از دوستانم در رشته مکانیک دعوت می کنم تا در بحث به منظور تعیین معیارهای یک مهندس مکانیک باسواد شرکت کنن. امیدوارم بحث در این زمینه منجر به اصلاح اشتباهات بسیاری از ما بشه.
دقیقا همینطوره .به نظر من بسیاری از مهندسین تازه فارغ التحصیل شده از دانشگاه سواد اولیه لازم رو برای وارد شدن به صنعت و انجام کارهای موثر دارن، اما چیزی که ندارند جرعته.
موافقم در واقع باید بتونی تئوریهای رو که یاد گرفتی به مسایلی که باهاش مواجه میشی ربط بدیبه نظرم باید تئوری رو در عمل پیاده کرد. این لازمش اینه که شما هم تئوری رو خوب بدونی و هم کار عملی کرده باشی. من خودم در کارم خیلی به طراحی هایی بر خوردم که طراح اصلا در جریان محدودیت های اجرا نبوده! از طرفی خیلی جاها هم مهندسای باسابقه ای دیدم که فقط از روی حسشون! تصمیم گرفتن و هیچ مبنای تئوریکی پشت حرفشون نداشتن! حتی یک محاسبه سرانگشتی هم بلد نبودن!!!
به نظرم یک مهندس مکانیک برای اینکه در کارش پخته بشه باید بعد از فارغ التحصیلی، چند سالی آچار به دست بگیره و بعد از اینکه در فیلد خودش در اجرا، خبره شد، بره سراغ طراحی و استانداردها رو مطالعه کنه و در اون زمینه استاد بشه تا بتونه با یک دید کارگاهی، طراحی های خوب انجام بده.
از دوستانم در رشته مکانیک دعوت می کنم تا در بحث به منظور تعیین معیارهای یک مهندس مکانیک باسواد شرکت کنن. امیدوارم بحث در این زمینه منجر به اصلاح اشتباهات بسیاری از ما بشه.
برای اینکه مهندس با سواد شناخته بشید تو صنعت باید از مسایل مربوط به خودتون هم اطلاعاتی داشته باشید. مثلا اگه تاسیساتی هستید از برق و عمران هم باید یه اطلاعات کلی داشته باشید.
نکته ی بعدی اینه که مهندسی رو با سواد می دونن که تو کار اشکال یابی تبحر زیادی داشته باشه، شما اگه خدای طراحیم باشی امکان داره پروژه ات موقع اجرا تغییر کنه و شما در جریان نباشی، باید کارای اشکال یابی کرده باشی که بدونی چطوری گیر کاررو در بیاری
به نظرم تا تو دانشگاه رو پروژه های عملی کار نشه همه فارغ التحصیلا بیسوادن.تئوری فقط 40%قضیه اس بقیش عمله که تقریبا همه توش گیرن
دقیقا همینطوریست که شما فرمودینبا سلام
به نظر من در مهندسی هم مانند سایر کارها ارتباطات بسیار مهم است. برای مثال در انجام یک پروژه ممکن است شما برای پیشرد قسمتی از کار مجبور به صرف مدت زمان بسیار طولانی باشید ،در صورتی که این کار در جای دیگر انجام شده ومعماها ومشکلات آن به طور کامل حل شده. بنابر این یک مهندس خوب باید در برقراری ارتباط قوی باشد. یکی از مصادیق آن اشنایی به زبان های دیگر و توانایی بالا در استفاده از کامپیوتر و اینترنت است.
در ضمن توانایی ومسلط بودن به نرم افزارهای مربوط به رشته وکار خود(این ابزار برای مهندس مانند آچار و پیچگوشتی است) نیز برای یک مهندس بسیار مهم است.
ممنونبه نظر من یه مهندس خوب باید دید خوب و درستی نسبت به کاری که میخواد انجام بده داشته باشه . بعضیا میبینی بهترین معدل رو هم دانشگاه میارن ولی وقتی نوبت ورود به صنعت میشه اصلا نمیدونن که باید دقیقا چه کاری انجام بدن . هر چقدر کار عملی بیشتری انجام داده باشی آب دیده تر میشی .
متاسفانه صنعت کشور ما به دانشگاه اهمیت نمیده و رابطه صنعت و دانشگاهمون هم واقعا خیلی ضعیف است.
مثلا دکتر درعلی استاد مکانیک دانشگاه شریف می گفت :بعد از مدت ها یک از شرکت های خودرو سازی یک طرحی را به ما دادند که دستگاهش رو بسازیم ، ولی وسط های کار اونو به یک شرکت چینی دادند. یا یکی از استادمون که از طرف دانشگاه برای یک طرح تحقیقاتی درباره اکوستیک به یکی از دانشگاههای آمریکا رفته بود ، می گفت اونجا اصلا بودجه دانشگاه ها علاوه بر شهریه دانشجویان از از فروش علم و پروژه هایی است که به دانشگاه می دهند.من توی یک شرکت ساخت قطعات سیستم تعلیق خودروی ملی کار می کردم تا ساده ترین چیزهاشو رفت از فرانسه و تایوان آورد و برای ما همیشه همینطور بوده ، یعنی مرغ همسایه برای ما همیشه غاز بوده.
آره برادر ، سرتو درد نیارم ، ما همه چی مون به هم میاد ، اون از دانشگاه که فقط مدرک میده ، اون از استاد که میاد مستقیما میگه :مگه به من چقدر میدهند که برای شما مایه بگذارم و این هم از خودمان که امیدی با این وضع صنعت به آینده نداریم تا مطابق با آن درس بخوانیم، و این شده که فقط برای مدرک درس بخوانیم.
از چی بگم........................!!!