نظام پيشنهادها، ابزار مديريت مشاركتي

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
در اين مقاله، نقش، ويژگي و كاركرد نظام پيشنهادها به عنوان يكي از ابزارهاي مديريت مشاركتي شرح داده مي شود. مباني و مفاهيم مديريت مشاركتي، تاريخچه و سابقه نظام پيشنهادها، فلسفه و اهداف نظام پيشنهادها، ويژگي هاي يك نظام پيشنهادهاي موفق و نكات قابل توجه در اين نظام، رئوس مطالب اين مقاله را تشكيل مي دهند.

كليدواژه : مديريت مشاركتي ؛ نظام پيشنهادها ؛ نظام پيشنهادات داخلي ؛ مشاركت كاركنان در تصميم گيري و بهبود سازماني

مقدمه

چنانچه مديريت مشاركتي را مانند رهيافتي جامع براي جلب مشاركت فردي و گروهي كاركنان در جهت حل مسائل سازمان و بهبود مستمر در تمام ابعاد تعريف كنيم و بر اين باور باشيم كه مديريت مشاركتي ارتباط دائم، متقابل و نزديك بين مديريت ارشد و كاركنان است ميتوان گفت که مديريت مشاركتي به معناي مشاركت افراد مناسب، در زمان مناسب و براي انجام كار مناسب است. بر پايه اين تعريف، مشاركت كاركنان در كارهايي كه به خود آن ها مربوط مي شود، مشاركتي داوطلبانه، ارادي و آگاهانه خواهد بود كه اين درگيري شخص را تشويق مي كند كه به تحقق هدف هاي گروه كمك كند و در مسؤليت ها و پيامدهاي آنها سهيم شود. مديريت مشاركتي دو هدف عمده را دنبال مي كند: نخست، ارج نهادن به ارزش هاي انساني و به ياري طلبيدن افرادي كه به نوعي با سازمان در ارتباط اند. دوم، رسيدن به هدف هاي از پيش تعيين شده به كمك همين افراد.

اين هدف ها بر چند اصل اساسي استوار است:


هر فرد عضو سازمان جزئي از يك ماشين بزرگ به حساب نمي آيد بلكه انساني برخوردار از قدرت تفكر، هوش و استعداد و تجربه هاي گرانقدر است كه هر گاه زمينه ها و شرايط مساعد فراهم شود، مي تواند همه چيز را به نفع خود و سازمان خود تغيير دهد.

هر كار لزوماً به بهترين و مفيدترين حالت ممكن انجام نمي شود و بي ترديد مي توان هر كار معين را به گونه اي بهتر انجام داد و بهبود مستمر در انجام كار به كمك اعضاي مجموعه به صورت گروهي انجام مي شود.

مشاركت كاركنان كمك مي كند تا مديريت از بسياري كارهاي جزئي آسوده شود و به كارهاي اساسي بپردازد.

چنانچه اجراي مديريت مشاركتي و نظام هاي تشكيل دهنده آن با موفقيت همراه باشد، از مزايا و پيامدهاي چون بهبود روابط انساني بين مديريت و كاركنان، تقويت انگيزش در كاركنان، بهبود گردش كار در سازمان، بروز خلاقيت و نوآوري، تقليل هزينه هاي توليد كالا و خدمات، افزايش احساس تعلق سازماني در كاركنان و همسو شدن هدف هاي آنان با هدف هاي سازمان و در نهايت افزايش رضايت مشتري و به دست آوردن سهم بيشتر در بازار برخوردار خواهد بود.

براي دستيابي به اين مزايا بايد ابتدا ويژگي هاي افراد مشاركت جو را بشناسيم. سلامت رواني و ادراكي و توانايي ايجاد انديشه هاي بسيار با سرعت زياد و ارائه آن ها به افراد فرادست، ابتكار، توانايي ايجاد و ارائه پيشنهادهاي جديد، استقلال راي و قدرت داوري، متفاوت بودن از همكاران در ارائه ديدگاهها و انديشه هاي نو و مسؤليت پذيري، از جمله مشخصات افـراد مشاركت جو است. معمولاً چنين افرادي را مي توان در سازمان هايي با ويژگي هاي زير يافت:

رقابت؛ در آن ها رقابت كامل و فشرده است چرا كه مشاركت در سازماني تحقق مي پذيرد كه رقابت كامل بر آن حاكم باشد.

دسترسي مديران به دانش گسترده؛ مديران سازمان هاي مشاركت جو بر اين اعتقادند كه دانش در سطح سازمانشان به وفور پراكنده است و خود به راحتي مي توانند انديشه ها و ديدگاه هاي ديگران را مستقيم و بي واسطه دريافت كنند.

احترام به افراد؛ كاركنان اين سازمان ها بر اين باورند كه مي توانند همگام با نيازهاي سازمان رشد كنند.

پس، مديريت مشاركتي عبارت است از به وجود آوردن فضا و نظامي توسط مديريت كه تمام كاركنان و مشتريان و مشاوران يك سازمان در روند تصميم گيري و حل مسائل و مشكلات سازمان با مديريت همكاري و مشاركت جويند. در واقع اين نوع مديريت مي‌خواهد از ايده‌ها، پيشنهادها، ابتكارات، خلاقيت‌ها و توان فني و علمي كاركنان و مشتريان در حل مسائل و مشكلات سازمان و بهبود مستمر فعاليت‌هاي آن استفاده نمايد. آهنگ فعلي تغييرات آن چنان عظيم است كه تاخير در پاسخ به آن ممكن است بسيارگران و حتي فاجعه آفرين باشد. شركت‌ها و دولت‌ها همه روزه به اين دليل ورشكسته مي‌شوند كه در سازگار كردن خود با اين تغيير كوتاهي كرده يا بسيار كند عمل كرده‌اند. سازگار شدن با تغييرات سريع جاري به تعديل‌هاي مكرر و بزرگي در نوع كارها و نحوه انجام آنها نياز دارد. بنابراين، بايد ابتدا تفكر را متحول كرد تا در عمل اين تغييرات ظهور كند. مشاركت كاركنان در مديريت، سازمان را توانمند مي‌كند كه خود را با سرعت بيشتري با اين تحولات هماهنگ نمايد. مشاركت فكري كاركنان و مشتريان با مديريت و بهبود مستمر در سازمان با پياده‌سازي «نظام پيشنهادها» قابل اجرا است بهترين راههاي استفاده از فكر بشر و اين سرمايه بزرگ خلقت، اجراي نظام پي روحيه كنجكاوي و كنكاش در انسان، زمينه ساز روند و فرايند خلاقيت اوست. اين روحيه باعث مي‌شود تا انسان به ميزان شناخت خويش و در جهت كمال جويي، همه چيز را ابتدا مورد سؤال قرارداده و درصدد يافتن پاسخي قابل دفاع برآيد و به اين ترتيب به نوآوري دست يابد.

در موسسه ها، سازمان ها و به طور كلي بنگاه اقتصادي مي‌توان براي انجام امور به راهکارهاي مناسب و موثرتر از آنچه در حال حاضر وجود دارد، دست يافت. نقطه شروع براي اين دستيابي تفكر پيرامون اهداف، امكانات موجود و شناخت از شكاف‌ها و نارسائي‌ها و همچنين درك شرايط بروني و نهايتا" اثرگذاري بر اين عوامل است. اين اثرگذاري را مي‌توان در جهت بهبود فرايند كار، افزايش رضايت خدمت گيرندگان، افزايش توليد، كاهش هزينه‌ها ، فناوري ،تنوع محصولات، و بالاخص افزايش توانمندي و آزادي تفكر نيروي انساني و امكان پرداختن به موارد والاتري كه با طبيعت جستجوگر و خلاق وي سازگار است، هدايت نمود. با ايجاد چنين تغييراتي است كه مي‌توان از ركود و سكون يك صنعت در ميان روش‌هاي سنتي و قديمي كه معمولا" منجر به غيرقابل رقابتي شدن محصولات و خدمات و از كارافتادگي بنگاه اقتصادي مي‌شود، جلوگيري نمود. مسير رشد و تعالي سازمان‌ها از طريق مشارکت نظام‌مند کارکنان و احساس تعلق قوي سازماني مقدور مي‌گردد. سازمان‌هاي پيشرو، سازمان‌هايي هستند که با ايجاد محيط خلاق، ترس و دلهره کارکنان را نسبت به ارائه ايده‌هاي تحول آفرين از بين مي‌برند و ايشان را در اين راه ترغيب مي‌نمايند.

يكي از عوامل مهم رشد و توسعه كشورها، اهميت دادن به فكر و انديشه نيروي انساني و استفاده صحيح از آن است و يكي از بهترين راههاي استفاده از فكر بشر و اين سرمايه بزرگ خلقت، اجراي نظام پيشنهادهاست. امروزه در اغلب كشورهاي پيشرفته و توسعه يافته در بيشتر سازمانها، شركتها و موسسات مختلف، اين سيستم اجرا شده و همه مردم از خرد و كلان در حال فكر كردن و پيشنهاد دادن هستند و علاوه بر اينكه مشخصاً از نتايج پيشنهادهاي خود بهره مي‌برند، پاداش مي‌گيرند و عزت و احترام به نفس را تجربه مي‌كنند، كشور و بقيه مردم نيز به طور قابل توجهي از آن بهره‌مند مي‌شوند.

با اين اعتقاد که هيچکس، مسائل و مشکلات سازمان را بهتر از مديران و کارکنان آن درک نکرده و راهکار حل آن را در سريعترين و کم‌هزينه‌ترين روش ممکن پيشنهاد نخواهد کرد، به‌نظر مي‌رسد دلسوزترين و مناسبترين مشاور، مدير تغيير و اصلاحگر سيستم در درون سازمان متمرکز است. يكي از مهمترين عوامل موفقيت سازمان‌ها حاكميت روابط انساني مناسب بين مديران و كاركنان آن سازمان است. در سازمان‌هايي كه روابط انساني خصمانه و ناعادلانه حاكم باشد كاركنان انگيزه همكاري خود را با مديريت از دست داده و سازمان موفق به انجام وظايف خود نگرديده و به اهداف خود دسترسي نخواهد يافت. مشاركت كاركنان انگيزه آنها را در حل مسائل سازمان افزايش مي‌دهد و چون كاركنان فضايي براي اظهار نظر پيدا مي‌كنند و مديريت به اين نظرات گوش مي‌دهد ارتباط بين مديريت و كاركنان بهبود مي‌يابد وعواملي كه موجب نارضايتي مي‌شود كاهش يافته و يا از بين خواهد رفت.

نظام مديريت مشارکتي يکي از نظام‌هاي مديريتي پوياست که نقش مهمي در توسعه منابع انساني سازمان‌ها ايفا مي‌کند. نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها به ‌عنوان يک ابزار اجرايي مديريت مشارکتي است. در اين نظام کليه افراد سازمان درباره روش‌ها و حل مسائل و ارتقاء بهره‌وري فعالانه انديشه کرده و حاصل آنرا در قالب طرح‌ها و پيشنهادها به سازمان ارائه مي‌کنند.

نظام پيشنهادهاي سازمانهاي دولتي در جهت بهبود مستمر به ‌منظور تعالي سازماني تدوين و اجرا مي‌گردد. در واقع نظام پيشنهادها تکنيکي است که از طريق آن مي‌توان به يافته‌هاي ذهني و انديشه‌هاي سرمايه‌هاي انساني در حل مسائل و ايجاد سؤالات جديد و راه‌حل‌هاي بهينه، در راستاي فرهنگ تغيير و بهسازي و بهبود مستمر سازمان دست يافت. به‌عبارت ديگر، نظام پيشنهادها، فرمانبري از دانايي و بگردش انداختن انديشه است و از اين رهگذر، سازمان آمادگي ورود به دوره بلوغ و ترويج روحيه مشارکت را پيدا مي‌کند. آنچه در نظام پيشنهادها به عنوان اهداف آرماني و در حقيقت به‌عنوان فلسفه به كارگيري آن مطرح است، افزايش توان سازمان در مقابل خواست‌هاي متغير مصرف‌كنندگان خدمات يا محصولات آن بنگاه از طريق ارج نهادن به فضايل و توانائي‌هاي انسان و همسو كردن اهداف كاركنان با اهداف شركت و نهايتا" به كارگيري صحيح تجربه، انديشه، آراء و عقايد آنها در هر رده شغلي و در هر بخش سازماني است.
 

soudabe

عضو جدید
کاربر ممتاز
2- سابقه نظام پيشنهادها

مشاركت يك مفهوم تاريخي است كه ريشه در اداره امور عمومي و افكار مذهبي دارد. به عنوان مثال، مشاركت بر مبناي مشورت در اسلام تحت عنوان «شورا» مورد توجه قرار گرفته است. قرآن كريم به طور صريح مديران را مكلف مي‌كند در اموري كه نياز به تحقيق و تفحص دارند بر مبناي مشورت به تصميم‌گيري بپردازند. مديريت مشاركتي عليرغم قدمت تاريخي خود، بعد از انقلاب صنعتي به صورت علمي مورد بررسي قرار گرفت. مديريت مشارکتي عبارتست از «بوجود آوردن فضا و نظامي توسط مديريت که تمامي ذينفعان يک سازمان در روند تصميم‌سازي، تصميم‌گيري و حل مسايل و مشکلات سازمان با مديريت همکاري و مشارکت نمايند.» نظام پذيرش و بررسي پيشنهادهاي كاركنان به ‌عنوان يك ابزار اجرايي مديريت مشاركتي، نظام همكاري فكري و عملي كليه اعضاي يك سازمان با سطوح مختلف مديريتي آن است. اين نظام كه مبتني بر اصل انسان مداري است، براي افكار و خلاقيت هاي كليه اعضاي سازمان ارزش قائل است و به عنوان يك نظام مطلوب و كارآمد مديريتي هم از لحاظ نظري و هم از لحاظ عملي آزمون‌هاي موفق خود را گذرانيده است. نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها به‌عنوان يک تکنيک مديريتي در افزايش کارايي و سود سازمان در ايالات متحده مرسوم بوده است و بعد از جنگ جهاني دوم، ژاپني‌ها با اين سيستم در صنايع امريکا آشنا شدند و کم‌کم آن را در صنايع خود ترويج دادند. اين نظام به‌طور فراگير از دهه 1950 در شركت‌هاي توليدي- خدماتي كشور ژاپن به كار گرفته شد و سپس از سوي شركت‌ها و سازمان هاي ديگر كشورهاي جهان پذيرفته و معمول گرديد. اين نظام از دهه 1360 در شماري از شركت‌هاي صنعتي كشور ايران نيز به اجرا گذاشته شد و با توجه به كاميابي‌هايي كه در اين گروه از شركت‌ها بدست آمده، مورد استقبال ديگر شركت‌ها و سازمان‌هاي صنعتي، توليدي و خدماتي قرار گرفته است. در ايران نظام پيشنهادها براي اولين بار در اوايل سال 1367 در يكي از شركتهاي تحت پوشش سازمان گسترش و نوسازي صنايع ايران (شركت ايران رادياتور) به اجرا درآمد. از آن به بعد شركتهاي ديگري نيز به اجراي نظام پيشنهادها پرداختند كه امروزه در بسياري از سازمان‌ها و شركت‌هاي داخلي، اين نظام پياده سازي شده است.

در سال 1377، با توجه به آثار مثبت و سودمندي كه اين نظام در شمار قابل توجهي از شركت‌ها و سازمان‌هاي داخلي و خارجي پديد آورده بود، دولت جمهوري اسلامي ايران نظر به اهميت و ضرورت نقش مشاركت كاركنان در بالا بردن كارايي و اثربخشي دستگاه‌هاي دولتي و افزايش رضايت و توان‌ كاري آنان، در نشست مورخ 28/5/1377 شوراي عالي اداري چنين تصويب كرد كه نظام پذيرش و بررسي پيشنهادها در كليه وزارتخانه‌ها، مؤسسات، شركت‌ها، بانك‌ها و كليه دستگاه‌ها استقرار يابد.

3- فلسفه استفاده از نظام پيشنهادها

آنچه در نظام پيشنهادها به عنوان اهداف آرماني و در حقيقت به‌ عنوان فلسفه به‌کارگيري آن مطرح است، افزايش توان سازمان در مقابل خواست‌هاي متغير ذينفعان از طريق ارج نهادن به فضايل و توانايي‌هاي انسان و همسو کردن اهداف کارکنان با اهداف سازمانمي‌باشد. به‌ طور کلي فلسفه بکارگيري نظام پيشنهادها را مي‌توان به‌صورت زير بيان کرد:

ارج نهادن به فضايل و توانايي‌هاي انسان در محيط کار و برخورد با مشکلات کاري

افزايش حس تعلق سازماني در کارکنان

همسو کردن اهداف کارکنان با اهداف بنگاه

اشاعه فرهنگ مشارکتي و همکاري جمعي در حل مشکلات و بهبود روابط کاري و رفتار سازماني

4- ويژگي‌هاي نظام پيشنهاد موفق

زماني يك نظام پيشنهادها موفق است كه بتواند زمينه حضور و مشاركت فعال تمامي پرسنل شركت را در ارايه پيشنهادها فراهم سازد و به شكلي طرح‌ريزي شود كه وضعيت سواد كاركنان و يا رده شغلي آنها مانعي براي مشاركت افراد نباشد. به‌طور كلي ويژگي‌هاي يك نظام پيشنهادهاي موفق را مي‌توان به شرح زير بيان كرد:

شركت فعال كليه كاركنان سازمان در ارايه پيشنهاد

به‌حداقل رساندن بروکراسي و سهولت ارائه پيشنهادها از طريق فرم هاي مخصوص

سهولت روش‌هاي ارزيابي و تعيين پاداش‌ها

سهولت و ساده بودن آيين‌نامه‌ها و دستور العمل‌هاي پرداخت جوايز

شموليت پيشنهادهاي ارايه شده توسط كاركنان در تمامي زمينه‌ها

سمت‌گيري پيشنهادهاي ارايه شده به سمت پيشنهادهاي گروهي

كم بودن زمان ارزيابي و دادن جواب به پيشنهاددهنده

مشاركت پيشنهاددهندگان در اجراي پيشنهادها

هم راستا بودن پيشنهاد با اهداف، وظايف و اختيارات سازمان و امور کاري پيشنهاددهنده و يا واحدهاي مرتبط

صرفه‌جويي در هزينه‌ها، بهبود کيفيت خدمات و يا بهبود سيستم‌ها در اثر اجراي پيشنهاد

ارائه مستندات کافي به صورت منطقي، شفاف و منظم همراه پيشنهاد

آيين‌نامه نظام مي‌بايست متناسب با شرايط فرهنگي، اقتصادي و ساختار سازماني شرکت باشد. در آئين‌نامه سازمانها، سعي شود تا اول، رعايت عدالت و عدم توجه به جايگاه سازماني پيشنهاددهندگان در جذب و نحوه بررسي پيشنهادها صورت پذيرد. دوم در عين حال كه زمينه مشاركت افراد را در راه‌حل‌يابي و مشكل‌يابي فراهم مي‌كند، اختيارات و مسئوليت مديريت‌ها به ‌هيچ وجه تضعيف و يا مخدوش نشود. سوم شرايط را براي تشويق مادي و معنوي پيشنهاددهنده در قبال عرضه پيشنهاد سازنده فراهم كند و چهارم آنكه فضا و سيستمي در شركت ايجاد شود كه در آن امكان مشاركت براي تمامي كاركنان و ذينفعان فراهم باشد.

5- اهداف نظام پيشنهادها

هدف از اجراي نظام پيشنهادها را به طور کلي ايجاد فضاي مناسب براي مشارکت کليه کارکنان در جهت تحقق اهداف سازماني بيان مي‌کنند. چنانچه بخواهيم تصويري روشن‌تر از اهداف و منافع اجراي اين نظام ارائه دهيم، موارد زير قابل ذکر هستند:

استقرار و توسعه محيط خلاق در تمامي سطوح سازمان

تقويت فرهنگ و حس تعلق سازماني

گسترش حوزه تفکر، تعميق و نهادينه نمودن بهبود مبتني بر تغيير

گسترش سطوح يادگيري سازماني

بهره‌گيري از پيشنهادهاي سازنده و مؤثر سازماني در راستاي فعاليت‌هاي بهبود

شناسايي و تقويت منابع خوشفکر و خلاق

همراستا سازي اهداف فردي و سازماني

استفاده از راهکارهاي حل مسئله با کمترين هزينه

مشارکت کارکنان در تصميم‌سازي‌ها و برنامه‌ريزي‌ها

آگاهي مديريت از ميزان توانايي‌هاي بالفعل و بالقوه کارکنان

ارج نهادن به شخصيت وجودي و شأن و منزلت انسان‌ها از طريق ايجاد فضاي مناسب براي بروز خلاقيت‌ها و استعدادهاي آنان

بهبود کار سازمان، افزايش بهره‌وري و کيفيت، کاهش هزينه ها و ضايعات

تقويت و بهبود ارتباط ميان کارکنان و سازمان و ايجاد حس اعتماد متقابل

ايجاد شرايط مناسب براي کار و فعاليت و حذف موانع در مشارکت فراگير کارکنان

افزايش انگيزش در کارکنان، تشويق روحيه کاري و افزايش قابليت حل مسأله

اشاعه فرهنگ مشارکتي و همکاري دسته جمعي در حل مشکلات و بهبود روابط کاري و رفتار سازماني

اصلاح و بهبود مقررات، آئين‌نامه‌ها و دستورالعمل‌هاي کاري، ساختار سازماني، گردش کار و نظام تصميم‌گيري

6- نکات قابل توجه در اجراي نظام پيشنهادها

سازمانهاي علاقمند به مشارکت کارکنان در کارها بايد نکات زير را مورد توجه قرار دهند:

دخالت دادن کارکنان در فرآيند تصميم گيري

مجهز کردن کارکنان به دانش و مهارتهاي مورد نياز

تعيين ميزان اختيارات و دخالت کارکنان بر اساس ماموريت سازمان

ايجاد هدفهاي فردي و سازماني

متمرکز کردن توجه همگان به مشارکت در بهسازي مداوم

بيان کردن اثر بخشي مشارکت کارکنان در نيل به هدفهاي سازمان

بوجود آوردن مديريت پائين به بالا

7- نتيجه گيري

با مشارکت دادن کارکنان در امر سازماني مي توان نتايج و پيامدهاي همه جانبه اي را براي سازمان و کارکنان آن فراهم آورد. در نظام مشارکت سازماني، مديران و کارکنان به تبادل نظر با يکديگر مي پردازند و همين امر منجر به ايجاد محيطي دوستانه و توام با اعتماد اطمينان متقابل در سازمان مي و شود. کارکنان با مشارکت در کارها، خود را در سود و زيان سازمان سهيم مي سازند و همه تلاش خود را با کمک مديران جهت افزايش کارآيي و اثربخشي سازماني به کار مي گيرند. در نظام مشارکت سازماني، مديران براي رسيدن به هدفهايشان با راه حلهاي پيشنهادي بسياري از سوي کارکنان مواجه مي شوند که پس از ارزيابي آنها مي توانند بهترين راه حل ممکن را انتخاب کنند. بايد توجه داشت که در شيوه هاي مشارکتي، را ه حلهاي پيشنهادي کارکنان اجرا شود و تشويق مالي و معنوي مناسب از پيشنهاد دهندگان به عمل آيد. نکته مهم در بکارگيري شيوه هاي مشارکتي توجه به موانع و دشواريهاي فراروي مديران در سازمانهاست زيرا با کسب آگاهي در زمين ههاي اجرايي و درک صحيح موانع، بهتر مي توان به رويارويي با آنها پرداخت. ضمناً بايد زمينه هاي لازم اقتصادي، فرهنگي، سياسي، ساختاري و … را براي اجراي موفقيت آميز اين نظام فراهم کرد تا اجراي آن با وقفه و بحران مواجه نشود.
 
بالا