مشاعرۀ سنّتی

[oli]

دلبرم شاهد وطفل است وبه بازی روزی
بکشد زارم ودر شرع نباشد گنهش

تند باد عزیز باید با آخرین حرف بیت نفر قبل یه بیت شعر بگی

شاد باش که از شادی تو دلشادم

تا تو شادی ز غم هر دو جهان آزادم

لذت زندگی من همه خرسندی توست

بی وفایم که وفایت برود از یادم

 

[*زهره*]

من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده‌ی عصمت برون آرد زلیخا را

 

[Mitra_Galaxy]

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی

 

[افشـین]

یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

 

[*زهره*]

در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم

 

[افشـین]

من به سر چشمه خورشید نه خود گشتم راه
ذره ای بودم و عشق تو مرا بالا برد
.
..
امیدوارم درست گفته باشم

 

[گلابتون]

درد هجران عزيزان به جهان چند كشيم
همه رفتند ، خدا را تو بمان اي ساقي

 

[افشـین]

یکی حلقه کعبه دارد به دست .....................یکی در خراباتی افتاده مست
گر آن را بخواند که نگذاردش؟ .......................ور این را براند که باز آردش ؟
نه مستظهرست آن به اعمال خويش ............نه اين را در توبه بسته‌ست پيش

 

[گلابتون]

شب هاي ملال آور پاييز است
هنگام غزل هاي غم انگيز است

گويي همه غم هاي جهان امشب
در زاري اين بارش يكريز است

 

[افشـین]

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بين که از پاي تا سر بسوخت

 

[Mitra_Galaxy]

تن مپوشان درمیان پیرهن
دیده مگشا روی هر افسرده تن
دل مده بردلبر نامحرمی
چون نباشد مهراو با جان و تن

 

[گلابتون]

سلام دوستان

ني جدا زان لب و دندان چه نوايي دارد؟
من زبي هم نفسي ناله به دل ميشكنم

بي تو ديگر غزل سايه ندارد لطفي
باز راهي بزن اي دوست كه آهي بزنم

 

[Mitra_Galaxy]

درود بر گلابتون عزیز

مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی

 

[گلابتون]

يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

 

[Mitra_Galaxy]

ساقیا آمدن عید مبارک بادت
وان مواعید که کردی مرواد از یادت

 

[azadeh_arch _eng]

تو که اهسته میخوانی قنوت گریه هایت را
میان ربنای سبز دستانت دعایم کن

 

[.MosTaFa.]

تو را من چشم در راهم


... در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام ،


گرم یاد آوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم

تو را من چشم در راهم​

 

[azadeh_arch _eng]

من از طرح نگاه تو امید مبهمی دارم
نگاهت را مگیر از من که با ان عالمی دارم

 

[.MosTaFa.]

ماییم و سینه ای که بود آشنای اشک
گوش مرا ز نغمه ی شادی نصیب نیست

 

[Mitra_Galaxy]

تیر باران عشق خوبان را
دل شوریدگان سپر باشد
عاشقان کشتگان معشوقند
هر که زنده ست در خطر باشد

 

[oli]

دل ما به درو رویت ز چمن فراق دارد

که چو سرو پای در بند است و چو لاله داغ دارد

 

[افشـین]

در جنبش فتنه، جا نگه دار
بر خار چه جرم، پا نگه‌دار

 

[Mitra_Galaxy]

رواق منظر چشم من آشیانه ی توست
کرم نما و فرودآ که خانه خانه ی توست

 

[oli]

تا ز می خانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

 

[Mitra_Galaxy]

دلم شكستي و رفتي خلاف عهد مودّت
به احتياط رو اكنون كه آبگينه شكستي

 

[oli]

یار من چون بخرامد به تماشای چمن

برسانش ز من ای پیک صبا پیغامی

 

["eli"]

دال بده!

دال بده!

یار با ما بی​وفایی می​کند
​

بی​گناه از من جدایی می​کند
​

شمع جانم را بکشت آن بی​وفا
​

جای دیگر روشنایی می​کند​

 

[oli]

دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[*زهره*]

در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را

 

[گلابتون]

آن كه به بحر ميدهد صبر نشستن ابد
شوق سياحت و سفر همره رود ميكند

دل به غمي فروختم ، پايه و مايه سوختم
شاد زيان خريده اي كاين همه سود ميكند