مشاعرۀ سنّتی

"eli"

عضو جدید
نون بده!

نون بده!

دو چشم مست می گونت ببرد آرام هشیاران

دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران:gol:
 
آخرین ویرایش:

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هزار جهد بکردم که یار من باشی
مراد بخش دل بی‌قرار من باشی
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه‌ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا شدم حلقه به گوش در میخانه‌ی عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می ام ده مگر گردم از عیب پاک
بر آرم به عشرت سری زین مغاک
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل
در پیش مشعلی از چهره برافروخته بود
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
 

"eli"

عضو جدید
الف بده!

الف بده!

دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل

نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را:gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غمهایش سپردم نیست آرامم هنوز
 

افشـین

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زان یار دلنوازم شکری است با شکایت
گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت
 

mob

عضو جدید
تو خطایی بچه ای از تو خطا نیست عجب

کان که از اهل صوابند خطا نیز کنند
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من این مراد ببینم بخود که نیم شبی
بجای اشک روان در کنار من باشی
 

Mehr noosh

عضو جدید
يادم آيد كه دگر از تو جوابی نشنيدم
پای در دامن اندوه كشيدم
رفت در ظلمت شب آن شبوشب های دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نكنی ديگر از آن كوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن كوچه گذشتم !!
 

"eli"

عضو جدید
دال بده!

دال بده!

مرو به خواب که خوابت ز چشم برباید

گرت مشاهده خویش در خیال آید:gol:
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دوش در خیل غلامان درش می‌رفتم
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یارم حرفی برای گفتن داشت
بغض گلوی مرا گرفته بود
و مجالی برای گفتن حرفایش پیدا نکرد
و تا کنون منتظر گفتن حرفایش است!
 

JU JU

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من در اندیشه تو، چشمانم را عریان نمودم
این چشمان خسته، بوسه می‌خواهد
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
دستی که در فراق تو میکوفتم به سر
باور نداشتم که به گردن درارمت
 
آخرین ویرایش:

"eli"

عضو جدید
ي بده!

ي بده!

تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

که جمال سرو بستان و کمال ماه داری:gol:
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
هنگام تنگدستی در عيش کوش و مستی
کاين کيميای هستی قارون کند گدا را
 

sara.sss27

عضو جدید
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
این مدعیان در طلبش بی خبرانند
کان را که خبر شد خبری باز نیامد
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در گنبد گردنده نماند اثر از ما
آن گونه که از کوروش و دارا اثری نیست
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا