تخمين ضريب اصطكاك در لوله ها با استفاده از سيستم تطبيقي استنتاج فازي- عصبي
گيوه چي محمد*,بردستاني صغري
* گروه مهندسي عمران، دانشگاه سيستان و بلوچستان، زاهدان
تخمين ضريب اصطكاك در لوله ها در بسياري از مسائل مهندسي آب و فاضلاب، مانند توزيع سرعت و تنش برشي، فرسايش، انتقال رسوب و افت هد، اهميت ويژه اي دارد. در تحليل اين گونه مسائل با دانستن ضريب اصطكاك، مي توان تخمين دقيق تري از آنها به دست آورد. در اين تحقيق به منظور تخمين ضريب اصطكاك در لوله ها با استفاده از سيستم تطبيقي استنتاج فازي- عصبي، روش افراز شبکه اي مورد استفاده قرار گرفت. براي آموزش و تست مدل فازي- عصبي از داده هاي به دست آمده از معادله کلبروک استفاده گرديد.
در روش فازي- عصبي، زبري نسبي لوله و عدد رينولدز، متغيرهاي ورودي و ضريب اصطکاک متغير خروجي در نظر گرفته مي شود. عملکرد مدل ارائه شده با استفاده از داده هاي برداشت شده از معادله کلبروک و بر مبناي شاخصهاي آماري ضريب تعيين، جذر ميانگين مجذورات خطا و ميانگين خطاي مطلق ارزيابي گرديدند. مقايسه نتايج نشان داد که مدل سيستم تطبيقي استنتاج فازي-عصبي با روش گسسته سازي شبکه اي و تابع عضويت ورودي گوسين و خروجي خطي، ضريب اصطکاک را با دقت بيشتري نسبت به ديگر حالات برآورد مي نمايد.
رهيافت جديد ارائه شده در اين تحقيق قابليت کاربرد در مسائل طراحي کاربردي و نيز قابليت اتصال و ترکيب با مدل هاي رياضي و عددي انتقال رسوب و به هنگام سازي نتايج آنها را در شرايط واقعي دارد.
اين تحقيق با هدف مطالعه حذف الکتروشيميايي کروم (VI) از محلول آبي با استفاده از سيستم الکترودي دو قطبي طراحي و انجام شد. فرايند الکتروکواگولاسيون از جمله تکنولوژي هايي است که اخيرا مورد توجه بسياري از محققان قرار گرفته است. اين روش با توجه به مزاياي آن از قبيل راندمان بالا، عدم نياز به افزودن مواد شيميايي، حجم کم لجن توليدي، قابليت کنترل فرايند در شرايط مورد نظر و سهولت بهره برداري و حفظ و نگهداري در نظر گرفته شد.
ابتدا شرايط بهينه براي حذف الکتروشيميايي تعيين گرديد و سپس روش سطح پاسخ به منظور بهينه سازي فاکتورهاي اصلي نظير اثر دانسيته جريان، غلظت اوليه کروم و pH استفاده شد. حذف 117 ميلي گرم در ليتر کروم (VI) با کارايي بيش از 90 درصد در pH اسيدي 4.5 و دانسيته جريان 11.75 ميلي آمپر بر سانتي متر مربع در مدت 50 دقيقه توسط فرايند انعقاد الکتريکي انجام شد. بنابراين مي توان نتيجه گرفت فرايند انعقاد الکتريکي يک تکنولوژي کارآمد و با پتانسيل بالا براي جداسازي و حذف غلظتهاي بالاي کروم است.
تعيين پارامترها و ضرايب ترموديناميکي و سينتيکي حذف فسفر توسط رزين هاي تبادل يوني ضعيف
سمرقندي محمدرضا,رحماني عليرضا,نوري سپهر محمد,ضرابي منصور*,برجي سعيد
* گروه مهندسي بهداشت محيط، دانشگاه علوم پزشکي البرز، کرج، ايران
حذف مقادير بيش از حد استاندارد فسفر به منظور جلوگيري از بروز پديده اتريفيکاسيون در منابع آبي ضروري است. در اين مطالعه از رزين آنيوني بازي ضعيف با سيکل OH[SUP]-[/SUP] براي حذف فسفر از محلولهاي شبيه سازي شده استفاده گرديد. کليه آزمايش ها در سيستم ناپيوسته انجام گرفت. تاثير پارامترهاي مختلفي از جمله زمان واکنش، غلظت اوليه فسفر، pH محلول، مقدار رزين و دما بر روي کارايي حذف فرايند مورد بررسي قرار گرفت.
بيشترين کارايي حذف فسفر در pH برابر 5 مشاهده گرديد. نتايج نشان داد که رزين مورد استفاده قادر است که مقدار فسفر موجود در محلولهاي شبيه سازي شده را از غلظتهاي 5، 10 و 15 ميلي گرم در ليتر در مدت زمان 150 دقيقه و در pH برابر 5 با حداقل 0.5 گرم در ليتر از رزين به کمتر از 0.8 ميلي گرم در ليتر برساند. نتايج حاصل از بررسي مدل هاي سينتيکي نشان داد که روند حذف فسفر از مدل سينتيکي شبه درجه دوم پيروي مي کند.
همچنين مشخص گرديد که نفوذ فيلم مانند، مرحله محدود کننده جذب فسفر بر روي رزين مورد مطالعه است. نتايج حاصل از بررسي ترموديناميک واکنش نيز نشان داد که واکنش حذف فسفر از لحاظ استوکيومتري خود به خودي صورت گرفته و واکنش از لحاظ دمايي از نوع واکنش هاي گرمازا است.
طراحي سيستم عرضه آب مطمئن در شرايط عدم حتميت مطالعه موردي: حوضه آبريز زاينده رود
صبوحي صابوني محمود*,مرداني مصطفي
* دانشکده کشاورزي، دانشگاه زابل
سيستم شبکه توزيع آب شامل انواع منابع عرضه و مراکز تقاضا است. عدم اطمينان در مقدار تقاضا و عرضه در اين سيستم ها باعث بروز مشکلات فراواني براي تصميم گيرندگان و طراحان مي شود. روشهاي گوناگوني براي غلبه بر مشکل عدم حتميت در اين نوع از سيستم ها مطرح است. در مطالعه حاضر از بهينه سازي با پارامترهاي کنترل کننده ميزان محافظه کاري (ميزان عدم حتميت)، براي بهينه سازي تخصيص آب، در شبکه عرضه آب حوضه آبريز زاينده رود استفاده شد.
تابع هدف مورد مطالعه، حداقل کردن هزينه هاي مربوط به مراحل طراحي و بهره برداري اين شبکه عرضه بود. يک دوره 15 ساله طراحي و بهره برداري، شامل دو دوره 5 ساله طراحي براي گسترش و ايجاد تاسيسات جديد و يک دوره 10 ساله بهره برداري در شبکه توزيع آب در نظر گرفته شد. نتايج نشان داد که هزينه کل طرح توسعه شبکه توزيع آب در منطقه مورد مطالعه، برابر با 1.31 ميليارد دلار است. بر اساس يافته ها، افزايش حوضچه هاي آبهاي زيرزميني براي جبران کمبود آب در منابع آب زيرزميني توصيه مي شود. افزون بر آن، افزايش راندمان آبياري هزينه هاي مربوط به شبکه توزيع آب بخش کشاورزي را کاهش مي دهد.
تعيين ميزان بهينه پارامترهاي موثر در حذف رنگزاهاي راکتيو توسط واکنش هاي فتوکاتاليستي با استفاده از نانو ذرات TiO2 تثبيت شده بر بستر بتن
قدسيان مريم,آيتي بيتا*,گنجي دوست حسين
* دانشکده مهندسي عمران و محيط زيست، دانشگاه تربيت مدرس، تهران
در اين تحقيق بررسي پارامترهاي موثر در حذف دو رنگزاي آزو RB5 و RR120 به روش فتوکاتاليستي توسط نانو ذرات TiO2 تثبيت شده بر بستر بتني مورد مطالعه قرار گرفت و اثر پارامترهاي موثر شامل ميزان فتوکاتاليست،pH اوليه، غلظت آلاينده و توان UV بررسي شد.
نتايج نشان داد افزايش غلظت رنگزا و کاهش pH باعث کاهش نرخ رنگبري مي شود. همچنين به منظور مقايسه رنگبري، حذف حلقه هاي بنزني و فنلي به ترتيب در طول موجهاي UV254 و UV310 نانومتر مورد بررسي قرار گرفت. نتايج تحقيق نشان داد نرخ حذف RB5 بيش از RR120 بود به طوري که بازده حذف آن در شرايط بهينه پس از 2.5 ساعت به حدود 99.9 درصد رسيد.
سنتز نانو ذرات مگنتيت (Fe3O4) و بررسي کارايي آن در حذف کادميم از محلول آبي
بهرامي مهدي*,برومندنسب سعيد,كشكولي حيدرعلي,فرخيان فيروزي احمد,بابايي علي اكبر
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد اهواز، باشگاه پژوهشگران جوان، اهواز
هدف از اين پژوهش سنتز نانو ذرات مگنتيت (Fe3O4) و تعيين کارايي آن در حذف کادميم از محيط آبي بود. به اين منظور نانو ذرات مگنتيت سنتز گرديد و تاثير پارامترهايpH ، زمان تماس، غلظت کادميم و مقدار نانو ذرات بر کارايي حذف کادميم در سيستم ناپيوسته مورد بررسي قرار گرفت. براي تعيين ويژگي هاي نانو ذرات مگنتيت توليدي از ميکروسکوپ الکتروني روبشي، دستگاه پراش نگار اشعه و طيف سنج مادون قرمز استفاده شد. تصوير برداري از نانو ذرات توليدي با ميکروسکوپ الکتروني نشان داد که قطر اين ذرات 40 تا 60 نانومتر است.
نتايج نشان داد که با افزايش pH محلول از 3 تا 6 ظرفيت و بازده جذب کادميم افزايش مي يابد به طوري که در pH برابر 6 به حداکثر مقدار خود رسيد، سپس در pHهاي 7 و 8 بازده و ظرفيت جذب کاهش يافت. لذا pH برابر 6 به عنوان pH بهينه انتخاب گرديد. زمان تعادل برابر 30 دقيقه و مقدار جاذب بهينه 0.4گرم به دست آمد.
با افزايش غلظت يون هاي کادميم و کاهش مقدار جاذب، ظرفيت جذب افزايش و بازده جذب کاهش يافت. نتايج اين مطالعه نشان داد که نانو ذرات مگنتيت داراي مزايايي از قبيل کارايي حذف بالا و زمان واکنش کوتاه است و مي تواند به عنوان يک روش در حذف کادميم از محلولهاي آبي استفاده شود.
کاهش آلاينده هاي سيانيدي آزاد از پساب صنعتي با روش نور کاتاليزوري در حضور کاتاليزور سنتز شده اکسيد تيتانيم- اکسيدآلومينيوم
خردپيشه زهره*,صالحي نجف آبادي مجيد
* مرکز تحقيقات عوامل اجتماعي در ارتقاي سلامت خليج فارس، دانشگاه علوم پزشکي هرمزگان
امروزه فرايندهاي UV/TiO2 به علت دارا بودن سرعت و بازده بالا از اهميت ويژه اي در حذف آلاينده هاي آلي و معدني از پسابهاي صنعتي برخورداراند. اما يکي از مشکلات کاربرد کاتاليزورهايي با خواص فيزيکي مشابه با اکسيد تيتانيم (آناتاز) در اين فرايندها، جداسازي کاتاليزور از پساب است. در اين تحقيق به منظور ساخت يک کاتاليزور با خواص فيزيکي مناسب و داراي قابليت جداسازي آسان از پسابهاي صنعتي، اکسيد تيتانيم به فرم آناتاز بر روي سطح آلومينا (اندازه ذرات 150 تا 200 ميکرومتر) به روش هيدروليز مرطوب سنتز شد.
به اين منظور از ترکيب ايزو پروپيلات تيتانيم استفاده شد و پس از انجام واکنش روي سطح آلومينا به منظور سنتز اکسيد تيتانيم به فرم آناتاز فرايند کلسينه شدن در دماي 500 درجه سلسيوس انجام شد. ميزان تشکيل فرم آناتاز از طريق تکنيک پراش ايکس ري اندازه گيري شد. در نهايت عمل حذف سيانيدهاي آزاد در حضور کاتاليزور TiO2 و Al2O3/TiO2 با تغيير پارامترهايي نظير زمان تابش اشعهUV ، مقدار کاتاليست و غلظت اوليه سيانيد در شرايط بهينه در يک فتوراکتور با استفاده از يک لامپ جيوه 250 وات فشار بالا مورد بررسي قرار گرفت.
نتايج نشان داد که يک لايه از آناتازTiO2 بروي سطح ذرات Al2O3 تشکيل مي شود که مقدار آن بستگي به افزايش دفعات سنتز دارد. مطالعه سينتيکي فرايند حذف سيانيد در حضور کاتاليست سنتزي Al2O3/TiO2 نشان داد که نمودار غلظت برحسب زمان در اين فرايند لگاريتمي است که دلالت بر سينتيک واکنش درجه اول دارد. همچنين نتايج آزمايش ها نشان داد که کاتاليست TiO2 به دليل خلوص بالا و اندازه ريز ذرات از فعاليت فتوکاتاليتيکي بالاتري در مقايسه با Al2O3/TiO2 به منظور فرايند حذف برخوردار است، اما خواص فيزيکي کاتاليست Al2O3/TiO2 از جمله قابليت جداسازي آسان از پساب صنعتي و استفاده مجدد از آن در فرايند حذف، اقتصادي و کاربردي بودن آن را توجيه مي کند.
مقايسه جاذبهاي کربن فعال، خاک اره، پوسته فندق و پوسته بادام در حذف نيکل از محيط آبي
محمدي گله زن مسلم,شامحمدي شايان*
* گروه مهندسي آب، دانشگاه شهرکرد، شهرکرد
در حال حاضر يکي از مهم ترين آلاينده هاي محيط زيست، پسابهاي صنعتي حاوي فلزات سنگين هستند. نيکل يکي از اين فلزات سمي است که غلظت بالاي آن باعث حساسيت پوستي، بيماري هاي قلبي، انواع سرطان ها و غيره مي شود، بنابراين حذف نيکل از پسابهاي صنعتي ضروري به نظر مي رسد. هدف از اين تحقيق مقايسه سينتيک و ايزوترم جذب نيکل توسط کربن فعال، خاک اره، پوسته فندق و پوسته بادام بود. براي اين کار ابتدا جاذبها تهيه شد و براي حذف نيکل از محلول با غلظتهاي 2.5 تا 125 ميلي گرم در ليتر استفاده شد.
نتايج آزمايش هايpH نشان داد که براي جاذبهاي کربن فعال، خاک اره، پوسته فندق و پوسته بادام حداکثر مقدار جذب، به ترتيب در6 pH ، 6، 6 و 7 به دست آمد. آزمايش هاي سينتيک جذب نشان داد که حداکثر زمان تعادل در غلظت 5 ميلي گرم در ليتر براي جاذبهاي کربن فعال، پوسته فندق، خاک اره و پوسته بادام به ترتيب برابر 60، 75، 120 و 150 دقيقه است. نتايج برازش مدل هاي سينتيک نشان داد که براي جاذبهاي پوسته فندق و خاک اره، مدل لاگرگرن و براي جاذبهاي کربن فعال و پوسته بادام مدل هو و همکاران، در سطح 95 درصد اعتماد داراي کمترين فاکتور خطا و بيشترين ضريب همبستگي است و سرعت جذب سطحي نيکل به صورت پوسته بادام < خاک اره < پوسته فندق < کربن فعال است.
مطالعه ايزوترم جذب نشان داد که با توجه به فاکتور خطا و ضريب همبستگي براي تمامي جاذبها، به ترتيب مدل هاي ردليچ پترسون و لانگمير داده هاي ايزوترم را بهتر توصيف مي کنند. همچنين نتايج نشان داد که حداکثر زمان تعادل تابع تواني از ظرفيت جاذب است.
عملکرد فرايند لجن فعال تلفيقي با بستر ثابت در تصفيه فاضلاب صنايع غذايي (مطالعه موردي: تصفيه خانه شهرک صنعتي آمل)
عظيمي نسترن*,طاهريون مسعود
* دانشگاه آزاد اسلامي، واحد علوم و تحقيقات، تهران
هدف از انجام اين مطالعه ارزيابي عملکرد سيستم لجن فعال تلفيقي با بستر ثابت در تصفيه خانه شهرک صنعتي آمل براي تصفيه فاضلاب صنايع غذايي بود. اين تصفيه خانه با ظرفيت 1700 مترمکعب در روز شامل مراحل تصفيه فيزيکي و بيولوژيکي، گندزدايي، تغليظ، هضم و آبگيري لجن است. پارامترهاي کيفي فاضلاب طي زمستان 1389 و بهار1390 اندازه گيري شد. با استفاده از آنها بازده حذف COD و همچنين ضرايب سينتيکي نظير ضريب بازده رشد (Y)، ثابت نيمه اشباع (Ks)، نرخ حداکثر مصرف سوبستره (k) و ضريب خودخوري (kd) محاسبه گرديد.
نتايج نشان داد که اين ضرايب به جز Ks در محدوده گزارش شده براي سيستم لجن فعال متعارف است و همچنين تحت شرايط راهبري موجود در تصفيه خانه، محدوده بازده حذف COD بين 98 تا 99 درصد به دست آمد. با استفاده از ضرايب سينتيکي به دست آمده از اين مطالعه،COD خروجي تخمين و آناليز حساسيت انجام گرفت که نتايج نشان داد رابطه مستقيمي بين تغييرات kd و Ks با سوبستره خروجي وجود دارد، درحالي که رابطه بين k و سوبستره خروجي رابطه اي معکوس است. در نهايت به بررسي تاثير افزايش زمان ماند سلولي بر بازده حذف CODپرداخته شد.