چه جوری میشه یه زندگی رو تو یه چمدون جا داد؟

[won-a-pa-lei]

[FONT=&quot]سلام دوستان![/FONT]​

[FONT=&quot] اگه مجبور باشید همه زندگیتونو تو یه چمدون جمع کنید، با خودتون چی برمیدارید؟[/FONT]​

[FONT=&quot]نمیدونستم این تاپیک رو تو کدوم تالار ایجاد کنم. اول فکر کردم شاید تو گفتگوی آزاد جای خوبی باشه. بعد که یه سری به اونجا زدم دیدم این موضوع، موضوع مهم و جالبیه و یه جورایی می تونه یه گفتگوی ادبی باشه به همین خاطر این تاپیک رو تو گفتگوهای ادبی ایجاد کردم. [/FONT]​

[FONT=&quot] من خودم شروع میکنم. من اگه قرار باشه همه زندگیمو تو یه چمدون جمع کنم اینا رو برمیدارم:[/FONT]​

[FONT=&quot]از کتابام: حافظ ، گیل گمش، دنیای سوفی ، عطر سنبل عطر کاج ، چاله برای کندن است، هیچ راهی دور نیست ، گزیده اشعار فروغ فرخزاد ، وچند تا دستنوشته از شعرهایی که دوست دارم.[/FONT]​

[FONT=&quot]یه کلاغ آهنی کوچولو رو که دوستم روز تولدم بهم هدیه داده رو هم گوشه چمدون جا میدم. چند تا نقاشی و چند تا شعر که دوستم داده رو هم می ذارم روی کتابا و البته یه داستان که درباره دوستیمونه . چند تا عکس که با خوانواده و دوستام گرفتم و یه عکس از پدر بزرگم هم برمیدارم. یه جعبه کوچیک چوبی هم که یادگاری هامو توش گذاشتم هم هست که یه گوشه چمدون جاش میدم. آهنگای محسن نامجو و فرهاد و چند تا آهنگ دوست داشتنی دیگه هم میریزم تو [FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot]mp3 player و اونم برمیدارم آخری هم اگه جا بود یه شلوار جین و یه تی شرت هم میچپونم تو چمدون ، اگه جا نبودم که هیچی![/FONT][/FONT]

 

[won-a-pa-lei]

از همه عذر خواهی میکنم که مجبورم اینو بگم، اما از همه خواهش میکنم که تا جایی که میشه از محدوده خط قرمز ها خارج نشویم. ممنون. برای همه آرزوی موفقیت می کنم.

 

[blue bee]

راستش من چیزی برای بردن ندارم!
همه چیزی که با خودم بر میدارم خودمم و بس؛ نمی دونم واقعا تحمل وزن این رو هم دارم یا نه!...
این همه زندگی من نیست ولی تمام زندگی منه!!!

 

[E . H . S . A . N]

دل کندن سخته

دل کندن سخته

[FONT=&quot]سلام دوستان![/FONT]​

[FONT=&quot]اگه مجبور باشید همه زندگیتونو تو یه چمدون جمع کنید، با خودتون چی برمیدارید؟[/FONT]​

سلام ؛مرسی شبنم جان ،موضوع جالبیه؛
خب منم نظرم رو میگم البته فیلم up in the airرو هم دیدم که موضوعش بی ربط به این قضیه نیست:
از کتابام شروع میکنم :بعضی کتابای معماری،مثنوی معنوی،ضیافت افلاطون،حافظ،احمد شاملو،فروغ،سهراب،هبوط در کویر ،فکر نکنم دیگه جا بشه واسه کتابا بعد از اینا دفترهای شعر و خاطراتم رو میذارم.
بعد از اون میرم سراغ فلش و همه e book ها و آهنگهای مورد علاقم رو میریزم با چند تا از عکسهایی که خاطرات رو برام زنده نگه میدارند.
بعد از اون وسایل شخصی خیلی مهم رو میذارم از جمله ساز (البته این تو چمدان جا نمیشه باید با اون دستم بگیرمش) ...؛وایسید ببینم جایی مونده ...آره هنوز یه ذره جا داره؛
چند تیکه لباس و حوله و از این جور چیزا ،راستی مدارکها یادم نره.
فکر کنم بس باشه .
الان یاد سخن گهربار علی (ع) افتادم:بگذارید و بگذرید،ببینید و دل نبندید،چشم بیاندازید و دل مبازید ،که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت.
در هر صورت خیلی سوال سختی بود.
​

 

[primrose]

شبنم عزیزم ممنون از ظرافتی که در انتخاب موضوع داشتی

خب حالا این که چی بردارم به این بستگی داره که کجا و تا چه مدتی بخوام برم حالا اگه فرض کنیم منم مثل پاپیون به جزیره دوردست تبعید شده باشم(یکی از تخیلات همیشگیم)به ترتیب زیر تا هر جایی که مقدور باشه چمدون و پر میکنم:

1-یه عکس خانوادگی مال عید امسال که بی نهایت بهش علاقه دارم و یه عکس تکی از خودم که بعدها خودم یادم نره!!!
3-قرآن، نهج البلاغه
2-یه تعداد از کتابام :سعدی، کشکول شیخ بهایی،حافظ،مثنوی،کمدی الهی دانته، کلیات شاملو ، دفاتر شعرم اگه بازم جا شد گفت وگوهای تنهایی شریعتی و شب های روشن داستایوسکی رو هم بر میدارم
3-سنتورم
4-یه فلش 32 گیگ میگیرم که همه چی توش جا بشه (فول آلبوم شجریان ،دکلمه های شاملو ،بعضی آلبوم های داریوش ،گوگوش. فول آلبوم josh groban ،پیانوهای جواد معروفی سامان احتشامی فریبرز لاچینی، یه تعداد از کارای مرتضی محجوبی ، گلچین آهنگ های قدیمی:بنان، داریوش رفیعی، دلکش و مرضیه...الان همینا یادم میاد!!!)
5-با توجه به این که دارم میرم یه جایی دور از تمدن لباس زیادی نمی خوام نهایتا 2شلوار جین و چندتا تی شرت و 2جفت کتونی
6-اگه بازم جاشد کمی شکلات تلخ ، قهوه
عجالتا همینا به ذهنم میاد

اما حقیقتا چمدون بستن با این قصد که برای همیشه بری خیلی دردناکه اونم برای منی که عاشق پدر و مادرم هستم فقط ندیدن اوناست که میتونه آزارم بده دیگه چیزی نیست دل کندن ازش برام سخت باشه....!!!

 

[butterfly_سبز]

فقط یه چمدون؟ خیلی کمه!
من چند تا کتاب که دوستشون دارم مثل حافظ و شاهنامه. چند تا cd کاربردی. چندتا عکس و همین. سبک سفر میکنم تا یه دنیا خاطره ای که تو چمدون جا نمیشه رو تو یادم باهام باشه.

 

[روياي ماه]

1-لب تابم چون توش همه چی دارم هم عکسام هم فیلمام
2-پول
3-مقداری لباس
4-یه عروسک خیلی خشگل دارم مامانیم برام خریده اونم میبرم
5-البته تنها نمیخوام برم با...؟.... باید برم

 

[سعید معمار]

با یه آلبوم خاطره............

 

[eng_hajhashemi]

سلام مهندس جان؛
چه تایپیک جالبی گذاشتی ...
من قبلا یه ذره بهش فکر کرده بودم!
مهمترین چیزی که برمیدارم لپ تاپمه که توش برنامه های کاری که باهاشون کار میکنم و آهنگهای مورد علاقم مثل همای هست.
کلی CD برنامه هم با خودم میبرم.
یک دوربین عکاسی هم بر میدارم تا هر جا رفتم عکس بندازم.
کتاب هم دیوان حافظ و شهریار و دفترهای شعر علی محمد مودب و کتابهای شبکه و امنیت شبکه و ... بر میدارم با یک دفتر و مداد.
دیگه لباس برمیدارم و عطر و مقداری پول!
یه توپ والیبالم برمیدارم!

 

[sh85]

شاید هیچ کس تا توی این شرایط گیر نکنه ندونه چقدر سخته عصاره یه زندگی را بخوای جمع کنی
از اولین چیزهایی که اولین کسانی که دوستت داشتن بهت دادن تا ....
همه چیز دور و اطرافت ِ ، و تو هستی و تنها یه چمدون برای یه عمر
کاش توی این شرایط می شد چیزهایی که واقعا دوستشون داری بر داری
ولی باید چیزهایی را بر داری که مجبوری
اون شاهنامه بزرگ دوست داشتنی را نمی تونی ببری ،خودت را با همه خاطرات بین صفحاتش باید بزاری و به جاش به یه شاهنامه کوچیک قناعت کنی
اون حافظ کاغذ کاهی که صفحاتش بوی اون خاک های قدیمی را می ده باید بزاری و یه حافظ کوچیک که باهاش هیچ خاطره ای نداری بر داری
شاید دلم می خواست اون عروسکی را که اولین بار مادرم برام خرید بر می داشتم همون که روز اول موهاش را داداشم کند و یه عمر عروسکم کچل شد ..
ولی باید بزارمش به کناری و به جاش یه چند دست لباس بردارم تا ...

 

[Mehran Aalto]

موبایلم رو تو جیب سمت چپ و یه کارت بانک تو جیب سمت راست که نسوزه ... دیگه هیچی
شاید یه کتاب جیبی از فریدون مشیری هم گرفتم تو دستم اگه اذیت نکنه ...شاید

 

[mohsen-gh]

سوال خيلي مشكليه.....
فقط يه چمدون كه بايد كل زندگيتو با خودت ببري....
به كتابام خيلي علاقه دارم واقعا سخته از بينشون انتخاب چنتاييشون رو...
اما قرآن،نهج البلاغه،صحيفه سجاديه و حافظ صد در صد ميبرم.....
كتاباي ديگه همم بايد ازشون دل بكنم و چنتايي رو انتخاب كنم.... اما حتما كتاب كوير شريعتي رو ميبرم....
موبايلم رو حتما ميبرم.....
mp3 player
و چند كاغذ سفيد با خودكار و مداد براي طراحي......
تو عالم تنهايي طراحي و گوش دادن به موسيقي واقعا دلچسبه....
چند دست لباسم قطعا ميبرم.....

 

[bita.m]

من خانوادمو با یه نفر میبرم با عکس همه کسایی که دوسشون دارم
اصلا نه
نمیام
چمدونم نمیخوام میمونم

 

[juliet]

مرسي عزيزم از موضوع قشنگت
ا-قرآن جيبيم+ مهر و تسبيح 2-از بين عروسكام 2 تاشونو (اميدوارم چمدونه بزرگ باشه!) 3-پتوي مسافرتي 4-كتاب 4 اثر از فلورانس اسكاول شين 5-دفتر خاطرات+دفتر شعرم 6-2 تا مانتو يه شلوار لي و چند تا بليز و جوراب 7-موبايلم(قبل از رفتن آهنگاي جديد توش بريزم) 8- لپ تاپم 9- mp3 player(آهنگايي كه تو گوشيم نيست بريزم توش) 10-عطر و اسپري 11-عابر بانكام 12- كيف CD
13-سوئيچ ماشين+گواهينامه 14-طلاهام 15- قرقيمم ميبرم(پاش شكسته گناه داره)

 

[Leily810]

سلام
دوست دارم همه اطرافیانم و بذارم تو چمدون !!! ولی حالا که نمیشه کتاب قران و گوشی موبایلم و یه دست لباس !! همین !!

 

[turquoise]

یه قرآن کوچیک که همیشه تو کیفم هست ، شناسنامه و کارت ملیم و بر می دارم ،کارت عابر بانکم ، بقیه ساکم هم پر کشک می کنم

 

[DDDIQ]

نمیدونم اگر بازگشتی نباشه شاید زندگیمو جمع نکنم همه سفرهام رو به امید اینکه با یه تجربه برگردم و با امید بازگشت شروع کردم همیشه
کیف دوربین و لپ تاپم رو میندازم گردنم با یه وایرلس ایرانسل که با نت از گروه های حقوق بشری کمک جمع کنم برای هزینه! و یه سی دی اسکن کل کتابام شایدم چند تا سی دی بشن!
و کوله پشتیم رو میندازم رو کولم و یه کیسه خواب و یه کفش اسپرت دیگه و وسایل طراحیم و یه دست لباس و گمونم همین با یه کرم ضد آفتاب و یه کرم سوختگی واسه تاول پام و یه بطری آب و چند تا کنسرو و کل کارتهای شناسای و مدارک و کارت و حسابهای بانکی واسه گرفتن کمک های مردمی

و راستی اگر بازگشتی نیست هر چی باقی مونده از زندگیمو جمع میکنم آتیش میزنم قبل رفتن که به گذشته فکر نکنم و کسی به یاد من نیوفته! البته جز وسایل مقدس معماریم رو کنار خاکستر زندگیم میذارم باشه!

چه سوالایی میپرسی دل آدم میگیره !

 

[rozbeh memar]

من نميخام جواب تخيلي بدم توي ساكم هرچي وسيله با ارزش هست بر ميدارم چون آدم بدون پول نمتونه زنده بمونه حالا ميخواد 100 هزار تا آلبوم عكس و ... رو بردار ه


راستي يادم رفت بگم خوانوادم رو هم ميزارم رو تخم چشام با خودم مي برم.

 

[ehsan-shimi]

همه زندگی ادم دلشه...
سعی میکنم دلمو جا نزارم جایی...چمدون پیشکش شما....با همه کوچیکیش اوقدر بزرگه همه چی توش جا میشه...حتی خدا...
قران - حافظ- مولانا و .... به اون اندازه ای که لازمه از برم

 

[Setayesh]

زندگی من همش خاطرست.
واسه بردن خاطرات هم به چمدون نیازی نیست...

 

[won-a-pa-lei]

سلام دوستان!
شما منو شگفت زده کردید! جوابای همه در نوع خودشون جالبن.
به نظر من این موقعیتی است که هر کسی باید بهش فکر کنه. ممکنه برای هر کسی پیش بیاد. واکنش آدما متفاوت است و هر کسی به فراخور شخصیتش یه واکنشی نشون میده . بعضی واقع بینن و راحت با این قضیه کنار میان اما بعضیا هم براشون سخته. (برای همین به نظر من میشه از روی جوابایی که هر کسی به این سوال میده اونو یه جورایی بشناسی)

امیدوارم که همه بتونن تو هر موقعیتی که پیش میاد بهترین کاری رو که میتونن بکنن. مهم نیست بقیه چی میگن!

 

[iman.mpr]

دوستان زحمت تشکر رو کشیدن اما خجالت نکشیدن گفتن!
چقدر جالب گفتند. نمی دونم منم مثل شما بگم؟!

​

مگه میشه زندگی رو تو چمدون جا کرد اصلا نیازی نداریم به چمدون

​

من هر انچه که دیده ام و شنیده ام و انچه که رشته افکارم را ساخته اند و حرف های نگفته ام را می برم.

​

اما میدانم که عزیزترین کسانم را که زندگیم را مدیون اونا هستم تنها نخواهم گذاشت با یاد و دعا.

​

اما اگر چمدونی پرید وسط ............................................................................................................................................................................... چمدون پاره شد!!!

 

[A&S]

چیزی ندارم که بهش دل بسته باشم
هیچی ...

 

[سايه ماه]

حتما بايد رفت...نميشود ماند و ساخت!!!!!!!

