مشاعرۀ سنّتی

[Mahdi JooN]

می خواهم از نسیم بپرسم
بی جزر و مد قلب شما
آه
دریا چگونه می تپد امروز ؟
ای مرغ های طوفان ! پروازتان بلند
دیدارتان ترنم بودن
بدرودتان شکوه سرودن
تاریختان بلند و سرافراز
آن سان که گشت نام سر دار
زان یار باستانی همرازتان بلند

آه

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]دل نيست اين دلي كه بمن دادي[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در خون تپيده ، آه، رهايش كن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]يا خالي از هوي و هوس دارش[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]يا پاي بند مهر و وفايش كن[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

 

[suratak]

نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید
مقیم زلف تو شد دلکه خوش سوادی دید
وزان غریب بلاکش خبر نمی آید

 

[yamaha R6]

سلام صورتک خوش اومدی

[FONT=&quot]در جواني به خود ميگفتم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]شير شير است اگر چه پيربود[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چون بهپيريرسيدم فهميدم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]پير پير است اگرچهشير بود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]​

 

[sampad20]

من آن گلبرگ مغرورم که می میرد ز بی آبی/ ولی با خفت و خواری پی شبنم نمیگردد

 

[IT_mm]

دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

 

[yamaha R6]

2 تا تشکر از بالایی ها

[FONT=&quot]من خس بی سروپایم که به سیل افتادم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]او که میرفت مرا هم به لب دریا برد[/FONT]​

 

[solar flare]

دل و دين و عقل وهوشم همه را به آب دادي
زكدام باده ساقي به من خراب دادي
دل عالمي ز جا شد چو نقاب بر گشودي
دو جهان به هم بر آمد چو به زلف تاب دادي

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]یاران چه کنم که کس ندارم[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بلبل شده ام قفس ندارم[/FONT]​

[FONT=&quot] [/FONT]​

 

[sadegh_z]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

[*Afash*]

در محكمه اي كه يار قاضي باشد
محكوم طناب دار بودن عشق است


منزه جون ببخشین ...
این بیتو از امضای تو کپ زدم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]تن آدمی شریف است به جان آدمیت[/FONT][FONT=&quot]
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

سلام دادا اشکال نداره دمت گرم
[/FONT]

 

[sadegh_z]

سلام به بالایی


تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم / تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]ما گنه كاريم آري جرم ما هم عاشقي ست[/FONT][FONT=&quot]
آري اما آنكه آدم هست و عاشق نيست كيست؟

دو صد درود بر بالایی
[/FONT]

 

[رنگ خدا]

توئی ان گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]كاش اي تنها اميد زندگي [/FONT][FONT=&quot]
مي توانستم فراموشت كنم
يا شبي از انتهاي سينه ام
مي توانستم كه خاموشت كنم

[/FONT]

 

[رنگ خدا]

من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]من افتاب زرد لب بام هستیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

[FONT=&quot]من مرغ تنگ حوصله ی دام هستیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

[FONT=&quot]در چشم من چه جلوه ای از بامداد عمر[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

[FONT=&quot]من شمع نیم سوخته ی شام هستیم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]​

 

[رنگ خدا]

من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم ودیگر نیکنم

 

[yamaha R6]

[FONT=&quot]مقیم حلقه ذکر است دل بدان امید [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]که حلقه‌ای ز سر زلف یار بگشاید [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]تو را که حسن خداداده هست و حجله بخت [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]چه حاجت است که مشاطه‌ات بیاراید[/FONT]​

 

[secret_f]

دیدار جهان بی تو غم انگیز شد ای یار

انگار بهاری ست که پاییز شد ای یار

چندان که مرا جام تهی شد ز می وصل

جانم ز تمنای تو لبریز شد ای یار

 

[sam-smith]

دیدار جهان بی تو غم انگیز شد ای یار

انگار بهاری ست که پاییز شد ای یار

چندان که مرا جام تهی شد ز می وصل

جانم ز تمنای تو لبریز شد ای یار

روا مدار خدایا که در حریم وصال
رقیب محرم و حرمان نصیب من باشد

 

[رنگ خدا]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند

 

[sam-smith]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[گلابتون]

اگر خون بلبل نجوشد به باغ
كجا از گل سرخ گيري سراغ؟

گل سرخ ؛ نو ميكند ياد دوست
كه رنگ گل سرخ از خون اوست

 

[seeemesooo]

تاخير اگر كرد به شكفتن غنچه
پوشيده نهان كرد آن كمالات هرچه
نشنيد نداي بلبل اش را ز كنار
ورنه بگشود پرو وبال نكرد بازيچه

 

[گلابتون]

همه تن نباشم چرا گريه ناك
كه صد شاخه از من جدا شد چو تاك

چرا خون نبارد از اين سرگذشت
كه يك عمر در خون و خنجر گذشت

 

[seeemesooo]

همه تن نباشم چرا گريه ناك
كه صد شاخه از من جدا شد چو تاك

چرا خون نبارد از اين سرگذشت
كه يك عمر در خون و خنجر گذشت

توشه غم را چاره كن ،چاكي به سينه پاره كن
غم را به باد باده ده، چاره اين افسانه كن

 

[محـسن ز]

ندارد چشم من تاب نگاه صحنه سازیها
من یکرنگ بیزارم از این نیرنگ بازیها

 

[Mahdi JooN]

از ديدگان روشن من بستان
شوق بسوي غير دويدن را
لطفي كن اي خدا و بياموزش
از برق چشم غير رميدن را