گفتمان معماری ...

tistou

عضو جدید
معماري ايراني- اسلامي
”معماري اسلامي يکي از بزرگترين جلوه هاي ظهور يک حقيقت هنري در در کالبد مادي بشمار مي رود. از لحاظ تاريخي معماري اولين هنري بشمار مي آيد که توانست خود را با مفاهيم اسلامي سازگار نموده، از طرف مسلمانان مورد استقبال قرار گيرد. معماري اسلامي بعنوان يکي از موفق ترين شيوه هاي معماري در تاريخ معماري جهان قابل بازشناسي است. در يک نگاه جامع نگر مي توان پيوستاري ارزشمند و پويا را در بناهاي اسلامي باز شناسي کرد که موجب شده تمامي آنها در قالبي واحد با عنوان معماري اسلامي در کنار يکديگر قرار گيرند “ (محمدي نژاد، 58 : 1383). پايه و مايه اصلي معماري اسلامي را بايد در بناي مساجد جستجو کرد. لذا در همين راستا به تاريخچه مساجد در ايران نگاهي مي اندازيم.
پس از فرو افتادن ساسانيان، ساخت مساجد در ايران آغاز شد. در سه قرن نخستين حکومت اسلامي در ايران، مساجد به شيوه اي بسيار ساده و به پيروي از معماري ساساني ساخته مي شد. زادگاه اولين نمونه هاي معماري اسلامي ايران را در خراسان دانسته اند، لذا طريق ساخت بناهاي اين دوران (شامل امويان، عباسيان، طاهريان و . . . ) به شيوه خراساني معروف است. در اين شيوه که نقشه عمومي بناهاي آن از مساجد صدر اسلام اقتباس شده، مساجد بصورت "شبستاني" يا "چهل ستوني" ساخته شده اند “ (ذکرگو، 46 : 1380).
با پديدار شدن اسلام و پذيرش آن از سوي ايرانياني که زير بيدادگري و ستم بودند دگرگوني هايي در ساختمان سازي رخ داد:
1- پس از اسلام، با الگو گرفتن از باورهاي اسلامي ساختمانها "مردم وار"تر شدند. گرچه در شيوه پارتي نيز مردم واري و پرهيز از بيهودگي نمايان بود ولي پس از اسلام اين ارزش ها بيشتر نمودار شدند.
2- در شيوه هاي پيشين بنابر شرايط، ساختمان سازي کيفيت ويژه اي يافت. براي نمونه در شيوه پارتي در روزگار اشکانيان، ساختمان ها با سبک پاکتراش و با ريزه کاري بيشتري ساخته مي شدند، اما در دوره دوم زمان ساسانيان چون به ساختمانهاي بيشتري نياز داشتند ساختمان را با سنگ لاشه مي ساختند، بدين گونه کيفيت ساختمان سازي نيز افت مي کرد (پيرنيا، 134 : 1383). اين امر به روي نحوه ساخت مساجد در دوره هاي مختلف تاثير گذاشت. بطور مثال ”در دوره سلجوقي آجر کاري و در دوره ايلخاني گچ بري و در دوره تيموري و صفويه کاشيکاري رايج بوده است. نقشه ساختماني مساجد نيز تفاوت هاي آشکاري در هر دوره دارد. در ايران اسلامي با مساجد شبستاني، يک ايواني، دو ايواني، چهار ايواني و ترکيب گنبد خانه با ايوان اصلي روبرو هستيم “ (ابوذري، 117 : 1380).


 

tistou

عضو جدید
مثال:
مسجد و مسجد جامع:
تفاوتهاي موجود بين مسجد و مسجد"جامع" با ويژگي هاي هرکدام به خوبي مشخص است شاخصه هايي پايدار که در سراسر جهان اسلامي و در طول زماني حدودا هزار سال همچنان باقي مانده است. مسجد مکاني بوده صرفا به جهت عبادت اما از آنجايي که در گذشته استفاده هاي ديگري هم از آن مي شد نظير قضاوت، نگهداري بيت المال، برپايي اجتماعات بزرگ، بزودي نماد قدرتمند اسلام شد و هم عرصه هاي ديني و هم قلمروهاي دنيوي را در برگرفت، اما نتوانست پاسخگوي نيازهاي مذکور باشد، ساخت مسجد "جامع" بعلت حفظ اين دو جنبه بود. فقدان نهادها و بناهاي رسمي عمومي نظير تالار شهر و يا محاکم اسلامي، به نقش دووجهي مسجد جامع اهميت بيشتري بخشيد. اين تمايز کارکردي، تفاوتي را در منزلت و مقصود مساجد منعکس ساخت و در دو واژه کاملا مجزا رسميت يافت، يعني مسجد و جامع. عليرغم تمايز آشکار کارکردي بين مسجد و جامع، از لحاظ طرح تفاوتي بين اين دو وجود ندارد. در واقع "جامع" عملا ابعاد بزرگتر و تزئينات بيشتري را دارا مي باشد (براند، 1383).
ويژگي هاي ساختاري هر مسجد شامل انعطاف ذاتي، بي تفاوتي نسبت به نماهاي خارجي، تاکيد متقابل بر فضاي داخلي، و گرايش طبيعي به تزئينات کاربردي است. زماني که از مسجد "جامع" سخن مي رانيم در واقع همان مسجد است با ويژگي هايي مضاف و فراتر از مسجد و وام گرفته شده از معماري دوره بيزانس با ريشه هاي کلاسيک. به اعتقاد پيرنيا (1383)، ايرانيان کهن و هنرمندان آنها باور به تقليد درست داشته اند و آنرا بهتر از نوآوري بد مي دانستند. تقليد يا برداشتي که منطق داشته باشد و با شرايط زندگي سازگار باشد.
از اين وجوه خاص که جامع را از مسجد متمايز مي کند، مي توان به محراب، منبر يا سکوي وعظ ، مقصوره يا محصوره، ناو يا راهروي بالا آمده ميانه شبستان و گنبد اشاره کرد. ذکر اين نکته حائز اهميت است همه اين عناصر در يک بنا با درجه اهميت برابر باقي نماندند و با همه آنها به يک نحو برخورد نمي شد (براند، 1383). در بخش دوم مقاله با تکيه بر مفاهيم مطرح شده به بررسي و تحليل مسجد جامع اصفهان مي پردازيم و بطور جزئي تري به عناصر پذيرفته شده توسط معماري ايراني مي پردازيم.

