يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
ميسپارم به تو از چشم حسود چمنش
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
من مست و تو ديوانه ما را كه برد خانه
صدبار تو را گفتم كم خور دو سه پيمانه
هنوز گردش چشمی نبرده از هوشت
که یاد خویش هم از دل شود فراموشت
ماييم و نواي بي نوايي
بسم الله اگر حريف مايي
يادم آيد : تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن!
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب ، آئينه عشق گذران است
تو كه امروز نگاهت به نگاهي نگران است
باش فردا ، كه دلت با دگران است!
تا فراموش كني، چندي از اين شهر سفر كن!
نسیم زلف تو چون بگذرد بر تربت حافظ
ز خـــــاک کالبــدش هزار لاله برآیــد
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آردر رفتن جان از بدن گویند هر نوعی سخن
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
باز آی و بر چشمم نشین،ای دل ستان نازنینتا خیال توست در دل عیشها آماده است//نیست خامش شمعما تا هست درمینا شراب
باز آی و بر چشمم نشین،ای دل ستان نازنین
ک آشوب و فریاد از زمین بر آسمانم میرود
در هوای زلف مشکین تو هرجا دم زدم//دود آهم عالمی را سنبلستان کرد ورفت
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواستدر هوای زلف مشکین تو هرجا دم زدم//دود آهم عالمی را سنبلستان کرد ورفت
ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
در غربت تو زنده نه از سخت جانی امآن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند//بر جای بدکاری چومن یکدم نکوکاری کند
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند//بر جای بدکاری چومن یکدم نکوکاری کند
در غربت تو زنده نه از سخت جانی ام
جان از کمال ضعف نیاید به لب مرا
در غربت تو زنده نه از سخت جانی ام
جان از کمال ضعف نیاید به لب مرا
اول به بانگ نای و نی، آرد به دل پیغام وی//وآنگه به یک پیمانه می با من وفاداری کند
انان كه خاك را به نظر كيميا كنند
ايا بود كه گوششه چشمي نظر به ما كنند
در این حلقه هر که نیست زنده به عشق
براو نمرده،به فتوای من نماز کنید
انان كه خاك را به نظر كيميا كنند
ايا بود كه گوششه چشمي نظر به ما كنند
در این حلقه هر که نیست زنده به عشق
براو نمرده،به فتوای من نماز کنید
انان كه خاك را به نظر كيميا كنند
ايا بود كه گوششه چشمي نظر به ما كنند
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراضدائم گل اين بستان شاداب نميماند
درياب ضعيفان را در وقت توانايي
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض
پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت
آن یار کز او خانه ما جای پری بود-------------
در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند// گر تو نمی پسندی تغییر کن قضارا
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکردتو كمان كشيده و در كمين كه زني به تيرم و من غمين
همه غمم بود از همين كه خدا نكرده خطا كني
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سرتا قدمش چون پری ازعیب بری بود
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به ندایی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
آن یار کز او خانه ما جای پری بود
سرتا قدمش چون پری ازعیب بری بود
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به ندایی دل غمدیده ی ما شاد نکرد
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تودي ميشد و گفتم صنما عهد به جاي ار
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست
چو شو گیرم خیالت را در آغوشدیگر صدای تیشهٔ فرهاد برنخاست//اینکوهسار داشت همان یک شرار و هیچ
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم،بوی گل آید
چو شو گیرم خیالت را در آغوش
سحر از بسترم،بوی گل آید
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |