هر كه در اين بزم مقرب تر است.....

مهرگا

عضو جدید
باز ای الهه ی ناز با دل من بساز
کین غم جانگداز برود زبرم

گر دل من نیاسود از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم

باز می کنم دست یاری به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
ز خاطر ببرم

گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا همچو مرغ پر شور شعف
به سویت بپرم

آن که او
به غمت دل بندد
چون من کیست؟
ناز تو
بیش از این
بهر کیست؟

تو الهه ی نازی در بزمم بنشین
من تو را وفا دارم بیا که جز این
نباشد هنرم

این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر ازمن نگیری خبر
نیابی اثرم
ایشالله الهه خانم شفاپیدا کنه.خدا جواب زحمتهای شما رو هم بده.
 

minerva

عضو جدید
مهرگا جان ممنون از لطفت اما عزیزم من که کار خاصی نکردم!!!
 
  • Like
واکنش ها: A&S

minerva

عضو جدید
الان وضعیتشون چطوره؟
بهتر نشدن؟

دکترها دیگه نمی خواستند دارو بدند!خانوادش به زور و با التماس دوباره دارو گرفتند...
صبح ها و شب ها میرند بیمارستان که الهه پلاکت بزنه...

وقتی هر روز یه مشکل تازه براشون به وجود میاد آخه الهه چه طوری می تونه بهتر شه؟:cry:
به خاطر همین می خوام که دعا کنید وضعیت زندگیشون بهتر شه و مشکلاتشون قابل حل شه.خدا رو شکر الهه دختر صبور و مقاومیه!اگه یه کم اوضاع بهتر شه مطمئنم بهبود پیدا می کنه...:gol::gol::gol:
 

A&S

عضو جدید
کاربر ممتاز
دکترها دیگه نمی خواستند دارو بدند!خانوادش به زور و با التماس دوباره دارو گرفتند...
صبح ها و شب ها میرند بیمارستان که الهه پلاکت بزنه...

وقتی هر روز یه مشکل تازه براشون به وجود میاد آخه الهه چه طوری می تونه بهتر شه؟:cry:
به خاطر همین می خوام که دعا کنید وضعیت زندگیشون بهتر شه و مشکلاتشون قابل حل شه.خدا رو شکر الهه دختر صبور و مقاومیه!اگه یه کم اوضاع بهتر شه مطمئنم بهبود پیدا می کنه...:gol::gol::gol:
:cry::cry::cry:
خدایا خودت شفاش بده
 

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
هرکه در این بزم مقرب تر است، جام بلا بیشترش میدهند.
 

Haaji

عضو جدید
کاربر ممتاز
[البته ولی.......[/QUOTE]

ولی چی عزیز؟
از رحمت خدا ناامید و یا غافل نشی ها!!!:warn:
 

امین قیاسی 1986

عضو جدید
سلام
بيشتر شما ها من رو نمي شناسيد چون فعاليت خاصي توي اين باشگاه ندارم اما ديدم دعاي شما براي بچه هاي اين باشگاه چه كار ها كه نكرده....
تو اين چند سال با خانواده اي آشنا شدم كه هر مشكلي كه فكر بكنيد (يا حتي نتونيد فكرش رو بكنيد!) براشون پيش اومده .راستش بعضي وقتا برام سواله كه خدايي كه انقد مهربون و خوبه چه جوري مي تونه اين همه مشكلات عجيب و غريب و البته تا حدودي غير قابل حل رو براي اون ها ايجاد كنه.
تك تك اعضاي اين خانواده از تولدشون زندگي پر فراز ونشيبي رو آغاز كردند. پسر بزرگ خانواده وقتي فقط 40 روزش بود بدون هيچ دليلي مُرد و بعد از چند ساعت بدون هيچ دليل منطقي اي زنده شد! . وقتي 6 سالش بود بخاطر كمك به خانواده ش مجبور بود همه كار كنه، از عملگي بگير تا...و هنوزم كه هنوزه آرزوي مرگ خودش رو داره...بگذريم...من نمي خوام الان قصه ي پر غصه ي اونارو تعريف كنم. دلم نمي خواد ناراحتتون كنم.
سه تا فرزند اين خانواده ديگه الان بزرگ شدند. پسر بزرگشون با اينكه رتبه ي 11 كنكور ارشد سراسري رو داشت بخاطر مشكلاتي كه هنوز براشون ادامه داره علوم تحقيقات درس خوند. دو سال پيش وقتي كه فكر مي كرد زندگي به اون ها روي خوش نشون داده خانواده ش رو به تهران آورد تا پدرش بتونه قلبش رو عمل كنه و خواهر كوچيكش كه مهندسي عمرانش رو گرفته بود و بهترين دانشجوي دانشگاه علم و صنعت اراك بود بتونه واسه كنكور ارشد امتحان بده. وقتي گرفتار كار هاي بستري شدن پدرش بود، همه ي خانواده سرما خوردند كه بعد از مراجعه به دكتر فهميدند خواهر كوچيكتر سرطان خون داره!
(سرطان خون 10 نوع داره كه نوع دهم از همه بدتره و الهه نوع دهم رو داره و نوع دهم 6 درجه داره كه الهه درجه سوم رو داره)
توي اين مدت تمام زندگيشون رو به حراج گذاشتند تا الهه درمان بشه اما بر خلاف پيشبيني بهترين دكتر ها الهه نه به پيوند مغز استخوان جواب داد و نه به شيمي درماني.
توي اين چند روز گذشته سرطان روي مغز الهه اثر گذاشته و دكتر ها قطع اميد كردند.

اين خانواده به حدي با اعتقاد بودند كه حتي شبي نبود كه نماز شبشون ترك بشه اما الان جوري شده كه حتي به وجود خدا هم شك كردند.

من مي دونم اگه خدا بخواد الهه خوب ميشه.
من مي دونم اكه خدا بخواد درد و رنجي كه از اول زندگيشون تحمل كردند جاش رو به شادي ميده.
من مي خوام دعا كنيد كه خدا بخواد!!!
مي خوام دعا كنيد كه با اعتقاد بسم الله الرحمن الرحيم بگيم. فقط همين!
\


\سلام

از شنیدنش خیلی ناراحت شدم نمیدونم چی بگم
به گفته ی خودتون در این بزم هرکه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهد
بله عزیز من کدام بنده ی خوب خدا رو دیدی که در این دنیا روی خوش دیده باشه ؟
من عازم مشهدم /تنها کاری که ازم برمیا واسش انجام میدم
امام رضا گره از کار خیلیا وا کرده
انشاالله که دعای من حقیر مستجاب شه و درد و رنج گرفتاری تموم بشه
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دکترها دیگه نمی خواستند دارو بدند!خانوادش به زور و با التماس دوباره دارو گرفتند...
صبح ها و شب ها میرند بیمارستان که الهه پلاکت بزنه...

وقتی هر روز یه مشکل تازه براشون به وجود میاد آخه الهه چه طوری می تونه بهتر شه؟:cry:
به خاطر همین می خوام که دعا کنید وضعیت زندگیشون بهتر شه و مشکلاتشون قابل حل شه.خدا رو شکر الهه دختر صبور و مقاومیه!اگه یه کم اوضاع بهتر شه مطمئنم بهبود پیدا می کنه...:gol::gol::gol:

اوه نه خيلي ناراحت شدم :cry::cry::cry:
خدا كريمه انشاا... خدا شفاي الهه جون را ميده
اميدتون به خدا باشه :gol:
 

minerva

عضو جدید
\


\سلام

از شنیدنش خیلی ناراحت شدم نمیدونم چی بگم
به گفته ی خودتون در این بزم هرکه مقرب تر است جام بلا بیشترش میدهد
بله عزیز من کدام بنده ی خوب خدا رو دیدی که در این دنیا روی خوش دیده باشه ؟
من عازم مشهدم /تنها کاری که ازم برمیا واسش انجام میدم
امام رضا گره از کار خیلیا وا کرده
انشاالله که دعای من حقیر مستجاب شه و درد و رنج گرفتاری تموم بشه
سلام ممنونم....خیلی خوشحال می شم اگه برای الهه و خانوادش دعا کنید....الهه و خانوادش بارها به مشهد رفتند اما گره ی کارشون باز نشده....امیدوارم امام رضا دعای شما رو اجابت کنه:gol:
 

امین قیاسی 1986

عضو جدید
سلام ممنونم....خیلی خوشحال می شم اگه برای الهه و خانوادش دعا کنید....الهه و خانوادش بارها به مشهد رفتند اما گره ی کارشون باز نشده....امیدوارم امام رضا دعای شما رو اجابت کنه:gol:

به خدا توکل کن و ایمانت رو از دست نده
خدامون بزرگ و کریمه
 

minerva

عضو جدید
شقایق گفت: با خنده
نه بیمارم ، نه تب دارم
اگر سرخم چنان آتش
حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی
نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز
نشان عشق و شیدایی
یکی از روز هایی که
زمین تبدار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت
، تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده
تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته
به پایش خوار بنشسته
و عشق از چهره اش پیدا ی پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت


شنیدم سخت شیدا بود

نمی دانم چه بیماری
به جان دلبرش افتاده بود ، اما
طبیبان گفته بودندش ،
اگر یک شاخه گل آرد
از آن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را و بسوزانند شود مرهم
برای دلبرش آن دم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت
بسی کوه و بیابان را
بسی صحرا ی سوزان را ،
به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده
، که افتاد چشم او ناگه
به روی من
بدون لحظه ای تردید
شتابان شد به سوی من
به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به راه افتاد
و او می رفت و من در دست او بودم
و او هر لحظه سر را رو به بالا ها
تشکر از خدا می کرد
پس از چندی
هوا چون کوره ای آتش ، زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش
تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت
می گفت : اما چه باید کرد؟
در این صحرا که آبی نیست
به جانم هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم هرگز دوایی نیست
و از این گل که جایی نیست
خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را
چنان می رفت و من در دست او بودم
و حالا من تمام هست او بودم
دلم می سوخت اما راه پایان کو؟
نه حتی آبی ، نسیمی در بیابان کو؟
و دیگر داشت در دستش
تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانو های خود خم شد ،
دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد
مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
ز هم بشکافت
ز هم بشکافت
اما ، آه!
صدای قلب او گویی
جهان را زیر و رو میکرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هر جا بود ،
با غم روبرو می کرد
نمی دانم چه می گویم؟
به جای آب خونش را
به من می داد و
بر لب های او فریاد
" بمان ای گل
که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی
بمان ای گل "
و من ماندم
نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد
 

minerva

عضو جدید
بچه ها دیشب حال الهه خیلی بد شد....الان بیمارستان بستریه:cry:تو رو خدا فراموشش نکنید...حتی اگه شده یه صلوات برای بهبودش بفرستید:gol:
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

خدایا به احترام حضرت صاحب الامر دعای این خوبا رو قبول کن

الهم صل علی محمد و آل محمد
 

mina_p

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بچه ها دیشب حال الهه خیلی بد شد....الان بیمارستان بستریه:cry:تو رو خدا فراموشش نکنید...حتی اگه شده یه صلوات برای بهبودش بفرستید:gol:

اميدت به خدا و ائمه اطهار باشه......... نيمه شعبان من نذر دارم پارسال از اقا امام زمان حاجت گرفتم و امسال ميخوام نذرمو ادا كنم واسه الهه جون خيلي دعا ميكنم
انشاا... هرچي خير و صلاحش هست همون بشه:gol:
 

Similar threads

بالا