مشاعرۀ سنّتی

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
در این سیاه شام خسته جان و عقده های کوردل

کنون زمان عشق تو فرارسیده است

عزیز من نمانده روشنی

بتاب...





 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دل میرود زدستم صاحب دلان خدارا
دردا که درد پنهان خواهد شد آشکارا...
نمیدونم درست بود یا نه...
 

بشارت

عضو جدید
الا اي يوسف كنعان كه كردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر كجا شد مهر فرزندي
 

hamid_61

عضو جدید
تو كز چشم و دل مردم گريزاني چه ميداني

حديث اشك و آه من برو از باد و باران پرس
 

marjan.h

عضو جدید
تنور لاله چنان برافروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت وگل به جوش آمد
 

marjan.h

عضو جدید
ساقیا در گرذش ساغر تعلل تا به چند
دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
 

fonoon2

عضو جدید
شـــــــادم كه وعـــده داد به فــرداي محشـــرم
كآنروز هيــــچ وعــده به فـــردا نميــــرسد
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز


تو گل سرخ منی

تو گل یاسمنی

تو چنان شبنم پاک سحری!

نه،

از آن پاکتری

تو بهاری

-- نه،

-- بهاران از توست

از تو می گیرد وام،

هر بهار این همه زیبایی را.

هوس باغ و بهارانم نیست

ای بهین باغ و بهارانم تو!...






 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
يادم آيد تو به من گفتي :
از اين عشق حذر كن
لحظه اي چند بر اين آب نظر كن
آب آيينه ي عشق گذران است
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز
يادم آمد كه: شبي با هم از آن كوچه گذشتيم
پر گشوديم و در آن خلوت دلخواسته گشتيم
ساعتي بر لب آن جوي نشستيم
تو همه راز جهان ريخته در چشم سياهت
من همه محو تماشاي نگاهت
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا