یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به هر تار مژه صد شکاری گیرند
رنگ خدا عضو جدید کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,131 یارب این بچه ترکان چه دلیرند به خون که به هر تار مژه صد شکاری گیرند
Z zarnaz_a مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,132 دو چشم من چو جیحون شد ز گریه که آن گوهر در این دریا کجا شد ز ماه و زهره میپرسم همه شب که آن مه رو بر این بالا کجا شد
دو چشم من چو جیحون شد ز گریه که آن گوهر در این دریا کجا شد ز ماه و زهره میپرسم همه شب که آن مه رو بر این بالا کجا شد
sina1 عضو جدید Oct 10, 2008 #8,133 دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادی به کدام باده ساقی به من خراب دادی
سارا بلا عضو جدید Oct 10, 2008 #8,134 یارب این قافله را لطف ازل بدرقه باد که ازو خصم بدام آمدو معشوقه بکام
sina1 عضو جدید Oct 10, 2008 #8,135 مست مستم مشکن قدر خود ای پنجه غم من به میخانه ام امشب تو برو جای دگر
باران بهاری عضو جدید کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,136 راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک در زبان بود تو را آن چه مرا در دل بود
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,138 سعدی سعدی مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید گرت مشاهده خویش در خیال آید
gh_engineer عضو جدید کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,139 سعدی سعدی در همه عمرم شبی بیخبر از در درآی تا شب درویش را صبح برآید به شام
M mohammadjavaad عضو جدید Oct 10, 2008 #8,140 9 9 منم اون قايق سرگردون و تنها توي مرداب غم و غصه نشستم كي ميشه رها بشم از تو مرداب برسه به درياي شاديها دستم
9 9 منم اون قايق سرگردون و تنها توي مرداب غم و غصه نشستم كي ميشه رها بشم از تو مرداب برسه به درياي شاديها دستم
S secret_f عضو جدید کاربر ممتاز Oct 10, 2008 #8,141 من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است
R@mtin.eng عضو جدید کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,142 تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او ...... زان سفر دراز او عزم وطن نمیکند
Z zarnaz_a مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,143 دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی که از مردی برآوردن ز دریا گرد می دانم
R@mtin.eng عضو جدید کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,144 من از آن حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم ...... که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
d_vasegh عضو جدید Oct 11, 2008 #8,145 ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما افتاده در غرقابه ای تا خود که داند آشنا
sina1 عضو جدید Oct 11, 2008 #8,147 تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم
باران بهاری عضو جدید کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,148 ما را هوای چشمه ی خورشید در سر است سهل است سایه!گر برود سر در این هوس
سارا بلا عضو جدید Oct 11, 2008 #8,149 سزد کز خاتم لعاش زنم لاف سلیمانی چو اسم اعظمم باشد چه باک از اهرمن دارم...
baran-bahari کاربر بیش فعال Oct 11, 2008 #8,150 دوست را ، زیر باران باید دید . عشق را ، زیر باران باید جست . زیر باران باید با زن خوابید . زیر باران باید بازی کرد . زیر باران باید چیز نوشت ، حرف زد ، نیلوفر کاشت . زندگی ترشدن پی در پی ، زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است .....
دوست را ، زیر باران باید دید . عشق را ، زیر باران باید جست . زیر باران باید با زن خوابید . زیر باران باید بازی کرد . زیر باران باید چیز نوشت ، حرف زد ، نیلوفر کاشت . زندگی ترشدن پی در پی ، زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است .....
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,151 تا تو نگاه ميكني،كار من آه كردن است اي به فداي چشم تو،اين چه نگاه كردن است؟
محـسن ز مدیر بازنشسته کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,152 تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم
تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت که اول نظر به دیدن او دیده ور شدم
رنگ خدا عضو جدید کاربر ممتاز Oct 11, 2008 #8,153 من انم به مستی بگردم هلاک به ائین مستان بریدم به خاک
الهه_م عضو جدید Oct 11, 2008 #8,154 که بر عزای عزیزان سمند شوق برانی چگونه خوار گذاری مرا که جان عزیزی
sakineh عضو جدید Oct 11, 2008 #8,155 یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یگان یگان پست شدند بودند به یک شراب در مجلس عمر دوری دو سه پیشتر زما مست شدند
یاران موافق همه از دست شدند در پای اجل یگان یگان پست شدند بودند به یک شراب در مجلس عمر دوری دو سه پیشتر زما مست شدند
2sadaf2 عضو جدید کاربر ممتاز Oct 12, 2008 #8,156 دست از طلب ندارم تا کام من برآید یا جان رسد به جانان یا جان ز تن دراید
d_vasegh عضو جدید Oct 12, 2008 #8,157 دل من به دور رویت ز چمن فراغ دارد که چو سرو پای بندست و چو لاله داغ دارد
mehran_petro عضو جدید Oct 12, 2008 #8,158 دلبرا دل به تو دادم که مرا یار شوی نه دلم را بشکنی عاشق هر یار شوی
d_vasegh عضو جدید Oct 12, 2008 #8,159 یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
ie student عضو جدید کاربر ممتاز Oct 12, 2008 #8,160 دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پيمانه زدند