مشکلات صنایع کشور

mohsen_522

عضو جدید
ببخشید بچه ها من یک نکته دیگه اضافه کنم بعد بریم سر بحث روانشناسی در مدیریت و مهندسی صنایع
همونطوری که می دونید مدیران ارشد باید حوضه اشنایتشون به دروس در این سطح باشه 1- علوم سیاست گذاری ،روانشناسی ،برنامه ریزی ،و مواردی که مربوط به برنامه ریزی های بلندمدت هست مدیران باید این علوم را در حد عالی یاد داشته باشند 2- علوم محاسباتی که مربوط به مدیریت و برنامه ریزی و مدل های برنامه ریزی است
مدیران میانه 1- اشنایی و درک علوم مثال روانشناسی سیاست گذاری برای برنامه های بلند مدت میانه مدت و کوتاه مدت 2- علوم محاسباتی 3- علوم تخصصی مثل اشنای با استاتیک و علوم تخصصی مربوط وسایل و تجهیزات و تولید و...
مدیران عملیاتی صرفا اشنایی با علوم محساباتی 2- اشنایی کامل با علوم تخصصی مثل مهندسین مکانیک
به نظر شما ما توی کدام دسته بندی هستیم و ایا امکان ارتقا یا نزول را داریم ؟
من فکر میکنم ما بیشتر مدیر میانی هستیم .یعنی ما نه مثلا استاتیک رو در حد عالی میدونیم و نه به مدیریت خیلی زیاد واقفیم.من همیشه حس میکنم مهندس صنایع باید مترجم مدیر ارشدش باشه .(البته واضحه که در مورد اکثریت غالب صحبت میکنم وگرنه ممکنه یه صنایعی مدیر ارشدم باشه) منظور من از مترجم اینه که یه مدیر مثلا میخواد بهبود تو کارش انجام بده .ائن میگه من میخام ضایعاتم کمتر بشه و شما این رو اینجوری ترجمه میکنید که ما باید 6 سیگما رو اجرا کنیم.به نظرم اصلا لزومی نداره مدیر بالا دستی ما بفهمه 6 سیگما دقیقا چیه. این هنر ماست که بتونیم مباحث فنی رو جوری بگیم که مدیرم بفهمه. ما یه استادی داشتیم میگفت شما با مدیرا نباید فنی صحبت بکنید بلکه باید با زبان پول باهاشون صحبت بکنید! یعنی مثلا نگید اگه 5s اجرا بشه کلی تو نظم و روحیه کارکنان تاثیر گذاره باید بگید فلان شرکت این طرح رو اجرا کرد و راندمانش اینقدر بالا رفت! اگه مدیر به ما اعتماد نمیکنه یه مقداری باید خودمون بجنبیم! طبیعیه یه مدیر تولیدی مبحث اولش سودآوریه. اگه ما بتونیم این بحث مترجم بودن رو خوب انجام بدیم فک کنم یه مهندس صنایع خوب خواهیم بود ..
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
من فکر میکنم ما بیشتر مدیر میانی هستیم .یعنی ما نه مثلا استاتیک رو در حد عالی میدونیم و نه به مدیریت خیلی زیاد واقفیم.من همیشه حس میکنم مهندس صنایع باید مترجم مدیر ارشدش باشه .(البته واضحه که در مورد اکثریت غالب صحبت میکنم وگرنه ممکنه یه صنایعی مدیر ارشدم باشه) منظور من از مترجم اینه که یه مدیر مثلا میخواد بهبود تو کارش انجام بده .ائن میگه من میخام ضایعاتم کمتر بشه و شما این رو اینجوری ترجمه میکنید که ما باید 6 سیگما رو اجرا کنیم.به نظرم اصلا لزومی نداره مدیر بالا دستی ما بفهمه 6 سیگما دقیقا چیه. این هنر ماست که بتونیم مباحث فنی رو جوری بگیم که مدیرم بفهمه. ما یه استادی داشتیم میگفت شما با مدیرا نباید فنی صحبت بکنید بلکه باید با زبان پول باهاشون صحبت بکنید! یعنی مثلا نگید اگه 5s اجرا بشه کلی تو نظم و روحیه کارکنان تاثیر گذاره باید بگید فلان شرکت این طرح رو اجرا کرد و راندمانش اینقدر بالا رفت! اگه مدیر به ما اعتماد نمیکنه یه مقداری باید خودمون بجنبیم! طبیعیه یه مدیر تولیدی مبحث اولش سودآوریه. اگه ما بتونیم این بحث مترجم بودن رو خوب انجام بدیم فک کنم یه مهندس صنایع خوب خواهیم بود ..


محسن چند درصد فکر میکنی که مشاورهای ارشد مدیریت کارخونه یک مهندس صنایع خوب باشه ؟؟
من البته یه شرکت رو میشناختم که دقیقا حرفتو تایید میکنه !
چند سال پیش تو شرکت لوله نورد سمنان مدیریت کارخونه با یک فردی بود که از نظر سواد تئوری شاید فقط تا دیپلم بود و اینکه زبان بلد بود همین !
اما از نظر کاری و وارد بودن به نفشه ها و ... همه چیز خط تو ایران جز بهترینها بود و هست ! (الان به عنوان مشاور صنعتی فعالیت میکنه )
خوب هیچ سواد علمی به تحقیق و شبیه سازی و عیره نداشت اما خب مدیریت ذاتی داشت ! یک معاون داشت که فوق مهندسی صنایع گرفته بود (الان داره دکترا میخونه ) تونست با همکاری این مهندس صنایع شرکت رو در شرایط سخت بازار اداره کنه و همش این مدیر (آشنامون بود ) این مهندس رو قبول داشت اصلا واسه همین بهم گفت برو صنایع بخون !

حالا چند درصد از مدیرانمون به مهندسی صنایع اعتماد دارند ؟
چند درصد از مهندسین صنایع هم میتونن نقش کلیدیشون رو ایفا کنند ؟
این بهنظر من مهمترین مشکل صنعت ما هست !! (مربوط به رشته خودمون )
 

mahshid-engineer

عضو جدید
من فکر میکنم یه مهندس صنایع بیشتر یه مشاور خوبه تا یه مدیر ارشد . مهندس صنایع اگه بتونه همه جوانبو به خوبی بسنجه و انالیز کنه و نتایج آنالیزو در اختیار مدیر ارشد قرار بده اون وقت مدیریت میتونه با مشاوره اون بهترین تصمیمو تو صنعت بگیره. و در ابتدای امر مدیرت باید به مهندسی که واقعا توانمنده اطمینان کنه!
اگه اطمینانه نباشه مهمه چیز رو هواس:huh::w19:
 

vatanparast

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان
دوستان پیام داده بودن که. تو این بحث شرکت کنم متاسفانه باز به دلیل گرفتاری از مباحث عقب افتادم که پوزش میخوام بابت تاخیر الان قصد ندارم به موضوع مورد بحث بپردازم در اولین فرصت بیشتر توضیح میدم نظرات بچه ها رو خوندم بی تعارف میگم خیلی دانشجویی بحث شده باید واقع بین تر باشیم دوستان من یک بیمار سرطانی با استامینوفن درمان نمیشه مشکل صنعت ما اینقدر عمیقه که چندتا روش پیش پا افتاده قدیمیه تحقیق در عملیات حتی مسکن هم نیس چه برسه به درمان دوستان اگه علاقه مند هستن به بررسی ریشه های مشکل کلان تر بحثو ادامه بدن
 
آخرین ویرایش:

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
با سلام خدمت دوستان
دوستان پیان داده بودن که. تو این بحث شرکت کنم متاسفانه باز به دلیل گرفتاری از مباحث عقب افتادم که پوزش میخوام بابت تاخیر الان قصد ندارم به موضوع مورد بحث بپردازم در اولین فرصت بیشتر توضیح میدم نظرات بچه ها رو خوندم بی تعارف میگم خیلی دانشجویی بحث شده باید واقع بین تر باشیم دوستان من یک بیمار سرطانی با استامینوفن درمان نمیشه مشکل صنعت ما اینقدر عمیقه که چندتا روش پیش پا افتاده قدیمیه تحقیق در عملیات حتی مسکن هم نیس چه برسه به درمان دوستان اگه علاقه مند هستن به بررسی ریشه های مشکل کلان تر بحثو ادامه بدن

نمی دونم چرا بحث به این سمت کشیده شد ولی ما هم دنبال مسائل صنعت کشور نبودیم !
مطمئنا درمورد مسائل کلا اولین بخش اطلاعات هست که فکر نکنم هنوز کسی از ما اطلاعات دقیق و مهمتر کلی رو داشته باشه 1
بیشتر نقش مدیران و مهندسی صنایع رو بررسی کردیم !
از طرفی هم نظریه ای هم به نظر من باید از سطح دانشجویی و خام شروع بشه و کم کم پخته بشه !
در کل اگر با دیدی سیستمی بخوایم بریم جلو شاید مدیران هم زیاد مقصر نیستند ! بلکه چرخه و سیستم همین گونه هست !
اما باید مدیر خوب کسی هست که بتونه سیستم نافص رو درست کنه !
 

mohsen_522

عضو جدید
محسن چند درصد فکر میکنی که مشاورهای ارشد مدیریت کارخونه یک مهندس صنایع خوب باشه ؟؟
من البته یه شرکت رو میشناختم که دقیقا حرفتو تایید میکنه !
چند سال پیش تو شرکت لوله نورد سمنان مدیریت کارخونه با یک فردی بود که از نظر سواد تئوری شاید فقط تا دیپلم بود و اینکه زبان بلد بود همین !
اما از نظر کاری و وارد بودن به نفشه ها و ... همه چیز خط تو ایران جز بهترینها بود و هست ! (الان به عنوان مشاور صنعتی فعالیت میکنه )
خوب هیچ سواد علمی به تحقیق و شبیه سازی و عیره نداشت اما خب مدیریت ذاتی داشت ! یک معاون داشت که فوق مهندسی صنایع گرفته بود (الان داره دکترا میخونه ) تونست با همکاری این مهندس صنایع شرکت رو در شرایط سخت بازار اداره کنه و همش این مدیر (آشنامون بود ) این مهندس رو قبول داشت اصلا واسه همین بهم گفت برو صنایع بخون !

حالا چند درصد از مدیرانمون به مهندسی صنایع اعتماد دارند ؟
چند درصد از مهندسین صنایع هم میتونن نقش کلیدیشون رو ایفا کنند ؟
این بهنظر من مهمترین مشکل صنعت ما هست !! (مربوط به رشته خودمون )

راستش چیزی که تو صنعت دیدم اینه که نیاز به مباحث مهندسی صنایع احساس شده .مثلا چند تا کارخونه رو میشناختم که مهندس صنایع نداشتن ولی مدیر بخش تولیدشون اکثر مطالب مهندس صنایع رو یاد گرفته بود و سعی داشت اونها رو اجرا بکنه. پس نیاز ایجاد شده اما اینکه چرا هنوز به جای استخدام یه مهندس صنایع مدیرهای دیگشون رو میفرستن برن آموزش ببینن شاید به این دلیله که اونها احساس میکنن استخدام یه مهندس صنایع پول اضافه خرج کردنه! باز من فکر میکنم اینجا ما باید دیدگاه مدیرانمون رو عوض کنیم . یعنی باید شرایطی رو مهیا کرد تا بدونن همونطور که یه صنایع نمیتونه خلا یه مهندس مکانیک رو پر کنه عکسش هم ثابل انجام نیست. حالا این که این عمل چطور باید انجام بشه ؟ شاید افزایش توانایی های خودمون . شاید نزدیک کردن بیشتر دانشگاه و صنعت و هزار تا راه دیگه...

من فکر میکنم یه مهندس صنایع بیشتر یه مشاور خوبه تا یه مدیر ارشد . مهندس صنایع اگه بتونه همه جوانبو به خوبی بسنجه و انالیز کنه و نتایج آنالیزو در اختیار مدیر ارشد قرار بده اون وقت مدیریت میتونه با مشاوره اون بهترین تصمیمو تو صنعت بگیره. و در ابتدای امر مدیرت باید به مهندسی که واقعا توانمنده اطمینان کنه!
اگه اطمینانه نباشه مهمه چیز رو هواس:huh::w19:
بازم میگم ! این اطمینان رو ما باید ایجاد بکنیم ! ما مهندسیم پس همیشه راهی برای انجام کارها پیدا میکنیم......
 

vatanparast

عضو جدید
نمی دونم چرا بحث به این سمت کشیده شد ولی ما هم دنبال مسائل صنعت کشور نبودیم !
مطمئنا درمورد مسائل کلا اولین بخش اطلاعات هست که فکر نکنم هنوز کسی از ما اطلاعات دقیق و مهمتر کلی رو داشته باشه 1
بیشتر نقش مدیران و مهندسی صنایع رو بررسی کردیم !
از طرفی هم نظریه ای هم به نظر من باید از سطح دانشجویی و خام شروع بشه و کم کم پخته بشه !
در کل اگر با دیدی سیستمی بخوایم بریم جلو شاید مدیران هم زیاد مقصر نیستند ! بلکه چرخه و سیستم همین گونه هست !
اما باید مدیر خوب کسی هست که بتونه سیستم نافص رو درست کنه !

ببینید تحقیق در عملیات یا به قولی پژوهش عملیاتی یعنی چی یعنی تبدیل یک واقعیت خارجی به یک مدل ، یکی از روش های معمول برای حل مسائل که بهتر از بنده دوستان باهاش آشنایی دارن اما استفاده از این روش یا هر روش دیگه ای حداقل هایی رو میطلبه یکی از این شرایط ثبات هست ، یعنی چی؟ یعنی بدونیم برای یک بازه مشخص شرایط حاکم بر مسئله تغییر محسوسی نخواهد کرد، در یک صنعت که ما اینجا مد نظرمون صنایع داخلیه با یک سری متغیر ها و محدودیت ها اعم از داخلی و خارجی روبرو هستیم که می بایست این متغیر ها و محدودیت هارو به زبان ریاضی تفسیر کنیم ، حالا من شرایط حاکم بر صنعت تا جایی که خودم لمس کردم و شامل تمام واقعیت ها نیس و فقط بخشی از اونه تشریح میکنم

در دو سال اخیر صنعت ما با یک شوک بزرگ ناشی از هدفمند سازی یارانه ها روبرو شده افزایش قیمت های حامل های انرژی در شرایطی اتفاق افتاده که ما از سرمایه تکنولوژیکی قوی برخوردار نیستیم آنچه داریم تکنولوژی درجه چندم غربی هست که حتی ما در زمینه همین تکنولوژی قدیمی هم به شدت وابسته هستیم مشخصه تکنولوژی قدیمی چیه؟ بازدهی پایین و مصرف بالا در این وضعیت عدم تحقق وعده های دولت در حمایت از صنعت هم مزید بر علت شده در واقع ما مثل کوهنوردی هستیم که مدام بهمون تلقین میشه با پای برهنه به اورست صعود کن و مدام گفته میشه تو میتونی ولی اگر به فرض محال بتونیم با پای برهنه صعود کنیم باید جفت پاهامون از زانو قطع بشه.

ما در شرایط تحریم هستیم، صنایع ما اعم از نفت ، خودروسازی، نساجی ، مواد غذایی و... یک صنعت وابسته است ، ما حتی قادر نیستیم یک چسب با ویسکوزیته مشخص تولید کنیم ما نفت خام صادر میکنیم ، مواد معدنی و فولاد صادر میکنیم ولی برای وارد کردن مواد پلیمری با ارزش افزوده چند برابر با تحریم مواجهیم برای وارد کرد قطعات یدکی ماشین آلاتمون که از مواد معدنی و فلزی ما ساخته شده ولی الان با قیمت صدها برابر بهمون فروخته میشه عاجزیم، ما در تبادلات بانکی تحریم هستیم بانک های عامل خارجی از گشایش LC خودداری میکنن ، از نظر حمل و نقل و ترانزیت مشکل داریم کشتی های ما بیمه نمیشن کمپانی های خارجی حاضر نیستن تضمین کنن که کالای خریداری شده ما از کیفیت مطلوب برخودار باشه در مواقعی با قبول ریسک تولید با ضایعات بالا و ایمنی حداقل در برخی صنایع ناچار از مواد اولیه بی کیفیت چینی استفاده میکنیم ( حالا شما بیا برای کاهش ضایعات مدل سازی کن) ما تازه بعد از گذشتن از این خان ها به داخل کشور میرسیم تازه با ضعف قوانین گمرکی روبرو میشیم ، کالایی که بارها وارد کردیم مجبوریم برای صدور مجوز ترخیص از هفت خان بروکراسی و دیوان سالاری اداری حاکم بر گمرک بگذریم ماه ها باید اجناس ما بلوکه بشه تا نتایج آزمایشگا های گمرک اجازه ترخیص به ما بده ، و خیلی از موارد دیگه که قوانین سایت اجازه نمیده بهش اشاره بشه.

اقتصاد ما ثبات نداره ، ما نمیدونیم قیمت ارز یک هفته بعد چقدره به دلایلی که بالا گفتم سرمایه ما درگیر شده بنابراین نقدینگی پایینی داریم و کوچکترین نوسان در قیمت ارز مارو به مرز ورشکستگی میرسونه ، قوانین ما بخصوص در بخش صنعت ثبات نداره چون مدیریت کلان کشور سلیقه ای عمل میکنه نه بر اساس سیستم و یک خط مشی ثابت ، قوانین ما در حمایت از نیروی کار به شدت ضعیفه قرار دادهای کاملا یک طرفه به نفع کارفرما باعث میشه 1- کارگر بیشتر از اینکه دغدغه کیفیت کارش رو داشته باشه بیشتر دغدغه داره که کی شغلشو از دست میده، 2- کاهش انگیزه نیرو کار مولد که جلو برنده صنعت هست ، در این وضعیت نابسامان ما از کم بودن راندمان نیروی کار حرف میزنیم .

صنعتی که در خطر قرار گرفته برای برون رفت از بحران باید وضعیت رو به نحوی سامان بده که از بحران خارج بشه باید متغیر های خودش رو تغییر بده و تا با بهبود وضعیت هدفش صنعت رو پابرجا نگه داره حالا از عوامل و متغیر های بالا کدومش در حیطه اختیارات صنعته ؟؟؟؟ پس چه راهی خواهد ماند جز تعدیل نیروی کار؟؟

بحث رو طولانی نمیکنم ، فقط قصدم این بود بگم باید واقع بینانه تر به مسائل نگاه کنیم ، چه بسا در صورت داشتن شرایط اولیه استفاده از انواع و اقسام متد ها و الگوریتم های ابتکاری و فراابتکاری نتایج بسیار سودمندی داشته باشه ولی کدوم الگوریتم و یا تحلیل گری رو سراغ دارید که موارد بالا رو که تنها بخشی از واقعیت بود مدل کنه
 

mahshid-engineer

عضو جدید
دقیقا موافقم آقا محسن این اطمینان رو باید ما به وجود بیاریم. اما بستگی به دید مدیریتم داره که بپذیره یا نه! هنوز واحد مهندسی جا نیوفتاده به خوبی! یه بازدیدی رفتیم فولاد گیلان واحد کیفیتش یه مهندس صنایع بود که میگفت شما میتونید تو خیلی از زمینه ها فعالیت جدی داشته باشید ولی در ابتدا باید خودتونو یه جوری ثابت کنید چون مهندس صنایع رو عملا جدی نمیگیرن!!!!!!!!!!!!!
این مشکل عمده صنعت ماست تا دیدگاه عوض نشه آب تو هاونگ کوبیدنه!
 

vatanparast

عضو جدید
دقیقا موافقم آقا محسن این اطمینان رو باید ما به وجود بیاریم. اما بستگی به دید مدیریتم داره که بپذیره یا نه! هنوز واحد مهندسی جا نیوفتاده به خوبی! یه بازدیدی رفتیم فولاد گیلان واحد کیفیتش یه مهندس صنایع بود که میگفت شما میتونید تو خیلی از زمینه ها فعالیت جدی داشته باشید ولی در ابتدا باید خودتونو یه جوری ثابت کنید چون مهندس صنایع رو عملا جدی نمیگیرن!!!!!!!!!!!!!
این مشکل عمده صنعت ماست تا دیدگاه عوض نشه آب تو هاونگ کوبیدنه!

جدی گرفته نشدن گاهی برمیگرده به ضعف خودمون ، چند درصد از بچه های صنایع پروژه های دوران دانشجویی رو جدی انجام میدن ؟ چند درصد از پروژه ها انجام شده برای صنعتی که بهش مراجعه شده عایدی داره؟ صاحب صنعت حق داره که جدی نگیره
 

sahar7070

عضو جدید
جدی گرفته نشدن گاهی برمیگرده به ضعف خودمون ، چند درصد از بچه های صنایع پروژه های دوران دانشجویی رو جدی انجام میدن ؟ چند درصد از پروژه ها انجام شده برای صنعتی که بهش مراجعه شده عایدی داره؟ صاحب صنعت حق داره که جدی نگیره

اول از همه واقعا ممنون مهندس . صحبتاتون خیلی مفید بود.

آخه استادای ما هم یه جورایی از زیر بعضی کارا فرار می کنن ( البته بعضیاشون ). حالا دانشجو از زیر کار در رو باشه یه خورده عادی تره با اینکه اینم مشکل بزرگیه اما استادامی تونن با راهنمایی هاشون بهمون انگیزه بدن. اما متاسفانه به جای اینکه دانشجو رو تشویق کنن به فعالیت و پروژه و کار گروهی و... تا برا ورود به صنعت آماده بشه و با اطلاعات بره سر کار، بدتر همه ذوق بچه ها رو واسه کار میگیرن (بازم تاکید می کنم بعضی هاشون!!!!!) که دیگه هیچ فعالیتی نکنه ودر نهایت با دست خالی بخواد بره شروع به کار کنه .:(

تازه باید اونجا بهش یاد بدن که چه طوری باید کار کنی.( یعنی تا اینجا هر چی خونده .......)

من خودم چند بار پیش چند تا از اساتیدمون رفتم که راهنمایی بگیرم . ( این اساتید مزیتشون نسبت به بقیه اخلاق خوبشون بود که وقت صحبت کردن به آدم می دادن) می خواستم شروع به کار و تحقیق و ... بکنم اما نمی دونستم از کجا باید شروع کنم .

همه جوره هم حاضر بودم کار کنم تا یه چیزی یاد بگیرم ولی هر بار اساتید محترم می گفتند شما فعلا باید معدلتو حفظ کنی و نذاری پایین بیاد . شما تازه اول راهی هنوز برا پروژه و این چیزا وقت زیاد داری. اگه معدلت پایین باشه برا کار هیچ جا نمیگیرنت . بقیه بچه ها هم که رفته بودن همینا رو بهشون گفته بودن. نمی گم حرفشون غلط بود اما من که خودم می خواستم لااقل باید یه کم راهنماییم می کردن.

با این وجود دیگه انگیزه ای واسه دانشجو می مونه که بخواد فعال باشه؟؟؟؟
پس دیگه انتظاری هم نمیره صنعت بهمون اعتماد داشته باشه!!!!!!!!!
 

vatanparast

عضو جدید
اول از همه واقعا ممنون مهندس . صحبتاتون خیلی مفید بود.

آخه استادای ما هم یه جورایی از زیر بعضی کارا فرار می کنن ( البته بعضیاشون ). حالا دانشجو از زیر کار در رو باشه یه خورده عادی تره با اینکه اینم مشکل بزرگیه اما استادامی تونن با راهنمایی هاشون بهمون انگیزه بدن. اما متاسفانه به جای اینکه دانشجو رو تشویق کنن به فعالیت و پروژه و کار گروهی و... تا برا ورود به صنعت آماده بشه و با اطلاعات بره سر کار، بدتر همه ذوق بچه ها رو واسه کار میگیرن (بازم تاکید می کنم بعضی هاشون!!!!!) که دیگه هیچ فعالیتی نکنه ودر نهایت با دست خالی بخواد بره شروع به کار کنه .:(

تازه باید اونجا بهش یاد بدن که چه طوری باید کار کنی.( یعنی تا اینجا هر چی خونده .......)

من خودم چند بار پیش چند تا از اساتیدمون رفتم که راهنمایی بگیرم . ( این اساتید مزیتشون نسبت به بقیه اخلاق خوبشون بود که وقت صحبت کردن به آدم می دادن) می خواستم شروع به کار و تحقیق و ... بکنم اما نمی دونستم از کجا باید شروع کنم .

همه جوره هم حاضر بودم کار کنم تا یه چیزی یاد بگیرم ولی هر بار اساتید محترم می گفتند شما فعلا باید معدلتو حفظ کنی و نذاری پایین بیاد . شما تازه اول راهی هنوز برا پروژه و این چیزا وقت زیاد داری. اگه معدلت پایین باشه برا کار هیچ جا نمیگیرنت . بقیه بچه ها هم که رفته بودن همینا رو بهشون گفته بودن. نمی گم حرفشون غلط بود اما من که خودم می خواستم لااقل باید یه کم راهنماییم می کردن.

با این وجود دیگه انگیزه ای واسه دانشجو می مونه که بخواد فعال باشه؟؟؟؟
پس دیگه انتظاری هم نمیره صنعت بهمون اعتماد داشته باشه!!!!!!!!!

ببینید استادای شما استادای منم بودن غیر از دکتر شیرمحمدی که ما آخرین دانشجوهاش بودیم دکتر همیشه رو کار عملی تاکید داشتن و خیلی بها میدادن ، در مورد معدل هم ماشاالله دانشگاه صنعتی با اون سخت گیریای کذایی فاتحه همه رو میخونه تا آخر ترم هشت ، در این که استادا انگیزه ها رو از بین میبرن شکی نیست بعضی از آقایون که هم من میشناسم هم شما واقعا لیاقت استاد بودن ندارن مشکل اون دانشکده هم همین ها هستن وگرنه چرا باید کسی مثل دکتر ترکش تو اون دانشکده حضور نداشته باشه و یا امثال دکتر پرویزیان و زمانی بذارن برن و حتی اسمشون از هیات علمی حذف شده باشه و کسایی بمونن که چه قبل از ماها چه زمان ماها و چه الان زمان شما چسبیدن به موقعیتشون و حتی زحمت اینو نمیدن که حداقل تغییراتی تو خودشون به وجود بیارن چه برسه به دانشکده ، با این حال دلیل نمیشه ما نخوایم عملی کار بکنیم چون به آینده ما بستگی داره این جمله که معدلتو حفظ کن جمله آشناییه و حدس میزنم کی همچین حرفی رو زده همین فرد داخل کلاس بجای تدریس بیزینس های خارج از دانشگاهشو تلفنی manage میکرد همچین کسی چطور میتونه دلسوز دانشجو باشه بنابر این این حرفای صدمن یه غاز رو گوش ندین اینا لیاقت استاد بودن ندارن و موقعیت فعلیشون براساس شناسایی درستشون از مسیر وزیدنه باده
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ببینید تحقیق در عملیات یا به قولی پژوهش عملیاتی یعنی چی یعنی تبدیل یک واقعیت خارجی به یک مدل ، یکی از روش های معمول برای حل مسائل که بهتر از بنده دوستان باهاش آشنایی دارن اما استفاده از این روش یا هر روش دیگه ای حداقل هایی رو میطلبه یکی از این شرایط ثبات هست ، یعنی چی؟ یعنی بدونیم برای یک بازه مشخص شرایط حاکم بر مسئله تغییر محسوسی نخواهد کرد، در یک صنعت که ما اینجا مد نظرمون صنایع داخلیه با یک سری متغیر ها و محدودیت ها اعم از داخلی و خارجی روبرو هستیم که می بایست این متغیر ها و محدودیت هارو به زبان ریاضی تفسیر کنیم ، حالا من شرایط حاکم بر صنعت تا جایی که خودم لمس کردم و شامل تمام واقعیت ها نیس و فقط بخشی از اونه تشریح میکنم

در دو سال اخیر صنعت ما با یک شوک بزرگ ناشی از هدفمند سازی یارانه ها روبرو شده افزایش قیمت های حامل های انرژی در شرایطی اتفاق افتاده که ما از سرمایه تکنولوژیکی قوی برخوردار نیستیم آنچه داریم تکنولوژی درجه چندم غربی هست که حتی ما در زمینه همین تکنولوژی قدیمی هم به شدت وابسته هستیم مشخصه تکنولوژی قدیمی چیه؟ بازدهی پایین و مصرف بالا در این وضعیت عدم تحقق وعده های دولت در حمایت از صنعت هم مزید بر علت شده در واقع ما مثل کوهنوردی هستیم که مدام بهمون تلقین میشه با پای برهنه به اورست صعود کن و مدام گفته میشه تو میتونی ولی اگر به فرض محال بتونیم با پای برهنه صعود کنیم باید جفت پاهامون از زانو قطع بشه.

ما در شرایط تحریم هستیم، صنایع ما اعم از نفت ، خودروسازی، نساجی ، مواد غذایی و... یک صنعت وابسته است ، ما حتی قادر نیستیم یک چسب با ویسکوزیته مشخص تولید کنیم ما نفت خام صادر میکنیم ، مواد معدنی و فولاد صادر میکنیم ولی برای وارد کردن مواد پلیمری با ارزش افزوده چند برابر با تحریم مواجهیم برای وارد کرد قطعات یدکی ماشین آلاتمون که از مواد معدنی و فلزی ما ساخته شده ولی الان با قیمت صدها برابر بهمون فروخته میشه عاجزیم، ما در تبادلات بانکی تحریم هستیم بانک های عامل خارجی از گشایش LC خودداری میکنن ، از نظر حمل و نقل و ترانزیت مشکل داریم کشتی های ما بیمه نمیشن کمپانی های خارجی حاضر نیستن تضمین کنن که کالای خریداری شده ما از کیفیت مطلوب برخودار باشه در مواقعی با قبول ریسک تولید با ضایعات بالا و ایمنی حداقل در برخی صنایع ناچار از مواد اولیه بی کیفیت چینی استفاده میکنیم ( حالا شما بیا برای کاهش ضایعات مدل سازی کن) ما تازه بعد از گذشتن از این خان ها به داخل کشور میرسیم تازه با ضعف قوانین گمرکی روبرو میشیم ، کالایی که بارها وارد کردیم مجبوریم برای صدور مجوز ترخیص از هفت خان بروکراسی و دیوان سالاری اداری حاکم بر گمرک بگذریم ماه ها باید اجناس ما بلوکه بشه تا نتایج آزمایشگا های گمرک اجازه ترخیص به ما بده ، و خیلی از موارد دیگه که قوانین سایت اجازه نمیده بهش اشاره بشه.

اقتصاد ما ثبات نداره ، ما نمیدونیم قیمت ارز یک هفته بعد چقدره به دلایلی که بالا گفتم سرمایه ما درگیر شده بنابراین نقدینگی پایینی داریم و کوچکترین نوسان در قیمت ارز مارو به مرز ورشکستگی میرسونه ، قوانین ما بخصوص در بخش صنعت ثبات نداره چون مدیریت کلان کشور سلیقه ای عمل میکنه نه بر اساس سیستم و یک خط مشی ثابت ، قوانین ما در حمایت از نیروی کار به شدت ضعیفه قرار دادهای کاملا یک طرفه به نفع کارفرما باعث میشه 1- کارگر بیشتر از اینکه دغدغه کیفیت کارش رو داشته باشه بیشتر دغدغه داره که کی شغلشو از دست میده، 2- کاهش انگیزه نیرو کار مولد که جلو برنده صنعت هست ، در این وضعیت نابسامان ما از کم بودن راندمان نیروی کار حرف میزنیم .

صنعتی که در خطر قرار گرفته برای برون رفت از بحران باید وضعیت رو به نحوی سامان بده که از بحران خارج بشه باید متغیر های خودش رو تغییر بده و تا با بهبود وضعیت هدفش صنعت رو پابرجا نگه داره حالا از عوامل و متغیر های بالا کدومش در حیطه اختیارات صنعته ؟؟؟؟ پس چه راهی خواهد ماند جز تعدیل نیروی کار؟؟

بحث رو طولانی نمیکنم ، فقط قصدم این بود بگم باید واقع بینانه تر به مسائل نگاه کنیم ، چه بسا در صورت داشتن شرایط اولیه استفاده از انواع و اقسام متد ها و الگوریتم های ابتکاری و فراابتکاری نتایج بسیار سودمندی داشته باشه ولی کدوم الگوریتم و یا تحلیل گری رو سراغ دارید که موارد بالا رو که تنها بخشی از واقعیت بود مدل کنه

با احترام زیاد تقریبا موافق نیستم مهندس درست ولی این مواردی که شما گفتی همه مربوط به وابستگی های ما به خارج از خاک خودمون هست یعنی اگر ما مدل هایمونو با معیار های داخلی بتونیم قابل حل کنیم حتما به اهدافی که داریم میرسیم اولا کار غربی و شرقی ها کاملا بی رحمانه و نامردی هست بیشتر مشکلی که داریم بخاطر تحریم هست حالا که به ما تکنولوژِی غربی نمیدن به ما صادارت واردات نمیدن چرا ما باید سنگ اونها رو به سینه چرا ما باید حتما به اونها برسیم اون هم از روش خودشون مگر ما دستمون کج هست بیشتر مواردی که گفتیم مهندس دقیقا درست اما بیشتر موارد با روش اونها سنجیده میشه و ما از مواردی که در دست خودمون داریم استفاده نمیکنیم
منظور من به این که ما برای ارزیابی تکنولوژی مجبور با استاندار های اونا کار کنیم این استاندارد به ضرر خودمان است و چرا ما تکنولوژی رو با استاندارهای خودمون ارزیابی نمیکنیم .برای مثال من یک شرکت میشناختم که یخچال تولید می کرد رفتن از ایتالیا مهندس صنایع اوردن که با متد خودش مثلا کار خونه رو روبه راه کنه مهندسه گفت که باید موتور یخچال رو از کشور Xبیاری تا کیفیت بهتر بشه این داستان مال 15سال پیشه اون زمان کسی به کیفیت توجه نمیکرد خوب هزینه حمل ونقل هزینه خرید بعد از اون تحریم همون شرکت وارد کنند موتور و بعد هم برشکستگی شرکت اگر یک مهندس ایرانی بود حتما میدونست که باید باقیمت پایین تری تولید بشه تا خریدار بتونه استفاده کنه.
 

vatanparast

عضو جدید
با احترام زیاد تقریبا موافق نیستم مهندس درست ولی این مواردی که شما گفتی همه مربوط به وابستگی های ما به خارج از خاک خودمون هست یعنی اگر ما مدل هایمونو با معیار های داخلی بتونیم قابل حل کنیم حتما به اهدافی که داریم میرسیم اولا کار غربی و شرقی ها کاملا بی رحمانه و نامردی هست بیشتر مشکلی که داریم بخاطر تحریم هست حالا که به ما تکنولوژِی غربی نمیدن به ما صادارت واردات نمیدن چرا ما باید سنگ اونها رو به سینه چرا ما باید حتما به اونها برسیم اون هم از روش خودشون مگر ما دستمون کج هست بیشتر مواردی که گفتیم مهندس دقیقا درست اما بیشتر موارد با روش اونها سنجیده میشه و ما از مواردی که در دست خودمون داریم استفاده نمیکنیم
منظور من به این که ما برای ارزیابی تکنولوژی مجبور با استاندار های اونا کار کنیم این استاندارد به ضرر خودمان است و چرا ما تکنولوژی رو با استاندارهای خودمون ارزیابی نمیکنیم .برای مثال من یک شرکت میشناختم که یخچال تولید می کرد رفتن از ایتالیا مهندس صنایع اوردن که با متد خودش مثلا کار خونه رو روبه راه کنه مهندسه گفت که باید موتور یخچال رو از کشور Xبیاری تا کیفیت بهتر بشه این داستان مال 15سال پیشه اون زمان کسی به کیفیت توجه نمیکرد خوب هزینه حمل ونقل هزینه خرید بعد از اون تحریم همون شرکت وارد کنند موتور و بعد هم برشکستگی شرکت اگر یک مهندس ایرانی بود حتما میدونست که باید باقیمت پایین تری تولید بشه تا خریدار بتونه استفاده کنه.

ممنون از نظرت حمید جان ، منم قصدم این نیس که از غرب بت بسازم ولی رشته و شغلم ایجاب میکنه که منطقی و واقع بین باشم بخشی از حرفای تو تبلیغاتی و به قولی صدا سیماییه ، استفاده از جایگزین داخلی رو تجربه کردم نتیجش میدونی چی بود ، بیماری پوستی و تنفسی ، وقتی یه کشوری میلیارد ها دلار هزینه کرده و بعد از سال ها به یک تکنولوژی دست پیدا کرده ما با حرف و شعار نمیتونیم به اون تکنولوژی برسیم این مثالی که تو زدی یک نتیجه داره استفاده از جنس نامرغوب که فقط مصرف کننده بیچاره متضرر میشه و کو قانونی که از حق مصرف کننده دفاع کنه ما باید به هردو جنبه توجه کنیم ، بله یک تفکر ایرانی به منافع دم دستی خودش فکر میکنه به قول تو اون موتور رو از چین به ثمن بخس میشه وارد کرد ولی مصرف کننده چی اون چه گناهی کرده که جنسی که پولشو داده فقط تا زمان خرید خوب کار کنه، ما مهندسیم ابزار ما اعداد ارقام متد ها و روش هاست ما سیاست مدار نیستیم شعار و تبلیغات پوچ ابزار سیاستمداراس
 

mohsen_522

عضو جدید
اول از همه واقعا ممنون مهندس . صحبتاتون خیلی مفید بود.

آخه استادای ما هم یه جورایی از زیر بعضی کارا فرار می کنن ( البته بعضیاشون ). حالا دانشجو از زیر کار در رو باشه یه خورده عادی تره با اینکه اینم مشکل بزرگیه اما استادامی تونن با راهنمایی هاشون بهمون انگیزه بدن. اما متاسفانه به جای اینکه دانشجو رو تشویق کنن به فعالیت و پروژه و کار گروهی و... تا برا ورود به صنعت آماده بشه و با اطلاعات بره سر کار، بدتر همه ذوق بچه ها رو واسه کار میگیرن (بازم تاکید می کنم بعضی هاشون!!!!!) که دیگه هیچ فعالیتی نکنه ودر نهایت با دست خالی بخواد بره شروع به کار کنه .:(

تازه باید اونجا بهش یاد بدن که چه طوری باید کار کنی.( یعنی تا اینجا هر چی خونده .......)

من خودم چند بار پیش چند تا از اساتیدمون رفتم که راهنمایی بگیرم . ( این اساتید مزیتشون نسبت به بقیه اخلاق خوبشون بود که وقت صحبت کردن به آدم می دادن) می خواستم شروع به کار و تحقیق و ... بکنم اما نمی دونستم از کجا باید شروع کنم .

همه جوره هم حاضر بودم کار کنم تا یه چیزی یاد بگیرم ولی هر بار اساتید محترم می گفتند شما فعلا باید معدلتو حفظ کنی و نذاری پایین بیاد . شما تازه اول راهی هنوز برا پروژه و این چیزا وقت زیاد داری. اگه معدلت پایین باشه برا کار هیچ جا نمیگیرنت . بقیه بچه ها هم که رفته بودن همینا رو بهشون گفته بودن. نمی گم حرفشون غلط بود اما من که خودم می خواستم لااقل باید یه کم راهنماییم می کردن.

با این وجود دیگه انگیزه ای واسه دانشجو می مونه که بخواد فعال باشه؟؟؟؟
پس دیگه انتظاری هم نمیره صنعت بهمون اعتماد داشته باشه!!!!!!!!!
خودتو ناراحت نکن متاسفانه اکثر اساتید همینجوری اند
ممنون از نظرت حمید جان ، منم قصدم این نیس که از غرب بت بسازم ولی رشته و شغلم ایجاب میکنه که منطقی و واقع بین باشم بخشی از حرفای تو تبلیغاتی و به قولی صدا سیماییه ، استفاده از جایگزین داخلی رو تجربه کردم نتیجش میدونی چی بود ، بیماری پوستی و تنفسی ، وقتی یه کشوری میلیارد ها دلار هزینه کرده و بعد از سال ها به یک تکنولوژی دست پیدا کرده ما با حرف و شعار نمیتونیم به اون تکنولوژی برسیم این مثالی که تو زدی یک نتیجه داره استفاده از جنس نامرغوب که فقط مصرف کننده بیچاره متضرر میشه و کو قانونی که از حق مصرف کننده دفاع کنه ما باید به هردو جنبه توجه کنیم ، بله یک تفکر ایرانی به منافع دم دستی خودش فکر میکنه به قول تو اون موتور رو از چین به ثمن بخس میشه وارد کرد ولی مصرف کننده چی اون چه گناهی کرده که جنسی که پولشو داده فقط تا زمان خرید خوب کار کنه، ما مهندسیم ابزار ما اعداد ارقام متد ها و روش هاست ما سیاست مدار نیستیم شعار و تبلیغات پوچ ابزار سیاستمداراس
با بخشی از صحبت های هر دو عزیز موافقم.
با این صحبت که یه شبه نمیشه به غرب رسید کاملا موافقم. (البته منظورم از غرب مشخصا امریکاست وگرنه مثلا فاصله بین اروپا و آمریکا خیلی زیاده) من فکر میکنم ما نیاز به میانه روی در اقتصاد داریم تا بتونیم اقتصاد خاص خودمون رو به دنیا معرفی کنیم . اقتصادی که هم پویاست و هم مضرات کاپیتالیسم رو نداره . اما برای این امر باید واقع بین باشیم. اما متاسفانه چیزی که الان تو ایران هست سفید بینی یا سیاه بینی محضه! که متاسفانه هردو از روی نادانیه. شنیدن این حرفها از مسئولین کشور که مثلا ما اقتصاد 16 دنیا هستیم و آمریکا رو به زواله و ما قدرت جهانیم برای تولید کننده ای که توی کار تولیده ناامید کنندس! ما باید ضعفها رو بشناسیم و برای لز بین بردنش تلاش کنیم که تازه سال ها این امر وقت میبره ....یه روزه نمیشه همه چی رو ساخت
 

sed ali

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ببینید تحقیق در عملیات یا به قولی پژوهش عملیاتی یعنی چی یعنی تبدیل یک واقعیت خارجی به یک مدل ، یکی از روش های معمول برای حل مسائل که بهتر از بنده دوستان باهاش آشنایی دارن اما استفاده از این روش یا هر روش دیگه ای حداقل هایی رو میطلبه یکی از این شرایط ثبات هست ، یعنی چی؟ یعنی بدونیم برای یک بازه مشخص شرایط حاکم بر مسئله تغییر محسوسی نخواهد کرد، در یک صنعت که ما اینجا مد نظرمون صنایع داخلیه با یک سری متغیر ها و محدودیت ها اعم از داخلی و خارجی روبرو هستیم که می بایست این متغیر ها و محدودیت هارو به زبان ریاضی تفسیر کنیم ، حالا من شرایط حاکم بر صنعت تا جایی که خودم لمس کردم و شامل تمام واقعیت ها نیس و فقط بخشی از اونه تشریح میکنم

در دو سال اخیر صنعت ما با یک شوک بزرگ ناشی از هدفمند سازی یارانه ها روبرو شده افزایش قیمت های حامل های انرژی در شرایطی اتفاق افتاده که ما از سرمایه تکنولوژیکی قوی برخوردار نیستیم آنچه داریم تکنولوژی درجه چندم غربی هست که حتی ما در زمینه همین تکنولوژی قدیمی هم به شدت وابسته هستیم مشخصه تکنولوژی قدیمی چیه؟ بازدهی پایین و مصرف بالا در این وضعیت عدم تحقق وعده های دولت در حمایت از صنعت هم مزید بر علت شده در واقع ما مثل کوهنوردی هستیم که مدام بهمون تلقین میشه با پای برهنه به اورست صعود کن و مدام گفته میشه تو میتونی ولی اگر به فرض محال بتونیم با پای برهنه صعود کنیم باید جفت پاهامون از زانو قطع بشه.

ما در شرایط تحریم هستیم، صنایع ما اعم از نفت ، خودروسازی، نساجی ، مواد غذایی و... یک صنعت وابسته است ، ما حتی قادر نیستیم یک چسب با ویسکوزیته مشخص تولید کنیم ما نفت خام صادر میکنیم ، مواد معدنی و فولاد صادر میکنیم ولی برای وارد کردن مواد پلیمری با ارزش افزوده چند برابر با تحریم مواجهیم برای وارد کرد قطعات یدکی ماشین آلاتمون که از مواد معدنی و فلزی ما ساخته شده ولی الان با قیمت صدها برابر بهمون فروخته میشه عاجزیم، ما در تبادلات بانکی تحریم هستیم بانک های عامل خارجی از گشایش LC خودداری میکنن ، از نظر حمل و نقل و ترانزیت مشکل داریم کشتی های ما بیمه نمیشن کمپانی های خارجی حاضر نیستن تضمین کنن که کالای خریداری شده ما از کیفیت مطلوب برخودار باشه در مواقعی با قبول ریسک تولید با ضایعات بالا و ایمنی حداقل در برخی صنایع ناچار از مواد اولیه بی کیفیت چینی استفاده میکنیم ( حالا شما بیا برای کاهش ضایعات مدل سازی کن) ما تازه بعد از گذشتن از این خان ها به داخل کشور میرسیم تازه با ضعف قوانین گمرکی روبرو میشیم ، کالایی که بارها وارد کردیم مجبوریم برای صدور مجوز ترخیص از هفت خان بروکراسی و دیوان سالاری اداری حاکم بر گمرک بگذریم ماه ها باید اجناس ما بلوکه بشه تا نتایج آزمایشگا های گمرک اجازه ترخیص به ما بده ، و خیلی از موارد دیگه که قوانین سایت اجازه نمیده بهش اشاره بشه.

اقتصاد ما ثبات نداره ، ما نمیدونیم قیمت ارز یک هفته بعد چقدره به دلایلی که بالا گفتم سرمایه ما درگیر شده بنابراین نقدینگی پایینی داریم و کوچکترین نوسان در قیمت ارز مارو به مرز ورشکستگی میرسونه ، قوانین ما بخصوص در بخش صنعت ثبات نداره چون مدیریت کلان کشور سلیقه ای عمل میکنه نه بر اساس سیستم و یک خط مشی ثابت ، قوانین ما در حمایت از نیروی کار به شدت ضعیفه قرار دادهای کاملا یک طرفه به نفع کارفرما باعث میشه 1- کارگر بیشتر از اینکه دغدغه کیفیت کارش رو داشته باشه بیشتر دغدغه داره که کی شغلشو از دست میده، 2- کاهش انگیزه نیرو کار مولد که جلو برنده صنعت هست ، در این وضعیت نابسامان ما از کم بودن راندمان نیروی کار حرف میزنیم .

صنعتی که در خطر قرار گرفته برای برون رفت از بحران باید وضعیت رو به نحوی سامان بده که از بحران خارج بشه باید متغیر های خودش رو تغییر بده و تا با بهبود وضعیت هدفش صنعت رو پابرجا نگه داره حالا از عوامل و متغیر های بالا کدومش در حیطه اختیارات صنعته ؟؟؟؟ پس چه راهی خواهد ماند جز تعدیل نیروی کار؟؟

بحث رو طولانی نمیکنم ، فقط قصدم این بود بگم باید واقع بینانه تر به مسائل نگاه کنیم ، چه بسا در صورت داشتن شرایط اولیه استفاده از انواع و اقسام متد ها و الگوریتم های ابتکاری و فراابتکاری نتایج بسیار سودمندی داشته باشه ولی کدوم الگوریتم و یا تحلیل گری رو سراغ دارید که موارد بالا رو که تنها بخشی از واقعیت بود مدل کنه

اینهایی که گفتی دقیقا اینو میگه که مسئله استاتیک نیست !
بلکه پویا است !
حالا روشهایی به نام سیستم های داینامیک هست که میشه مسائل رو حل کرد !
به نظر من اگر همه چیز رو بخوای بد ببینی اصلا راهی برای پیشرفت به وجود نمیاد ! مطئن باش میشه با این وضعیت هم پیشرفت کرد ! سخته ولی میشه !
 

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اینهایی که گفتی دقیقا اینو میگه که مسئله استاتیک نیست !
بلکه پویا است !
حالا روشهایی به نام سیستم های داینامیک هست که میشه مسائل رو حل کرد !
به نظر من اگر همه چیز رو بخوای بد ببینی اصلا راهی برای پیشرفت به وجود نمیاد ! مطئن باش میشه با این وضعیت هم پیشرفت کرد ! سخته ولی میشه !

همونطوری که وطن پرست گفتن می شه ولی باید پاتو از دست بدی !
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
ممنون از نظرت حمید جان ، منم قصدم این نیس که از غرب بت بسازم ولی رشته و شغلم ایجاب میکنه که منطقی و واقع بین باشم بخشی از حرفای تو تبلیغاتی و به قولی صدا سیماییه ، استفاده از جایگزین داخلی رو تجربه کردم نتیجش میدونی چی بود ، بیماری پوستی و تنفسی ، وقتی یه کشوری میلیارد ها دلار هزینه کرده و بعد از سال ها به یک تکنولوژی دست پیدا کرده ما با حرف و شعار نمیتونیم به اون تکنولوژی برسیم این مثالی که تو زدی یک نتیجه داره استفاده از جنس نامرغوب که فقط مصرف کننده بیچاره متضرر میشه و کو قانونی که از حق مصرف کننده دفاع کنه ما باید به هردو جنبه توجه کنیم ، بله یک تفکر ایرانی به منافع دم دستی خودش فکر میکنه به قول تو اون موتور رو از چین به ثمن بخس میشه وارد کرد ولی مصرف کننده چی اون چه گناهی کرده که جنسی که پولشو داده فقط تا زمان خرید خوب کار کنه، ما مهندسیم ابزار ما اعداد ارقام متد ها و روش هاست ما سیاست مدار نیستیم شعار و تبلیغات پوچ ابزار سیاستمداراس

سلام اره مهندس منم قبول دارم که بخشی از حرفهام شعار هست ولی منظور من اینکه چرا ما باید همیشه کار دیگران رو تقلید کنیم این حرف من به درس ها و تجربات غربی ها مربوط نمیشه
مثلا من پارسال که داشتم برای PAS 99تحقیق میکردم با مجری و شرکت اجرا کنند ایزو که از امریکا بود ارتباط برقرار کردم که اطلاعات بگیرم من تا یک جاهای پیشرفتم تا اینکه مربوط شد به اینکه کجا زندگی میکنی که اونا بتونند به صورت حضوری پشتبانیم کنند من تایپ کردم ایران خلاصه جوابمو ندادن این یعنی که یعنی تحریم بودیم . منم به فکر این افتادم که خودم برم دنبالش و خودم این سیستم آنالیزش کنم .تا توی ایران انجام بگیره ولی خوب قبول دارم رفتن این راه سخته و مشکل اما شدنی هست .من منظورم از تایپک قبلی این بود
با تشکر
 

vatanparast

عضو جدید
سلام اره مهندس منم قبول دارم که بخشی از حرفهام شعار هست ولی منظور من اینکه چرا ما باید همیشه کار دیگران رو تقلید کنیم این حرف من به درس ها و تجربات غربی ها مربوط نمیشه
مثلا من پارسال که داشتم برای PAS 99تحقیق میکردم با مجری و شرکت اجرا کنند ایزو که از امریکا بود ارتباط برقرار کردم که اطلاعات بگیرم من تا یک جاهای پیشرفتم تا اینکه مربوط شد به اینکه کجا زندگی میکنی که اونا بتونند به صورت حضوری پشتبانیم کنند من تایپ کردم ایران خلاصه جوابمو ندادن این یعنی که یعنی تحریم بودیم . منم به فکر این افتادم که خودم برم دنبالش و خودم این سیستم آنالیزش کنم .تا توی ایران انجام بگیره ولی خوب قبول دارم رفتن این راه سخته و مشکل اما شدنی هست .من منظورم از تایپک قبلی این بود
با تشکر

مرسی از دوستان حرف همه شما درست حرفای منم ناقصه نمیشه بعضی واقعیات رو گفت شاید کسی مایل باشه خصوصی بحث میکنیم ولی کافیه یک شبانه روز اخبار رو ببینید بعد یه وقتی بذارید برید از نواحی صنعتی بازدید کنید و با چند نفر صحبت کنید خیلی چیزا دسگیرتون میشه و با تشکر از دوست عزیز سید علی منم بالاخره صنایع خوندم شاید در سطح شماها بلد نباشم ولی تا حدودی آشنایی دارم سیستم های داینامیک رو از استاتیک تشخیص میدم ولی ولی کافیه به فاکتور هایی که اشاره کردم نگاهی بندازید اگر کسی رو پیدا کردید که داخل اون صنعت باشه وبتونه او موارد رو روش تاثیر بذاره من میرم سبزی فروشی باز میکنم درآمدشم بیشتره، تا هفته بعد موید باشید
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
مرسی از دوستان حرف همه شما درست حرفای منم ناقصه نمیشه بعضی واقعیات رو گفت شاید کسی مایل باشه خصوصی بحث میکنیم ولی کافیه یک شبانه روز اخبار رو ببینید بعد یه وقتی بذارید برید از نواحی صنعتی بازدید کنید و با چند نفر صحبت کنید خیلی چیزا دسگیرتون میشه و با تشکر از دوست عزیز سید علی منم بالاخره صنایع خوندم شاید در سطح شماها بلد نباشم ولی تا حدودی آشنایی دارم سیستم های داینامیک رو از استاتیک تشخیص میدم ولی ولی کافیه به فاکتور هایی که اشاره کردم نگاهی بندازید اگر کسی رو پیدا کردید که داخل اون صنعت باشه وبتونه او موارد رو روش تاثیر بذاره من میرم سبزی فروشی باز میکنم درآمدشم بیشتره، تا هفته بعد موید باشید

این قضیه سبزی فروشی چی ؟ من از بیشتر دوستام شنیدم که میخوان برن سبزی فروشی باز کنن:biggrin: اقا اگر توش پول باشه ما هم هستیم ها
 

nayyeri1982

عضو جدید
متن زیر قسمت اول مصاحبه تفصیلی و حدوداً دو ساعته رویش نیوز با مصطفی وعیدی-مدیرعامل گروه صنایع گیتی پسند است.
_ مطلبی که در ابتدای بحث در مورد «تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی» باید مشخص بشود، یک تعریف جامع و مشخص از تولید ملی است. به نظر شما اساساً تولید ملی چیست و مصداق‌هایش کدام است

*** از جای خوبی شروع کردید. یک وقت ما تولید ملی را در ایران مطرح می کنیم که ایران باید تولید ملی داشته باشد، یک وقت در تایوان مطرح می کنیم و یک وقت در آفریقا. خوب برای اینکه ما یک تولید داشته باشیم چند مسئله اساسی داریم، یکی بحث مواد اولیه است که مثلاً این کشور یا ملیت مواد اولیه دارد یا نه. در یک ارزیابی خیلی کوچک خیلی راحت بگویم که کشور ایران واقعاً از لحاظ مواد اولیه بی نظیر است، مخصوصاً اگر سرانه ملی آن را در نظر بگیریم. ما مقدار زیادی منابع زیرزمینی داریم و در مقابل 70 میلیون نفر هم جمعیت داریم. حالا ببینید سرانه هر نفر چقدر می شود. می توانم بگویم که در هفتاد، هشتاد کشور دنیا که من رفتم اینچنین چیزی را ندیدم. همه می دانند که ایران در بحث های انرژی و جمع نفت و گاز اولین کشور دنیا است. با توجه به اینکه منابع فلزی را به فلزات آهنی و غیرآهنی تقسیم می کنند، منابع فلزات آهنی در ایران باز به همین صورت است که منابع سطحی که تابحال شناسایی شده حرف اول را در دنیا می زند. در فلزات غیرآهنی هم باز ایران سرشار از منابع بسیار زیادی است و در حقیقت در یک سری از فلزات غیرآهنی حرف اول را در دنیا می زنیم- منظور همان سرانه است- یا در مورد مواد کانی که از لحاظ تعدادی تقریباً بی نظیر است و از لحاظ مقدار در بعضی بخش ها باز هم حرف اول را در دنیا می زند، کانی هایی که ما در ایران داریم و انواع و اقسام سنگ ها، مواد تیتان مثلاً باریت؛ این ها موادی است که اصلاً بعضی از آن ها در دنیا وجود ندارد و بسیاری از کشورها از این نظر صفر هستند ولی ایران سرشار از مواد کانی است. ولی در بخش های دیگری مثل مواد سلولزی، پوشش های گیاهی و درختی خیلی سرشار نیستیم. در بحث وسعت زمین؛ که در حقیقت برای توسعه ملی نیاز است که زمین و وسعتی داشته باشید که بتوانید کار توسعه را انجام دهید؛ وسعت خیلی مناسبی را در ایران داریم. در بحث انرژی، غیر از انرژی های فسیلی، مخصوصاً خورشید که ما سرشار از انرژی خورشیدی هستیم و بیش از 300 روز در ایران انرژی خورشیدی داریم. با توجه به آنچه دنیا تابحال در بحث گرمایش و گرما گرفتن از خورشید و یا برق گرفتن از خورشید به آن رسیده است و نسبت به وسعتی که ما داریم و مقدار حجم گرمایشی که هست، انرژی خورشیدی به شدت می تواند به عنوان یک درآمد سنگین الی بی نهایت برای ما مطرح باشد. گرم ترین نقطه روی کره زمین را کویر لوت می دانند که با همین گرما می شود خیلی راحت برق تولید کرد یا سایر تولیداتی که نیاز به انرژی گرمایی دارد حالا در هر زمینه ای که باشد.دومین مسئله و عامل در رابطه با تولید، منابع انسانی است. بعضی از کشورها شاید یک سری از این منابع طبیعی را داشته باشند ولی از نظر منابع انسانی مجبورند واردات داشته باشند، مثل کشورهای خلیج فارس که این ها منابع طبیعی را دارند ولی برای اینکه استحصال کنند و بتوانند تولیدی داشته باشند باید نیروی انسانی را وارد کنند. وبرعکس در بعضی از کشورها منابع انسانی دارند ولی پیر هستند مثل اروپا. مثلاً آلمان 80 میلیون نفر جمعیت دارد که جمعیتش از ایران هم زیادتر است ولی بیش از 50 درصد آن نیروی انسانی پیر هستند. ایران 45 درصد نیروی جوان کاری را در اختیار دارد و از لحاظ استعدادی هم که همه به این قضیه اعتراف دارند که از لحاظ IQو توانمندی انرژیک حرف اول را در دنیا می زنیم. مسئله دیگری که در مورد منابع تولید ملی وجود دارد، فرهنگ آن جامعه است؛ اینکه فرهنگ آن جامعه چگونه به تولید نگاه می کند. آیا مبانی فرهنگی آن جامعه به تولید با دید مثبت نگاه می کند یا نه. فرهنگی که ما داریم فرهنگ غنی اسلامی یا حتی فرهنگ ایرانی ای است که از دو سه هزار سال قبل بوده و سرشار است از مبانی و توصیه های کار، تلاش، فکر و اندیشه. اصلاً زیبنده ترین جایگاهی که سفارشات اسلام و قرآن در مورد کار می تواند به صورت کامل در آن پیاده شود، ایران است؛ که هم منابع طبیعی را در اختیار دارد و هم انسان هایی دارد که با اندیشه و فکر و تلاششان می توانند سپاسگزاری خوبی را از نعمت های الهی داشته باشند. این هم یک پارامتری است که مخصوصاً در فقه شیعه، آیات و روایاتی که هست دقیقاً روی این مسائل اشاره کاملی شده است. یعنی بزرگ ترین دستمایه بحث تولیدی و تلاش آن فرهنگی است که انسان ها براساس آن کار می کنند. در قرآن هست که «لإن شکرتم لازیدنکم لإن کفرتم إن عذابی لشدید» یعنی خدا افزودن نعمت را مشروط بر تلاش کرده است و شکر نعمت یعنی همان بهتر استفاده کردن از آن نعمت که هر کسی با ذهن و فکر و اندیشه خودش می تواند داشته باشد. ما اعتقاد داریم این نمازی که می خوانیم بسترساز حرکت اجتماعی و الهی مان است. کسی که حدأقل ده مرتبه می گوید «الحمدلله رب العالمین» یعنی خودش را آماده می کند که این ریزه کاری های حمد را در قسمت های مختلف زندگیش پیدا کند و آن را به نحو احسنت انجام دهد. این هم فرهنگ غنی ما در بحث فرآوری و استحصال و به عبارتی تولید است. پس عوامل انسانی را داریم، منابع طبیعی هم هست، انرژی و زمین را داریم، یک فرهنگ غنی هم داریم. ما پنج، شش عامل اصلی تولید را داریم.پس در حقیقت تولید ملی را می توانیم این طور تعریف کنیم که تولیدی است که بتواند بیش ترین عوامل و داشته های ما را به کار بگیرد. یعنی اگر مثلاً من یک تولیدی را انجام می دهم که مواد اولیه آن را از خارج کشور می آورم و اینجا روی آن کار کنم، شاید خیلی نتوانیم این را به عنوان یک تولید ملی با بنیان ایرانی بدانیم. یا همه این عوامل را داشته باشم ولی فکر و اندیشه از طرف من نباشد و یک سری کارشناس می آیند و می گویند این را بگذار اینجا آن را بگذار آنجا، این را نمی توانیم تولید ملی بدانیم و یا مسائل دیگری که در پارامترهای مختلف وجود دارد.

_ نحوه حمایت از این تولید ملی چگونه است؟ یعنی راهکارهای حمایتی آن چیست که بشود از این عوامل به نحو احسنت استفاده کرد؟
*** اولین گام، بسترسازی جهت شناخت این عوامل است. یعنی ایجاد یک مناطق تحقیقات تکنولوژی که شما منابع زیرزمینی کشور را خوب بشناسید و دوم ایجاد یک مراکز تکنولوژیک است که نحوه استحصال و فرآوری این منابع را آموزش بدهد، که شما این مواد و منابع طبیعی که وجود دارد را چگونه باید استحصال و فرآوری کنید و در نهایت محصول نهایی را با آن تولید کنید. سوم بسترهای اجرایی تولیدی است که باید ایجاد شود. مشخص است ایجاد بستر تولید مسائل خودش را دارد، از فراهم کردن زمین تا فراهم کردن آب و برق و گاز و کلیه عواملی که برای تولید به آن نیاز داریم که باید فراهم شود و بستر آن ایجاد شود. معمولاً بسترسازی و ساخت زیربناها به عهده دولت است که باید انجام بگیرد تا آن گروه هایی که در آن دو قسمت اول ساخته و آماده شدند بتوانند وارد این بستر شده و بهترین فرآوری و بهترین عملیات اجرایی را داشته باشند. بحث بعدی ایجاد سرمایه است و در حقیقت ایجاد مراکزی که این افرادی که می خواهند این عملیات را انجام دهند بتوانند از این سرمایه ها استفاده کنند و بهترین تولید را داشته باشند. بحث بعدی آن توزیع است. هم توزیع داخل و هم صادرات، خصوصاً در بخش های صادرات باید بسترهای مناسبی ایجاد شود. کشوری که دارای این گونه استعداد است نمی تواند همه تولیداتش را داخل کشور مصرف کند بلکه باید بحث صادرات را داشته باشد، البته نه اینکه محصول در ایستگاه های میانی صادر شود؛ این خیلی هنری نیست که شما بیایید نفت و گاز را به مواد اولیه و مثلاً پروپان تبدیل کنید و بعد بخواهید این را صادر کنید. این نوع صادرات مسائل خودش را دارد که بیش تر آلوده کننده است، چرا که کم ترین منابع انسانی را به کار می گیرد و کم ترین ارزش افزوده را دارد. هر چه ما به رده های بالاتر بیاییم و به محصولات نهایی نزدیک شویم هم انرژی کم تری می برد و هم نیروی انسانی زیادتری را به کار می گیرد و در عین حال سرمایه کم تری را می خواهد. ما با توجه به ویژگی هایی که کشورمان دارد، قطعاً باید بتوانیم محصول نهایی را صادر کنیم که دارای ارزش افزوده زیادتری است.

_ با توجه به اینکه فرمودید وظیفه دولت بسترسازی برای تولید است. ارزیابی شما از این حوزه چیست؟ یعنی دولت در این موضوع تا چه اندازه توانسته خوب حرکت کند البته از دولت منظور کل سیستم اجرایی نظام از ابتدا تا حالا است.
*** واقعیتش آن افقی که در ابتدا تعریف شده است، اصولی نبوده است. خصوصاً از زمانی که ما یک مقداری روی منابع زیرزمینیمان به خصوص نفت و گاز و فلزات آهنی و غیرآهنی شناخت پیدا کردیم. متأسفانه ما از همان زمان دچار یک نفوذ و تهاجم فرهنگی قوی در این قسمت شدیم که بسترها و مسیر حرکت را طوری تعریف کردند که به جای اینکه ما این منابع را در داخل کشور فرآوری کنیم این ها را بیش تر به صورت خام صادر کنیم. متأسفانه این فرهنگ در تمام ارکان نظام ما رسوخ پیدا کرد، حتی در لایه های عمومی جامعه، یعنی خانواده های ما به مرور باور کردند که ما نفت داریم و کشور نفت خیزی هستیم و باید آن را بفروشیمو از آنطرف در دانشگاه ها و مراکز علمی آموزشی کشور کم تر به این موضوع پرداخته شد که ما قرار نیست نفت داشته باشیم که آن را صادر کنیم، ما قرار است که محصول صادر کنیم. در منابع آموزش و تدریسی و در حقیقت علمی ما هم کم تر به این شاخه ها پرداخته شد. در نظام اداری و دولتی هم باز به همین شکل نگاه شد و کم تر منابع شناسی شد تا بعد براساس آن راهکارها در این قسمت داده شود. اگر نگاه کنیم عمدتاً صنایعی که دولتی و دولت بنیاد شدند، بیش تر صنایع مونتاژ بود تا صنایعی که در حقیقت مواد اولیه آن از داخل باشد و محصول نهایی را صادر کند. اگر بحث صادرات هم مطرح شد صادرات نفتی و غیرنفتی بود که بیش تر به صورت خام بود و یا نهایت با یک مرحله اولیه. مثلاً فولاد مبارکه که خیلی خوشحال شدیم که این کارخانه را راه اندازی کردیم و افتخار هم می کنیم که به 80 کشور دنیا محصول صادر می کند، در حالی که این مواد اولیه است و هنوز محصول نیست. اینکه شما می آیید و سنگ آهن را به ورق تبدیل می کنید کار خاصی نیست، این هنوز ورق است. این باید خودرو و لوازم خانگی بشود و بعد آن باید صادر شود. لذا حتی پس از انقلاب در بحث های بودجه ای هم این را می بینیم که بعد از 32 سال وابستگی شدیدی به نفت داریم. به طوری که همیشه در دولت و مجلس بحث این است که نرخ ارز و در حقیقت نرخ پایه فروش نفت را در بودجه چه عددی در نظر بگیریم. پس معلوم است که این یک عامل اصلی است. در حالی که اگر شما وابستگی به نفت نداشته باشید هر چه فروختید کاری به بودجه ندارد و نهایتش این است که شما براساس عرضه و تقاضا یک قیمتی می گذارید و به عنوان یک بودجه درآمدی دولت محسوب می شود، هم برای طرح های توسعه ای و هم برای هزینه های جاری آن. لذا می بینیم که در این قسمت هم باز هیچ گونه فعالیت بنیادی و ریشه ای انجام نشده است.متأسفانه دولت و دولت ها به صورت نهادینه و بنیادین روی این قضیه کار نکردند. یک اشتباه این است که ما همیشه می آییم دیروز را نسبت به امروز مقایسه می کنیم، مسلماً در امروز نسبت به دیروز یک تغییراتی وجود داشته است و هیچ کسی هم منکر آن نیست که ما در بحث آهن آلات مثلاً 5 سال پیش 10 میلیون تن آهن تولید می کردیم و حالا 20 میلیون تن تولید می کنیم. اما روش درست این است که ماهمیشه باید ضریب بهره وری را در نظر بگیریم تا بتوانیم بفهمیم که آیا ما داریم در سمت و سوی اصلی خودمان حرکت می کنیم یا نه. ضریب بهره وری هم نسبت به داشته ها است و در حقیقت آن تولیدی که براساس آن انجام می گیرد. باید بررسی کرد که ما نسبت به توانمندیمان در کجای دنیا قرار گرفته ایم؛ نه اینکه امسال نسبت به پارسال زیادتر است، مسلم است که این روند همیشه مثبت است. لذا حتماً باید یک تعریف و شاخصی را داشته باشیم، که مثلاً ما با توجه به این توان تولیدی و این امکاناتی که داریم در ظرف چشم انداز بیست ساله باید به این اعداد برسیم. یعنی باز باید محاسبه شود که در بخش نفت و گاز چه منابعی داریم و حالا اگر بخواهیم تولید ملی داشته باشیم باید به چه عددی برسیم. یا در بحث مس و روی ما در هر کدام به صورت جداگانه چه منابعی داریم و اگر بخواهیم به تولید ملی برسیم باید به چه نقطه ای برسیم. از طرف دیگر محصولات نهایی باید تعریف شود که کسی حق نداشته باشد وسط راه بگوید این محصول نهایی است و ما آن را صادر می کنیم. این ها باید تعریف شده باشد. حالا که تعریف نشده یک کسی می گوید آقا نیاز نیست و ما می خواهیم این را صادر کنیم. این برای این است که ما این را در صنایع پایین دستی تعریف نکردیم و بسترش را هم فراهم نکردیم، اصلاً شاخصه ها را تعریف نکردیم و رجحان های آن را هم مشخص نکردیم. متاسفانه این تعریف ها نیست، کما اینکه مثلاً گفته می شود فرآوری نفت در داخل نمی صرفد و پالایشگاه ما هم اگر بخواهد نفت را به محصول تبدیل کند برای او صرفه ندارد و با این توجیه نفت را خام صادر می کنیم. خوب این نفت خام کجا و در کدام پالایشگاه می رود که برای آن ها می صرفد، آیا آن ها هزینه هایشان پایین تر از ما است که برای آن ها نفع دارد که تولید کنند و برای ما مقرون به صرفه نیست. این نفت خام می رود به اروپا و بعد محصول نهایی آن می آید و در کشور ما فروخته می شود. پس عیب از مقرون به صرفه نبودن نیست، ایراد از عدم مدیریت با برنامه ریزی است که چگونه باید این منابع را در این زمان و با بهره گیری از تکنولوژی روز دنیا به محصولاتی تبدیل کنیم که مقرون به صرفه باشد. بله پالایشگاهی که شصت یا هشتاد سال کارکرده است مسلماً جوابگوی رقابت با پالایشگاهی با تکنولوژی ده بیست سال پیش نخواهد بود. متأسفانه ما یک تعریف جامع و یک خط و مشی جامعی را در این بخش نداریم، نه در تحلیل های دولت بلکه در چشم اندازهای صنعتی و تولیدیمان هم نداریم. حالا امیدواریم که امسال با این صحبت تولید ملی که آقا فرمودند بیاییم و باور کنیم که ما باید تولید ملی داشته باشیم و این شاخصه ها را تعریف کنیم، بعد آن وقت می توانیم برای رسیدن به این شاخص ها برنامه ریزی کنیم که مثلاً در 20 سال آینده ما باید در این زمینه ها به این نقاط برسیم.

_ یکی از ضعف های موجود و به همین نبود نگاه جامع برمی گردد این است که تولید ملی ما خیلی پراکنده است، یعنی اصلاً تحلیل نمی کنیم که در حال حاضر باید کجا سرمایه گذاری کنیم که توجیه داشته باشد. آیا اصلاً این نگاه در مجموعه مدیریت کشور هست که بنشینند برنامه ریزی کنند که مثلاً ما در 10 سال آینده باید در این سه شاخص به تولید ملی برسیم یا در 15 سال آینده چهار شاخص دیگر را هم به آن اضافه کنیم یا فقط خیلی سردرگم عمل می کنیم؟
*** حدأقلش تا اکنون نبوده است. در حقیقت در 100 سال گذشته نبوده و در 32 سال بعد از انقلاب هم به این شکل نبوده که ما بیاییم تعریف کنیم که تولید ملی باید این شاخصه ها را داشته باشد و بعد براساس این بیاییم چشم اندازهایی را تعریف کنیم که ما باید در این بخش به این نقطه برسیم و برای رسیدن به این نقطه باید این راهکارها، این بسترها و این روش ها را تعریف کنیم. این وضعیت را نداشته ایم. بیش تر بحثی که داریم همان چشم اندازها است که برای مرز مواد اولیه یا در نهایت برای یک محصول اولیه است. اصلاً تعریف هایی که می کنیم این است که حالا چند تا پتروشیمی و پالایشگاه داریم احداث می کنیم، اصلاً در صنایع بالادستی و پایین دستی تعریف نکردیم و در ادامه بستر آن را فراهم نکردیم. ببینید ایجاد بستر به اسم و تعریف نیست. برای رسیدن به تولید ملی باید بسترش فراهم باشد که عموم جامعه بیایند وارد شوند. عموم جامعه وقتی وارد می شوند که رجحان های اقتصادی برای این کار تعریف شده باشد، یعنی شاخصه ها تعریف کند که اگر من بیایم در بخش تولید ملی سرمایه گذاری کنم سودش نسبت به بخش بازرگانی یا بخش بانکی زیادتر است. ما اصلاً اعتقاد نداریم که برای رسیدن به تولید ملی بیاییم و از بازوهای اجرایی دولتی استفاده کنیم. به دلیل شاخصه ها و ویژگی هایی که سیستم دولتی دارد هیچ وقت نمی تواند، تولید ملی را در این کشور که دارای چنین گستردگی منابع است اجرایی کند. پس اگر بخواهیم بخش خصوصی وارد شود باید دقیقاً تعریف کنیم که برای ایجاد انگیزش برای بخش خصوصی باید چه راهکارهایی در پیش گرفت. این ها یکی یکی باید تعریف شود؛ هم در بحث آماده سازی ها، هم در زمینه سهم گذاری ها و هم در بحث محصولات. سرمایه گذار باید دقیقاً به این نتیجه برسد که اگر بخواهد در کشور در بخش اقتصادی موفق باشد باید برود و در بخش تولید سرمایه گذاری کند. تعریف های خاصی هم نیست که مثلاً بگوییم که متفکرین و عقلای ما باید بیایند بنشینند در یک برنامه 10 ساله فکر کنند، نخیر. خدا این قدر در این کشور نعمت داده است که با یک سری اصول اولیه فکر کردن و برنامه ریزی کردن خیلی راحت مردم به این سمت و سو می آیند. در حقیقت به جای اینکه ما بیاییم یک سری عوامل دست گردونی را رجحان بدهیم که طرف بیاید فکر کند که اگر امسال سکه بخرد 6 ماه دیگر سکه هایش این قدر می شوند و بعد همه سرمایه های ما برود در بخش سکه. آیا قرآن یا فرهنگ شما گفته است که برو سکه بخر؟! خوب از آن طرف فرهنگ دینی دارد خلاف این را می گوید که «الهکم التکاثر» که همان نفی کنز و گنج است ولی در حقیقت ما با یک روش های غلط جامعه را به گونه ای پیش می بریم که یک مرتبه همه سرمایه ها در این قسمت می رود یا سرمایه ها در زمین می رود. خوب اینکه همین طوری به این سمت نرفت، ما یک عملی انجام دادیم که این یک رجحانی پیدا کرد و همه به این سمت رفتند. ما اگر بخواهم انگیزه برای تولید ملی را ایجاد و گسترش دهیم باید رجحان های اقتصادی را در تولید ایجاد کنیم و در این صورت خود جامعه به این سمت و سو می آید.
_ قسمت دوم پیام نوروزی رهبری، بحث سرمایه ایرانی بود، همان حمایت از کار و سرمایه ایرانی. حالا مصادیق این سرمایه ایرانی خیلی مشخص نیست که به چه چیزی اطلاق می شود؟ این سرمایه ایرانی چیست که قرار است از آن حمایت شود؟ همچنین شیوه های حمایت از این سرمایه ایرانی به چه شکلی است؟
*** سرمایه ایرانی هر سرمایه ای است که متعلق به ایرانیان باشد، حالا چه استحصال شده باشد و در دستشان باشد و چه درون خاک وجود داشته باشد که باید از دل خاک بیرون آید و یا سرمایه آن ایرانی باشد که خارج از کشور باشد. چون معمولاً جوامعی که می خواهند رشد و توسعه سریع داشته باشند سعی می کنند عواملی که در داخل کشورشان است که به عنوان مثال سرمایه ایرانی های داخل کشور یا افرادی متعلق به آن کشور هستند که در اینجا ایرانیان خارج از کشور است را بتوانند جذب کنند و آن سرمایه را به داخل کشورشان برگردانند. بالأخره آن ها هم ایرانی هستند و به فرهنگ خود ایرانی ها نزدیک هستند و می توانند خیلی راحت تر با فرهنگ داخلی عجین شده و در حقیقت با مردم داخلی هم صدا شوند و این کار توسعه را انجام دهند. لذا باز همان بحث بسترسازی برای جذب سرمایه های ملی است. به جای اینکه ما شرایط را به گونه ای رقم بزنیم که این سرمایه ها مدام برود در بانک ها و مراکزی که فریز شده و قابل استفاده هم نیستند، بسترهایی را فراهم کنیم که این سرمایه بیاید در مراکزی که به قول حضرت آقا که بارها فرمودند تولید ثروت ملی کند، یعنی هم افزایی کند. یعنی مهم ترین پارامتر بحث مدیریت سرمایه این است که این سرمایه هم افزایی داشته باشد نه اینکه ما بیاییم مدیریت کنیم که این ها را از داخل بازار جمع کنیم که مثلاً تورم ایجاد نشود، ببینید در حقیقت این اگر رفت یک جایی جمع شد بدانید که این یک تورم نهفته ای در دل خودش ایجاد می کند که دو سه سال دیگر یک مرتبه انفجار تورمی ایجاد می کند. اگر شما سرمایه و پول را یک جایی بخوابانید این خود به خود یک انرژی و یک توان است. اگر شما به هر دلیل این پول و سرمایه را فریز کردید، یا در ساختمان ها یا صندوق های دولتی و یا هر جای دیگری، این سرمایه به ثروت ملی تبدیل نمی شود. به دلیل اینکه این مال این جامعه بود و این جامعه باید آن را به کار می گرفت و رشد پیدا می کرد. شما دارید این را جمع می کنید، آن وقت افزایشی ندارد و آن پول و ثروت ارزش افزوده پیدا نمی کند. در حالی که جامعه به لحاظ تعدادی در حال رشد است. حالا این وسط یک خلأئی ایجاد می شود که شما یک جامعه ای دارید که از لحاظ تعدادی اضافه شده در حالی که تولید ثروت ملی آن افزایش پیدا نکرده است و این تورم است.عمده سیاست های اجرایی ما تورم زا است. خیلی ساده است که شما هرگاه در هر جای دنیا آمدید و منابع زیرزمینی را مستقیماً در جامعه تزریق کردید این به تورم تبدیل می شود. رفع این تورم هم با جمع آوری دوباره این ها نیست. چون بالأخره این در جامعه پخش شده و بعد شما در یک جایی آن را دوباره نگه داشته اید و این باز همین حالت را دارد که تورم ایجاد می کند. آنچه که مهم تر است و ساده ترین پارامتر دو دو تا چهار تای اقتصادی، این است که شما ثروتی را که از منابع طبیعی به دست می آورید باید حتماً در تولید استفاده کنید. یعنی یک چرخ باید در جامعه بچرخد و در حقیقت بعد شما بیایید و از ارزش افزوده این برای آبادانی کشورت استفاده کنید نه مستقیماً این را بیاورید و توزیع کنید، کاری که اکنون متاسفانه انجام می شود. صدها دولت هم بعد از این دولت بیایند کما اینکه ده هاشان هم آمدند و بخواهند این روش و رویه را دنبال کنند فقط تورم ایجاد می کنند. پس در حقیقت این روش که ما بیاییم مواد اولیه را تبدیل به پول کنیم و در جامعه بریزیم، نه تنها رفاه عمومی ایجاد نمی کند بلکه می تواند یکی از مصداق های «لإن کفرتم لإزیدنکم» باشد. درست است که شما فکر می کنید پول دارید ولی وقتی در سبد زندگیتان نگاه می کنید می بینید که توان خریدت خیلی پایین تر آمده است. مثلاً در حالی که خیلی راحت می توانستید در سبد خریدتان خانه داشته باشید، خودرو داشته باشید و رفاه اولیه زندگی و شادی را فراهم کنید، حالا می بینید که پول، به عبارتی پول عددی، دارید ولی روی حدأقل ها لنگی دارید و از صبح تا شب باید کار کنید و باز می بینید که فقط باید قسط بدهید و حتی کمک یارانه ای به شما بشود تا بتوانید یک زندگی را بچرخانید و باز هم نمی چرخد. این است که در نحوه برخورد با مباحث اقتصادی باید خیلی دقیق باشیم.

پایان قسمت اول
 
آخرین ویرایش:

nayyeri1982

عضو جدید
قسمت دوم مصاحبه مدیرعامل گیتی پسند با رویش:

رويش نيوز: هنگامی که رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی، برای سال جدید همانند دو سال قبل نام اقتصادی برگزیدند و امسال را سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام نهادند، در كنار جنب و جوش و تکاپویی که در این عرصه اتفاق افتاد؛ همواره این خطر احساس می شد که ارگان‌ها، دستگاه‌ها، رسانه‌ها، مسئولین و حتی مردم به ورطه شعار زدگی بیفتند و بعد از چندی و با گذشت زمان این موضوع را فراموش کرده و دچار روزمرگی بشوند، مسئله ای که به نظر می رسد متاسفانه به آن مبتلا شده ایم. در همین راستا قصد داريم پرونده‌ای ویژه برای تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی تشکیل دهيم و به صورت متمركز و در قالب های مختلفی چون مصاحبه، مقاله و.... ابعاد مختلف این موضوع در سطح کشوری و به ویژه استانی را مورد بررسی قرار دهيم. ساعت 6 صبح روز سوم ماه رمضان راهی منزل مصطفی وعیدی شدیم برای مصاحبه. گرچه ساعتش کمی نامتعارف بود، اما باید به مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره یکی از بزرگترین صنایع خصوصی ایران حق داد که وقت خالی آنچنانی نداشته باشد و همین وقت را هم غنیمت شمرد.با آنکه مشغله فراوانی داشت، اما با حوصله و دقت خاصی جواب سوال‌ها را میداد. مصداق بارز کسی بود که مویش را در آسیاب تولید و پیشرفت ملی سفید کرده است و حرف هایش از سر سال‌ها تجربه و دغدغه است. انتقادهایش از جنس درد بود و دلسوزی. با آنکه از مشکلات و کاستی ها حرف میزد، اما امید به آینده و خوش بینی معقولانه و حساب شده ای در کلامش دیده می شد.مصطفي وعيدي ـ مديرعامل گروه صنایع گيتي پسند ـ متولد 1337 اصفهان است. او بعد از به پايان بردن دوره متوسطه در سال 1355 به دانشگاه اصفهان وارد شد و به تحصيل در رشته فيزيك كاربردي پرداخت.با آغاز دوره دفاع مقدس در سال 1359 تا پايان جنگ در 1368 وعيدي در جبهه حضور داشت و با پايان اين دوره به‌عنوان مدير برنامه‌ريزي به شركت فولاد سابان پيوست. او در سال 1377 به همراه حاج ناصر جنتی گروه صنایع گيتي پسند را تأسيس نموده و از آن زمان تاكنون به‌عنوان مديرعامل اين گروه توليدي به فعاليت پرداخته است.روزي كه اين گروه كار خود را آغاز كرد 10 كارمند داشت اما امروز بعد از 13 سال كار و تلاش مستمر گيتي پسند به یک خانواده پنج هزار نفری تبدیل شده و چندين برابر اين تعداد باعث اشتغالزايي غير مستقيم شده است. اين شركت در طول اين سال‌ها 27 كارخانه تأسيس كرده است و 10 كارخانه ديگر نيز در حال راه‌اندازي دارد.از دیگر سوابق کاری او می توان به موارد زیر اشاره نمود چهره شایسته و نخبه صنعت و معدن استان اصفهان (در سال 1390)عضو شورای هماهنگی دانشگاه و صنعت استان اصفهان (از سال 1390)عضو شورای هم اندیشی صنعت و معدن استان اصفهان (از سال 1390)
متن زیر قسمت دوم مصاحبه تفصیلی و حدوداً دو ساعته رویش نیوز با مصطفی وعیدی است.
_ به نظرم در حوزه سرمایه، یک سوء برداشتی در فضای اقتصاد دانان کشور هست که سرمایه را خیلی علمی برداشت می کنند، یعنی آن را فقط بحث پول و سرمایه می بینند. در صورتی که به نظرم داستان منابع انسانی یک سرمایه جدی ما است که مغفول مانده است.
***اصلاً کاری انجام نشده است که بخواهد مغفول مانده باشد. من خدمتتان عرض کردم ما اگر آنچه را داریم سرمایه در نظر بگیریم و آنچه که هستیم را به عنوان موجودمان و حالمان در نظر بگیریم، حال اگر بیاییم برآیند این را حساب کنیم، زیر صفر هستیم و در اعشاریم. بنده پارامترهای تولید ملی را خدمتتان عرض کردم، ما آن چیزی را تولید ملی می دانیم که همه عوامل را به کار گیرد. یعنی از منابع زیرزمینی استفاده کند، منابع انسانی را به کار بگیرد، از آب و خاک رو در حقیقت بحث وسعت کشور استفاده کند و در بحث انرژی ها هم بهترین استفاده را داشته باشد. و باید بحث فرهنگی ما هم دقیقاً این همخوانی را ایجاد کند که بتواند این عوامل کلی را در بر بگیرد.

- دوباره می رسیم به این نقطه که ما تعریفی از تولید ملی نداریم.
به قول شما اولین نکته این است که ما در ایران تولید ملی را تعریف نکردیم. ما نمی دانیم چه راهی را داریم دنبال می کنیم چون تولید ملی تعریف نشده است. اعلام می شود که ما بخش دولتی هستیم که آمدیم برای صادرات نفتمان تلاش کردیم و حالا به مردم اعلام می کنیم که خصوصی سازی هم می کنیم و بخش خصوصی شما هم بیایید کمک کنید که این کار انجام شود. در صورتی که اگر تولید ملی تعریف شده بود همه این ها نهی بود یعنی ضد ارزش بود ولی چون این تولید ملی تعریف نشده این ها ارزشمند شده است. تازه می آییم از صدا و سیما هم استفاده می کنیم و مردم را به صادرات نفت خام کشور ترغیب می کنیم در صورتی که این قبیح ترین کار در دنیا است. چون ما روی این روش ها تعریفی نداریم و به قول شما تحلیل صحبت آقا نشده که تولید ملی به چه معنا است، تازه در سال تولید ملی می آییم می گوییم که بخش خصوصی شما هم بیایید برای صادرات بیشتر نفت خام کمک کنید. نفت خام خون است و آبروی یک جامعه و یک ملت است. حالا می گویند شما هم بیایید در این بردن آبرو و فروش نفت و خون فروشی کمک کنید و این به این دلیل است که تعریف نداریم. من عرض کردم اول باید این تعاریف انجام شود که ما به خودمان اجازه ندهیم هر چیزی را تعریف کنیم و هر کسی که از سر راه برسد بگوید ما پتروشیمی احداث کردیم و فلان کار را انجام دادیم که این کار که مواد اولیه ما خام خام برود بیرون یک تولید است. ما حتی در ایران می توانیم در بحث های صنایع غذایی وارد شویم و از آب و خاک و عوامل دیگر استفاده کرده و گندم را تولید کنیم و بعد آن را خام خام صادر کنیم. این کار مربوط به جایی است که بازار ماکارونی یا شیرینی جات برایش وجود ندارد. به شما بگویم که اگر این تعریف ها انجام نشود، بعید نیست که گندم مازاد هم پیدا کنیم. غیر از نفت و گاز و مازوت که اضافه است مس و روی اضافه هم پیدا می کنیم. در صورتی که همه این ها باید ممنوع شود، باید جرم باشد و جنایت تعریف شود. اگر یک جایگاهی دارد سنگ مس و سنگ آهن ما را در این کشوری که این همه منابع انسانی آن بیکار است و این همه فقر کاری و فقر اقتصادی وجود دارد، صادر می کند، این عمل باید جنایت تعریف شود که اگر کسی اینجا خواست این را صادر کند جریمه دارد. اگر این شاخص ها تعریف نشود تازه ما به خارجی ها هم وام بانکی می دهیم که بیایند اینجا و منابع ما را استحصال کنند و خام خام صادر کنیم، این چیزی است که دارد اتفاق می افتد. رفتیم کنار معادنمان و دیدیم چینی ها دارند آنجا کار می کنند. خیلی علنی هم می گویند ما اینجا دستگاه گذاشتیم و داریم سنگ مس را تولید می کنیم که ببریم خردش کنیم و از آن طرف به خارج صادر شود و وامش را هم دولت خود شما به ما داده است. این فرهنگ تعریف نشده که این کار به عنوان یک جرم و جنایت یا یک کار زشت و قبیح است. عرض کردم خدمتتان از حدود 300 سال به این طرف همه ارزش ها ضد ارزش شد. در کشوری که داشت حرف اول را چه در مسائل دانشی و چه در عرصه تولیدی می زد و صادراتی که به کشورهای مختلف دنیا چه از لحاظ مسائل علمی و چه محصولی در آن زمان و با شرایط خاص خودش داشت، بی نظیر بود؛ حالا می بینیم که آمده به جایی رسیده که این ضد ارزش ها به ارزش تبدیل شده است. یعنی از آن طرف صادر شدن مواد خام ارزش شده و از طرف دیگر استفاده از محصول خارجی ارزش شده است. کشور به محصول نیاز دارد ولی می بینیم که خرید محصول خارجی ارزش شده است. افتخار مردم جامعه این است که مثلاً لباسش خارجی یا مارک دار باشد یا لوازم خانگیش مارک دار باشد و این در عموم جامعه است. مگر این فرهنگ را خارجی ها مستقیماً آوردند به ما دادند یا در بسته بندی های کوچکی گذاشتند و به صورت هوا بالا فرستادند و در مغز ما رفت. البته درست است رسانه های جهانی مثل شبکه های اینترنتی در این امر موثر هستند، ولی خیلی از عوامل دارد به دست خود ما در داخل کشور و در فرهنگ آموزشی و فرهنگ دانشجویی ما انجام می شود. این می شود که بچه دانش آموز می گوید اگر ایرانی ها توانایی داشتند این کار را انجام داده بودند و ایرانی تواناییش را ندارد یا اینکه تو چیزی نگو و ساکت باش، خارجی ها هستند. متاسفانه دیگر این یک فرهنگ شده و در عموم ما وجود دارد. این تزریق عدم توانایی و عدم اعتماد به خود، اینکه جنس ایرانی آشغال است، کجا دارد تدریس می شود؟ در دکان بقالی دارند می گویند؟ مسلماً در مراکز فرهنگی و آموزشی ما دارد گفته می شود.
_ در بسیاری از دولت‌ها توجه خاصی به سرمایه‌ در گردش تولید‌کنندگان می‌شود و یا تسهیلاتی را برای خرید تولید‌کنندگان از شرکت‌های دولتی اختصاص می‌دهند .به نظر شما دولت ما به عنوان یک حمایت کننده قوی از بخش تولید کشور چه راهکارهایی را می‌تواند در دستور کار خود قرار دهد؟
*** من با توجه به نگرشی که به بخش تولید ملی داشتم از حدود 20 سال گذشته به خصوص در دو دولت اخیر 6 آیتم را به نمایندگان دولت و مجلس ارائه کردم. مطالبی که در آن زمان ارائه دادیم تجزیه و تحلیل 10 سال آینده خود را به دنبال داشت.

_ آن آیتم‌ها حول چه محوری بود؟
*** با توجه به رشد جمعیت، در نظر گرفتم که به طور حتم سالانه یک میلیون نفر وارد بازار کار می‌شوند، و اگر از حالا برنامه‌ریزی دقیق و حساب شده انجام ندهیم نتیجه‌اش تنها بحران بیکاری برای کشور است. رفع بیکاری این نیست که یک پولی برای انجام کار در اختیار شخصی قرار بگیرد، این هدف نیست. بلکه هدف واقعی ایجاد بستر صحیح اقتصادی و ایجاد اشتغال است و در صورتی که به آیتم‌های اشاره شده توجه می‌شد به طور حتم به صورت خودجوش و با حضور ملت، ناخودآگاه جامعه در بستر تولید واقعی قرار می‌گرفت. در واقع با این راهکارها آنقدر اشتغال به وجود می‌آوردیم که ملت در درون خودش راه را پیدا کند. در کشوری مانند ایران که از تمام منابع خدادادی بهرمند است برنامه‌ریزی برای بستر سازی واقعی تولید نه ‌تنها پیچیده نیست بلکه بسیار هم ساده است. لازم نیست یک پروفسور از آن گوشه دنیا به اینجا بیاید و طرح بدهد.

_ می‌توانید در مورد منابع ایران و راه‌کارهای استفاده مطلوب از این منابع بیشتر توضیح بدهید؟
*** کشوری مانند تایوان را در نظر بگیرید. آیا در این کشور غیر از منابع سنگ و شن، مواد اولیه دیگری وجود دارد؟ خیر. حالا ببینید برنامه‌ریزی برای بسترسازی تولید تایوان، با توجه به اینکه نیاز آن‌ها برای وارد کردن مواد اولیه و نیروی انسانی غیر قابل انکار است تا چه اندازه می‌تواند سخت باشد؛ اما این جزیره 20 میلیونی در حال حاضر این کار را انجام می‌دهد. اما در کشور ما همه شرایط برای ایجاد حمایت‌های واقعی تولید ملی مانند نیروی جوان، مواد اولیه، بستر زمینه‌های چهار فصل، انرژی‌های گوناگون و منابع زیرزمینی و سایر موارد به اندازه کافی وجود دارد ولی تنها مشکلی که ما داریم نبود برنامه‌ریزی حساب شده از طرف مسئولان است.

_ در مورد دیگر آیتم‌های راهکاری تولید کشور و حمایت‌های اصولی از بخش تولید توضیح بدهید؟
*** باید برای ورود سرمایه ملی به تولید ملی را مدیریت کرد. یکی از راهکارهایی که مد نظر من قرار دارد معافیت‌های مالیاتی ضابطه‌مند است. دولت باید طی تصویب قوانین لازم، اشخاصی که در راه تولید قدم برداشته‌اند را از معافیت‌های 20 یا 22 درصد برخوردار کند که البته در حال حاضر تنها عکس موضوع انجام می‌شود. در واقع سرمایه گریزی را پیش روی خود قرار داده‌ایم که در نهایت نه تنها تولید کننده، بلکه دولت نیز استفاده‌های لازم را نمی‌برد و هر دو سوی این مسئله به شدت ضرر می‌بینند. الان گفته می‌شود یک سرمایه دار فقط مالیات بدهد، نتیجه آن چیست؟ نتیجه این می شود که این افراد حساب‌سازی کرده و سرمایه واقعی خود را مشخص نمی‌کنند. سیاست‌های غلطی در فرهنگ ما وجود دارد که باید دور ریخته شود. اما در زمان نقل و انتقالات قضیه فرق دارد و در این زمان مالیات باید گرفته شود.یعنی دولت به جای اینکه برنامه‌های خود را در بخش تولید و بدون حساب متمرکز کند، می‌تواند در بحث نقل و انتقالات وارد شود. الان در ارث و میراث تا 50 درصد مالیات گرفته می‌شود مشکلی هم به وجود نمی‌آید. به این نکته نیز باید توجه داشته باشیم که معافیت‌های مالیاتی که جنبه حمایت از بخش تولید را دارد قابلیت سرایت به سایر بخش‌های کشور از جمله کشاورزی را نیز دارد. دولت می‌تواند در بخش کشاورزی به کشاورزان اعلام کند هر آنچه که به دست آوردید تا 22 درصد آن از معافیت مالیاتی برخوردار می‌شود.

_مشکل اصلی در راه رسیدن به این آیتم‌ها کجاست؟
*** مسئله‌ای که در حال حاضر با آن دست‌وپنجه نرم می‌کنیم نبود تعریف صحیح ارزش‌های اقتصادی است که در واقع با تعریف صحیح این موضوع، مالیات‌ها نیز مشخص می‌شود. فرض کنید دو نفر به طور جداگانه وارد بخش‌های بازرگانی و تولید می‌شوند و دولت بدون در نظر گرفتن شرایط تولید کشور برای شخص بازرگان مالیات Aو برای تولید‌کننده مالیات Bرا در نظر می‌گیرد. تولید‌کننده برای پیشبرد اهداف خود نیاز به مواردی مانند بیمه، نصب تابلو و سایر موارد مرسوم دارد. این تولید کننده باید بتواند تولید کند و راه خود را ادامه بدهد. آیا می‌توان گفت شرایط این تولید‌کننده با آن بازرگانی که در منزل خود نشسته و با یک تلفن کارهای اقتصادی خود را سر سامان می‌دهد برابر است؟ به طور حتم جواب منفی است. در تولید ملی باید روشنایی‌های لازم را ایجاد کرد. تولید کننده وقتی ببیند دوست بازرگان خود حتی نیاز به دفترکار ندارد و حتی در ماشین و با یک موبایل تجارت می‌کند به طور حتم وارد تولید نمی‌شود، چرا؟ برای اینکه صرفه اقتصادی ندارد. بازرگانان نه تنها به راحتی سود لازم را می‌برند بلکه از توجه رسمی دولتی از جمله صدور کارت بازرگانی نیز بهرمند هستند و به طور خلاصه بهای خوبی به این اشخاص داده می‌شود.

_ امسال به عنوان تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام‌گذاری شده است. نظر شما در مورد اصولی که برای رسیدن به این هدف در حال انجام است، چیست؟
*** به نکته خوبی اشاره کردید. برای رسیدن به این موضوع نیاز به جذب سرمایه ملی داریم ولی مطمئن باشید تنها با شعار و بدون ایجاد پایه‌های جذب سرمایه ملی برای ورود به بخش تولید به هیچ کجا نمی‌رسیم. وقتی می‌خواهید به کار تولید دست بزنید به مواردی مانند برق، آب و گاز نیاز دارید اما آیا در عمل دولت حمایت می‌کند؟ بسیاری از قوانین ما عمدتاً در عمل اجرا نمی‌شود. با مسئولان دولتی که صحبت می‌کنیم، می‌گویند می‌دانیم این حمایت‌ها لازم و جزء برنامه‌های پنج ساله است اما در حال حاضر بودجه کافی در اختیار نداریم. بنابراین اگر هم می‌خواهید تولید کنید خودتان برق و گاز را به محل کارتان بیاورید. حالا شما بگویید تولید کننده در این شرایط چه کند؟ هیچ‌گونه مدیریتی در بخش تولید وجود ندارد. خیلی وقت‌ها هم هست که سرمایه‌گذاری‌های بخش تولیدی در جاهایی انجام می‌شود که اصلاً نیاز نیست. مثلاً دلیلی ندارد یک کارگاه تولیدی در کنار روستایی قرار بگیرد که فقط 50 خانوار دارد، یا در کنار یک کویر منطقه صنعتی به وجود آید. آیا این نشان‌دهنده رشد تولید است؟ آیا ایجاد این مکان تولید در آن نقطه دور دست می‌تواند جوابگوی هزینه‌هایش باشد؟ تمام این موارد در کشورهای دیگر عکس است. در آنجا به جای اینکه برق خیابان‌هایشان را زیادتر کنند، این مقدار اضافی را در بخش‌های تولیدی استفاده می‌کنند اما در کشور ما حتی اگر سرمایه‌گذاری‌هایی نیز انجام می‌شود نتیجه مثبتی به دنبال ندارد. یادمان باشد امور اقتصادی مانند کشاورزی است. در یک زمین کشاورزی برای رساندن آب به سر محصول باید یک شیب مناسبی را در نظر بگیریم تا این آب با روانی ادامه پیدا کند. در اقتصاد هم اگر بخواهیم سرمایه‌های ملی را جذب کنیم اگر شیب مناسب بدهیم، پس از آن جذب سرمایه در بطن جامعه خود به خود انجام و جاری می‌شود.

_ از دیدگاه شما ساخت زیربناهای اقتصادی به چه شکل قابل تعریف است؟
*** برای رسیدن به یک زیربنای صحیح اقتصادی باید حداقل‌ها تعریف شود که برای این تعریف نیاز مبرم به طبقه‌بندی اقلام صادراتی داریم. در تمام دنیا مرسوم است که برای صادرات مواد خام، مالیاتی 10 یا 20 درصدی گرفته شود. یکی از زیباترین اقدامات دولت می‌تواند ایجاد صندوق حمایت از تولید ملی باشد، بدین گونه که این مبالغ گمرکی که به دولت پرداخت می‌کنند در این صندوق قرار گرفته و بر اساس ارزش افزوده تولید کارفرمایان، در اختیار تولید‌کنندگان قرار بگیرد و در واقع به آنها جایزه داده شود مثلاً اگر کسی به تولید خودرو، لباس یا مواردی که جنبه عمومیت بیشتری از نظر نیروی کار دارد اقدام کند باید مورد حمایت این صندوق قرار بگیرد. باید در جایی سرمایه‌گذاری کنیم که ارزش افزوده آن در حال افزایش است. می‌دانید به زعم من بزرگ‌ترین خیانت چیست؟ اینکه بیاییم به تنهایی به یک صادر‌کننده که کالاها را صادر کرده لوح تقدیر بدهیم و آن وقت از تولید داخلی و ملی حمایت نکنیم. به جای اینکه مواد خام کشور را با 20 یا 30 درصد زیر قیمت به فروش برسانیم، با سرمایه‌گذاری در بخش تولید داخلی می‌توانیم محصولات را با قیمت پایین‌تری به دست مصرف‌کنندگان برسانیم. در واقع با امتیازهای گوناگون می‌توانیم تولید‌کننده را به تولید بهتر تشویق کنیم. از دیگر مشکلاتی که می‌توانم به آن اشاره کنم حساب‌های LCاست که در ایران باید تولید‌کننده در ابتدا پول را به این حساب ریخته و پس از آن اقدام به واردات محصول خود کند. اما در کشورهای دیگر برای حمایت از تولید داخلیشان عکس این قضیه را مشاهده می‌کنیم، که نتیجه این است تولیدکننده ایرانی کارخانه خود را به فروش رسانده و پول خود را به جای تولید و توسعه بخش تولیدی در بانک می‌گذارد تا سود بیشتری ببرد. یک کشاورز یا دامدار در صورتیکه زمین یا دام خود را بفروشد و در بانک بگذارد بیشتر سود می‌برد. این افراد نه ضد انقلاب هستند و نه ضد ولایت فقیه بلکه شرایط نامساعد به وجود آمده است. جالب این است که دولت در سال حمایت از تولید داخلی بسترهای توسعه را بسته است. یک‌بار حدود هشت یا 9 سال پیش در مجلس گفتم شما بستری را به وجود آوردید که اگر یک شخص جنس را از چین وارد کند و 20 درصد زیر قیمت بفروشد باز هم سود می‌برد. بگذارید داستانی را برایتان تعریف کنم. حاج آقایی به نام کلاهدوزان که فردی مذهبی و وطن پرست است، حاضر نمی‌شد اجناس چینی وارد کند. یک حاج آقای دیگر هم بود به نام ریسمانچی که او هم متدین و وطن پرست بود. این شخص کفش از چین وارد کرد و سود بالایی برد. جاج‌آقا کلاهدوز وقتی دید همکارش آمد و فروخت و سود برد با خود گفت حتماً دولت صلاح می‌داند که این کار انجام می‌شود، و او هم به واردات روی آورد. بستر سازی نادرست به این معنا است.

_ با توجه به تلاش‌هایی که شما و همکارانتان در این چند سال برای تولید بهینه کشور انجام داده‌اید آیا خودتان فکر می‌کنید عملکردتان مصداق تولید ملی است؟
*** قبل از اینکه سؤال شما را جواب بدهم به جنگ تحمیلی اشاره می‌کنم. در طول زمان هشت سال دفاع مقدس، ایران از نظر نظامی نه تنها مشکلی نداشت بلکه روز‌به روز قوی‌تر می‌شد. این قضیه قبل از سال 66 بود. خارجی‌ها هم وقتی به این نکته پی بردند از در مسائل اقتصادی وارد شده و قیمت نفت را دست‌کم برای یک مدت کوتاه و ضربتی به هفت دلار رساندند تا از نظر اقتصادی ایران را به زانو درآورند. یک سال بعد، یعنی در سال 1367 ایران قطعنامه را امضا کرد. در واقع ایران در مسائل نظامی شکست نخورد در مسائل اقتصادی مشکل پیدا کرد. چرا این را گفتم؟ برای اینکه من هم در ابتدای کار و با توجه به اینکه تقویت مسائل اقتصادی را از ابتدا مد نظر قرار داده بودم اقدام به تشکیل کمیته تحقیقاتی کردم و در حال حاضر 15 کمیته تحقیقاتی برای ارزیابی نیاز گروه و رسیدن به هدف نهایی، که تولید با کیفیت خوب است، ایجاد شده است. گیتی پسند جنبه ملی دارد و باید به این موضوع توجه داشت. نکته جالب اینجاست که بنده در ابتدای امر با بعضی از مسئولان دولت و مجلس صحبت کردم اما متوجه شدم کسی متوجه این هدف ملی نمی‌شود. آنقدر فرهنگ عوض شده بود که مسئولان، مسئولان ابتدای جنگ نبودند و عدم وابستگی به نفت را که در نظر امام مبنا داشت، فراموش کرده بودند. بنابراین تلاش کردم دست کم این اهداف اصولی را در کارگروه خودمان ایجاد کنم و به لطف خداوند فعالیت گیتی پسند از سال 1377 آغاز شد.

_ در حال حاضر گیتی پسند در کجای راه قرار دارد و به چه مرحله‌ای از اهداف تولید خود دست پیدا کرده است؟
*** اصول کاری گیتی پسند به صورت پله پله تعریف شده است. بدین گونه که به طور مثال در بخش پتروشیمی، اکنون در مرحله کامپوندسازی هستیم. در این راستا کارخانه کیمیا جاوید مواد خام پتروشیمی را وارد مرحله بالاتر کرده که در این بخش مواد خام تولید شده از نظر خواص فیزیکی و سایر خواص و همچنین ارزش افزوده با قسمت‌های دیگر فرق دارد. البته برنامه‌ریزی‌ها برای ورود کامپاند به مراحل بالاتر نیز انجام می‌شود. یکی دیگر از زمینه هایی که در آن ورود پیدا کردیم، تولید خانه های پیش ساخته است. همیشه بیشترین سرمایه‌گذاری‌ها ملی در بخش ساختمان بوده است و تاکنون نیز کاری روی این قضیه انجام نشده است و تلاش کردیم در خانه‌های ساخته شده علاوه بر ایجاد آسایش، اصول کمتر مصرف شدن انرژی را نیز مد نظر قرار دهیم که حتی در برخی از اوقات خود خانه‌ها تولید انرژی می‌کنند و در حال حاضر ظرفیت تولید یک میلیون خانه را با ارزش 50 میلیارد دلار داریم و قصد داریم این ظرفیت را به چندین میلیون برسانیم.


_ احداث یک میلیون خانه رقم بزرگی است. آیا برنامه‌ریزی‌های گیتی پسند به طور دقیق انجام شده است؟
*** بله. تنها موردی که در حال حاضر به آن نیاز داریم مکان، امکانات و نیروی انسانی است و حتی در نظر داریم این خانه‌ها را در آینده به صورت مبله و با سیستم‌های هوشمند در اختیار مشتریان قرار دهیم. البته قضیه بازاریابی را نباید فراموش کنیم. خود عراق الان نیاز به 3 میلیون خانه دارد. الجزایر بازار خوبی برای این خانه‌ها است. این شوخی و یا جوک نیست. این مقوله یعنی قطع وابستگی به نفت. من به شما قول می دهم، در صورتی که خط تولید این خانه ها راه بیفتد، ما ایران را از صادرات نفت بی نیاز می کنیم. در سایر صنایع نیز تلاش داریم به محصول نهایی دست پیدا کنیم. حتی اگر آفتابه لگن باشد نباید بگذاریم از چین وارد شود. در بخش مواد معدنی نیز، گیتی پسند خود مواد خام را از معادن دریافت می‌کند تا با اصول مدیریتی تعریف شده بتواند در بازارهای جهانی و اروپایی به رقابت بپردازد. هرچه بزرگ‌تر می‌شویم باید برنامه‌ریزی‌های بازاریابی دقیق‌تری انجام دهیم. در بخش کشاورزی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات کشور استفاده از سیستم‌های آبیاری است که راندمان کمی دارند و گیتی پسند با سرمایه‌گذاری روی این موضوع سعی در استفاده از سیستم‌هایی را دارد که در سطح دنیا بیش از 98 درصد راندمان کاری به ارمغان می‌آورد.

_ حمایت‌های دولتی از گیتی پسند چگونه بوده است؟ برای شما راضی‌کننده بوده است؟
*** با توضیحاتی که داده شد به طور حتم جواب خود را دریافت کرده‌اید. مسئولان ما باید اصول بنیادین اقتصادی جهانی را که در جاهای مختلف دنیا موفقیت آمیز بوده دریافت کرده و این اصول را با توجه به فرهنگ کشورمان بومی‌سازی کنند. در زمان جنگ هم امام می‌فرمودند بروید ببینید دیگران چه می‌کنند؟ برای جنگ با تانک‌ها و دشمن تا دندان مسلح باید شیوه‌های فرماندهی را پیدا می‌کردیم. بهترین شیوه اقتصادی دنیا شیوه خوشه‌ای است. البته در کشور ما برعکس است. می‌گویند کسی که چند واحد را زیر مجموعه دارد اگر یکی زمین خورد بقیه هم می‌آید پایین در صورتیکه این‌چنین نیست. در این بخش ثبات تولید از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. این روش راه مبارزه با تک محصولی است. فرض کنید یک نفر در کار پارچه پشمی است و فرهنگ استفاده جامعه دیگر این نوع پارچه را نپسندید. چقدر مشکل پیدا می‌کند؟ به دنبال آن کارخانه‌جات نساجی از دم بسته می‌شود. اما در سیستم خوشه‌ای اگر یک جا مشکل پیدا شد، مدیریت‌ها به سمت جای دیگر سوق پیدا می‌کند. این عمل توجیه اقتصادی دارد و با استفاده از این روش حتی می‌توان در بازار‌های جهانی با حداقل قیمت رقابت کرد. اما نکته‌ای که در حال حاضر با آن مواجه هستیم بستن LC‌های داخلی است که دست و پای تولید‌کننده‌های کشور را بسته و جالب اینکه این موضوع در سال جهاد اقتصادی صورت گرفته است. داریم تمام پارامترهای چرخش مالی را در تولید از دست می‌دهیم. دیگر وامی در کار نیست. همیشه رسم بر این بود که یک شخص با دادن وثیقه معتبر به باز کردن LCاقدام می‌کرد و به طور مثال از فولادمبارکه مواداولیه خریداری می‌کرد اما با بسته شدن این مورد که به راحتی نیز انجام شد دیگر قدرت تولید از بین رفته است. در واقع مکانیسمی را که به راحتی هم‌افزایی تولید می‌کرد، تعطیل کردند .بورس هم که فقط نقدی کار می‌کند. از کجا سرمایه بیاوریم؟ وام که نیست. از پارسال هم گفتند چرا از بودجه مردمی استفاده می‌کنید؟ جالب است، این‌ها تازه باید خوشحال باشند یک مجموعه در حال کار کردن است بدون اینکه هزینه‌ای روی دوش دولت داشته باشد. ما بودجه‌های سرگردان مردمی را جمع‌آوری کرده و با آن تولید ملی انجام می‌دهیم. در واقع مسئولان اقتصادی به آرامی و محترمانه می‌خواهند تولید‌کننده را حذف کنند. ولی من به فرمان آنها نیامدم که به فرمان آنها بروم. به روش آنها نیامدم که به روش آنها اقدام کنم. ما نیتی داریم که در پی آن حرکت کرده و خداوند هم حفظ می‌کند.

_ می‌دانید که شایعات زیادی برای گیتی پسند مبنی بر ایجاد ورشکستگی وجود دارد و این موضوع نگرانی‌های بسیار جدی را برای مردم به عنوان سرمایه‌گذار در این گروه به وجود آورده است. این شایعات از کجا شکل گرفته و شما برای رفع آن چه اقداماتی را انجام داده‌اید؟
*** در ابتدا بگویم کسانی که این برنامه‌ریزی‌ها را انجام می‌دهند در واقع این مشکلات را هم به وجود می آورند. چنین مشکلاتی در اثر تبلیغات عوامل صهیونیستی به وجود آمده است و به همین دلیل برای رفع این موضوع از اداره اطلاعات درخواست کرده‌ایم با پیگیری‌های خود این عوامل را شناسایی کند. در کنار این مقوله در شرکت گیتی پسند از نیمه دوم سال گذشته برای از بین بردن جو روانی بحث اموال و انبارگردانی مجدد را انجام دادیم که به توصیه دوستان زیر نظر 30 نفر از نمایندگان دادگستری و سایر دستگاه‌های ذیصلاح مانند اطلاعات انجام شد و به ارزیابی سرمایه و کالاهای موجود پرداختیم - البته در قیمت گذاری کالاها حداقل قیمت مد نظر قرار داده شد- و مشخص شد سرمایه موجود بیش از حد تصور است. تمام این ‌کارها برای جلوگیری از آسیب‌هایی بود که می‌خواستند به شرکت وارد کنند. مجددا یاداوری می کنم این برنامه‌ها برای جلوگیری از هرگونه شایبه زیر نظر 30 نفر از نمایندگان دادگستری و سایر دستگاه‌های ذیصلاح مانند اطلاعات انجام شده است. دومین موردی که انجام دادیم برگزاری تورهای مختلف برای بازدید از گیتی پسند بود و اعلام کردیم هر شخصی تمایل دارد از گروه صنایع گیتی پسند بازدید داشته باشد آزاد است و این دو مورد نشان می‌دهد این گروه تولیدی هیچ گونه مشکلی ندارد. درست است که دشمنان سنگ‌اندازی می‌کنند اما باید طبق اصول صحیح و طبق فرمان خداوند جهاد کرد. آنها همیشه سنگ‌اندازی کرده و سعی در از بین بردن عوامل تولید کشور دارند، اما ما هم باید با دلسوزی برای کار خود برنامه‌ریزی کرده تا بتوانیم نقشه‌های آنها را خنثی کنیم. ما با فرهنگ‌سازی و کشف استعدادهای تولیدی خود مشکلات را شناسایی کرده و سعی در برطرف کردن این مشکل می‌کنیم و به طور حتم امدادهای الهی نیز ما را یاری می‌دهد. از آماده خوری باید پرهیز کنیم. تا حضرت علی (ع) دست در حلقه خیبر نینداخت، خیبر کنده نشد. امروز باید فرهنگ بهره‌وری در جامعه و جوانان رویش پیدا کند. همه ما در برابر نعمت‌های الهی مسئول هستیم. آن استاد دانشگاه در برابر کشف استعداد دانشجویان خود در نشان دادن راه صحیح مسئول است. ما نیاز به رشد سرو گونه در جامعه داریم. یک سرو ذر ابتدا نمی‌تواند ادعا کند من از گندم بالاتر زدم بلکه انتظار می‌رود دست‌کم پس از 20 سال 10 متر ارتفاع داشته باشد. این حالت رخوت در جامعه به خصوص مذهبیان باید از بین برود. مذهب فقط به اعتکاف نیست. به قول آقای فاضل به عنوان یک کارشناس دینی که 70 سال سابقه داشت هیچ کاری بهتر از خدمت رسانی به خلق نیست.در مورد رویش نیوز هم باید بگویم امیدوارم این خبرگزاری امید، حیات اقتصادی و احساس مسئولیت را در مسئولان زنده کند و برای شما و همکارانتان نیز آرزوی موفقیت دارم.
 
آخرین ویرایش:

mahshid-engineer

عضو جدید
ببینید تحقیق در عملیات یا به قولی پژوهش عملیاتی یعنی چی یعنی تبدیل یک واقعیت خارجی به یک مدل ، یکی از روش های معمول برای حل مسائل که بهتر از بنده دوستان باهاش آشنایی دارن اما استفاده از این روش یا هر روش دیگه ای حداقل هایی رو میطلبه یکی از این شرایط ثبات هست ، یعنی چی؟ یعنی بدونیم برای یک بازه مشخص شرایط حاکم بر مسئله تغییر محسوسی نخواهد کرد، در یک صنعت که ما اینجا مد نظرمون صنایع داخلیه با یک سری متغیر ها و محدودیت ها اعم از داخلی و خارجی روبرو هستیم که می بایست این متغیر ها و محدودیت هارو به زبان ریاضی تفسیر کنیم ، حالا من شرایط حاکم بر صنعت تا جایی که خودم لمس کردم و شامل تمام واقعیت ها نیس و فقط بخشی از اونه تشریح میکنم

در دو سال اخیر صنعت ما با یک شوک بزرگ ناشی از هدفمند سازی یارانه ها روبرو شده افزایش قیمت های حامل های انرژی در شرایطی اتفاق افتاده که ما از سرمایه تکنولوژیکی قوی برخوردار نیستیم آنچه داریم تکنولوژی درجه چندم غربی هست که حتی ما در زمینه همین تکنولوژی قدیمی هم به شدت وابسته هستیم مشخصه تکنولوژی قدیمی چیه؟ بازدهی پایین و مصرف بالا در این وضعیت عدم تحقق وعده های دولت در حمایت از صنعت هم مزید بر علت شده در واقع ما مثل کوهنوردی هستیم که مدام بهمون تلقین میشه با پای برهنه به اورست صعود کن و مدام گفته میشه تو میتونی ولی اگر به فرض محال بتونیم با پای برهنه صعود کنیم باید جفت پاهامون از زانو قطع بشه.

ما در شرایط تحریم هستیم، صنایع ما اعم از نفت ، خودروسازی، نساجی ، مواد غذایی و... یک صنعت وابسته است ، ما حتی قادر نیستیم یک چسب با ویسکوزیته مشخص تولید کنیم ما نفت خام صادر میکنیم ، مواد معدنی و فولاد صادر میکنیم ولی برای وارد کردن مواد پلیمری با ارزش افزوده چند برابر با تحریم مواجهیم برای وارد کرد قطعات یدکی ماشین آلاتمون که از مواد معدنی و فلزی ما ساخته شده ولی الان با قیمت صدها برابر بهمون فروخته میشه عاجزیم، ما در تبادلات بانکی تحریم هستیم بانک های عامل خارجی از گشایش LC خودداری میکنن ، از نظر حمل و نقل و ترانزیت مشکل داریم کشتی های ما بیمه نمیشن کمپانی های خارجی حاضر نیستن تضمین کنن که کالای خریداری شده ما از کیفیت مطلوب برخودار باشه در مواقعی با قبول ریسک تولید با ضایعات بالا و ایمنی حداقل در برخی صنایع ناچار از مواد اولیه بی کیفیت چینی استفاده میکنیم ( حالا شما بیا برای کاهش ضایعات مدل سازی کن) ما تازه بعد از گذشتن از این خان ها به داخل کشور میرسیم تازه با ضعف قوانین گمرکی روبرو میشیم ، کالایی که بارها وارد کردیم مجبوریم برای صدور مجوز ترخیص از هفت خان بروکراسی و دیوان سالاری اداری حاکم بر گمرک بگذریم ماه ها باید اجناس ما بلوکه بشه تا نتایج آزمایشگا های گمرک اجازه ترخیص به ما بده ، و خیلی از موارد دیگه که قوانین سایت اجازه نمیده بهش اشاره بشه.

اقتصاد ما ثبات نداره ، ما نمیدونیم قیمت ارز یک هفته بعد چقدره به دلایلی که بالا گفتم سرمایه ما درگیر شده بنابراین نقدینگی پایینی داریم و کوچکترین نوسان در قیمت ارز مارو به مرز ورشکستگی میرسونه ، قوانین ما بخصوص در بخش صنعت ثبات نداره چون مدیریت کلان کشور سلیقه ای عمل میکنه نه بر اساس سیستم و یک خط مشی ثابت ، قوانین ما در حمایت از نیروی کار به شدت ضعیفه قرار دادهای کاملا یک طرفه به نفع کارفرما باعث میشه 1- کارگر بیشتر از اینکه دغدغه کیفیت کارش رو داشته باشه بیشتر دغدغه داره که کی شغلشو از دست میده، 2- کاهش انگیزه نیرو کار مولد که جلو برنده صنعت هست ، در این وضعیت نابسامان ما از کم بودن راندمان نیروی کار حرف میزنیم .

صنعتی که در خطر قرار گرفته برای برون رفت از بحران باید وضعیت رو به نحوی سامان بده که از بحران خارج بشه باید متغیر های خودش رو تغییر بده و تا با بهبود وضعیت هدفش صنعت رو پابرجا نگه داره حالا از عوامل و متغیر های بالا کدومش در حیطه اختیارات صنعته ؟؟؟؟ پس چه راهی خواهد ماند جز تعدیل نیروی کار؟؟

بحث رو طولانی نمیکنم ، فقط قصدم این بود بگم باید واقع بینانه تر به مسائل نگاه کنیم ، چه بسا در صورت داشتن شرایط اولیه استفاده از انواع و اقسام متد ها و الگوریتم های ابتکاری و فراابتکاری نتایج بسیار سودمندی داشته باشه ولی کدوم الگوریتم و یا تحلیل گری رو سراغ دارید که موارد بالا رو که تنها بخشی از واقعیت بود مدل کنه

سلام من کاملا حرفاتونو قبول دارم ومیدونم که همه ی این مشکلات هست و خیلی از اونا هم در حیطه اختیار صنعت نیست!
خوب با وضع موجود بهتر نیست که رو این تمرکز کنیم که چطور میشه این موانع رو از سر راه برداشت در حالی که کمترین ضرر رو داشته باشه؟ اگه همه بگیم بابا این مشکلات هست ،قوانین ما مشکل داره ،گمرک سنگ میندازه وووو. آیا حل میشه؟آیا جز تعدیل نیرو راهی نیست؟؟؟؟؟
خوب مهندس صنایع باید خلاق باشه ، باید یه راهی پیدا کنه تو صنعتی که خودش توش فعاله بتونه خودشو بکشه بالا .
این حقیقتی که ما تحریمیم و این تحریم از مرغ رو سفرمون تا صنعت نفتو گازمونو تحت تاثیر قرار میده بر کسی پوشیده نیست ! ولی آیا به نظر شما باید تسلیم شرایط سخت شدو شکست خورد؟ به نظر شما راه حل چیه ؟ طرز تفکر و تجربیات شما میگه باید چیکار کنند تو صنعت؟
 

mohsen_522

عضو جدید
سلام من کاملا حرفاتونو قبول دارم ومیدونم که همه ی این مشکلات هست و خیلی از اونا هم در حیطه اختیار صنعت نیست!
خوب با وضع موجود بهتر نیست که رو این تمرکز کنیم که چطور میشه این موانع رو از سر راه برداشت در حالی که کمترین ضرر رو داشته باشه؟ اگه همه بگیم بابا این مشکلات هست ،قوانین ما مشکل داره ،گمرک سنگ میندازه وووو. آیا حل میشه؟آیا جز تعدیل نیرو راهی نیست؟؟؟؟؟
خوب مهندس صنایع باید خلاق باشه ، باید یه راهی پیدا کنه تو صنعتی که خودش توش فعاله بتونه خودشو بکشه بالا .
این حقیقتی که ما تحریمیم و این تحریم از مرغ رو سفرمون تا صنعت نفتو گازمونو تحت تاثیر قرار میده بر کسی پوشیده نیست ! ولی آیا به نظر شما باید تسلیم شرایط سخت شدو شکست خورد؟ به نظر شما راه حل چیه ؟ طرز تفکر و تجربیات شما میگه باید چیکار کنند تو صنعت؟
گاهی اوقات راه مناسبی واقعا وجود نداره! مثلا برای تامین مواد اولیه برید دلال گیر بیارید یا قاچاقی اونا رو بیارید همه اینا راهه ولی راه صحیح نیست هزینه گزافی داره و از همه بدتر گاهی اوقات همین هم شدنی نیست
 

mahshid-engineer

عضو جدید
گاهی اوقات راه مناسبی واقعا وجود نداره! مثلا برای تامین مواد اولیه برید دلال گیر بیارید یا قاچاقی اونا رو بیارید همه اینا راهه ولی راه صحیح نیست هزینه گزافی داره و از همه بدتر گاهی اوقات همین هم شدنی نیست

کاملا درسته نبود مواد اولیه یکی از مشکلات بزرگ صنعته در حال حاضر!!
وضعیته بدیه!
فکر میکنم تو بحث یکم منحرف شدیم بهتر نیست با شرایط حال حاضر فکر کنیم که چیکار میشه کرد!
من فکر میکنم با مطالبی که گفته شد دیگه بحث علمی ما فایده ای نداره چون ما داریم چیزایی که میدونیمو دوباره تکرار میکنیم !
خوب وقتی مواد اولیه نیست دیگه چه بهبودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
 

Iman Gom

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کاملا درسته نبود مواد اولیه یکی از مشکلات بزرگ صنعته در حال حاضر!!
وضعیته بدیه!
فکر میکنم تو بحث یکم منحرف شدیم بهتر نیست با شرایط حال حاضر فکر کنیم که چیکار میشه کرد!
من فکر میکنم با مطالبی که گفته شد دیگه بحث علمی ما فایده ای نداره چون ما داریم چیزایی که میدونیمو دوباره تکرار میکنیم !
خوب وقتی مواد اولیه نیست دیگه چه بهبودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بهتره بگیم وقتی محدودیت ها قطعی نیستن چه بهبودی . البته استفاده از واژه بهبود اگر منظورتون همون تحقیق در عملیات نیست بازم درست نیست . تحقیق بهبود نمی ده چیزی رو . ابزار های کیفیتی بهبود میدن مثلا .
 

mahshid-engineer

عضو جدید
بهتره بگیم وقتی محدودیت ها قطعی نیستن چه بهبودی . البته استفاده از واژه بهبود اگر منظورتون همون تحقیق در عملیات نیست بازم درست نیست . تحقیق بهبود نمی ده چیزی رو . ابزار های کیفیتی بهبود میدن مثلا .

درست میگید اشتباه از من بود یه لحظه موضوعات تاپیک هارو باهم قاطی کردم:redface:
 

mohsen_522

عضو جدید
کاملا درسته نبود مواد اولیه یکی از مشکلات بزرگ صنعته در حال حاضر!!
وضعیته بدیه!
فکر میکنم تو بحث یکم منحرف شدیم بهتر نیست با شرایط حال حاضر فکر کنیم که چیکار میشه کرد!
من فکر میکنم با مطالبی که گفته شد دیگه بحث علمی ما فایده ای نداره چون ما داریم چیزایی که میدونیمو دوباره تکرار میکنیم !
خوب وقتی مواد اولیه نیست دیگه چه بهبودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!

راستش نمیدونم چی بگم! بازار کشور ما الان بازار منطقی نیست که بشه درمان منطقی براش ارائه داد! در این شرایط شاید همون دور زدن تحریم ها تنها راه باشه
 

mahshid-engineer

عضو جدید
میدونید منظورم چیه ! من میگم این خانه از پای بست ویران است !
کلا صنعت ایران در حال حاضر با تحقیق در عملیات جور نیست (به گفته با تجربه تر ها) چون هر محدودیتی که مطرح میشه ثبات نداره! پس این بحث ما هیچ نتیجه ای در بر نداره ! داره؟
اگه داره یه سر رشته بدید فکر میکنم داریم به بن بست میخوریم!:w20::w19:
 

vatanparast

عضو جدید
گاهی اوقات راه مناسبی واقعا وجود نداره! مثلا برای تامین مواد اولیه برید دلال گیر بیارید یا قاچاقی اونا رو بیارید همه اینا راهه ولی راه صحیح نیست هزینه گزافی داره و از همه بدتر گاهی اوقات همین هم شدنی نیست

این اتفاق عملا داره میفته و مسئله ای بود که نخواستم بهش اشاره کنم
 

hamid051

کاربر فعال تالار مهندسی صنایع
کاربر ممتاز
این اتفاق عملا داره میفته و مسئله ای بود که نخواستم بهش اشاره کنم

پس با این تفاسیر باید به فکر تامین اون در داخل کشور بود . شاید بشه یک مشارکت ملی راه اندازی کرد . البته فکر کنم باید یک استارت کلی بخوره
 
بالا