حتما بايد رفت...نميشود ماند و ساخت!!!!!!!

تا حالا هميشه مامانم وسايلم رو ميجمعوند!!!!!!!!
.
.
.
چيكار كنمنميدونمبلد نيستم
ولي فك ميكنم......
موبايلم،لپ تاپم.....خودم......بايه جرعه يقين،كه يكي هميشه باهامه
والسلام
حالا جرات داري جلومو بيگي

 

[sharifi1984]

[FONT=&quot]سلام دوستان![/FONT]​

[FONT=&quot]اگه مجبور باشید همه زندگیتونو تو یه چمدون جمع کنید، با خودتون چی برمیدارید؟[/FONT]​

[FONT=&quot]نمیدونستم این تاپیک رو تو کدوم تالار ایجاد کنم. اول فکر کردم شاید تو گفتگوی آزاد جای خوبی باشه. بعد که یه سری به اونجا زدم دیدم این موضوع، موضوع مهم و جالبیه و یه جورایی می تونه یه گفتگوی ادبی باشه به همین خاطر این تاپیک رو تو گفتگوهای ادبی ایجاد کردم. [/FONT]​

[FONT=&quot]من خودم شروع میکنم. من اگه قرار باشه همه زندگیمو تو یه چمدون جمع کنم اینا رو برمیدارم:[/FONT]​

[FONT=&quot]از کتابام: حافظ ، گیل گمش، دنیای سوفی ، عطر سنبل عطر کاج ، چاله برای کندن است، هیچ راهی دور نیست ، گزیده اشعار فروغ فرخزاد ، وچند تا دستنوشته از شعرهایی که دوست دارم.[/FONT]​

[FONT=&quot]یه کلاغ آهنی کوچولو رو که دوستم روز تولدم بهم هدیه داده رو هم گوشه چمدون جا میدم. چند تا نقاشی و چند تا شعر که دوستم داده رو هم می ذارم روی کتابا و البته یه داستان که درباره دوستیمونه . چند تا عکس که با خوانواده و دوستام گرفتم و یه عکس از پدر بزرگم هم برمیدارم. یه جعبه کوچیک چوبی هم که یادگاری هامو توش گذاشتم هم هست که یه گوشه چمدون جاش میدم. آهنگای محسن نامجو و فرهاد و چند تا آهنگ دوست داشتنی دیگه هم میریزم تو [FONT=&quot]mp3 player و اونم برمیدارم آخری هم اگه جا بود یه شلوار جین و یه تی شرت هم میچپونم تو چمدون ، اگه جا نبودم که هیچی![/FONT][/FONT]

اون قرمز ها رو هستم
من لپتاپ و یه سری دی وی دی هامو
لوازم نواختن موسیقی
و چند تا کتاب

 

[metamoeen]

این برایم کافیست...

این برایم کافیست...

اگه من بخام همه ی زندگیمو در چمدون جمع کنم...
1.هشت کتاب سهراب
2.تار
3.mp3playerکه مجموعی از آهنگای شجریان،دکلمه های زیبای خسرو شکیبایی،instrumental،metallica,adam lambert
4.دفتر شعرم با صفحه های خالیه زیاد
5.کتاب نجوم،فیزیک،ریاضی
6.هر چی پول دارم وچند دست لباس و آیینه
7.تسبیحی گره خورده پشت ساعتی بر مچ دست چپ
الان حاضر بریم................
هر چی ببرم اینارو نمیبرم:گوشی موبایل،لب تاپ،عکس
چون همشون باعث دلتنگیو ناراحتی میشن دوست دارم در خاطرم باشن به جای اینکه همش در جلوی چشمهام....

