مشاعرۀ سنّتی

بشارت

عضو جدید
دردا که به لب رسید جانم
آوخ که ز دست شد عنانم
کس دید چومن ضعیف هرگز
کز هستی خویش در گمانم
بروانه ام اوفتان و خیزان
یکباره بسوز و وارهانم
گر لطف کنی بجای اینم
گر جور کنی سزای آنم
جز نقش تو نیست درضمیرم
جز نام تو نیست بر زبانم
گر تلخ کنی به دوریم عیش
یادت چو شکر کند دهانم
اسرارتو بیش کس نگویم
اوصاف توبیش کس نخوانم
بادرد تو یاوری ندارم
از دست تو مخلصی ندانم
عاقل بجهد زبیش شمشیر
من کشته سر بر آستانم
چون در تو نمیتوان رسیدن
زان به نبود که تا توانم
بنشینم و صبر بیش گیرم
دنباله کار خویش گیرم (سعدی)
 

Chocolatee

عضو جدید
من به سيبي خشنودم
و به بوئيدن يك بوته بابونه.
من به يك آينه..يك بستگي پاك قناعت دارم....
من نمي‌خندم اگر بادكنك مي‌تركد.
و نمي‌خندم اگر فلسفه‌اي ماه را نصف كند.
خوب مي‌دانم ريواس كجا مي‌رويد.
ساركي مي‌آيد..كبك كي مي‌خواند...باز كي مي‌ميرد..
ماه در خواب خيابان چيست..
مرگ در ساقه خواهش
و تمشك لذت ..زير دندان هم‌آغوشي.
(سهراب سپهري)
 

Eghlima

عضو جدید
يا وفا، يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
بود آيا كه فلك زين دو سه كاري بكند ؟!
 

نسیم

عضو جدید
دلم از نام خزان می لرزد

زانکه من زاده تابستانم

شعر من . آتش پنهان من است

روز و شب شعله کشد در جانم.:gol::heart:
 

بشارت

عضو جدید
ما حریفان بزم رندانیم
مست جام وصال جانانیم
جرعه جام ماست بحر محیط
ما چه دریا دل وچه رندانیم
ما ز اوراق دفتر عالم
رقم حسن دوست میخوانیم
بدی عاشقان مگو زاهد
همه را ماچو نیک میدانیم...
 

Eghlima

عضو جدید
ما بدين در نه پي حشمت و جاه آمده ايم
از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم
سبزه ي خط تو ديديم و زبستان بهشت
به طلبكاري اين مهر گياه آمده ايم !
 

melika62

عضو جدید
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا براید کام دوست
 

بشارت

عضو جدید
تاب بنفشه میدهدطره مشک سای تو
برده غنچه میدرد خنده دلگشای تو
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر عشق میکند شب همه شب دعای تو
من که ملول گشتمی از نفس فرشتگان
قال و مقال عالمی می کشم از برای تو
خرقه زهد وجام می گرچه نه در خور همند
این همه نقش میزنم از جهت رضای تو
 

sshhiimmaa

عضو جدید
واعظان كين جلوه در محراب و منبر مي كنند
چون به خلوت مي روند آن كار ديگر مي كنند
 

pashe_naz2001

عضو جدید
ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم
 

pashe_naz2001

عضو جدید
میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقه ای است که هیچ آفریده نگشاده است
 

elnaz66

عضو جدید
دلا خوبان دل خونين پسندند
دلا خون شو که جانان این پسندند
متاع کفر و دين بی مشتری نيست
گروهی این گروهی آن پسندند

 

melika62

عضو جدید
هر كه گويد كه كجا رفت خدا را حافظ؟
گو،بزاري سفري كرد و برفت از بر ما
 

Eghlima

عضو جدید
اي كـه در كـوي خرابـات مقامي داري
جم وقت خودي ار دست به جامي داري
 

moongirl

عضو جدید
یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
 

elnaz66

عضو جدید
زلف بر باد نده تا ندهی بر بادم

ناز بنياد نکن تا نکنی بنيادم

 

hamid_61

عضو جدید
بي تو دل و جان من سير شد از جان ودل
جان و دل من تويي اي دل و اي جان من
 

hamid_61

عضو جدید
بي تو دل و جان من سير شد از جان و دل

جان و دل من تويي اي دل و اي جان من
 

بشارت

عضو جدید
...ناله عاشقان شیدایی
دردل سنگ او اثر نکند
یار با تو جمال ننماید
تا تو را از تو بیخبر نکند
هر که محجوب کفر و دین باشد
دست با دوست در کمر نکند
این خرابات عشق دریایی است
مایی ما در او گذر نکند
عالم حیرت است و میدانم
عقل از ین راز سر به درنکند...
 

melika

عضو جدید
دختر... نه حق نداشت بگويد كه عاشق است
اين حق ساده كه همه جا تازه باب شد !!!!!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا