گنجینه معماری سمنان

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز




اين بنا در جنوب شرقي دامغان واقع گرديده و يكي از كهن ترين بهترين نمونه هاي مساجد اوليه در ايران است . عناصر تشكيل دهنده اين مسجد عبارت از يك حياط مربع است كه در سمت قبله ‚ يك تالار ستوندار و در سه قسمت ديگر آن ‚ يك رديف رواق ساخته شده است . تالار ستوندار داراي هفت ناو طولي در جهت قبله و سه ناو عرضي است ‚ به نحوي كه ناو وسطي كه شامل محراب و منبر است ‚ عريض تر از ناوهاي طرفين خود است كه بيانگر مراحل اوليه شكل گيري ايوان در مساجد شبستاني ايران است اين مسجد در وسط داراي صحن بازي به ابعاد 26/72 متر طول و 25/72متر عرض است كه دورتادور آن را فضاهاي طاقداري فرا گرفته است ‚ بدين ترتيب كه 22 دهنه طاق بدين صحن باز مي شود . ورودي اين مسجد ‚ از جناح طولي شرق است . پوشش مسجد ‚ با طاق هاي گهواره اي بر روي قوس ها و ستون هاي مستحكم صورت گرفته است . امروزه طاق هاي گهواره اي مسجد فرو ريخته اند ‚ ولي در فرم اصلي قابل مقايسه با طاق هاي گهواره اي مسجد جامع فهرج بوده اند . براي نگهداري طاق ها ‚ ستون هاي عظيمي از آجر بر پا شده كه توسط قوس هايي به همديگر و به ديوار وصل شده اند . بر روي اين قوس ها نيز ديواري به بلندي يك متر ساخته و سپس طاق گهواره اي را بر آن سوار كرده اند . قوس هاي بالاي ستون ها با فرم بيضي از آجر ساخته و در بالا به آرامي شكسته شده اند . جهت حفظ تعادل و اتصال محكم قوس ها به ستون و ديوار ‚ از قطعات چوب استفاده شده است . دهانه طاقي كه در مركز رواق سمت قبله قرار مي گرفته ‚ از دهانه هاي ديگر عريض تر و بلندتر ساخته شده است . بدين ترتيب ‚ علاوه بر سنت معماري دوره ساساني ‚ به مركز - جايي كه محراب و منبر در آن قرار دارد - اهميت خاصي داده شده است ستون هاي اين مسجد ‚ مدور به قطر 160 سانتي متر و محيط 4/90 تا 4/97 متراست و ارتفاعش از سطح زمين تا محلي كه طاق بر آن متكي است ‚ 284 سانتي متر و تا پشت بام ‚ 6 متر تمام شده است . هر ضلع از آجرهاي مربع اين ستون ها 34 و ضخامت آنها 7/5 سانتي متر است كه متناوبا - به پيروي از آجر چيني دوره اشكاني و ساساني - افقي و عمودي روي هم چيده شده اند . همچنين اين ستونها كاملا قابل مقايسه با ستون هايي است كه در تپه حصار دامغان ‚ از يك كاخ ساساني خاكبرداري شده است . قسمت پايين بعضي از ستون ها ( در كاخ ساساني ) كه از آجرهاي مربع (35*35*8 سانتي متر ) ساخته شده ‚ نشان مي دهد كه آجرها متناوبا عمودي و افقي به قطر 1/79 متر روي هم قرار گرفته اند و با دقت در ابعاد ‚ اندك تفاوتي بين اين دو بنا به نظر مي رسد ‚ از جمله اينكه قطر ستون هاي تاريخانه كه با اندود نازكي پوشيده شده ‚ 1/60 متر است ‚ كه اگر تزيين نسبتا ضخيم ستون هاي كاخ دامغان را در نظر بگيريم ‚ هر دو مساوي خواهد بود . در بخش غربي مسجد ‚ بناهاي وابسته اي وجود داشته كه امروزه كاملا از بين رفته اند . از جمله اين بقايا مي توان به يك مناره با مقطع چهار گوش اشاره كرد كه در كنار مسجد بوده و 6/5 متر مربع وسعت داشته است . در كنار اين مناره ‚ در دوره سلجوقي ‚ مناره دايره شكل ديگري ساخته شده كه داراي كتيبه اي به خط كوفي مشتمل بر آيات قرآني ‚ نام باني - بختيار ‚ فرزند محمد - و تاريخ 420 ه . ق است . ارتفاع كنوني اين مناره ‚ 26 متر است و 86 پله دارد . محبط آن در پايين ‚ 13 متر است كه به تدريج از آن كاسته مي شود و در بالا به 6/8 متر مي رسد . آجرهايي كه در ساختمان اين منار به كار رفته ‚ 4 تا 4/5 سانتي متر قطر و 22 سانتي متر طول و عرض دارند و آجرهايي كه در تزيينات خارجي مصرف شده ‚ به طول و عرض 17 يا 17/5 و ضخامت 3/5 سانتي متر است مسجد تاريخانه دامغان ‚ جز اولين مساجد ايران است كه در آن مناره ساخته شده است . ساخت اين مناره مي تواند به تاثير از مناره مساجد عراق باشد ‚ هر چند ممكن است آنها خود متاثر از معماري دوره ساساني باشند . صحن مركزي اين مسجد ‚ سنگ فرش يا آجر فرش نشده و تنها با ماده اي آهكي يا گچي پوشيده و كوبيده شده است . اين صحن با هيچ پله اي ‚ از صفه هاي طاقدار جانبي متمايز نمي شود و اين ‚ از ويژگي ها و سادگي اين مسجد است . در اين مسجد ‚ از خشت و اجر در كنار هم استفاده شده است . از آجر براي قوس ها و ستون ها ‚ و از خشت براي ساخت ديگر قسمت هاي مسجد استفاده شده و همچنين در قوس هاي مسجد ‚ چوب براي استحكام و اتصال ‚ و گچ براي اندود سطوح مختلف به كار رفته است در خصوص تاريخ گذاري اين مسجد ‚ توافق نظر وجود دارد و همگي آن را به اواسط قرن دوم هجري منتسب مي رسازند . آرتور پوپ ‚ ساخت اين مسجد را به سال هاي بين 130 تا 170 هجري ( 750-786 م ) منتسب مي كند ‚ محمد كريم پير نيا آن را به سال 160 هجري و ديگر محققان ‚ به اواسط قرن دوم هجري متعلق مي دانند
توضيحات بر گرفته از سايت سازمان ميراث فرهنگي​
 

vahid_pakrou

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسجد امام (سلطانی) - سمنان (دوره قاجاریه)

مسجد امام (سلطانی) - سمنان (دوره قاجاریه)


: m_orooji
این بنا در مرکز سمنان واقع گردیده است.​
بنای این مسجد در دورۀ قاجار به دستور فتحعلی شاه وبه همت « حاجی سید حسن حسنی » و استادی « صفر علی معمار » ساخته شد و کار آن در سال 1243 به پایان رسید.​
مسجد سلطانی دارای چهار در ورودی از طرف شمال ، جنوب ، شرق و شمال شرقی است.​
به استثنای در شمال شرقی که به وسیلۀ یک دالان طولانی به تکیۀ معروف « پهنه » راه دارد ، سه در دیگر دارای هشتی ، دالان و دهلیز هستند و فقط سر درهای شمال و شرق است که مقرنس کاری گچی بسیار زیبا دارند.​
صحن مسجد به صورت چهار ایوانی ساخته شده است .​
دو ایوان شمالی و جنوبی ، کوچکتر و ارتفاع هر کدام 11 متر است و از هر نظر با هم شباهت دارند.​
ایوان غربی به ارتفاع 19.5 متر ، مفصل تر و زیبا تر از ایوانهای دیگر ساخته شده است و کاشیکاری وکتیبه های زیبایی دارد.​
در پشت ایوان غربی ، مقصوره زیبا به ارتفاع 21 متر قرار دارد.​
در بالای این مقصوره گلدسته ای وجود دارد که شامل گنبد کوچکی با پوشش کاشی فیروزه ای و ساقۀ هشت ضلعی بلند است . در طرفین این ایوان دو منار بنا شده که تا نزدیک بالای ایوان رسیده ولی ناتمام مانده است .​
در طرفین ایوان غربی ، دو شبستان شامل چهل طاق و سی ستون مدور و قطور در وسط و پنج نیم ستون در هر سمت که جمعاً چهل ستون می شود ، قرار دارد.​
ایوان شرقی مسجد به ارتفاع 18.5 متر دارای شکوه کم نظیری است .​
بر بالای این ایوان ، گلدسته ای زیبا به صورت طرح شش ضلعی ، با پوشش هرمی شکل و نرده مشبک و چوبین جالبی خود نمایی می کند.​
صحن وسیع مسجد ، مربع و به طول 62 قدم است.​
در طرفین ایوانها و چهار گوشۀ صحن ، چهار مهتابی بزرگ با اتاق ها و حجره هایی چند ، و در زیر آنها شبستان هایی با پنجره های مشبک آجری لعابدار ساخته شده است .​
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنجینه معماری سمنان

سمنان از آن استان هایی است که تا به آن سفر نکنید و خودتان از نزدیک تماشایش نکنید، باور نمی کنید که یک منطقه می تواند در آن واحد کوهستانی، جنگلی و کویری باشد و در کنار تمام این ها تاریخی غنی و بناهای ارزشمند قدیمی داشته باشد.
اگر برای نوروز امسالتان هنوز برنامه سفر نریخته اید، بد نیست به طور جدی تری روی سفر به سمنان فکر کنید. پیشنهاد ما، دامغان است و بناهای زیبا و فراموش نشدنی آن!
در دامنه و پایین کوه سنگ های كاملا گردی به وزن 50 الی 200 كیلو دیده می شود كه در هنگام حمله دشمن، به سوی آنها پرتاب می شده است. در بالای كوه هم بقایای شكسته خمره های بزرگی را می بینید كه از قرار معلوم برای نگهداری غذا و آب در مدت طولانی استفاده می شدند. حتی چندین استخر نگهداری آب نیز در قله این كوه صخره ای ایجاد شده است​

[h=2]کوه شگفت انگیز[/h]در نزدیكی روستای عوض آباد در 20 کیلومتری غرب دامغان كوهی عجیب و تاریخی وجود داره كه بسیار جالب و دیدنی است.
این كوه كه به گرده كوه معروف است، فقط یك راه برای صعود دارد و به هیچ عنوان نمی توان از مسیر دیگری به بالای آن صعود كرد. در بالای این كوه گرد كه به كلیه مناظر اطراف و از جمله دامغان مشرف است بقایای شهری قدیمی با كلیه امكانات دیده می شود كه توسط قاچاقچیان نابود شده اما هنوز بقایای قلعه قابل دیدن است؛ قلعه ای دست نیافتنی که حدود 20 سال در محاصره ارتش مغول بود. تا اینکه در زمان آباقاخان، این دژ سقوط کرد و تمام ساکنان آن کشته شدند و دژ کاملا ویران شد.

در دامنه و پایین کوه سنگ های كاملا گردی به وزن 50 الی 200 كیلو دیده می شود كه در هنگام حمله دشمن، به سوی آنها پرتاب می شده است. در بالای كوه هم بقایای شكسته خمره های بزرگی را می بینید كه از قرار معلوم برای نگهداری غذا و آب در مدت طولانی استفاده می شدند. حتی چندین استخر نگهداری آب نیز در قله این كوه صخره ای ایجاد شده است.
احداث این شهر تاریخی را به دوره حسن صباح و هواداران او نسبت می دهند. كه در مسیر حركت كاروان های بزرگ و در كنار جاده ابریشم ساخته شده است. شگفتی های این كوه زیبا هر بیننده ای را به تحسین وا می دارد. البته اطراف این كوه از طرف سازمان محیط زیست به دلیل تنوع حیات وحش، منطقه حفاظت شده اعلام شده است.

[h=2]قلعه دست نیافتنی[/h]می گویند در دژ گردکوه اسفندیار روئین تن مدتی به فرمان پدرش گشتاسب زندانی بود، این قلعه، دژ عجیب و جالبی است که یکی از مهم ترین پناهگاه های مستحکم و غیرقابل تسخیر فرقه اسماعیلیه در ایران بوده است. بعد از سقوط اسماعیلیه گرد کوه به دست حکام مغول افتاد، و بعدها، فردی به نام امیر ولی در یک درگیری با سپاه تیمور لنگ، گرد کوه را از تیموریان گرفت و جزو قلمرو خود قرار داد، ولی کمی بعد در استرآباد از لشکر تیمور شکست خورد و زن و فرزندانش را به گردکوه آورده و خود فرار کرد، از آن به بعد قلعه رو به ویرانی نهاده و اهمیت خود را از دست داد.

چند عمارت در نقاط مختلف کوه به منظور دیده بانی ساخته شده بود و حوض ‌هایی در کنار آن ها درست کرده بودند. تمام این ساختمان ها به غیر از یک ساختمان، همه از سنگ و ساروج بنا شده و کوه را به صورت قلعه پابرجایی درآورده است. راه صعود به این کوه از سمت مشرق بوده و پیوسته زیرنظر دیده بانان قلعه قرار داشته است. در گردکوه کلیه وسایل زندگانی برای عده نسبتاً زیاد در مدت زیادی فراهم بوده و قطعه ‌های سنگ آسیای دستی و شکسته‌ های ظروف سفالی و سایر چیز ها که اکنون در آن جا مشاهده می‌ شود، مؤید این مطلب است.


فراوری: الهام مرادیبخش گردشگری تبیان

برگرفته از: سفر در طبیعت ایران، همشهری
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
گنجینه معماری سمنان

سمنان را به عنوان شهری كویری با آب و هوای گرم و خشك می‌شناسند. در شمال همین شهر گرم و خشك و در دامنه‌هاى جنوبى كوه‌هاى سر به فلك كشیده البرز شرقى، شهری قرار گرفته كه آب و هوای آن با توابع دیگر استان سمنان تفاوت دارد. فقط كافی است 20 كیلومتری به سمت شمال سمنان بروید، همین كه از سوز و سرمای جاده كویری رها می‌شوید، آب و هوای خنك پاییزی و انبوهی از درختان متفاوت با رنگ‌بندی‌ متنوع در انتظار شما هستند. شهمیرزاد به دلیل همین ویژگی‌ها لقب بهشت كویر را با خود یدك می‌كشد و می‌تواند به عنوان مقصد سفر یكروزه در برنامه گردشگری‌تان قرار بگیرد.
كویر یا دشت، انتخاب كنید

برای رسیدن به شهمیرزاد باید اول خودتان را به سمنان برسانید. استان سمنان از شمال به دامنه‌های البرز و جنگل‌‌های مازندران راه دارد و از جنوب به كویر مركزی ایران. بنابراین هم می‌توانید راه كویر را تجربه كنید و هم طبیعت بكر شمال را. مسیر كویری از جاده مشهد می‌گذرد. در این مسیر باید 230 كیلومتر از تهران طی كنید تا بعد از 5 ـ4 ساعت به مقصد برسید.

البته از الان گفته باشیم در مسیر كویری غیر از دشت‌های پهناور و خشك و بی‌آب و علف منظره دیگری عایدتان نمی‌شود. سمت چپ جاده، كمی جلوتر از تابلوی به استان سمنان خوش آمدید، چشمتان به تابلوی سبز رنگی خواهد افتاد كه روی آن با رنگ سفید نوشته شده: شهمیرزاد، 20 كیلومتر. همین مسیر را مستقیم بروید، به شهمیرزاد می‌رسید. برای عبور از مسیر شمال باید از جاده كیاسر ـ ساری بگذرید. برخلاف مسیر كویری، این جاده جاذبه‌های منحصربه‌فردی دارد.
كوه‌های بلند البرز طوری جاده را دربرگرفته‌اند كه انگار بنای این جاده در دل كوه گذاشته‌ شده و فرهاد برای رسیدن به شیرین، كوه البرز را كنده و این جاده را برای ما هموار كرده است. اگر از شهر ساری به سمت شهمیرزاد حركت كنید، 170 كیلومتر راه دارید و از مرز استان مازندران هم 55 كیلومتر. نزدیكی شهمیرزاد به آب‌های شمال باعث شده مسیر شمالی، حسابی دیدنی شود.
شهمیرزاد قدمتی سه هزار ساله دارد و قبل از مهاجرت آریایی‌ها به ایران وجود داشته و آبادی آن حتی از دوره اشكانیان مورد تایید قرار گرفته است​

جاهایی برای دیدن

نزدیكی به آب‌های شمال از یك طرف و دسترسی به رشته كوه‌های البرز از طرف دیگر حسابی به نفع شهمیرزاد تمام شده است. با آب شدن برف رشته‌ كوه‌های البرز، چشمه‌ها، قنات‌ها و چاه‌های شهمیرزاد پرآب شده و زمین‌های كشاورزی این شهر را سیراب می‌كنند و در نهایت باعث می‌شوند این منطقه سرسبز بماند.
مهم‌ترین چشمه‌های شهمیرزاد شیخ‌چشمه‌سر و هفت چشمه است كه نزدیك هم و در شمال غرب شهمیرزاد قرار دارند، شیخ چشمه سر هم اسم خیابان است، هم قلعه‌ و هم چشمه‌ای كه بالاتر از میدان امام در خیابان شیخ چشمه سر قرار گرفته و معروف‌ترین چشمه شهمیرزاد است.

«چاك» تنها رود شهمیرزاد است كه آب شیخ‌چشمه‌سر و هفت چشمه را به مزارع و باغات شهمیرزاد می‌رساند. از 2 چشمه شهمیرزاد كه بگذریم، به آبشار مصنوعی شیر قلعه می‌رسیم كه به مناسبت میلاد امام رضا(ع) پای شیر قلعه افتتاح شد. اگر خواستید سری به شیرقلعه بزنید، قبل از بالا رفتن از كوه و دیدن شیرقلعه اول، چشمتان به آبشار شیرقلعه روشن خواهد شد.
در 3 كیلومتری شمال غربی شهمیرزاد یك رشته كوه تقریباً بلند باشیب كم وجود دارد كه قسمت كوچكی از باغ‌های سرسبز در دامنه آن قرار گرفته است. روی این رشته كوه، قلعه‌های شهمیرزاد قرار دارد. شیر قلعه یا قلعه شیخ‌چشمه‌سر كمی بالاتر از میدان امام و در انتهای خیابان شیخ چشمه سر است. اسپهبدان طبرستان كه در دوره اشكانی به بخشی از ایران حكومت می‌كردند، این قلعه را پناهگاه خود كرده بودند. قلعه شیخی هم از قلعه‌های مهم شهمیرزاد است كه فقط سنگ چین‌های بسیار محدودی از آن باقی مانده است. این قلعه در نزدیكی شیرقلعه جا خوش كرده است. دژ وهل یا قلعه سنگی شهمیرزاد هم بالاتر از خیابان دكتر بهشتی و در دامنه همین رشته كوه قرار دارد.
شیب تندی كه بالاتر از میدان امام و نرسیده به روستای چاشم وجود دارد، دست همه شیب‌های شهمیرزاد را از پشت بسته و باعث شده یك پیست مناسب برای ورزش اسكی ایجاد شود. در فصل زمستان با بارش برف كه البته در این شهر از اواخر پاییز شروع می‌شود، پیست اسكی شهمیرزاد، فعال می‌شود​

شیب‌ها را جدی بگیرید


شیبدار بودن شهمیرزاد به جاذبه‌های این شهر افزوده است. همچنین رنگ‌بندی درخت‌های شهمیرزاد و تركیب رنگ‌های قرمز، نارنجی و زرد در فصل پاییز به قدری جذاب و چشمگیر می‌شود كه هر بیننده‌ای را محو خود می‌كند. از طرفی، كوچه باغ‌های شیبدار این شهر با بارش باران و برف حسابی لیز و خطرناك شده و همان عده‌ای را كه محو تماشای طبیعت شهمیرزاد هستند و از زیر پایشان غافل شده‌اند، غافلگیر می‌كند.

شیب تندی كه بالاتر از میدان امام و نرسیده به روستای چاشم وجود دارد، دست همه شیب‌های شهمیرزاد را از پشت بسته و باعث شده یك پیست مناسب برای ورزش اسكی ایجاد شود. در فصل زمستان با بارش برف كه البته در این شهر از اواخر پاییز شروع می‌شود، پیست اسكی شهمیرزاد، فعال می‌شود. اهالی سمنان هم از این فرصت استفاده می‌كنند و در روزهای تعطیل، لاستیك به دست به سمت پیست شهمیرزاد هجوم می‌برند و حسابی خوش می‌گذرانند.

قبل از سفر بد نیست بدانید

شواهد نشان می‌دهد شهمیرزاد قدمتی سه هزار ساله دارد و قبل از مهاجرت آریایی‌ها به ایران وجود داشته و آبادی آن حتی از دوره اشكانیان مورد تایید قرار گرفته است. این شهر كه سم ستوران اسكندر‌مقدونی، هجوم مغول، حمله تیمور و... را به یاد دارد، طی این چند قرن، عناوین مختلفی به خود گرفته است.
در سفرنامه ابن بطوطه نوشته شده كه این شهر چهاركوه نامیده می‌شده است. زمانی شهمیرزاد جزئی از مناطق هزار جریب طبرستان بوده‌ و نام‌های سامار، شامار و شهمار را تجربه كرده است. در دوره قاجار هم به نام اریخ شهمیرزاد شناخته می‌شد. عده‌ای هم از قول مرحوم دكتر صفا عنوان كرده‌اند كه شهمیرزاد در گذشته كهر نام داشته است.

پیشنهاد ویژه

غار دربند از جاذبه‌های مهم شهمیرزاد است كه دست كمی از غارعلی‌صدر ندارد. در مسیر سمنان به شهمیرزاد، حدود 4 كیلومتری جنوب شهمیرزاد، دست چپ جاده‌ای وجود دارد كه به سمت باختر می‌رود. پس از طی مسیری 5‌/‌1 كیلومتری به پای كوه بلندی می‌رسیم كه غار دربند آنجا قرار گرفته است. طول این غار نزدیك به 150 متر و پهن ترین قسمت آن 30 متر عرض دارد. دیدن این غار را در برنامه سفرتان قرار دهید كه خالی از لطف نخواهد بود.

پارك كوهستان كه در بخش شمالی میدان امام قرار دارد، برای چند ساعت دور هم نشستن فضای مناسبی است. این پارك همان طور كه از اسمش پیداست، در كوه‌ ساخته شده و چیزی شبیه به پارك‌های جنگلی است. البته آن‌طور كه شنیده‌ایم، قرار است برای استفاده بهتر از مناظر این پارك و ممانعت از چربی سوزی(!) این پارك مجهز به تله‌كابین شود.
خوش آب و هوا بودن شهمیرزاد باعث شده علاوه بر پوشش گیاهی، تنوع جانوری این شهر كم نظیر باشد و حیوانات نادری در آن به چشم بخورد. شاه بوف یا جغد عقابی اوراسیایی، بزرگ‌ترین گونه جغد ایران و جزو گونه‌های كمیاب و در حال انقراض حیات وحش ایران است كه گفته‌اند در شهمیرزاد دیده شده است. قبل از این‌كه به این شهر سفر كنید، حتما درباره این جغد كمیاب تحقیقات لازم را انجام دهید تا اگر در كوه و دشت چشمتان به شاه‌بوف افتاد، آن را شناسایی كنید و یك عكس یادگاری با آن بیندازید.


بخش گردشگری تبیان

برگرفته از جام جم
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
شهر سيم و لام!

شهر سيم و لام!

اشكانيان ايران را به هجده ايالت تقسيم كرده بودند و يكي از آن‌ها ايالت قومس بود. قومس قسمتي از سمنان و دامغان بود كه در كتاب‌هاي قديمي و سفرنامه‌ها اسمش زياد آمده. در كتاب‌هاي تاريخي، بناي شهر سمنان را به تهمورث پادشاه پيشدادي نسبت مي‌دهند. نژاد مردمش آريايي است و زبانشان سمناني.سمنان زماني پل ارتباطي سه ايالت معروف خراسان، ري واسترآباد بود. هميشه هم حكومت‌هاي مركزي به آن چشم داشتند. آن وقت‌ها در مسير جادة اصلي ابريشم بود، الان هم در مسير زوار امام رضا(ع).
بعضي از اهالي سمنان عقيده دارند كه نام قديم سمنان، سيم لام بوده و آن را دو نفر از فرزندان نوح پيغمبر به نام‌هاي سيم النبي (سام النبي) و لام النبي ساخته‌اند. بعدها سيم لام به سمنان تبديل شده. مقبرة سام و لام در كوه‌هاي شمال شرقي شهر سمنان در محلي به نام «پيغمبران» است. بعضي هم مي‌گويند نام قديم سمنان در زبان محلي «سه‌مه‌نان» بوده و منظور محلي‌ها اين بوده كه محصولات كشاورزي اين منطقه، نان و آذوقه اهالي را بيشتر از سه ماه تأمين نمي‌كند.
سمنان هم مثل دامغان، يك برج به نام برج چهل دختر دارد. مردم سمنان معتقدند اين برج را چهل دختر كه تارك دنيا شده بودند، با گل و خشت ساخته‌اند. يكي از ييلاق‌هاي اطراف شهر سمنان، شهميرزاد است كه با باغ‌هاي زيبا و آهوان كوهستانِ اطرافش به شهرهاي كويري پايين دست فخر مي‌فروشد.
اگر مي‌خواهيد تنوع طبيعي كم‌نظيري را ببيني، مي‌توانيد از سمنان به شهميرزاد، از آن‌جا به فولادمحله و پس از آن به كياسر برويد و راهتان را به سمت ساري و نهايتا خزرآباد ادامه بدهيد. اين راه را مي‌توانيد در يك روز طي كنيد. كوير، كوهستان، جنگل و دريا همة چيزهايي هستند كه در يك روز خواهيد ديد. اما سمنان ديدني هاي ديگري هم دارد که لذت تماشايشان خيلي بيشتر از خلاصه کردن آنها در چند جمله است. اما اگر بخواهيد کوتاه از چهارگوشه سمنان بشنويد، ادامه اين مطلب را بخوانيد:

[h=2]مسجد امام[/h]