. مسجد جامع اصفهان نمودي از تعامل سنت ايراني و معماري کلاسيک غربي
اين مسجد مجموعه تاريخي وسيعي را به ابعاد 170*140 متر در شمال شرقي اصفهان و کنار ميدان کهنه نشان مي دهد و امروز شامل قسمتهاي مختلفي است از قبيل گنبد نظام الملک، گنبد تاج الملک، ضمن چهار ايواني شبستانها، مدرسه مظفري محراب الجايتو که هر يک نمايانگر سير هنر معماري اسلامي در دوره اي خاص هستند. بنا بر شواهد تاريخي، مسجد جامع اصفهان بر روي ويرانه هاي مسجد قديمي تري ساخته شده که اعراب ساکن قريه طهران در اصفهان در قرن دوم هجري در يهوديه بنا کرده بودند. مسجد اولي بر خرابه هاي ابنيه اي مربوط به اواخر دوره ساساني برپا شده بود (دهباشي، 130 : 1383). مسجد جامع اصفهان نماد پايداري از تقابل سنت اصيل شرق و هنر مسيحي است و انعکاس دهنده رويکرد تمدني از منظر حفظ کارکرد و هويت وارزشهاي آن است.
همچنين مسجد جامع اصفهان در دوره سلجوقي بنا شد و يکي از شاهکارهاي سبک رازي است. اين عناصر که برشي از معماري کليساهاست به شرح زير است:
الف) محراب: طاقنمايي است که جهت نمازگذاري را نشان مي دهد؛ در واقع مذبح شکل کوچک شده محراب است که در کليساي مسيحي وجود دارد. وجود محراب در همه مساجد لازم نيست. در مسجدي که بطور صحيح جهت يافته ديوار قبله بعنوان شاخصي هدايتگر، محراب را غير ضروري مي کند (براند، 1383). مسجد جامع اصفهان از مساجدي است که محراب هاي متعددي دارد. بلند آوازه ترين محراب آن در ضلع شمالي ايوان غربي آن، در شبستاني که بوسيله اولجايتو ساخته شد قرار دارد. اين محراب نمونه نفيسي از تزئين گچبري است با گل و بته و شکل هاي هندسي. هشت محراب ديگر در اين مسجد وجود دارند که تدريجا ساخته شده است (پيرنيا، 1383).
ب) منبر: منبر در معماري اسلامي هرگز به سان محراب وجهه تقريبا جهاني بدست نياورد. کارکرد آن بيشتر در صلات جمعه بود و بالطبع در مساجد جامع مورد مصرف داشت. خطبه جزء جدايي ناپذير نماز جمعه بود و منبر مکاني براي خطيب. نمونه مشابه منبر در مراسم عبادي مسيحي، سکوي وعظ است (براند، 1383). مشهورترين منبر مسجد جامع اصفهان، منبري است که به محراب اولجايتو وابسته است. اين منبر از چوب ساخته شده و داراي منبت کاري نفيسي است، منبر عموما در زمره اثاثيه مسجد بشمار مي رود(پيرنيا، 1383).
ج) مقصوره: مقصوره از نظر شکل عبارت است از يک فضاي محصور و مربع شکل در درون مسجد و در مجاورت محراب. ريشه و خاستگاه مقصوره هر چه باشد کمترين ترديدي در نوع کارکرد نمادين آن نيست.
از مقصوره نمونه هاي کمتري باقي مانده و محتمل است که اين وضعيت بازتابي از ندرت نمونه هاي آن در سده‏هاي ميانه باشد (براند 50 : 1383). در پيرامون فضاي گنبد نظام الملک يک دهليز وجود داشت که آنرا از مابقي جدا مي کرد و احتمالا گنبد را بصورت مقصوره با نمازخانه‏اي براي اشراف و اميران که مايل بودند مجزا از مردم نماز بگذارند تشکيل مي داد (پيرنيا، 184 : 1383).
د) ناو يا راهروي بالا آمده شبستان: اين عنصر بدليل آنکه ريشه هاي بيگانه دارد و نمي توانست در تمام مساجد بکار رود با استقبال زيادي مواجه نشد. شيرواني برجسته راهروي مرکزي به هيچ وجه بخش الزامي و مرسوم يک مسجد نيست. شبستان هاي مختلفي به فراخور ساخت و وظيفه اي که دارند در مسجد جامع اصفهان وجود دارد. نظير شبستان چهلستون. وجه تسميه اينگونه شبستان ها آن است که ستون هاي فراوان دارند(پيرنيا، 1383).
س) گنبد: استفاده از مقياس بزرگ گنبد در کليساها و صومعه ها انگاره اي جاافتاده و تثبيت شده بود آنچنانکه عظيمترين بناي مذهبي رومي (پانتئون) گنبد را نقطه کانوني خود قرار مي دهد. بهترين مکان براي قرارگيري گنبد در درون مسجد طبعا نزديک محراب بود، زيرا که بعنوان قسمتي از رابطه پيچيده اي به حساب مي آمد که بين محراب، منبر، مقصوره و راهروي مرکزي برقرار مي شد. حضور يک گنبد تمام عيار قطعا تاکيدي بر يک کانون عبادي است. با توجه به اينکه محراب اساسا بخشي از انتظام داخلي مسجد است و وضعيت آن از طرف خارج مشخص نيست، لذا ارزش گنبد به عنوان نشانه خارجي آن کاملا واضح است. مشهورترين گنبدهاي مسجد جامع، گنبد معروف به نظام الملک و گنبد خاکي است.
اين پنج عنصر از عناصر برجسته مساجد جامع مي باشند که مي توان براي آنها تا حدودي ريشه هاي بيگانه با ويژگي هاي سلطنتي قائل شد ضمن اينکه هيچکدام از اين عناصر جنبه حياتي براي کارکرد صحيح مسجد ندارند، اما از آنجايي که اين پنج وجه به نوعي شناسه هويتي يک مسجد "جامع" را تشکيل مي دهند شايد بعنوان عناصر تزئيني بتوانند خودنمايي کنند.

نقد زيباشناختي در خاستگاه معماري مسجد جامع
واژه زيباشناختييوناني و به معناي ادراک است. آدورنو زيباشناختي را قابليتي در اشيا فراتر از آنچه که هستند مي داند. ويتروويوس (1995) زيبايي به همراه ايستايي و کارايي را يکي از سه عامل نقش دهنده در معماري مي داند و معتقد است زيبايي زماني قابل حصول است که ساختمان نمايي مطبوع و خوش آيند داشته باشد و تقارن در اجزاي آن حساب شده باشد. البته بايد توجه داشت که واژه زيبا به معناي ”زيبنده بودن و تناسب داشتن ” است نه قشنگي و جمال (پيرنيا، 1383).
هنر و زيبايي بعنوان دو عنصر مکمل هميشه در کنار يکديگر بوده اند و فرويد بگونه اي غير مستقيم زيبايي را نوعي آرامش دهنده مي دانست. نياز بشر به زيبايي بعنوان عنصري جدا ناپذير از فرهنگ امري روشن و قطعي است. اين مطلب گواه آن است که ”بشر از اولين روزهاي خلقت هميشه سعي در زيبا سازي محيطش داشته است “ (گروتر، 96: 1375). تقابل بين معماري و زيبايي و زيبا شناسي، مبحثي جدي و پيچيده تلقي مي شود که نيازمند مسئوليتي خطير و پيچيده است. البته بايد توجه داشت که زيبايي شناسي به تنهايي ملاک و معيار سنجش و نقد اثر هنري و معماري محسوب نمي شود (آيوازيان، 1381). آنچه در معماري اصيل و بي نقص مسجد جامع اصفهان چشم را مي نوازد، توجه بي بديل به زيبايي و کارايي بخش هايي است که در طي مرور زمان به کليت مجموعه اضافه شده است.
استفاده از المان هاي تزئيني هر دوره مانند آجر کاري دوره سلجوقي که در گنبد خاکي بکار رفته در ترکيب با گچ بري که مختص دوره ايلخاني است، تاکيد مضاعفي است بر اوج هوشمندي ترکيب بندي و ساختار زيبايي شناسي معماري ايراني. همچنين مناره هاي موجود در دو طرف ايوان جنوبي که با مقرنس کاري همراه با کتيبه هاي کاشي کار شده است در خور شتايش است. ضمن اينکه کاشيکاري وجه تزئيني معماري در دوره هاي تيموري و صفويه است. معماري مسجد جامع بي پيرايه و با ظرافتي کم نظير است. برخلاف معماري دوره صفويه که توجه ويژه اي به جلوه و شکوه نور و رنگ مي شود در معماري دوره سلجوقي که مسجد جامع در آن شکل مي گيرد درونگرايي و سادگي را مي توان بخوبي مشاهده کرد.

منابع فارسی
ابوذري، م. (1380) آشنايي با ميراث فرهنگي هنري ايران، تهران، سازمان پژوهش فرهنگي.
. آيوازيان، س. (1381) زيبايي شناسي و خاستگاه آن در نقد معماري، نشريه علمي، پژوهشي دانشکده هنرهاي زيبا، شماره 12، زمستان83.
. تافلر، آ. (۱۳۷۴) موج سوم، ترجمه شهيندخت خوارزمي، تهران، انتشارات خوارزمي.
. بورکهارت، ت. (1365) هنر اسلامي، زبان و بيان، ترجمه مسعود رجب نيا، انتشارات سروش.
. پرايس، ک. (2513/ 1977) تاريخ هنر اسلامي، ترجمه مسعود رجب نيا، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
. پيرنيا، م. (1383) سبک شناسي معماري ايراني، تهران، نشر معمار،1383.
. جنسن، ﻫ. (1379) تاريخ هنر، ترجمه هادي مرزبان، شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
دهباشي،ع. (1383) اصفهان، تهران، خانه فرهنگ گويا.
. ذکرگو، ا. ح. (1380) سير هنر در تاريخ (1)، تهران، سازمان پژوهش فرهنگي.
. ذکرگو، ا. ح. (1381) سير هنر در تاريخ (2)، تهران، سازمان پژوهش فرهنگي.
. ريد، ﻫ. (1352) معني هنر، ترجمه نجف دريا بندري،تهران، شرکت سهامي کتابهاي جيبي.
. سلطان زاده، ح. (1378) تداوم طراحي باغ ايراني در تاج محل، تهران، دفتر پژوهش هاي فرهنگي.
. عاملي، س. ر. (1380) تعامل جهاني شدن، شهروندي ودين، کتاب ماه علوم اجتماعي، شماره 17، پاييز و زمستان 1380، ص ص 200- 167.
. عاملي، س. ر. (1382) دو جهاني شدن ها وآينده جهان، کتاب ماه علوم اجتماعي، شماره 70- 69، خرداد و تير 1382، ص ص27- 15.
. عاملي، س. ر. (1383) هويت هاي فرهنگي قديم و جديد- رمز گشائي تمدني و معماري سنتي- مدرن و ملي- فراملي مهستان، مهستان، 1383.
. کاشي،غ. ل. (1382) ، کتاب ماه هنر، شماره 56- 55، فروردين و ارديبهشت 1382.
. کالينز، پ. (1375) تاريخ تئوري معماري، دگرگوني آرمانها در معماري مدرن، ترجمه حسين حسن پور، تهران، نشر قطره.
. کوتل، ا. (1355) هنر اسلامي، ترجمه هوشنگ طاهري، تهران، انتشارات تولدي.
. کياني، م. ي. (1366) معماري ايران در دوره اسلامي، تهران، جهاد دانشگاهي.
. گروتر،ي. (1375) زيباشناختي در معماري، ترجمه جهانشاه پاکزاد- عبدالرضا همايون، تهران، مرکز چاپ و انتشارات دانشگاه شهيد بهشتي.
. لاوي، ع. (2535/ 1976) تاريخ هنر، تهران، انتشارات تهران.
. مددپور، م. (1380) مباحثي در حکمت وفلسفه هنر اسلامي و آشنايي با آراء متفکران مسلمان درباره هنر، قم، موسسه و انديشه و فرهنگ ديني.
. محمدي نژاد،م. (1383) حکمت معماري اسلامي، نشريه علمي، پژوهشي دانشکده هنرهاي زيبا، شماره 19،پاييز 83، ص ص59- 58.
. مزدا پور،ک. قادري،ح. کاشي،غ. ر. (1381) ميزگرد هويت ملي و پيشينه هاي اساطيري، کتاب ماه هنر، شماره52 – 51، آذر و دي 1380، ص ص12-3.
. مير دانش، م. (1381) آشنايي با بناهاي تاريخي، تهران، سازمان پژوهش فرهنگ



 
آخرین ویرایش:

tistou

عضو جدید
جهاني شدن و هويت فرهنگي
فرديت و"هويت فرهنگي" و تاريخي هر جامعه در عرصه هاي هنري با يکديگر تلاقي مي يابند. در واقع هنر با احضار روح فرهنگ و تاريخ و حلول بخشيدن آن در کالبد اثر، همه موجوديت فرهنگي يک سرزمين را در درازناي حيات خويش فرا مي خواند. اين هم زماني دوره هاي فرهنگي در اثر هنري، خود گفت و گويي را شکل مي بخشد که اوج هوشمندانه آن، باززايي، دگرديسي و سرانجام پويايي فرهنگ است )مزدا پور وديگران، 1381).
هويت امري منفعل نيست بلکه به مثابه يک منظومه روايي است که در طي زمان با تاويل هاي گوناگوني شکل مي گيرد و بطور مرتب بايد آن را بر پا کرد. آن چيزي که بطور مداوم منظومه هويتي را ويران مي کند عنصر "زمان" و "مناسبات جديد" است (کاشي و ديگران، 1381).
همانطور که مفهوم هويت هنري و سنتي معماري ايراني در سير تکامل مسجد جامع اصفهان نه تنها نزول نکرد، چه بسا با گذر زمان سيري صعودي نيز يافت. در واقع اين مسجد در حال بازنمايي لايه هاي مختلف هويتي و فرهنگي دوره اي هزار ساله است که در زير به نمونه هايي از اين تکامل اشاره مي کنيم.
معماري در دوره هاي مختلف تاريخي که هر کدام از يکديگر متمايزاند در مسجد جامع ادامه موفق يکديگر بودند، مثلا در دوره آل مظفر قسمتهاي مهمي به مسجد اضافه شد از جمله شبستاني در شمال ايوان شرقي و مدرسه اي در خاور آن. در دوره تيموريان شبستاني به شکل خيمه درپشت ايوان غربي ساخته شد که به دارالشتا معروف است. همچنين در دوره صفويه شبستان چهلستون شاه عباسي در غرب چهلستون غربي ايوان جنوبي بنا گرديد(پيرنيا، 1383).
همچنين مي توان از ايوان هاي مسجد جامع اصفهان نام برد که طي دوره هاي مختلف در پيرامون صحن به آن اضافه و آنرا کامل کرد. ايوان شرقي داراي تزيينات اصيل سلجوقي است و تزيينات بيروني آن که در سده شش هجري صورت گرفته در خور ستايش است. ايوان جنوبي که به صفه صاحب مشهور است با کاشيکاري هاي مربوط به دوره صفوي آراسته شده است. علاوه بر محراب الجايتو هشت محراب ديگر در اين مسجد وجود دارد که به مرور زمان ساخته و به مسجد اضافه شده است.

نتيجه گيري
مسجد جامع اصفهان مانند هر سازه اي داراي هويت کارکردي و ساختاري مختص به خود است. اساسا هر بنا به فراخور علل ساختش نوع خاصي از فرهنگ، هنر و اصالت معماري را رمزگشايي مي کند و بازتابي از يک سبک خاص است. امروز معماري ايراني يک سبک کاملا شناخته شده در جهان است. از آنجايي که هدف اين مقاله بررسي بناهاي اسلامي است کار ساده تر خواهد شد اگر از معماري اسلامي سخن براينم چرا که واژه اسلامي ضمن برخورداري از وسعت کافي، دقيق نيز هست و داراي فرهنگ مستقل و مختص خود مي باشد.
از يک نظر آنچه که شايد تا به امروز از زاويه ديد غربيان پنهان مانده ناشي از عدم درک صحيح آنها نسبت به معماري اسلامي و تمايل آنها به بيگانه انگاشتن اين معماري است. اين امر ممکن است با عدم علاقه آنها به فرهنگ اسلامي ارتباط داشته باشد. غالبا ميل شديد به بيگانه شمردن بطور اجتناب ناپذيري توام با سوء تفاهم نسبت به معماري مورد نظر است که گاهي اشکال ناموزوني به خود مي گيرد و بيشتر در خدمت ارضاي حس واقعيت گريزي غربي است تا انعکاس واقعيتهاي اسلامي (براند، 1383). در واقع مي توان اينطور اذعان کرد که معماريي که از يک فرهنگ اصيل و هنري بومي و خالص سرچشمه گرفته باشد در تعامل با ساير فرهنگ ها دچار از خود باختگي نمي شود و هويت مستقل خود را حفظ مي کند.
چنانکه در روند مقاله مشاهده شد اين مطلب را دريافتيم که حتي هنر و معماري غربي هم مي تواند روي معماري ايراني بويژه معماري اسلامي تاثير بگذارد. مسجد جامع اصفهان حلقه اتصال سنت شرق و غرب در کاربردي ترين شکل ممکن اش است. آنچه که حتي شايد در نگاه اول بر بيننده معلوم نباشد عناصري از معماري است که از هنر روم و بيزانس و مسيحيت وام گرفته شده و چنان با معماري سنتي ايراني و اسلامي تلفيق شده که آميزه اي بي نقص را پيش روي بيننده خود قرار مي دهد.
ادعاي مطالعه حاضر اين است که فرايند جهاني شدن توانايي ترکيب و امتزاج فرهنگ ها را دارد و شالوده و بستر مناسبي براي خاص گرايي هاي فرهنگي بوجود مي آورد و در همين راستا هر چه روند جهاني شدن سريع تر و شديدتر مي شود خاص گرايي هاي فرهنگي هم متنوع تر مي شوند و در کنار مفاهيم و معاني بومي،از پديده جهاني شدن نيز برخوردار خواهيم بود.
ضمن اينکه جهاني شدن با باز توليد زمان و مکان، کمرنگ کردن اهميت مرزهاي جغرافيايي و انحلال فضاهاي بومي و سنتي، هويت و معناي بومي را دچار ابهام کرده که رفع آن با بازسازي هويت و بازگشت به عناصر و مفاهيم سنتي امکان پذير مي شود. ازاينرو جهاني شدن به معناي از بين رفتن هويت مکان هاي خاص نيست، بلکه فرآيندي مستلزم تغيير و ارتباط است. معماري اساسا با عناصر "محلي" رابطه دارد و تجسم هر بناي جهاني بايد اين شرايط را در نظر گيرد آنچنانکه ورود و استعمال عناصر غير بومي در مسجد جامع اصفهان گواه اين مدعاست که اين تلفيق در جهت تبديل آن به يک بناي جهاني عمل کرده و به بياني ديگر “ادغام نظام هاي معنايي ” به شکلي فاخر دراين مسجد متجلي شده است.
حديث معماري امروز ايران، درک اصالت ارزش ها و مفاهيم فرهنگي و تمدني در يک معماري ريشه دار و پوياست. معماري كه در عصر جهاني شدن و سرعت ارتباطات و تغيير جلوه هاي تمدن بشري در معرض خطراتي چون دوري ازاصالت و خويشتن يابي و اعتبار قرار گرفته است. لذا با اين وجود مي توان انتظام معماري و سنت را در تاريخ هزار ساله مسجد جامع اصفهان يافت که نمونه خوبي براي اثبات اين مدعا خواهد بود که ضمن بهره مندي از سبکهاي جهاني و با حفظ ارزشهاي اصيل و سنتي معماري ايراني مي توان در جهت ارتقاي فرهنگ و هنر بومي عمل کرد
 

ا.پزشکی

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاریکاتوریست این کمیک استریپ ها طرفدار کارهای اندو هست
و تقریبا شاید سعی داشته بگه کارهای معمارایی مثل فاستر! کان! و پیانو! حرفیی برای گفتن ندارن و کپی از کارهای آندو

ببخشید ولی چقدر فکر کردین تا به این نتیجه رسیدین .... ؟؟؟؟
لویی کان متولد 1902 هستش و سال 1974 مرده، آندو متولد 1941 هستش و هنوز هم زندست .... بعد شما میگین لویی کان از آندو تقلید میکرده ؟؟؟؟

از مدیر تالار مهندسی معماری عجیبه که این اطلاعات رو نداشته باشه ....

اولاً هیچ معمار بزرگی از هیچ معمار بزرگ دیگه ای تقلید نمی کنه و اگر شباهتی هم گاهی دیده می شه به این دلیله که فکر نزدیک بوده یا روند طراحی و فرآیند تا حدی مشابه طی شده ولی دلیل بر تقلید نیست.
آندو، کان ، پیانو و فاستر همه معماران بزرگی هستند و دلیل بر این نیست که ما بخواهیم سلیقه ای با اینها برخورد کنیم.
حتی اگه از کارهاشونم خوشمون نیاد باز از بزرگی اونها کم نمیکنه.
 

DDDIQ

مدیر ارشد
ببخشید ولی چقدر فکر کردین تا به این نتیجه رسیدین .... ؟؟؟؟
لویی کان متولد 1902 هستش و سال 1974 مرده، آندو متولد 1941 هستش و هنوز هم زندست .... بعد شما میگین لویی کان از آندو تقلید میکرده ؟؟؟؟

از مدیر تالار مهندسی معماری عجیبه که این اطلاعات رو نداشته باشه ....

اولاً هیچ معمار بزرگی از هیچ معمار بزرگ دیگه ای تقلید نمی کنه و اگر شباهتی هم گاهی دیده می شه به این دلیله که فکر نزدیک بوده یا روند طراحی و فرآیند تا حدی مشابه طی شده ولی دلیل بر تقلید نیست.
آندو، کان ، پیانو و فاستر همه معماران بزرگی هستند و دلیل بر این نیست که ما بخواهیم سلیقه ای با اینها برخورد کنیم.
حتی اگه از کارهاشونم خوشمون نیاد باز از بزرگی اونها کم نمیکنه.


ببخشید دوست عزیزم
این نظر شخصی بنده در مورد بزرگان و مشاهیری چون سر نورمن فاستر ( شخصا به کارهای ایشون علاقه دارم ) و یا لویی کان و ... نبود که عرض کردم !!
این تحلیلی بود که بنده از این کمیک استریپ داشتم ! شما اگر دقت بفرمائید این کمیک استریپ ترجمه شده هست و شاید در ترجمه به خوبی مفهوم رسانده نشده
و از این گذشته نیز مفهوم کمیک استریپ و کاریکاتور حتمن نباید مطابق و منطبق با واقعیات باشه و میتوان برای نشان دادن نظر در آن مبالغه کرد


بنده عرض کردم
کاریکاتوریست این کمیک استریپ ها طرفدار کارهای اندو هست

ساختمان های مهم زیادی....
دیگر دیده نشدند.....
چون موردکای مول آن ها را زیر زمین دفن کرده بود!!!

تا اینجا نظر کاریکاتوریست مشخص هست که ساختمان های شاخص و مهم زیادی ( و یا در معنای کنایی سبک های مورد علاقه کاریکاتوریست) دیگر ساخته نشدند و حتی فراموش شدند

امشب ساختمانی از آندو را می دزد،
شاید اگر در ترجمه , مترجم کلمه " هم " رو اضافه میکرد و این جمله هم معنای کنایی ان مشخص هست که یکی از سبکها و معمارانی که مورد علاقه این فرد هست آندو هست


تا آن را به انبار فاستر،
کان،
و پیانو اضافه کند!!!

لازم نیست تاریخ ها در یک کاریکاتور برابر باشند از آن گذشته در این کاریکاتور آندو مجاز از سبکها و معماران گذشته هست که مورد علاقه فرد و شخص کاریکاتوریست هستن در چند سطر اول مشخص هست


حال خوشحال میشم شما هم تحلیل خودتون رو از این کمیک استریپ و نه علاقه شخصیتون نسبت به این بزرگان بفرمائید
سپاسگزارم
انوشه باشید
 

art-s

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو این تاپیک یا تاپیک مشابه اش بود که گفتم کار و هنر ی یه معماره که اونو متفاوت میکنه و اصلا به اینکه آزاد یا سراسری باشی مربوط نمی شه. اما... اما الان واقعا از این اوضاع ایجاد شه متاسفم. واقعا تاسف برانگیزه. خیلی ساده بگم تو گیلان تمام شهرها و بخش ها پذیرش معماری داره کاردانی ها بدون کنکور . کارشناسی و ناپیوسته با و بدون کنکور داره. کوچصفهان و لشت نشا هم معماری گرفته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تو شهرما انواع کاردانی ها امسال دارن کارشناسی معماری می خونند تو یه کلاس از کاردانی : پرستاری- عکاسی- آموزش ابتدایی و.....!!!!!!! اومدن مهندس معمارشن.از یه کلاس 50 تفر فقط 4 نفر از رشته معماری هستن!!!! هر روز هم تو دفتر ما بحث اینه که معماری هیچ چیزی نداره و خیلی راحته!!!! استاد طرح مونده از کجا شروع کنه. پرسپکتیو داره از اول بهشون یاد میده..... منم که هر روز باید بشنوم معماری هیچی نداره و همه میخوان برن معمار شن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

دانشگاه آزاد هم فقط شهریه براش مهمه.
 

Pleiades.Arch

عضو جدید
کاربر ممتاز
آره حق با شماست من فقط داشتم تو رو اون ادعا در ميومدم وگرنه همين جور كه گفتم من به معماي علاقه دارم. در مورد چش هم چشمي هم بگم من از زماني كه مردم تو سر it ميزدن تا الان كه جا افتاده عاشقش بودم و ميدونم جز اين رشته انگيزه براي خواندن رشته ي ديگه ايو ندارم واسه همين تو كنكور فقط itرو انتخاب رشته كردم.فقط
در مورد تلاش براي درس خوندن هم بگم من هميشه توي كلاس رتبه اول و دوم بودم و توي كاراي عملي هم تا حالا چندتا از كارام به عنوان كار برتر توي نمايشگاهاي بزرگ استان هم شركت داده شده(البته توي دبيرستان و راهنمايي)الان كه تازه كارم....
برو بچه هاي معمار خسته نباشيد بشينيد درس بخونيد خيلي هم مثل عمه ي من نگيد مععععععععماري ميخونم.خوبيت نداره به خدا

تو تاپیک آمادگی واسه کنکور ارشد تالار معماری یه دوستی که رشته شون برق بود اومده بود و گفته بود چرا من هر جا میرم بچه های معماری هستن!؟ یکی از بچه ها هم بهش گفت که خب اینجا تالار معماریه!
به اون دوستمون مثکه خیلی برخورده بود و یه حرفای زشتی زد که نگم بهتره! فقط واسه م جالب بود ایشون هی میپرسید چرا شما ها انقدر زیادین؟

نمیدونم این چه رفتاریه؟ مگه شما دانشجوهای رشته های دیگه خرج تحصیل بچه های معماری رو میدید یا جاتون تنگ شده؟!

زیادیم که زیادیم! مگه چند نفر فرصت کار کردن پیدا می کنن؟
قطعا اونایی که جذب کار میشن همونایی هستن که استحقاقشو دارن ( حالا پارتی و اینا رو که دست ما نیست در نظر نگیریم)
فکر نکنم پذیرش زیاد تیشه به ریشه بزنه!
هرچقدر هم که معمار باشه بازم کمه!
 

andisheh.ahoura

عضو جدید
سلام
بله میتونه.
اگه کارفرما از فضای اطراف و نیاز های خودش (خواسته های کار فرما)به طراح توضیحاتی بده که در ان مشخصه های یک فرم خواص باشه ان وقت معنیش این میشه که یک ایده و طرح را به طراح منتقل کرده که طراح انرا به تصویر کشیده.
 

فانیذی

عضو جدید
به امید دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی تو ایران آرشیتکت نه بلکه افراد دارای مدرک معماری بیشتر از این کشورها خواهیم داشت
اقایurmoمن دارم پیام نور درس می خونم از نظر امکاناتی که دانشگاه ما داره از دانشگاه ازاد و غیره بهتره همچنین استادی که داره تو پیام نور تدریس می کنه در دانشگاه دولتی هم تدریس می کنه شما ندیده ونشنیده قضاوت نکنید قرار نیست هیچ دانشگاهی جز دولتی معماری رو ارئه نده:mad:
 

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام به همگی.چه خبر اینجا...دعوا بالا گرفته...
منم این حرفو قبول دارم که دانشجوهای معماری زیاد شدن.سرتو میچرخونی میبینی همه شاسی به دستن. ولی این دلیل بر این نیس که جای یه نفر دیگه گرفته بشه.هرکس هرچقدر تلاش کنه نتیجشو میگیره.
بیخیال این حرفا.بچسبید به درستونو ولش نکنید...
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
هنوز دعوا ادامه داره؟ :surprised:
نکنید این کارا رو...بچه که نیستید...
هر رشته ای برای خودش ارزش داره.... هر کسی لیاقتش رو داشته باشه میره بالا...کار خوب و تحصیلات آکادمیک بهتر و بیشتر....یه سری هم خب به خاطر اسم معماری میان این رشته که کلا" بحثش جداست...
بحث سر دانشگاه دولتی و آراد و پیام نور رو هم بی خیال شید...چون درسا یکیه....بالاخره همه باید تاریخ معماری و طرح 1 تا 5 رو پاس کنن + درسای دیگه....
مثل اینکه یکی فرزانگان درس بحونه یکی یه دبیرستان دولتی....همشون همون درسها رو می خونن و دیپلم می گیرن...
ما هم مسئول تعیین لیاقت آدمها نیستیم....همونطور که مسئول رفتار هم دیگه نیستیم...
اصلا" قثدم نصحت نبوده و نیست....یه کم آروم تر می شه صحبت کرد...:redface:

نمیدونم این چه رفتاریه؟ مگه شما دانشجوهای رشته های دیگه خرج تحصیل بچه های معماری رو میدید یا جاتون تنگ شده؟!
اینم خیلی قشتگ اومدی :D
 

n!mv

عضو جدید
هنوز دعوا ادامه داره؟ :surprised:
نکنید این کارا رو...بچه که نیستید...
هر رشته ای برای خودش ارزش داره.... هر کسی لیاقتش رو داشته باشه میره بالا...کار خوب و تحصیلات آکادمیک بهتر و بیشتر....یه سری هم خب به خاطر اسم معماری میان این رشته که کلا" بحثش جداست...
بحث سر دانشگاه دولتی و آراد و پیام نور رو هم بی خیال شید...چون درسا یکیه....بالاخره همه باید تاریخ معماری و طرح 1 تا 5 رو پاس کنن + درسای دیگه....
مثل اینکه یکی فرزانگان درس بحونه یکی یه دبیرستان دولتی....همشون همون درسها رو می خونن و دیپلم می گیرن...
ما هم مسئول تعیین لیاقت آدمها نیستیم....همونطور که مسئول رفتار هم دیگه نیستیم...
اصلا" قثدم نصحت نبوده و نیست....یه کم آروم تر می شه صحبت کرد...:redface:


اینم خیلی قشتگ اومدی :D

دعوا که نیست ، ولی آدم آتیش می گیره ، می بینه طرف در مورد معماری یه چیزی شنیده ، حالا اظهار نظر هم می کنه ، این تاپیک واسه معماراست، یه هدفی رو هم دنبال می کنه ، اخلاقا، منطقا ، با هر دیدگاهی درست اینه که در مورد موضوع مورد بحث آگاهی داشته باشی ، بعد نظرتو بگی ، یه سری از دوستان از رشته های دیگه ، به صورت طعنه آمیزصحبت می کنن که ...
 

m@hn@z.d

عضو جدید
کاربر ممتاز
دعوا که نیست ، ولی آدم آتیش می گیره ، می بینه طرف در مورد معماری یه چیزی شنیده ، حالا اظهار نظر هم می کنه ، این تاپیک واسه معماراست، یه هدفی رو هم دنبال می کنه ، اخلاقا، منطقا ، با هر دیدگاهی درست اینه که در مورد موضوع مورد بحث آگاهی داشته باشی ، بعد نظرتو بگی ، یه سری از دوستان از رشته های دیگه ، به صورت طعنه آمیزصحبت می کنن که ...
بی خیال....تموم می شه می ره همه ی اینا...
کاملا" حرفهات رو تموم می کنم..
تا این بحث ها تا حالا نه به علم کسی اضافه کرده نه چیزه دیگه...
 

n!mv

عضو جدید
بی خیال....تموم می شه می ره همه ی اینا...
کاملا" حرفهات رو تموم می کنم..
تا این بحث ها تا حالا نه به علم کسی اضافه کرده نه چیزه دیگه...

مرسی که تموم کردی ...باشه اینا هم تموم میشه ولی
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر آري شود ولي به خون جگر شود....
 

فانیذی

عضو جدید
هنوز دعوا ادامه داره؟ :surprised:
نکنید این کارا رو...بچه که نیستید...
هر رشته ای برای خودش ارزش داره.... هر کسی لیاقتش رو داشته باشه میره بالا...کار خوب و تحصیلات آکادمیک بهتر و بیشتر....یه سری هم خب به خاطر اسم معماری میان این رشته که کلا" بحثش جداست...
بحث سر دانشگاه دولتی و آراد و پیام نور رو هم بی خیال شید...چون درسا یکیه....بالاخره همه باید تاریخ معماری و طرح 1 تا 5 رو پاس کنن + درسای دیگه....
مثل اینکه یکی فرزانگان درس بحونه یکی یه دبیرستان دولتی....همشون همون درسها رو می خونن و دیپلم می گیرن...
ما هم مسئول تعیین لیاقت آدمها نیستیم....همونطور که مسئول رفتار هم دیگه نیستیم...
اصلا" قثدم نصحت نبوده و نیست....یه کم آروم تر می شه صحبت کرد...:redface:


اینم خیلی قشتگ اومدی :D
موافقم عزیزم;)

به امید دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی کاربردی تو ایران آرشیتکت نه بلکه افراد دارای مدرک معماری بیشتر از این کشورها خواهیم داشت

مگه جای شمارو تنگ کردن

ضاهرا خیلی دلتون از دانشگاه ازاد پره!!! نه که شماها معمارای بزرگی شدید و دانشگاه ازادیا نشدن؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!بچه های دانشگاه ازاد هم خیلی زحمت میکشن حداقلش به خاطر پولی که میدن ! شاید بیشتر از بچه های سراسری.
دقیقا ،زدی به هدف.آخرش بود;)
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشالا که اینا تکراری نیس
فرانک رایت: من بیش تر زندگی ام را برای خلق کردن ریتم های طبیعت گذرانده ام چون طبیعت در واقع همان جسم خداست که ما انسان ها همیشه آن را میبینیم.
نادر خلیلی:باخود عهد کردم که از این پس برای رسیدن به ظرفیت های درونی خود مسابقه دهم نه برای تلاش در جلوزدن از دیگران.
نارسیس منوکال:جهان دارای هندسه ای است که معماری بازتاب آن است
 

ye marde

عضو جدید
1-سلام
2-این قبری که شما دارین بالاش روضه میخونید مرده توش نیست........

آتش نگهدارت

مرد حسابی مرده توش نیست ؟ گورستان عمومی ه ! ابتذال میدونی چیه ؟ در مقایسه با اتفاقاتی که داره تو معماری میفته انقلاب فرهنگی فرانسه ست (مثال)، البته قبول دارم که این اواخر تو مباحث یه سری حرکتهای به سمت جلو انجام میشه!
 

ye marde

عضو جدید
مقصر ناصرالدین شاه!!:biggrin:
من فکر میکنم این مشکل رو خیلی وقته معماری ما دچارش شده.اما ایراد اساسی تو کشور ما فقط معماری نیست.ما تو همه زمینه ها مشکل داریم متاسفانه...:smile:
یکی از بزرگترین معضلات تو کشور ما ضعیف بودن علوم انسانی هست.شاید اگه کمی تو فلسفه،جامعه شناسی و ...

مرسییییییییییی! بعد از 5 صفحه comment خوندم روحیم رو عوض کردی(البته نه بخش شوخیش که به تنهایی جالب بود، نظر اصلیت عالی) ! اصلاح میکنم از نطر تاریخی به گردن آقا محمد خانه تحقیق بفرمایید صحت و سقم قضیه دستون میاد!
 

ye marde

عضو جدید
از نمای ساختمونا میشه فهمید چه بلایی به سر معماری اومده!!!
هر کسی هر طرحی که دوست داره میده
اصلا هیچ توجهی به بناهای اطرافش ندارن
توی یک کوچه ی کوتاه با 10 تا ساختون 10 تا نما میبینی که هیچ ربطی به هم ندارن....

خدایان دروید همراهت .... آفرین مرهبا... هم تایپیک عالی هم توجه بسیار دقیقت ... ممنونم
 

ye marde

عضو جدید
به نظر من مهمترین علت نزول معماری در ایران نبود مرحله گذار بین معماری سنتی و معماری مدرن هستش.معماری امروز اروپا عقبه متسلسل چند صدساله از فلسفه و معماری مبتنی بر اون رو داره ولی ما؟؟؟؟؟
بجز این در ما در گزینش و اجرا نیز دچار مشکل هستیم،من به پروژه خصوصی فعلا کار ندارم ولی حداقل در پروژه های عمومی دولتی این نکته باید رعایت بشه که بهترین انتخاب بشه نه ارزونترین و ساده ترین.مثالش همین پروژه میدان شهدای مشهد که من هروقت می بینم ... چی بگم؟؟؟!!!!!:w09:

ایزد ترا یار باد
آفرین به شما هم ولی خیلی بش فکر نکن بلای من سرت میاد
 

ye marde

عضو جدید
با سلام و احترام
بعد از قرن ها ، یک بار دیگه فرصتی شد تا نظر شخصیم رو برای اصلاح شدن ، با دوستان دیگه در میان بگذارم . تمام تاپیک رو با دقت خوندم و سعی میکنم تا حد امکان چیزایی که میخوام بگم منظم باشه ....

پاکی هم نهادیست میتوان فریادش زد.... جالب نه ؟ استارت مفید بودن از صفحه 5 زده شد داریم به عوجش نزدیک میشیم..... یه تایپیکی شروع کردم در مورد همین قضیه اساسی فلسفه دوست دارم اونجا ببینمت
 

ye marde

عضو جدید
آسمان آبی بزرگ است اما کوچک میشود وقتی آرزویش میکنیم....


و اما ... بسیار عالی.... میدونید چیه؟ من بش میگم رشد ناقس فلسفه! یعنی ما نتونستیم روند سهیه فلسفی رو تی کنیم... هالا مجالش نبود نخاستن یا هرچی!... دوست دارم مستند 20 دقیقه ای از مهندس میر میران رو ببینید ... هر وقت میبینم به خدا از خودم بدم میاد (روزی یکی دوبار) و یک مساله مهم یه سیرکلاسیون عملیاتی هست که رها بش اشاره کرد... به بخشیش.... فکر کردن، صحبت کردن در موردش، پیشنهادات سهیه و در نهایت تره و بر نامه ریزی و اجرا یه مرحلاه هست که بش میگن فرهنگسازی که شامل سهبت کردن در موردش میشه... روند روند خوبیه که درش قرار داریم اگر و تنها اگر در این روند بمونیم و بتونیم به جایی برسونیمش... من شمارو به تایپیک جدید خودم - فلسفه در معماری - دعوت میکنم و 100٪ اگه فضای اینجا سه بعدی بود در همین نظر سنجی بسیار نکته سنجانه بهش می پرداختم...
 

ye marde

عضو جدید
خوب این معماری ایرانی چیست؟


اصول معماری ایرانی:


مردم واری:دارای تناسبات انسانی است، توجه به نیاز انسان در معنای عام کلمه


توجه نداشتن به این مقوله و از بین رفتن مردم واری در بناها، ساختمان ها و........


پرهیز از بیهودگی: به این معنا که تمام فضاها و بناها دارای کارایی باشند


نیارش: بحث ایستایی و پایداری و سازه ساختمان


ایرانیان در بحث نیارش و سازه در هر زمانی غیر از زمان حال پیشرو بوده اند.


خودبسندگی:استفاده از مصالح بوم آورد و نیروی کار ساکن در محل


درون گرایی: ساخت خانه ها به صورت اندرونی و بیرونی، احترام به حریم شخصی افراد.


ویژگی معماری ایران این بود، معماری ایران این ویژگی ها را با هم داشت و در هر دوره ای سبکی خاص برای ساخت بناها وجود داشت که تحسین برانگیز بود.


"روند معماری و هنر این سرزمین که تا زمان فتحعلی شاه و محمد شاه همچون زنجیری پیوسته بود، بر اثر خودباختگی فرهنگی به ویژه در زمان ناصرالدین شاه از هم گسست و به پسرفت دچار شد. گرچه برخی جاهای ایران دیرتر دچار آن شدند".


سبک شناسی معماری ایرانی،دکتر محمدکریم پیرنیا،تدوین:دکترغلامحسین معماریان،1387،صفحه 348 و 349


تا دوره قاجار، معماری ایران دارای سبک بود و حرفی برای گفتن داشت، اما امروز چی؟؟؟ سبک معماری ما چیست؟؟؟؟


چه روند و روشی را طی میکند؟؟؟؟؟ آیا غیر از این است که تقلیدی کورکورانه را پیروی می کند؟


تقلید به خودی خود بد نیست، و ایرانیان از برساو کردن :در سرزمین ما در گذشته چیزهای مفید را از سایرین گرفته، بعد از برطرف کردن کاستی و وفق دادن آن با زندگی خود، از آن استفاده می کردند.


آیا تقلید ما در این دوره برساو است یا تقلید کورکورانه؟؟؟؟؟؟؟؟


برای مثال اشپزخانه های کنونی، ایا ساخت آشپزخانه باز با فرهنگ ما سازگار است؟!!!!!!!


حذف شدن حیاط از خانه ها برای سود بیشتر، یکی شدن بخش اندرونی و بیرونی ساختمان و مثال هایی از این قبیل



چقدر شبیه تعریف معماری پایدار یکی از مباحث معماری در جوامع بین المللی نه ؟!
 

ye marde

عضو جدید
خود ما مردم مقصر هستیم.وقتی که هر چیزی رو که میبینیم ؛ بدون اینکه به ریشه و مفهومش توجه داشته باشیم میایم از روش کپی میگیریم همین میشه اوضاع معماری ما.
مثلا معماری پست مدرن اروپا فلسفه اش بازگشت به معماری گذشته اروپاست که در جای خودش خیلی خوبه ولی وقتی ما میایم پست مدرن کار میکنیم بدون توجه به اینکه داریم به معماری گذشته اروپا برمیگردیم نه معماری گذشته خودمون اینی میشه که الان معماری گذشته ما فراموش شده.

بات موافقم تا یه جاهایی! تا اونجا که دقت کن معماریی پست مدرن فلسفش بازگشت به معماری پیش از مدرنه مهم نیست در کجای دنیا... مدرن، پست مدرن، پساپست مدرن، ایبریدیک و ... مکتب های فکرین مکتب فکری ظرف مکانی نداره ... روند فلسفی درسته که اقازش جاهای مختلف دنیاست اما جهان شموله نه اینکه باید جهان قبولش کنه بلکه باید جهان بشناسدش تا یا قبولش کنه یا انکار نشناخته که نمیشه نقض کرد
 

ye marde

عضو جدید
سرمایه داران

مگه سرمایه داران خارج از جامعه هستن؟ یا مردم محصوب نمیشن ؟ مصون از روند فکری ان ؟ جامعه بایست اسلاه بشه دسته رو نمیشه مقصر دونست... و جامعه هم متشکل از فرد فرده !
پیشنهاد میکنم تایپیک رو از صفحه 5 به بعد بخون...
 

ye marde

عضو جدید
سلام. به نظر من معماری نیازی به ریشه نداره چون ما در زمان خود زندگی میکنیم و از احوال گذشتگان فقط میتوانیم پند و الگو بگیریم و برای این دو نیز نیازی به ریشه نداریم.
متاسفانه ما آنقدر به گذشته خود خیره مانده و تاسف میخوریم که از حال خود و آینده غافل شده ایم.
مطلع باشید که امروز , دیروزی برای فرداست و هم اکنون گذشته ای برای آینده و همچنین زمان حال ریشه ای برای ساخت آینده است. پس فقط از گذشته درس بگیریم و آینده رو بسازیم.

خیلی مخلصیم...البته این فقط نظر من بود.:rambo:

دوست ما درود...

نطر شما مهترم اما شما احساس نمیکنی که نظرت نزدیک به جنبش مدرنه یه کم؟ البته نه که بد باشه ها نه... مدرنه... و چون مدرنیته در فرهنگ ما جایی نداشته حضمش یکم سخته
 

ye marde

عضو جدید
سلام دوستان عزیز:

به نظر من معماری غرب معماری ای نیست که بیانگر سنت آن کشور باشد بلکه نتیجه یک فکر پر تحرک و ذهنی می باشد.و به سرعت در فکر پرورش ذهن قوی برای سازهای مدرن وپیشرفته اند (با توجه به مد روز) و از سنت کشور دور شده اند.
در صورتی که ایران با توجه به سنت کشور سازه های زیبا و مدرنی طراحی میکند .

معماری حتما لازم نیست بیانگر سنت اون کشور یا اون مردم باشه... اینی که شما میفرمایید در پست مدرن شاید هم بعضی جاها نئو کلاسیک قرار میگیره
 

Similar threads

بالا