چرا فرهنگهای غیر دینی با انکار فاطمه(س) شروع میکنند؟!!...

گرافیک

عضو جدید
چرا فرهنگهای غیر دینی با انکار فاطمه(س) شروع میکنند؟!!...

ضدیت با حضرت زهرا(س) در فرهنگ اموی و عباسی:
1ـ وقتی پس از پیامبر(ص) فرهنگ جاهلی را خواستند احیاء کنند، اول از تکذیب فاطمه(س) شروع کردند.
بدون تکذیب صدیقه طاهره فرهنگ تعالی و تولّی قابل انکار نبود. تئوریسین این فرهنگ، راست گوئی صدیقه طاهره را به خاطر فدک تکذیب کرد و پشت در خانه هم او را به آراءِ زنانه (طعنه به سخیف و غیر قابل ارزش) نمود.
این زاویه ای بود که سیاست و راهبرد این حکومت را درباره زن و بالتبع جامعه نشان میداد. زن را در این فرهنگ برای "صدیقه شدن" و "طاهره گشتن" نمی خواستند یا باید با ارتجاع به جاهلیت اُولی او را زنده به گور می کردند ـ که قرآن راه آن را بسته بود ـ یا باید او را رها می کردند تا هر چه خواست بشود اما متعالی و صدیقه و طاهره نگردد.
همین هم شد با گذر زمان این زاویه باز شد. حتی به زنان خانة نبی هم رسید. عایشة جمل سوار ـ بدون شاخصه صدیقگی و طاهرگی ـ تأویل لا تبرّجن الجاهلیه الاولی را عیان کرد. زبده ها ـ مادر امین عباسی ـ و... در کنار مغنیه ها و رقاصه ها پیدا شدند. ملکه های سیاسی و زیبائی شدند اما صدیقه و طاهره نگشتند.
به همین موازات مروان ها به فحش و ناسزاگوئی علیه حضرت زهرا(س) اقدام می کردند!
از این فرهنگ عمومی فقط، حوزه علمیه و البته محقر ِفاطمه(س) استثناء بود که زینب(س) و معصومه(س) و فضه و... می ساخت.
این زاویه تا دوران پهلوی ها هم قابل پیگیری است. فرح دیبا اولین ملکه (نائب السلطنه زن) در تمدن ایرانی شد اما روابط نامشروع و نه چندان پنهانی او کجا و طاهرگی؟! اشرف ها و شمس ها و ... قصه های خواندنی و البته تلخ تاریخ برای رواج فرهنگ ابتذال و نمونه های آنتی فاطمه اند.

ضدیت با حضرت زهرا(س) در فرهنگ غرب زدگی:
2ـ وقتی خواستند ما را متمدن ـ به توحّش غربی ـ و متجدد کنند اول از زنان شروع کردند. واقعاً زن، امّ است نه فقط برای فرزندان بلکه برای فرهنگ ها و تمدن ها.
پس لاجرم در این تجدد خواهی ِتبرّجی، با مانع فاطمه(س) مواجه می شوند پس باید او را انکار، تکذیب و تحقیر کنند.

پرده اول ماجرا:
پیش از انقلاب، پهلوی ها در راستای رساندن ایران به دروازه تمدن از زنان شروع کردند: ماجرای کشف حجاب.
از تشکیل جمعیت تمدن ِنسوان و تئاتر "تمدن نسوان" گرفته تا کانون بانوان بهائیان و تا زور و سر نیزة رضا خوانی برای گرفتن میراث حضرت زهرا(س) از سر زنان مسلمان، قصه پر درد این دوران است.
جوهر اصلی آن تمدن دلخواه، "دل بخواهی" و "رهائی" (لیبرتی) بود پس زنان باید رها می شدند حتی از صدیقگی و طاهرگی...
از همان ابتدا، کار با انکار فاطمه(س) شروع شد اما به گونه ای که در یک جامعه سنتی و شیعه جواب دهد:
قره العین اولین زن ایرانی است که در عهد ناصرالدین شاه، خود اختیاراً کشف حجاب کرد. او فاطمه زرین تاج نام داشت و در خانواده روحانی به دنیا آمده و پدرش از مجتهدان معروف قزوین بود و خود عالمه و فاضله و شاعره بود. اما وقتی به سید محمد باب (مؤسس بهائیت) گروید خود را بر خلاف شریعت اسلام مطلقه و فرزندانش را رها کرد و شاگرد سید باب شد و تبلیغ وسیع مرام بهائیت را آغاز کرد. پس از سوی باب، قرهالعین لقب گرفت. او نخستین زن است که به دستورالعمل یک فرقه استعماری، پوشش از تن برگرفت و در اجتماع مسئولان ظاهر شد و با این اقدام متهورانه نخستین سنگ بنای بی حجابی را در جامعه نهاد و کمی بعد به اشتراک جنسی و جواز چند شوهری زنان هم فتوا داد و خود با مؤسس بهائیت حمام رفت. او به جای طی کردن راه ِگوگوش ها و فاحشه های بعدی، فرقه سازی کرد و از پرده تزویر در آمد و حتی خود را مظهر فاطمه(س) خواند تا بتواند فاطمه(س) را براندازد. بر منبر بدون حجاب نشست و گفت: "من مظهر فاطمه(س) هستم، بنابراین بر هر چیزی که نظر کنم پاک می شود." (قره العین در آمدی بر تاریخ بی حجابی در ایران ـ سینا واحد ص 31) و این گونه زمینه ساز کشف حجاب رضاخانی شد.

پرده دوم ماجرا:
پس از انقلاب و دفاع مقدس، برخی که از انقلابی گری و انقلاب خسته شده بودند با سلطنت طلب ها، سکولارها و... جمع شدند و دوباره هوس تجدد و مدرنیزاسیون در سر پروریدند.
در دوران انقلاب با انقلاب و براندازی نرم می خواستند انقلاب اسلامی را به تمدن غرب تحویل و تأویل ببرند.
آزادی خواهی (رهایی)، جوهر اصلی تمدن غرب است و زنان، مناسب ترین موضع برای برپا کردن این موج اند. "رهایی از حجاب"، تبعیض های جنسیتی" (!) " از نقش های فروَدین اجتماعی" و ... همه سوژه های خوبی برای جنبش اجتماعی ِغربی شدن بود که از مردان هم یارگیری می کرد.
لذا، قبل از انکار کلام ِالهی بودن قرآن توسط سروش و شبستری1 و انکار حجت بودن و عصمت امامان شیعه توسط اینان2، حضرت زهرا(س) آماج تیرها شد چنانچه در طول تاریخ چنان بوده است.
او "امّ المصائب" برای اسلام و اسلامیان بوده و خواهد بود.
قدم اول تحقیر و تحریف قداستش بود. با استثناء به منابعی موهن و سست نوشتند: "در عروسی حضرت خدیجه و عروسی فاطمه، زنان آواز می خواندند و دایره می نواختند و پیامبر نیز برای آنان دعا کرد." (!)
(هفته نامه ایران جوان. شماره 135. 87/12/26)

این به خاطر آن بود که به نظر برخی از این تجددخواهان، مشکل موسیقی و رقص و *** باید حل می شد.
نوشته بود: "در بعد مسائل فرهنگی سه مشکل هست که حوزویان باید آن را حل کنند. یکی موسیقی به نحوی که انسان هر وقت دلش خواست ضبط را روشن کند و یکی هم رقص و دیگری هم ماهواره به نحوی که در فیلم به زنان از زانو به بالا عریان هم بتوان نظر انداخت."
(جهان بخش محبی نیا/ روزنامه آفتاب امروز/ مهر 87)

تقدس زدایی از زهرا(س)، انکار ِصدیقگی و طاهرگی اوست پس حتی برای او استاد نوازندگی ثابت کردند! که "استاد ِدف شبه جزیره عربستان به او دف می آموخته است." (العیاذ بالله) در حالی که می دانید آن سیدة عالمیان از نابینا هم رو می گرفت.
پیاده سوارشان شعار می داد که "آزادی اندیشه/ با شلوار نمی شه"! و تریبون آزاد دانشجوئی عایشه را مناسب تر از زهرا(س)، حجت الگو شدن برای زنان می خواند. تئوریسین ایشان هم برای عصری کردن احکام اسلام به قول خودش از آنها اسطوره زدایی می کرد.
آقای سروش می گفت: "احکام اسلام، آمیخته به اسطوره اند و اگر از آنها اسطوره زدایی شود به راحتی به مرور زمان قابل تغییرند مثلاً حجاب، جنبه اسطوره ای دارد نه اینکه برای حفظ عفت باشد. بله، عفت را باید حفظ کرد ولی حفظ آن در هر زمانی به یک روش است و آن روشی است که عرف زمان آن را می¬پسندد."
(ماه نامه زنان/ ش59 / دی ماه 78 / ص33)

حجاب ِعصری و متناسب با عرف زمانه، همان چیزی است که امروز در خیابان ها می بینی!
اسطوره حجاب هم که معلوم است کیست؟ پس ادامه داد: "ارزش های دینی دائماً در تغییرند اگر روزی فاطمه می گفت بهترین زنان کسی است که نامحرم او را نبیند امروز کسی نمی تواند این را بپذیرد." (ر.ک: همان)
این گونه اسطوره زدایی از حجاب به ضدّیت با فاطمه(س) کشید!
این جمله سروش، اعلام ِپایان اسوه بودن فاطمه سلام الله علیها و الگو شدن اُشین ها، یاگوم ها و مُدهای ستاره های هالیوودی یا لااقل همان ترجیح عایشه ـ به خاطر حضور سیاسی ـ اجتماعی در جمل ـ بر زهرا(س) بود که تئوریزه می شد.

سرّ ماجرا:
3ـ چرا برای مدرن شدن باید از زنان شروع کرد؟ و لاجرم سیده زنان را زیر تیغ قلم ها برد؟!
"فرانتس فانون" جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی در کتاب خود سرّ این ماجرا را در جریان استعمار فاش می کند او از دو قانون پرده برمی دارد:
یکی قانون استعماری: "زن ها را در دست بگیریم؛ همه چیز به دنبال آن خواهد آمد".
یکی هم این قانون الهی که: "زنی که دیده نمی شود تسلیم نمی شود."
و نتیجه می گیرد: "هر چادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که تا آن هنگام بر استعمارگر ممنوع بود در برابر او می گشاید" "او زنان بی حجاب را شریک جرم اشغال گران می نامد".
(برای تفصیل ر.ک: سال پنجم انقلاب الجزایر ـ فرانس فانون ـ ترجمه دکتر تابنده ـ دفتر نشر فرهنگ اسلامی)
این چکیده یک تحلیل فلسفی ـ جامعه شناختی یک فرانسوی بود. حال شاید سرّ این حدیث صدیقه طاهره را بهتر بیابی که فرمود: "بهترین زن، زنی است که مردی او را نبیند."
چون زنی که دیده نشود تسلیم نمی شود. از آ سو امام علی علیه السلام فرمود: "پیوسته امت اسلام به راه خیر قدم می نهد تا زمانی که از فرهنگ و آداب و رسوم کافران تقلید نکنند."
و شبیه کافران شدن از زنان شروع می¬شود. (قانون استعماری)

خواهرم اکنون وقت مقاومت توست!
4ـ "در تهدیدات سخت" خون شهیدان این فرهنگ و انقلاب را حفظ کرد.
اما در تهدید نرم و براندازی خاموش این چادر توست که می تواند این کیان را حفظ کند. پس امروز بیش از هر وقت دیگر نیاز به فاطمی ماندن داریم.

چند خون نوشته:
• "ای زن مسلمان! زیبائی شما حفظ حجاب است، بازیچه دست استعمارگران قرار نگیرید شما هدف تیرهای زهرآلود آنها هستید همیشه سعی می کنند از شما شروع کنند تا بتوانند ضربه نهایی بر پیکر جامعه وارد سازند." (شهید رسول هلالی)
• "درود بر تو خواهرم که همچون زینب و امّ کلثوم در پرده حجاب خویش در سنگر بزرگی همچون چادرت با یزیدیان زمان در ستیزی". (شهید قربانعلی معینی)
• "ای خواهر عزیزم حجاب تو که کوبنده تر از سلاح من است را خوب حفظ کن تا دشمن یارای پایمال کردن خون مرا نداشته باشد." (شهید اکبر مزروعی سبدانی)
• "خواهرانم همان گونه که خود با پوشش اسلامی هستید سعی کنید دوستان و آشنایان را به حجاب اسلامی دعوت کنید چون حجاب شما از خون ما که در جبهه ها می ریزد برای دشمن کوبنده تر است." (شهید محمد محمودی)
1ـ برای آشنایی رجوع کنید به کتاب "کلام خدا" دکتر عبدالله نصری ـ دفتر نشر فرهنگ اسلامی
2ـ برای آشنایی رجوع کنید به جزوه "قصه زاهقون" از هیأت منتظران حضرت مهدی(عج)
 
بالا