اگر وارد هر مسجد قديمي چهار ايواني شديد، بدانيد آن ايواني كه تزئيناتش زيباتر و مفصل‌تر است، ايوان اصلي است. اسم قديم اين مسجد، مسجد سلطاني است و در زمان فتحعلي شاه قاجار ساخته شده. اين مسجد به خاطر كتيبه‌هايش كه با خطوط نستعليق و ثلث كتابت شده، شهرت زيادي دارد. اسم معمار اين بنا، استاد صفر علي معمار است.
[h=2][/h][h=2][/h][h=2][/h][h=2][/h][h=2][/h][h=2][/h][h=2]مكان مقدس[/h]هميشه بناهاي مقدس را در مكان‌هاي مقدس مي‌سازند. خيلي از مساجد را يا بر روي آتشكده‌ها و يا بر روي كليساها ساخته‌اند. مسجد جامع سمنان كه از قديمي‌ترين آثار اسلامي شهر سمنان است، بر روي بقاياي يك آتشكده بنا شده. اين بنا از بناهاي دوران تيموريان است.
[h=2]
قلعه‌هاي سارو
[/h]تا وقتي كه قصه، قصة جنگ بود، اين قلعه‌هاي كوچك و بزرگ سارو جاي اقوام مختلف جنگجو از جمله اسماعيليان بود. وقتي هم كه قصه عوض شد، گنج‌جوها آمدند و كندند و گشتند و رفتند. قلعه‌هاي سارو در 10 كيلومتري شمال شرقي سمنان در نقطه‌اي كوهستاني با همين نام قرار گرفته‌اند.
[h=2]
خوان هفتم
[/h]

از ارگ دولتي ايالت قومس قديم فقط همين دروازة شمالي باقي مانده. روزگاري ناصرالدين شاه از اين دروازه عبور كرد تا به زيارت مشهد برود. بعدها در زمان رضا شاه كه بنا شد خيابان‌ها را عريض‌تر كنند و بناهاي جديد هم بسازند، دلشان به حال رستم سوخت كه آن بالا در حال نبرد با ديو سفيد است. الان هم اگر شما دوست داريد كه كاشي‌هاي هفت رنگ، مناره‌هاي زيبا، نقوش هندسي، نقش شير و خورشيد و سربازان قاجاري و تسليحاتشان را ببينيد، بايد سري به مركز شهر سمنان بزنيد.
[h=2]
از صنم تا صمد
[/h]خودش مي‌گويد: «... از تبريز به عزم سمنان درآمدم. چون به اوجان رسيدم، آن مرض سخت از من برفت. دريافتم كه از بركات ترك محبت ايشان اميدي حاصل آمد. زيرا سلطان بت‌پرست بود و من تا آن اوقات، صمد را نهاده و در خدمت صنم‌پرستي، صرف عمر كرده بودم.» صوفي‌آباد روستايي است كه اميران و شاهان مغول براي درك خدمت شيخ علاءالدوله سمناني به آن‌جا مي‌آمدند و حالا هم مزار شيخ اين‌جاست. روستاي صوفي‌آباد در 10 كيلومتري شمال شرقي شهر سمنان است.
[h=2]
خانه ايراني
[/h]به همه شهرهاي كويري يا حاشية كويري ايران كه برويد، خانه‌هاي زيبايي مي‌بينيد كه آخر زيبايي و تزئينات‌اند. خانة تدين يا خانة مهديه هم از اين خانه‌هاست كه در اواخر دورة قاجار ساخته شده. مثل بقية خانه‌هاي كويري، اندروني و بيروني، زمستان‌نشين و تابستان‌نشين دارد. بادگير، حوض‌خانه و اصطبل هم دارد. خانة تدين در حال حاضر به عنوان اداره كل ميراث فرهنگي و گردشگري استان سمنان استفاده مي‌شود.
[h=2]
كودكي كه هرگز متولد نشد
[/h]

استخوان‌هاي مادر و فرزندي كه در شكم دارد، به خوبي معلوم هستند. مي‌گويند متعلق به 4500 سال قبل هستند. اين استخوان‌ها در موزه سمنان (حمام پهنه) نگهداري مي‌شوند و جالب‌ترين شيء موزه به حساب مي‌آيند.


[h=2]حمام حضرت[/h]يك شهر اسلامي حتما بازار، حمام، مسجد و كاروانسرا را دارد. به بازار سمنان كه وارد بشويد، بين دو مسجد (مسجد جامع و مسجد امام) و در نزديكي امام‌زاده يحيي، حمام پهنه معروف به حمام حضرت را مي‌بينيد كه الان به موزه تبديل شده. اين حمام هم مثل خيلي از حمام‌هاي قديمي، داراي قسمت‌هاي مختلف رختكن، گرم‌خانه و... است.

گروه گردشگري تبيان- الهام مرادي
برگرفته از همشهري آنلاين
 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدار با آرامگاه پیر علمدار

دیدار با آرامگاه پیر علمدار

اگر اهل تماشای بناهای تاریخی هستید و عادت دارید از گلچین تاریخی های هر شهر دیدن کنید، پیشنهاد می کنیم یک سفر کوتاه به سمنان داشته باشید تا بتوانید آرامگاه پیر علمدار را در این استان و در شرق شهر دامغان ببینید.

آرامگاهی که در محله خوریا نزدیک مسجد جامع و مدرسه حاج فتحعلی بیگ قرار دارد و در آن محمد بن ابراهیم پدر ابو حرب بختیار ملقب به پیر علمدار، حاکم ایالت قومس به سلطنت محمد غزنوی دفن شده است.

آرامگاه پیر علمدار از جمله بنا‌های تاریخی شهر دامغان است که به برج معروف شده و یکی از بهترین نمونه‌های معماری آرامگاهی است. تاریخ ساخت آرامگاه را به سال 417 قمری نسبت می دهند اما این آرامگاه در سال 1310 توسط وزارت فرهنگ و هنر با شماره 79 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
چشمگیرترین بخش آرامگاه را روی نوار حاشیه قوس سردر، خواهید دید. یعنی کتیبه‌هایی تزئینی که روی آنها بقایای نوشته‌هایی با گچبری زیبا قابل تشخیص هستند​

ورودی آرامگاه یک قاب مستطیل شکل است که سردر و ستون‌هایی پیل پا مانند آن را دربرگرفته‌اند. اولین چیزی که در آرامگاه پیر علمدار توجه تان را جلب خواهد کرد، کتیبه‌ای است که به خط کوفی نوشته شده.

این کتیبه به جا مانده از ایوانی مقرنس است که در گذشته در اطراف آن کتیبه ای از گچ بوده ولی اکنون از آن ایوان فقط کتیبه ای به چشم می خورد که رویش نوشته شده:
بسم الله الرحمن الرحیم امر ببنا هذاالمسجد الشرف المولی المعظم خلیفه العرب والعجم سلطان قضاه الشرق کافل مصالح الخلق والدین عمل حاجی بن الحسین البنا الدامغانی غفرالله له.

بعد از آن، چشمگیرترین بخش آرامگاه را روی نوار حاشیه قوس سردر، خواهید دید. یعنی کتیبه‌هایی تزئینی که روی آنها بقایای نوشته‌هایی با گچبری زیبا قابل تشخیص هستند. بخش بالای برج شامل 7 نوار با تزئینات زیبای آجر تراش و یک کتیبه تسمه‌ای است که دورتا دور پیکره برج را فراگرفته‌اند.

نگاره‌هایی که در گوشه و کنار آرامگاه به چشم می خورند، به دو روش هندسی و دوردار کار شده‌اند. بدنه استوانه‌ای برج این آرامگاه دو بخش دارد. قسمت پایین که حدود نیمی از ارتفاع کلی برج را دربرمی‌گیرد، آجرکاری ظریف و ساده بدون بندکشی دارد و در این بخش فقط دروازه ورودی بنا جا گرفته که با تزئینات خود یکنواختی سطح برج را تغییر می‌دهد.

نمای خارجی آرامگاه با گنبد مدور آجری کم‌خیز آن از نمونه‌های ارزشمند معماری آغاز قرن پنجم هجری قمری ایران به شمار می‌رود. ارتفاع گنبد این مقبره 13 متر، قطر داخلی آن چهار و نیم متر است. همچنین این بنا در فضای داخل و خارج، طرحی دایره شکل دارد. درگاه ورودی آن هم در جنوب غربی رو به سوی مسجد و صحن است.


رستم زاد بخش گردشگری تبیان

 

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامگاهی در آخر دنیا

آرامگاهی در آخر دنیا

چندی پیش یكی از دوستانم در مورد آرامگاهی سخن می‌گفت كه به آرامگاه فرزند چنگیز معروف است. او محل این بنا را در خراسان و حوالی گناباد ذكر كرد. این موضوع مدت‌ها ذهن مرا به‌خود مشغول كرده بود تا این كه چندی پیش كه برای انجام سفری كاری به گناباد رفته بودم به‌یاد این داستان افتادم و فرصت را برای بازدید و پیدا كردن این بنا مغتنم شمرده و عزم خود را برای پیدا كردن این آرامگاه جزم كردم.
در ابتدا مشكل این بود كه اصلا هیچ اطلاعی از این بنا نداشتم و تنها می‌دانستم در روستایی در حوالی گناباد آرامگاهی قرار دارد كه فرزند چنگیزخان مغول در آن دفن شده است.
با دانستن این اطلاعات قطعا نمی‌توانستم به نتیجه‌ای برسم و پرس و جو از مردم محلی و چند راننده تاكسی برایم به جز سردرگمی حاصلی نداشت.
تنها راهكار منطقی، رفتن به كتابخانه میراث فرهنگی و كسب اطلاع از آنجا بود. كم‌كم از نظر ذهنی خود را آماده می‌كردم تا شكست را بپذیرم. آخر مگر می‌شد آرامگاه فرزند چنگیز در ایران قرار گرفته باشد و هیچ حرف و مطلبی از آن تا به حال به گوش من نخورده باشد؟

وقتی موضوع را با مسوول مركز اسناد اداره میراث فرهنگی شهرستان در میان گذاشتم با تردید از بالای قاب عینكش به من نگاه كرد و پرسید: دقیقا می‌دانم منظورتان چیست، ولی فكر نمی‌كنم بتوانید چیز زیادی به دست بیاورید!
در حالی كه نشانی و كروكی بنا را در دست داشتم از اداره خارج شدم. خب، حداقل تا اینجا می‌دانستم كه چنین جایی وجود فیزیكی دارد. مقصد من روستایی بود به نام گیسور!
گیسور در انتهای مجموعه راه روستایی و كم‌ترددی قرار گرفته كه تقریبا می‌توان گفت آخرین روستا در این جاده است و دیگر از اینجا به‌بعد راهی وجود ندارد و به قول دوستم: اینجا آخر دنیاست! نباید خطر كرد و جلوتر رفت.
اهالی روستا معتقدند كه در این محل فرزند چنگیزخان مغول دفن است و یكی از دلایل رسیدگی نكردن به این بنا نیز همین موضوع است. بنا در دشتی مسطح قرار دارد كه باران‌های سالانه در همه جای آن شیارهای عمیقی ایجاد كرده است​


روستای گیسور در 70 كیلومتری شمال شرق گناباد واقع شده است. اولین سوالی كه پس از رسیدن به این روستا به ذهنم رسید این بود كه فرزند چنگیزخان، بزرگ‌ترین پادشاه زمان خود در این روستا چه می‌كرده است؟ اصلا چرا باید چنین فرد مهمی در این روستای دورافتاده دفن شده باشد؟ نام فعلی این آرامگاه «جغتین» گیسور است؛ نامی كه به نظر كاملا مغولی می‌رسد و بر پیچیدگی‌های این آرامگاه می‌افزاید. مقبره «جغتین» در پنج كیلومتری شرق روستای گیسور واقع شده است. البته در ابتدا ما این موضوع را نمی‌دانستیم و فكر می‌كردیم باید آرامگاه در داخل روستا قرار داشته باشد. پرس و جو از اهالی محل تنها یك نتیجه برای ما داشت: اهالی محل چندان میانه خوبی با این آرامگاه ندارند و چندان دل خوشی از قرار گرفتن این بنا در مجاورت روستایشان نداشتند.
اهالی روستا معتقدند كه در این محل فرزند چنگیزخان مغول دفن است و یكی از دلایل رسیدگی نكردن به این بنا نیز همین موضوع است. بنا در دشتی مسطح قرار دارد كه باران‌های سالانه در همه جای آن شیارهای عمیقی ایجاد كرده است.
در اطراف بنا و محوطه آن آثار معماری جالب توجهی دیده می‌شود. در سمت شرق بنا یك آب‌انبار و در غرب آن ساخلوی نظامی قدیمی با برج و بارو دیده می‌شود. در سطح زمین‌های اطراف بنا نیز آثار سفال‌های لعابدار فیروزه‌ای، خردلی و سبز دیده می‌شود.
بنای جغتین كلا از آجر ساخته شده است و گنبد آن فرو ریخته بود و امروزه مجددا بازسازی و مرمت شده است. در چهار جهت اصلی بنا، چهار ورودی تعبیه شده است، در ساقه گنبد آثاری از فیلپوش دیده می‌شود كه احتمالاً تزئینات گچی داشته است و به جز این مورد، تزئینات خاصی در داخل بنا دیده نمی‌شود.

تقریبا در هیچ جای بنا كتیبه‌ای وجود ندارد و شواهدی كه نشان‌دهنده نسبت این بنا با فرزند چنگیز باشد، دیده نمی‌شود.
درست در مركز صحن زیر گنبد، سردابه‌ای قرار دارد و آثار معماری در آن مشهود است. ورودی اصلی سردابه از سمت شرق است. تدفین سردابه‌ای تدفین خاص دوره مغول است و وجود این سردابه تنها نشانگر ارتباط این مقبره با دوره مغول است.
راه‌پله‌ای در ورودی شمالی بنا در جهت غربی به سمت گنبد می‌رود. در داخل بنا تعدادی طاقچه ساده و بدون تزئین بر دیواره‌ها دیده می‌شود و در بالای هر ورودی نیز یك نورگیر طاق‌دار تعبیه شده است.
بنا از داخل مربع‌شكل و از خارج هشت ضلعی است. در دیواره‌های داخلی بنا چهار طاق‌نمای بلند تعبیه شده است كه در بین هر دو ورودی یكی از آنها واقع شده‌ است و تزئینات خاصی ندارد.
بازدید از بنا نتوانست ارتباط آن را با فرزند چنگیز نشان دهد و تنها ارتباط بنا با چنگیز نام بناست. بر اساس متون تاریخی، جغتای نام فرزند چنگیزخان است.
‌مطالعه متون تاریخی بیانگر عدم ارتباط این بنا با فرزند چنگیزخان است. طبق اظهارنظر استاد بهرام‌فره‌وشی، گیسور به معنی جای آتش یا آتش كیانی است: گیسور = گای سور، جای سور یا جای آتش و اگر گیسور، كیسور باشد به معنی آتش شاهی است كه با توجه به این مورد، قدمت منطقه به پیش از اسلام برمی‌گردد.
در ساخت بنا از آجرهای بسیار بزرگ و ملاط ساروج استفاده شده است. برخی محققان معتقدند كه این محل، واقعاً مقبره جغتای، فرزند چنگیز است، اما نظر بیشتر محققان بر این است كه این محل، در زمره مقابر مربوط به دوره مغول و احتمالا مربوط به یكی از صاحب‌منصبان این سلسله است.
در پرونده مربوط به این بنا در اداره میراث فرهنگی گناباد، قدمت این بنا ایلخانی (قرن هفتم و هشتم هجری) ذكر شده است.
در زیر این بنا فضایی بوده كه مردگان را در آن می‌گذاشتند كه به‌مرور زمان از اجساد پر شده است و این بنای زیبای تاریخی متعلق به شخص خاصی نیست و احتمالاً فردی معروف به نام جغتین در آن مدفون‌شده و پس از آن این محل به مقبره جغتین مشهور گشته است و آنچه واضح است نبود ارتباط این محل با جغتای، پسر چنگیز است!


بخش گردشگری تبیان

برگرفته از: جام جم آنلاین
 

Similar threads

بالا