تو تنها يار من بودي وليكن
صداي خاطراتت جانگداز است
صداي خاطراتت جانگداز است
یاری اندر کس نمیبینم ،یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستاران را چه شد
دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
در چشم های ليلی اگر شب شكفته بود
در چشم من شكفته گل آتشين عشق
لغزيده بر شكوفه لب های خامشم
بس قصه ها ز پيچ و خم دلنشين عشق
دلق و سجاده حافظ ببرد باده فروش
گر شراب از كف آن ساقي مهوش باشد
در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است
صراحی می ناب و سفینه غزل است
جریده رو که گذرگاه عافیت تنگ است
پیاله گیر که عمر عزیز بیبدل است
تو به آرامي آغاز به مردن ميکني
اگر از شور و حرارت،
از احساسات سرکش،
و از چيزهايي که چشمانت را به درخشش واميدارند،
و ضربان قلبت را تندتر ميکنند،
دوري کني . .. .،
"ترجمه شاملو"
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |