از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه ی دوران نرود
در دایره ای کامدن و رفتن ماست
انرا بدایت نه نهایت پیداست
از دماغ من سرگشته خیال دهنت
به جفای فلک و غصه ی دوران نرود
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکردتعبیر چیست یار سفر کرده می رسد
ای کاش هرچه زودتر از در آمدی
دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب
بنال هان که از این پرده کار ما به نواست
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زوز شدهام بیسروسامان که مپرس
یار مرا میکشد از عشق خود
کشتن عشاق چه یاری بود؟
لالا لالا دیگه بسه گل لاله
بهار سرخ امسال مثل هر ساله
هنوزم تیر و ترکش قلب ُ میشناسه
هنوز شب زیر سرب و چکمه می ناله
نه انصافا تشکر نداره؟
هنگام تنگدستی در عيش کوش و مستی
کاين کيميای هستی قارون کند گدا را
ترسم اين قوم که بر دردکشان میخندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را
تورا دیدم صدایت گریه میکرد
دل درد آشنایت گریه میکرد
تا مرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
تمام زندگی ام را نهاده ام یک سودنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
و ان نیز که گفتی و شنیدی نیز هیچ است
تمام زندگی ام را نهاده ام یک سو
فقط به فکر تو هستم، به فکر من هستی؟
داسم! ولی ببخش.. علف را صدا زدم
دست خودم نبود.. چنین نابجا زدم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |