مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوشدیشب به سیل اشک ره خواب میزدم// نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
ساقیا می ده به قول مستشار متمن
مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوشدیشب به سیل اشک ره خواب میزدم// نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
مشورت با عقل کردم گفت حافظ می بنوش
ساقیا می ده به قول مستشار متمن
ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
ناحیت دل گرفت لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی عاشق هشیار باش
وصف تو كار واژه هاي لال من نيستشب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم تو ماه من بر آسمان بی من مرو
این کیست که بی جرم و گنه زیست بگووصف تو كار واژه هاي لال من نيست
اين شعر هاي عاشقانه مال من نيست
وصف تو كار واژه هاي لال من نيست
اين شعر هاي عاشقانه مال من نيست
ببخشید ت بود من چرا الف دیدم
تا توانی با همه یکرنگ باش قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
تو اي تنهاتر از تنها به دنبال تو مي گردمببخشید ت بود من چرا الف دیدم
تا توانی با همه یکرنگ باش قالی از صد رنگ بودن زیر پا افتاده است
معنيش با م شروع ميشه؟؟؟گوره سن من بوردا نه یازیم تانریا خوش کئتسین!؟
معنيش با م شروع ميشه؟؟؟
گوره سن من بوردا نه یازیم تانریا خوش کئتسین!؟
معنیش چی میشه ؟
:|||ترجمش از سخت ترین کار هاست
از یکی دیگه بپرسین
شرمنده
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرواسپم نكنيد لطفا با حرف م و با زبان فصيح فارسي ادامه بديد.ممنون
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيممرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
شب بود،شمع بود،من بودم و غم
شب رفت،شمع سوخت ،من ماندم و غم
وفا كنيم و ملامت كشيم و خوش باشيم
كه در طريقت ما كافريست رنجيدن
دخدرای زیشت پست منو ندیدین:///
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است
نفس نمی کشم این آه از پی آه است...
پوزش خوشگل جوندخدرای زیشت پست منو ندیدین:///
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است
نفس نمی کشم این آه از پی آه است...
دخدرای زیشت پست منو ندیدین:///
نفس کشیدم و گفتی زمانه جانکاه است
نفس نمی کشم این آه از پی آه است...
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است .......... ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
پوزش خوشگل جون
تا دامن كفن نكشم زير پاي خاك
باور نكن كه دست ز دامان بدارمت
تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
دعا كن به شب چون گدايان بسوز
اگر ميكني پادشاهي به روز
هعیییییییی وااااااااااااای من....چیشام آبکی شد چخد عشقولانه...همتونو دوس دارم دخدرای زیشت خودم
دگر برای کسی درد دل نخواهم کرد
دگر ز دست خودم دردسر نخواهم دید
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند
نیاز نیم شبی دفع صد بلا بکند
دلبسته ی افلاکم و پابسته ی خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم...
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقاييم
ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنونما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقاييم
ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار ز رخ پرده كه مشتاق لقاييم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |