کار شهید
شهيد به خون خودش ارزش میدهد ، همان طور كه مثلا يك نفر به ثروت خودش ارزش میدهد و به جای آنكه ثروتش در بانكها ذخيره باشد ، آن را در يك راه خير مصرف میكند كه هر يك ريالش با مقياس معنا بيش از صدها هزار ريال ارزش داشته باشد ، ثروت خود را به صورت يك مؤسسه عامالمنفعه مفيدفرهنگی ، مذهبی و اخلاقی در میآورد و با اين عمل به آن ارزش میدهد . ديگری به فكر خودش ارزش میدهد ، به خودش زحمت میدهد و يك كتاب مفيد و اثر علمی به وجود میآورد . ديگری به ذوق فنی خودش ارزش میدهد و صنعتی را در اختيار بشر قرار میدهد . ديگری به خون خودش ارزش میدهد ، در راه رفاه بشريت ، خون خودش را فدا میكند . كداميك بيشتر خدمت كردهاند ؟ شايد خيال بكنيد علماء يا مخترعين و مكتشفين و ثروتمندان بيشتر به بشر خدمت كردهاند ، خير ، هيچكس به اندازه شهداء به بشريت خدمت نكرده است . چون آنها هستند كه راه را برای ديگران باز میكنند و برای بشر آزادی را به هديه میآورند ، آنها هستند كه برای بشر محيط عدالت به وجود میآورند كه دانشمندان به كار دانش خود مشغول باشد ، مخترع با خيال راحت بكار اختراع خودش مشغول باشد ، تاجر تجارت بكند ، محصل درس بخواند و هر كسی كار خودش را انجام بدهد . اوست كه محيط را برای ديگران به وجود میآورد . مثل آنها مثل چراغ و مثل برق است . اگر چراغ يا برق نباشد ما و شما چكار میتوانيم انجام دهيم ؟
قرآن كريم پيغمبر ( ص ) را تشبيه به يك چراغ میكند ، بايد چراغ باشد تا ظلمتها از ميان برود و هر كسی بتواند بكار خودش مشغول باشد . چقدر عالی گفته است اين شاعره زمان ما پرويناعتصامی ، خدايش بيامرزد . از زبان شاهدی و شمعی میگويد : يك شاهد ، يك محبوب ، يك زيباروی مورد توجه ، يك شب تا صبح در كنار شمعی نشست ، هنرنمائيها كرد ، گلدوزيها كرد ، صنعتی بخرج داد ، همين كه از كارهايش فارغ شد ، رو كرد به شمع و گفت ، نمیدانی من ديشب چه كارها كردم .
شاهدی گفت به شمعی كامشب
در و ديوار مزين كردم
ديشب از شوق نخفتم يكدم
دوختم جامه و بر تن كردم
كسی ندانست چه سحرآميزی
به پرند از نخ و سوزن كردم
تو بگرد هنر من نرسی
زانكه من بذل سر و تن كردم
يعنی برای سر و تن خودم هنر بذل كردم . شمع هم به او جواب داد :
شمع خنديد كه بس تيره شدم
تا زتاريكيت ايمن كردم
پی پيوند گهرهای تو بس
گهر اشك بدامن كردم
تو میگوئی كه من تا صبح گوهرها را بهم دوختم ، ولی اين گوهر اشك من بود كه تا صبح ريخت تا تو توانستی آن گوهرها را در يك رشته بكشی و به گردن خود بيندازی .
خرمن عمر من ارسوخته شد
حاصل شوق تو خرمن كردم
من آن كسی هستم كه تا صبح سوختم و تابيدم تا تو به هدف و مقصدت رسيدی ، بعد میگويد : كارهايی كه شمردی بر من تو نكردی ، همه را من كردم ابنسينا قانون ننوشت ، محمدبنزكريا الحاوی ننوشت ، سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد ، مولوی همينطور ، مگر از پرتو شهداء ، از آنهائی كه تمدن عظيم اسلامی را پايهگذاری كردند ، موانع را از سر راه بشريت برداشتند ، از آنهائی كه مثل شعلههائی در يك ظلمتهائی درخشيدند و جان خودشان را فدا كردند ، از آنهائی كه سراسر وجودشان حماسه الهی بود ، سراسر وجودشان
پاورقی :
1 - ديوان پرويناعتصامی چاپ هفتم ص . 163
حقخواهی و حقپرستی بود ، آنهائی كه پرچم توحيد را در دنيا به اهتزاز درآوردند و مستقر كردند ، آنهائی كه منادی عدالت بودند ، منادی حريت و آزادی بودند . ما و شما كه اينجا نشستهايم مديون قطرات خون آنها هستيم ، مديون حماسههای آنها هستيم . حسينبنعلی ( عليهماالسلام ) سراسر وجودش حماسه است .
شهيد به خون خودش ارزش میدهد ، همان طور كه مثلا يك نفر به ثروت خودش ارزش میدهد و به جای آنكه ثروتش در بانكها ذخيره باشد ، آن را در يك راه خير مصرف میكند كه هر يك ريالش با مقياس معنا بيش از صدها هزار ريال ارزش داشته باشد ، ثروت خود را به صورت يك مؤسسه عامالمنفعه مفيدفرهنگی ، مذهبی و اخلاقی در میآورد و با اين عمل به آن ارزش میدهد . ديگری به فكر خودش ارزش میدهد ، به خودش زحمت میدهد و يك كتاب مفيد و اثر علمی به وجود میآورد . ديگری به ذوق فنی خودش ارزش میدهد و صنعتی را در اختيار بشر قرار میدهد . ديگری به خون خودش ارزش میدهد ، در راه رفاه بشريت ، خون خودش را فدا میكند . كداميك بيشتر خدمت كردهاند ؟ شايد خيال بكنيد علماء يا مخترعين و مكتشفين و ثروتمندان بيشتر به بشر خدمت كردهاند ، خير ، هيچكس به اندازه شهداء به بشريت خدمت نكرده است . چون آنها هستند كه راه را برای ديگران باز میكنند و برای بشر آزادی را به هديه میآورند ، آنها هستند كه برای بشر محيط عدالت به وجود میآورند كه دانشمندان به كار دانش خود مشغول باشد ، مخترع با خيال راحت بكار اختراع خودش مشغول باشد ، تاجر تجارت بكند ، محصل درس بخواند و هر كسی كار خودش را انجام بدهد . اوست كه محيط را برای ديگران به وجود میآورد . مثل آنها مثل چراغ و مثل برق است . اگر چراغ يا برق نباشد ما و شما چكار میتوانيم انجام دهيم ؟
قرآن كريم پيغمبر ( ص ) را تشبيه به يك چراغ میكند ، بايد چراغ باشد تا ظلمتها از ميان برود و هر كسی بتواند بكار خودش مشغول باشد . چقدر عالی گفته است اين شاعره زمان ما پرويناعتصامی ، خدايش بيامرزد . از زبان شاهدی و شمعی میگويد : يك شاهد ، يك محبوب ، يك زيباروی مورد توجه ، يك شب تا صبح در كنار شمعی نشست ، هنرنمائيها كرد ، گلدوزيها كرد ، صنعتی بخرج داد ، همين كه از كارهايش فارغ شد ، رو كرد به شمع و گفت ، نمیدانی من ديشب چه كارها كردم .
شاهدی گفت به شمعی كامشب
در و ديوار مزين كردم
ديشب از شوق نخفتم يكدم
دوختم جامه و بر تن كردم
كسی ندانست چه سحرآميزی
به پرند از نخ و سوزن كردم
تو بگرد هنر من نرسی
زانكه من بذل سر و تن كردم
يعنی برای سر و تن خودم هنر بذل كردم . شمع هم به او جواب داد :
شمع خنديد كه بس تيره شدم
تا زتاريكيت ايمن كردم
پی پيوند گهرهای تو بس
گهر اشك بدامن كردم
تو میگوئی كه من تا صبح گوهرها را بهم دوختم ، ولی اين گوهر اشك من بود كه تا صبح ريخت تا تو توانستی آن گوهرها را در يك رشته بكشی و به گردن خود بيندازی .
خرمن عمر من ارسوخته شد
حاصل شوق تو خرمن كردم
من آن كسی هستم كه تا صبح سوختم و تابيدم تا تو به هدف و مقصدت رسيدی ، بعد میگويد : كارهايی كه شمردی بر من تو نكردی ، همه را من كردم ابنسينا قانون ننوشت ، محمدبنزكريا الحاوی ننوشت ، سعدی ذوق خودش را در بوستان و گلستان نشان نداد ، مولوی همينطور ، مگر از پرتو شهداء ، از آنهائی كه تمدن عظيم اسلامی را پايهگذاری كردند ، موانع را از سر راه بشريت برداشتند ، از آنهائی كه مثل شعلههائی در يك ظلمتهائی درخشيدند و جان خودشان را فدا كردند ، از آنهائی كه سراسر وجودشان حماسه الهی بود ، سراسر وجودشان
پاورقی :
1 - ديوان پرويناعتصامی چاپ هفتم ص . 163
حقخواهی و حقپرستی بود ، آنهائی كه پرچم توحيد را در دنيا به اهتزاز درآوردند و مستقر كردند ، آنهائی كه منادی عدالت بودند ، منادی حريت و آزادی بودند . ما و شما كه اينجا نشستهايم مديون قطرات خون آنها هستيم ، مديون حماسههای آنها هستيم . حسينبنعلی ( عليهماالسلام ) سراسر وجودش حماسه است .