مشاعرۀ سنّتی

[Comet1986]

مرسی. سال نو شما هم مبارک.

تا بهار است دري از قفس من نگشايد
وقتي اين در بگشايد که گلي نيست به گلزار

 

[*setareh66*]

روزگاریست که سودای بتان دین من است
غم این کار نشاط دل غمگین من است

 

[Comet1986]

تا که نامي شدم از نام نبردم سودي
گر نمردم من و اين گوشه‌ي ناکاميها

 

[naghmeirani]

آمد بهـــــــــــــــار و عید گذشت و نخواستی
یک دم قدم به چشم گـــــــــــــــهر زا گذاریم

 

[گل شیپوری]

سلام من تازه فهمیدم مشاعره هست الان هم کار دارم اگه ادامه داره حتما فردا میام مشاعره ببینم کی مرده تا تهش وایسه
مرا عهدی ست با جانان که تا جان در بدن دارم/ هوادارن کویش را چو جان خویشتن دارم

 

[Ghazal_joon]

منزل غولان ز چه شد منزلت

گر ره تو از ره ایشان جداست

 

[Comet1986]

ما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کردي
تو بمان و دگران واي به حال دگران

 

[torpheh]

نماز شام غریبان چو گریه آغازم
به مویه های غریبانه قصه پردازم

 

[aram j]

مــنی کـــه بـــا امیــد لـطف یـزدان رفتم از دنیا
نــمی دانم که او گوشی به فریــــادم کند یا نه؟

 

[ENERJHI]

هرگز ننویسد او جوابم
گر بنویسم هزار کاغذ

 

[ENERJHI]

ذروه ی کاخ رفعتت راست ز فرط ارتفاع
راهروان وهم را، راه هزار ساله باد

 

[naghmeirani]

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکلست

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصلست

 

[ENERJHI]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

 

[naghmeirani]

دانی خیال روی تو در چشم من چه گفت

آیا چه جاست این که همه روزه با نمست

 

[ENERJHI]

ترسم که عشق در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود

 

[naghmeirani]

دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت

ولی اجل به ره عمر رهزن امل است

 

[محـسن ز]

ترشود دم به دمم خرقه ز خون دل ریش

زانک رسمست که برجامه فشانند گلاب

 

[maryam_22]

باز اي و بر چشمم نشين اي دل ستان نازنين

كاشوب و فرياد از زمين بر اسمانم مي رود

 

[*زهره*]

در دیر مغان آمد یارم قدحی در دست
مست از می و میخواران از نرگس مستش مست

 

[eksir]

[FONT=times new roman, times, serif]تاب بنفشه میدهد طرّۀ مشکسای تو[/FONT]
[FONT=times new roman, times, serif]پردۀ غنچه میدرد خندۀ دلگشای تو[/FONT]

 

[torpheh]

وه که با این عمر های کوته بی اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

 

[naghmeirani]

آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟

بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا؟

 

[maryam_22]

اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي

دل بي تو به جان امد وقت است كه باز ايي

 

[Ka!SeR]

یک نفس بنای این دیوار باش
در خرابیهای ما معمار باش

 

[maryam_22]

شيرابه هاي فهميدن نوشين شراب يكرنگي

با دست مهر مي شويند گرد و غبار دلتنگي

 

[سمانه آسمونی]

یارب آن شاهوش ماه رخ زهره جبین *در یكتای كه و گوهر یك دانه كیست

 

[poet]

یار نزدیک تر از من به من است
وین عجب تر که من از وی دورم

 

[eksir]

مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود

 

[ENERJHI]

در ره میکده آن به که شوی خاک ایدل
شاید آن مست بدین سو گذرد جرعه فشان

 

[*setareh66*]

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
مـتـحـيـرم چـه نــامـم شـــه مــلـک لافـتـي را