[مقالات] مقاله های مرغداری

scorpion_tur

عضو جدید
کاربر ممتاز
:)چکیده:

اكنون كه رشد توليدات كشاورزي و صنعتي متناسب با نيازهاي داخلي و برنامه توسعه صادرات غير نفتي آغاز گرديده است ضروري است كه همزمان با آن كيفيت نيز به عنوان يك نياز و يك پشتوانه مورد توجه قرار گيرد.
اگر بر اين باور باشيم كه مهمترين معيار در توليد مواد غذايي، سلامت محصول مي باشد HACCP كارآمدترين آموزش براي به حداكثر رسانيدن ايمني و سلامت غذا است. سيستم ذكر شده اختصار عبارت: (Hazard Analysis Critical Control Point) است و مفهوم آن تجزيه و تحليل خطر نقطه كنترل بحراني مي باشد. ايران در آستانه ي پيوستن به سازمان تجارت جهاني (WTO) قرار گرفته است، بنابراين بايد، بر اساس قوانين تجاري، كالاهاي خود را صادر نمايد. يكي از مهمترين مسائل مورد توجه در اقتصاد جهاني، بهداشت و سلامت مواد غذايي مي باشد. بهداشت گوشت مرغ، به دليل سهم زيادي كه در سبد غذايي خانوار دارد، بايد مورد توجه توليد كننده قرار گيرد. اين مقاله به بررسي چگونگي اجراي سيستم HACCP در واحدهاي پرورش مرغ گوشتي مي پردازد.
مقدمه:


با گسترش ارتباطات و پديده ي جهاني شدن، نياز ارتباط در كشورمان نيز احساس مي گردد. اين ارتباطات تابع قوانيني است كه براي تمام كشورها تدوين گرديده و ناديده گرفتن آن امكان پذير نمي باشد. روابط تجاري در آينده تابع قوانين وضع شده توسط سازمان تجارت جهاني(WTO) صورت خواهد گرفت و رعايت استانداردهاي بين المللي در مورد كالاهاي تجاري امري اجتناب ناپذير است. در حال حاضر بسياري از كشورهاي جهان به عضويت اين سازمان درآمده اند و بسياري ديگر، منجمله ايران، درخواست خود را براي عضويت در اين سازمان ابلاغ كرده اند. كشورهاي در حال توسعه 10 سال از زمان ارائه ي درخواست عضويت، وقت دارند تا بتوانند خود را با شرايط تعيين شده توسط سازمان تجارت جهاني وفق دهند. مهمترين اصل اين سازمان ايجاد شرايط يكسان براي توليدكنندگان مي باشد، چرا كه زماني رقابت معنا پيدا مي كند كه شرايط توليد براي تمام رقبا يكسان باشد. كشوري مثل ايران كه سيستم پرداخت يارانه از طرف دولت مي باشد، واضح است كه توليدكنندگان مي توانند محصولات خود را ارزانتر از رقباي خود در ساير كشورها توليد نمايند. براساس قانون سازمان تجارت جهاني ورود و خروج كالاهاي تجاري بدون هيچ محدوديتي و براساس تعرفه هاي تعيين شده انجام خواهد شد. بدين معني كه ورود و خروج كالاهاي تجاري مجاز، آزاد خواهد بود. در اين شرايط قيمت و كيفيت محصول فاكتور تعيين كننده مي باشد. يعني توليدكننده اي كه بتواند محصول خود را ارزانتر و با كيفيت بالاتر عرضه نمايد پيروز مي گردد.
شناخت سيستم HACCP، اصول و كاربرد آن در صنعت غذا امري ضروري مي باشد چرا كه HACCP يك سيستم آگاهي دهنده ي مداوم و جامع درباره ي ايمني غذا است كه براي پيش گيري از پيشرفت خطرات در صنعت طراحي شده و بنابراين درجه ي بالايي از ايمني غذا را تضمين مي كند. با كاربرد سيستم HACCP مي توان از فساد محصولات و به هدر رفتن آنها جلوگيري كرده و اقتصاد جامعه را بهبود بخشيد.(3)
HACCP (Hazard Analysis Critical Control Point) يك مطالعه ي سيستماتيك روي اجزاي تشكيل دهنده ي محصول غذايي، شرايط فرآيند، حمل و نقل، انبارداري، بسته بندي، توزيع و مصرف توسط مصرف كننده را در بر مي گيرد. اين آناليز اجازه مي دهد كه در جريان فرآيند نواحي حساس را كه خطرآفرين هستند شناسايي كنيم. با اين اطلاعات قادر خواهيم بود كه نقاط كنترل بحراني در سيستم را تعيين كنيم. يك نقطه ي كنترل بحراني هر نقطه از زنجيره توليد غذايي است كه فقدان كنترل در آن نقطه منجر به خطر ايمني غذايي مي شود كه غيرقابل پذيرش است.(3)
سيستم HACCP اولين بار در سال 1959 توسط كمپاني PILLSBURY به عنوان يك ابزار مديريت براي تضمين توليد محصولات سالم براي عرضه به ناسا NASA اجرا شد و بعد از آن در سال 1973، FDA سيستم HACCP را به طور ثبت شده بنا كرد (5 و 10). در اين بررسي، اصول و مراحل سيستم HACCP ، رابطه ي آن با TQM (Total Quality Management) و كاربرد HACCP در صنعت پرورش مرغ گوشتي مورد بحث قرار مي گيرد.

اصول :HACCP
سيستم فوق، خطرات فيزيكي، شيميايي و ميكروبي را توسط پيش بيني و پيش گيري حذف مي كند و براي اجراي آن اصول ذيل بايد رعايت شود:
اصل 1 ـ تعيين خطرات در ارتباط با مواد خوراكي جيره، اجزاي تشكيل دهنده ي خوراك، بهداشت گله، فرآيند، توليد، توزيع، فروش و مصرف. (Hazard Analysis)
اصل 2 ـ تعيين نقاط كنترل براي خطرات تعيين شده. (Critical Control Point)
اصل 3 ـ برقراري حدود بحراني (Critical Limits).
اصل 4 ـ برقراري روش هايي براي آگاهي از نقاط كنترل بحراني (Monitoring).
اصل 5 ـ اجراي عمل اصلاحي وقتي كه يك انحراف توسط يك نقطه ي كنترل بحراني تشخيص داده مي شود. (Correction)
اصل 6 ـ ايجاد سيستم هاي ثبت براي مستند كردن طرح HACCP. (Recording)
اصل 7 ـ برقراري روش هاي تحقيق براي اطمينان از صحيح عمل كردن اين سيستم.( Verification)


مراحل اجراي HACCP:
براي اجراي اين سيستم برقراري يك تيم HACCP متشكل از ميكروبيولوژيست، تكنولوژيست تضمين كيفيت، متخصص توليد، متخصص توزيع و مهندس غذا ضروري است (2).
بعد از اين مرحله، بايد در مورد خصوصيات محصول نظير بازده لاشه، وزن لاشه، فعاليت آبي و... آگاهي داشته و سپس نمودار جريان فرآيند(Process – Flow Diagram) را تهيه نمود، بعد از رسم نمودار جريان فرآيند، مشخص كردن خطرات و سنجش شدت آنها اجرا مي شود. شدت خطرات به 3 دسته تقسيم مي شود كه عبارتند از:
1- شدت بالا : مثل كلستريديوم بوتولينوم (منجر به مرگ)
2- شدت متوسط: مثل ويبريوپاراهمليتيكوس (بيماري مزمن)
3- شدت پائين مثل ليستريامنوسيتوژنز (بيماريهاي خفيف)
پس از سنجش خطرات، نقاط كنترل بحراني (CCP) تعيين شده و با بكارگيري اصول ذكر شده ي HACCP، سيستم فوق به مرحله ي اجرا در مي آيد (6). بعد از استقرار برنامه هاي يادشده كارشناسان و مميزين در شركت هاي خصوصي (NGO) وابسته به سازمان تجارت جهاني براي ارزيابي سيستم از واحد بازديد مي كنند و با انجام آزمايشات لازم صحت عملكرد را ارزيابي مي نمايند. بعد از طي اين مراحل گواهي HACCP براي واحد مربوطه صادر مي گردد.(1)
اين سيستم ناظر بر توليد بهداشتي يك ماده ي غذايي از ابتداي زنجيره تا انتهاي زنجيره مي باشد در نتيجه نظارت و اجراي برنامه هاي HACCPتنها در يك واحد توليدي نتيجه بخش نمي باشد. در مورد گوشت مرغ، در صورتي كه نظارت بر روي مزارع پرورش مرغ مادر گوشتي و كارخانجات جوجه كشي، مرغداريها، كارخانجات خوراك طيور، كشتارگاهها و مراكز نگهداري مرغ منجمد صورت گيرد، مي توان از سالم بودن محصول نهايي اطمينان حاصل نمود، در غير اين صورت زنجيره كامل نمي شود.

كاربرد سيستم HACCP در بهداشت گوشت مرغ:
فرآورده هاي گوشتي و ماكيان بارها موجبات بيماري ناشي از فساد را در انسان فراهم آورده است. مثلاً در ايالات متحده بين سالهاي 1968 تا 1977، 54 درصد بيماريهاي ناشي از فساد مواد غذايي مربوط به محصولات گوشتي، به ويژه گوشت مرغ، بوده است (7). بهبود و پيشرفت در مراحل آماده سازي، بسته بندي و حمل و نقل گوشت مرغ مي تواند موجبات كاهش قابل توجه در بيماريهاي ناشي از فساد را فراهم نمايد و در واقع HACCP يك دسترسي سيستماتيك به اين هدف مي باشد.
اولين مرحله در ايجاد طرح HACCP در توليد گوشت مرغ براي تيم اجرا كننده، آناليز خطراتي است كه به صورت هاي ذيل قابل تعريف مي باشد:
آلودگي غيرقابل پذيرش، رشد يا زنده ماندن غير قابل پذيرش ميكروارگانيسم هاي مربوط به فساد يا سلامتي گوشت و يا توليد يا باقي ماندن محصولات متابوليكي غير قابل پذيرش مانند توكسين ها، آنزيم ها و آمين هاي بيوژنيك (8).
هدف از آناليز خطر، شناخت پتانسيل مشكلي است كه در يك واحد ممكن است اتفاق بيفتد. مثالهايي از پتانسيل خطر كه در خطوط فرآيند توليد گوشت مرغ قابل شناسايي است شامل مكانهاي آلوده، پتانسيل زنده ماندن يا تجمع ميكروارگانيسم ها در طول توليد، نگهداري، توزيع و مصرف مي باشد (9).
دو تقيسم بندي عمومي براي نقطه ي كنترل بحراني (CCP) وجود دارد كه عبارتند از CCP1 كه تمايل به تضمين كيفيت داشته و CCP2، كه تمايل به حداقل رساندن دارد اما نمي تواند تضميني براي كنترل خطر باشد. (هر دو نوع CCP مهم بوده و بايد كنترل شوند).

مزايا و معايب كاربرد سيستم HACCP در صنعت پرورش مرغ گوشتي:

مزايا اين سيستم عبارتند از:
1- يك سيستم پيش گير بوده منجر به تضمين كيفيت مواد غذايي از جمله گوشت مرغ مي شود.
2- سيستماتيك، منطقي بسيار منظم، مناسب و مؤثر در كاهش هزينه ها است و در صورت كاربرد صحيح هيچ روش ديگري نمي تواند درجه ي مشابهي از ايمني و تضمين كيفيت را ايجاد كند.
3- اگر اين برنامه به طور دقيق اجرا شود نياز به پرسنل اضافي نيست.
4- با اجراي اين سيستم براي اولين بار صنعت و دولت مشتركاً يك روش و زبان واحد براي كنترل ايمني گوشت مرغ خواهند داشت.
با تمام مزاياي اين سيستم، معايبي نظير درك ناهمگون از HACCP در سطح ملي و بين المللي، نياز به زمان زياد براي فهم صحيح HACCP توسط پرسنل در مرغداريها به چشم مي خورد و نهايتاً اينكه ممكن است اجراي اين سيستم از جوجه كشي تا مصرف ميسر نباشد (4).
اميد است كه با اجراي اين سيستم در صنعت پرورش مرغ گوشتي، ايمني گوشت مرغ را تضمين كرده و گامي در جهت رشد اقتصادي و ورود به سازمان تجارت جهاني، در آستانه ي جهاني شدن، برداريم.


پایان

 

scorpion_tur

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا مرغهای کور بیشتر تخم می گذارند؟

چرا مرغهای کور بیشتر تخم می گذارند؟




یکی از محققان دانشگاه گوئلف، سویه ای از مرغهای تخمگذار که به طور طبیعی کور هستند نسبت به مرغهای معمولی زودتر به تخم می آیند و در هر سیکل تولید بیشتر تخمگذاری می­کنند. علت تخمگذاری بیشتر در مرغهای نابینا همکنون در حال بررسی می باشد. این مسأله به چگونگی تأثیر نور بر الگوی تولید مثلی این سویه لگهورن سفید بنام Smokey Joes که به طور طبیعی کور هستند مربوط است. کشف این موضوع که چگونه نور بر عملکرد تخمگذاری پرنده اثر می­گذارد می تواند منجر به ایجاد روشهایی برای مدیریت نور جهت عملکرد بهتر در مرغداری ها شود.
تولید مثل در مرغها معمولاً به وسیله افزایش طول دوره روشنایی تحریک می شود. در واقع نور توسط بخشی از مغز بنام هیپوتالاموس جذب می شود و موجب ترشح هورمونها و کنترل بخشی از سیستم عصبی که مسؤول تنظیم خودبخودی بدن نظیر دما، فشار خون، تشنگی و گرسنگی و چرخه خواب و بیداری است می شود. اما در مرغهای کور نور به شیوه دیگری عمل می کند.
علی رغم این که نور به طور مستقیم هیپوتالاموس را تحریک می کند، وقتی توسط شبکیه چشم حس می شود موجب مهار تولید مثل نیز می شود. از آنجایی که پرندگان کور فاقد شبکیه هستند لذا آنها فقط از طریق هیپوتالاموس تحریک می شوند و این مسأله موجب آغاز زودتر تخمگذاری در آنها می­شود.
با بررسی و مقایسه اشعه های نور دو مکانیسم مختلف که روی تحریک نوری مؤثرند بیان شده است. مکانسیم اول شامل طول موج های نور آبی – سبز است که عمدتاً توسط شبکیه دریافت می شوند و مکانیسم دوم شامل طول موج های طیف قرمز می باشد که به داخل جمجمه نفوذ می کنند و هیپوتالاموس را تحریک می کنند.
پیشنهاد شده است که اشعه های آبی – سبز ممکن است خواص مهار کنندگی داشته باشند و اشعه قرمز موجب تحریک تخمگذاری می شود. هر دو این مکانیسم ها در مرغهای طبیعی وجود دارد و طول دوره روشنایی موجب ایجاد پاسخ های فیزیولوژیکی می شود. بنابراین در روزهای کوتاه مسیر مهار کننده غالب است و در روزهای بلند اشعه قرمز غلبه داشته و بلوغ تولید مثلی را تسریع می کند. از آنجایی که مرغهای کور فاقد شبکیه هستند اثرات مهار کنندگی اشعه آبی – سبز بر آنها مؤثر نبوده و لذا حتی بدون افزایش طول روز، تخمگذاری را زودتر آغاز می کنند.
البته بایستی تحقیقات بیشتری در مورد اینکه چه وقت و چگونه شبکیه چشم تخریب شود انجام گیرد. بعضی جوجه های سویه کور در ابتدای تولد طبیعی هستند اما طی سه هفته اول بینایی خود را از دست داده و کاملاً کور می شوند.
مرغهای کور کمتر حالت تهاجمی دارند و در مواجه شدن با انسان کمتر دچار تنش می شوند. البته کار کردن با مرغهایی که به طور ژنتیکی کور هستند با مشکلاتی نیز همراه است برای مثال لازم است به جای آبخوری های نیپل از آبخوری های فنجانی بزرگ استفاده شود تا پرندگان به راحتی آنها را پیدا کنند. البته گفته شده است که پرندگان کور در مقایسه با پرندگان طبیعی بهتر به نقشه محیط اطراف خود عادت می کنند. به هر حال لازم است تحقیقات بیشتری برای مشخص شدن چگونگی استفاده از پرندگان کور در صنعت مرغداری صورت گیرد.

 

scorpion_tur

عضو جدید
کاربر ممتاز
مطالب علمي مرغداري

مطالب علمي مرغداري

● شناسايي توليد پايين در گله تخمگذار

سويه هاي امروزي مرغان تخمگذار معمولا" در دوران نيمچگي اگر از مديريت صحيحي برخوردار نباشند، توليد کمتري خواهند داشت . مرغان تخمگذاري که بصورت تجاري پرورش پيدا مي کنند ، پس از قرارگيري در جايگاه مرغان تخمگذار از گله حذف نمي شوند ، مگر اينکه بيمار يا فلج شده باشند. مرغهايي که در گله کوچک قرار دارند حدود ۸ تا ۱۰ هفته پس از قرار گيري در جايگاه مرغان تخمک ذار بايد حذف شوند. اين کار باعث مي شود تا پرنده ها زمان زيادي براي تطابق با محيط جديد اطرافشان داشته باشند و به اوج توليد خود برسند. همچنين زمان زيادي براي پيشرفت آهسته بلوغ جسمي نيمچه ها فراهم مي شود.

اغلب مي توان از طريق مشاهده وضعيت تاج و خصوصيات سر، مرغان غير تخمگذار يا پرنده هاي کم توليد را از يکديگر تميز داد. همچنين اگر پرنده توانايي يک مرغ تخمگذار خوب را داشته باشد مي توان از طريق خصوصيات بدن اين کار را انجام داد. معمولا" توصيه مي شود ، پرنده ها هنگام شب حذف شوند. زيرا احتمال ترس و اضطراب کمتر مي شود و توليد تخم مرغ کاهش پيدا نمي کند. نور چراغ قوه همراه با لنز پوشيده از سلوفون آبي باعث مي شود تا انتخاب مرغان کم توليد بدون اضطراب و آشفتگي درگله صورت گيرد. از طرفي جابجايي پرنده ها بايد به اندازه اي باشد تا لطمه زيادي به توليد وارد نکند. اگر چنانچه قسمت اعظم گله از بيماري رنج ببرد يا از بيماري کم اهميتي بهبودي پيدا کند و يا اينکه تولک رفته باشد ، عمل حذف پرنده بايد با تأخير صورت گيرد زيرا حذف گله مريض يا تولک رفته اغلب باعث مي گردد تا تعدادي از مرغان تخمگذار با وضعيت بهتر نيز حذف شوند.

● پرريزي در مرغ

پرريزي مي تواند نتيجه چندين عامل باشد که اين عوامل را مي توان به دو گروه تقسيم نمود :

۱) آن دسته از پرنده هايي که قادر به پردرآوري نيستد .

۲) آن دسته از پرنده هايي که پس از پردرآوري به دلايل مختلفي دچار ريزش پر مي شوند.

البته هر دو شرايط قابل بازگشت بحالت اوليه مي باشند . رايج ترين علت براي عدم تکامل پر ، کمبود اسيد آمينه در جيره غذايي است . پر حاوي مقدار زيادي متيونين است . متيونين از جمله چند اسيد آمينه اي است که در ساختمان خود گوگرد دارد و همانطوريکه مي دانيم گوگرد بعنوان يک جزء مهم در ساختمان پر محسوب مي شوند . اگر چنانچه جيره غذايي پرنده از لحاظ يک اسيد آمينه ( احتمالا" متيونين ) کمبود داشته باشد ، آنگاه وجود مقدار کافي از متيونين در جيره لازم است تا از تأخير رشد و تکامل پر جلوگيري کند. کمبود متيونين باعث مي شود تا پرنده به خوردن پر تمايل نشان دهد و بدين ترتيب کمبود اسيد آمينه در بدن خود را جبران کند.

حتي ممکن است براي جبران کمبود از ذخاير متيونين بدن خود ، برداشت کند. چندين ماده خوراکي در جيره غذايي طيور وجود دارد که حاوي مقادير مختلفي متيونين است . اما براي اطمينان از اينکه پرنده مقدار کافي را بدست آورده باشد ، معمولا" متيونين را بصورت ساختگي به مخلوط مواد خوراکي مي افزايند . مواد خوراکي پر کيفيتي که به عنوان جيره غذايي طيور انتخاب شده است ، حاوي مقادير کافي از متيونين مي باشد و قادر است از تأخير رشد و تکامل درپردرآوري جلوگيري کند. اما چنانچه از غلات ( نظير : ذرت ) در جيره استفاده شود، آنگاه مقدار متيونين مصرفي کفايت نياز پرنده را نمي کند و بهتر است براي تأمين رشد و تکامل در پردرآوري به جيره افزوده شود .

به هيمن دليل تغذيه اضافي غلات به همراه خوراکهاي کامل براي طيور توصيه نشده است . اما اگر رشد وتکامل پر انجام يابد و سپس ريزش پر صورت پذيرد ، آنگاه علت آن معمولا" مربوط به مديريت مي شود . پرنده هايي که به دفعات آميزش مي کنند اغلب فاقد پر بويژه درناحيه پشت و سر هستند . همچنين نرها ممکن است در ناحيه سينه پر خود را از دست بدهند . ريزش در ناحيه سينه پس از فصل جفتگيري مجددا" کامل مي شود . اگر ريزش درناحيه حفره بطني و مخرج صورت پذيرد ، آنگاه علت آن وجود انگلهاي خارجي ( مانند : مايت و شپش ) است .

هجوم آفات از طريق پاشيدن منظم آفت کش ها ( مانند : پرمترين ) بر روي پرنده ها تحت کنترل قرار مي گيرد.همچنين جايگاه و ساير تأسيساتي که به کرات پرنده در آن مشاهده مي شود، بايد سم پاشي شود .اين عمل موجب اطمينان از عدم وجود آفات مي شود و به پرنده نيز کمک مي کند. سم پاشي متعدد به فواصل دو يا سه هفته ، موجب کشتن آفات در تخم مرغ هايي مي شود که قبل از شروع سم پاشي در انبار نگهداري شده اند .

۳) پيشگيري از تخم مرغ خواري مرغ ها

معمولا" فعاليت هاي ضعيف مديريتي موجب تحريک تخم مرغ خواري مرغ ها مي شود. بطور طبيعي مرغ ها تخم مرغ خواري نمي کنند و به محض اينکه مديريت گله به حالت اوليه بازگردانده شود و شرايط قابل قبولي ايجاد گردد ، تخم مرغ خواري متوقف خواهد شد .

فهرستي از عوامل و اصلاحات جهت بهبود شرايط فوق در زير آمده است :

▪ اگر پوسته تخم مرغ نازک و ضعيف شود ، با تغذيه مناسب مي توان مشکل را حل کرد.

▪ چنانچه لانه مرغ از فضاي کافي برخوردار نباشد ، حداقل لانه اي استاندارد براي هر چهار قطعه مرغ بايد فراهم آورد .

▪ بستر لانه بايد به مقدار کافي از مواد مناسب و نرم پوشيده باشد تا تخم گذاري روي بستر مناسبي انجام شود .

▪ تخم مرغ بايد بطور مرتب روزانه حداقل دو يا سه مرتبه جمع آوري شود زيرا طولاني شدن و ماندن تخم مرغ در آشيانه احتمال شکستگي و تخم مرغ خواري را افزايش مي دهد.

▪ مقدار کافي آب آشاميدني تميز و تازه فراهم نماييد . زيرا آن دسته از مرغ هايي که مقدار بيشتري آب لازم دارند ممکن است به خاطر وجود مايعات در تخم مرغ اقدام به تخم مرغ خواري کنند .

▪ حذف مرغ هاي غير تخمگذار از گله .

▪ حفظ و نگهداري گله اي عاري از بيماري بطوريکه بطور مرتب براي انگل هاي داخلي و خارجي درمان شود .

 

scorpion_tur

عضو جدید
کاربر ممتاز
۴) توقف تخمگذاري در زمستان

چنانچه مرغ تخمگذار از مديريت صحيحي برخوردار باشد ، آنگاه عمده ترين علت براي افت توليد ، کاهش مدت روشنايي است . همانطوريکه مي دانيم وضعيت تخمگذاري پرندگان با ميزان روشنايي روزانه تنظيم مي شود . چنانچه بخواهيم مرغ وضعيت ثابتي از لحاظ توليد تخم مرغ داشته باشد ، روزانه حداقل بايد در معرض ۱۶ ساعت روشنايي قرارگيرد . روشنايي از طريق نور خورشيد ، نور مصنوعي يا ترکيبي از آنها فراهم مي شود . هنگامي که طول روز از ۳۰ آذر تا ۳۱ خرداد افزايش پيدا مي کند، توليد مثل پرنده نيز به همراه آن تحريک مي شود. اما برعکس از ۳۱ خرداد تا ۳۰ آذر توليد رو به کاهش مي رود. روند فوق براي پرندگاني با جفتگيري و محيط طبيعي صادق است . قانوني که براي نيمچه ها و مرغان تخگذار توصيه مي شود ، اين است که هرگز براي پرندگان رو به رشد ، روشنايي افزايش پيدا نکند. اما بر عکس براي مرغان بالغ تخمگذار هرگز نبايد کاهش يابد. عدم اجراي آن وضعيت نامطلوبي در تخمگذاري بوجود مي آورد . يک برنامه خوب روشنايي براي مرغ تخمگذاربايد واجد شرايط زير باشد :

▪ طول زماني مناسب : روزانه ۱۶ تا ۱۸ ساعت روشنايي توصيه مي شود.

▪ حداقل شدت نور : حداقل شدت روشنايي يک فوت کندل باشد يا به ميزاني که سطح خوراک در حالي که بالاي دانخوري ايستاده ايم کاملا" مشخص باشد.

▪ رنگ مناسب نور : رنگ محرک نور ، زرد يا نارنجي است که در واقع نزديک به طيف نور خورشيد است . نور مصنوعي که براي مرغ روشنايي بسيار قوي توليد مي کند ، مي تواند از لامپ معمولي شفاف ( ساده ) ، لامپ فلورسنت سفيد و لامپ هالوژن باشد که رنگ متمايل به زرد را توليد مي نمايد .
 

broiler

عضو جدید
عوامل موثر مصرف خوراک در جوجه های گوشتی (ترجمه ای چاپ شده ازمن در مجله دامداران مازندران)

عوامل موثر مصرف خوراک در جوجه های گوشتی (ترجمه ای چاپ شده ازمن در مجله دامداران مازندران)

عوامل موثر مصرف خوراک در جوجه های گوشتی

ترجمه و تنظیم : رضا رضایی (کارشناس ارشد تغذیه دام و طیور)


Reza_rezaie62@yahoo.com


کنترل مصرف خوراک
مطالعه تئوری های فیزیولوژیکی کنترل مصرف خوراک در پستانداران از سال 1988 آغاز شد که در آن زمان دانسته ها راجع به طیور کم بود. کنترل مصرف خوراک در پستانداران وابسته به نواحی خاصی از هیپوتالاموس مغز است که دارای محرک ها و تنظیم کننده های بیشماری است. برخلاف پستانداران، در پرندگان خاصیت بافت خوراک و دیدن آن تأثیر بیشتری بر مصرف خوراک دارد ( نسبت به طعم و مزه ي خوراک). در مقایسه با پستانداران، پرندگان حس بویایی ضعیف تری دارند. همچنین پرنده اگر شکل خوراک را تشخیص ندهد، آن را با ولع نخواهد خورد.
1- تئوری های کنترل مصرف خوراک
خوراک مصرفی به واسطه مکانیسم های متعددی قابل کنترل است. متداول ترین تنظیم کننده های مصرف خوراک شامل : تئوری گلوکواستاتیک، تئوری ترموستاتیک، انبساط لوله گوارشی، چرخش اسیدهای آمینه و پروتئین خورده شده در بدن و تئوری لیپواستاتیک (گلاوز، 1989). فرضیه گلوکواستاتیک تنظیم گلوکز خون و مقدار گلوکز وارد شده به کبد، پس از خوردن خوراک را توضیح می دهد. کاهش گلوکز خون (هایپوگلایسمی) موجب تحریک اعصاب مرکزی و تحریک اشتها شده، در صورتی که افزایش گلوکز خون (هایپرگلایسمی) موجب تحریک مرکز سیری می شود. شرلوک و فربز (1981) نشان دادند، تزریق گلوکز در سیاهرگ باب کبد جوجه های گرسنه، موجب کاهش مصرف خوراک آن ها می شود. در حالی که با تزریق گلوکز در سیاهرگ کردن، چنین عکس العملی مشاهده نشد.
وقتی پرندگان انتخاب آزادانه ای به خوراک دارند[1]، پرندگان مصرف خوراک را بر اساس نیازهای انرژی و آمینواسیدی خود نیز تنظیم میکنند.
فرضیه ترمواستاتیک به شدت با تنظیم حرارتی پرنده ربط دارد. عامل اصلی محیطی تنظیم کننده ي مصرف خوراک دما است. پرندگان موجوداتی خونگرم می باشند که به این معناست که آن ها، در برابر نوسانات محیطی مقابله کرده و دمای داخلی خود را حفظ می کنند. در هنگام گرمای زیاد، ممکن است پرنده قادر به کاهش گرمای تولیدی مربوط به متابولیسم طبیعی بدن (متابولیسم مواد مغذی) نباشد. همچنین در این شرایط نیازهای انرژی نگهداری، کاهش میابد. حاصل جمع این دو عامل، موجب کاهش مصرف خوراک می شود. در این شرایط محیطی، تراکم مواد مغذی باید افزایش یابد. افزایش دمای محیط (بیش از ناحیه خنثی)، موجب کاهش مصرف خوراک می شود (هورویتز، 1980). در استرس گرمایی مزمن، با توجه به تولید حرارت هنگام هضم خوراک که به گرمای بدن می افزاید، مصرف خوراک باید کم شود. میزان حرارت تولیدی هضم خوراک، به ترکیب جیره بستگی دارد. تأمین انرژی به وسیله کربوهیدرات ها موجب تولید حرارت هضمی بیشتری نسبت به چربی می شود (به دلیل انتقال فعال، که در جذب کربوهیدرات ها نقش دارد). در شرایط استرس گرمایی از طریق افزایش چربی جیره، کاهش کربوهیدرات و پروتئین و استفاده از مکمل اسید های آمینه میتوان مصرف خوراک پرنده را در حد مطلوبی حفظ کرد.
انبساط و حرکت لوله گوارشی بر مصرف خوراک پرندگان تأثیر گذار هستند (هر چند از نحوه ی تأثیر لوله گوارش بر مصرف خوراک، اطلاعات کمی نسبت به سایر عوامل موجود است). گیرنده های موجود در چینه دان، سیگنال های فیزیکی را ارسال می کنند. این گیرنده ها نسبت به فشار حساس هستند. پیام های ارسالی به مغز در مرکز سیری تجمع و منجر به کاهش مصرف خوراک می شوند. گیرنده های انبساطی در سنگدان نیز وجود داشته (داک، 1977) که آسیاب کردن خوراک و چسبندگی دستگاه گوارش را کنترل می کنند.
فرضیه لیپواستاتیک، به نظر نقش چندانی در کنترل مصرف خوراک در جوجه ها و پرندگان بالغ ندارد. در بیشتر گونه ها، پرندگان جوان و بالغ از طریق کنترل میزان مصرف انرژی جیره، در برابر تغییرات چربی بدن از خود مقاومت نشان می دهند.
2- عوامل جیره ای موثر بر مصرف خوراک
عوامل جیره ای متفاوتی بر مصرف خوراک تاثیر گذارند، به خصوص اگر مواد مغذی جیره کم یا بیشتر از حد نیاز پرنده باشد. با توجه به اینکه مرغ گوشتی به منظور افزایش وزن انتخاب شده است، تغییرات جیره بر مصرف خوراکشان اثر کم تری نسبت به مرغ های تخمگذار دارد. مرغ های گوشتی تمایل به مصرف حداکثری خوراک تا پر شدن دستگاه گوارش دارند ( به شرط نبودن سموم در جیره، محیط و مدیریت بد و عوامل بیماریزا).
2- 1- انرژی جیره
در مرغ گوشتی، میزان انرژی جیره تاثیر زیادی روی مصرف خوراک دارد. پرندگان تمایل به مصرف خوراک در حد نیازهای متابولیسمی دارند. میزان انرژی مورد نیاز بستگی به نیازهای نگهداری، رشد و یا تولید بدن دارد. بنابراین با کاهش میزان انرژی جیره، مصرف خوراک افزایش میابد (تا زمانی که از طریق انبساط دستگاه گوارشی، مصرف خوراک محدود شود). از آنجا که در پرورش مرغ گوشتی، ضریب تبدیل غذایی عامل مهم اقتصادی به شمار می آید، کاهش انرژی جیره به منظور افزایش مصرف خوراک، عملی غیر منطقی به نظر می رسد.
2-2- پروتئین و اسید های آمینه جیره
اسیدهای آمینه و پروتئین جیره بیشتر اثرات غیر مستقیمی بر مصرف خوراک دارند. دریافت روزانه اسید آمینه برای رشد، امری ضروری به نظر می رسد. همچنین عدم تعادل اسیدهای آمینه خاص، ممکن است منجر به تغییراتی سریع در مصرف خوراک جوجه ها شود. مکانیسم کنترل مصرف خوراک بستگی به غلظت اسیدهای آمینه خون نیز دارد.
2-3- ویتامین و مواد معدنی جیره
اصولاً ویتامین ها و مواد معدنی به عنوان کوفاکتور های شرکت کننده در متابولیسم مطرح هستند، هر چند برخی مواد معدنی پر مصرف از قبیل کلسیم، فسفر و منیزیوم در اسکلت بدن کاربرد دارند. در صورت کمبود و یا مصرف بیش از حد نیاز این مواد، مصرف خوراک نیز دچار تغییر می شود. کمبود ویتامین و مواد معدنی در جیره از طریق ایجاد اختلالات متابولیکی به طور غیر مستقیمی بر مصرف خوراک تاثیر دارند. کاهش جزئی مواد معدنی، با تحریک پرنده برای بیشتر به دست آوردن آن، احتمالاً موجب افزایش مصرف خوراک خواهد شد. بالعکس، حضور بیش از حد ویتامین و مواد معدنی در جیره، با بد مزه کردن دان، موجب اجتناب پرنده از خوردن خوراک می شود. علاوه براین، افزایش مصرف مواد معدنی با افزایش مصرف آب پرنده همراه خواهد بود. مصرف بیش از اندازه ي نمک موجب افزایش مصرف آب و کاهش مصرف خوراک می شود. کمبود مواد معدنی کم مصرف، تاثیر چندانی بر اشتهای پرنده ندارد (مگر در طولانی مدت).
2-4- عوامل ضد تغذیه ای
به طور طبیعی برخی ترکیبات از قبیل ممانعت کننده های پروتئاز، آلکالوئیدها، گواترزا ها، اگزالات ها و فیتات ها موادی هستند که در ذرات مواد خوراکی وجود دارند. این ترکیبات ضد مغذی پس از مصرف موجب کاهش قابلیت دسترسی مواد مغذی، کاهش مصرف خوراک و کاهش رشد حیوانات می شوند (هتچوک، 1994. شاهیدی، 1997). منشأ برخی از مواد ضد تغذیه ای از متابولیسم باکتری ها و قارچ ها موجود در خوراک است.
2-5- مصرف آب
هر چند محاسبه میزان دقیق نیاز پرنده به آب نسبت به سایر مواد خوراکی کار آسانی نیست، آب ماده ای بسیار ضروری در جیره پرندگان به شمار می آید. میزان مصرف آب جوجه های گوشتی بستگی به دمای محیط و نسبت آن با رطوبت، ترکیبات جیره، نرخ رشد و بازده بازجذب آب از کلیه ها دارد. افزایش پروتئین خام جیره موجب افزایش مصرف آب و نسبت مصرف آب به خوراک می شود. مصرف خوراک کرامبل و پلت نسبت به خوراک آردی، موجب افزایش مصرف آب و خوراک خواهد شد. با افزایش نمک و یا سایر مواد معدنی اوسموتیک در جیره، افزایش مصرف آب به منظور افزایش دفع این مواد اضافی از کلیه ها را شاهد خواهیم بود.
مصرف آب تاثیر بسزایی بر مصرف خوراک دارد. با محدود شدن مصرف آب، بدن شروع به دهیدراته[2] شدن می کند.
3- عوامل مدیریتی موثر بر مصرف خوراک
حتی اگر پرندگان دو گله جیره یکسانی دریافت کنند، میزان مصرف خوراک دو گله با دو ساختمان و تسهیلات جدا، متفاوت خواهد بود. این تفاوت در مصرف خوراک به دلیل تفاوت در مدیریت و بیماری ایجاد می شود. 3 عامل مدیریتی مهم که بر مصرف خوراک جوجه های گوشتی موثرند شامل :1- دسترسی به آب و خوراک 2- تنش محیطی 3- مشکلات بیماری.
3-1- دسترسی به آب و خوراک
مرغ گوشتی از لحظه ي ورودش به سالن تا ارسال آن به بازار، باید آزادانه به آب و خوراک دسترسی داشته باشد. تعداد آبخوری ها و دانخوری ها باید کافی باشد تا رقابت را بین پرندگان به حداقل برساند. در صورت بالا بودن تفاوت در میانگین وزنی گله ، احتمالاً با کمبود دانخوری به ازای هر پرنده مواجهیم.
3-2- تنش محیطی
تنش ها بر مصرف خوراک جوجه های گوشتی تأثیر بدی دارند. استرس پرنده را مجبور به افزایش هورمون هایی به منظور جابجایی سوخت بدن برای ترس و پرواز خواهد کرد. پاسخ بدن در برابر استرس موجب کاهش جذب مواد مغذی و کاهش قابل توجه حرکت دستگاه گوارشی خواهد شد. استرس حاد و ناگهانی موجب کاهش موقتی در مصرف خوراک خواهد شد و اثرات سوء کمی بر عملکرد پرنده دارد. در حالی که استرس های طولانی و مزمن اثرات بد زیادی روی مصرف خوراک دارند. عموماً تنش های مزمن شامل استرس گرمایی، کیفیت پایین هوا و بد بودن کیفیت بستر می باشند.
استرس گرمایی تأثیرات واضح بدی بر مصرف خوراک جوجه های گوشتی دارد. تحمل پرنده نسبت به استرس گرمایی بستگی به عواملی از قبیل اندازه بدن و سرعت رشد پرنده، دمای محیط و نسبت آن با رطوبت دارد. کیفیت بد هوا و بستر نیز اثرات غیر مستقیمی بر مصرف خوراک دارند. سرعت تهویه و مدیریت بستر از عوامل اصلی تأمین کننده کیفیت این دو فاکتور می باشند.
3-3- تنش های مربوط به بیماری و پاسخ های ایمینی
تنش های ایمنی ایجاد شده در پاسخ به بیماری ها به طور قابل توجهی بر مصرف خوراک تاثیر دارد. اگر چه بیماری های روده ای موجب کاهش مصرف خوراک می شود، هر آنتی ژنی ( میکروب بیماریزا یا واکسن) که موجب تحریک سیستم ایمنی شود، توأم با کاهش اشتها خواهد بود.
در عفونت ها و اسهال جذب آب، سدیم، کلر و گلوکز به طور منی داری کاهش میابد (کانو، 1996). 70% کاهش عملکرد پرنده در طول بیماری به دلیل کاهش مصرف خوراک است و 30% باقی به دلیل کاهش تجزیه و جذب مواد مغذی می باشد.
استرس های ایمینولوژیکی در طیور موجب تغیراتی در برخی هورمون ها می شود. این تنش ها موجب کاهش غلظت هورمون های آنابولیکی مانند هورمون رشد (الاسر، 1997)، فاکتور رشد شبه انسولینی (IGF-1) (الاسر، 1995) و موجب افزایش ترشح هورمون های کاتابولیکی از قبیل گلوکوکورتیکوئید ها می شود (الاسر، 2000). با کاهش هورمون رشد شبه انسولینی و کاهش مصرف خوراک، روند تجزیه ماهیچه اسکلتی بدن افزایش میابد.
3-4- رفتار
پرندگان به مرور زمان، به صدای دانخوری ها به عنوان خوراک عادت می کنند. بنابر این تحویل مکانیکی خوراک، موجب تحریک مصرف خوراک می شود. حتی پرندگان از صدا و دیدن دان خوردن پرندگان دیگر نیز تحریک به خوردن می شوند.
نتیجه گیری
در جوجه های گوشتی، مصرف خوراک عامل اصلی موثر بر افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل خوراک می باشد. به دلیل تأثیر عوامل مختلف بر مصرف خوراک، اغلب بهبود مصرف خوراک ضعیف کاری دشوار است مگر با مرور کلی در مدیریت سالن و خوراک. مدیریت و سلامت گله نسبت به عوامل جیره تأثیر بیشتری بر مصرف خوراک ضعیف گله دارند. عوامل جیره ای تنها بر مصرف خوراک پرندگان یک گله موثرند. بالعکس، تنش های محیطی وایمینولوژیکی تاثیر عمیقی بر مصرف خوراک از یک گله به گله دیگر دارند. با ارزیابی منشأ استرس یا بیماری ها، می توان در بهبود مصرف خوراک پرنده موفقیت های قابل توجهی کسب نمود.

Refrence: Peter R. Ferket and Abel G. Gernat. Factors that affect feed intake of meat birds: A review. International Journal of Poultry Science 5 (10): 905-911, 2006.
1


1- Free-choice feeding


[2] - از دست دادن آب بدن
 

scorpion_tur

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنگ گوشت طيور

رنگ گوشت طيور


رنگ گوشت طيور (2)
● حمل ونقل و دستکاري

تحقيقات قبلي بر روي گوشت قرمز نشان داد که کاهش ( اتمام ) ميزان گليکوژن عضله در قبل تا زمان کشتار سبب افزايش PH شده و درنتيجه عضله برش داده شده تيره تر مي شود. نگوکا و همکاري مشاهد کردند که تحريک بوقلمون ها قبل تا زمان کشتار سبب افزايش تيرگي و قرمزي رنگ گوشت مي شود. حمل ونقل ، استرس و دستکاري سبب تغيير رنگ و ايجاد مشکلاتي در اين زمينه مي شود.

● شرايط کشتار و انجماد

▪ بيهوشي و شک طيور

بيشتر تحقيقات انجام شده بر روي عدم تحرک و تحرک کمتر طيور تا قبل از کشتارتاکيد مي کند. روش هاي کشتارانساني تر طيور در سال ۱۹۸۵ مانند پستانداران با استفاده از شوک طيور قبل از کشتار و سپس کشتار و معاينه آن زير نظر USDA انجام شد. اين قانون براي تمامي حيوانات اهلي به ويژه حيوانات حلال گوشت تاکيد داشته و هدف کاهش درد حيوان تا زمان خروج کامل خون بدن بوده است. اگرچه دراين قانون، طيور را به صورت مشخص ذکر نکرده اند.

به تازگي در يک کنگره اي بر روي روش هاي کشتار منصفانه طيور توسط انسان اشاره شده است. همچنين تردي و نقصان رنگ در مدل هاي مختلف کشتار مورد مطالعه قرارگرفته است. امروزه اکثرکشتارگاهها قبل از شروع کشتار با استفاده از شوک دهنده هاي الکتريکي سبب تسهيل در کشتار مي شوند.به طور کلي در صنعت طيور از يک حمام حاوي آب نمک براي تماس الکتريکي استفاده مي شود. شوک الکتريکي به مدت ۱۴ تا ۳۷ ثانيه درناحيه پايين تر از محل برش با ولتاژ ۲۰ تا ۱۲۰ ولت AC تا DC و شدت جريان ۲۰ تا ۱۵۰ ميلي آمپر به ازاي هرپرنده و در مدت ۲ تا ۱۱ ثانيه استفاده مي شود. حداقل دامنه ولتاژ از ۳۰ تا ۶۰ ولت و ۲۰ تا ۴۵ ميلي آمپر به ازاي هر پرنده بوده و حداکثر ولتاژ براي شوک اغلب بيش از ۱۵۰ ولت و ۱۰۰ ميلي آمپر به ازاي هر پرنده مي باشد.ولتاژ پايين سبب حداقل شدن زمان خون ريزي و وضعيت هموراژيکي در عضله مي شود. کارگران اروپايي توصيه مي کنند که استفاده از شوک با ولتاژ بالا از ديدگاه بشر دوستانه مناسب بوده و باعث لرزش قلب ، ايست قلبي و مرگ سريع مي شود.

اگرچه جريان با ولتاژ بالا ممکن است باعث افزايش خون ريزي شود ولي معضلاتي نيز به همراه دارد. روش هاي پيشنهادي ديگر شامل ضربه شديد (Con Cussion) ، پيچش گردني ( Cervical Dislocation) ، شوک با ميکروويو و کشتار با گازها مي باشد. از روش هاي فوق تنها شوک و کشتاربا گاز اميدوار کننده است.دي اکسيد کربن براي کشتار طيور از مدل گازي از سال ۱۹۸۵ در USA به عنوان يکي از روش هاي منصفانه استفاده مي شود. اگر چه دانمارک گاهي با ۲CO اقدام به کشتار خوک ها کرده است. درتحقيقات قبلي کوتولا و همکاران اشاره شده بود که استفاده از ۲CO درکشتار پرندگان در مقايسه با شوک الکتريکي به علت تحرک و تکاپوي کمتر پرنده سب خون ريزي بهتر پرنده مي شود. اگر چه به تازگي استفاده ازآن سبب مشکلاتي درکيفيت گوشت مصرفي مي شود. همچنين برخي دانشمندان معتقدند که کشتار با ۲CO، انساني تر از روش هاي ديگر است. روش مذکورباعث مي شود که خون بدن حيوان بهتر تخليه شده وشکستگي استخوان ها کمتر شود.

علاوه بر ۲CO ، گاز آرگون براي جوجه هاي گوشت ي موثرتر مي باشد.امروزه بر روي بيهوشي با گازها تاکيد بيشتري مي شود. زيرا برخي دانشمندان معتقدند که طيور ي که تحت تاثير گاز ۲CO بيهوش مي شوند براي مصارف انساني مناسب تراست. بيهوشي با دي اکسيد کربن باعث خروج بيشتر خون پرنده ، کاهش خون ريزي دربافت سينه و ران و کاهش شکستگي استخوان ها نسبت به روش بيهوشي با الکتريسيته مي شود. گاز ۲CO مانند گاز آرگن (Argon) بر طيور موثر است. اگرچه بيهوشي با گاز ۲CO سبب مي شود که رنگ گوشت سينه دچار مشکل نشود ولي دراين زمينه نگراني ديگري نيز وجود دارد. به طوري که بيهوشي با دي اکسيد کربن باعث ايجاد فازهاي Lag ,Relaxation وUnrest مي شود. در طول فاز lag حيوان فاقد صدا بوده و درمرحله Unrest بال ها خود رابر هم مي زند و در مرحله Relaxation نفس عميق ومنظم درحيوان مشاهده شده که باعث بيهوشي پرندگان مي شود.برخي فرآوري کنندگان در ايالات متحده به دليل جنبه هاي مثبت گاز ۲CO ، از اين روش استفاده مي کنند.

▪ سردکردن ( خنک کردن) گوشت طيور

آب سرد بر روي رنگ عضله طيور موثر است. ممکن است که نيترات به همراه آب سرد وجود داشته باشد. هرچند که نيترات به تنهايي نمي تواند سبب تغيير رنگ شود به طوري که تبديل نيترات به نيتريت توسط ميکروارگانيسم اين عمل را ممکن مي سازد. درپژوهشي مشخص شد که ppm ۱ از نيتريت در غذاي بوقلمون ها باعث ايجاد رنگ صورتي مي شود.ميکروارگانيسم هاي موجود در گوشت بوقلمون باعث مي شوند که ۱۰۰ ppm نيترات به ۲/۵ ppm نيتريت بعد از ۴۰ درجه سانتي گراد تبديل شود. در برخي ازمناطق ايالات متحده امريکا منابع آبي وجود دارد که ميزان نيترات آن بسيار بالا بوده و از ۲۰ تا ۲۵ ppm هم فراتر مي رود. در واقع برخي از فرآوري کنندگان گزارش کردند که مشکلات مربوط به رنگ طيور که ناشي از منابع آب باشد نادر و کمياب است.تاثير خنک کردن به کمک يخ در اطراف لاشه و هواي سرد بر روي تراکم رنگ دانه هم (Heme) ورنگ گوشت طيور مورد مقايسه قرار گرفت.

ميزان رنگ دانه ميوگلوبين و هموگلوبين در جوجه هاي گوشت ي به وسيله اين روش سرد کردن تحت تاثير قرار نگرفت. اگرچه ميزان سيتوکروم C به طور چشم گيري در عضلات سينه ؛ ران و سنگدان در روش هواي سرد ( در مقايسه با آب سرد) افزايش مي يابد.تراکم سيتوکروم C درعضلات تحت تاثير هواي سرد ۲ برابر زماني است که عضلات تحت تاثير آب سرد قرار مي گيرند. پايداري رنگ دانه ها درگرما مي تواند در گسترش شکل رنگ گوشت دخيل باشد. کورنيش و فرونينگ گزارش کردند که سيتوکروم C ميزان اتواکسيداسيون ميوگلوبين و هموگلوبين را به طور معني داري کاهش مي دهد. سيتوکروم Cممکن است به عنوان يک فاکتور کاهنده ميوگلوبين عمل کند. درايالات متحده بيشتر از سرماي يخ در اطراف لاشه استفاده مي کنند ولي ممکن است صنعت به سوي خنک سازي هوا (Air Chilling) حرکت کند.

▪ فرآوري و ذخيره افزودني ها و PH

غالب تحقيقات بر روي اثرافزودني هاي متفاوت روي رنگ غيرطبيعي ( مانند رنگ صورتي غيرنرمال) درفرآورده هاي گوشت ي متمرکز شده است. مطالعات متعددي نشان داد که برخي رنگ دانه هاي هم در مقابل حرارت مقاوم مي باشند. با افزودن سديم اريتوربيت (Sodium erythorbate) و کاهش PH ، دناتوره شدن افزايش مي يابد و اين دناتوره شدن در مورد ميوگلوبين گوشت بوقلمون اتفاق مي افتد. هيتيدين ، سيتيين ، متيونين يا ديگر زنجيرهاي جانبي از پروتيين هاي محلول شده و مشتقات ۶Vit B ممکن است تشکيل کمپلکس هم داده و منجر به رنگ صورتي در گوشت پخته شده شود.

ازفسفات و نمک به طور معمول در بسياري از فرآورده هاي گوشت ي طيور به منظور بهبود وضعيت باند شدن و کشيده شدن پروتئين هاي ميوفيبريلي استفاده مي شود. نمک سبب مي شود که پايداري ميوگلوبين و هموگلوبين در م( Ahn و همکاران – ۱۹۸۹) سديم تري پلي فسفات باعث افزايش زود هنگام پايداري ميوگلوبين در برابر حرارت مي شود. اگرچه افزودن سديم تري پلي فسفات سبب کاهش پايداري سيتوکروم C در برابر حرارت مي شود.فرونينگ و همکاران مشاهده کردند که اسپري کردن ( پاشيدن) آلبومين خشک شده تخم مرغ در PHبا دامنه ۷ تا ۸ باعث افزايش رنگ صورتي در گوشت بوقلمون ها مي شود. افزودن آلبومين خشک باعث مي شود که ۲/۰ تا ۳/۰ واحد PH زياد شده که اين مقداربراي بالا بردن پايداري رنگ ميوگلوبين کافيست و به دنبال آن رنگ صورتي پايداري ايجاد مي شود. تغيير رنگ صورتي در گوشت بوقلمون با افزودن ۳ درصد شير خشک انجام مي شود.

دراثر واکنش اکسيداسيون احيا از تشکيل کمپلکس بين پروتئين هاي دناتوره شده هم جلوگيري مي شود. دانشمندان مشاهده کردند که افزودن ۲ درصد سديم لاکتات و پخت دردماي ۷۴ درجه سانتي گراد باعث حذف رنگ ( تغيير رنگ ) مي شود.قابل حرارت کاهش يافته در حالي که سبب افزايش پايداري سيتوکروم C در برابر حرارت مي شود.
 

Eng.probe

عضو جدید
کاربر ممتاز
بررسی نقش ویتامین D3 در تغذیه مرغ مادر گوشتی

بررسی نقش ویتامین D3 در تغذیه مرغ مادر گوشتی




خلاصه

آزمایش با استفاده از جوجه های Ross x Ross که از تخمهای مرغهای مادر گوشتی متولد شده بودند و این مرغها از ویتامین D3 در سطوح مختلف استفاده کرده بودند بررسی شوند تا اثرات سطح ویتامین D3 در غذای مادر بر عملکرد و اختلالات پای جوجه ها بررسی شود. جوجه های خارج شده از تخم مرغهای 27، 41، 29، 36، 45، 52 هفته سن به ترتیب در آزمایشات 1، 2، 3، 4، 5، 6 شرکت کردند. مطالعات در محیط بدون نور ماورای بنفش انجام شد. آزمایشات 1 و 2 به عنوان طرحهای کاملا تصادفی با جیره های غذایی مادران انتخاب شدند وآزمایشات 3، 4، 5، 6 به عنوان طرحهای s plitplot با مصرف ویتامین D3 در تعدادی از جوجه ها در کل طرح ویتامین D3 در غذای مادران به عنوان زیر مجموعه طرح انجام شد. جوجه های آزمایشات 1 و 2 از غذای بدون ویتامین D3 تغذیه کردند در صورتیکه جوجه های آزمایشات 3 و 4 از 4 سطح ویتامین D3 استفاده کردند و جوجه های آزمایشات 5 و 6 از سطح 6 ویتامین D3 تغذیه کردند. بالابودن وزن بدن و خاکستر درشت نی پا در جوجه های متولد شده از مرغهایی که ویتامین D3 در همه آزمایشات مصرف می کردند دیده شد که کاهش بیماری ریکتز حاصل از کلسیم با مصرف ویتامین D در غذای جوجه ها دیده شد. ارزیابی تحقیق نشان می دهد که جوجه ها متولد شده از تخمهای مرغهای مصرف کننده 2000 یا Iu 4000 برای /kg D3 دارای وزن بدن زیاد بوده و جوجه های مصرف کننده از Iu3200 دارای وزن بدن بیشتر و خاکستر درشت نی بیشتر و کاهش بیماری ریکتز TD,Ca می باشند.
مقدمه

هیچکدام از مطالعات به بررسی اثرات ویتامین D3 بر غذای مرغهای تخمگذار و عملکرد و اختلالات پای جوجه هایشان نپرداخته اند. اختلالات پا در جوجه هایی که رشد سریع دارند یکی از مشکلات جهانی صنعت مرغداری است. عمومی ترین بیماری استخوانی در صنعت مرغداری، دیسکندر و پلازی درشت نی (TD) و ریکتز p , ca است. نقش ویتامین D3 در توسعه ریکتز ca (تغییرات اولیه در رشد درشت نی) توسط لانگ و همکارن (1983) گزارش شده است. (در تحقیق روی تغذیه مرغان تخمگذار که از ویتامین D3 استفاه می کنند.)
(1984) توصیه کرده که Iu200 ویتامین D3 برای هر کیلوگرم جیره غذایی جوجه های صفر تا 21 روزه و Iu300 برای نژادهای تخمگذار با تخم سفید مصرف شود که جذب 100 گرم در روز دارند. هرچند مطالعات انجام شده در محیط های بدون نور ماورای بنفش (UV) که ویتامین D3 به مصرف مرغان جوان تخم گذار میرسد بیش از توصیه NRC(1994) است. فیتس ووالدروپ (2003) به بررسی کاهش وقوع TPو شدت آن در مصرف ویتامین D3 در حدود /kg4000 در غذای مرغان تخمگذار پرداخته اند.
اخیرا مک کورمک و همکاران(2004) گزارش کردند که 1000 ویتامین D3در هر کیلوگرم غذا می تواند مانع از TD شود. چندین فاکتور مانند وجود محصولات فرعی جانوری در غذای اصلی، نور UV ، مقدار وجود کولکسی فرول در جوجه در زمانی که در تخم است و سطح مواد غذایی دیگر ممکن است روی رشد جوجه ها و مقدار نیاز آنها به ویتامین D3 برای بالابردن عملکرد، بالا بودن خاکستر استخوان و کاهش اختلال پای جوجه های اثر گذارد. نیاز مرغان تخمگذار به ویتامین D3 معمولا براساس خاکستر استخوان یا وجود نرمی استخوان در آنها تعیین می شود که مهمترین شاخص برای تعیین نسبت رشد هستند.
بخشی از ویتامین D3 مورد مرغها با قرار دادن آنها در معرض نور UV تامین می شود که باعث می شود ویتامین D3 را سنتز کنند. هرچند کاربرد مرغداریهای بدون پنجره با نور تابیده شده در بخشهای تجاری (مرغهای تخم گذار و تولید کننده جوجه) باعث می شود که پوست آنها ویتامین D3 در بدن تولید نکند و بیشتر ویتامین باید در مرغهای جوان از طریق غذا و یا کیسه زرده تامین شود. ادوارد و همکاران (1994، 1992)، الیوت و ادوارد (2003، 2000) و لدوا بادرو برسون (2003) به بررسی تاثیر مفید تابش UV بر کاهش بیماری استخوان در مرغها پرداخته اند. مورفی و همکاران (1936)، تبک و همکاران (1936)، و ادوارد (1995) نشان دادند که مقدار ویتامین D3 یا نور تابیده شده به مرغان تأثیر زیادی بر افزایش وزن بدن و خاکستر استخوان جوجه ها در طول 2 یا 3 هفته اول رشد آنها دارد. استیون و همکاران 1984 افزایش وزن بدن و خاکستر درشت نی را در جوجه هایی که از نژاد ترکیه ای بودند و 300، 900 و Iu2700 در کیلوگرم ویتامین D3 مصرف می کردند. بیشترین کار روی اختلال پای جوجه های جوان با تکیه بر غذای آنها یا طبیعت بوده است. هیچ بررسی روی غذای مادران جوجه های نژاد تخمگذار انجام نشده پس هدف از این تحقیق، تعیین اثرات ویتامین¬های D3 مادر بر عملکرد ویتامین اختلالات پای جوجه هاست.
مواد و روشها:

6 آزمایش برای 16 روز و با استفاده از جوجه های 1 روزه با ترکیب جنسی RossxRoss انجام شد که از تخمهایی بیرون آمده بودند که مرغان آن از ویتامین D3استفاده می کردند. سطح ویتامی D3استفاده شده در غذای مادر در شرایطی که آن مرغ پرورش یافته بود توسط آتنکیو و همکاران 2004 گزارش شد. 6 سطح ویتامین D3 به مرغان در سنین 25 تا 66 هفته داده شد. مرغانی که ویتامین D3 را بدون Iu دریافت می کردند در سن هفتگی در غذای آنها kg/ Iu 4000 ویتامین وجود داشت.
آزمایشات 1، 2، 3، 4، 5، 6 با جوجه هایی انجام شد که به ترتیب از مرغان 27، 41، 29، 36، 45، 52 هفته متولد شده بودند. غذای اصلی بر اساس غلات و کنجاله سویا بود. هیچ منبع ویتامین D3 درقالب ویتامین آنها استفاده نشد و هیچ محصول جانوری در غذای پایه برای تضمین این که فعالیت غیر عمد ویتامین D ایجاد شود قرار نگرفت.
جوجه ها و مرغهای روی تخم خوابیده بر طبق غذای مادری جدا شدند و سپس در آزمایشات مختلف استفاده گردیدند. مرغهای آزمایشات 1 و 2 از غذای بدون ویتامین D3 استفاده کردند ولی مرغان آزمایشات 3 و 4 از غذای فرآورده ی پایه با 4 سطح ویتامین D3 (0، 100، 200، 400) استفاده کردند و مرغان آزمایشات 5 و 6 هم از همین غذا با سطح ویتامین D3 (0، 200، 400، 800، 1600، 3200IU) استفاده کردند. غذای آزمایشی در ابتدای هر آزمایش ترکیب شدند.
آزمایشات 1 و 2 (مرغان 27 و 41 هفته)

آزمایشات 2 و 1 به عنوان طرح کاملا تصادفی با 6 روش تغذیه (برای مادر) انجام شد. سه و چهار تکرار برای 10 پرنده انجام شد(به ترتیب برای آزمایش 1و2). هیچ جوجه ای از مرغهای دریافت کننده غذایی بدون ویتامین در آزمایش D3 نبود. تعداد جوجه های به کار رفته در آزمایش 2 به ترتیب 180 و 240 مورد بود. در این آزمایش مرغها در مرغداری آزمایش شدند.
آزمایشات 3، 4، 5، 6 (مرغهای 29، 36، 45، 52 هفته):

آزمایشات 3، 4، 5، 6 به عنوان طرح واسطه با ویتامین D3 درغذای جوجه ها به عنوان طرح کلی و در غذای مادر به عنوان طرح فرعی انجام شد. طرح واسطه ساختار آشیانه ایی داشت.
آزمایشات3 و 4 دارای 24 روش اصلاحی ( 6 سطح D3 مادری و 4 سطح جوجه ها) بود و آزمایشات 5 و 6 هم دارای 30 روش بود. (5 سطح D3 مادری و 6 سطح جوجه ها)4 مرغ از هر گروه مادری به طور اتفاقی انتخاب شد، وزن شد و به صورت اتفاقی 12 مرغ در آزمایش 3، 4 و 24 مرغ در آزمایش 5 و 6 شرکت کردند. هیچ جوجه ای از مرغان مصرف کننده غذای مکمل با D3 در آزمایشان 4، 5، 6 نبود و هیچ جوجه ای از مرغان استفاده کننده kg/ IU 125 غذا در آزمایش 5 و 6 نبود. دلیل اینکه هیچ جوجه ای از مرغان مصرف کننده IU 125 ویتامین نبود این بود که پس از سن 36 هفتگی آنها از این روش کنار رفته بودند و تخمگذاری و روی تخم خوابیدن آنها کم بود. (به ترتیب). تعداد جوجه های استفاده شده در آزمایشات 3، 4، 5و 6 به ترتیب 288، 288، 480 و 480 بود. در این 4 آزمایش واحد تجربی و آزمایشی همان تغذیه ی مادری در مرغداری بود.
همه ی آزمایشات در قفس هایی انجام شد که با سیستم الکتریکی گرم می شود اشعه ی UV از اتاق حدف شد و با طریها با قرار دادن مهره های lite-a-Arm در ترکیب فلور سنتی اتاق و پایه های ثابت شدند. نور فلورنس 24 ساعت روز بود. دمای اتاقc 22 ثابت بود. همه ی آزمایشات با استفاده از شرایط محیطی یکسان انجام شدند. جوجه ها آب و غذا را دریافت می کردند.
در روز آخر هر آزمایش جوجه های آزمایش 2 و 6 به طور اتفاقی برای بررسی نمونه های پلاسمایی جدا شدند و برای Ca بررسی گردیدند. نمونه های خون آنها از نقطه قلب آنها گرفته شد. 4 جوجه آزمایش 2 مورد 6 روش بررسی قرار گرفتند و 2 جوجه هم در هر 30 روش آزمایش 6 مورد آزمایش خون قرار گرفتند. در همین روز، همه ی جوجه ها وزن شدند و با گاز CO2 خفه شدند. و از نظرTD و ریکتز Ca بررسی گردیدند. برش طولی روی درشت نی پای راست انجام شد TD و Ca بر اساس عرض صفحه رشد انجام شد و ظاهر بدن مطابق با روشهای شرح داده شده توسط ادوارد ولتمن (1984) و لانگ و همکاران (1984) بود. درشت نی چپ برای بررسی حجم خاکستر استخوان بر مبنای ماده خشک بدون چربی بررسی شد.
جذب غذا و راندمان و اثر غذایی برای هر روش در آزمایش 1 و 2 بررسی شد. در صورتیکه یکی از اثرات اصلی سطوح ویتامین D3 در غذای جوجه ها برای آزمایشات دیگر در نظر گرفته شد. دلیل عدم محاسبه جذب غذا و کمبود تاثیر اساسی سطوح ویتامین D3 برای غذای مادری این بود که جوجه های خارج شده از تخم از هر گروه مادری در مرغداری وجود داشتند.
آنالیز آماری:

آنالیز ها با استفاده از میانگین هر تکرار و مشاهده انجام شد. آنالیز رگرسیون (متعدد و ساده) برای کاهش معادله رگرسیون به صورت مجذور در مدلهای خطی از طریق SAS انجام شد. در آزمایشات 3، 4، 5، و 6 احتمال ضرایب رگراسیون، سطح ویتامین D3 غذای جوجه CD3 وCD3x CD3 D3 با استفاده از ارزش F محاسبه شده تقسیم بر میانگین مجذور بر مرغداری مصرف کننده ویتامین D3 انجام شد. با استفاده از مقدار می شد احتمالات دیگر را حساب کرد. این روابط وقتی وجود داشت که ضریب ضریب رگرسیون CD3با D3 مادری کمتر از 1% در رگراسیون چند فاکتوره بود. اثرات خطی یا مجذوری برای تأثیر اصلی دیده شد که در آن احتمال کمتر یا معادل 5% بود. همه ی ضرایب برای تعیین (r2) با استفاده از مجموع مجذورهای رگراسیون تقسیم بر کل مجموع مجذورها محاسبه شدند.
نتایج

آزمایش 1 (مرغهای 27 هفته):

هیچ اثری در غذای مادری برای تأثیر غذایی، وجود ریکتزCa و درجه بندی Ca وجود نداشت. هرچند وزن بدن با توجه به سطح ویتامین D3در غذای مادری افزایش یافت و خاکستر درشت نی هم دارای تاثیر درجه دوم بود. ریکتز کلسیم در 100% جوجه ها وجود داشت.
آزمایش 2 (مرغهای 41 هفته):

افزایش وزن بدن، جذب غذا و درصد خاکستر استخوان با افزایش ویتامین D3 در غذای مادر افزایش یافت. وجود ریکتز Ca در 100% مرغان مشاهده شد با اینکه ویتامین D3 غذای مادر افزایش داشت، هیچ تأثیری برای غذای مادری برای Ca پلاسما دیده نشد.
آزمایش 3 (مرغهای 29 هفته):

ارتباط معنی داری در ضریب رگرسیون براCD3 توسط MD3 در مورد وجود بیماری نرمی استخوان Ca دیده شد و انحنای پا در نقطه اتصال دیده شد. افزایش خطی در افزایش وزن بدن، خاکستر درشت نی وجود TD و کاهش وقوع ریکتز Ca با افزایش سطح ویتامین D3 غذای مادری جوجه ها دیده شد. کاهش خطی نرمی استخوان Ca در جوجه با افزایش ویتامین D3 در غذای مادر دیده شد. هرچند اثرات مهمی برای جیره¬ی غذایی مادر با توجه به افزایش وزن بدن، خاکستر استخوان یا TDدیده نشد.
افزایش خطی جذب غذایی و اثر غذایی با افزایش سطح ویتامین D3 در غذای جوجه ها دیده شد. میانگین جذب غذایی 14 ±315، 3 ± 333، 17 ± 342، 15 ± 383 و میانگین اثر غذایی 18% ± 584%، 2% ±712%، 3% ± 738% و 22% ±81% به ترتیب برای صفر، 100، 200 و IU/kg4000 ویتامین D3 در جیره ی غذایی جوجه بود.
آزمایش 4 (مرغهای 36 هفته):

ارتباط معنی دارای میان MD3 , CD3 برای هیچ کدام از مطالعات دیده نشد. وقتی رگرسیون ساده برای تأثیر اصلی CD3 استفاده شد، افزایش وزن بدن، خاکستر درشت نی و وجود TD ریکتزCa برای غذاهای دارای ویتامین D3 در غذای مادر ارتباط خطی داشت.
جذب غذا متأثر غذایی با افزایش ویتامین D3 در غذای جوجه بیشتر شد. به علاوه تأثیر غذایی حالت غیر خطی داشت. میانگین جذب غذایی 13±301، 3 ± 343، 12± 364،19 ± 449 و میانگین تأثیر غذایی 026/0 ±627/0، 012/0 ± 721/0، 023/0± 737/0، 013/0 ± 704/0 برای مصرف صفر، 100، 200، IU/kg 300 ویتامین D3 بود.
آزمایش 5 (مرغهای 45 هفته):

هیچ ارتباطی برای ضریب رگرسیون، CD3توسط MD3 مشاهده نشد و احتمال کمتر از 22% برای ملاکهای مورد مطالعه CD3
بررسی شد. وقتی رگرسیون ساده روی تأثیر بررسی شد، تأثیر خطی مثبت در افزایش وزن بدن و خاکستر درشت نی و اثر خطی منفی در وجود TD و نرمی استخوان Ca با افزایش D3 در جیره غذایی جوجه ها دیده شد. افزایش وزن بدن نشان داد ارتباط مثبتی میان ویتامین D3 در غذای جانور و افزایش بدن وجود دارد.
اثرات درجه دوم و خطی جذب غذا و تأثیر خطی تأثیر غذایی با افزایش ویتامین D3 در غذا دیده شد. میانگین جذب غذا 18±346، 7±400، 8±412، 13±462، 12±478، 16±511 و میانگین ارزش غذایی 011/0±699/0، 016/0± 797/0، 012/0±797/0، 017/0±809/0،121/0± برای مصرف صفر، 200، 400، 800، 1600، U/Kg3200 ویتامین D3 دیده شد.
آزمایش 6 (مرغهای 52 هفته):

معمولا جوجه های از تخم درآمده که ویتامین D3 زیادی مصرف کردند سنگین تر بودند. ارتباط زیادی میان ضریب رگرسیون MD3 , CD3 برای افزایش بدن دیده شد. این ارتباط نشان داد که سطوح متفاوت ویتامین D3 در جیره ی غذایی جوجه و مادر می تواند اثرات مختلفی روی افزایش وزن داشته باشد. ترکیب سطوح ویتامین D3 حاصل از حداکثر وزن بدن با استفاده از رگرسیون در غذا ی جوجه IU/kg 212 و در غذای مادر IU/kg2907 بود. خاکستر درشت نی همین الگو را دنبال می کرد و ارتباط CD3×MD3 چندان زیاد نبود، افزایش بدن، خاکستر استخوان، Ca پلاسما که افزایش یافته بود وجود و TD نرمی استخوان Ca و کاهش TD و نرمی استخوان Ca با مصرف D3 در غذای مادر دیده شد.
اثرات خطی و درجه دوم جذب غذا در راندمان غذایی با افزایش سطح ویتامین D3 درغذا همراه بود. میانگین جذب غذا 12±390، 4± 478، 6±521، 8 ±543، 8± 569،10 ± 585 و میانگین راندمان غذا هم 006/0± 732/0، 004/0± 733/0، 002/0 ± 785/0، 008/0 ±780/0، 005/0±780/0 و014/0 ±776/0 برای مصرف صفر ، 200، 400، 800، 1600 و IU/Kg 3200 ویتامین D3 بود.
نتایج تطبیقی حاصل از 6 آزمایش:

جوجه های آزمایش 2 وزن بدن بیشتر و جذب غذای بیشتری نسبت به جوجه های آزمایش 1 داشتند. خاکستر استخوانی کم و بالا بودن وجود ریکتز Ca در آزمایش 4 بیش از آزمایش 3 بود. افزایش وزن بدن و خاکستر استخوان کم و بودن TD وریکتز Ca در آزمایش 6 بیش از آزمایش 5 بود. معمولا جوجه هایی که از مرغهای مسن تر بودند افزایش وزن بیشتر نسبت به جوجه های مرغهای جوانتر در زمان مقایسه آزمایشات در یک طرح داشتند.
عموما جوجه های خارج شده از تخم مرغهای تخم گذار از نژاد گوشتی سطح ویتامین D3 بیشتری داشتند و افزایش وزن آنها بیش از جوجه هایی بود که ویتامین D3 کمتری مصرف می کردند. تأثیر غذای مادری بر افزایش وزن در آزمایشات 2، 4، 5و 6 و خاکستر استخوانی درشت نی در آزمایشات 2 و 6 دیده شد. اثرات مهم غذای مادری در آزمایشات 1 و 3 (جوجه های خارج شده از تخم از مادران 27 و 29 هفته سن) برای مطالعات روی ملاکها بررسی شد. وقتی 2 طرح مساوی (آزمایشات 1 و 3) برای جوجه های خارج شده از تخم مرغان 41 و 36 هفته (آزمایش 2 و 4) انجام شد اثرات جیره ی غذایی روی افزایش زن جوجه ها دیده شد.
در آزمایش های 5 و 6 وجود TD با افزایش سطح D3 در غذای جوجه ها افزایش یافت. در صورتیکه در آزمایش 3 و 4 نتیجه عکس بود و TDزیاد شد.TD و ریکتز Ca با افزایش D3 در غذای جوجه زیاد بود. در آزمایش 5 و 6 TD با مصرف Iu 3200 به ترتیب 5/7 و 7/6% بود. اعداد دیگری برای نرمی استخوان Ca به ترتیب 21 و 13% بود.
بحث:

نتایج کار نشان داد که سطح ویتامین D3 در غذای مادر روی بهبود وزن بدن جوجه ها اثر دارد. این نتایج مطابق با نظرات تبک و همکاران (1936) یا کریمینگ(1966) و ادوارد و همکاران (1955) است که روی جوجه های مرغان تخمگذار انجام دادند. در آزمایشات، آنها بهبودهایی را در وزن بدن جوجه¬های مرغابی که ویتامین D3 زیاد مصرف می کردند، دیدند.
افزایش سطح ویتامین D3 در غذای جوجه ها باعث افزایش وزن جوجه شد. افزایش خطی بدون افزایش وزن بدن توسط ادوراد و همکاران (2002) و کاسیم و ادوراد (2000) با استفاده از مصرف کم ویتامین D3دیده شده است (kg/IU 1200 غذا در سطح حداکثر) و مک کورماک و همکاران هم به آن (2004) پرداخته اند. هرچند این تحقیق متفاوت است ولی افزایش وزن بدن توسط چند محقق و استفاده از چند سطح ویتامین D3 در غذای جوجه در محیط بدون نورUV دیده شد. در این تحقیق اطلاعات نشان دادند که همه ی جوجه هایی که از یک سطح ویتامین D3 استفاده می کردند یکسان نبودند. جوجه هایی که ازمرغانی بودند که از یک سطح ویتامین D3 کمتری مصرف می کردند به سطوح مختلف D3 در غذای جوجه متفاوت از جوجه هایی از مرغانی بودند که ویتامین D3 کافی مصرف می کردند، پاسخ می دادند.
انتقال ویتامین D3 از مرغان به تخم ها در ارتباط با مقدار ویتامین D3 در غذاست. ماتیلا و همکاران (1999) افزایش خطی ویتامین Dحجم 25 هیدروکسی کولکلسی فرول را در زرده های تخم و افزایش ویتامین D3 را در غذای مرغ ها مشاهده کردند. در این تحقیق، سه سطح ویتامین D3 به مرغان تخمگذار داده شد. مقدار ویتامین D3 موجود در تخم های مرغان تخم گذار 6 هفته پس از مصرف آزمایشی غذا به مقدار4/1، 4/3 و gr100/ Mg 23 زرده تخم برای جیره های 6/26، 4/62 و Mg/kg 216 (به ترتیب) دیده شد. مقادیر بعدی 21 هیدروکسی کولکلسی فرول در زرده تخم مرغ 5/0، 1 و 5/1 میکروگرم در هر 100 گرم از زرده تخم بود.
عدم وجود تأثیر غذای مادری در آزمایشات 1 و 3 نشان می دهد که همه جوجه ها در زمان خارج شدن از تخم دارای ویتامین D یکسان هستند. در تحقیق انجام شده توسط آتنکیو و همکاران روی مرغان تخم گذار و جوجه های تولید شده، تأثیر سطح ویتامین D3 در جیره¬ی غذایی مرغان بر عملکرد مرغان قبل از سن 29 هفتگی دیده شد. تصور شده که مرغان در سن 29 هفتگی هنوز از تبدیل و انتقال D3 به تخم ها استفاده می کنند. وقتی تولید تخم ادامه دارد تأثیر ویتامین D3 دیده شد زیرا D3 از بدن مرغان وارد تخم ها با نسبت کمتر می شود. این نتایج نشان می دهد که جوجه هایی که در آزمایش 1 و 3 استفاده شده اند (از مرغان 27 و 29 هفته) معمولا تبدیل به ویتامین D3 بیشتری در کیسه ی زرده در روز اول نسبت به جوجه های آزمایشات 2 و 4 دارند.
بالاترین عملکرد جوجه های آزمایش 4 ( از مرغان تخمگذار 52 هفته ایی ) در مقایسه با جوجه های آزمایش 3 (از مرغان 43 هفته ایی) تولید تخم را در 52 هفته ایی کم می کند. در این تولید کم تخم، احتمالا مقدار انتقال D3 به تخم بیشتر است و جوجه های آزمایش 4 نسبت به جوجه های آزمایش 3، نسبت تبدیل D3 بیشتری دارند.
بر طبق برخی مطالعات گزارش شده، خاکستر درشت نی در آزمایشات 3،4،5 و 6 بدون رسیدن به حداکثر و با افزایش ویتامین D3 در غذای جوجه ها افزایش یافته است. خاکستر درشت نی یکی از ملاکهای اصلی برای افزایش سطوح ویتامین D3 در غذای جوجه است. همانند تحقیقات قبل که توسط مورفی و همکاران (1936) انجام شد و تبک و همکاران (1936)، گریمینگر(1966) و ادوارد (1966) هم به آن پرداخته اند سطح ویتامین D3 را در غذای مادر بررسی کرده و ارتباط مثبتی را با خاکستر استخوانی جوجه ها یافتند.
وجود رکتز 100% جوجه ها (آزمایش 1 و 2) نشان می دهد که متابولیسم ویتامین D هر غذای پایه وجود ندارد و محیط بدون نور UV بی تأثیر است. نقش ویتامین D3 در افزایش نرمی استخوان توسط لانگ و همکاران (1984) گزارش شده است. تأثیر غذای ماد ربر خاکستر درشت نفی و نرمی استخوان Ca برای جوجه ها در سرتاسر آزمایش بررسی شد.
همانند نتایج بدست آمد در این کار،TD توسط برخی از محققان معرفی شده است. ادوارد و همکاران (1992) دیدند که 52 و 40% از TDدر آزمایش 2 در محیط بدون نور UV در جوجه های که از 95/0% کلسیم تغذیه می کردند و IU 200 ویتامین D3 می خوردند TD کمتر شده است. الیوت و ادوارد (1994) دیدند که TD در سه دسته از جوجه های تخمگذار که از غذای مربوطه استفاده می کردند دیده شد. هرچند ضایعات در (n%)Athens Canadian Randombred و عدم وجود جوجه های سفید گلهورن (0%)Comb دیده شد. میشل و همکاران (1997) به آزمایش جوجه های انتخابی پرداختند و TD و سطوح مختلف ویتامین D3 در آنها بررسی شد. جوجه هایی که از IU/kg1600 تغذیه می کردند و توسط میشل و همکاران (1997) بررسی شدند به ترتیب دارای 83 و 33%، وTDو24 و13% نرمی استخوان برای جوجه های انتخابی برای TD بودند. الیوت و ادوارد (1997) دیدند که TD و دیکتز ca در جوجه های بزرگ شده در محیط بدون UV که از مقادیر مختلفی D3 استفاده می کردند بیشتر بود. جوجه هایی که از D3 بیشتر استفاده می کردند کاهش TD (50%) و نرمی استخوان Ca(7%) داشتند. فریت و والدروپ (2003) کاهش وجود TD و شدت تغذیه جوجه های تخمگذار را گزارش کردن و (1994) هم مصرف IU4000 ویتامین D3 را پیشنهاد کرد. مک کورمک و همکاران (2004) گزارش کردند که فرآورده ی غذایی ویتامین D3 IU/kg1000 مانع از TD در جوجه های 14 روزه ای شد که از 8/0% کلسیم و 25/0% فسفر یا 1% کلسیم و 5/0% استفاده می کردند ولی غذایی که دارای کمبود Ca P , نرمال بودند استفاده نمی شد و این امر باعث افزایش TD می شد. بیکر و همکاران (1998) در آزمایش روی محیط بدون نورUV نشان داد جوجه ها می توانند سطح بالای ویتامین D3 در غذا داشته باشند.
وجود TD کم در جوجه هایی که از ویتامین D3 استفاده می کردند می تواند در ارتباط با نسبت رشد ضعیف باشد. چند محقق به کاهش وقوع TD در جوجه هایی که رشد ضعیف داشتند نسبت به جوجه هایی که رشد زیاد داشتند پرداختند.
هیچکدام از مطالعات قبل به سطح تغذیه با D3 برای مرغانی که جوجه تولید می کردند نپرداخته بودند. NCR (1994) مقدار IU/kg300 ویتامین را برای مرغان تخمگذار سفید که هر روز 100 گرم غذا مصرف می کردند تعیین کردند. سطوح مشخص برای نژادهای تخمگذار در کتابهای و راهنماهای تجاری 500 تا IU3500 ویتامین D3 است. در این تحقیق، تصور شده که همه جوجه ها هر کیسه ی زرده ویتامین D3 ندارند زیرا آنها از مرغانی هستند که سطح تغذیه D3 مختلفی داشته اند. این متغیر جدید در این تحقیق مقایسه میان اثرات ویتامین D3 را در غذای جوجه در بین تحقیقات تغییر می دهد. ارزیابی تحقیق نشان می دهد که افزایش سطح ویتامین D3 در غذای مادری باعث افزایش وزن بدن جوجه می شود. نتایج تحقیقی همیشه از نظر آماری برای خاکستر استخوان درشت نی،TD ،ریکتز، Ca در آزمایشات مختلف روی جوجه ها مهم نیستند و این نشان می دهد که مرغان تخمگذار باید جوجه های سنگین تر و سالم تری تولید کنند و این میزان بیش از حداکثر تولید تخم در مرغان است و بیش از مقدار پیشنهادی (1994) یا اسکات و همکاران (1982) است. بویژه وقتی پرندگان در محیط های رشد کننده که دارای نور UV قابل اندازه گیری هستند.
منابع:

1)A/Atencio and.H/M/Ed wards /Jr and ?G Pest: March/20/2005 – Effect of vitamin D3 Dietary supplemenetation of Baroiler Breeder Hens on the Performance and Bone Abnormalities of the Progeny.
2) Abstract/ A.H/M/Edwards Jr and W . M Britton.1998.
The influence of Vitamin A on the utilizion and amelioration of Toxicity of chole Calcyfrol 1/25 – hydroxyl colecalcyfrol / and 1,25 dy hydroxy Cdecalafrol in yong broiler chiclcens (Sci 585 – 593).
3) Abstract/ Lec Waba M/F and K . D Roberson (2003). Effectivention of Tibia dyscondor plasia in Ross cockerels dependes on dietrany calcium /eve/ (Sci / 1769 – 1777)
 

hani20

عضو جدید
آرومابيوتيك آخرين راهكار مبارزه با سالمونلوز

آرومابيوتيك آخرين راهكار مبارزه با سالمونلوز

سالمونلا يكي از مهمترين عوامل بيماريزاي غذايي مي باشد كه باعثبروزبيماري دربسياري افراد در طول سال مي شود. معمولترين سروتيپ جدا شده S.typhimurium،S.enteritidis مي باشد كه اولي بيشتر در مصرف كنندگان گوشت مرغ ودومي در مصرف كنندگان گوشت خوك گزارش شده است. براي سالهاي متمادي انواع گوناگوني از آنتي بيوتيكها براي درمان و جلوگيري از بروزعفونت هاي معمو ل به صورت غذايي درطيوراستفاده مي شود.درعين حال بسياري ازباكتري ها(مثل سالمونلا ) در برابر يك يا چند نوع از اين آنتي بيوتيك ها مقاومت نشان مي دهند . اين مقاومت اثار مرگباري را براي هزاران انسان در طول سال داشته و باعث تحميل مخارج بالاي پزشكي و ضررهاي اقتصادي مي شود . به علاوه،ازديد گاه مصرف كنندگان،گوشت مي بايست ازعوامل بيماريزا و باقيمانده هاي آنتي بيوتيك عاري باشد. در نتيجه، تحقيقات بسوي جايگزيني يك عامل ممانعت كننده به جاي آنتي بيوتيك در غذا جهت كنترل عفونت هاي سالمونلايي ،سوق پيدا كرده است. دراين ميان شركت هاي دارويي يك جايگزين برپايه اسيدهاي چرب با زنجيره متوسط (Medium Chain Fatty Acids) را مورد بررسي قرارداده اند. MCFAها به صورت تجاري با نام آروما بيوتيك هاشناخته مي شوند. تحقيقات انجام گرفته بر روي طيورنشان داد كهMCFA ها جا يگزين هاي خوبي براي آنتي بيوتيك هاي محرك رشد مي باشند
براي اطمينان از تاثيرآروما بيوتيك ها برروي باكتري سالمونلا مطالعاتي به صورت in vivo بر روي خوك ها وطيور انجام گرفته. در مطالعات انجام گرفته بر روي خوك ها از سالمونلا تيفي موريوم براي آلوده كردن حيوانات استفاده شد.نتايج نشان داد كه آرمابيوتيك هادركنترل عفونت هاي سالمونلايي خوك بسيار موثر بوده اند و مطالعات آماري تفاوتهاي معني داري را بين داده هاي موجود نشان داد. در اين مقاله به بررسي تاثير آرومابيوتيك ها در كنترل عفونت هاي سالمو نلايي طيور مي پردازيم .

كنترل سالمونلوزدر طيور
ازاسيدهاي چرب با زنجيره كوتاه (اسيدفرميك،اسيداستيك،اسيدپروپيونيك واسيد بوتريك ) به طور معمول براي كنترل سالمونلا در صنعت طيور استفاده مي شود. با وجود اينكه اين مواد خروج مدفوعي سالمونلا را كاهش مي دهند ولي اثرات نا مطلوبي نيز دارند. مقاومت اسيدي سالمونلا تيفي موريوم با استفاده ازاسيدهاي چرب با زنجيره كوتاه افزايش مي يابد. از طرف ديگر استفاده از اسيد استيك و اسيد فرميك درمكمل غذايي طيور باعث افزايش قابليت كلوني شدن سالمونلا انتريتديس موجود در سكوم واندامهاي داخلي مي شود . اين بدان معني است كه در هنگام استفاده از اسيد هاي چرب با زنجيره كوتاه مي بايست گله را تحت مراقبت ويژه قرار داد. بعد از تماس عامل با اسيد هاي چرب با زنجيره كوتاه ، به نظر مي رسد كه با كتري هاي سالمونلا به طرف فضا هاي درون سلولي روده رانده مي شوند كه بدين ترتيب آزمايشات باكتريولوژيك انجام شده بر روي سواب كلوآك ونمونه هاي مدفوع مي تواند منفي باشد در حالي كه پرنده باكتري را در اندامهاي داخلي خود حمل مي كند .
حيوانات ناقل مي توانند باكتري را به صورت متناوب و در شرايط معيني دفع كرده و باعث آلودگي ساير حيوانات گله شوند. فعاليت ضد ميكروبي MCFAها در مقابل اسيد هاي چرب با زنجيره كوتاه بر روي باكتري هاي گرم منفي ، گرم مثبت و سالمونلا به طور مشخص، بسيار بيشتر است. در عين حال هنوز مشخص نشده بود كه آيا MCFAها بر روي قدرت تهاجمي سالمونلا اثري دارند يا خير در نتيجه در يك آزمايش تاثير آرومابيوتيك ها دركاهش ميزان سالمونلا انتريتديس درلوله گوارشي و چند اندام داخلي ديگر مورد ارزيابي قرار گرفت در اين آزمايش، جوجه هاي مخصوص عاري از پاتوژن را بطور تصادفي به دو گروه تقسيم كردند. از روزاز تخم درآمدن ، يك گروه غذاي حاوي آرومابيوتيك را دريافت كرده در حالي كه گروه دوم مكمل غذايي فاقد آروما بيوتيك را در يافت مي كرد. جوجه ها به صورت دهاني با3000 cfu سالمونلا انتريتيديس سويه 76Sa88درروزپنجم آلوده شدند.درروزششم سواب هاي كلواكي براي رديابي سالمونلا گرفته شد ودرروز هشتم نمونه ها يسكوم، كبد وطحال براي آناليرهاي باكتريايي جمع آوري شد.
نتايج سواب كلواك نشان داد كه استفاده از آرومابيوتيك ميزان دفع سالمونلا انترينيديس را كاهش داده است حتي جالبتر اينكه تعداد سالمونلا انتريتيديس ها دراندام هاي داخلي بعد از استفاده از آرومابيوتيك در مكمل غذايي پايين آمده بود (نمودار 1) . اين بدان معني است كه آرومابيوتيك
باعث كاهش قدرت تهاجمي سالمونلا هم مي شود . اين قابليت هاي كاهش قدرت تهاجمي غير وابسته به سروتيپ است.
نمودار1
تعداد جوجه هاي آلوده به تعداد كلني سالمونلا (ستونهاي رنگي( log cfu درهرگرم طحال بعداز آلودگي با سالمونلا انتريتديس سويه 76Sa88
مقابله با سالمونلا جاوا((S. java
برپايه اين اطلاعات، آرومابيوتيك ها براي حل مشكل سالمونلا جاوا مورد استفاده قرار گرفتند.امروزه درحدود 50%از سالمونلاهاي موجود درگله هاي جوجه گوشتي ازنوع سالمونلا جاوا مي باشد (در كشور هلند). اين ميزان بالا بدين دليل است كه درصورت آلودگي يك مكان به اين نوع سالمونلا رهايي از آن بسيار مشكل است.
سالمونلا جاوا به عنوان يك عامل زيان آور براي طيور مطرح نمي باشد ، در حالي كه از ديدگاه بهداشت عمومي ميزان وقوع و شدت علائم پايين است. با اين حال، مشكل اساسي افزايش روز افزون ميزان مقاومت به داروهاي ضد ميكروبي مي باشد. ميزان مقاومت بخصوص در مقابل داروهايي كه جهت درمان سالمونلوز انساني استفاده مي شود، افزايش يافته است.
در پاييز 2003 چهار مزرعه مرغ گوشتي در دوره هاي متوالي با بيماري سالمونلوز (سالمونلا جاوا وتيفي موريوم) درگير شده بودند. در اين مزارع آنتي بيوتيك محرك رشد آويلامايسين (avilamycine) با آرومابيوتيك جايگزين شد . 3نفر از4مزرعه دارحداكثر تلاش خود را براي پاكسازي و ضد عفوني مزرعه خود بر عليه سالمونلا انجام دادند. يكي از مزرعه داران، بجز استفاده از آرومابيوتيك، هيچ تلاش ديگري جهت مبارزه با سالمونلا انجام نداد كه آن هم به دليل موقعيت اقتصادي وي بود .
تعداد كلوني سالمونلابا استفاده از شمارش باكتري هاي محتويات سكوم مورد بررسي قرار گرفت.به علاوه، اطلاعات تكنيكي جمع آوري شده را با عملكرد 2 دوره قبلي همان گله كه از آنتي بيوتيك محرك رشد استفاده مي كرده ، مقايسه شد.
فاكتورهاي عملكردي در جدول 1 به صورت خلاصه آمده است. به طور مشخص ثابت شد كه آرومابيوتيك بر روي وزن گيري روزانه و ضريب تبديل غذايي تاثير مثبت داشته وباعث كاهش ميزان مرگ ومير مي شود.
جدول (1)
فاكتور هاي عملكردي جوجه هاي گوشتي تغذيه شده با آنتي بيوتيك هاي محرك رشد در برابر استفاده از آرومابيوتيك
غذا + آنتي بيوتيك محرك رشد
غذا + آرومابيوتيك
تعداد جوجه ها
785000
779000
متوسط وزن بدن(گرم)
2058
2118
سن(روز)
20/40
70/39
ميزان وزن گيري روزانه
10/51
40/53
ضريب تبديل غذايي 1500g
524/1
459/1
ميزان مرگ ومير
50/6
00/4
استفاده از آروما بيوتيك در طول 2 دوره متوالي باعث ريشه كني كامل سالمونلا در سه مزرعه شد (جدول 2). در مزرعه چهارم كه فقط از آرومابيوتيك سود مي جست، با 2و3 دوره استفاده از آرومابيوتيك به ترتيب ، 33% و66% سالن ها عاري از سالمونلا جاوا شده بودند. در طول اولين دوره ، آرومابيوتيك فشار عفونت را پايين مي آورد. اين موضوع دردوره هاي دوم وسوم نيزادامه مي يابد وباعث ايجاد گله هاي عاري از سالمونلا مي شود.

جدول 2
نتايج استفاده ميداني از آرومابيوتيك در هلند
مزرعه
بهداشت
تاريخچه
آرومابيوتيك
دوره 1
دوره 2
دوره 3
1
+ +
S.java+
- S %80
- S %100
- S %100
2
+ +
S.java+
- S %50
- S %100
- S %100
3
+ +
S.typhymurium+
- S %100
- S %100
4
-
S.java+
- S %33
- S %33
- S %67

امروزه از آرومابيوتيك در بسياري از مزارع استفاده مي شود ونتايج شگفت انگيزي در ريشه كني سالمونلا داشته است.
پر واضح است كه موفقيت برنامه هاي كنترلي سالمونلا فقط وابسته به استفاده از يك حربه كنترلي خاص نمي باشد و هرچه راهكارهاي بيشتري در اين ميان استفاده شود موفقيت بيشتري بدست خواهد آمد.
استفاده از آرومابيوتيك در گله هاي طيور يك راهكار كمكي جهت مقابله با سالمونلا مي باشد.خاطرنشان مي شود كه استفاده ازآرومابيوتيك به همراه رعايت اصول بهداشتي واعمال معيارهاي كنترلي يك راهكار بسيار موثر در كنترل سالمونلوز در طيور پرورشي مي باشد.

مرجع:1-مجلهWorld Poultry special salmonella & campylobacter,may 2005
 

hani20

عضو جدید
سموم قارچی و تاثیر آن بر بهداشت و کیفیت خوراک دام و طیور

سموم قارچی و تاثیر آن بر بهداشت و کیفیت خوراک دام و طیور

دکتر رسول موحدنژاد-اداره کل دامپزشکی استان فارس یکی از اصول مهم در جهت کنترل بیماری ها، بهداشت و کنترل آلودگی های خوراک دام و طیور می باشد. زیرا بیشترین اقلام ورودی به مزارع پرورش دام و طیور را تشکیل می دهند و می توانند به صورت مستقیم در حیوان ایجاد بیماری نمایند و یا باعث ایجاد زمینه مناسب برای بروز بیماری های دیگر در حیوان گردند. همچنین می تواند با ایجاد آلودگی در چرخه تولید غذای انسان، باعث ایجاد بیماری در انسان گردند. بطور خلاصه جهت تولید غذای سالم برای انسان، باید عوامل بیماری زا را از ابتدای چرخه تولید غذا، یعنی از خوراک دام و طیور، کنترل کرد. مایکوتوکسین ها ترکیباتی با ساختمانهای شیمیایی متفاوت با وزن مولکولی کوچک می باشند که متابولیت ثانویه کپک ها و قارچها هستند که بر روی محصولات کشاورزی قبل یا بعد از برداشت،طی حمل ونقل و نگهداری رشد می کنند. . در قارچها و سایر ارگانیسم ها متابولیتهای اولیه ترکیباتی هستند که جهت رشد و تکثیر ضروری می باشند و متابولیت های ثانویه در انتهای فاز لگاریتمی رشد تشکیل می شوند و اهمیت آشکاری در رشد و یا متابولیسم ارگانیسم ندارند. بطور معمول این ترکیبات زمانی تشکیل می شوند که مقادیر زیادی از پیش ساز های متابولیکی اولیه نظیر اسیدهای امینه، استات، پیرووات و غیره تجمع یابند. در واقع سنتز مایکو توکسین ها توسط قارچ روشی است که از طریق آن، ترکیبات پیش ساز مازاد بر نیاز متابولیکی ، کاهش می یابد. حدود 200 هزار گونه کپک و قارچ شناخته شده است که اکثر آنها برای انسان مفید است زیرا در تولید نان، آنتی بیوتیک ها و ..... به کار می روند اما بیش از 200 گونه اثرات مضرخود را بر روی انسان و دام نشان داده است. اثرات مضر مایکوتوکسین ها بر روی سلامتی انسان و دام حدود بیش از 80 سال است که شناخته شده است اما مطالعه روی مایکوتوکسین های مولد بیماری از سال 1960 زمانی که یک مولکول سم از آسپرژیلوس فلاووس استخراج گردیدشروع شد. تشکیل مایکوتوکسین ها یک مشکل جهانی محسوب می شود و مطابق با آمار سازمان کشاورزی و غذای سازمان ملل متحد تقریبا" 25 درصد دانه های زراعی جهان آلوده به مایکوتوکسین ها هستند و طبق گزارش WHO مایکوتوکسین ها به ویژه آفلاتوکسین یکی از عوامل موثر در بروز بیماریهای ناشی از غذا گزارش شده اند. نظر به اهمیت مایکوتوکسین ها در غذای انسان، استانداردهای بین المللی برای حد مجاز آنها در مواد غذایی از جمله خشکبار تعیین شده است که برای حمایت از حقوق مصرف کنندگان و حضور در بازارهای جهانی،تولید کنندگان را ملزم به رعایت آن می کند. تاریخچه: در سال ۱۹۶۰ بیش از صد هزار بوقلمون جوان در کشور انگلیس در اثر یک بیماری جدید تحت عنوان بیماری TURKEY X در عرض چند ماه ا زبین رفتند. محققین پس ار مطالعات وبررسیهای دقیق دریافتند که بیماری تنها محدود به بوقلمون نشده ودر جوجه اردکها وبلدرچین های جوان منجر به تلفات سنگینی شده است، همچنین به این نتیجه رسیدندکه عامل بیماری از طریق تغذیه با بادام زمینی برزیلی به طیور مزبور منتقل وباعث مرگ ومیر آنها شده است. سرانجام بعد از آزمایشات متعددمشخص گردید که خوراک مورد نظر بر اثر آلودگی با نوعی سم که منشا قارچی دارد باعث تلفات طیور گردیده لذا در سال ۱۹۶۱ قارچ تولیدکننده بیماری را ASPERGILUS .FLAVUS وسم حاصله را AFLATOXIN نامگذاری کردند. کشف این سموم موجب شد که مسئولین امر به زیانهای حاصله از سموم قارچی به عنوان عامل آلوده کننده مواد غذائی وایجاد بیماری وحتی مرگ در انسان وحیوانات توجه بیشتری بنمایند. سال ۱۹۸۲ بیماری مزبور در کشور کنیا مشاهده گردید. در سال ۱۹۸۳ AUTRUP وهمکاران برای اندازه گیری افلاتوکسین در ادرار از روش SYNCHRONOUS FLURECENCE SPECTROSCOPY استفاده کردند. در پائیز ۱۹۷۴ بیماری افلاتوکسیکوزیس در دو ایالت شمالی و۱۵۰ روستای کشور هند اتفاق افتاد که در این همه گیری ۳۹۷ نفر بیمار شدند که از این تعداد ۱۰۸ نفر جان باختند. در سال ۱۹۸۶ WILD وهمکاران روشهای ارزیابی سیستم ایمنی راکه دارای حساسیت قابل توجهی است ،برای تعیین میزان افلاتوکسین در مایعات بدن انسان بکار بردند . درسال ۱۹۸۸ IARC افلاتوکسین B1 را در لیست مواد سرطانزای انسانی قرار داد . براساس گزارشات سازمان غذا وکشاورزی سازمان ملل متحد (FAO) هرساله میلیونها تن مواد غذائی در اثر آلودگی با مایکوتوکسین ها ازبین می رود لذا در سال ۱۹۸۸ برنامه ریزیها ی زیادی همراه با کارگاههای آموزشی برای کنترل بهداشتی مواد غذائی در سرتاسر دنیا صورت گرفت. از سال ۱۹۹۰ روش TLC به عنوان یکی از روشهای متداول جداسازی افلاتوکسین مورد توجه بوده وبه منظور تشخیص وتعیین مقادیر کمی افلاتوکسین به کاررفته است .در این روش میزان سم بر حسب NG/G گزارش می شود. آگاهی و وقوف نسبت به سایر انواع مایکوتوکسین ها از اوایل دهه 1990 شروع گردید که بسیاری از این مایکوتوکسین ها، سمی تر از آفلاتوکسین ها هستند. ثابت گردیده است که 95 % انواع خوراک ها، بیشتر از یک نوع مایکوتوکسین را در خود دارند مایکوتوکسین ها: مایکوتوکسین هایی که در حد بالا می توانند در مواد غذایی یافت شوند توسط 5 نوع قارچ تولید می شوند که عبارتند از: 1- سموم آسپرژیلوس: آفلاتوکسین های G,B و M اکراتوکسین A ، استریگماتوسیستین و اسید سیکلوپیازونیک 2 -سموم فوزاریوم: داکسی نیوالنول ( DON )، نیوالنول( NIV )، زوالنون( ZON )، تی - 2 توکسین، فوماتیزین، مونی لی فورمین و دی استوکسی سیرپنول( DA5 ) 3-سموم پنی سیلیوم: اکراتوکسین A ،پانولین، سیترینین، پنیترم A و اسید پیازونیک 4- سموم آلترناریا: اسید پیازونیک، آلترنایول و آلترنایول متیل اتر 5- سموم کلاوی سپس: ارگوت تعداد بسیار زیادی از کپکها ترکیبات سمی بنام مایکو توکسین ها تولید می کنند. در در بین مایکو توکسین ها ، 14 نوع سرطانزا وجود دارد که در این میان آفلا توکسین ها از نظرقدرت سرطانزایی قویتر از سایرین می باشند. دو جنس عمده و اصلی تولید کننده سموم قارچی عبارتند از: آسپرژیلوس و فوزاریوم. عوامل مختلفی بر تولید سموم قارچی توسط قارچ ها تأ ثیرگذارند که از آن جمله رطوبت، درجه حرارت و رشد همزمان سایر میکروب ها می باشند. از میان سموم قارچی شناخته شده، آفلاتوکسین ها عموماً توسط آسپرژیلوس فلاووس تولید می شود. آفلا توکسین ها توسط دو کپک آسپرژیلوس فلاووس و آسپرژیلوس پارازیتیکوس تولید می شوند. آفلا توکسین ها انواع مختلفی دارند که شامل آفلا توکسین B1, B2 G1, G2, M1, M2 و مشتقات آنها که آفلاتوکسین B1 قویترین نوع آن می باشد. باز تاب نور این شش توکسین در نور ماورائ بنفش بصورت زیر میباشد:
B1 B2 G1 G2 M1 M2
آبی آبی سبز سبز، آبی آبی آبی ، بنفش
آفلا توکسین ها در طیف وسیعی از مواد غذایی نظیر خوراک دام و طیور، شیر، آرد گندم ، آرد سویا، کشمش، پنیر، ماست، سوسیس های تخمیری، گوشت های عمل آوری شده و ... مشاهده شده است. در صورت کپک زدگی خوراک دام و تولید آفلاتوکسین B1 در آن ، مشتق هیدروکسی آن یعنی آفلاتوکسین M1 در شیر مشاهده می شود که همانند Af B1 اثرات هپاتو توکسینی و سرطان زایی دارد البته باید ذکر شود که محققین مختلف وجود آفلا توکسین های M1,M2 را در شیر گزارش کرده اند که همگی آنها مشتقات آفلا توکسین های B1,B2 می باشند. اما مهمترین آفلا توکسینی که در شیر وفراورده های لبنی وجود دارد نوع M1 می باشد. در مورد حداکثر مقدار مجاز AFB1 وAFM1 در کشورهای مختلف قوانین متنوعی وجود دارد، اما به طور معمول حداکثر مقدار مجاز AFB1 را در خوراک دام ppb20-10 در نظر می گیرند. مطالعات مختلف نشان داده اند که میزان تولید AFM1 در شیر چیزی حدود 1-2 درصد میزان AFB1 درخوراک دام میباشد. بنابراین در بسیاری از کشورها مقدار مجاز AFM1 رادر شیر ppb05/0تعیین می کنند. با توجه به این که در کشورهای درحال توسعه،ازجمله ایران، حجم قابل توجهی از خوراک دام آلوده به کپک ودر نتیجه آفلا توکسین های متنوع می باشد وجود AFM1 درشیر دام ها امری طبیعی میباشد، حتی در کشورهای توسعه یافته نظیر آمریکا نیز گاهی اوقات شیوع گسترده AFM1 را درشیرهای تولیدی می توان دید.درمورد نحوه اثرات سرطان زایی آفلا توکسین ها مطالعات متعددی توسط محققین مختلف انجام شده است واکثرمحققین بر این عقیده اند که آفلا توکسین ها بخصوص نوع B1 که قویترین وسمی ترین نوع نیز هست از طریق اتصال به مولکول هایDNA سلول و ایجاد جهش های نقطه ای در آن و اختلال در سنتز DNA اثر خود را می گذارند. البته به جز اسیدهای نوکلئیک، سایر ماکرو مولکولهای سلولی نیز ممکن است تحت تاثیر آفلاتوکسین ها قرار گیرند. مشخص شده است که تغییرات آنتی اکسیدانی butylated Hydroxyanisole) ) BHAو hydroxytoluene) butylated )BHT قادرند خاصیت جهش زایی AFB1 را به میزان دو برابر افزایش دهند. همچنین ثابت شده است که سمیت آفلا توکسین در حیوانات جوان وجنس نر بیشتر است. روشهای مختلفی براي اندازه گیری مقدار آفلاتوکسین در خوراک دام و مواد غذایی وجود دارد ، ازجمله: (HPLC, TLC, RIA, ELISA, EIA) والبته بایستی توجه داشت که در هر کشوری با توجه به امکانات موجود بایستی سعی شود که از دقیقترین وارزانترین روش جهت اندازه گیری این سموم خطرناک استفاده شود وسپس با مشخص کردن میزان تقریبی سموم در مواد غذایی مختلف به خصوص خوراک دام، حد مجازی برای آن تعریف شود. اثرات سم آفلاتوکسین در بهداشت وسلامتی انسان وحیوان: انسان بوسیله مصرف غذاهای آلوده در اثر رشد قارچها درمعرض خطرات ناشی ازسم قرار گرفته وچون جلوگیری از رشد قارچها در مواد غذائی آسان نیست بنابراین پیشگیری از بیماریهای قارچی در انسان وحیوان مشکل می باشد. در بعضی از کشورهای جهان مانند تایوان ،اوگانداوهندوستان مواردی از بروز افلاتوکسیکوزیس انسانی در اثر مصرف غذاهای آلوده ،گزارش شده است امادر کشورهای توسعه یافته به دلیل وجود سیستم های کنترلی دقیق ،فروش مواد غذائی آلوده ممنوع بوده وبیماری به ندرت مشاهده می شود. علائم بالینی مشاهده شده در انسان شامل : در سال 1988 آژانس بین المللی تحقیق بر روی سرطان، آفلاتوکسینB1 که یکی از شایع ترین سموم تولید شده توسط قارچ آسپرژیلوس می باشد را در لیست عوامل سرطان زای انسان قرار داد. ضررهای ناشی از مصرف آفلاتوکسین ها در انسان، از جمله محرز بودن نقش آفلاتوکسینB1 در وقوع سرطان و مقاوم بودن آفلاتوکسینM1 موجود در شیر، حتی در برابر استرلیزاسیون و پاستوریزاسیون، ضرورت چاره اندیشی در خصوص کنترل سموم قارچی خصوصاً آفلاتوکسین ها را صد چندان می کند. استفراغ ، دردناحیه شکم ،ضایعات حاد کبدمثل FATTY CHANGE، ادم ریوی ،لرزش عضلانی ،کوما،تشنج ومرگ همراه با ادم مغز ودرگیری اندامهائی نظیر کبد ،کلیه هاوقلب می باشد.افلاتوکسین 1 B از عوامل تراتوژنیک موتاژنیک وسرطانزای انسانی است. اگر انسان روزانه برای مدت طولانی کمتر از ۱۰ میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن افلاتوکسین B1 دریافت نماید به عوارض زود گذر وموقتی مبتلا می شوداما چنانچه این میزان به ۵۰ میکروگرم برسد اثرات بالینی مهمی رخ خواهد داد وتظاهرات اپیدمیولوژیکی اتفاق می افتد. مطالعات انجام شده در آسیاوآفریقا نشان می دهد که جیره های غذائی حاوی افلاتوکسین از عوامل ایجاد سرطان کبددر انسان هستند بنابراین محققین بیمارستانهاومراکز درمانی سراسر جهان در جستجووتلاش برای مشخص نمودن علل سرطان کبد می باشند. آنها پس از بررسهای زیادی پی برده اند که افرادی که در معرض فاکتورهای خطر مانند هپاتیت ،سیروز کبدی ،افلاتوکسین ها،پیری وعوامل ارثی قرار دارند احتمال ابتلا به سرطان کبد درآنها بیشتر است. فاکتورهای خطر عواملی هستند که شانس ابتلا انسان را به یک بیماری افزایش می دهند. علائم بالینی مشاهده شده در حیوانات شامل: توکسین های موجود در غذای دام و طیور با مکانیزم های متعددی باعث ایجاد ناراحتی های مختلف می گردند. ازجمله با تداخل در چرخه تولید انرژی در سلول، باعث ایجاد مرگ سلولی می شوند. همچنین می توانند باعث تداخل در سوخت و ساز کربوهیدرات هاو چربی ها شوند و یا با تداخل در اسیدهای نوکلئیک سلول، باعث عدم تولید پروتئین های مورد نیاز سلول شوند و به این ترتیب عوارض مختلفی از جمله ایجاد سرطان، ایجاد ناقص الخلقه زائی، نفروز کلیوی، نکروز بافت کبد، عوارض عصبی، تداخل در پروسه خون سازی و کاهش فعالیت سیستم ایمنی را باعث گردند. حیوانات مصرف کننده سموم قارچی به علت اختلال حاصله در دستگاه ایمنی، بیشتر به بیماری های گوناگون مبتلا می شوند و عموماً شناسائی نقش این سموم در روند بیماری های ایجاد شده در خفای سایر عوامل مربوط به وقوع بیماری، بسیار مشکل می باشد. بیشتر تحقیقات، موید تأثیر سموم قارچی بر ایمنی سلولی می باشند هرچند تأ ثیر آنها بر ایمنی هومورال، نفی نگردیده است. معمولاً حیوانات جوان، بیشتر در مقابل آسیب های ناشی از این ترکیبات قراردارند که با ظهور علائمی همچون اختلالات گوارشی، کم خونی، زردی، کاهش غذای مصرفی و بهره وری، خود را نشان می دهد. اختلال در دستگاه گوارش ،جلوگیری از فعالیت سیستم ایمنی ،کاهش تولید مثل ، افزایش ضریب تبدیل غذا ،کاهش شیر وتخم مرغ ،کم خونی ،یرقان وکاهش رشد می باشد. ایجاد سرطان توسط افلاتوکسین به طور گسترده مورد مطالعه قرار گرفته است وکبد اندام اصلی است که در بیشتر گونه ها آسیب می بیند . نتایج حاصله از این مطالعات حاکی از آن است که افلاتوکسین های 1 B ،M1،G2 باعث ایجاد انواع سرطان در گونه های مختلف حیوانات می شوند. در حیواناتی که تحت تاثیر افلاتوکسین قرار گرفته اند،اشتها کم شده، تلفات ناشی از این سموم قابل مشاهده است .در حالیکه علائم بالینی در گوساله وگاوها وقتی ظاهر می شودکه به ترتیب میزان PPB 150 و PPB ۶۰۰ افلاتوکسین را دریافت کرده باشند. در شکل حاد بیماری علائمی نظیر بی حالی ،درد ناحیه شکم ،اسهال ، RECTAL PROLAPSE وسرانجام مرگ مشاهده میشود . در شکل مزمن علاوه بر ضایعات کبدی ،کاهش رشد ،کاهش راندمان تغذیه ،ضایعات کلیوی ،اختلال در متابولیسم پروتئین هاوچربی ها دیده شده است آفلاتوکسین ها می توانند نکروز حاد ،سیروز وتومورهای کبدی ، را در گونه های مختلف حیوانی ایجاد کنند به عنوان مثال افلاتوکسین B1 در بسیاری از گونه ها شامل پستانداران ،پرندگان ، ماهیها جوندگان سرطانزا می باشد. براساس تحقیقات بعمل آمده LD50 سم برای اکثر گونه ها MG/KG ۱۰ - 5 گزارش شده است .افلاتوکسین ها در کبد حیوانات متابولیزشده وغلظت زیاد آن می تواند باعث بیماریهای کبدوسرانجام مرگ حیوان شود.امادر غلظتهای کم می تواند عوارض گوناگونی مانند ایجاد نواقص مادرزادی ،خونریزی در عضلات وکاهش فعالیتهای سیستم ایمنی را در بر داشته باشد. در تابستان به دلیل گرما، رطوبت و عفونت ناشی از حشرات و یا در مناطق بی نهایت سرد که تفاوت درجه دما در روز و شب به مثبت و منفی هشت می رسد، به دلیل برخی از اختلالات متابولیسمی، تغذیه نامناسب شروع می گردد که باعث بالاتر رفتن مرگ و میر حیوانات، بالاتر از حد متوسط میگردد و چون حیوانات به این شرایط عادت ندارند، مدفوع آنان سفت یا اسهالی می گردد که منجر به سقط جنین، کاهش تولید تخم مرغ یا شیر و آلودگی به توکسین های تولید شده توسط قارچ ها می گردد. به دنبال آن تغذیه ضعیف انجام می گیرد، اختلالاتی در متابولیسم و تولید مثل جانور رخ می دهد و مرگ و میر زیاد می شود. اندام ها صدمه می بینند، تومور ظهور می کند، کبد، کلیه، پانکراس و غدد لنفاوی آسیب دیده و جهاز هاضمه نکروزی می شود و دهان حیوان زخم بر می دارد. تولید تخم مرغ و شیر پائین آمده و آلودگی سرایت می کند. توکسین های تولید شده توسط قارچ ها می توانند به صورت مستقیم باعث ایجاد بیماری در دام و پرنده گردند و به صورت حاد عوارض بیماری را می توان مشاهده کرد و یا می توانند با کاهش فعالیت سیستم ایمنی، دام و طیور را نسبت به عوامل بیماری زا حساس کنند و یا از طریق وارد شدن به چرخه غذای انسان از طریق شیر، گوشت و تخم مرغ، باعث ایجاد خطر برای سلامت انسان گردند. تأثیرات آفلاتوکسین ها بر حیوانات بسته به غلظت و طول مدت تماس و گونه نژاد و جیره، متفاوت خواهد بود. مقادیر بالای این سموم کشنده و مقادیر متوسط آن مسمومیت مزمن و تماس مکرر و مداوم با مقادیر پائین آن، می تواند به بروز سرطان کبد، منجر گردد. از میان سموم قارچی، آفلاتوکسین ها به واسطه گستردگی فراوان در طیف وسیعی از غذاها و خاصیت بالقوه سرطان زائی در انسان، بیشترین توجه را به سوی خود جلب نموده اند. آفلاتوکسیکوز حاد در گاو کاملاً شناخته شده است و علائم درمانگاهی از جمله کاهش اشتها،کاهش شدید تولید شیر،کاهش وزن و آسیب های کبدی را بروز می دهد. همچنین آفلاتوکسیکوز مزمن در گاوهای شیری و گوشتی باعث کاهش بهره وری جیره، تضعیف ایمنی و کاهش توان تولید مثل می گردد که اثرات اقتصادی زیان باری را به همراه دارد. لازم به ذکر است که آفلاتوکسین مصرفی در گاوهای شیری از طریق شیر حیوانات دفع می شود. آفلاتوکسیکوز در طیور آفلاتوکسیکوز در طیور، ضررهای اقتصادی فراوانی به همراه دارد و علایم درمانگاهی آن شامل بی اشتهائی، کاهش وزن گیری، کاهش تولید تخم مرغ، خونریزی، تلفات جنین ها و افزایش حساسیت در برابر عوامل استرس زا ی محیطی و میکروبی می باشد. آفلاتوکسیکوز در جوجه های گوشتی عمدتاً به شکل مزمن بروز کرده و باعث تأخیر در رشد، کاهش وزن بدن، افزایش ضریب تبدیل غذائی، فلجی و لنگش می گردد. مسمومیت با آفلاتوکسین در مرغ های تخم گذار و مرغ های مادر همیشه با علایمی مثل کاهش تولید، کاهش اندازه و وزن تخم مرغ و کاهش مصرف غذا، همراه می باشد. همچنین در مرغ های مادر، شاهد کاهش تفریخ تخم مرغ ها خواهیم بود. به دنبال مسمومیت با آفلاتوکسین، کبد متورم و رنگ پریده و کلیه ها متورم و پرخون به نظر می رسند. تیموس و بورس تحلیل رفته و خونریزی نیز بر روی عضلات ران دیده می شود. همچنین میزان کلسترول، گلوکز، کلسیم، فسفر و آهن خون نیز کاهش خواهد یافت. در پرندگان، اقدام برای آمیزش ممکن است پس از خوردن حتی مقدار متعارف از توکسن دچار اختلال گردد. سموم قارچی و متابولیت های آن وارد تخم مرغ می شود که در این صورت در واحدهای مادر روی توانائی تفریخ اثر منفی می گذارد. در چنین مواقعی به نظر می رسد که انگار تخم مرغ ها بدون نطفه بوده اند. مصرف جیره آلوده به سموم قارچی در طیور، منجر به سندرم هموراژیک و تأثیر بر خونسازی گردیده که این سندرم با وقوع ضایعات هموراژیک گسترده در اندام های حیاتی و عضلات بروز می نماید. رنگ زرده تخم مرغ و پوست، تحت تأثیر هایپوکاروتینوئیدهای تولید شده از توکسین ها می باشند. آفلاتوکسین ها همچنین سبب کاهش فعالیت های بسیاری از آنزیم های مهم در هضم نشاسته، پروتئین، چربی و اسیدهای نوکلئیک در طیور گوشتی می گردد. کاهش فعالیت آنزیم های آمیلاز، تریپسین، لیپاز ،RNA آز و DNAآز ، به سوء هاظمه در طیور منجر می گردد. همچنین ثابت گردیده که ترکیب توکسین ها در سطوح مسمومیت پائین، می تواند سمی تر از یک سم تنها در درصد بالای مسمومیت باشد. مایکوتوکسین ها منجر به تضعیف سیستم ایمنی بدن گردیده و مسائل ثانویه از قبیل کاهش اثردهی واکسن ها و تضعیف حیوان در مقابله با باکتری هایی مثل سالمونلا و ائی – کلای و غیره می گردند. تغییرات در درجه حرارت، رطوبت، اکسیژن و وجود مواد غذائی باعث افزایش مایکوتوکسین ها می گردند. فوزاریوم ها از دسته قارچ های ساپروفیت موجود در طبیعت می باشند که توانائی رشد و تولید انواع توکسین را بر روی غذاهای انسانی و حیوانی به خوبی دارا می باشند. توکسین های تولیدی توسط فوزاریوم ها، اغلب به صورت مایکوتوکسین های ترایکوتسنی ( trichotecene poisoning ) و غیر ترایکوتسنی دسته بندی می شوند. ترایکوتسن ها عمدتاً سبب ایجاد نکروز و خونریزی در دستگاه گوارش، وقوع روندهای رزاسیون در مغز استخوان و طحال و نیز تغییراتی در اندام های تناسلی و تضعیف سیستم ایمنی، می گردند. در حیوانات، مصرف جیره های آلوده به این توکسین ها منجر به پائین آمدن دامنه رشد، اختلالات سیستم عصبی، تحریک دستگاه گوارش و خونریزی مشخص می شود. همچنین نازائی در برخی حیوانات گزارش شده است. میزان مصرف کم آنها در طولانی مدت، تضعیف سیستم ایمنی میزبان را به همراه دارد. حضور فوزاریوم های توکسین زا در دانه های ذرت استان های مختلف ایران به اثبات رسیده است. در حال حاظر درایران، جیره های دام و طیور در معرض آلودگی جدی با این توکسین ها می باشند. زیانهای اقتصادی ناشی از آلوده شدن مواد غذائی وخوراک دام وطیور به افلاتوکسین ها زیانهای اقتصادی ناشی از آلوده شدن مواد غذائی وخوراک دام وطیور به افلاتوکسین ها شامل حسارات اقتصادی وارده به صنعت دامپروری ،تلفات دام وطیور ،زیانهای وارده به محصولات کشاورزی ،شیوع بیماریهای دامی در دامداریها ومرغداریها ،ضعیف شدن سیستم ایمنی دامها ،کاهش رشد وتولید ،افزایش ضریب تبدیل مواد غذائی ،هزینه های برنامه ریزی جهت کاهش خطرات می گردد. تأثیر سموم قارچی بر حیوانات بیشتر جنبه اقتصادی دارد که شامل کاهش بهره وری تولید، کاهش میزان وزن گیری، کاهش قابلیت بهره وری جیره، کاهش تولید شیر و تخم مرغ و افزایش موارد وقوع بیماری ها به علت تضعیف سیستم ایمنی و صدمات جدی بر اندام های حیاتی بدن و اختلال در کارکرد دستگاه تناسلی و همچنین سرطان زائی به همراه سایر اثرات نامطلوب احتمالی می باشد سالیانه یک چهارم محصولات تولید شده، تحت تأثیر سموم قارچی قرار می گیرند. ضررهای ناشی از این سموم تنها به کاهش در تولید محصولات دامی و کشاورزی خلاصه نمی شود بلکه با توجه به هزینه اجرای برنامه های کنترلی مربوط به سموم قارچی، هزینه های عمومی کلانی را بر جامعه تحمیل می کنند براساس گزارشات سازمان FAO سالیانه ۲۰% از محصولات غذائی تولید شده در دنیا توسط سموم قارچی آلوده می شوند که در این آلودگی افلاتوکسین ها سهم بیشتری نسبت به سایر سموم دارند .همچنین میزان زیانهای ناشی از حذف مواد غذائی آلوده وخسارات وارده به محصولات کشاورزی آمریکا در هر سال ۱۰۰میلیون دلار اعلام شده است. بر طبق بررسیهای بعمل آمده توسط CDC ( CENTER DISEASE CONTROL ) و FDA ۱۴-۳ درصد از جمعیت آمریکاسالیانه به مسمومیت غذائی مبتلا می شوند که از این تعداد تقریبا ۹۰۰۰نفر در سال در اثر مایکوتوکسین ها وباقیمانده های داروئی ،مواد شیمیائی کشاورزی وهورمونهای از بین می روند. بنابر آنچه ذکر گردید در حال حاضر پیشگیری وخنثی کردن این سموم در خوراک دام وانسان از مسائل مهمی است که صنایع غذائی دنیا باآن روبرو است وبایستی جهت حفظ بهداشت وسلامتی افراد جامعه با برنامه ریزیهای دقیق نسبت به حذف آنها از مواد غذائی اقدام نمود. روشهای خنثی سازی افلاتوکسین: برای خنثی کردن ویا کاهش میزان سم افلاتوکسین روشهایی زیر پیشنهاد گردیده است.
1-جداسازی فیزیکی
2-غیر فعال کردن توسط حرارت
3-پرتونگاری
4- استخراج توسط حلال
5-جذب از محلول
6- غیر فعال کردن توسط میکربها
7-تخمیر
ازبین روشهای یاد شده ،روشهای شیمیائی به عنوان استراتژی اصلی جهت خنثی سازی به کار می رود. مواد مختلف شیمیائی جهت غیر فعال کردن افلاتوکسین مورد آزمایش قرار گرفته اند.محققین پس از بررسی ومطالعه به این نتیجه رسیده اند که بیشترین مواد به دلیل ایجاد باقیمانده در مواد غذائی،ایمنیت لازم راندارند. دربین این مواد آمونیاک وبی سولفیت سدیم اشکالات فوق را نداشته لذا جهت خنثی سازی ویا کاهش سم قابل استفاده می باشند. تحقیقات اخیر نشان می دهد که مواد مغذی موجود در جیره شامل پروتئین ها،چربی ها ،ویتامین ها ،عناصر کمیاب ،مواد افزودنی نظیر آنتی بیوتیکهاومواد نگهدارنده باعث کاهش اثرات سمی افلاتوکسین می گردد. لذا جهت خنثی کردن اثرات افلاتوکسین روشهای جدیدی مورد مطالعه قرار گرفته است که در این روشها مواد جاذب غیر آلی که به جاذبهای شیمیائی معروف هستند به جیره غذائی حیوانات اضافه می شوند.یکی از این مواد HYDRATED SODIUM CALCIUM ALUMINOSILICATE ) HSCAS )می باشد که ضمن اتصال به ملکولهای افلاتوکسین ،آن را بی حرکت کرده واز جذب آنها توسط بدن جلوگیری می کند. بر اساس بررسیهای صورت گرفته موادی مانندSODIUM ALUMINIUM SILICATE BENTONITES , می توانند با بعضی از افلاتوکسین ها متصل شده واز جذب آنها جلوگیری کنند. موادی مانندMOS ( MANNAN OLIGO SACHARIDES ) که از سلولهای مخمر تولید مشوند ممکن است در کاهش اثرات سم تاثیر داشته باشند .به هرحال موادفوق به عنوان مواد افزودنی ضد افلاتوکسین در کشور آمریکا شناخته شده اند. کربن فعال شده، بنتونیت سدیم و کلسیم، ضد قارچ های شیمیائی و زئولیت طبیعی،جاذب آفلاتوکسین هستند. توسط اشعه UV نیز می توان سموم قارچی را غیر فعال کرد که به خاطر هزینه زیاد، اقتصادی نمی باشد. همچنین سموم قارچی در دمای 250 درجه سانتیگراد غیر فعال می شوند که حرارت، روش مناسبی جهت پاکسازی جیره دام و طیور نمی باشد. از راه های دیگر، استفاده از مواد و محصولات ضد قارچ است که باید دقت کردقبل از رشد و فعالیت قارچ ها از این مواد استفاده کرد و این مواد تأثیری روی توکسین تولید شده قارچ ندارند. استفاده از موادی که می توانند توکسین ها را به خود جذب کنند و به صورت غیر قابل جذب از دستگاه گوارش خارج کنند، مثل زئولیت های طبیعی، از جمله روش های کنترل سموم قارچی می باشد. این مواد با ایجاد سطح تماس فعال زیاد و ایجاد بار الکتریکی، باعث جذب سموم قارچی شده و بدون جذب از دستگاه گوارش، دفع می گردند. هر چه این مواد بتوانند سطح فعال بیشتری داشته باشند و بار الکتریکی بیشتری تولید کنند، کارائی آنها را در جذب سموم قارچی افزایش می دهد. در حال حاضر، اکثر مواد مورد استفاده در خوراک دام و طیور در کشور ما، بخصوص آنهائی که از بنادر مانند ذرت، جو ، پودر ماهی و .... وارد کشور می گردند، هنگام حمل، نگهداری و توزیع، به سموم قارچی آلوده می شوند. خصوصأ آنکه بنادر مهم وارداتی کشور در مناطق گرم، مرطوب و حاره ای قرار دارند که در این صورت مشکلات چند برابر می شود. حین به کاربردن مواد غذائی باید توجه داشت موادی که آلودگی آنها مسلم و قابل ملاحظه است مورد استفاده قرار نگیرد. بکاربردن مواد بازدارند رشد قارچ ها و جذب کننده توکسین های حاصل از آنها، در مواد اولیه مورد استفاده در تهیه دان و در حین ساخت، توزیع و سایر مراحل، از اقدامات واجب به شمار می رود. شرایط نمونه برداری: نمونه گیری وآماده کردن نمونه ها جهت آزمایش از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده در غیر اینصورت ممکن است در تشخیص افلاتوکسین اشتباهاتی رخ دهد .باتوجه به این موضوع طرحهای اختصاصی وگسترده ای جهت حذف این سموم وبعضی از مواد غذائی نظیر ذرت ،بادام زمینی وآجیل ها تدوین شده است . در نمونه گیری باید ابتدانمونه های اولیه از محموله های مورد نظر برداشت شده وپس از اینکه به طور کامل مخلوط شد،نمونه نهائی اخذ گردد. تمام روشهای آزمایش شامل سه مرحله است : ۱- استخراج
۲- خالص سازی
۳ - تعیین میزان سم
اخیرادر مرحله دوم ، توسط روش استخراج فاز جامد ،مواد اضافی به منظورخالص سازی جداشده ودر مرحله آخر برروی عصاره حاصله آزمایشا ت لازم انجام ومیزان سم مشخص می گردد. آزمایشات_ TLC,LC از رایج ترین روشهای آزمایشگاهی برای تشخیص افلاتوکسین در مواد غذائی است. اما با توجه به اینکه این روشها پرزحمت ووقت گیر بوده واحتیاج به دانش وتجربه زیادی دارد وهمچنین ممکن است وجود ناخالصیهای حاصله در نتیجه آزمایش تاثیر بگذارد لذا امروزه روشهای آزمایشگاهی جدیدی که براساس آنتی بادی های اختصاصی طراحی شده ،مورد استفاده قرار می گیرد. این آزمایشات شامل ELISA ,ICA,IMMUNE ASSAY،(می باشند وبراساس ترکیب آنتی بادی ها وافلاتوکسین پی ریزی شده اند. در سالهای اخیر WILD و همکاران برای تعیین میزان افلاتوکسین B1 ازروش ELISA استفاده نموده وتوسط این روش وجود افلاتوکسین B1 را درنمونه های ادرار اخذ شده از انسان تائید کرده اند. آنها پس از آزمایشا ت متعدد نتیجه گرفتند که وجود ترکیب DNA وافلاتوکسین در ادرار باوجود این ماده در غذا هماهنگی داشته واندازه گیری آن در ادرار مناسب ترین روش برای اندازه گیری سموم مذکور در غذا وجیره می باشد. افلاتوکسین ها به طور غیر قابل اجتنابی خوراک دام وانسان را آلوده می سازند. سازمان غذا وداروی آمریکا ( FDA) در خصوص میزان مجاز افلاتوکسین ها در غذای انسان ودام به منظور حذف اجناس تقلبی وآلوده، دستورالعمل هائی را تدوین کرده است . حداکثرغلظتهای مجاز مایکوتوکسین ها در خوراک دام طیور بشرح زیر است: آفلاتوکسین B[SUB]1[/SUB] ppb 20 اوکراتوکسین ppb 50 T[SUB]2[/SUB]توکسین ppb 100 ومی توکسین ppb 1000 زیرالنون ppb 500 فومونیزین ppb 1000 حداکثر میزان مجاز افلاتوکسین در خوراک دام ویاشیر که مخاطره ای برای انسان ایجاد نمی کند را ACTION LEVEL می نامند . اثرات مايكوتوكسين تحت تاثير عوامل مختلفي مانند نوع مايكوتوكسين، مقدار سمي كه حیوان دریافت میکند، مدت زمان دريافت سم ، گونه حيوان ،‌سن حيوان ( جوانها حساسترند ) ، عوامل محيطي مانند استرس و آلودگي هاي باكتريائي .. قرار مي گيرند . قابل ذكر است كه حضور توام چند مايكوكسين در مقادير كم به دليل اثر سینرژيستي كه دارند باعث تشديد اثرات مايكوتوكسين ها مي شود . كنترل آفلاتوكسين بدليل انتقال آن به فرآورده هاي دامي بسيار ضروري است . مشتق هيدروكسله آفلاتوكسين B1 آفلاتوكسين M1 مي باشد . آفلاتوكسين M1 در شير گاوهائي كه از افلاتوكسين B1دریافت کرده باشندمشاهده میشود.این نوع آفلاتوکسین براحتي وارد شير شده و در مقابل حرارات و جوشاندن شير مقاوم مي باشد . حد مجاز افلاتوكسين M1 در شير و فرآورده هاي آن در اروپا01/0 ppb است .
مایکوتوکسین ها و محل اثر انها در طیور


مایکوتوکسین ها و محل اثر انها در گاو

 

hani20

عضو جدید
تکنیک های مدیریتی برای بهبود فعالیت جفتگیری خروس

تکنیک های مدیریتی برای بهبود فعالیت جفتگیری خروس

مقدمه:این مقاله موضوعاتی را در باره ی کاهش باروری ( نطفه داری )در خروس های مادر گوشتی که ناشی از افزایش سن آنها است مورد بررسی تفصیلی قرار می دهد و یک تکنیک مدیریتی جدید بنام Intra- spiking را در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار می دهد. این تکنیک در ابتدا در چندین مطالعه ی رفتاری در دانشگاه Georgia (UGA ) مورد تحقیق و بررسی قرار گرفت. برنامه ی اینترا اسپایکینگ توسعه داده شده است و بطور تجربی برای اولین بار در کمپانی اجداد کاب ( Cobb- Vantress ) بکار برده شد.
1-کاهش باروری مرتبط با سن در خروس مادر گوشتی
گله های مادر گوشتی می توانند به سطوح عالی باروری ( بالای 95% ) در آغاز دوره تولید مثلی ( 40- 30 هفتگی ) نائل شوند، اما باروری بسرعت پس از 45-40 هفتگی ( تداوم باروری پایین ) کاهش می یابد. میزان باروری در بیشتر از 70-65 هفتگی از نقطه نظر اقتصادی خیلی پایین می باشد و در این سن معمولاً گله حذف و فروخته می شود.
عملکرد تولید مثلی نسبتاً پایین گله ی مادر گوشتی، بطور طبیعی مربوط به پیشرفت ژنتیکی آنها برای صفات تولیدی است. بعلاوه این همبستگی ژنتیکی منفی شدید بین صفات تولیدگوشت و تولید مثلی ، دو مساله ی ژنتیکی دیگر بطور بالقوه در این راستا وجود دارد. مدیریت پرندگان با تولید بالا ، ممکن است دشوارتر باشد ، و غالباً عملیات مدیریتی، همگام با پیشرفت های ژنتیکیی نیازمند به روز شدن اطلاعات می باشند. بنابراین پرندگان نیاز به یک برنامه ی مدیریتی منظم و هماهنگ برای رسیدن به حداکثر پتانسیل تولیدیشان هستند.
به نظر می رسد که هر دو جنس مرغ و خروس در ارتباط با کاهش باروری، دخالت داشته باشند، اما این مساله بنظر می رسد که عمدتاً مربوط به خروس باشد،زیرا باروری می تواند با استفاده از تلقیح مصنوعی و جایگزینی خروس های پیر با خروس های جوان در گله های تجاری حفظ و افزایش داده شود. همچنین در گله های با جفتگیری طبیعی، یک خروس بطور متوسط با 10 -8 مرغ جفتگیری می کند؛ بنابراین تاثیر خروس در باروری کل گله بسیار زیاد است. تاثیر خروس در باروری گله به دو عامل عمده بستگی دارد: فعالیت جفتگیری و کیفیت اسپرم.
همچنانکه خروس مسن می شود ، مقدار منی و تعداد اسپرماتوزوآ در هر انزال کاهش می یابد. بعلاوه با افزایش سن خروس، توانایی باروری اسپرماتوزوآ ها کاهش می یابد. با این حال، با توجه به اینکه در آزمایشاتی با استفاده از منی گرفته شده از خروس های خیلی پیر با روش تلقیح مصنوعی توانستند تخم مرغ های بارور تولید کنند ، پیشنهاد کردند که کیفیت اسپرم ممکن است به اندازه ی رفتار جفتگیری به عنوان یک عامل جدی در باروری مؤثر نباشد.
در مطالعاتی که در UGA انجام شد، مشاهده شد که منی خروس های پیر، هنوز از کیفیت اسپرم خوبی برخوردار هستند و دارای پتانسیل باروری قابل قبولی در بالای 50 هفتگی هستند. با این وجود، این واقعیت بنظر رسید که درصد زیادی از خروس های تولید کننده منی در 30 هفتگی، در 50 یا 60 هفتگی اصلاً منی تولید نمی کنند. با این حال ، همچنین مشاهده شد که احتمالاً فعالیت جفتگیری خروس یکی از آشکارترین عوامل موثر در باروری گله می باشد.
دو عامل اثر معکوس بر فعالیت جفتگیری دارند. خروس های با تولید مثل بالا ، حتی در شرایط فیزیکی خوب بنظر می رسند که پس از 45-40 هفتگی بسرعت میل جنسی و جفتگیری خود را از دست بدهند. خروس های با شرایط فیزیکی ضعیف ( وزن بالا، فلج و … ) هم کارایی جفتگیری و هم میل جنسی شان کاهش می یابد. بنابراین، سیاست حذف خروس های نا کارامد یک مساله ی جدی و مهم می باشد.
2-تکنیک های مدیریتی برای جبران کاهش فعالیت جفتگیری:
با فرض وجود شرایط محیطی مناسب ( شامل کیفیت آب و دان مناسب ) ، چهار تکنیک مدیریتی برای افزایش فعالیت جغتگیری خروس به شرح زیر وجود دارد: 1- کنترل وزن بدن و برنامه تغذیه ای، 2- خروس ریزی و نسبت جنسی در ابتدای جوجه ریزی، 3- اسپایکینگ ( معرفی خروس جوان به گله پیر ) و 4- اسپایکینگ داخلی ( اینترا اسپایکینگ ).
دو مورد اول به منظور کسب اطمینان از کارایی جفتگیری خوب از طریق شایستگی خروس و پذیرش مرغ ها می باشد. موارد دیگر عمدتاً برای جبران کاهش میل جفتگیری ( علاقه جنسی ) بکار برده می شود.
1-2- کنترل وزن بدن و برنامه تغذیه ای:
برنامه ی کنترل وزن بدن خروس ( برنامه تغذیه ای ) برای به حداکثر رساندن باروری، شامل نکات کلیدی مشخص زیر است:
-فاوت وزن بدن بین مرغ و خروس ها را همیشه حفظ نمایید ( 680 گرم ). خروسها بایستی سنگین تر از مرغ ها باشند و بلوغ آنها اندکی پیش از مرغ ها باشد تا تسلط خروس ها را بر مرغ ها افزایش دهد و همچنین باعث کسب اطمینان پذیرش مرغ ها شود.
- برنامه تغذیه ای بایستی طوری تنظیم شود تا از کاهش وزن بدن خروس جلوگیری کند.این موضوع در 30 هفتگی بطور طبیعی از طریق اجازه دادن به خروس ها برای افزایش اندک وزن بدن در تمام زمان ( 20-15 گرم در هفته ) حاصل می شود. اتلاف وزن بدن می تواند منتهی به توقف تولید اسپرم و فعالیت جفتگیری شود.
- خروس ها بایستی بطور هفتگی برای اطمینان حاصل از اینکه چاق نشده اند، توزین شوند. خروس های دارای وزن بالا ( با تغذیه نامحدود ) می توانند به اندازه ی خروس های با محدودیت غذایی از کیفیت اسپرم و میل جنسی خوبی برخوردار باشند ، اما حجم بدنی بالا ( وزن بدن، عرض لگن و زاویه سینه ) به آنها اجازه ی جفتگیری موثر نمی دهد. فرض بر این است که خروس های چاق ( با ذخایر چربی محوطه بطنی ) مشکلات تولید مثلی دارند. با این حال، این گوشت سینه بیش از حد است که حتی در خروس های خیلی لاغر باعث ناکارایی تولید مثلی و عدم تعادل می شود. همچنین وزن بدن بیش از حد می تواند باعث مشکلات ناحیه ی پا و زانوشود که متعاقباً می تواند در مهارت جفتگیری مشکل ایجاد نماید.
پس از این معیار ها، یک یرنامه تغذیه ای برای خروس ها پس از 20 هفتگی بایستی به این صورت تنظیم شود: افزایش جزیی دان پیش از شروع جفتگیری ( 20 تا 24 هفتگی ) بمنظور کنترل اندازه خروس ها و کاهش رفتار تهاجمی آنها در مقابل مرغ ها ( اما همیشه آنها را سنگینتر از مرغ ها نگهداری کنید). افزایش بیشتر دان برای جبران نیاز انرژی بالا در زمانیکه فعالیت جفتگیری افزایش می یابد. در نهایت افزایش جزیی دان پس از 30 هفتگی برای جلوگیری از کاهش وزن بدن.
علاوه بر توزین مکرر، موفقیت یک برنامه تغذیه ای مناسب برای خروس، تا حد زیادی بستگی به توانایی پرورش دهنده در محروم نگهداشتن خروس ها از داتخوری مرغ ها دارد.این موضوع از طریق گذاشتن تاج کامل خروس و استفاده از سیم های طولی روی سر گریل دانخوری های مرغی حاصل می شود. همچنین آموزش خروس ها برای خوردن از دانخوری های مخصوص خود از طریق گذاشتن آنها در سالن چند روز قبل از اختلاط آنها با مرغ ها، مهم می باشد.
2-2- خروس ریزی و نسبت جنسی در ابتدای جوجه ریزی:
خروس ریزی طبیعی از 15-12 جوجه خروس برای هر 100 پولت در هر سالن جهت محاسبه ی تلفات و داشتن خروس اضافی برای اسپایکینگ در ابتدای جوجه ریزی متغیر می باشد. رعایت این موضوع در ارتباط با نسبت جنسی ( نسبت خروس به مرغ ) و فعالیت جفتگیری مهم است ؛چراکه خروس های اضافی اولیه ( نسبت های خروس به مرغ بالا ) می توانند مسائل تهاجمی جدی را برای مرغ ها ایجاد کرده و باعث افزایش تلفات مرغ ها و کاهش پذیرش مرغ ها برای خروس شوند. این موضوع نه تنها می تواند دلیلی برای افزایش کندتر اولیه در باروری باشد، بلکه ممکن است باعث بلوغ زودرس و کاهش میل جنسی دایم در خروس ها شود که باعث خستگی مرغ های تحت تعقیب خروس ها می شود.
رفتار های تهاجمی بین خروس هاکه ناشی از خروس های اضافی است می تواند منتهی به صدمات فیزیکی شود و بنابراین باعث کاهش بازدهی جفتگیری شود. این موضوع متعاقباً می تواند نیاز به اسپایکینگ بعدی را بوجود بیاورد.
نسبت جنسی معمول پیشنهادی برای گله های مادر گوشتی 10 خروس بازای هر 100 مرغ می باشد. با این حال، بهتر است تا نسبت اختلاط خروس به مرغ را با 8% شروع نماییم و در صورت ضرورت از اسپایکینگ در طول حیات گله استفاده کرد.
در یک ازمایشی که در کمپانی کاب (GP ) انجام گرفت، مشاهده شد که در آنجا تفاوت معنی داری بین لاین ها با توجه به نزاع بین خروس ها و تداخل جنسی خروس ( جلوگیری خروسها از یکدیگر برای جفتگیری ) می تواند وجود داشته باشد.لاین های با رفتار تهاجمی بالا یا لاین هایی که در آنها میل تداخلی خروس وجود دارد نیاز به نسبت خروس به مرغ پایین دارند. به عنوان مثال، خروس کاب 500 یک نژاد غیر تهاجمی است( تلفات مرغ و خروس پایینی دارد) اما تمایل به تداخل جنسی دارد. بنابراین نسبت اولیه پایین ( 9-8 % ) با انتخاب اسپایکینگ در 40 هفتگی برنامه مدیریتی موفق تری را نسبت به خروس ریزی اولیه در سالن مرغ ( 12-11%) تثبیت خواهد کرد.
3-2- اسپایکینگ:
اسپایکینگ معمولاً به اضافه نمودن خروس های جوان به یک گله مادر گوشتی 40 تا 45 هفته به منظور جبران کاهش باروری ناشی از افزایش سن اطلاق می شود. به عنوان یک قاعده عمومی، خروس های اضافه شده برای جبران تلفات گذشته و تامین نسبت خروس به مرغ اولیه گله می باشد. بطور متناوب، 5 تا 10 درصد خروس های پیر بدلیل شرایط فیزیکی ضعیفشان جایگزین می شوند. عموماً خروس هایی که به عنوان جایگزین به گله پیر اضافه و استفاده می شوند 28-25 هفته سن دارند و در یک فارم پرورش پولت رشد یافته اند و به یک فارم دیگر مخصوص خروس انتقال داده شده اند تادر موقع نیاز برای اسپایکینگ استفاده شوند.
دو نوع برنامه ی عمده اسپایکینگ وجود دارد:
-اسپایکینگ در زمان نیاز: در این نوع، باروری بصورت دقیق کنترل شده و زمانیکه میزان باروری گله بطور معنی داری شروع به پایین آمدن بکند ویا سطح آن به زیر 90% برسد عمل اسپایکینگ انجام می شود.
- اسپایکینگ به عنوان یک عمل معمول: اسپایکینگ تقریباً در سن 45-40 هفته در تمامی گله به عنوان یک روش پیشگیری کننده ی کاهش باروری بدون توجه به سطح باروری گله در آن لحظه، انجام می شود.
افزایش معنی دار در باروری 3-2 هفته پس از اسپایکینگ اتفاق می افتد؛ اما بطور معمول کاهش اندکی در باروری در طی هفته اول پس از اسپایکینگ رخ می دهد.
بدلیل عدم منابع کافی در باره ی تاثیر اسپایکینگ بر میزان باروری و فعالیت جفتگیری خروس ، یک سری آزمایشات در دانشگاه جورجیا (UGA ) و یک آزمایش مزرعه ای در یک کمپانی در شمال شرقی جورجیا در این زمینه انجام گرفت.
در تمامی مطالعات ، فعالیت جفتگیری و باروری پیش و پس از چند نوع برنامه اسپایکینگ با استفاده از خروس های جوان 28 هفته ، اندازه گیری شد.داده های حاصل از این آزمایش در UGA نشان دهنده ی متوسط 12 پن آزمایشی با خروس های 60 هفته است که در آنجا سه سطح اسپایکینگ ( 33، 25 و 20 درصد ) بکار برده شد. در آزمایش مزرعه ای، 25 درصد خروس های کاب 500 با 41 هفته سن با خروس های جوان همان نژاد اسپایک شدند. پارامتر های، تلاش برای جفتگیری (AT)، جفتگیری ناقص(IM) و جفتگیری کامل (CM) اندازه گیری شدند و شاخص فعالیت جنسی ( SAI= 0.5*AT + 2*CM ) به عنوان برآوردی از فعالیت جفتگیری مثبت محاسبه شد ( شکل 1 ).
هر دو آزمایشات انجام شده در UGA و مزرعه (بترتیب نمودار های بالایی و پایینی شکل1) همان پدیده را نشان دادند. پس از اسپایکینگ، فعالیت جفتگیری کل ( ستون های تیره تر )بطور معنی داری افزایش یافت و برای یک دوره زمانی 4 هفته در حد بالا ثابت باقی ماند وپس از آن به کندی شروع به کاهش نمود. 9 هفته پس از اسپایکینگ فعالیت جفتگیری به سطح پیش از اسپایکینگ رسید.جالب ترین نتایج این بود که فعالیت جفتگیری خروس های پیر ( ستون کم رنگ ) نیز بطور معنی داری پس از افزودن خروس های جوان به گله افزایش یافت. در طولانی ترین آزمایش ( آزمایش مزرعه ای ) تحریک خروس های پیر توسط خروس های جوان اضافه شده، حداقل بمدت 6 هفته ادامه یافت. علاوه بر این، خروس های پیر بطور واقعی زمانیکه فقط 75 % خروس های موجود را تشکیل می دادند، مسؤل 87 درصد فعالیت جفتگیری کل در گله بودند.این موضوع نشان می دهد که برای 6-4 هفته پس از اسپایکینگ، خروس های جوان صرفاً به عنوان یک محرک برای تحریک فعالیت خروس های پیر بکار گرفته می شوند و تاثیرشان در باروری گله کم است. با این حال، 6 هفته پس از اسپایکینگ، خروس های جوان شرکت و اثر خود را بطور معنی داری بر فعالیت جفتگیری کل نشان دادند.
در آزمایشی که در UGA انجام شد میزان باروری پس از اسپایکینگ در طول فقط 15 روز، از 74% به 89 % افزایش یافت (شکل 2 ).در گروهی که میزان باروری چندان کاهش نیافته بود، باروری فقط 2 درصد در 4 هفته پس از اسپایکینگ افزایش یافت ؛ اما آن در حدود 95% بمدت حداقل 9 هفته باقی ماند.
شکل 3 ، روند کارایی جفتگیری خروس های جوان و پیر را ( ME= CM/(AT+IM+CM) ) پیش و پس از اسپایکینگ ( آزمایش مزرعه ای، 25% اسپایکینگ ) نشان می دهد. بازدهی جفتگیری خروس های جوان بطور زیادی در طی هفته اول پس از اسپایکینگ پایین بود و در هفته دوم بسرعت افزایش یافت و به یک سطح مناسبی پس از 9 هفته ( حدود 50% ) رسید، و بطور آشکاری خروس های جوان در بیشتر فعالیت های جفتگیری گله دخالت داشتند.
تمامی آزمایشات نشان دادند که پس از اسپایکینگ، رفتار های تهاجمی و تداخل جنسی در گله افزایش یافت( ممانعت خروس ها از همدیگر برای جفتگیری ). با این حال، بروز این گونه رفتار های تهاجمی فقط برای هفته اول پس از اسپایکینگ زیاد و معنی دار بود و در هفته دوم به حالت عادی خود برگشت. در آزمایش هایی که در UGA انجام شد، تلفات بطور معنی داری افزایش نیافت، اما در دیگر آزمایش مزرعه ای تلفات خروس ها بطور جهشی از 92/0 درصد ( پیش از اسپایکینگ) به 47/2 % ( 3 هفته پس از اسپایکینگ) افزایش یافت. از 4 تا 6 هفته پس از اسپایکینگ ، دامنه ی تلفات بین 6/1 تا 9/1 درصد و پس از 9 هفته میزان تلفات به سطح طبیعی (1% ) خود تنزل یافت.
علاوه بر اینکه تلفات خروس افزایش پیدا کرد، مشکلات دیگری در ارتباط با اسپایکینگ بوجود آمد:
-بیوسکیوریتی ( زیست ایمنی ) به خطر می افتد؛ زیرا خروس های جوان از فارم دیگری وارد فارم خروس های مسن می شوند وگله دو سنی می شود.
-عموماً برنامه های اسپایکینگ نیازمند فارم های دیگری برای پرورش خروس می باشد که این امر نه تنها یک هزینه اضافی را بوجود می آورد، بلکه بطور طبیعی بهترین شرایط را برای جا دادن خروس های مادر بیشتر دارا نمی باشند. در فارم های پرورش خروس، تماسی با مرغ ها وجود ندارد، در نتیجه رفتار جنسی و مهارت های جفتگیری شان، احتمالاً اختلال پیدا می کند و یا حداقل به یک دوره آموزش و یادگیری برای خروس ها در سالن تولید قبل از اینکه آنها بطور مؤثر جفتگیری کنند، نیاز پیدا می شود.
-اگر خروس ها تحت شرایط فارم پرورش خروس پرورش داده شوند، پس از 25 هفتگی منتج به بروز رفتار های تهاجمی و تلفات بالاو در نتیجه کاهش تعداد خروس ها برای اهداف اسپایکینگ خواهد شد.
-اگر خروس ها خیلی جوان باشند یا سایز بدنشان به حد مناسب برای رقابت موفقیت آمیز با خروس های پیر نرسیده باشد، احتمالاً بطور مؤثری جفتگیری شان کاهش یافته و شرکت آنها در باروری گله به تاخیر می افتد.
پیشنهاد می شود که از خروس هایی که هنوز در شرایط بدنی خوبی هستند واز گله ای که قرار است بفروش برسد حذف شوند، استفاده شود. این سیستم از هزینه نگهداری خروس های اضافی در فارم پرورش خروس جلوگیری می کند ، اما این کار دو ایراد دارد. احتمال اثر کمتر در بهبود باروری بخاطر سن آنها و شرایط متغیر خروس هاو البته مسایل جدی مربوط به زیست ایمنی.
3- اینترا اسپایکینگ( Intra- Spiking )
به عنوان یک راه حل برای رفع مشکلات مربوط به اسپایکینگ( عمدتاً خطرات زیست ایمنی) و مشاهده ی اینکه اسپایکینگ با خروس های جوان، یک اثر تحریکی روی فعالیت جفتگیری خروس های پیر بجا می گذارد، نظریه ی اینترا اسپایکینگ توسعه داده شد.
Intra (به معنی داخل در لاتین ) به این معنی است که خروس از فارم دیگری به فارم مورد نظر وارد نشود. در این روش خروس ها از همان سن بین سالن های همان فارم یا پن های همان سالن در 45-40 هفتگی به منظور تحریک فعالیت جفتگیری خروس های اولیه ( شبیه اسپایکینگ معمولی ) انتقال داده می شوند.
اینترا اسپایکینگ سه مزیت نسبت به اسپایکینگ معمولی ( Regular Spiking دارد):
-تقریباً هزینه عملیاتی آن صفر است( احتیاج به پرورش خروس اضافی نیست ).
-خطر زیست ایمنی وجود ندارد.
-استفاده ی سریعتر و مؤثر تر خروس های اضافه شده (moved ) بدلیل داشتن تجربه جفتگیری و شباهت ساختار بدنی آنها با خروس های اولیه ( Original ). این مساله به آنها این فرصت را می دهد که از همان ابتدای انتقال بتوانند با دیگر خروس های اولیه در جفتگیری به رقابت برخاسته و بخوبی جفتگیری کنند.
یک ایراد موجود در این روش این است که خروس های جوان برای شرکت در فعالیت جفتگیری پس از 6 هفته تحریک جنسی وجود ندارند و بنابراین نمی توان انتظار داشت که مانند اسپایکینگ معمولی تاثیرشان تداوم داشته باشد.
1-3- آزمایش 1 : اینترا اسپایکینگ در فارم لاین مرغ های GP
1-1-3 – متدولوژی ( روش آزمایش ):
آزمایش اول در زمینه ی اینترااسپایکینگ با استفاده از یک فارم مرغ اجداد کاب انجام شد. این فارم دارای دو سالن بود که هر یک از آنها دو پن داشت. هر پن شامل تقریباً 4000 قطعه مرغ اجداد و 480 قطعه خروس بود ( نسبت خروس به مرغ= 12% ، نسبت معمول در گله های اجداد ).
اینترااسپایکینگ 25% در سالن شماره یک در 45 هفتگی انجام شد( 120 خروس از پن شرقی سالن به پن غربی انتقال داده شد). از سالن 2 به عنوان تیمار شاهد ( بدون اسپایکینگ) استفاده شد.
تنها معیار انتخاب برای انتقال خروس ها، سلامتی آنها بود. با این حال، فرض بر این شد که وزن بدن خروس های اسپایک شده تقریباً شبیه خروس های اولیه بود زیرا متوسط وزن بدن خروس های تمام پن ها قبل از اینترا اسپایکینگ شبیه هم بودند.
باروری و رفتار جفتگیری قبل و بعد از اینترا اسپایکینگ بررسی شدند و سپس بریک اساس منظمی تا زمان فروش گله ،کنترل شدند.
1-مشاهدات رفتاری بصورت دو روز در هفته در هفته های معینی بعمل آمد، شروع مشاهدات از ساعت 4 تا 5 بعد از ظهر و پایان آن 7 تا 8 بعد از ظهر بود. این زمان مطابق با مشاهدات آزمایش آنجام شده در UGA بود که در آنجا فعالیت مرغان مادر به مدت 15 ساعت در روز بر روی نوار ویدئو ضبط شد و نشان داده شد که 75-70 درصد فعالیت جفتگیری کل در 4 ساغت آخر دوره روشنایی است.در هر پن دو ناحیه برای انجام مشاهدات رفتاری مشخص شد و در هر یک از آن نواحی تقریباً به اندازه ی طول سه ردیف لانه تخمگذاری ( 15 متر ) و عرض 4 متر در نظر گرفته شد. در هر ناحیه، کل جفتگیری های تلاش شده( AT )، جفتگیری های ناقص(IM)، جفتگیری های کامل (CM)،خم شدن های مرغ برای جفتگیری خروس ها (HC)، نزاع های بین خروسی (AM) و تداخل های جنسی(SI) به مدت 20 دقیقه ثبت شد. از آنجاییکه خروس های اسپایک شده با رنگ تشخیص داده می شدند، فعالیت جفتگیری آنها بطور مستقل ثبت می شد. شاخص فعالیت جنسی کل با استفاده از فرمول ( TSA=AT+IM+CM) به منظور ارزیابی میل جنسی محاسبه شد.
2-باروری بوسیله عمل کندلینگ تخم مرغ ها ( گذراندن تخم مرغ ها از نور ) در روز دهم جوجه کشی تعیین می شود و از آنالیز تمامی تخم مرغ های سالم، برای تعیین تلفات اولیه جنینی استفاده می شود. تعداد 462 نمونه تخم مرغ از هر پن در یک روز در هفته های مشخص ،جمع آوری شدند( تعداد کل 1848 تخم مرغ برای هر نمونه کندلینگ شدند ).
3-تلفات خروس برای خروس های اولیه و اسپایک شده بطور جداگانه برای دو هفته ی اول پس از اینترا اسپایکینگ ثبت شدند.
2-1-5- نتایج:
اینترا اسپایکینگ باعث افزایش معنی دار فعالیت جفتگیری در 3 هفته اول پس از انتقال خروس ها شد. شاخص فعالیت جنسی کل خروس ها(TSA) بیشتر از دو برابر در هفته سوم پس از اینترا اسپایکینگ بود. فعالیت جفتگیری در هفته چهارم شروع به کاهش نمود ،اما میزان آن بطور معنی داری هنوز نسبت به گروه شاهد برای یک دوره کل 8 هفته بالاتر باقی ماند.از 55 هفته به بعد، فعالیت جفتگیری بین سالن ها تفاوتی با هم نداشتند( شکل 3 ). این تحریک فعالیت جنسی بیشتر از آنچه در اول حدس زده می شد تداوم یافت و همچنین باعث افزایش معنی داری در جفتگیری های کامل گله ی اینترا اسپایک شده، شد.
در مقایسه با برنامه اسپایکینگ معمولی با خروس های جوان، خروس های شرکت کرده در اینترا اسپایکینگ نه تنها بلا فاصله شروع به جفتگیری نمودند، بلکه بیشتر برای فعالیت جنسی تحریک می شدند که این امر احتمالاً بعلت رویارو شدن با مرغ های جدید می باشد.در این آزمایش خروس های اسپایک شده 10% بیشتر از میزان مورد انتظار فعالیت جفتگیری از خود نشان دادند( جدول 1 ).
باروری در هفته اول پس از اسپایکینگ در گله اینترا اسپایک شده ، کاهش انرکی را از خود نشان داد، اما سپس افزایش معنی داری در هفته دوم داشت ( 1% باروری بیشتر نسبت به میزان پیش از اسپایکینگ، اما 5/4 % بیشتر از باروری گروه شاهد ). باروری در گله ی اینترا اسپایک شده بطور معنی داری ( 6/4 % ) بالاتر از گروه شاهد بمدت 8 هفته ( از 46 تا 54 هفته) باقی ماند. پس از 54 هفتگی، این تفاوت ها در باروری گروه آزمایشی و شاهد آنقدر زیاد نبود و بهبود کلی در باروری از 46 تا 58 هفته 7/3 % بود.
نزاع و تداخل جنسی در دو هفته اول پس از اینتر اسپایکینگ افزایش یافت و پس از آن تا سطح گروه شاهد کاهش یافت. هیچ کدام از خروس های اینترا اسپایک شده تلف نشدند و تلفات در خروس های اولیه نیز افزایش نیافت.
2-3- آزمایش 2: اینترا اسپایکینگ مضاعف در فارم لاین خروس GP
1-2-3- متدولوژی:
در فارم لاین خروس نیز با دو سالن و دو پن برای هر سالن ، اینترا اسپایکینگ 25% در سالن شماره 2 در 42 هفته و اینترا اسپایکینگ دوم در همان سالن با همان درصد انجام شد.خروس های اسپایک شده در 40 هفتگی با اسپری رنگ شدند و هیچ کدام از این خروس ها در 50 هفتگی مجدداً بمنظور اینترا اسپایکینگ انتقال داده نشدند.سالن شماره یک به عنوان شاهد در نضر گرفته شد.
باروری، فعالیت جفتگیری و تلفات خروس از 41 تا 57 هفتگی اندازه گیری شد. روش های استفاده شده همان روش هایی بودند که در آزمایش اول بکار برده شد. در این آزمایش میزان جوجه درآوری نیز محاسبه شد.
2-2-3- نتایج:
پاسخ فعالیت جفتگیری به اینترا اسپایکینگ در لاین های خروس به اندازه ی لاین های مرغ، بالا بود و بیشتر از دو برابر هفته ی پس از اینترا اسپایکینگ بود. فعالیت جفتگیری بطور معنی داری برای یک دوره ی 7 هفته ای بالا تر باقی ماند ( شکل 6 ). در سن 50 هفتگی، در اینترا اسپایکینگ دوم، فعالیت جفتگیری خروس ها علاوه بر تحریک اول ، تقریبا دو برابر شد. با این وجود این تحریک جنسی دوم به نظر می رسید که فقط به مدت 5 تا 6 هفته در یک سطح بالاتری بطور معنی دار تداوم داشته باشد ( شکل 6 ).
میزان جوجه در آوری در هر دو سالن قبل از 41 هفته خیلی شبیه همدیگر بود، اما پس از اینترا اسپایکینگ در سالن آزمایشی بسرعت شروع به فاصله گرفتن از سالن شاهد گرفت. میزان جوجه درآوری در سالن شماره دو از 42 تا 50 هفته ( دوره اینترا اسپایکینگ اول ) 4/3 درصد بهتر بود. از 50 تا 57 هفته ( دوره اینترا اسپایکینگ دوم ) جوجه در آوری در گروه شاهد با سرعت بیشتری کاهش یافت و متوسط تفاوت بدست آمده برای این دوره 7/4 درصد بود( شکل 7 ).
اینترا اسپایکینگ بوضوح به حفظ و نگهداری میزان جوجه در آوری ( 1/4درصد ) برای یک دوره 15 هفته کمک می کند.
رفتار های تهاجمی بمدت دو هفته پس از هر اینترا اسپایکینگ بالا بود ( شکل 8 ). در 43 هفتگی ، این گونه رفتار های تهاجمی باعث افزایش تلفات خروس نشد. با این وجود؛ در 51 هفته، تلفات خروس بطور معنی داری ( 2/1 درصد بالا تر ) پس از اینترا اسپایکینگ افزایش یافت. بخشی از این افزایش تلفات خروس می تواند ناشی از استرس وارد شده به پرندگان در حین مهار کردن آنها برای انتقال باشد. متوسط تلفات خروس برای دوره ی 41 تا 57 هفته در گله ی با اینترا اسپایکینگ مضاعف ، 34/0 درصد بیشتر بود.
3-5- نتیجه گیری :
-نشان داده شد که اینترا اسپایکینگ در افزایش فعالیت جفتگیری خروس های اولیه مؤثر تر از اسپایکینگ معمولی است.
-روش اینترا اسپایکینگ برای خروس های اسپایک شده موثر تر واقع شد ، زیرا خروس ها تحریک می شدند و بلافاصله در افزایش فعالیت جفتگیری شرکت می کردند.
-با استفاده از روش اینترا اسپایکینگ، میزان باروری و جوجه درآوری 4/3 تا 7/4 درصد بهتر بود.به عنوان یک قاعده کلی ، بنظر می رسد که یک بار اینترا اسپایکینگ تاثیر معنی داری روی فعالیت جفتگیری بمدت 8 هفته بوجود می آورد و اینترا اسپایکینگ مضاعف می تواند این اثرات را تقریباً دو چندان کند. اثر استفاده از خروس های جوان بر فعالیت جنسی در اسپایکینگ معمولی ممکن است طولانی تر ( 10 – 9 هفته ) باشد. با این وجود، در طی 8 هفته اول دوره، افزایش در باروری بوسیله ی اینترا اسپایکینگ خیلی شبیه به افزایش بوجود آمده توسط اسپایکینگ معمولی بود.
-در دو هفته اول پس از اینترا اسپایکینگ نزاع و تداخل جنسی افزایش یافت ، اما بر خلاف اسپایکینگ معمولی، افزایش معنی داری در تلفات بین خروس های اولیه و خروس های اسپایک شده بوجود نیامد. فقط در اینترا اسپایکینگ مضاعف افزایشی در تلفات خروس های پیر 50 هفته که احتمالاً ناشی از ایجاد نزاع بین خروس ها بود بوجود آمد. بطور خلاصه، یک برنامه اینترا اسپایکینگ مضاعف در 40 و 48 هفتگی، بنظر می رسد تا انتخابی خیلی مناسب برای ایجاد تحریک و نگهداری فعالیت جفتگیری بالا و با دوام باشد؛ بطوریکه میزان جوجه در آوری بطور معنی داری در حدود 15 هفته در سطح بالا ثابت باقی بماند.
 

hani20

عضو جدید
استراتژیهایی جهت حداقل سازی وجود مواد غذایی در مدفوع طیور

استراتژیهایی جهت حداقل سازی وجود مواد غذایی در مدفوع طیور

مقدمه :
دیده شده است که نگرانی هایی در مورد انتشار آلودگی مدفوع طیور بوجود آمده است . یکی از کلیدهای اساسی که سبب کاهش آلودگیهای ناشی از وجود مواد غذایی در مدفوع طیور میشود دستکاری جیره غذایی طیور میباشد . بطور کلی پرندگان پنج نیاز اساسی تغذیه ایی دارند . پرندگان به انرژی نیاز دارند . این انرژی ، با چربی و کربوهیدارات ها تامین میشوند . پرندگان همچنین به پروتئین ، آب ، ویتامینها و مواد معدنی نیازمند هستند .بایستی این نکته را مورد توجه قرار داد که حتی در بهترین شرایط مدیریتی نیز طیور قادر نخواهند بود که 100 درصد از مواد غذایی موجود در جیره خود را بطور کامل هضم کنند . به چهار دلیل ، مواد غذایی ممکن است که از طریق مدفوع دفع شوند :
¨ وجود ضایعاتی در غذا .
¨ اضافه مواد غذایی موجود در جیره .
¨ وجود مواد غذایی هضم نشده .
¨ موجو مواد بیولوژیک مانند سلولهای مرده در بدن .
در مدفوع طیور عمدتا دو ماده وجود دارد که از درجه اهمیت بالایی برخوردار میباشد . یکی نیتروژن که حاصل شکست پروتئین است و همچنین ماده معدنی فسفر .
نیتروژن و فسفر :
وجود نیتروژن در جیره طیور ضروری است . پروتئین ها از آجرهایی از جنس اسیدهای آمینه بوجود می آیند . در این صورت ، نیتروژن را میتوان در نقش سیمان برای چسبیدن این آجرها در نظر گرفت . بنابراین نیتروژن برای ساخت پروتئین ضروری است . از سوی دیگر بایستی توجه داشت که نیتروژن دفعی از پرندگان میتواند به یک معضل محیطی تبدیل شود . علت آن نیز یخش این ماده بصورت آمونیاک در محیط میباشد . این ماده ( آمونیاک ) میتواند سبب ایجاد بوهای نامطبوع در محیط مزرعه شود . نیتروژن همچنین میتواند سبب بروز آلودگی منابع آب شود . این موضوع زمانی اهمیت پیدا میکند که بدانیم که 50 درصد از کل مردم آمریکا و 95 درصد از روستائیان این کشور آب خود را از منابع زیرزمینی تهیه می کنند .
فسفر نیز از مواد ضروری است که بایستی در جیره طیور موجود باشد . این ماده ، کلیدی اساسی در استحکام تخم مرغها و استخوانها میشود . فسفر همچنین قسمت مهمی در غشای سلولی RNA و DNA میباشد . فسفر موجود در مدفوع طیور میتواند با ذرات جامد موجود در هوا باند شده و منابع آبی را نیز تحت تاثیر قرار دهد . وجود مقادیر زیاد فسفر در آب میتواند سبب رشد جلبکها شود .
جدول زیر میانگین غلظت نیتروژن و فسفر را در مدفوع طیور به شما نشان میدهد . جدول ارائه شده در این بخش ، تنها میانگین است . در واقع غلظت نیتروژن و فسفر در مدفوع طیور با توجه به مسائل مدیریتی ، تغذیه ، سن و سایر مسائل در نوسان است .
غلظت فسفر غلظت نیتروژن
60 lb / ton 34 – 46 lb / ton
استراتژیهایی در جهت کاهش نیتروژن و فسفر :
تا اینجا به زیانهای وجود فسفر و نیتروژن اضافی اشاره کردیم . اما تولیدکنندگان چگونه میتوانند میزان این دو ماده را در جیره طیور کاهش دهند .
1 . کاهش مواد غذایی بیهوده :
یکی از روشهای کاهش مواد غذایی در جیره طیور ، کاهش مواد غذایی بیهوده در جیره طیور میباشد . منظور ما از مواد غذایی بیهوده ، موادی میباشند که در جیره فراهم میشوند اما پرنده عملا توانایی هضم آنها را ندارد . هضم برخی از مواد غذایی در پرندگان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد . برخی از این دلایل میتوانند شامل بیماری ، سن و همچنین شرایط محیطی باشند . Van Heugten و Van Kempen در سال 1999 دریافتند که در صنعت طیور آمریکا بین 2 تا 12 درصد مواد غذایی بیهوده مصرف میشود .
پرورش دهندگان و مزرعه داران میتوانند از طریق طراحی مناسب سیستم غذایی مزرعه خود بر اساس سن و نوع پرنده های پرورشی ، مصرف مواد غذایی بیهوده را کاهش دهند . از سوی دیگر تحقیقات نشان داده است که استفاده از غذای پلت شده در طیور ، میتواند وجود مواد غذایی در مدفوع طیور را کاهش دهد .
2 . دقت بیشتر در هنگام تهیه جیره غذایی :
دومین روش پیشنهادی ما جهت کاهش وجود مواد غذایی در مدفوع طیور ، دقت بیشتر در هنگام تهیه غذا میباشد . پرندگان قادرند که تا میزان مشخصی از هریک از مواد غذایی را بطور کامل هضم نمایند . در صورتیکه هر یک از مواد غذایی مورد نیاز پرنده در جیره ، بیش از حد باشد ماده غذایی هضم نشده و از طریق مدفوع دفع خواهد شد . بنابراین تامین مواد مورد نیاز پرندگان به میزان مشخص ، از درجه اهمیت بالایی برخوردار میباشد . بطور مسلم ، پرندگان نر و ماده نیازهای غذایی متفاوتی دارند . همچنین نیازهای تغذیه ایی پرندگان ، از یک فاز تولید به فاز دیگر میتواند متفاوت باشد . بعنوان مثال در مزارعی که پرندگانی با سن های مختلف را پرورش میدهند ، نیازهای Starter ها با نیازهای Finisher ها تفاوت خواهد داشت . بنابراین پرندگان بایستی بر اساس سن ، جنس و نیازهای تغذیه ایی دسته بندی شوند . نحوه غذا دادن به پرندگان بر اساس جنسیت پرنده را Split – *** Feeding می نامند . همچنین نحوه غذا دادن به پرندگان بر اساس فاز تولید را Phase – Feeding می نامند .
در گذشته ، بسیاری از پرورش دهندگان ، میزان مواد غذایی را بیشتر از میزان مواد غذایی پیشنهاد شده در نظر می گرفتند . ایندسته از پرورش دهندگان این میزان اضافه را بعنوان ( مرز امنیتی ) در نظر می گرفتند . Spears در سال 1996 دریافت که جیره متداول مرغهای دوره Finisher شمال کالیفرنیا در کل ، 0.30 درصد فسفر بیشتری داشته است . بر اساس این تحقیقات ، میزان فسفر اضافی هضم نشده و از طریق مدفوع پرندگان دفع می شده است .
بر اساس ایندسته از تحقیقات ، در حال حاضر بسیاری از پرورش دهندگان طیور از ( مرز امنیتی ) استفاده نمی کنند . علت آن نیز کاهش میزان غذا در مدفوع طیور و حفظ سرمایه آنها میباشد .
راه دیگر افزایش دقت در هنگام تهیه جیره غذایی ، استفاده از آمینواسیدهای سنتتیک در جیره طیور میباشد . آمینواسیدهای سنتتیک منابع تولیدی اسیدهای آمینه و با غلظت بالا میباشند . در تهیه جیره های طیور به روشهای سنتی ، از سویا و سایر مواد برای فراهم ساختن آمینواسیدها و پروتئینها استفاده می کردند . اما نکته ایی که بایستی به آن توجه داشت ، اینست که ایندسته از مواد غذایی اسیدهای آمینه مختلفی را در جیره فراهم می کنند و نه یک نوع اسیدآمینه را . زمانیکه اسیدهای آمینه سنتتیک در جیره فراهم میشوند میزان کمتری از موادی که در جیره نویسی سنتی استفاده می شدند ، استفاده خواهند شد . از سوی دیگر وجود اینگونه از آمینواسیدهای آماده ، امکان استفاده میزان دقیق آنها را در جیره فراهم آورده است . این مواد میزان پروتئین کل جیره و همچنین دفع نیتروژن از طریق مدفوع را کاهش میدهد .
Kerr و Easter در سال 1995 دریافتند که به ازای هر 1 درصد کاهش در پروتئین خام استفاده شده در جیره با توجه به استفاده از آمینواسیدهای سنتتیک ، میزان دفع نیتروژن در کل هشت درصد کاهش می یابد . کاهش نیتروژن دفعی همچنین سبب کاهش آمونیاک شده و سبب کاهش بوی زننده تجیزات و وسایل پرورش میشود .
3 . بهبود وضعیت هضم :
سومین روش پیشنهادی ما جهت کاهش وجود مواد غذایی در مدفوع طیور ، سعی در بهبود هضم جیره توسط پرنده میباشد . زمانیکه جیره ایی با قابلیت هضم بالا توسط پرنده مصرف شود ، میزان کمتری از مواد غذایی توسط پرنده دفع میشود . برخی از مواد غذایی برای پرندگان قابلیت هضم بیشتری دارند . اما از سوی دیگر ، بالانس جیره هایی از ایندست ( با قابلیت هضم بالا ) با مسائل اقتصادی مزرعه داران از اهمیت ویژه ایی برخوردار است .
یکی از روشهای بهبود هضم فسفر در جیره های طیور ، استفاده از محصولی تجاری بنام Phytase در جیره میباشد . بیشتر فسفر در دانه های غلات با ترکیبی بنام Phytate باند شده است . در نتیجه فسفر برای پرنده قابل دسترس نبوده و از طریق مدفوع دفع خواهد شد . Phytase آنزیمی است که ترکیب Phytate را شکسته و از این طریق فسفر قابل دسترس برای پرنده را افزایش میدهد . در نتیجه فسفر موجود در غلات برای پرنده قابل استفاده شده و کمتر در مدفوع دیده میشود . Kornegacy و Verstegen در سال 2001 میلادی دریافتند که میزان دفع فسفر پرندگان زمانیکه در جیره آنها از Phytase استفاده شده است کمتر است .
در اینجا این نکته را اشاره می کنیم که در حال حاضر نوعی ذرت با Phytate کم وجود دارد که همان تاثیر استفاده از Phytase در جیره را دارد . میزان فسفر کل این نوع ذرت همانند سایر ذرت ها میباشد ، ولی میزان کمتر Phytate در این نوع ذرت سبب شده است که میزان فسفر باند شده کمتری را داشته باشد و بنابراین میزان فسفر قابل دسترس آن بیشتر خواهد بود . در حال حاضر استفاده از آنزیم Phytase برای مزرعه دارها اقتصادی تر خواهد بود . البته با پیشرفتهای مهندسی ژنتیک میتوان منتظر ذرت هایی با قیمت پائینتر بود .
نتیجه گیری :
تحقق استراتژیهای غذایی که در این مقاله به آنها پرداخته شد ، بطور علمی دفع مواد غذایی از طریق مدفوع را کاهش خواهد داد . اما باز هم تاکید می کنیم که حتی در بهترین شرایط مدیریتی نیز طیور قادر نخواهند بود که 100 درصد از مواد غذایی موجود در جیره خود را بطور کامل هضم کنند . در واقع رسیدن به این میزان ، غیرممکن است . با نگاهی به آینده مبتوان حدس زد که با روشهایی که در آینده ایی نه چندان دور کشف خواهد شد ، میزان فسفر و نیتروژن در مدفوع پرندگان باز هم کاهش یابد . در هرحال همیشه ، مسائل مالی فاکتور مهمی است که میان دانشمندان و مزرعه داران قرار دارد . بنابراین تحقیق بیشتر در مورد مسائل اقتصادی روشهای ذکر شده تا رسیدن به نتایج قطعی ادامه خواهد یافت .تهیه ، تنظیم و ترجمه
علیرضا گائینی ، دانشجوی رشته دکترای دامپزشکی ، دانشگاه آزاد اسلامی ، واحد گرمسار
 

hani20

عضو جدید
بافت دان و عملکرد مرغ گوشتی

بافت دان و عملکرد مرغ گوشتی

تغذیه مهمترین امر در پرورش طیور بوده و حدود 75 تا 80 درصد هزینه تولید را شامل می شود بنابراین با توجه به اهمیت و ضرورت ان لازم است که مدیریت تغذیه و کاربرد روش های جدید مدیریتی به عنوان یک مساله مهم وجدی مدنظر پرورش دهندگان قرار گیرد تحقیقات و گزارش های متعدد منتشره حاکی از آن است که بافت دان تاثیر بسزایی درعملکرد مرغ گوشتی دارد وبه ویژه دان پلت ، سرعت رشد را بهبود بخشیده کارایی دان را افزایش می دهد در این مقاله تاثیر بافت و شکل دان بر صفات تولیدی مرغ گوشتی مورد بررسی قرار می گیرد .
اشکال دان
جیره های طیور به سه شکل آردی ، کرامبل و پلت تولیدمی گردند در فرم آردی ، مواد اولیه غذایی جیره به شکل آسیاب شده هستند در ساخت پلت ، جیره آسیاب شده باکمک بخار آب ، داغ و مرطوب شده ، سپس با فشار از دستگاه پلت زنی عبور کرده مجددا سرد می شود و در نهایت به صورت استوانه ای کوچک در اندازه های مختلف شکل می گیرد اگر پلت های درشت به وسیله غلتک های مخصوص خرد گردند محصولی بین دان آردی و پلت حاصل می گردد که به آن کرامبل گفته می شود .
تاثیر بافت خوراک بر توان تولیدی پرنده
در پرندگان حواس پنج گانه مخصوصا حس چشایی و بویایی به طور ناچیزی توسعه یافته است و این محدودیت توسط گیرنده های مکانیکی موجود در منقار جبران شده است جوجه ها با کمک این گیرنده های مکانیکی ، ذرات درشت تر را تشخیص و ترجیح می دهند با افزایش سن پرنده و بزرگتر شدن منقار ، مصرف ذرات بزرگتر توسط پرنده افزایش یافته و این توانایی درسن 4 روزگی کاملا آشکار می گردد تحریک این گیرنده های مکانیکی ، بر اشتها تاثیر مستقیم داشته درنهایت نقش مهمی را در توان تولیدی پرنده ایفا می نماید تحقیقات مختلف نشان داده است که بافت خوراک یکی از مهم ترین عوامل موثر بر توان تولیدی پرنده می باشد تغذیه پرنده با جیره کرامبل یا پلت قدرت انتخاب را از پرنده سلب کرده و پرندگانی که غذا را به این شکل دریافت می کنند مجبورند که تمامی محتویات غذا را به مصرف برسانند به این ترتیب از انتخاب قطعات درشت وعدم مصرف ذرات ریز که عمدتا ویتامین ها ، مواد معدنی و اسیدهای امینه ضروری می باشند جلوگیری می شود با توجه به اهمیت این ترکیبات درچند روز اول زندگی استفاده از جیره های کرامبل به میزان زیادی ازعوارض سو ناشی از این کمبودها کاسته وکاربرد آن به طور مشخص در سنین ابتدایی پرورش گله های مادر ، تحریک اشتها و حفظ یکنواختی رابه دنبال خواهد داشت بر اساس دلایل ذکر شده در زمان تغذیه با پلت رشد بهتر شده ضریب تبدیل غذایی بهبود قابل ملاحظه ای خواهد یافت . در سالن های مرغداری دیده شده است که پرندگان سنگین تر در زمان پخش دان قطعات بزرگ تر را که معمولا ذرت و سایر غلات میباشند به طور انتخابی مصرف کرده به دلیل عدم توزیع مناسب دان غیر یکنواختی در رشد به چشم می خورد بافت خوراک از طریق تاثیر بر قسمت های مختلف دستگاه گوارش و سرعت عبور غذا بر توان تولیدی پرنده تاثیر می گذارد هر چه ذرات غذایی درشت تر باشد سرعت عبور غذا از دستگاه گوارش کندتر شده میزان جذب افزایش می یابد ازاین طریق سرعت رشد وضریب تبدیل نیز بهبود یافته سودمندی تغذیه باکرامبل و پلت حاصل میگردد . بعد از خوراک دان به شکل کرامبل و یا پلت ، خوراک بلافاصله در چینه دان حل شده آغاز سریع هضم میزان جذب را افزایش می دهد ثابت شده است که تغذیه با پلت حرکات دودی دستگاه گوارش را بالا برده بازده خوراک بهتر می شود علاوه بر این اگر پرنده در ابتدا دان را به شکل کرامبل وسپس به شکل پلت دریافت کند دستگاه گوارش سازگاری بیشتری نسبت به اندازه ذرات پیدا می کند و لذا این پرنده رشد بیشتر و ضریب تبدیل مناسبتری نسبت به پرنده ای خواهد داشت که از ابتدا جیره آردی دریافت کرده باشد . تغییرات شیمیایی درحین تهیه پلت نیز بر هضم و جذب غذا تاثیر داردبخار آب ، حرارت و فشار اعمال شده درجریان ساخت پلت ، سبب ایجاد تغییراتی در دان شده سبب ایجاد تغییراتی در دان شده هضم سریع تر غذا وبهبود بازده را به دنبال دارد حرارت طی فرایند پلت سبب از بین رفتن برخی از ممانعت کننده های رشد موجود در مواد خوراکی نیز شده انرژی قابل متابولیسم هم افزایش می یابد به عنوان مثال کنجاله بذرک ، زمانی که به شکل کرامبل یا پلت درمی اید ارزش انرژی زایی آن به طور معنی داری بیشتر می شود زیرا فشار و حرارت حاصله در طی عملیات ساخت پلت ، سلول های ذخیره کننده چربی در دانه های روغنی راشکسته و همین عامل، مصرف چربی را بهبود می بخشد انرژی قابل متابولیسم کنجاله سویا نیز در اثر پلت کردن افزایش یافته جذب چربی از 73 درصد در حالت آردی به 91 درصددرحالت پلت می رسد . همچنین در هوای گرم می توان مصرف خوراک در طیور را با استفاده ازخوراک پلت تحریک کرده و افزایش داد.
تاثیر بافت خوراک در حفظ کیفیت مواد مغذی و بهداشت دان
بافت خوراک یکی از عوامل موثر در حفظ کیفیت مواد مغذی می باشد . پلت کردن دان به حفظ کیفیت مواد خوراکی کمک می کند و به دلیل فشرده شدن اجزای مواد غذایی به یکدیگر سطح تماس اجزای تشکیل دهنده خوراک با هوا کمتر شده لذا دان پلت شده را می توان در مدت زمان بیشتری نگهداری نمود این امر به ویژه در اضافه کردن چربی به خوراک می تواند بسیار سودمند باشد به طوری که چربی موجود در پلت به علت تماس کمتر با هوا دیرتر اکسیده می شود ومشکلات ناشی از فساد آن کاهش می یابد حرارت و فشار در طی فرایند پلت سبب کاهش میکروارگانیسم هایی نظیر قارچ ها و باکتری ها ازجمله سالمونلا درغذا می شود و طیور خوراک سامتری را دریافت می کنند همچنین جمعیت میکروارگانیسم های مفید روده که خود عامل موثری درهضم وجذب مواد غذایی می باشند نیز افزایش می یابند .
سهولت در ساخت دان
امکان ساخت بسیاری از فرمول های مناسب غذایی با پلت امکان پذیر است . به عنوان مثال اضافه نمودن مکمل های پودر چربی یا انزیم ها و ... در ساخت پلت بهتر صورت می گیرد استفاده از ویتامین ها وداروهای پوشش دار و مقاوم در برابر گرما اثرات سوحرارت را از بین می برد . به طور کلی توسط این روش فرمول مورد نظر به طور مناسب یکنواخت ، با سهولت بیشتر و هزینه کمتری تولید می گردد .
صرفه جویی در فضای اشغالی حین حمل و انبار
با تولید پلت وزن حجمی توده غذا 40 تا 100 درصد افزایش یافته فضای کمتری برای نگهداری و انبار دان مورد نیاز است تولید پلت سبب دوبرابر شدن توانایی حمل دان بدون اثر سو بر آن شده بدین ترتیب هزینه حمل ونقل ضمن حفظ کیفیت خوراک به نصف تقلیل خواهد یافت باید متذکر شد که خوراک پلت نشده در زمان حمل و نقل ویا در هنگام بارگیری و تخلیه در صدی از مواد غذایی با ارزش خود را به صورت ایجاد غبار از دست خواهد داد این مواد جز ترکیبات گران قیمت و با اهمیت درجیره غذایی بوده شامل انواع پیش مخلوط نظیر ویتامین ها، املاح ، اسیدهای آمینه و داروها می باشند این مواد به راحتی از خوراک جدا شده از کیفیت دان کاسته خواهد شد همچنین در روش پلت طی حمل و نقل ، ذرات بزرگتر از کوچکتر جدا نشده کیفیت مناسب خوراک حفظ خواهد گردید .
تاثیر بافت خوراک بر سیستم ایمنی و بیماری ها
طی آزمایش های مختلف ثابت شده است که تغذیه جوجه ها در چند روز اول زندگی با جیره هایی که دارای ذرات درشت بوده است از آلودگی زرده جلوگیری کرده به جذب زرده کمک موثری می نماید همچنین به دلیل دریافت کامل مواد مغذی توسط پرنده سیستم ایمنی توسعه مناسبی می یابد و مقاومت نسبت به بیماری ها وسایر عوامل منفی محیطی بالا می رود به علاوه ،مصرف غذای آردی به علت ایجاد گرد و غبار درهنگام تغذیه جوجه ها به دستگاه تنفسی آنها آسیب رسانده آنها را مستعد ابتلا به بیماری هایی نشزی CRD می کند که با مصرف پلت این عوامل منفی به میزان زیادی کاهش می یابد .با مخلوط کردن دان کرامبل و پلت و استفاده از پلت های کوچک تر و رعایت برخی مسایل مدیریتی ، سندرم آسیت ، مرگ ناگهانی و کانی بالیسم که مصرف پلت گاهی به عنوان عامل مستعد کننده در بروز انها ذکر میگردد قابل کنترل می باشند همچنین مصرف پلت باعث افزایش رطوبت بستر نمی گردد زیرا علی رغم بالا رفتن آب مصرفی به دلیل وجود مواد پیوند دهنده در پلت ازجمله بنتونیت سدیم که خاصیت جذب آب دارد آب اضافی جذب شده و مشکل رطوبت بستر از بین می رود .
تاثیر بافت خوراک بر دستگاه گوارش
همان طور که قبلا ذکر شداندازه ذرات خوراک بر توان تولیدی پرنده موثر بوده این تاثیر بر روی قسمت های مختلف دستگاه گوارش اعمال می گردد درتحقیقات مختلف مشخص گردیده است که پلت ، وزن سنگدان و حجم آن را کاهش داده اما تاثیری بر pH دستگاه گوارش ندارد در جوجه های تغذیه شده با جیره آردی سنگدان وزن بیشتری داشته و دوازدهه سبک تر می شود همچنین pH محتوای روده کاهش یافته جمعیت میکروبی سکوم درجوجه های تغذیه شده با جیره آردی نسبت به جیره پلت کمتر می باشد کاهش وزن لوزالمعده و به تبع آن کم شدن فعالیت تریپسین و آمیلاز روده در جوجه های تغذیه شده با جیره اردی دیده می شود.


منبع:گردآورنده مهندس سید وحید باقری سلیمی
articles.ir
 

hani20

عضو جدید
*** مقاله های مرغداری

*** مقاله های مرغداری

مروزه دامپروری شما به چیزی فراتر از کار مستمر و سخت، برنامه ریزی و مدیریت دقیق جهت پیشرفت و بازدهی مفد نیاز دارد. تولید اقتصادی و پیشرفت ژنتیکی گله به برنامه ریزی بلند مدت، کنترل دقیق مالی و مشاوره با افراد متخصص و استفاده از تکنیک های جدید در جهت افزایش کیفیت و عملکرد گله نیاز دارد.
سیستم مدیریت ژنتیک گله ضامن تحقق اهداف اصلاح نژادی، پرورشی و مدیریتی گله شما می باشد.
مدیریت ژنتیک گله (GMS) امکانات وسیعی را جهت اهداف شما فراهم می آورد که شامل بندهای زیر می باشد:
الف) آموزش در سطوح بالا و همچنین تایید ارزیابی های GMS به منظور ارائه مشاوره ژنتیکی صحیح و معتبر.
ب) توانایی انتخاب برترین اسپرم از میان بهترین گاوهای نر دنیا.
ج) انتخاب های صحیح و نا اریب تلاقی ها بر پایه اهمیت تولید صفات اقتصادی و تیپی جهت افزایش طول عمر و ماندگاری گاو در گله.
د) دنبال کردن اهداف پایدار از نسلی به نسل دیگر در گله با استفاده از شاخص انتخاب جامع تلاقی ها جهت ثبات استحکام و افزایش قدرت بدنی بیشتر در گله.
ه) انعطاف پذیری جهت تداوم اهداف گله از طریق انتخاب.
ه – 1) دسته ای از گاوها.
ه – 2) مقدار تولید در مقابل پیشرفت تیپی.
ه – 3) انتخاب یکی از 5 صفات شاخص تولیدی که به بازار فروش شیر نیز بستگی دارد که شامل انتخاب یکی از 5 اهداف زیر می باشد:
1- مدیریت گسترده ( Intensive Management )
2- تاکید بر روی سیستم پستانی (Emphasis Udder )
3- گاوهایی با قدرت بدنی مناسب و مقاوم جهت مراتع ( Grassland)
4- تاکید بر صفات دست و پا (Emphasis legs Feetand )
5- تاکید بر صفات تیپی ( Type Show)
ه – 4) برنامه انتخاب اسپرم ( Genomate) برای تلیسه ها براساس شجره و ارزیابی صفات.
ه – 5) توصیه و انتخاب اسپرم ها جهت تلاقی بر اساس اطلاعات پروف روز.
ه – 6) بالاترین کنترل همخونی گله جهت سود بیشتر.
ه – 7) در نظر گرفتن آسانزایی تلیسه ها.
ه – 8) اهمیت در نظر گرفتن صفات پدر / پدر بزرگ مادری/ پدر پدر بزرگ مادری.
ه – 9) برسی 14 صفت قابل توارث و 18 صفت مدیریتی.
علاوه بر مزیتهای اشاره شده:
- میزان نیاز و احتیاجات ماهیانه اسپرم و کنترل موجودی مخزن اسپرم.
- انتخاب و Rank تلیسه و گاو بر پایه تولید ، تیپ و شجره آنها.
- نمودار گزارش از پیشرفت ژنتیکی.
که در گزارش نهایی GSM برای هر Mating ارائه می گردد.
بنابراین اجازه دهید که GSM سلامت، طول عمر اقتصادی و برنامه تغذیه ای یکنواخت را در گله شما تضمین کند.
GSM به شما این امکان را می دهد که با بهره بردن از خدمات پیشنهادی برترین اسپرم های نر علاوه بر صرفه جویی در وقت و زمان از سود آوری حاصل در جهت و پیشرفت اهداف خود نیز بهره ببرید.
وبلاگ علم و دامپروری
 

hani20

عضو جدید
نقش ویتامین های ریبوفلاوین و تیامین در سلامت طیور

نقش ویتامین های ریبوفلاوین و تیامین در سلامت طیور

ويتامين هاي ريبوفلاوين (‌‌‌‌ ب ۲ ) و تيامين ( ب ۱ )
ريبوفلاوين :
اين ويتامين در آب حل مي شود و يكي از ويتامين هایي است كه در جيره هاي معمولي كمبود آن بيش تر مشهود است . به همين دليل جيره هاي معمولي بایستي با مكمل ريبو فلاوين تكميل شوند . جوجه هایي كه با كمبود اين ويتامين مواجه هستند ، رشد كم تري دارند و یك نوع شلي به نام فلجي خميدگي ناخن ها مبتلا مي شوند . كمبود اين ويتامين در جيره مرغان مادر سبب كاهش جوجه دهي مي شود .
ريبوفلاوين در كارخانه هایی كه آنتي بيوتيك و ساير تركيبات دارويي را مي سازند ، تهيه مي گردد . بهترين منابع ريبو فلاوين شير و فرآورده هاي آن ، سبزيجات و فرآورده هاي تخميري هستند .
تيامين :
تيامين يا ويتامين ب 1، براي رشد و فعاليت طبيعي اعصاب ضروري است . كمبود آن باعث اختلال در كار سيستم عصبي و فلجي مي گردد .
احتياجات جوجه هاي جوان بيش تر از مرغان بالغ است ؛ ولي به علت اين كه قسمت اعظمي از جيره آنها را غلات تشكيل مي دهند ، با كمبود آن مواجه نمي شوند .
بيشتر گياهان و بافت هاي حيواني منابع غني از تيامين هستند اين ويتامين در شير ،غلات ،تخم مرغ و سبزيجات به وفور يافت مي شود.
 

hani20

عضو جدید
اثرات كلم بروكلي بر كيفيت تخم مرغ

اثرات كلم بروكلي بر كيفيت تخم مرغ

384 قطعه مرغ تخمگذار تخم قهوه اي جهت مطالعه و بررسي اثرات افزايش سطح جيره اي 0،30 ،60 و 90 گرم در كيلو گرم پودر ساقه و برگ كلم بروكلي بر روي عملكرد توليد و كيفيت تخم مرغ توليدي مورد آزمايش قرار گرفتند.

مرغ ها به طور تصادفي به 4 گروه كه هر يك حاوي 6 تكرار و هر تكرار شامل 6 قطعه مرغ بود ،اختصاص يافتند.نتايج نشان داد كه افزودن پودر ساقه و برگ بروكلي به جيره مرغ تخمگذار هيچ تاثير معني داري (0/05 >p ) بر عملكرد توليد مرغهاي تخمگذار نداشت.استفاده از سطوح بيشتر پودر بروكلي بطور خطي و منحني درجه دوم مقادير گزانتوفيل زرده تخم مرغ را افزايش داد(0/05 >p) .
با اين حال،مكمل سازي پودر ساقه و برگ بروكلي هيچ تاثيري بر ارتفاع البومن ،واحد هاو و ضخامت و استحكام پوسته نداشت .همچنين فعاليت هيدروكسي ميتل گلوتاريل-كو انزيم A ردواكتاز كبدي (HMG-COA) كاهش يافت و ميزات اسيدهاي چرب كوتاه زنجيره سكوم نيز افزايش معني داري نشان داد .اين افزايش با شيب خطي و منحني درجه دوم ،با افزايش سطح بروكلي همراه بود .نتايج اين مطالعه نشان مي دهد كه افزايش سطح پودر ساقه و برگ بروكلي در جيره مرغ هاي تخمگذار موجب بهبود كيفيت تخم مرغ و تجمع و ذخيره بيشتر رنگدانه ها در زرده تخم مرغ شده و كلسترول زرده را نيز مي كاهد.بخشي از علت كاهش كلسترول تخم مرغ پرنده اي كه از كلم بروكلي تغذيه شده است مي تواند مربوط به تغيير در سنتر و ساخت كلسترول در سكوم باشد ،چرا كه اين تغييرات از تخمير ميكروبي سكوم ناشي مي شود.

دانشجویان پرورش طیور تهران
 

hani20

عضو جدید
مهار کمپیلوباکتر طی کشتار و فرآوری گوشت طیور

مهار کمپیلوباکتر طی کشتار و فرآوری گوشت طیور

طی اظهار نظری که در سال جاری میلادی (2011) توسط دستگاههای مرتبط با ایمنی غذایی اتحادیه اروپا صادر گردیده، کمپیلوباکتر به عنوان یکی از عوامل خطرساز در طی کشتار، بسته بندی و فرآوری مورد توجه قرار گرفته است. مقاله حاضر در مورد روشهای مهار و کنترل این باکتری بحث می کند.
طی برآورد هایی که در سال 2008 صورت گرفته، بیشتر کشتارگاهها در اتحادیه اروپا به احتمال زیاد با گله های گوشتی مواجه می شوند که همگی آلوده به کمپیلوباکتر هستند. به همین دلیل نیاز است که تصمیم های جدی در مورد ایمنی غذایی اتخاذ شود و همچنین باید در مورد تحلیل خطر و ارائه راهکارهای مرتبط با آن (HACCP) سیاست های جدی اتخاذ نمود.
به هر حال راهکارهای کنترلی مختلفی ارائه شده است که در مراحل مختلف کشتار و یا فرآوری گوشت طیور اعمغال می گردند و هدف از ارائه این راهکارها کاستن از تعداد کمپیلوباکترهاست.
جلوگیری از تراوش محتویات روده:
مطالعات نشان داده است که بسته به روش و ساز و کار کشتار که در کشتارگاه صورت می پذیرد میزان کمپیلوباکتر نیز متعاقب آن متغییر می باشد. مراحل مختلف کشتار از جمله القاء حالت گیجی، پر کشی، تخلیه اندرونه، شستشو انجماد نیز به نوبه خود می توانند باعث پدید آمدن لاشه هایی شوند که آلوده به کمپیلوباکتر است.
در نظر گرفتن اصول بهداشتی در طراحی تجهیزات در کاهش رشد و تعداد عوامل بیماریزا نقش بسزایی ایفا می کند. طی کشتار در مرحله تخلیه و احشاء بیشترین خطر آلوده شدن لاشه به عوامل میکروبی و بیماریزا وجود دارد بخصوص اگر طراحی ماشین ها و تجهیزات به گونه ای باشد که نتوانند خود را با اندازه-های مختلف لاشه هماهنگ کنند، خطر آلودگی بیشتر خواهد شد. طبیعی است که در این حالت پارگی اندام های احشایی بدن پرنده قطعا رخ خواهد داد و متعاقب آن آزاد شدن مایعات و ترشحات و آلودگی به عوامل میکروبی و بیماریزا رخ می دهد.
کشتار مرحله بندی شده:
کشتار مرحله بندی شده در واقع شناسایی گله هایی است که از نظر کمپیلوباکتر مثبت تشخیص داده شده اند. در این حالت پرنده ها را پس از کشتار بلافاصله به بازار و یا مراکز فرآوری روانه نمی کنند بلکه با انجام رویه های خاص از جمله گرمادهی و یا انجماد و یا سایر روشهای مقابله با کمپیلوباکتر ابتدا لاشه ها را مداوا می کنند و سپس روانه بازار می کند. در حال حاضر این روش در برخی کشورها از جمله نروژ، ایسلنر و دانمارک انجام می شود و به هر حال روشی است که انجام آن جهت کنترل آلودگی لاشه ها به کمیپلوباکتر تا کنون اثر مثبت بر جای گذاشته است.
برای پیاده سازی کشتار مرحله بندی شده ابتدا باید از گله در مرغدای نمونه برداری صورت گیرد و جواب آن در زمان حمل به کشتارگاه تحویل گردد البته با روشهای پیشرفته امروزی انجام آزمایش کمپیلوباکتر به سرعت و سهولت قابل انجام است.
در کشور نروژ به عنوان مثال متوسط طول دوره های گوشتی 32 روز می باشد. در این بین زمان نمونه برداری جهت کمپیلوباکتر را جهت آزمایش از یک هفته به 4 روز پایانی دوره کاهش دادند. نتیجه این شد که 75 درصد گله ها از نظر کمپیلوباکتر مثبت شده در حالیکه در حالت نمونه برداری یک هفته قبل از اعزام گله به کشتارگاه این میزان 50 درصد بود.
کشتار تأخیری:
کشتار تأخیری روش دیگری برای مهار کمپیلوباکتر در کشتارگاه می باشد. در این روش ابتا کلیه گله هایی که آزمایش آنها از نظر وجود کمپیلوباکتر منفی می باشد کشتار شده سپس نوبت به گله های مثبت می رسد تا از انتقال عرضی آلودگی جلوگیری به عمل آید. البته این روش فعلاً در جایی انجام نشده اما در برخی کشورها عیناً همین روش را در مورد سالمونلا اجرا می کنند. یعنی یک هفته قبل از ارسال گله به کشتارگاه نمونه برداری و آزمایش سالمونلار انجام داده و سپس کشتارگاه مطابق دستورالعمل فوق الذکر عمل می کند.
چنانچه بخواهند این روش رادر مورد سالمونلا و کمپیلوباکتر بصورت توأم انجام دهند قطعا تناقضاتی به وقوع خواهد پیوست زیرا قطعاً گله هایی هستند که هر دو عا مل را نداشته و یکی را دارند.
همچنین تلفیق روش کشتار مرحله بندی شده و تأخیری بصورت اصولی امکان پذیر نمی باشد. در مورد روش تأخیری حتماً باید چند روز قبل از اعزام گله به کشتارگاه آزمایش انجام شود و در مورد آن تصمیم گرفته شود. نکته دیگر اینکه تضمینی وجود ندارد که پس از نمونه برداری که منفی از آب درآمده ناگهان گله به کمپیلوباکتر آلوده شود و ما قطعاً متوجه نخواهیم شد. در مورد روش تأخیری باید نمونه برداری را تا حد امکان به تأخیر بیندازیم و تا حد امکان به زمان کشتار نزدیک باشیم.
زدودن کمپیلوباکتر از لاشه ها پس از کشتار:
در این مرحله باید کمپیلوباکتر را از بین ببریم و یا تا حد امکان از تعداد آن بر روی لاشه های آلوده بکاهیم. برای این کار می توان از روشهای فیزیکی و یا استفاده از مواد شیمیایی حین کشتار لاشه ها سود ببریم. توجه داشته باشید هدف از زدودن عوامل بیماریزا مشخص است و نباید در این بین از رعایت اصول و مقررات بهداشتی قصور بورزیم.
طبق مقررات باید از ماده ای استفاده کنیم که خود اثرات منفی دیگر بر روی لاشه ها نداشته باشد و ایمن باشد. در اتحادیه اروپا هیچ نوع ماده شیمیایی خاصی برای این منظور در نظر گرفته نشده است اما در برخی کشورها از مواد شیمیایی خاص استفاده می کنند.
روشهای فیزیکی از جمله حرارت و یا انجماد لاشه در برخی کشورهای اروپایی شمالی استفاده می شود. سرایت آ لودگی اغلب در حین کشتار و ادامه فرآیند رخ می دهد بنابراین غالب آلودگی های بیماری در نواحی سطحی و پوست لاشه متمرکز می شوند. نکته دیگر این است که توجه داشته باشید راهکارهای فیزیکی و شیمیایی مختلف هر یک تأثیری مجزا و جداگانه بر کاستن از تعداد کمپیلوباکترها ایفا می-کند.
الف) استفاده از مواد شیمیایی؛
اسیدهای آلی (اسید لاستیک و اسید استیک)، کلر، دی اکسید کلر، کلریت سدیم، تری سدیم فسفات و پراسکی اسیدها جزء مواد شیمیایی هستند که در صورت استفاده باعث افزایش مواد باقی مانده سمی در لاشه می شوند. به همین دلیل تا کنون ماده شیمیایی خاصی که کاملاً مورد تأئید باشد معرفی نگردیده است. لازم به ذکر است در مورد برخی مواد شیمیایی تأثیر آنها در مواجهه با برودت بیشتر می شود البته در این مورد نیز مدارک و شواهد کافی در دست نیست و مهمتر اینکه در هنگام مصرف نیاز به شستشو و پاک کردن این مواد شیمیایی از لاشه است که در مورد میزان پاک شدن آنها از لاشه نیز مطالعه ای صورت نگرفته است.
همچنین در اینکه شستشوی لاشه با مواد شیمیایی تا چه حد در از بین رفتن کمپیلوباکتر موثر است نیز شک داریم. به همین دلیل تصور می شود که غوطه ور سازی لاشه در این مواد قطعاً موثر از شستشوی آن می باشد. مشکل این روش در مورد غلظت مورد نیاز از مواد شیمیائی می باشد که در مورد آن بحث است.
به هر حال روش جایگزین دیگر استفاده از اسپری اتوماتیک است که البته عملکرد این روش نیز تابع معدودی عوامل فیزیکی درگیر با آن است. از جمله نوع بافت (اعم از پوست یا گوشت)، میزان آلودگی لاشه به کمپیولاکتر، تأثیر مواد شوینده بر لاشه، درجه حرارت مورد استفاده در فرآیند اسپری و همچنین نحوه آلودگی لاشه که می تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد و سایر موارد به عملکرد روش اسپری تأثیر خواهند گذاشت.
ب) استفاده از راهکارهای فیزیکی؛
راهکارهای فیزیکی عمدتاً بر اساس کاهش و یا افزایش دمای لاشه ها می باشد که به روش پرتو افشانی یونیزه صورت می گیرد.
موثرترین روش که می تواند بطور کامل کمپیلوباکترها را نابود کند پخت لاشه ها در مقیاس صنعتی و پرتو دهی آن می باشد. پختن لاشه قطعاً باعث تغییر ظاهر آن می شود.
پرتو دهی تأثیری بر ظاهر گوشت ندارد و مزیت دیگر آن ارزان بودن تجهیزات پرتاب کننده اشعه ایکس می باشد که می توان بسته به ضرورت در هر جا که نیاز باشد آنها را نصب نمود و همچنین می توان در صورت نیاز آنها را روشن و خاموش نمود.
مزیت دیگر استفاده از پرتو ایکس توانایی نفوذ آن در قسمت های داخلی لاشه پرنده می باشد و حتی می توان پس از بسته بندی لاشه از آن استفاده نمود. به علاوه پس از انجماد لاشه نیز می توان آن را پرتو داد و در هر حال با این کار کمپیلوباکترها از بین خواهند رفت.
بخصوص اگر پس از بسته بندی از پرتو دهی استفاده کنیم دیگر احتمال آلودگی ثانویه لاشه وجود نخواهد داشت.
در حال حاضر در بسیاری از کشورها از روش انجماد لاشه در دمای 20 درجه بمدت چند هفته استفاده میشود. این روش تأثیر ناچیزی به ظاهر لاشه دارد و به علاوه می تواند باعث نابودی جمعیت های کمپیلوباکتر در لاشه شود. این روش به نوبه خود نیازمند صرف هزینه و نصب سردخانه ها و تونل های انجماد دارد و قطعاً فرآیند پر هزینه ای به شمار می رود.
روش دیگری هم برای انجماد موجودات در این روش سطح لاشه را منجمد می کند که نتیجتاً پوست و قسمت های سطحی عضلات بدن منجمد می شود که اینکار طی فرایند کشتار صورت می پذیرد اما متأسفانه کارآیی آن مانند روش انجماد کامل لاشه نیست. به علاوه به نظر نمی رسد در این روش بتوان حالت انجماد سطحی را در سرتاسر لاشه ایجاد نمود و قطعاً قسمت هایی از سطح لاشه تا حد مورد نیاز منجمد نخواهد شد.
گرم کردن لاشه نیز روش دیگری برای از بین بردن کمپیلوباکترها است که البته نباید آن را با پختن لاشه اشتباه بگیرید. گرم کردن لاشه با بخار در فشار اتمسفر یک نیز روش دیگری است که مزیت آن نسبت به استفاده از آب داغ این است که پس از ابتکار حجم زیادی از فاضلاب بر روی دستمان نخواهد ماند.
غوطه ور کردن لاشه در آب داغ نیز روش دیگری برای گرم کردن لاشه است. البته روش ترکیبی استفاده از بخار آب و مافوق صوت بطور همزمان نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
استفاده از روشهای فوق الذکر جهت گرما دهی به لاشه تا حدی باعث تغییر ظاهری لاشه می گردد مهمترین تأثیر آن شل شدن و حالت افتادگی پوست می-باشد و همچنین عضلات قابل رویت لاشه کمی تغییر رنگ خواهند داشت.م در مورد قطعه بندی لاشه و اعمال روش های فوق تفاوت چندانی در ظاهر مشهود نخواهد بود.
استخراج و ترجمه: مهندس مجید واعظی
منبع: مجله بین المللی طیور​
 

hani20

عضو جدید
مدیریت گله های گوشتی بلافاصله قبل از کشتار و حین کشتار

مدیریت گله های گوشتی بلافاصله قبل از کشتار و حین کشتار

در صنعت مرغداری گوشتی آنچه مهم است ماحصل دوره است که به شکل گوشت مرغ بسته بندی شده و یا قطعه بندی اعضاء می باشد. در این بین طبیعی است که هر چه لاشه و قطعه ها یکسان و هم اندازه و با کیفیت باشد نتیجه بهتری عاید می شود. بسیاری از اتفاقات منفی در کشتارگاه اما قبل از فرآیند کشتار رخ می دهد که با هم به بررسی آن می پردازیم.
چنانچه می خواهید لاشه هایی با کیفیت و سالم داشته باشید فرآیند پیش از کشتار را باید جدی بگیرید. اولین نکته ای که در این خصوص حائز اهمیت است قطع خوراک می باشد. بطور طبیعی فاصله زمانی قطع غذا و کشتار 8 الی 12 ساعت می باشد. توجه داشته باشید که آب نباید قطع شود.
در این مورد با دو نوع خطا ممکن است مواجه شویم:
1 ـ قطع کوتاه مدت خوراک که به زمانی اطلاق می شود که کمتر از 8 ساعت باشد.
2 ـ قطع بلند مدت که شامل زمان بیش از 12 ساعت تا کشتار می باشد.
علائم قطع نامطلوب غذا در کشتارگاه:
چنانچه غذا در فاصله زمانی کمتر از 8 ساعت قطع شده باشد یعنی قطع کوتاه غذا رخ داده باشد در هنگام پرکنی و حین تخلیه اندرونه با علائم خاصی مواجه می شویم. زمانی که پرها می ریزد خواهیم دید که چینه دان پرنده تا حد محسوسی بزرگ خواهد بود. دلیل این نیز کاملا واضح است بدلیل وجود حجم زیاد غذا در آن می باشد.
همچنین روده ها نیز پر خواهند بود و همچنین به مقعد پرنده کمی نزدیک تر هستند. به علاوه حجم روده ها نیز کمی بیشتر از حالت عادی خواهد بود.
در هنگام تخلیه امعاء و احشاء خواهید دید که پیش معده و سنگدان پر از غذا خواهند بود. در مقابل این حالت، حالت قطع بلند مدت غذاست که در طی آن غذا بیش از 12 ساعت مانده به کشتار قطع می شود.
قطع بلند مدت باعث کم آبی بدن شده و اندام هایی که دچار کم آبی و خشکی شده اند در هنگام تخلیه اندرونه با علائمی مشهود هستند که به آنها اشاره می کنیم.
روده ها:
اگر ذرات ریز قرمز رنگ یا گوجه ای را در مدفوع و یا کف کشتارگاه ببینیم به دلیل تخلیه محتویات روده می باشد. اگر در این حالت به تخلیه اندرونه و امعاء و احشاء بپردازیم مشاهده خواهیم کرد که روده ها حالت شکننده دارند و مقاومت کمی از خود نشان می دهند. علت این پدیده خشکی و کم آبی می باشد که به دلیل کاهش انعطاف پذیری روده ها و پارگی آنها سطح و کف سالن به مدفوع پرنده آلوده خواهد شد.
کیسه زرده:
کیسه زرده طی قطع بلند مدت غذا به بزرگترین اندازه ممکن می رسد. بافت آن بسیار حالت شکننده خواهد داشت و به سادگی پاره می شود. به محض پارگی صفرا از آن خارج شده و درون و خارج محوطه شکمی پرنده را آلوده می کند. اگر به سرعت این محوطه را نشوییم، صفرا باعث تغییررنگ آن خواهد شد.
کبد:
این اندام محل ذخیره انرژی در بدن پرنده است. این اندام حاوی چربی و گلیکوژن است. زمانی که این ذخیره به پایان می رسد کبد به داخل فرو رفته و به رنگ قرمز تیره درمی آید. به علاوه کمی حالت تلخی به خود می گیرد و علت نیز حرکات ؟؟؟؟ معکوس آن است.
سنگدان:
به دلیل فرآیند کم آبی حالت چسبندگی کوتیکول معده افزایش می یابد. به علاوه برای برداشتن این لایه باید فشار بیشتری بر غلطک های جدا کننده اعمال کنیم. نتیجه این فرآیند از دست رفتن حدود 20 درصد از محتوای عضلانی (گوشت) سنگدان می شود که طبیعتاً باعث ضرر تولید خواهد شد.
گرمای بیش از حد باعث بروز مشکلات در عضله سینه پرنده شده و همچنین چربی زیر پوستی را نیز خراب می کند.
چینه دان:
کم آبی باعث می شود چینه دان محکم به دیواره حفره شکمی بچسبد. بدیهی است در این حالت انرژی بیشتری برای جدا کردن آن لازم است که با عث از دست رفتن زمان بیشتری خواهد شد.
تأثیر قطع کوتاه مدت و بلند مدت غذا بر کیفیت، ایمنی و بازده تولید:
اگر مدت زمان قطع غذا خیلی کوتاه باشد مشکلات خاصی پیش خواهد آمد. از جمله متغییر بودن میانگین وزن زنده پرنده که قطعاً به وزن لاشه نیز تأثیر گذاشته و باعث ناهمگونی در وزن لاشه ها خواهد شد.
به علاوه طبیعی است که به دلیل کوتاه بودن فاصله قطع غذا تا کشتار سیستم بدن پرنده فرصت کافی جهت تبدیل آخرین غذا به عضلات را نخواهد داشت و این به معنی اتلاف منابع است به علاوه کوتاه بودن فاصله قطع غذا موجب آلودگی سطح کشتارگاه به مدفوع پرنده خواهد شد که این حالت در هنگام تخلیه محوطه شکمی رخ می دهد.
اگر فاصله قطع غذا تا کشتار بیش از حد طولانی باشد، باعث برز مشکلاتی در ظاهر لاشه ها خواهد شد. از جمله بروی لکه های سبز رنگ در سطح لاشه ها و همچنین به دلیل بالا بودن خطر آلودگی باکتریایی ایمنی پایین خواهد آمد. همچنین به دلیل خالی بودن سنگدان و کبد مجدداً زیان مالی خواهید داشت.
بلافاصله قبل از شوک الکتریکی که برای ایجاد حالت گیجی در پرنده مورد استفاده واقع می شود، باید عوامل خارجی را مد نظر قرار دهید. مثلاً اینکه ولتاژ برق مورد استفاده باید متناسب با وزن پرنده باشد. همچنین بسته به قد پرنده باید حمام را متناسب با آن تنظیم کرد.
محوطه چنگک ها و همچنین نگهدارنده سینه باید به گونه ای متناسب با جثه پرنده تنظیم شود.
برای جلوگیری از تجمع خون در گردن و بال ها باید زمان بین چنگک گذاری و ورود به حمام آب بین 20 تا 30 ثانیه تنظیم شود. باید برای جلوگیری از شوک بیش از موعد منطقه اولیه ورود به حمام باید تمیز باشد. در غیر اینصورت پرنده با بالا بردن گردن و باز کردن بال از ورود به حمام جلوگیری خواهند کرد. همچنین با تشک های فلزی در قسمت بالای چنگک ها باید در تماس با بدن پرنده باشند تا شوک الکتریکی حتماً ایجاد شود.
چنانچه موارد فوق الذکر رعایت نشود نتیجه ای خواهد داشت که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
ـ خونگیری ناقص و مرگ فوری به دلیل جریان بیش از حد برق.
ـ زمان خونگیری ناقص به دلیل اینکه برخی مرغ ها به صورت مرده به محوطه گرم می رسند.
ـ استخوانهای جناغ سینه شکننده شده و به راحتی خواهند شکست.
ـ خونمردگی در عضله سینه.
ـ پرنده ها حالت سکون نداشته و انقباض عضلانی خواهند داشت و به همین دلیل عملیات پرکنی با مشکل مواجه خواهد شد.
ـ خونمردگی در ساق و را ن پرنده و همچنین پارگی و رگهای بزرگ مشاهده می شود.
گرما دهی جهت پرکنی:
هدف از گرمادهی آماده سازی پرنده جهت کندن پر می باشد. اینکار از طریق به هم ریختن ساختمان پروتئین ها صورت می گیرد. قبل از عملیات پرکنی باید یک سری احول را رعایت کنیم تا مطمئن شویم عملیات پرکنی بطور صحیح صورت می گیرد.
ـ مدت زمان انتقال و د مای آب تعیین کننده رنگ پوست لاشه ها خواهد بود که می تواند زرد یا سفید باشد.
ـ لرزش آب و غوطه ور سازی پرنده هر دو تعیین کننده میزان باز شدن فولیکولها و شل شدن پرها می باشد.
عواملی هستند که کارایی سیستم گرما دهی بدن را تحت تأثیر قرار می دهند. مثلاً باز بودن یا بسته بودن آن تحقیقات نشان می دهد بسته بودن آن باعث 20 الی 30 درصد صرفه جویی در هزینه انرژی خوهد شد. به علاوه سوخت کمتری مصرف خواهد شد و دمای آب 1 الی 2 درجه پایین تر از حالتی خواهد بود که دریچه باز باشد. زمانی که پرنده ها را در حمام گرم قرار می دهید دمای آب باید چند درجه بالا برود تا به دنبال آن پر کنی بطور صحیح انجام شود. بخصوص در مورد پرهای بال و گردن که محکم تر هستند این مسأله خیلی مهم است.
اگر لرزش و ارتعاش آب زمان عبور لاشه ها در حمام به اندازه کافی و یکسان نباشد آب نمی تواند بطور کامل به نواحی بین پرها در تمام نقاط بدن نفوذ کند بخصوص جاهایی که تراکم پرها زیاد است. اگر دمای آب هم یکسان نباشد پرکنی هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. اگر جوجه ها زرد باشند لایه اییدرم در برخی نقاط بدن از دست خواهد رفت.
عدم تنظیم و تطبیق شرایط مورد نیاز با نیازها باعث بزرگی و ریه در ناحیه بال شده است.
شرایط بهداشتی پیش از مرگ:
اگر زمانی که پرنده ها به پرها و پوست کثیف وارد حمام آب گرم شوند و آلوده به مدفوع باشند، طبیعی است که بلافاصله آلوده به انواع باکتریها خواهند شد بنابراین باید تدابیر لازم اتخاذ شود.
تأثیرات بر کیفیت، ایمنی و سود:
ـ عدم یکنواختی رنگ پوست در سرتاسر لاشه
ـ پرکنی بطور صحیح صورت نمی گیرد.
ـ سینه بیش از اندازه گرم خواهد شد.
ـ عدم وجود چربی در زیر پوست که علت آن ارتعاش آب در سردخانه باعث تبدیل چربی به کف شده و حدود 2 درصد ضرر به بار می آورد.
ـ زمانی که چربی زیر پوستی از دست برود، پوست بخصوص در ناحیه سینه و بالای ساق حالت سست پیدا کرده و در مرحله پرکنی این پوست کنده خواهد شد.
پرکنی:
پرکنی صحیح در نتیجه حمام آب گرم و گیجی مناسب حاصل می آید. بنابراین نکات زیر را حتماً در نظر بگیرید.
ـ حداقل فاصله باید بین خروجی از حمام و ورودی به منطقه پرکنی را ایجاد کنید.
ـ تعداد ماشین های پرکن باید با سرعت خط متناسب باشد و باید با نوع پرنده نیز هماهنگ باشد.
ـ اگر رنگ جوجه ها زرد باشد باید ظرفیت پرکنی را افزایش دهید.
اثرات ناشی از پرکنی ناقص:
اگر قسمتی از پرها روی لاشه ها مانده باشد باعث می شود که در مراحل بعدی بخصوص بسته بندی با مشکل مواجه شویم. بدیهی است که در این حالت کار متوقف شده بدلیل حضور باکتریها و رشد آنها بار میکروبی بالا خواهد رفت.
همچنین ممکن است به دلیل فشار شستی های پلاستیکی پوست پاره خواهد شد و طبیعی است چنین لاشه-ای به عنوان وازده و درجه 2 یا 3 شناخه می شود.
به علاوه خطر انتقال آلودگی به صورت عرضی نیز وجود دارد و به علاوه به دلیل افزایش فشار به ؟؟؟ باکتریها به داخل نفوذ خواهند کرد.
به هر حال درک رابطه بین فرایندهای کشتار در کشتارگاه و کنترل و پایش مکرر آن باعث به بار آمدن لاشه هایی می شود که کیفیت بالایی داشته و مورد قبول همگان است.
استخراج و ترجمه: مهندس مجید واعظی
منبع: مجله بین المللی طیور​
 

hani20

عضو جدید
عرضه گوشت مرغ به صورت بسته بندی شده و آماده طبخ و مزایای آن

عرضه گوشت مرغ به صورت بسته بندی شده و آماده طبخ و مزایای آن

چنانچه گوشت مرغ به صورت آماده طبخ عرضه گردد به گونه ای که بتوان پس از خارج کردن مرغ از بسته بندی بلافاصله آن را در اجاق قرار داد مزایایی به دنبال خواهد داشت. از جمله اینکه باعث آسایش مصرف کننده نشده و فرآیند پخت و طعم دهی آن با سرعت بالاتری انجام خواهد شد و محصول نهایی علاوه بر داشتن طعم مطبوع، ترد بوده و ضمناً ایمنی غذایی تا سطح چشمگیری افزایش خواهد یافت.
همانگونه که می دانید در سالهای اخیر گوشت مرغ صرفاً به صورت بسته بندی شده عرضه می گردد. عمدتاً به دلیل نیاز واحدهای تجاری به خصوص اغذیه فروشی ها و همچنین آسایش مصرف کنندگان خانگی، حال این نیاز احساس می شود که گوشت مرغ بصورت کاملاً آماده طبخ عرضه گردد بگونه ای که بلافاصله پس از خارج کردن از بسته بندی بتوان آن را در اجاق قرار داد.
این نوع بسته بندی معمولا حالت دو لایه دارد. لایه داخلی حالت وکیوم داشته و برای نگهداری لاشه مورد استفاده قرار می گیرد. لایه دوم که به آن لایه بیرونی می گویند ظرف یا کارتنی است که دارای دسته می باشد و لایه اول در آن قرار داده می شود.
لایه اول مستقیماً به محصول مربوط بوده و برای نگهداری آن مورد استفاده قرار می گیرد. لایه دوم جهت حمل و جابجایی محصول مورد استفاده قرار می گیرد که بر روی آن معمولاً مشخصات محصول، وزن آن، ارزش غذایی، دستورالعمل پخت، نام شرکت و سایر موارد مورد نیاز بر روی آن درج می گردد. (شکل 1)

شکل 1 - لایه بسته بندی اول و دوم در شکل مشهود است.​
آسایش و رفاه مصرف کنندگان:
استفاده از گوشت مرغ بصورت آماده طبخ مزایای فراوانی دارد و باعث افزایش بهای بسیاری از محصولات مرتبط با گوشت طیوری می-شود.
اولین مزیت آن آسودگی و سهولت استفاده از آن است. این بسته بندی باعث کاهش فراوان زمان مورد نیاز چهت پخت میگردد زیرا اغلب موارد فرد باید لاشه را پاک کرده و سپس آن را به صورت قطعات بریده و مورد طبخ قرار دهد.
لذا عرضه به صورت بسته بندی بدین شکل نیازی به پاک کردن و برش های متوالی آن نخواهد داشت مرغهای عرضه شده به صورت بسته بندی آماده طبخ در اغلب موارد پاک شده، قطعه قطعه شده اند و همچنین در سُس ها و طعم دهنده ای مختلف خوابانده شده اند و مهم تر اینکه بلافاصله پس از خروج از ظرف می توان آن را در اجاق قرار داد. تنها کاری که مصرف باید انجام دهد این است که مرغ را از ظرف مربوطه خارج نماید و بلافاصله آن را در اجاق قرار دهد.

انواع و اقسام طعم ها:
این نوع بسته بندی فرصت مهمی به تولید کننده می دهد که محصول را بر اساس ذائقه های مختلف تولید نموده و عرضه نماید و مصرف کننده نیز بر اساس سلیقه و ذائقه خود محصول مورد نظر را انتخاب خواهد کرد. در این صورت تولید کننده ها محصول را در انواع مختلفی از سُس ها و طعم دهنده ها و مایعات خوابانده و آن را چه بصورت کامل و یا قطعه بندی شده در شرایط خلأ بسته بندی می نماید و سپس آن را عرضه می نماید.
لازم به ذکر ست که تجهیزات خلأ در بسیاری از واحدهای فرآوری طیور موجود بوده و نیاز به صرف هزینه مجزا برای راه اندازی آن نخواهد بود. همچنین تجهیزات بسته بندی نیز از سالها پیش نصب شده و مورد استفاده قرار می گیرد.
به هر حال عرضه محصول آماده طبخ با طعم های مختلف می تواند در رستورانها و اغذیه فروشی ها مورد توجه خاص قرار گیرد.
نحوه پخت گوشت مرغ داخل وکیوم به چه صورت است؟
مزیت دیگر مرغ های بسته بندی شده آماده طبخ این است که محصول در وکیوم بسته بندی شده است. در برخی موارد که مواد غذایی خصی در وکیوم قرار می گیرد و اگر بخواهیم آن را آب پز کنیم به دلیل ماهیت خاص وکیوم می توانیم محصول را با وکیوم در درون آب قرار دهیم. یعنی در حلتی که از بسته بندی مقوایی خارج کرده ایم، نیازی نداریم آن را از وکیوم خارج کنیم بلکه با همان وکیوم آن را در آب قرار می دهیم تا آب پز شود. به هر حال این از مزایای وکیوم است.
به هر حال وکیوم دارای مزایای فراوانی است از حمل آسان و حفظ ترددی و سلامت گوشت گرفته تا پخت آسان و بی دردسر و اینکه زمان پخت نیز به طرز چشمگیری کاهش خواهد یافت.
معمولاً روشهای خانگی و عمومی پخت گوشت شامل پخت با حرارت خشک از جمله قراردادن در اجاق و یا کباب پزی توری می باشد. در این روشها ممکن است گوشت بیش از حد پخته شود و آب آن بخار شده و حالت خشک پیدا کند.
در حالت وکیوم معمولاً گوشت با توجه به اینکه ابتدا با انواع سس ها و چاشنی ها و مواد طعم دهند آغشته شده و بسیار لذیذ می گردد به دلیل خاصیت وکیوم در عدم عبور رطوبت و همچنین اینکه وکیوم می تواند دمای اجاق را تحمل کند، سپس از طبخ علاوه بر طعم مطبوع گوشت حالت ترددی و تازگی آن نیز کاملاً حفظ خواهد شد . اما در روشهای پخت خانگی و سنتی به دلیل اینکه رطوبت را از دست می دهد گوشت بسیار خشک و سفت خواهد شد. (شکل 2)

شکل2- مزایای فراوانی در استفاده از مرغ وکیوم شده نهفته است.​
تنها کاری که مصرف کننده نهایی انجام می دهد خارج کردن گوشت از بسته بندی کارتنی است و سپس محصول را با وکیوم در اجاق قرار می دهد.
البته توجه داشته باشید که زمان پخت بسته، نوع محصول و شرایط آن متفاوت خواهد بود البته دستورالعمل پخت و زمان آن بر روی کارتن بسته بندی درج می شود. ما در آزمایش خود که از گوشت قطعه بندی شده در قسمت پایین سینه به همراه دنده ها استفاده کردیم و آن را با وکیوم در اجاق قرار دهیم پس از 5/1 ساعت و دمای 200 درجه محصول بطور کامل پخت و اینکه وکیوم این دما را به راحتی تحمل نمود و هیچ آسیبی ندید. (شکل 3)

شکل 3- وکیوم پس از پخت​
بخار چه اثری بر روی وکیوم دارد؟
در طی فرآیند پُخت به دلیل وجود حرارت ضعیفی است که گوشت داخل وکیوم به دلیل وجود آب بخار متصاعد خواهد نمود و به دلیل بسته بودن وکیوم این بخار نمی تواند از آن خارج شود و به خودی خود باعث کوتاه شدن زمان پخت غذا خواهد شد. زیرا دیگر این حالت جلوگیری از تغییر رنگ محصول است که معمولاً در زمان پخت در روشهای رنگ آن به قهوه ای تغییر پیدا می کند البته می توان قبل از قراردادن محصول در وکیوم تغییر رنگ را اعمال نمود.
توجه داشته باشید که در زمان پخت به دلیل بالا رفتن دما و ایجاد بخار قطعاً وکیوم دچار تورّم خواهد شد بنابراین باید به گونه ای باشد که اولاً تحمل فشار ناشی از بخار را داشته باشد و دوم اینکه به هیچ عنوان درز و یا نشت نداشته باشد. به همین دلیل مواد مورد استفاده در تولید بسته بندی-های وکیوم لزوماً بسیار با دوام بوده و به گونه ای هستند که در هیچ یک از مراحل توزیع و پخت قابل سوء استفاده نمی باشد.
در بسته بندی های آماده پخت به دلیل افزایش فشار داخل بسته و تورم آن در ه نگام پخت به گونه ای عمل شده که خود بسته بندی دریچه کوچکی جهت تخلیه ایجاد می کند و یا آشپز با ایجاد محفظه کوچک این شکل را برطرف می کند.
به هر حال کلیه این نوع بسته بندی ها دارای کارتن خارجی می باشند که کلیه مشخصات و نحوه استفاده بطور کامل در آن درج گردیده است.
ایمنی غذایی:
ایمنی غذایی بالا یکی دیگر از مزایای بسته بندی آماده طبخ می باشد. در مراکز فرآوری گوشت مرغ به دلیل اینکه بسته بندی آماده طبخ نیازمند پختن است و نمی توان آن را بلافاصله پس از خارج کردن از بسته میل نمود بنابراین نیازمند برنامه پایش لیستریا نمی باشد.
نکته دیگر این است که می توان در مراکز فروش اغذیه و منازل به سادگی از این محصول استفاده نمود. به دلیل سلامت بسته بندی تا موقع طبخ نباید این احتمال آلودگی عرضی نیز وجود ندارد.
آلودگی باکتریایی تجهیزات پخت، آشپزها و وسایل حمل و نقل معمولاً به صورت مستقیم به عنوان آلودگی غذایی قلمداد می شود زیرا در نهایت باعث آلودگی غذا خواهد شد. در بسته بندی های آماده طبخ به دلیل وجود دو لایه بسته بندی به سهولت حمل و نقل و جابجایی گوشت، سلامت آن نیز حفظ خواهد شد زیر کل محصول به همراه لایه اول وارد اجاق می شود و نگرانی از بابت این نوع آلودگی نیز وجود نخواهد داشت.
استخراج و ترجمه: مهندس مجید واعظی
منبع: مجله بین المللی طیور​
 

hani20

عضو جدید
پروبیوتیک ها چگونه بر صنعت مرغداری تأثیر می گذارند؟

پروبیوتیک ها چگونه بر صنعت مرغداری تأثیر می گذارند؟

از زمانی که اهمیت بار میکروبی متعادل و متوازن در روده طیور و نقش این تعادل در رشد مناسب و سلامتی پرنده مشخص شده است، الگوهای تغذیه طیور به سمتی هدایت شده که از طریق تداخلات غذایی بار میکروبی مجزای گوارشی پرنده کاملاً تحت کنترل درآید.
همانگونه که می دانیم حجم متنوع و عظیمی از انواع باکتری ها در مجرای گوارشی حیوانات زندگی می کنند و عمده آنها نیز با میزان خود نوعی رابطه همزیستی دارند. تا کنون نقش مهم این باکتری ها در سلامتی و بیماری حیوانات و انسانها مشخص شده است. تغذیه مهمترین عامل تأثیرگذار در ترکیب و فعالیت متابولیک باکتری های موجود در روده می باشد.
خطاهای موجود در برنامه غذایی، تغییرات شدید در جیره، کیفیت پایین ترکیبات جیره و بهداشت پایین جیره باعث تغییر حالت در طور طبیعی می گردد. بنابراین ضروری است که هنگام جیره نویسی طوری عمل شود که بار میکروبی به سمت مثبت تغییر یابد و به سمتی پیش رود که به آن همزیستی می گوییم. طبیعی است که در حالت همزیستی میزبان و باکتری ها هر دو از هم سود خواهند جُست.
پروبیوتیک ها باعث همزیستی میزبان با فلور طبیعی می شوند:
با توجه به اهمیت متوازن بودن بار میکروبی روده و معده و نقش آن در افزایش بازده و رشد موثر پرنده، برنامه ها و الگوهای جیره نویسی به گونه ای تنظیم و فرموله می شود تا حالت همزیستی بین این دو تأمین گشته و تقویت شود. مشخص شده است که پروبیوتیک ها که موادی محرک رشد و همسو یا ساز و کارهای زیستی بدن پرنده هستند می توانند نقشی مهم در تغییر و مدیریت بار میکروبی مجرای گوارشی پرنده داشته باشند و نتیجتاً می توانند در حفظ و تقویت حالت همزیستی بسیار موثر باشند.
بلغ پروبیوتیک ها منجر به ایجاد شرایط زیستی مناسبی می شود که نتیجه آن ممانعت از رشد عوامل بیماریزا و در عوض فضا را برای رشد باکتری های همزیست مساعد می سازد و بهبود وضعیت روده و معده نیز از آن منتج خواهد شد. ایجاد این شرایط برای افزایش جذب مواد مغذی، بهبود گوارش غذا و سلامتی دستگاه گوارش امری حیاتی به شمار می رود.
علاوه بر موارد فوق، روده نقشی کلیدی در ایمنی بدن پرنده ایفا می کند زیرا بزرگترین اندام ایمنی بدن به شمار می رود و بنابراین یکی از سنگرهای دفاعی بدن به شمار می رود و نقشی مهم در مواجهه با عوامل بیماریزا ایفا می کند.
یافته های علمی جدید در مورد پروبیوتیک ها:
جوامع علمی نگاه خود را در مورد نحوع عملکرد پروبیوتیک ها دگرگون کرده اند. این دگرگونی از زمانی قوت گرفت که پروبیوتیک ها در بازار فراوان شدند و فرصتی بدست آمد تا بتوانیم به اثرات و مزایای آنها در تکثیر و تولید برخی مواد موثر در سوخت و ساز بدن پی ببریم. همچنین این مواد در تکثیر و لاشه گزینی باکتری های همزیست در سلول های پوششی روده نیز نقش دارند.
حدود 10 سال است که محققان درصد جایگزینی دید عموم در مورد نقش پرو بیوتیک ها برآمده اند. تا کنون شواهد و مستندات خوبی بدست آورده ایم که نشان می دهد برخی اثرات ضد التهاب پروبیوتیک ها توسط سلول های خاص القاء می شود و مستقیماً به واسطه میکرو ارگانیسم های موجود در طور طبیعی ایجاد نمی گردد.
پروبیوتیک های موجود در بدن بدلیل حضور آنتی بیوتیک ها و یا اثرات پردازش غذا در کارخانه خوراک تا حدی اثر خود را از دست می-دهند. البته ساز و کارهای سودمندی وجود دارند که به باکتری های زنده نیازی ندارند و در این حالت نیز به فعالیت خود ادامه می دهند. به هر حال تا زمانی که سلول های موثر در ساخمان پروبیوتیک ها دستخوش تغییر نگردیده است می توانیم انتظار داشته باشیم که اثرات خود را بر جای خواهند گذاشت.
باکتری هایی که عموماً در خوراک دام استفاده می شوند آنهایی هستند که تولید اسید لاتیک می کنند مانند آنتروکوکوس، پدید کوکوس، لاکترباسیلوس و دو باکتریوم که این عوامل عموماً در روده طیور نیز یافت می شوند.
مطالعات علمی متعدد ثابت کرده است که اینها اثرات مثبتی در بازده، ممانعت از عوامل بیماریزا، شکستن فلور طبیعی روده و چند پارچه کردن سیستم ایمنی دارند بخصوص در چرخه تولید و زمانی که بار میکروبی روده هنوز به حالت دفاعی و مفاومت نرسیده است.
پروبیوتیک ها از جوجه های تازه متولد شده حفاظت می کنند:
تحت شرایط زندگی عادل و غیر صنعتی، حیوانات طور طبیعی بدن خود را ازحیوانات بالغ و همچنین از محیط زیست جذب می کنند. اما در شرایط مرغداری و دامداری های صنعتی این کار متفاوت خواهد بود.
طبیعی است که جذب و تشکیل بار میکروبی مورد نیاز برای این جوجه ها به آسانی تحقق نخواهد شد. طی دوره جذب فلور طبیعی این جوجه از ست اندازی و لانه گزینی باکتری های بیماریزا نیز در امان نخواهند بود. باید بگوییم که جذب و شکیل بار میکروبی طبیعی و متوازن از ضروریات این جوجه هاست و باید هر چه سریعتی به آن دست یابند که برای اینکار از پروبیوتیک ها استفاده می کنیم. مثلا می توانیم وقتی جوجه ها هنوز در کارخانه جوجه کسی هستند از طریق اسپری مواد پروبیوتیک را به آنها برسانیم و یا در روز اول دوره از طریق حل در آب آشامیدنی به آنها برسانیم. پروبیوتیک ها حالتی را در روده پرنده ایجاد می کنند که منجر به ایجاد و تأثیر باکتری های مفید و درست در روده پرنده می گردد.

نمایی از باکتری کلستریدیوم پرفرینژانس​
پروبیوتیک ها و آنتی بیوتیک ها چه رابطه ای با هم دارند؟
همانطور که می دانید آنتی بیوتیک ها ابزاری مهم برای نابود کردن عوامل بیماریزا و نامطلوب هستند. ولی به هر حال باعث از بین رفتن بخش عظیمی از باکتری های فلور طبیعی بدن پرنده می شوند که لزوماً باید این باکتری ها را دوباره احیا کنیم. بنابراین پس از اتمام استفاده از آنتی بیوتیک ها باید باکتری های خواسته را دوباره تکثیر کنیم تا نقش مفید خود را ایفاء کند.

جدول 1 ـ عملکرد مقایسه ای پروبیوتیک ها بصورت متابولیکی و ساختاری​
اگر چه آنتی بیوتیک ها ممکن است عوامل بیماریزا را نابود کنند اما اغلب نمی توانند التهابات را از بین ببرند. در بسیاری موارد که عوامل بیماریزا به بدن حمله می کنند ممکن است سیستم ایمنی بدن به گونه ای تحریک شود که واکنش شدید و حادی از خود بروز دهد گاهی این واکنش بیشتر از خود عامل بیماری باعث نابودی باکتری های مورد نیاز می شود.
پروبیوتیک ها باعث مرحله بندی پاسخ ایمنی بدن می شوند. ما در شرایط عملی موارد زیادی را مشاهده کردیم که مخاط روده دچار التهابات شدیدی گردیده بود و علت آن به دلیل بالا بودن سرعت محتویات روده می باشد. به دنبال این حالت مدفوع دارای آب بیش از حد معده و گاز فراوان شده و همچنین قطعات و تکه های فراوان از غذای هضم نشده به همراه مخاط روده ای را می توان در آن مشاهده نمود.
جهت تأئید قطعی التهاب روده باید از روده دام مرده نمونه برداری کنیم.
بنابراین جهت درمان و مبارزه با عوارض جانبی بیماری هایی که به درمان آنتی بیوتیکی پاسخ نمی دهند می توان از پروبیوتیک ها سود جست. در این روش جهت استفاده از دزهای درمانی آنتی بیوتیک باید از وجود التهابات روده ای نیز بر حذر باشیم.
حتی پروبیوتیک های غیر فعال نیز اثر مثبتی در کاهش التهابات دارند به دلیل اینکه ساختار سلولی و بخصوص ملکول های DNA آنها و گیرنده های آنها دست نخورده و بی عیب باقی می ماند.
پروبیوتیک ها در آنتریت نکروتیک چه نقشی دارند؟
آتریت نکروتیک یکی از شایع ترین و از نظر اقتصادی مضرترین بیماری های طیور می باشد. در صورت وقوع این بیماری می تواند تا 50 درصد گله را تلف نماید. گروهی از محققان دست به پژوهشی زده اند تا متوجه شوند که آیا استفاده از پروبیوتیک با گونه های مختلف می توان در کنترل بیماری های طیور که توسط کلستریدیوم پرفرینژنس ایجاد می شود، موفقیتی حاصل کرد یا خیر. نتیجه حاصل از این تحقیق حاکی از توفیق پروبیوتیک ها در مهار بیماری های خاص طیور از جمله آنتریت نکزوتیک و درباتیت قانقرایی بود.
نتیجه کلی اینکه استفاده از محصولات پروبیوتیکی روشی جایگزین است که می تواند در صنعت پرورش طیور مورد استفاده قرار گیرد.
این روش سعی در مدیریت جمعیت های میکروبی مستقر در مجرای گوارشی پرنده دارد و با بهینه سازی فلورمیکروبی روده از رشد و توسعه عوامل بیماریزا ممانعت نموده و سلامتی را برای پرنده به ارمغان می آورد. نتیجه اینکه با کاهش ضرر ناشی از تلفات نویدگر سود بیشتری برای صنعت مرغداری خواهد بود.
استخراج و ترجمه: مهندس مجید واعظی
منبع: مجله بین المللی طیور​
 

hani20

عضو جدید
اثر شکل فیزیکی جیره و دمای سالن بر عملکرد و کاهش بروز سندرم آسیت در جوجه های گوشتی

اثر شکل فیزیکی جیره و دمای سالن بر عملکرد و کاهش بروز سندرم آسیت در جوجه های گوشتی

چکیده سندرم آسیت یک اختلال متابولیکی در جوجه های سریع الرشد است که شامل تجمع مایعات غیر التهابی در محوطه بطنی می باشد.سرما به عنوان یکی از فاکتورهای مهم مستعد کننده می تواند سبب فعالیت متابولیکی و در نهایت آسیت در پرنده گردد.لذا مطالعه حاضر جهت مشخص کردن اثر شکل جیره در کاهش آسیت جوجه های گوشتی انجام گرفت.بدین منظور،تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از نژاد راس و جنس نر انتخاب و با توجه به شکل جیره از روز اول دوره پرورش به سه گروه مساوی (گروه پلت،کرامبل وآردی) و هر گروه با چهار تکرارتقسیم و نصف پرندگان هر گروه از روز بیست و یکم دوره پرورش تحت دمای14 درجه سانتیگرادپرورش یافتند،در حالی که نصف دیگر پرندگان در شرایط 23 درجه سانتیگراد نگهداری شدند. میانگین میزان رشد، مصرف دان، ،ضریب تبدیل غذایی و تعداد تلفات ناشی از سندرم آسیت ثبت و در پایان هفته ششم نیز به منظور تعیین میزان هماتوکریت ، نمونه های سرم خون اخذ گردید. تجزیه و تحلیل داده­ها با استفاده از نرم افزار SAS و مقایسه میانگین­ها با روش دانکن انجام شد. با توجّه به ­نتایج به­دست آمده مشخص گردید که تلفات ناشی از سندرم آسیت مربوط به گروه آردی کمتر از گروه کرامبل وپلت بود.درصد هماتوکریت ،نسبت وزن بطن راست به مجموع دو بطن در گروه پلت+سرما به طور معنی دار بیشتر از سایر گروه ها بود.تغییرات بیانگر این است که جوجه های گروه پلت+سرما دچار یک آشفتگی متابولیکی ناشی از استرس مضاعف سرما شده اند. این تحقیق نشان می دهد که در مناطق با کاهش درجه حرارت محیط، خوراک پلت سبب افزایش فعالیت متابولیکی و در نتیجه منجر به هیپوکسی وآسیت می گردد. در خاتمه چنین نتیجه گیری شده که جیره آردی با کاهش مصرف دان در واحد زمان،به خصوص میزان انرژی دریافت شده که سبب پایین رفتن سرعت رشد می گردد در جوجه های گوشتی میزان وقوع سندرم آسیت را به طور قابل توجه ای کاهش می دهد. کلمات کلیدی : آسیت ، جیره آردی ،جیره کرامبل ، جیره پلت ، جوجه های گوشتی، سرما. مقدمه: سندرم آسیت یکی از مشکلات جدی طیوردر اکثر نقاط دنیا ازجمله ایران می باشد و ضایعات اقتصادی ناشی از آن درجوجه های گوشتی رو به افزایش است . مطالعات وسیعی برای یافتن عامل عارضه و روش جلوگیری از آن در سراسر دنیا در حال انجام می باشد.بررسی های اخیر نشان داده است که در شرایط طبیعی هر عاملی که موجب افزایش فعالیت های متابولیک جوجه های گوشتی شود، زمینه ساز بروز آسیت می باشد. افزایش سرعت رشد،کاهش درجه حرارت محیط،تغذیه با جیره های پر انرژی یا افزایش مصرف غذا از طریق تغذیه با جیره های پلت شده از جمله عواملی هستند که می توانند با بالا بردن فعالیت های متابولیک موجب بروز آسیت در طیور گوشتی شوند.بررسی ها نشان داده است که عوامل محیطی مانند سرما و افزایش انرژی جیره موجب افزایش فعالیت های متابولیک از طریق بالا بردن میزان نیاز به اکسیژن و در نتیجه آسیت می شود. جهت کنترل آسیت در کوتاه مدت می توان از روشهایی مانند محدودیت غذایی، جیره آردی، نور متناوب، و غیره استفاده کرد. (2) . در این تحقیق اثر شکل فیزیکی جیره و دمای سالن برعملکرد وکاهش بروزسندرم آسیت در جوجه های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفته است. مواد و روش کار تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی یک روزه نژاد راس و جنس نر از روز اول پرورشی و با توجه به شکل جیره به سه گروه پلت ،کرامبل وآردی و هر گروه با چهار تکرار تقسیم و تا سن 21 روزگی از نظر درجه حرارت و رطوبت در شرایط کاملا یکسان و در ارتفاع کاملا یکسان از سطح دریا نگهداری شدند. سپس نیمی از جوجه های هر گروه به سالن بعدی و مجاور با دمای 14 درجه سانتیگراد انتقال داده شدند بطوری که جوجه های سالن اول در دمای 23 درجه سانتیگراد تا پایان آزمایش نگهداری شدند. دردوره رشد متناسب جوجه های هر گروه میانگین افزایش رشد،مصرف دان وضریب تبدیل غذایی تعیین وتلفات ناشی از آسیت به صورت روزانه جمع آوری وثبت شد ودر نهایت درصد ونسبت وزن بطن راست به مجموع بطن هاRV/TV در تلفات محاسبه گردید. در طول دوره پرورش از 2 جیره غذایی که شامل جیره آغازین در 1تا 21 روزگی (cp:22 و (ME:2900Kcal/kg و جیره رشد 22تا42 روزگی (cp:19 و (ME:3200 Kcal/kg می باشد استفاده شد. در 42 روزگی از هر گروه9 قطعه جوجه به طور تصادفی انتخاب واز ورید بالی آنها جهت اندازه گیری میزان هماتوکریت خونگیری به عمل آمد.در مرحله خونگیری نیز از هر گروه 9 گسترش خونی روی لام تهیه وتحت رنگ آمیزی اختصاصی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SAS و آزمون آنالیز واریانس با استفاده از رویهGLM و برای مقایسه میانگین‌ها از آزمون دانکن در سطح احتمال 5 درصد استفاده شد. نتایج وبحث درصد تلفات جوجه های گروه آردی به طور معنی دار کمتر از گروه پلت + سرما و کرامبل + سرما بود و همین طور تلفاتی در گروه آردی +کنترل مشاهده نگردید. بالاترین میزان نسبت (RV/TV) در جوجه های گروه پلت + سرما به دست آمد. هر چند که بین گروه های پلت +سرماو کرامبل + سرما اختلاف آماری نبود. اما این دو گروه با گرو ه های پلت + کنترل، کرامبل+کنترل، آردی +سرماوآردی+کنترل اختلاف معنی داری دارند. گروه پلت + سرما از نظر میزان هماتوکریت به طور معنی دار بیشتر از سایر گروه ها می باشد.
در میزان مصرف دان،افزایش وزن روزانه و ضریب تبدیل بین گروهها دارای اختلاف معنی داری می باشد. به طوریکه گروه های سرما بالاترین مقدار پارامترهای رشد را نسبت به گروه کنترل می باشد.


نتیجه گیری کلی در این تحیق بررسی پارامتر های رشد مشخص می کند که در میزان مصرف دان و افزایش وزن و ضریب تبدیل بین گروه های مختلف ،اختلاف آماری وجود دارد. به طوری که بیشترین مقدار پارامتر های رشد در گروه های سرما به دست آمد. بر اساس تحقیقات محققین در شرایط عادی هر عاملی که بتواند سبب افزایش متابولیسم گردد، میزان وقوع سندرم آسیت را افزایش خواهد داد(1). افزایش میزان هماتوکریت خون یک واکنش فیزیولوژیکی جبرانی است که متعاقب بالا رفتن فعالیت متابولیکی و در نتیجه افزایش نیاز به اکسیژن و هیپوکسی در جوجه رخ می دهد به طوریکه نتایج این تحقیق نشان می دهد میزان هماتوکریت گروه پلت نسبت به گروه کرامبل و آردی بالا می باشد به طوری که در جوجه های گروه پلت +سرما به طور معنی دار نسبت به سایر گروه ها بیشتر می باشد. این موضوع تایید کننده این است که جوجه های این گروه دچار آشفتگی متابولیکی ناشی از استرس مضاعف سرما شده اند که این یافته در مطالعات Bolukbsi وهمکاران نیز به دست آمده است.(3و4) بالاترین میزان نسبت RV/TV در جوجه های گروه پلت + سرما و پایین ترین آن در گروه آردی + کنترل مشاهده شد که این نتایج با تلفات آسیتی مربوط به هر گروه مطابقت دارد و با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعت Silva و همکاران در تلفات آسیتی نسبت RV/TV بالا می باشد(4). این تحقیق نشان داد که جیره آردی با توجه به کاهش مصرف دان به خصوص میزان انرژی دریافتی میزان وقوع سندرم آسیت را کاهش می دهد. منابع: 1-حسن‌زاده، م. و م. بزرگمهری فرد.1382.اثر سرما در وقوع سندرم آسیت و پارامتر های متا بولیکی جوجه های گوشتی در مناطق مرتفع،فصلنامه علمی پژوهش و سازندگی،شماره 98:58-94. 2-گلیان، ا.، م. معینی. 1382. تغذیه طیور واحد آموزش و پژوهش معاونت کشاورزی سازمان اقتصادی کوثر، چاپ سوم. 1. 3-Bolukbsi , C,M, . Aktas, M,.Guzel,M,.The effect of feed regimenin asgimenin ascites in duced by cold and growth performance in male broiles. Poulsci,2005.5:326-329. 2. 4-Silva , J,M,. Dale ,L,N. and Luchesi,J,B,.Effect if pelleted feed on the incidence of ascites in borilers reared at low altitudes Arian Dis , 1988.32:326-37
 

hani20

عضو جدید
تاثیر پودر فلفل سیاه بر عملکرد جوجه های گوشتی

تاثیر پودر فلفل سیاه بر عملکرد جوجه های گوشتی

جهت بررسي اثر فلفل سیاه بر عملکرد جوجه های گوشتی، آزمایشی بر روی 40000 قطعه جوجه یک روزه راس 308 با جیره هایی كاملا مشابه از هر حيث به مدت 48 روز صورت گرفت. افزایش وزن، میزان غذای مصرفی و ضریب تبدیل غذایی در هر دوره محاسبه شد و راندمان لاشه محاسبه گشت .مصرف فلفل سیاه سبب افزایش مصرف خورک و وزن نهایی جوجه های آزمایشی شد. آزمايش بر روی تیتر آنتی بادی علیه ویروس نیوکاسل نیز نشان دهنده افزایش تیتر آنتی بادی جوجه ها بود .
مقدمه :
فلفل سیاه از هسته گیاه فلفل بدست می‌آید. ترکیبات موثره فلفل عبارتند از کاپسائیسین، کاپسیسین و کاپسانتین. یکی دیگر از مواد موجود در فلفل سیاه پی پرین بوده که خاصیت ضد درد نیز دارد. ، سيستم گوارش را تحریک می کند و همچنین اشتها آور بوده و مقادیر مناسبی از ویتامین c را داراست. همچنين فلفل سیاه باعث تحریک سلول های معده برای ترشح اسید می شود. فلفل سیاه دارای اسانس روغنی فرار و آلکالوید هایی به نام چاویسین و پی پرین و پی پریدین بوده و ترکیبات ترپن نیز دارد. فلفل سیاه، ادویه‌ای حساسیت‌زا و گواترزا نبوده و فاقد اگزالات و یا پورین می باشد .
مواد و روش ها :
در این آزمایش از 40000 قطعه جوجه گوشتی یک روزه راس 308 استفاده شد. صفر ، 5/ ، 1 ، 5/1 کیلو گرم در تن درهر چهار سالن 1و 2و 3و 4 استفاده شد. در سن 48 روزگی نیز کشتار صورت گرفت .
جدول مواد تشکیل دهنده جیره های آزمایشی ( کیلوگرم در تن )

مواد
1-11 روزگی
11-25 روزگی
25-42 روزگی
42 -48 روزگی
ذرت
552
596
646
687
سویا
400
360
315
275
روغن
15 كيوگرم +يك تن دان
20 كيوگرم +يك تن دان
22 كيوگرم +يك تن دان
25 كيوگرم +يك تن دان
صدف
16
14
12
11
دي كلسيم فسفات
18
16
15
15
نمک
5/3
5/3
5/3
5/3
مکمل
7
7
5
5
متیونین
2
2
5/1
5/1
لیزین
1
1
1
1
ضدكوكسيديوز
ديكلازوريل 350 گرم در
ديكلازوريل 350 گرم
ناراسين 800 گرم
ناراسين 800 گرم


جدول برنامه واکسیناسیون جوجه های آزمایشی در طول دوره پرورش
نوع واکسن
سن (روز)
روش تجویز
IB H120
1
اسپری
IB H120 همراه تزريق دوگانه نيوكاسي آنفلوآنزا
7
قطره چشمي
نيوكاسل كلون
10
آشامیدنی
IB 88
14
آشامیدنی
گامبورو گامبوكال
17
آشامیدنی
گامبورو گامبوكال
23
آشامیدنی
نيوكاسل كلون
20
آشامیدنی


تاثیر جیره های آزمایشی برمیانگین وزن جوجه ها
Kg /Ton
هفته اول
هفته دوم
هفته سوم
هفته چهارم
هفته پنجم
هفته ششم
هفته هفتم
128
325
530
910
1430
1900
2290
0.5
130
340
549
930
1435
1910
2320
1
135
350
560
940
1448
1920
2390
1.5
137
356
580
945
1460
1960
2440


نتایج نشان می دهد که با افزایش میزان مصرف فلفل سیاه میزان میانگین وزن جوجه های آزمایشی بالا رفته است . این امر می تواند به دلیل اثر افزایش مصرف خورک و استفاده بیشتر از مواد مغذی در جیره باشد .فلفل سیاه با تحریک تولید آنزيم هاي گوارشي در معده و نابودی باکتریهایی غير مفيد قدرت هضم را تقویت می کند ،جذب مواد مغذی غذا به واسطه اثر فلفل سیاه برکاهش سرعت عبور مواد هضمی واثرات مفید ان بر افزایش فعالیت انزیم های هضمی نیز سبب استفاده بهتر جوجه ها از مواد خوراکی و تاثیر مفید بر افزایش وزن انها داشته است. تاثیر جیره ها برضریب تبدیل خوراک
Kg /Ton
هفته اول
هفته دوم
هفته سوم
هفته چهارم
هفته پنجم
هفته ششم
هفته هفتم
0
1.56 50/1 1.89 1.89 2.07 2.04 09/2
0.5
1.50 49/1 1.85 90/1 2.05 1.98 1/2
1
1.50 48/1 1.72 1.8 1.86 1.93 2
1.5
1.47 48/1 1.7 8/1 1.89 1.9 4 9/1
جدول نشان میدهد که با افزایش میزان مصرف فلفل در هر دوره کاهش ضریب تبدیل غذایی روی داده است که این امر به دلیل افزایش استفاده از جیره تغذیه شده برای تولید وزن اثر فلفل سیاه بر استفاده بهتر از خورک به واسطه افزایش آنزیم های هضمی و کاهش سرعت عبور خورک در روده بوده است .پیپرین موجود در فلفل باعث افزایش ترشحات روده و صفرا و افزایش فعالیت آنزیم های پانکراس و کاهش سرعت عبور مواد در روده می شود وسبب افزایش جذب مواد مغذی می گردد. تاثیر جیره ها بر تیتر حاصل از واکسن نیوکاسل:
Log [SUB]2[/SUB]
25 روزگی
35 روزگی
45 روزگی
0
2.9
5/3 5/4
0.5
1/3
3.8 4.8
1
3/3
2/4 3/5
1.5
3.9
5/4 98/5
نتيجه اينكه پودر فلفل سياه با دز 5/1 كيلوگرم در تن نسبت به سالن شاهد هم تيتر آنتي بادي را بر عليه نيوكاسل بيشتر تحريك مي نمايد و هم وزن كشتار بالاتري نسبت به نمونه شاهد در بر دادرد .
 

hani20

عضو جدید
پیشگیری از عفونت کلی باسیلوز از راه خوراک در مرغداری

پیشگیری از عفونت کلی باسیلوز از راه خوراک در مرغداری

باکتری اشرشیا کلی ( Escherichia) زمانی بیماری زا می شود که pH لوله گوارش از ۵ بالاتر رود. با استفاده از ترکیبات خاص در جیره غذایی، خوراندن لاکتوباسیل ها یا بعضی از اسید های پوشش دار می توان اسیدیته دستگاه گوارش را حفظ کرد. مانند تمام حیوانات خونگرم که در محیط طبیعی نگهداری می شوند، در زمان کوتاهی پس از خروج از تخم، جمعیت میکروبی در لوله گوارش جوجه ها ایجاد خواهد شد. گونه های مختلف باکتریایی که در لوله گوارش میزبان کلونیزه می شوند به تغییرات حساس می باشند. لوله گوارش در جوجه هایی که تازه از تخم خارج شده اند. تا حدودی عاری از اجرام می باشد و دارای pH نسبتاً بالا و باکتری های غیر بیمارزایی مانند لاکتوباسیلوس ها است که کاهش pH را در حدود ۴ تا ۵ ممکن می سازد. باکتری های بیماریزای روده ای ( Enteropathogenic) نظیر اشریشیا کلی در pH‌ بالاتر از ۶ تا ۷ ، فعالیت مطلوبی را لز خود نشان می دهند. در صورتی که در جیره غذایی پرنده کربنات سدیم وجود داشته باشد، زمان انکوباسیون اسریشیا کلی مهاجم از ۷۲ ساعت طبیعی به ۵ تا ۱۲ ساعت کاهش می یابد. فاکتور ضد ترشح Antiseceretory Factor (ASF) پروتئین تنظیم کننده ای است که از ترشح مایع به داخل روده جلوگیری می کند. مقدار ۰۱/۰ پیکومول از ASF‌ در جوجه باعث کاهش قابل توجهی در ترشحات ایجاد شده توسط توکسین های اشریشیا کلی می شود. پلاسمای جوجه هایی که از اسهال رنج می برند، حاوی مقادیر کمی از ASF می باشد. اگر چه حضور این ماده ، یک پاسخ ایمونولوژیک به حساب نمی آید، با این حال توسط آنتروتوکسین ها در لوله گوارش به شدت تحریک می شود و به نظر می رسد که نقش مهمی در دفاع علیه ترشح مایعات در حالات مرضی داشته باشد. فاکتور ضد ترشحی (ASF) در سیستم اعصاب مرکزی تولفید می شود و عمدتاً در غده هیپوفیز تجمع می یابد و از طریق خون و صفرا به دستگاه گوارش انتقال داده می شود.

●حساس بودن فاکتور ضد ترشحی به غذا
مقادیر ASF در پلاسمای خون به تناسب تغییر در اجزای طبیعی جیره افزایش می یابد. نوع خاصی از فاکتور ضد ترشحی که لیسیتین القاء شده توسط غذا ( Feed Induced Lecithin = FIL ) خوانده می شود، حساسیت ویژه ای دارد. این نوع ASF دارای همان خواص ضد ترشحی، نظیر ASF ایجاد شده توسط توکسین می باشد، ولی ساختمان شیمیایی آن تا اندازه ای متفاوت است.
تولید آن در سیستم اعصاب مرکزی مستقیماً به قند و امینواسیدهای جیره وابسته است. در تجربیات مختلف ثابت شده است که می توان میزان پروتئین خام جیره با پایه غلات را با افزودن سومین اسیدهای آمینه محدود کننده ( limiting amino acid) نظیر تره اونین، کاهش داد. در پرندگان در حضور مقادیر بالای فاکتور ضد ترشحی کاهش مشخصی در بروز اسهال مشاهده شده است. احتمالاً میزان تولید نیز به علت بهبود وضعیت سلامتی افزایش می یابد. شیوع اسهال را می توان به طور مشخصی با کاستن پروتئین خام جیره و به کمک خاصیت ضد ترشحی جیره کاهش داد. در حال حاضر به بهره گیری از مقادیر بیشتر پروتئین های گیاهی در جیره های طیور تمایل بیشتری وجود دارد. این امر می تواند رشد یک سویه را به سیستم گوارشی تحمیل کند. جوجه ها باید به خوردن جیره ای کاملاً متفاوت از نظر ساختار، مزه و ترکیب غذایی عادت داده شوند. سازگاری باید با در نظر گرفتن ترشح آنزیم تنظیم کننده pH، میزان عبور مواد هضم شده و مکانیسم های جذبی ایجاد شود.
تغذیه با مقادیر کم وم تناوب بیشتر، در حفظ اسیدیته لوله گوارش کمک می کند و بنابراین pH در حد مطلوب حفظ می شود. اطمینان از این امر، نه تنها از طریق سلول های پوشانننده معده که اسید هیدروکلریک ترشح می کنند، بلکه با حضور باکتری های موجود در لوله گوارش، تأمین می شود. این باکتری ها به طور طبیعی در معده یافت می شوند و حضور آنها به فراهم کردن اسیدیته معده و مساعدت در حفظ pH ‌ مطلوب جهت فعالیت آنزیمی و جلوگیری از رشد باکتری های بیماریزا کمک می کند. در ۴ pH= ، این باکتری ها به سرعت رشد کرده، کاملاً فعال هستند. اگر pH به میزان خیلی زیاد افزایش یابد ( بالاتر از ۵ )، باکتری اشریشیا کلی تکثیر یافته، با باکتری های مفیدی که تعداشان کاهش می یابد، رقابت می کند. تغییر در ترکیبات غذایی تشکیل دهنده جیره باید به آرامی انجام شود تا به پرنده فرصت سازش یافتن داده شود. تغییر ناگهانی در ترکیب جیره ممکن است به تغییر pH منجر شود. گونه های لاکتوباسیلوس از باکتری هایی هستند که قادر به تولید مقادیر زیادی اسید لاکتیک می باشند. اثر ممانعتی لاکتوباسیلوس روی باکتریهای دیگر، به تولید پراکسیدهیدروژن توسط آنها نسبت داده شده است. باکتری های اسید لاکتیک از طریق خاصیت چسبندگی خود روی دیواره، خنثی سازی سموم، فعالیت باکتری کشی، جلوگیری از سنتز آمین و افزایش قدرت ایمنی، مانع از کلونیزه شدن کلی فرم ها می شوند. لاکتوباسیلوس اسیدوفیلوس ( Lactobacillus acidophilus ) همچنین قادر به تولید آنتی بیوتیک اسیدولین ( acidolin ) است که مانع رشد ارگانیسم های بیماریزای روده ای می شود. شرایط طبیعی برای رشد باکتری های مولد اسید لاکتیک مناسب است. شرایط نامطلوب ( استرس ) این اثر را از بین می برد و رشد اشریشیا کلی را تشویق می نماید. تغذیه مخمر، تعداد باکتری های مصرف کننده اسید لاکتیک را تحریک کرده، pH دستگاه گوارش را پایین می آورد. در این حالت افزایش ساخت پروتئین باکتریایی وجود دارد. اسیدی کردن معده، نظریه نسبتاً جدیدی است. روش های متعددی برای اسیدی کردن معده پیشنهاد شده و مورد بررسی قرار گرفته است. افزودن اسیدهای معدنی و آلی ساده و مخلوطی از چند اسید که باعث اسیدی شدن در محل های مختلف دستگاه گوارش می شوند، از جمله این روش ها است. غذاهای پلت شده pH دستگاه گوارش را پایین می آورند حال آنکه غذاهای آردی آن را بالا می برند. همچنین مشاهده شده است که تغذیه با ذرت، PH دستگاه گوارش را پایین می آورد. با مشاهده اسهال در پرندگان لازم است جهت تصحیح دهیدراتاسیون، درمان حمایتی با تجویز مایعات و الکترولیت، صورت گیرد.
 

hani20

عضو جدید
بیماری هایی که سوددهی جوجه های گوشتی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می دهد

بیماری هایی که سوددهی جوجه های گوشتی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار می دهد

ولید کنندگان جوجه های گوشتی در خاورمیانه مواجه با یکسری بیماری هایی هستند که روی میزان رشد و ضریب تبدیل غذایی تأثیر منفی گذاشته و مرگ ومیر جوجه ها را افزایش می دهد، میزان ضرر و زیان اقتصادی ایجاد شده توسط این بیماری ها توسط نوع بیماری ومدت زمان درگیری گله و شرایط کنترلی و پیشگیری که صاحبان گله ها در پیش می گیرند، تحت تأثیر قرار می گیرد.
بطور معمول بیماری های طیور براساس شدت شان نیز می توانند مورد تقسیم بندی قرار گیرند بیماری های با شدت بالا شامل آنفولانزای طیور با بیماری زایی بالا و بیماری نیوکاسل احشایی حاد (VVND) می باشد. نیوکاسل احشایی حاد بخصوص در گله های مادر باعث مرگ ومیر بالایی می شود. دربسیاری از کشورهای خاورمیانه این بیماری با استفاده از ترکیب (بیوسکوریتی و واکسیناسیون) کنترل شده است.
ایران ، عربستان سعودی ، پاکستان واحتمالا" کشورهای دیگری نیز مشکل بیماری آنفولانزای طیور متوسط تا حاد را به تنهایی یا همراه با بیماری های دیگر داشته اند. در تعدادی از کشورها پایشهای سرمی وجود آنتی بادی بر علیه آنفولانزا را نشان داده است واضح است که سویه های با حدت متوسط H5 وH7 تحت تأثیر موتاسیون، قابلیت تبدیل به سویه های با حدت بسیار بالا را دارند.
این مسأله باعث ایجاد آنفولانزایی با بیماری زایی بسیار حاد در آمریکا در سال 1984، مکزیک شمالی در سال 1994 ، و ایتالیا درسال 1999 شده است .
خسارت مداوم
بیماری های مخربی باعث وارد آمدن خسارات مداومی تقریبا" به کل کشورهای خاورمیانه می شود. بیماری های عفونی در گله های تجارتی بصورتی منفرد اتفاق نیفتاده بلکه مجموعه بیماری هایی هستند که در طول دوره رشد جوجه ها را مبتلا می کنند.
ویروس های تضعیف کننده سیستم ایمنی و عوامل تنفسی مکررا" بصورت سینرژیسم دیده می شوند و سپتی سمی ای . کولایی و تورم کیسه های هوایی با منشا کلی فرمی عامل اصلی مرگ ومیر وکاهش رشد شناخته شده است. ویروس های ضعیف کننده ایمنی شامل ویروس های موجد بیماری مارک ، بیماری گامبورو و ویروس کم خونی عفونی جوجه ها می باشند که باعث کاهش ایمنی همورال و ایمنی بافتی شده ، تأثیر ویروسهای تنفسی را افزایش داده و پاسخ به واکسیناسیون را کاهش می دهند . ویروس های عامل بیماری گامبورو و مارک به میزان زیادی نسبت به عوامل محیطی مقاوم هستند و در جاهاییکه ضد عفونی نشده اند باقی خواهد ماند. وجود گله های چند سنی یا نزدیک بودن مرغداریها به هم موجب مواجه زود هنگام گله های طیور با این ویروس ها شده و تضعیف پاسخ های ایمن را خواهیم داشت.
ویروس عفونی جوجه ها قابلیت انتقال عمودی از گله های مادر به جوجه ها را دارد، از اینرو ایجاد ایمنی مناسب در گله های مادر جهت جلوگیری از این انتقال ضروری می باشد همچنین وجود آنتی بادی مادری کافی بر علیه بیماری های نیوکاسل ، گامبورو و برونشیت در جوجه ها ضروری است که این امر با هیپرایمینایمون کردن گله مادر حاصل می شود.
برنامه های هماهنگ
در کمپانی هایی که بصورت مستقل عمل کرده و به امر فروش دان ، جوجه یکروزه و جوجه های گوشتی مشغول اند، علاقه کمی نسبت به تحقیق در مورد(بیوسکوریتی)، واکسیناسیون گله های مادر وحذف بیماری های دارای قابلیت انتقال عمودی وجود دارد. هر بخش از این نوع صنعت تنها به افزایش سوددهی خود فکر می کند، بدون اینکه توجهی به موفقیت دیگر اجزای زنجیره تولید بکند. ولی شرکت های معظمی که حوزه عمل وسیعی دارند در مورد کیفیت دان ، تولید جوجه های عاری از بیماری های دارای انتقال عمودی وکافی بودن میزان آنتی بادی های مادری در جوجه ها تحقیق می کنند.
ضریب تبدیل غذایی و ماندگاری جوجه های گوشتی در چنین شرایطی به بهترین وضعیت خود خواهد رسید. در این نوع صنعت هربخش تولیدی هزینه ودرآمد خود را براساس جوجه گوشتی قابل عرضه به بازار محاسبه می کند. این نوع برنامه های هماهنگ با هم ،بروز بیماری ها و پیامدهای حاصله را به حداقل می رساند. تجربیات عملی که در طول 30 سال گذشته بدست آمده است، اهمیت و ارزش پیشگیری از بیماری ها را نشان می دهد. شرکت های بزرگی در آمریکای شمالی و اروپای غربی تأکید بر(ریشه کنی بیماری های منتقله به طریقه عمودی ، بیوسکوریتی سطح بالا و استفاده از برنامه های واکسیناسیون مؤثرتر) دارند.
در مقایسه با این برنامه ها در تعدادی از کشورهای خاورمیانه هنگام مواجهه با شیوع بیماری ها و افزایش مرگ ومیر پرنده ها که اثر ترکیبی از بیماری های ضعیف کننده ایمنی و بیماری های تنفسی حاصل شده است ، از مصرف میزان بالای آنتی بیوتیک جهت درمان گله استفاده می شود. استفاده ناصحیح از آنتی بیوتیک ها تا 20 درصد هزینه های تمام شده جوجه های گوشتی را می تواند شامل شود. تجویز طولانی مدت و بیشتر از حد آنتی بیوتیک هایی نظیر کینولون ها، ماکرولیدها و داروهای سولفانامیدی منجر به بروز مقاومت های وسیع دارویی شده است . این مساله نه تنها تأثیرات داروها را کاهش می دهد، بلکه دلیل عمده بروز مقاومت دارویی دربین جمعیت انسانی می باشد. تجویز بی هدف داروها جهت مقابله با سپتی سمی ای.کولایی ممکن است تا 2 روز قبل از فروش جوجه ها ادامه داشته باشد. عدم رعایت صحیح زمان پرهیز از مصرف داروها منجر به آلوده شدن زنجیره غذایی و مصرف مواد پروتئینی واجد باقی مانده های دارویی می شود.
تجویز بی هدف داروها
دامپزشکانی که آموزش تئوریکی لازم را دیده اند با آزمایشگاههای تشخیصی دولتی ، کارخانجات تهیه دان و تهیه کنندگان جوجه همکاری دارند .اما بهرحال مشکلاتی در رابطه با همه گیرشناسی بیماری ها، تداخل عوامل بیماری زا با محیط و اقتصاد تولید وجود دارد. دامپزشکان آموزش های لازم را دیده اند تا بدون بررسی های دقیق علمی و اقتصادی آنتی بیوتیک ها را تجویز نکنند اما توسط تولید کنندگان و صاحبان مزارع تحت فشار قرار داده می شوند تا بدون بررسی های کافی داروها را تجویز کنند.
وجود رشتـــه های تخصصی در زمینه پیشگیری از بیماری ها ضروری است و وجود برنامه هایی در زمینه مدیریت تهویه ، ایمونیزاسیون ، روش های تشخیصی آزمایشگاهی و تجربی و تفسیر رکوردهای تولید و سرولوژی لازم است . در بعضی موارد دامپزشکانی از آمریکا و اروپای غربی توسط شرکت های بزرگ به خدمت گرفته شده اند تا بیماری را با استفاده از (پیشگیری و درمان صحیح آنها) کنترل کنند.دامپزشکان در بیشتر کشورهای خاورمیانه امکانات تشخیص محدودی دارند، آزمایشهای سرولوژی از طریق الیزا گران تمام می شود و جداسازی و تشخیص عوامل بیماری زای طیور بعلل ( وجود تعدادکم تکنیسین های ماهر، نبود تخم مرغ های SPF ، نبود سیستم های کشت بافتی و مواد لازم آنها) دچار وقفه می شود. عمده ترین مشکلاتی که در زمینه بیماری های طیور در خاورمیانه وجود دارد شامل عفونت های ویروسی و باکتریهایی می شودکه به هر دو طریقه افقی و عمودی منتقل شده و بصورت ترکیبی از بیماری های سیستمهای تنفسی و گوارشی را درگیر می کنند.
بیماری مایکوپلاسما
این بیماری قابلیت انتقال عمودی داشته و در هر دو مزارع اجداد و مادردیده شده منجر به کاهش رشد جوجه های گوشتی همراه با افزایش حساسیت نسبت به تورم کیسه های هوایی با منشا ای.کولایی می شود.
بیماری مایکوپلاسما (با منشاء مایکوپلاسما گالی سپتکیوم و مایکوپلاسما سینوویه ) توسط معیارهای صحیح بیوسکوریتی که در گله های اجداد اعمال می شود و این گله ها از مزارع لاین عاری از بیماری تهیه می شوند، می تواند کنترل شود. این بیماری ها با سوددهی تناسب معکوس دارد. معیارهای کنترلی شامل واکسیناسیون گله های مادر سالم با استفاده از واکسن های تخفیف حدت یافته درطی دوره پرورش می باشد. باکتری های مایکوپلاسما (کشته) معمولا" تأثیری ندارند. این بیماری در جوجه ها می تواند توسط تجویز صحیح داروهایی نظیر تایلوزین، لینکومایسین و دیگر داروهای ازبین برنده مایکوپلاسما تضعیف شود. واکسیناسیون گله های مادر و تجویز آنتی بیوتیک های عاری از بیماری زای خاص پیشگیری کننده، سودمند است و تأکید شده است که ریشه کنی Mg برای سودمندی صنعت طیور لازم و ضروری است .
بیماری های مارک
این عفونت همه جا گیر، باعث تضعیف ایمنی و سپتی سمی ای. کولایی متعاقب آن در کشورهای خاورمیانه می باشد. برنامه های کنترلی جهت تضعیف این بیماری در جوجه های گوشتی شامل برنامه های جوجه ریزی همسن، ضدعفونی سالن ها بین دوره های مختلف جوجه ریزی و استفاده از برنامه های واکسیناسیونی مؤثر می باشند. در کشورهای خاورمیانه استفاده از واکسن های HTV همرا ه سلولی یا واکسن های ترکیبی HTV_SB که بصورت داخل تخم مرغی و یا زیرجلدی در جوجه های یکروزه استفاده می شوند ضروری می باشد، در گله های مادر باید واکسن های سویه ریسپس استفاده شود که میزان بالایی از ایمنی را بوجود آورده و مشکل تداخل با آنتی بادی های مادری از بین می رود. تاکید شده است که واکسن لئوفیلیزه بیماری مارک دربرابر نوع بیماریزای سویه های وحشی که در خاورمیانه وجود دارند تأثیری ندارد.
بیماری بورس عفونی 3 ( گامبورو)
مهمترین تضعیف کننده سیستم ایمنی، ویروس عامل این بیماری می باشد که منجر به پاسخ ضعیف نسبت به واکسیناسیون شده و حساسیت پرنده ها را نسبت به عفونت های تنفسی و سپتی سمی ای.کولای ثانویه افزایش می دهد. کنترل بیماری بورس عفونی (IBD) نیازمند انتقال میزان بالای آنتی بادی مادری می باشد. این امر با استفاده از تجویز واکسن های زنده تخفیف حدت یافته جهت تحریک سیستم ایمنی گله های مادر درطی دوره پرورش آنها حاصل می شود. تزریق واکسن های روغنی کشته در موقع انتقال آنها ودر صورت نیاز در اواسط تولید، انتقال آنتی بادی کافی به نتایج را ممکن می سازد. تحت شرایط ریسک بالای مواجهه با سویه های بیماری زای IBD ، گله ها می توانند بصورت تجویز داخل تخم مرغ یا تزریق زیرجلدی در سن یکروزگی ایمن شوند. هردوی واکسن های تخفیف حدت یافته و یا ترکیبی از ویروس زنده همراه با فاکتور خنثی کننده می توانند استفاده شوند.
واکسن های تخفیف حدت یافته همرا ه با آب آشامیدنی و با رعایت احتیاط های لازم بصورت متوالی در دوره رشد می تواند استفاده شود. انتخاب سویه واکسن وزمان تجویز واکسن با استفاده از پایشهای سرولوژی صورت می گیرد که زمان کاهش آنتی بادی های مادری ، پاسخ به واکسیناسیون اولیه وسن ابتلای به بیماری تعیین می شود.
علائم بالینی ناشی از مواجهه گله با عفونت می تواند از طریق مشاهده و ویزیت گله ها، میزان مرگ ومیر و آزمایشهای پس از مرگ مورد بررسی قرار گیرد. در گله هایی که شیـــــوه پیشرونده سپتی سمی ای. کولایی دیده می شـــــود، جوجه های مبتــــلا ، آتروفی بورس فابرسیوس را نشان می دهند که بیانگر مواجهه قبلی جوجه ها با ویروس بیماری بورس عفونی می باشد. واضـــــــح تر
اینکه بطور معمول جوجه های غیر مبتلای گله ، فرم و اندازه بورس شان متناسب با سنشان می باشد.
بیماری نیوکاسل حاد
بیماری نیوکاسل حاد تقریبا" در تمام کشورهای خاورمیانه بصورت اندمیک وجود دارد وشیوع آن در اثر عملکرد واکسیناسیون های فشرده می باشد. وقتی که گله ها در جای خاصی، به میزان 60 -40% حساسیت در برابر این بیماری می رسند، شیوع کلینیکی بیمار VVND اتفاق می افتد. رفت و آمد افراد، ماشین های حمل دان و بار می توانند ویروس این بیماری را وارد مزرعه کرده و عفونت را مابین قسمت های مختلف مزرعه منتشر کنند. بعضی مناطق نزدیکی واحد های مستقل مرغداری با هم دیگر همراه با روش های بیوسکوریتی ضعیفی که دارند یک مجموعه چند سنی عظیمی را بوجود می آورند که ممکن است صدها کیلومتر مربع گستردگی داشته باشند. محافظت گله ها بر علیه VVND برنامه واکسیناسیون صحیحی می خواهد.
تجربه نشان می دهد واکسن هیچنر تخفیف حدت یافته که بصورت اسپری استفاده می شود باید با واکسن های کشته تزریقی که واحد میزان بالایی آنتی ژن است همراه شود. سپس گله ها با واکسیناسیون های مداومی که با فاصله 10 روزه انجام می شوند، در طی دوره پرورش بر علیه بیماران ایمن شوند. وقتی که سیستم ایمنی ابتدا با واکسن سویه هیچنر تحریک می شود، در گله های عاری از مایکوپلاسما و با مدیریت و سیستم تهویه قابل قبول، می توان از واکسن سویه لاسوتا استفاده کرد. سویه واکسنی که استفاده می شود بستگی به میزان ریسک ابتلای به بیماری و سن مواجهه با بیماری دارد که توسط بررسی سرمی آنتی بادی ها معلوم می شود. در جاهاییکه VVND اندمیک است سویه های اولستر، V4 و سویه های با منشا گوارش بعلت ایجاد ایمنی ناکافی توصیه نمی شوند. توصیه می شود که قابلیت هر برنامه واکسیناسیونی با استفاده از مواجهــــه جوجه های گوشتی 30 روزه با سویه های وحشی ویروس عامل VVND تحت شرایط کنترل شده آزمایشگاهی مورد ارزیابی قرار گیرد.
لارنگوتراکئیت
این بیماری در تعداد خاصی از کشورها اندمیک است و ممکن است بر اساس یک زمینه فصلی، رخداد لارنگوتراکئیت را در این کشورها داشته باشیم .تشخیص زود هنگام این عفونت با استفاده از جداسازی وتشخیص عامل بیماری یا با استفاده از پایشهای سرولوژیک جهت کنترل این بیماری حیاتی است.
متعاقب شیوع این بیماری ، اجرای برنامه واکسیناسیون مؤثر بدون کوچکترین تأخیری لازم و ضروری است. مطالعات در آمریکا نشان می دهد که واکسن های با منشاء تخم مرغی نسبت به واکسن های با منشاء کشت سلولی ایمنی بهتری را بوجود می آورند واکسن ها می توانند بصورت قطره چشمی یا همراه با آب آشامیدنی تا 7 روز قبل مواجهه با بیماری مصرف شوند. تاکید شده است که واکسن این بیماری تنها در مناطقی استفاده شود که بیماری در آن منطقه تشخیص داده شده است. گله های واکسینه شده ویروس لارنگوتراکئیت را به مدت زمان طولانی دفع خواهند کردو گله های مادر و پولت های تجارتی ممکن است ویروس را به نقاط جدید وارد کنند.
لکوز طیور – سویه ز 2
این عفونت به طریقه عمودی منتقل شده و اولین بار در سال 1990 در طیور مادر دیده شده است . پیشرفت هایی که در زمینه تکنیک های بیولوژیکی مولکولی حاصل شده منجر به تشخیص گله های آلوده شده و به پرورش دهندگان این اجازه را داده تا تقریبا" عفونت را از بین ببرند. درچند سال گذشته خسارات حاصل از این بیماری کاهش داشته است. این بیماری بطور معمول در گله های مادر دیده شده و با افزایش مرگ ومیر پیش رونده مشخص می شود که می توانـد 40-20 درصد خروس ها و مرغ ها را شامل شـــود.علایم کالبد گشایی شامل تومورهای احشایی و استخوان ها و جناغ می باشد.
نتایج حاصل از گله های آلوده ممکن است عدم رشد نشان دهند. براساس گزارش های اولیه تحت شرایط آزمایشگاهی این بیماری ضعیف کننده ایمنی نیست . بهر حال ممکن است تحت شرایط تجربی تقابل اثر هایی مابین این عفونت و بیماری مارک و بیمــــاری کم خونی عفونی جوجه ها رخ دهد. گله های درگیر می توانند با استفاده از شناسایی میزان بالای آنتی ژن P 58 اختصاصی موجود در آلبومین تخم مرغ ها وسواب هایی کلواکی تشخیص داده شوند. تاکید شده است که در استفاده از آزمایش الیزا تعدادی مثبت کاذب وجود دارد. تایید تشخیص جداسازی و شناسایی ویروس لوکوز با استفاده از تکنولوژی واکنش های زنجیره ای پلی مر از ترانس کریپتاز معکوس صورت می گیرد. این آزمایش ها تنها در آزمایشگاه های مجهز اروپایی می تواند انجام بگیرد.
کلی باسیلوز
این عفونت یک بیماری اختصاصی نیست اما در نتیجه تضعیف ایمنی و عفونت تنفسی بوجود می آید. کلی باسیلوز و تورم کیسه های هوایی در اثر مایکوپلاسما، مواجهه با سرما در طی دوره پرورش وعدم وجود تهویــــه کافی در طی نیمه دوم دوره پرورش تشــــدید می شود. تغییرات روزانه دما، میزان بالای گرد وغبار و انباشته شدن آمونیاک گله ها را مستعد اثرات عفونت های تنفسی کرده و شیوع سپتی سمی ای. کولایی در سطح گله افزایش خواهد یافت . تضعیف ایمنی و بخصوص بیماری بورس عفونی پاسخ سیستم ایمنی را کاهش داده و بعنوان عاملی در جهت بروز کلی باسیلوزهای مجدد معرفی شده است . این بیماری می تواند با استفاده از اعمال برنامه های صحیح واکسیناسیون برعلیه بیماری های ضعیف کننده ایمنی و بیماری های تنفسی کاهش داده می شود. این امر نیازمند انتخاب سویه های واکسن مناسب و تعیین صحیح زمان تجویز واکسن می باشد. مؤثر بودن برنامه های واکسیناسیون باید با استفاده از پایش های سرمی بررسی شود.
کلرینــــه کردن آب به میزان mpp 2 ، شستشوی مکرر سیستم های آبرسانی جهت ممانعت از تجمع اجرام و عوامــــل عفونی در لوله های آب وقوع کلی سپتی سمی را کاهش خواهد داد. تجویز آنتی بیوتیک حتی اگر بر اثر آزمایش تعیین حساسیت میکروبی نیز صورت بگیرد، مرگ ومیر را تنها درطی زمان درمان، کاهش خواهد داد. تجویز آنتی بیوتیک باید بر اساس قوانین دارویی موجود صورت بگیرد. هزینه تجویز داروها قابل توجه بوده و در تجویز آنها باید ارزیابی ( سودمندی هزینه ) صورت بگیرد.
سندرم تورم سرا
این بیمــــــاری تظاهر اختصاصی سلولیت ای کولایی بوده و در گله درگیـــر تا 15 درصد مرگ ومیر در اثر تـــورم دور چشمـــــی و کلـــی سپتی سمی ناشی از آن می تواند اتفاق بیفتد. منشـــاء این عارضه چند عاملی بوده و نیازمنــــد تضعیف ایمنی توسط بیماری های گامبورو، کم خونی عفونی جوجه ها و مارک می باشد وپاسخهای ایمنی همورال و پاسخهای ایمنی بافتی موضعی تضعیف می یابند. برخی استرس های تنفسی به همراه تهویه پایین تر از حد ایده آل منجر به تجمع گرد وغبار و آمونیاک می شود. عفونت های مستعدکننده شامل پنومو ویروس ها، کرونا ویروس ها( برونشیت عفونی) و یا بیماری نیوکاسل سنتوژن می باشند که عفونت بخش فوقانی دستگاه تنفسی را بوجود می آورند . پنومو ویروس ها بطور اختصاصی التهاب ملتحمه، التهاب کام و مجرای بینی را ایجاد می کنند.
جوجه های مبتلا چشمهایشان را مورد خارش قرار داده و به کولای بیماریزا امکان تهاجـــم به بافت های زیر جلوی چشم ها وسر را می دهند. وارد آوردن جراحت به سر وبافت لنفاوی ملتحمه وضعیت حاصل را مستعد ایجاد سلولیت می کند. پرندگان دارای وضعیت خفیف بیماری می توانند به پن دیگر منتقل شده و با در اختیار گذاشتن آب وغذا حفظ شوند. عوامل بیماریزایی که گله ها را در خاورمیانه درگیر می کنند تقریبا" شبیه جدایه هایی هستند که در نیم کره غربی دیده می شوند. شدت و دامنه بیماری ها به علل ذیل در کشورهای خاورمیانه بالاتر است :
وجود استانداردهای پایین بیوسکوریتی، فروش پرنده زنده ، برنامه های واکسیناسیون غیر مؤثر ، امکانات تشخیصی ناکافی و تاکید بیش از حد به درمان این آنتی بیوتیکی ، مشکلات مربوط به تکنولوژی با استفاده از آموزش و تحقیق می تواند حل شود. نقایص ساختاری نیز در طی زمان و با حرکت این صنعت بطرف یکپارچگی می تواند حل شود.
 

hani20

عضو جدید
مخمر سلنیوم باعث سود دهی تولید در ماکیان می شود

مخمر سلنیوم باعث سود دهی تولید در ماکیان می شود

کمبود سلنیوم با بروز 40 مورد بیماری در ارتباط است برای جبران کمبود سلنیوم در بدن انسان راههای مختلفی توسط محققان و دانشمندان تغذیه پیشنهاد می شود. یکی از آن روکش ها غنی کردن مواد غذایی و فرآورده های تولیدی است. غنی کردن تخم مرغ با سلنیوم که در حال حاظر در بسیاری از کشورها مانند هند متداول است از روشهای موثردر مقابله با کمبود این ماده است. در مقاله حاظر مزایای استفاده از مخمر سلنیوم به عنوان افزودنی جیره ماکیان مورد بررسی قرار گرفته است.
مخمرسلنیوم به خاطر کمترین میزان سمی بودن و فراوانی در طبیعت بهترین منبع برای استفاده در خوراک ماکیان به حساب می آید.استفاده از مخمر سلنیوم منجربه افزایش عملکرد پرندگان پرورشی و کاهش میزان مرگ ومیر می شود .
سلنیوم آلی با بهبود و زن متوسط و نسبت تبدیل غذایی اثر مثبتی بر روی پرندگان دارد. اثرات مثبت سلنیوم آلی را می توان در قابلیت انعطاف پوست و پر (جلوگیری از التهاب یاخته ای ) نیز مشاهده کرد. این تحقیق به دست دکتر گیسلاین راک متخصص تغذیه در کانادا انجام شده است. دکتر راک نتایج تحقیقش را در سمیناربین المللی مخمر سلنیوم که در دانمارک انجام شد، ارائه داد. او بر اهمیت آ نتی اکسیداها در مدیریت و برخی تاًثیرات منفی شیوهای نوین تولید در ایجاد رادیکال آ زاد که باعث عملکرد کمتر، مشکلات جسمی و کاهش کیفیت محصولات و نهایی (گوشت تخم مرغ ) می شود تاکید کرد. با توجه به مقدار وتامین E xPHSG (گلو تاسیون پروکسیداس ) و فعا لیت آنزیمی به نظر می رسد که مکمل مخمر سلنیوم می تواند جوجه آوری، کیفیت تخم (رنگ) و ویژگی های اکسایشی را بهبود بخشد.
عملکرد بهتر دکتر راک آزمایشی را بر روی 276 قطعه نیمچه گوشتی در سه گروه انجام داد .این نیمچه ها از روز نخست تا روز کشتار (5 هفته) جهت مقایسه سلنیت وسلنیوم آلی تحت نظر بودند. او در این آزمایش شاهد بهبود وزن روزانه نیمچه ها در گروه سلنیوم آلی همچنین بهبود نسبت تبدیل غذایی کلی و وزن کشتار بوسیله سلنیوم آلی در مقایسه با سلنیوم غیر آلی بود که بازده سرمایه خوبی برای تولید کنندگان به همراه دارد.
در سال 2004 بر روی 250 جوجه خروس آزمون باروری انجام شد. بهبود افزایش باروری خروس ها در طی 4 ماه را می توان در افزایش 4/2 درصدی تعداد جوجه های قابل عرضه در گروه سلنیوم آلی مشاهده کرد. مکمل سلنیوم آلی نسبت به مقدار مشابه سلنیت منجر به افزایش مقدار سلنیوم تخم ها در مرغ های تخم گذار شد. دلیل این افزایش را می توان به فراوانی زیستی سلنیوم آلی نسبت داد. آزمونی که در سال 2003 انجام شد افزایش 29 درصدی مقدار سلنیوم تخم مرغ بوسیله سلنیوم آلی را نشان داد.
افزایش انتقال ایمنی مادر در سال 2003 آزمایشی در وین انجام شد که طبق آن به مادران گوشتی در هفته های 20-35 مکمل سلنیت وآلکوسلداده شده بود تا تفاوت تولید پادتن مادران در برابر بیماری ها رااندازه بگیرند. در بررسی دو بیماری( بیماری عفونی بورسی و رئوویروس) مکمل سلنیوم آلی انتقل ایمنی مادری بهتری را ایجاد کرد و با افزایش 25-20 درصدی میزان پادتن موجب تولید بهتر جوجه و افزایش قدرت زنده ماندن در 10 روز الشد.
بر اساس گفته های دکتر راک مقدار سلنیوم در بیشتر انسانها بسیار کم است. به خاطر رابطه خطی که بین مقدار مخمر سلنیوم در خوراک مرغ ومقدار سلنیوم در تخم مرغ ها وجود دارد، تخم مرغ هایی که با سلنیوم غنی شده اند می توانند کمبود تغذیه انسان را جبران کنند.
دکتر راک با توجه به اینکه می دانست سلنیوم ماده سمی است آزمایشی را با مخمر سلنیوم با دوز بالا ( mpp5 ) بر روی نیمچه های گوشتی انجام داد. در نتیجه به بهبود عملکرد ( RCF و وزن کشتار ) چشمگیر و افزایش در سلنیوم ماهیچه وکبد حیوان دست یافت. این نتیجه بسیار جالب بود چرا که همین مقدار سلنیوم در شکل معدنی می تواند بسیار سمی باشد.
نتیجه می گیریم که میزان سم کمتر مخمر سلنیوم در دوز بالا به مراتب کمتر است.
( زیر عکس خانم راک) گیسلاین راک متخصص تغذیه و مسئول مزرعه تحقیقی ما کیان است. او بیش از ده سال است که بر روی آنتی اکسیدان ها در تولید حیوانات کار می کند و سرپرست مطالعات بسیاری در زمینه مخمر سلنیوم و سلنیوم غیره آلی بوده است.

1-مخمر سلنیوم متوسط وزن روزنه نیمچه های گوشتی را نسبت به سلنیت افزایش می دهد.
2- سلنیوم آلی باروری پرندگان نر را افزایش می دهد.
3- سلنیوم آلی مقدار سلنیوم در تخم مرغ را بالا می برد.
4- سلنیوم آلی در طیور گوشتی موجب می شود تا جوجه ها بهتر در برابر بیماریهای بورسی و رئوویروسیها مقاومت کنند.
نکات کلیدی درباره سلنیوم :
. روشهای مدرن تولید باعث ناکارایی آنتی اکسیدان در ماکیان می شود.
. سلنیوم آلی (مخمر سلنیوم ) نسبت به سلنیوم غیره آلی در طبیعت فراوانتر است.
. مکمل مخمر سلنیوم عملکرد نیمچه های گوشتی و تخم گذار را بهبود می بخشد.
. مکمل مخمر سلنیوم باعث افزایش مقاومت انعطاف پذیری و بهبود انتقال ایمنی مادر می شود.
مکمل مخمر سلنیوم باروری وجوجه آوری را بهبود می بخشد.
. مکمل مخمرسلنیوم باعث افزایش سلنیوم در تخم مرغ و بهبود نگهداری از آن می شود.
 

meriwan

عضو جدید
مقاله های مرغداری

مقاله های مرغداری

[h=2]اهمیت سن هفت روزگی در پرورش طیور[/h]
برای رسیدن به پتانسیل بالقوه رشد جوجه های گوشتی مهم است که جوجه ها در سن ۷ روزگی، وزنی مطلوب و مطابق کاتالوگ داشته باشند. در کار با نژاد کاب ۵۰۰ گوشتی نشان داده شده است مرحله برودینگ یک دوره حیاتی برای بدست آوردن نتایج ایده آل است. رسیدن به وزن زنده مطلوب در هفت روزگی، پارامترهای عملکرد مانند وزن زنده نهایی و ضریب تبدیل غذایی را ضمن حفظ نرخ پایین مرگ ومیر بهبود می بخشد. در طی سال های اخیر بر اهمیت وزن زنده جوجه ها در هفت روزگی تاکید بیشتری شده است. در طی هفت روز اول، جوجه ها ۸۰ درصد انرژی را برای رشد و ۲۰ درصد آن را برای نگهداری مصرف می کنند که اهمیت این دوره را در کل دوره حیات پرنده نشان می دهد. مطابق با دستورالعمل های پرورشی فرض بر اینست که جوجه ها در طی دوره مذکور با تغییر وزن از ۴۰ گرم به ۱۸۰ گرم، افزایش وزنی معادل ۲۵ / ۴ برابر وزن اولیه را تجربه کنند. وزن هفت روزگی در نژاد کاب در مقایسه با وزن زمان هچ در طی۲۰ سال گذشته، رقمی معادل ۳۰۰ درصد افزایش داشته است. رشد مطلوب جوجه ها به گونه ای است که موجب وزن هفت روزگی بیشترمی گردد؛ برای مثال موجب بهبود بلوغ تغذیه ای و تسریع رشد و نمو مجرای گوارش و در نتیجه موجب بهبود روند رشد در ادامه دوره پرورش خواهد شد. این رشد بهتر با پارامترهای مختلفی نظیر میزان تلفات، دمای بدن، پر بودن چینه دان و غیره قابل سنجش است که از این میان، مهم ترین شاخص، نتایج وزن کشی است. کیفیت جوجه های خریداری شده نیز قویاً بر وزن بدن در پایان یک هفتگی مؤثر است. معمولا پرورش دهنده در روز سوم و چهارم پرورش، با پیک میزان تلفات مواجه است که دلیل آن جذب کیسه زرده و اتمام ذخیره آن می باشد. این بدان معنی است که اگر میزان دریافت آب و غذا در روزهای اول بهینه )اپتیمم( نباشد تلفات پیش استارتر )طی ۳ تا۴روز اول( بر تلفات کل دوره افزوده خواهد شد زیرا این جوجه ها چندروز پس از اتمام جذب کیسه زرده، حذف می شوند. این گله ها یکنواختی )یونیفرمیتی( ضعیفی خواهند داشت و با افزایش جوجه های کوچک جثه که باید حذف شوند، در هفته اول روبرو خواهند شد که این خود موجب تضعیف پارامترهای عملکردی در هفته اول پرورش است. هرگونه اقدامی که افزایش وزن هفت روزگی جوجه ها را به دنبال داشته باشد با کاهش تعداد جوجه های کوچک جثه و ضعیف در هفته اول که به هر علت توانایی تغذیه به حد کافی را ندارند همراه خواهد شد. تنها نکته ای که در این میان باید به آن توجه داشت این است که افزایش سرعت رشد در هفته اول می تواند احتمال بروز تلفات در هفته آخر دوره پرورش، ناشی از اختلالات متابول کی نظیر آسیت و سندرم مرگ ناگهانی، را افزایش دهد که البته یافتن نقطه تعادل با اتکا به راهنمای مدیریت گله و تجربه کافی در مدیریت و مانیتورینگ منظم گله میسر خواهد بود. رشد بهتر دستگاه گوارش و تغذیه بهتر در هفته اول با داشتن اثرات متابولیکی بلند مدت، بر ترکیب لاشه و رشد بیشتر بافت های ماهیچه ای و چربی کمتر لاشه مؤثر است. از سوی دیگر، ارائه پاسخ های ایمنی در این جوجه ها تقویت خواهد شد چرا که تأخیر و یا هر گونه خلل در روند رشد حیوان با رشد و توسعه ضعیف اندام ها و مکانیزم های دفاعی و پرندگانی ضعیف تر همراه می شود. بنابراین با افزایش وزن هف تروزگی، عملکرد بهتر رشد و یکنواختی بیشتر گله، مورد انتظار است. به عنوان مثال، افزایش ۸ درصدی وزن هفت روزگی در سویه ۵۰۰ نژاد کاب، در طی سال های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ ، مؤید توجه ویژه متخصصین ژنتیک، برای رسیدن به وزن بیشتر در سن هفت روزگی و شاهد اهمیت هفته اول پرورش و تأثیر بلندمدت آن در کل دوره پرورش است؛ به عنوان مثال بررسی های میدانی )داخل فارم ها( نشان داده است وزن هفت روزگی بالای ۱۸۰ گرم می تواند موجب بهبود FCR و در نتیجه سود اقتصادی در مقایسه با وزن ۱۷۰ گرم و یا کمتر در هفت روزگی، به موجب کاهش هزینه خوراک به ازای هر کیلو وزن زنده تا حدود ۵ درصد افزایش یابد. برای رسیدن به این مقصود پار های ملاحظات مدیریتی سودمند در دو حوزه اقدامات تغذی های و مدیریتی پرورش هفته اول به قرار ذیل م یباشد: • تأمین جیره با قابلیت هضم بالا با نظر بر نابالغ بودن سیستم آنزیمی هضم در جوجه های جوان • تأمین محیط بهداشتی مناسب با توجه به کامل نبودن مسیرهای دفاعی و رشد محدود اندام های ایمنی در مقایسه با پرندگان بالغ • تأمین احتیاجات غذایی مطابق با کاتالوگ و جیره با کیفیت به گونه ای که تغذیه کافی جوجه های کوچک جثه و رشد کافی آنها را فراهم سازد. • تنظیم دما، رطوبت و میزان د یاکسیدکربن سالن پرورش در راستای تحریک اشتها • دسترسی آسان به خوراک )تعداد دانخوری، آبخوری و ارتفاع مناسب آنها و نیز دمای آب آشامیدنی( • کنترل میزان دریافت خوراک با بررسی چینه دان )در طی ۲۴ ساعت۹۵درصد چینه دان ها باید پر باشد( • توجه ویژه به میزان مصرف خوراک پس از ۴ روزگی • سعی در کاهش درصد جوجه های کوچک جثه در هف تروزگی با اتکاء به روش های تغذیه زودهنگام ) .)Early Feeding__ منبع: حمید شیخی ، مجله دام کشت و صنعت خرداد http://worldpoultry.ir
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

meriwan

عضو جدید
آیا باید مرغ را تحریک به غذاخوردن کرد یا خیر؟

آیا باید مرغ را تحریک به غذاخوردن کرد یا خیر؟

ین معمولا سوال مهمی است که همه مرغداران و پرورش دهندگان طیور در ایران یا حتی در جهان برای آن جواب آری دارند! حال با هم به بررسی این موضوع مهم می پردازیم و معایب بسیارو محاسن احتمالی این برنامه را با هم مرور می کنیم اولین پرسشی که ما بایداز خود کنیم این است که مرغ بدون تحریک آیا غذا خواهد خورد یا خیر، جواب اینست که آری ! و در صورتیکه شرایطی راکه او می خواهدفراهم کنیم با اشتهای بسیار و با اشتیاق فراوان خواهد خورد و در این حال باید از پر خوری مرغ جلوگیری بعمل آید تا مشکلات و بیماریهای ناشی از پر خوری به سراغش نیاید در صورتیکه غذا خوردن مرغ بصورت تحریکی یا بهتر بگوییم اجباری باشد برای مرغ استرس زیادی را بدنبال دارد و درست مثل اینست که شما در خواب ناز باشید و یک نفر بزورشما را بیدار کرده و به شما غذا بدهد و در این حال مجسم کنید که غذا برای شما مانند دارویی تلخ بوده و شما از ان لذتی نخواهید برد زیرا بیدار کردن شما از خواب و یا …… باعث ایحاد استر س و شوک شده و هضم و جذب غذا یا اصلا انجام نخواهد شد و یا بسیار ناقص صورت خواهد گرفت حال اگر این تحریک بدفعات وبا شدت صورت گیرد که معمولا همینطور است مرغ حتی علیرغم سیری ، چندین باردیگر هم غذا خواهد خورد وعلاوه براینکه هضم و جذب ناقصی را خواهد داشت مشکلات و عوارض و صدماتی را که از پرخوری ناشی می شود به مرغ تحمیل خواهید کرد و ضریب تبدیل نیز بالا خواهد رفت یا اگر بخواهیم این مسئله را بصورتی عامیانه مطرح کنیم غذا زهر تن و یا کوفت مرغ خواهد شد و این استرس بقدری در روان مرغ تاثیر منفی دارد که در بعضی اوقات علیرغم گرسنگی غذا نخواهد خورد درست مانند بچه ای است که قهر کرده و از خوردن غذا امتناع نماید و در این حال باید مشکلات ناشی از گرسنگی زیاد در مرغ را شاهد باشیم . حال باید ببینیم که چه مسائلی باعث عدم اشتهای کافی مرغ به غذا شده و چرا ما به اشتباه بایدبرای غذا دادن به مرغ از قوه قهریه استفاده نماییم ودر غیراینصورت ………….. غذا نخوردن مرغ بدان سبب است که شرایط و مدیریت های مرغداری برای غذاخوردن مرغ مهیا نیست ، به بیانی دیگر ما نتوانستیم شرایط قابل قبولی را برای مرغ ایجاد نماییم از اینرو مرغ رغبتی به غذا خوردن در شرایطی که ما فراهم کردیم ندارد در غالب سالن های مرغداری حتی سالن های پیشرفته دنیا شرایط ایده آل برای نگهداری مرغ فراهم نشده و اکثرا بسیاری از فاکتورهایی را که مرغ در ان احساس راحتی می کند اصلا وجود ندارد یا بسیار کمرنگ است و این عامل مهم باعث عدم اشتهای کافی مرغ به غذا بوده و این فاکتورها می تواندشرایط محیطی و مدیریت های مختلف مرغداری و ………….. باشد . http://worldpoultry.ir
 

meriwan

عضو جدید
یکنواختی جوجه های گوشتی

یکنواختی جوجه های گوشتی

یکنواختی جوجه های گوشتی هدف پرورش دهنده جوجه گوشتی تولید گله ای یکنواخت و خوب رشد یافته با کمترین هزینه ممکن می باشد. در این معادله یکنواختی گله نقش مهمی در دست یابی به بالاترین سود ایفا می نماید. چه گله ای یکنواخت است ؟ در یک گله طبیعی جهت داشتن یکنواختی مطلوب، تقریبا 75 درصد نرها و 78درصد ماده ها می بایست در دامنه 10 درصد میانگین وزنی هر یک از جنسها قرار گیرند. از انجایی که وزن نرها بالاتر می باشد، تنوع وزن آنها بیشتر است.اما بسیاری از گله ها به این درجه از یکنواختی نمی رسند . عوامل مسئول عدم یکنواختی کدامند؟ غیر یکنواختی از چه زمانی اغاز می شود؟ نحوه پیشگیری از آن چگونه است ؟ ده عامل ایجاد کننده غیر یکنواختی عبارتند از : 1- اختلاف جنس نر و ماده 2- وزن جوجه ها هنگام تحویل 3- دهیدراسیون اولیه 4- دمای نامناسب دوره پرورش اولیه 5- فقدان تهویه 6- تغذیه انتخابی 7- تراکم زیاد گله 8- ناکافی بودن فضای ابخوری و دانخوری 9- کیفیت خوراک 10- بیماری 90 درصد از این عوامل تحت کنترل مرغدار می باشد . زمان شروع غیر یکنواختی : غیر یکنواختی ساعاتی پس از ورود جوجه ها به سالن پرورش اغاز می شود. آمیخته های گوشتی امروزی طی 6 هفته به وزن 2 کیلوگرم می رسند. به طور طبیعی وزن اولیه جوجه ها در رسیدن به این مقدار بایستی طی هفته اول پرورش چهار برابر گردد. با توجه به سرعت بالای رشد مشکل یکنواختی خیلی زود می تواند بدتر شود، لذا با تشخیص آن می بایست هر چه سریعتر برطرف شود. دست یابی به گله یکنواخت: توجه مختصر به عوامل ایجاد کننده غیر یکنواختی می تواند مرغدار را جهت شناسایی این مشکلات و اعمال روشی جهت بهبود یکنواختی گله کمک نماید . 1- تفاوت های جنس نر و ماده طبیعت موجب شده است جوجه های گوشتی نر در مقایسه با جنس ماده در سن 6 تا 7 هفتگی 150 تا 200 گرم سنگین تر باشند. همچنین طبیعت نسبت تقریبی 50 درصد بین جنس نر و ماده را حفظ می نماید. برخی مرغداران گلایه دارند که تعداد بیشتری ماده و تعداد کمتری نر دریافت می کنند، لازم است بدانیم که هیچ کارخانه جوجه کشی، جوجه های گوشتی هچ شده خود را تعیین جنس نمی نماید مگر در موارد خاص که از انها خواسته شود. از انجایی که رشد اولیه تاج بسیار اهسته می باشد برخی مواقع تمایز بین نر و ماده در آمیخته های گوشتی سریع الرشد مشکل می باشد. غیر یکنواختی طبیعی (5 تا 8 درصد ) در نژادهای گوشتی با سرعت پردرآوری آهسته را می توان از طریق تعیین جنسیت از روی پر و پرورش جداگانه جوجه های تحویلی در مزرعه کاهش داد. این امر بخصوص در گله های بزرگ با تراکم بالا سودمند می باشد. 2- وزن جوجه ها هنگام تحویل : هنگامی که کارخانه جوجه کشی سفارش گله بزرگی از جوجه گوشتی را دریافت می نمایند معمولا برای انها این امکان وجود ندارد که آنها را از تخم مرغ های یک گله تامین نمایند. اختلاف های موجود در وزن تخم مرغ می تواند به تفاوت در وزن جعبه های جوجه منجر شود، بنابراین مرغدار می تواند آنها را به صورت جداگانه پرورش دهد. پرورش جداگانه جوجه های دریافتی از کارخانه جوجه کشی دارای اندازه های متفاوتی می باشند، اولین گام در دست یابی به گله ای یکنواخت می باشد. 3- دهیدراسیون اولیه : هنگامی که جوجه ها پس از یک دوره طولانی جابجایی ویژه در مناطق دارای اب و هوای گرم، به مزرعه می رسند به اسانی دهیدراته می شوند. بیش از 70 درصد وزن جوجه را آب تشکیل می دهد و دهیدراسیون می تواند وزن انها را به طور معنی داری کاهش دهد. جوجه ها بلافاصله پس از رسیدن می بایست آب حاوی الکترولیت و گلوکز دریافت نمایند. جهت اطمینان از اینکه تمام جوجه ها بلافاصله آب دریافت نمایند دو کار توصیه می شود: • فرو بردن نوک هر یک از جوجه ها در آب، پیش از قرار دادن آنها در سالن یا زیر مادر مصنوعی • افزایش 50 تا 100 درصد تعداد آبخوری ها برای 4 – 5 ساعت ابتدایی. غذا می تواند پس از این دوره در اختیار جوجه ها قرار گیرد . 4- دمای نامناسب دوره پرورش اولیه از انجایی که جوجه ها فاقد پر می باشند قادر به تنظیم دمای بدن نبوده و گرمای مادر مصنوعی آنها را گرم می نماید. دمای 35 درجه سانتیگراد در سطح بستر برای هفته ابتدایی لازم است. این دما در سطح می بایست تا سن سه هفتگی حدود 2/8 درجه سانتیگراد در هر هفته کاهش یابد. علاوه بر این حرارت می بایست به طور یکنواخت روی تمام جوجه ها پخش شود. 5- فقدان تهویه هنگامی که جوجه ها بصورت گروهی پرورش داده می شوند، دی اکسید کربن و آمونیاک آزاد شده بایستی خارج و هوای تازه داخل شود. تنفس اولیه امونیاک می تواند آسیب جدی به دستگاه تنفس وارد نموده، موجب عفونت های بعدی شود. برخی جوجه ها در مقایسه با سایرین بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته که موجب غیر یکنواختی می شوند. 6- تغذیه انتخابی به طور غریزی جوجه ها ذرات بزرگتر غذا را برداشت می کنند. آغاز تغذیه جوجه با ذرت خرد شده بایستی کنار گذارده شود زیرا موجب تغذیه انتخابی خوراک شده، از این رو جوجه ها یک جیره نامتعادل دریافت می نمایند که موجب کاهش یکنواختی می گردد. 7- تراکم گله مرغداران اغلب سعی در افزایش تعداد پرندگان نگهداری شده در یک فضای مشخص از سالن را دارند . افزایش تراکم گله رویه ناشی از تنگ نظری بوده، زیرا موجب ایجاد رقابت برای فضای بستر و نیز آبخوری و دانخوری و نیز کاهش میزان هوای تازه قابل دسترس در سالن می گردد. هرگونه رقابت برای فضا می تواند یکنواختی گله را تحت تاثیر قرار دهد. پرندگان ضعیف تر آسیب خواهند دید و مرغدار متضرر خواهد شد. تراکم گله همچنین باعث استرس در پرندگان شده از این رو اشریشیاکلی که میکروارگانیسم همزیست در روده می باشد تحریک گردیده، موجب بروز بیماری های پیچیده می شود که یکنواختی گله را به دنبال خواهد داشت. 8- کیفیت خوراک یک مرغدار می تواند بهترین جیره غذایی را در دنیا داشته باشد. این امر عملی نمی گردد مگر اینکه بتواند نسبت به تهیه مواد اولیه مرغوب، خرد نمودن انها به اندازه مناسب و مخلوط صحیح انها اقدام نماید . فقر کیفیت خوراک ناشی از هر یک از عوامل فوق می تواند موجب جیره ای نامتعادل، تغذیه انتخابی و احتمالا بیماری شود. اینها عواملی هستند که می توانند یکنواختی و رشد را به طور جدی تحت تاثیر قرار دهند. 9- بیماری هرگونه بیماری می تواند موجب از بین بردن یکنواختی گله شود. همگام با خروج جوجه های سالم از جوجه کشی، بیماری بخصوص عفونت دستگاه تنفس می تواند درست از مرحله حمل به بعد ضربه خود را وارد نماید . بیماری پرندگان مختلف را به میزان متفاوتی تحت تاثیر قرار می دهد. مصرف اب و غذا کاهش می یابد، افزایش وزن کاهش می یابد و یا کاملا متوقف می شود و به طور کلی گله را غیر اقتصادی می نماید. منبع : مهندس علیرضا شهاب، BANKPOULTRY http://worldpoultry.ir
 

meriwan

عضو جدید
کیفیت آب آشامیدنی و تاثیر آن در میزان موفقیت واکسن های آشامیدنی

کیفیت آب آشامیدنی و تاثیر آن در میزان موفقیت واکسن های آشامیدنی

آب آشامیدنی معمول ترین روش واکسیناسیون در برابر بیماری گامبورو انسفالومیلیت عفونی طیور و واکسن های یادرآور در برابر بیماری های نیوکاسل و برونشیت عفونی می باشد موفقیت واکسیناسیون به مدیریت شرایطی نظیر کیفیت آب آشامیدنی خنثی شدن کلر آب ، پخش مناسب محلول واکسن ، در دسترس بودن محلول واکسن و میزان مصرف واکسن توسط پرنده ها بستگی دارد . 1317738337gmp-1-6-800 کیفیت آب آشامیدنی معمولا به صورت یک عنصر بدون طعم شفاف و بدون بو تعریف می شود این تعریف ساده هنوز برقرار است اما امروزه کیفیت آب آشامیدنی به دو بخش تقسیم می شود کیفیت باکتری شناختی و کیفیت شیمیایی از لحاظ استاندارد ، حداکثرهایی برای هر دو بخش درنظر گرفته می شود که بالاتر از حداکثر های مورد نظر خطرناک در نظر گرفته می شود دانستن کیفیت آب آشامیدنی جهت پایش دقیق گله لازم است بنابراین تجزیه و تحلیل منظم آن لازم است علاوه بر بررسی باکتری شناسی و شیمیایی سالانه توصیه شده در صورت مشاهده شرایط بیماری زا آزمایش های بیشتری نیز باید انجام پذیرد . از آنجا که کیفیت پایین آب آشامیدنی می تواند تاثیرات مخرب بر روی سلامتی پرنده گذاشته و برنامه واکسیناسیون را به صورت منفی تحت تاثیر قرار دهد شاخص های کلیوی باید تحت آزمایش قرار بگیرند . باکتری : وجود اجرام عفونی مرتبط با مدفوع در آب اشامیدنی میتواند بیانگر احتمال آلودگی آب با اجرام بیماری زا باشد آلودگی می تواند از چاه آب ، آب زیرزمینی ویا از خود مزرعه ناشی شود ارتباط دادن مستقیم تعداد اجرام مربوط به مدفوع به یک اختلال آسیب شناختی درگله مشکل می باشد اما به هر حال آلودگی آب به این اجرام نقش مهمی در وقوع بیماری های چند عاملی دارد بهترین روش برای کنترل باکتریها در آب آشامیدنی استفاده ازکلر در اب به میزان ۱/۰ تا ۲ واحد درمیلیون می باشد . PH : تمام تلاش ها باید معطوف به این شود که PH آب در حد خنثی قرار گیرد ادامه حیات باکتری در یک محیط اسیدی صورت می گیرد و کلرینه کردن آب ، pH آن را بیشتر به طرف محیط بازی سوق می دهد . سختی آب : میزان سختی آب در اثر غلظت یون های منیزیم وکلسیم تحت تاثیر قرار میگیرد این تیتر با عبارت f بیان می شود که برابر است با ۱۰ میلی گرم کلسیم یا کربنات کلسیم در هر لیتر و یا ۴۳/۲ میلی گرم در لیتر یون منیزیم هرچه آب سخت تر باشد مقدار یون های کلسیم بالاتر است این یون ها با هر نوع ماده قابل حل در آب رقابت کرده میزان حلالیت آب را کاهش میدهند میزان TH مطلوب ۳۰ می باشد تیتر زیر ۱۰ بدین معنی است که آب اصطلاحا خیلی نرم است و ممکن است به تخریش لوله ها در اثر اسیدی بودن PH آن منجر شود . TH اگر بالای F 60 باشد آب سخت بوده به جرم بستن لوله ها و از دست رفتن حلالیت آب منجر می شود . آهن زیاد بودن آهن به رسوب آن در لوله ها و استهلاک سریع وسایل و تجهیزات منجر می شود میزان آهن بالاتر از ۳/۰ میلی گرم در لیتر خطرناک در نظر گرفه می شود . دما از ایجاد دماهای بیشتر از حد باید جلوگیری شود چرا که دماهای بالا میزان مصرف آب توسط پرنده ها را کاهش می دهد . گرم بودن آب میزان حلالیت آن را افزایش می دهد اما دماهای بیش ازحد باعث از بین رفتن یکسری داروها ازطریق هیدرولیز آنها می شود . انجام واکسیناسیون وقتی که کیفیت آب آشامیدنی مورد استفاده در حد مطلوب می باشد دقت کافی در تهیه و تجویز واکسن باید صورت بگیرد جهت انجام صحیح واکسیناسیون اب حاوی واکسن باید در طی مدت زمانی پخش شود که ویروس هنوز زنده بوده و میزان کافی در دسترس باشد دقت کافی در مورد حمل و نقل واکسن طرز نگهداری و ذخیره واکسن سلامتی پرنده ها در موقع انجام واکسیناسیون کیفیت آب آشامیدنی و تکنیک های واکسیناسیون باید صورت پذیرد http://worldpoultry.ir
 

meriwan

عضو جدید
مزایای Windrowing بستر جوجه های گوشتی

مزایای Windrowing بستر جوجه های گوشتی

به تازگی انجمن طیور آمریکا (US Poultry Foundation ) از پایان یک پروژه تحقیقاتی در دانشگاه آرکانزاس در مورد مزایای Windrowing (نیمه کمپوست) بستر جوجه های گوشتی خبر داده است. این پروژه بخشی از برنامه پژوهشی جامع انجمن، شامل تمامی مراحل تولید و فرآوری مرغ و تخم مرغ است. دکتر یی لیانگ از دانشگاه آرکانزاس و گروهی از پژوهشگران دانشگاه آرکانزاس، به تازگی پروژه ای را به اتمام رسانده اند که به بررسی اثر Windrowing بستر جوجه های گوشتی در داخل سالن بر عوامل تأثیرگذار تولید و شرایط محیطی پرداخته است. طبق نتایج بدست آمده شما پاتوژن های بیماری زا مانند انواع کلستریدیوم و باکتری ای.کلای (E. coli) پس از Windrowing بستر، کاهش یافتند. با انجام Windroed مقدار رطوبت بستر به میزان قابل توجهی کاهش یافته و کیفیت پنجه پا (Paw Score ) افزایش می یابد. نتیجه این تحقیق نشان داد که تغییری از میزان فسفر محلول در آب سالن هایی که بستر آنها Windroed شده بود و آنهایی که بستر آنها Windroed نشده بود وجود ندارد. اما عمل Windrowing بستر موجب از بین رفتن بوی آمونیاک ناشی از بستر نگردید. به طور کلی، عمل Windrowing تأثیرات مثبتی بر بیشتر پارامترهای مورد مطالعه داشت و هیچ گونه تأثیر نامطلوبی گزارش نگردید. این عملیات به سادگی عوامل بیماری زا در سالن های طیور و رطوبت بستر را کاهش داده و کیفیت پنجه پا را افزایش می دهد که همگی از فاکتورهای مهم و مؤثر پرورش طیور گوشتی محسوب می شوند. حال باید دید طبق نتایج بدست آمده آیا در مزارع بزرگ پرورشی، انجام چنین اقداماتی، عملیاتی می شود یا خیر؟ http://worldpoultry.ir
 

meriwan

عضو جدید
بیوفیلم و موثرترین راهکارهای افزایش کیفیت آب مرغداری ها

بیوفیلم و موثرترین راهکارهای افزایش کیفیت آب مرغداری ها

آهن تقریباً در آب تمام چاه هاي سراسر جهان یافت مي شود. با این حال، برای پرورش دهندگان طيور، آب سخت به واسطه وجود آهن در آن موجب ايجاد برخی چالش ها مي شود. -1 آهن به شکل ذرات خيلي كوچك، می تواند موجب مسدودشدن و گرفتگي آبخوري هاي نيپلي )پستانكي( یا بروز نشت آب در آنها گردد. -2 آهن یک عنصر کلیدی در تولید بیوفیلم )یک ماده لزج که روي جدار داخلي لوله هاي آب مي چسبد و موجب جذب ذرات بسيار ريز ديگر به خود مي شود( محسوب می شود كه موجب استقرار و همچنين تغذيه ميكروارگانيسم ها شده و در نهايت منجر به بروز بیماری هاي با منشأ ميكروبي مي گردد. اين گونه بیوفیلم ها می توانند تجهیزات آبخوری را خراب کنند؛ بو و مزه ناخوشایندي را به آب منتقل، جریان آب در داخل لوله ها را محدود کرده و بروز بیماری در سراسر گله را گسترش دهند. يك سیستم فیلترینگ )تصفيه( خوب، می تواند بسیاری از اين مشكلات را با استفاده از يك نوع ضدعفونيك ننده مناسب و همچنين بكارگيري تعدادي فلاشينگ در خطوط آبخوري از بین ببرد. باکتری های آهن، میکروب هايي هستند که موجب بروز بیماری نمی شوند اما در داخل آب، رشد و تكثيريافته و از آهن به عنوان ماده اي ضروري براي سوخت وساز خود استفاده مي کنند. میکروب ها به عنوان اكسيدكننده آهن محلول در آب عمل کرده و موجب تشكيل يك لايه بيوفيلم ضخیم و لزج مي شوند كه منجر به حفاظت از سلول های خود و میکروارگانیسم های دیگر می شود. سهل انگاري نسبت به برداشتن بیوفیلم منجر به رشد سريع آن در داخل لوله هاي آبخوري، رسوب انواع ذرات معلق و نيز تجمع انواع مختلف باكتري ها و پاتوژن هاي بيماري زا برای پرندگان مي گردد. این امر می تواند موجب گرفتگي يا پوشاندن برخي قسمت هاي آبخوری، کاهش بيرون آمدن آب از پستانك ها و يا نشت آب از آنها گردد. این نشت آب موجب خيس شدن بستر، ايجاد ميزان زيادي آمونیاک و به وجود آوردن شرایطي مناسب برای رشد عوامل بیماری زا كه بر سلامت و عملکرد پرنده تأثير منفي دارند مي شود. اگر چنين آلودگي هايي یافت شوند، مي توان کلر را براي ضدعفوني آب قبل از استفاده در آبخوري، به کار برد. با این حال، این روش ممکن است تمام باکتری هاي آهن را از بين نبرد و برخی از باکتری ها قبل از ضدعفوني مجدد، دوباره در آب رشدكرده؛ آهن و ذرات معلق را جذب كنند. در این وضعيت، یک سیستم تصفیه خوب می تواند مفید باشد. طیف گسترده ای از فیلترها وجود دارد که می تواند روي كيي از انواع آلاینده ها موثر باشد. شركت Ziggity يك فيلتر كارآمدتر ولي ارزان را طراحي كرده تا بتواند ذراتي مانند رسوب و آهن را تصفيه كند. این سیستم درست در ابتداي ورودي آب و با نصب یک فيلتر بزرگ 20 یا 30 میکرون آغاز می شود تا بتواند ذرات درشت را بگيرد. سپس فيلترهاي 5 تا 10 ميكروني به ازاي هر سالن نصب مي شوند تا ذرات ريزتر كه از فيلتر قبلي عبور كرده اند را جذب كنند. بيشتر پرورش دهندگان بر این عقيده هستند كه بايد از یک روش كارآمد برای بهبود عملکرد سیستم آبخوري و از مناسب ترین سیستم تصفیه استفاده نمود. پرورش دهندگان برای رفع این چالش، طیف گسترده ای از مواد ضدعفونيك ننده را در اختیار دارند. اما باید اين نكته را در نظر داشت كه يك ماده ممکن است در يك زمينه خوب عمل كند اما در شرايط ديگر، نه تنها كارآمد و مؤثر نباشد بلكه موجب بروز مشكل هم شود. بنابراین مواد ضدعفوني کننده مورد استفاده باید سه ویژگی را دارا باشند: • کشتن تمام میکروب ها و عوامل بیماری زايي که در آب وجود دارد • اكسيژن داركردن آب یا حذف بیوفیلم از داخل لوله هاي آبخوری • آسیب نرساندن به هیچ کدام از تجهیزات آبخوری Ziggity ، پراکسید هیدروژن را با ویژگی های ذکر شده توصیه می کند. بكارگيري چنين ماده اي همراه با استفاده از فلاشينگ پرفشار، باید بین سالن ها انجام شود. علاوه بر این، فلاشينگ پرفشار لوله هاي آبخوری باید هر روز يا حداقل هفته اي يك بار انجام گیرد تا از تشكيل بیوفیلم جلوگيري کند. جلوگيري شديد از وجود آهن در آب مورد استفاده در سالن هاي مرغداري موجب مي شود كه به سختي بتوان آهن و باكتري هاي آهن را به طور كامل حذف نمود. با اين حال، با تصفیه کردن صحيح و استفاده از مواد ضدعفوني کننده مناسب، می توان ميزان آهن و باکتری هاي آهن را به طور کامل کنترل نمود و در نهايت سلامت و عملکرد خوب گله را تضمين نمود . عصمت باقری پور http://worldpoultry.ir
 

Similar threads

بالا