ام را ...

توئی که زندگی منی ...


مانی


 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز






با تو
من پنجره ای از خود تا خورشیدم
بی تو
من در خطر و خاطره سرگردانم ...



"رسول یونان "
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
. تقدیم به وجود نازنین همسر آینده ام :

عاشقی برای من جز
تو ... حرامه
قسم به چشمان مست
تو....برای تو زنده ام...
دور دنیا میگردم...اخه
تو دنیامی...
به کنج میخانه روز و شب....شده ام جام دست
تو....
به
تو سجده می کنم....شرر به سینه میزنم...
عاشقی برای من جز
تو ... حرامه




 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو گل سرخ مني
تو گل ياسمني
تو چنان شبنم پاك سحري ؟
نه؟
از آن پاكتري
تو بهاري ؟
نه
بهاران از توست
از تو مي گيرد وام
هر بهار اينهمه زيبايي را
هوس باغ و بهارانم نيست
اي بهين باغ و بهارانم تو !

 

R a h a a M

عضو جدید
کاربر ممتاز
حکایت رفاقت من با تو
حکایت "قهوه" ایست که امروز با یاد تو تلخ تلخ نوشیدم ...
که با هر جرعه بسیار اندیشیدم...
که این طعم را دوست دارم یا نه؟
و آنقدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن...
که انتظار تمام شدنش را نداشتم...
تمام که شد فهمیدم .. باز هم قهوه می خوام...
حتی تلخ تلخ!!!

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


هنگامه شکوفه نارنج بود و من
با یاد دستهای
تو
سرمست
تن را به آن طبیعت عطرآگین
جان را به دست عشق سپردم
...
با یاد دستهای تو
ناگاه
مشتی شکوفه را بوسیدم
و به سینه فشردم


فریدون مشیری


 

naight

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو ...

تو ...

تو ظریفی
مثل گل‌دوزی یک دختر عاشق
که دل‌انگیزترین گل‌ها را
روی روبالشی عاشق خود می‌دوزد .
با تو بودن خوب‌ست
تو چراغی، من شب
که به نور تو کتاب دل تو
و کتاب دل خود را که خطوط تن تست
خوش خوشک می‌خوانم
تو درختی، من آب
من کنار تو آواز بهاران را، می‌خندم و می‌خوانم
می‌گریم و می‌خوانم .
با تو بودن خوبست
تو قشنگی
مثل تو، مثل خودت
مثل وقتی که سخن می‌گویی
مثل هروقت که برمی‌گردی از کوچه به خانه
مثل تصویر درختی در آب
روی کاشانه، در چشمان منتظرم می‌رویی ...



منوچهر آتشی*

masoud-8487228844.jpg
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقدیم به وجود نازنین همسر اینده :

بي سر
خواب تو را مي بينم
بي پر
به بام تو مي پرم
انگور سياهم
به بوي دهان تو
شراب مي شوم


شمس لنگرودي


 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یگانه وجود زندگی آینده ام :

در هر ایستگاهی که پیاده شوی

کنار توام
این قطار
مثل همیشه در کف دستم راه می رود

ازشمس لنگرودی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نازنین زندگی آینده ام :

نمي شود که تو باشي و شعر هم باشد
نمي شود که تو باشي
ترانه هم باشد
نمي شود که شب هنگام
عطر نگاه تو باشد
«محبوبه هاي شب» هم باشند.

نمي شود که تو باشي
من عاشق تو نباشم
نمي شود که تو باشي
درست همينطور که هستي
و من ، هزار بار خوبتر از اين باشم
و باز ، هزار بار ، عاشق تو نباشم

نمي شود ، مي دانم
نمي شود که بهار از تو
سبزتر باشد

نادر ابراهيمي

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یگانه وجود زندگی آینده ام :

برای ستایش تو

همین کلمات روزمره کافی ست
همین که کجا می روی، دلتنگم.
برای ستایش تو
همین گل و سنگریزه کافی ست
تا از تو بتی بسازم.



(محمد شمس لنگرودی)

 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلِ درد آشنا را در تو دیدم ................... تو می دانی خدا را در تو دیدم








 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چگونه فراموشت کنم وقتی تمام شب رنگ چشم های توست ؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
‏بعضی درهارو ببند،
نه به خاطر غرور،

بی ظرفیتی یا تکبر

فقط به این دلیل ساده
که تو رو به جایی هدایت نمیکنند.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
سرمد حیدری ♡... مـــادر... ♡ ادبیات 153
گلابتون به نام زن... ♡ ادبیات 730

Similar threads

بالا