 

[venous_20]

خیلی سخته ..من به کتابام و کامپیوترم خیلی علاقه دارم بدون اونا جایی نمیرم

 

[maryam_bah]

بستگی به این داره که زندگیت چیا باشه..............
زندگیه من خونواده ی منه.....
پدری که عاشق لحظه ایم که برسه خونه و من برم پیشوازش.....
مادری که نگاه به چهره ی معصومش برام ازهزاران تا کتاب با ارزش تره...
برادرایی که همیشه و تو تمام مراحل زندگیم هیچ وقت منو تنها نذاشتن.......
وزن داداشایی که همیشه ی خدا حرف واسه گفتن داریم..........
و دوستان با معرفتی که با دنیا عوضشون نمی کنم.........
امیدوارم تا اون روز پیداش کرده باشم
اگه جا داشت بهم خبر بدین تا برم دنباله بقیه

 

[amir.polymer.eng]

اول از همه سه تار ... اصلی ترینش همینه...بعد لپ تابم ... dvd فیلم خانم و آقای اسمیت...یه چند تا کتاب که گرفتم و هنوز نخوندم( غیر درسی :دی)....یه سری آلبوم عکسهای کودکیم ....و بعد هم سفر به نا کجا رو آغاز میکنم...
اوه .....مسواکم یادم رفت......................

 

[Ekram]

تدارک

تدارک

[FONT=&quot]سلام دوستان![/FONT]​

[FONT=&quot]اگه مجبور باشید همه زندگیتونو تو یه چمدون جمع کنید، با خودتون چی برمیدارید؟[/FONT]​

[FONT=&quot]نمیدونستم این تاپیک رو تو کدوم تالار ایجاد کنم. اول فکر کردم شاید تو گفتگوی آزاد جای خوبی باشه. بعد که یه سری به اونجا زدم دیدم این موضوع، موضوع مهم و جالبیه و یه جورایی می تونه یه گفتگوی ادبی باشه به همین خاطر این تاپیک رو تو گفتگوهای ادبی ایجاد کردم. [/FONT]​

[FONT=&quot]من خودم شروع میکنم. من اگه قرار باشه همه زندگیمو تو یه چمدون جمع کنم اینا رو برمیدارم:[/FONT]​

[FONT=&quot]از کتابام: حافظ ، گیل گمش، دنیای سوفی ، عطر سنبل عطر کاج ، چاله برای کندن است، هیچ راهی دور نیست ، گزیده اشعار فروغ فرخزاد ، وچند تا دستنوشته از شعرهایی که دوست دارم.[/FONT]​

[FONT=&quot]یه کلاغ آهنی کوچولو رو که دوستم روز تولدم بهم هدیه داده رو هم گوشه چمدون جا میدم. چند تا نقاشی و چند تا شعر که دوستم داده رو هم می ذارم روی کتابا و البته یه داستان که درباره دوستیمونه . چند تا عکس که با خوانواده و دوستام گرفتم و یه عکس از پدر بزرگم هم برمیدارم. یه جعبه کوچیک چوبی هم که یادگاری هامو توش گذاشتم هم هست که یه گوشه چمدون جاش میدم. آهنگای محسن نامجو و فرهاد و چند تا آهنگ دوست داشتنی دیگه هم میریزم تو [FONT=&quot]mp3 player و اونم برمیدارم آخری هم اگه جا بود یه شلوار جین و یه تی شرت هم میچپونم تو چمدون ، اگه جا نبودم که هیچی![/FONT][/FONT]

سلام،
خب من همیشه چمدونم بسته است و برای رفتن آماده ام وهر از گاهی بعضی چیزا درش اضافه میکنم، راستش مشابه همین مسئله در ذهن من هم بود، واقعا ً موضوع جالبیه.
من تا حالا دیوان حافظ، مهدی سهیلی، بیدل، استاد خلیلی، کاضم کاضمی، چند تا آئین نامه ی بتن( البته شاید زیاد بدرد نخوره ولی کار از محکم کاری عیب نمیکنه)، کتاب ها و نرم افزار های طراحی سازه های بتنی و فولادی، پرینت برخی از صفحات باشکاه مهندسان(بخش ادبیات) را برداشته ام.