مقاله شماره 27: سرامیک لعابدار در افغانستان

m4material

مدیر تالار مهندسی مواد و متالورژی
مدیر تالار
سرامیک لعابدار در افغانستان
سرامیکهای لعابدار در افغانستان

(
از قرن یازدهم تا اوائل قرن چهاردهم میلادی)
سفال افغانستان به دو طریق شناخته شده است . یکی از طریق انتشارات Gardinو دیگری از طریق حفاریهایی در « غزنی» (Ghazni)، تحت رهبری Umberto Scerrato. قبل از تجاوز شوروی به افغانستان ، چندین حفاری توسط ماموریتهای خارجی در افغانستان انجام شده است . اما گزارشهای نهائی هنوز در انتظار چاپ هستند . یکی از مهمترین پروژه های مربوط به باستان شناسی توسط « انستیتوی باستان شناسی بریتانیا در قندهار» انجام شده است . اگر چه هنوز گزارشهای مقدماتی در دسترس می باشد و مختصراً از حفاریهای انجام شده و کشفیات آنها اطلاعاتی به ما می دهند . در پی حوادث سیاسی تاسف بار از 1979 به این طرف موزه های افغانستان و همچنین موزه ملی کابل ویران شده و مجموعه های داخل آن نیز همگی به یغما برده شده اند . در خلال این شانزده سال پر مشقت اخیر ، حفاریهای پنهانی در کشور انجام شده و کشفیات آن به خارج از افغانستان فروخته شده است . یافته ها چه دولتی و چه خصوصی ، غیر قانونی به خارج از کشور انتقال یافتند در نتیجه این حوادث مصیبت بار ، سفال افغان به تعداد زیادی به بازارهای غرب رسید . در گذشته اینطور فکر می کردند که سفال افغان همان هنر ایرانی است که به اینجا رسیده است . یا اینکه بعنوان نمونه های « بدلی» وارد افغانستان شده است . به لحاظ یافته های وسیع جدید و قابل دسترس مشخص شد که ما به سفال افغانستان بعنوان یک نمونه کاملاً مجزا با مشخصات کاملاً مخصوص بخود نیز رسیده ایم . ولو اینکه تحت نفوذ تاثیرات سفالگران ایرانی بوده باشد .
من زمینه تاریخی این نوع ابزار آلات تولید شده را رها می کنم چونکه اخیراً این موضوع توسط Morgan Peter خوب تحلیل شده است . شاید کافی باشد که بگوییم دوره ای که این سفال به آن مربوط می شود به اوایل قرن یازدهم تا چهاردهم بر می گردد . اصل آن را باید در دوره سامانیان جستجو کرد و ممکن است همچنین در رسوم سفالگری مربوط به نیشاپور و سمرقتند نیز بدست آید . هم سلسله غزنویان و هم غوریان ( مربوط به Ghuridسلسله پادشاهی اواسط قرن 12 در افغانستان جدید) هر دو از مشوقان و پشتیبانان هنر بودند . و در خلال سلطنت آنها بود که هم معماری و هم هنر رنگ آمیزی در افغانستان رواج پیدا کرد بدون شک حمله مغول ( در 1220 میلادی یا 617 هجری) باعث رکود هنری و زندگی اجتماعی در کشور شد . در افغانستان مرکزی ، دره بامیان کاملا از بین رفت . « بامیان» یا شهر اسلامی (Gholghola) که چسبیده به ان بود و از مراکز مهم سفالگری بحساب می آمند . نیز کاملاً ویران و دیگر بازسازی نشد . سفالگران و هنرمندان همراه با دیگر جمعیت شهر باید کشته شده باشند . علی رغم این ویرانی بعضی از فعالیتهای هنری در اواخر قرن سیزدهم احتمالاً از سر گرفته شده اند .
عمده به اصطلاح کارهای سفال افغانها ظروف سفالی (earthenware)یا سفال سخت می باشد ولی در میان آنها به تعدادی از نمونه های ترکیبی « سفال لعابی سفید» یا Grube( که اخیراً به این نام برگردانده شده است) و « سفال سخت» بر می خوریم . سفالگری افغانستان در موزه تارق رجب " Tareq Rajab Museum s Collection"شامل موارد ذیل می باشند :
کاشیها و ظروف لعابدار تک رنگ تزیین درون ظرف (Sgraffiato Ware)
سفالینه سفید دوره سلجوقی (Seljuq White Ware)
ظروف سفالی رنگ آمیزی شده با زیر لعاب
کاشی های لعابدار چند رنگی
http://www.naghshpottery.com/
 
بالا