مشاعرۀ سنّتی

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به هر تار مژه صد شکاری گیرند
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دو چشم من چو جیحون شد ز گریه

که آن گوهر در این دریا کجا شد

ز ماه و زهره می​پرسم همه شب

که آن مه رو بر این بالا کجا شد
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعدی

سعدی

مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید

گرت مشاهده خویش در خیال آید
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
سعدی

سعدی

در همه عمرم شبی بی​خبر از در درآی


تا شب درویش را صبح برآید به شام
 

mohammadjavaad

عضو جدید
9

9

منم اون قايق سرگردون و تنها
توي مرداب غم و غصه نشستم
كي ميشه رها بشم از تو مرداب
برسه به درياي شاديها دستم
 

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی كه می بینم
بد آهنگ است
 

baran-bahari

کاربر بیش فعال
دوست را ، زیر باران باید دید .
عشق را ، زیر باران باید جست .
زیر باران باید با زن خوابید .
زیر باران باید بازی کرد .
زیر باران باید چیز نوشت ، حرف زد ، نیلوفر کاشت .
زندگی ترشدن پی در پی ،
زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است .....
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم
از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم
 

sakineh

عضو جدید
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یگان یگان پست شدند
بودند به یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر زما مست شدند
 

d_vasegh

عضو جدید
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا